روزنه اي به حقوق
788 subscribers
147 photos
31 videos
3 files
396 links
✍️يادداشتهاي حقوقي، صنفي و اجتماعي دكتر وحيد قاسمي عهد

👤نایب رئیس کانون وکلای دادگستری مرکز
عضو هيات علمي دانشگاه
-1384-
اینستاگرام
https://www.instagram.com/vahid_ghasemi_ahd

ارتباط با ادمين:
@vahid_g
Download Telegram
🔹اینگرید نوکرک🔹

بانو "اینگرید نوکرک " يكي از فعالان سرشناس حمايت از حقوق حيوانات در جهان است؛ بي ترديد در كنار فلاسفه معاصر همچون پيتر سينگر (كه چندين بار راجع به تفكراتش نوشته ام) نام خانم نوكرك به عنوان فعال حقوق حيوانات به چشم مي خورد وي موسس نهاد مردمي رفتار اخلاقي با حيوانات است و فعاليت هاي وي گواه اين مدعاست كه او مومن به باورهاي خود است و عمر خود را مصروف آن داشته است؛ وقتي تلاشهاي عملي را مشاهده و وصيت نامه وي را مطالعه مي كنيم دست كم براي ما كه هر لحظه فاجعه هاي انساني را چون قاچاق انسان، خودفروشي ، كودكان كار، رشد بي اخلاقي و... را مي بينيم و خم به ابرو نمي آوريم مي تواند آغازي براي انديشيدن و تلنگري جدي براي بازخواني باورهايمان باشد. باورهايي كه در مقام حرف و ادعا بس ژرف و سترگ است و در عمل اثري از آن ديده نمي شود؛ قرنهاست كه نمايش بازي مي كنيم و تنها براي انسانهاي دور از دسترس يعني همانهاييي كه قرنها پيش يا در سرزمينهاي ديگري مورد ظلم واقع شده، گريبان مي دريم و عربده سر مي دهيم اما، چقدر دردناك كه در نمايش ما هيچگاه نقشي براي انسانهاي مظلوم و استثمار شده اي كه اطرافمان زجر مي كشند و ذره ذره فرو مي ريزند وجود ندارد؛ علاوه بر نفاق، در غگويي و بي عاطفگي ما؛شايد علت
" مسووليت ناپذيري" ما باشد كه مانع مي شود كه اين چنين باورهاي متعارض داشته باشيم؛
چه، حب به انسانهاي گذشته و انسانهاي سرزمينهاي ديگر هيچگاه مسووليتي برايمان ندارد!

#وحيد_قاسمي_عهد
#اينگريد_نوكرك
#حقوق_حيوانات

در ادامه(پست بعدي) بخشي از وصيت نامه ي ايشان را ميخوانيم:👇
🔹ترجمه و تلخيصي از وصیتنامه اینگرید نوکرک🔹

".....به عنوان کسی که بخشی از زندگی‌ام را براي تسکین دردهاي حیوانات در نقاط مختلف دنيا جهان اختصاص داده‌ام، آرزو مي كنم پس از مرگم، جسمم براي همان هدف به کار گرفته شود. با این هدف در ذهنم، خواستها و طرحهاي ذيل را براي پيكرم مطرح مي كنم.. این خواسته‌ها را پس از بررسي هاي فراوان و به دنبال ايمان راستين و راسخ به هدفم بيان می‌کنم:

1-پس از مرگم، می‌خواهم از جسدم برای جلب توجه افکار عمومی به رنج، استثمار و بردگي حیوانات استفاده شود. بدین منظور، جسدم را به پتا (بنیاد مردمی رعایت اصول اخلاقی در برابر جانوران) اهدا می‌کنم تا به هر نحو که برای نیل به این هدف صلاح مي داند تصمیم بگیرد.
آرزومندم پيكرم در آمریکا مورد استفاده قرار گیرد و بخشهايي از جسمم نيز برای بیدار کردن دولت و افکار عمومی به بریتانیا كه زادگاهم می‌باشد، و به هندوستان كه دوران کودکیم در آن سپري شد و كشورهاي کانادا، آلمان و فرانسه ارسال گردد.

2_...گوشت بدنم یا بخشی از آن کباب شود تا به تمام دنیا يادآوري كنيم که گوشت یک جسد، بدن آن است. خواه گوشت انسان باشد و خواه گوشت حیوانی دیگر و انسان به غذای ساخته شده از بدن موجود دیگر نيازي ندارد.

3_پوست جسدم را (یا حداقل بخشی از آنرا) جدا کنید و با آن كالاهايي از چرم مثل کیف یا چکمه! بسازيد تا از اين رهگذر دنیا بداند که پوست حیوان و انسان چه ميزان شبيه است...

4_به ياد دوران کودکی كه خود در بازار محلي دهلی سوداگراني را دیدم که با پاهای قطع شده فیل ، پایه هایی برای چترهای بزرگ آفتاب گیر و با پوست ببر قاليچه ساخته بودند. پای من را قطع کنید و با آن هم پایه ای برای چتر بسازید ! شايد شرارت و زشتي کشتن حیوانات بی‌گناهي مانند فیل‌ها برای ساخت لوازم منزل و دکوراسیون بر همگان هويدا شود.

5_یکی از چشم‌هایم را از حدقه در بياوريد و برای مدير حفاظت از محیط زیست ایالات متحده بفرستيد تا هر لحظه به یاد داشته باشد که پتا همواره شاهد و ناظر اعمال آنهاست ؛ كه شايد روزگاري مسموم کردن و شکنجه دادن حیوانات در آزمایش هاي بی‌ فايده ، خشن و ظالمانه به پايان برسد....
6_انگشت اشاره‌ام را برای كنت فِلِد، مالک سیرک برادران رینگ لینگ و سیرک بارنوم و بيلي، یا یک موزه سیرک بفرستيد تا به نيابت و وكالت از تمامي فیل‌ها، شیرها، ببرها، خرس‌ها و حیوانات بی‌شماری که از خانواده‌ هايشان دزديده و از خانه‌هایشان در هند، تایلند، آفریقا و آمریکای جنوبی دور شده و از تمام مواهب طبیعی و لذت‌هاي دنيوي محروم و ظالمانه آزار داده شده‌ و برای تفریح و لذت حقير انسان‌ها به بردگی کشیده شده‌اند به «بزرگترین شكايت دنيا» اشاره کند.

7_كل يا بخشي کبدم را به فرانسه بفرستيد و در اعتراضي عمومي به نمايش در آوريد كه شايد سوداگران قانع شوند که نباید از عمل زشت و غير اخلاقي تغذیه اجباري غازها و اردکها جهت تولید «جگر چرب» پشتيباني كنند.

8_یکی از گوش‌هایم را برای مجلس کانادا بفرستيد تا شاید روزگاري به فریادهای خوكهاي آبي، خرس‌ها، راکون‌ها، روباه‌ها و مینک‌ها، هنگاميكه با چماق بر بدنشان می‌کوبند، اسیرشان می‌کنند و زنده زنده پوست از تن شان مي كنند، گوش فرا دهند.

9_گوش دیگرم را نیز بیرون کشتارگاه دونار  در مومباي به نمایش گذاشته شود تا به آنانيكه در آنجا تجارت و مال اندوزي می‌کنند یادآور شود كه جهان ضجه ها و فریاد هاي گوساله‌هایی که سلاخی می‌شوند را به خوبي مي شنود.

10_انگشت شستم به صورت علامت لايك👍، بنا به تشخيص پتا برای فرد یا سازمانی ارسال شود که در سال درگذشتم، بیشترین تلاشها را برای ترویج جایگزین‌های بهره‌کشی از حیوانات انجام داده است.

11_انگشت شستم به شكل علامت ديس لايك 👎برای فرد یا سازمانی فرستاده شود که آشكارا موجب آزار و اذيت حیوانات شده است.

12_بخش کوچکی از قلبم کنار زمین مسابقه هوكنهايم دفن شود، ترجيحا کنار محل ویژه فراري پيتس جایی که ميشاييل شوماخر در آن مسابقه داد و جایزه German Grand Prix را بدست آورد.

13_و هر اقدامي که پتا بتواند با اعصاي بدنم انجام دهد تا توجه افکار عمومی را به خود جلب کرده و از درد و رنج حیوانات استثمار شده بکاهد.

#دكتر_وحيد_قاسمي_عهد
#اينگريد_نوكرك
#حقوق_حيوانات
🔹هبوط گاندی

گاندي هم كه باشي بايد روزي تاوان حرفهاي بي حساب و كتابت را بدهي.هر چند باورش سخت است اما واقعیت آن است که چند روز پیش مجسمه گاندی در دانشگاه آکرا،پایتخت غنا، توسط دانشجویان و اعضای هیات علمی دانشگاه پایین کشیده شد.چه او متهم است که علیه سیاه پوستان سخنان #نژاد_پرستانه_ای زده است؛ به گفته دو نویسنده آفریقای جنوبی گاندی در عنفوان جوانی گفته است که هندی‌ها برتر از کافران ( سیاهان آفریقایی )می باشند.
گاندی که همه عمر خود را صرف برابری، دوری از خشونت و آزادی صرف نمود حال مجسمه اش به عنوان نماد نژاد پرستی از فراز دیدگان سیاهان آفریقایی هبوط می کند و تراژدیک آنکه نه مبارزات او در راه برابری و آزادی و نه عقاید صلح طلبانه و عدالتخواهانه اش و نه بخشایش ابرمردی چون نلسون ماندلا نتوانست مرهمی بر زخم زبانی باشد که او یکصد سال پیش همچون نیشتری بر قلوب رنج دیده و طعم استعباد چشیده مردمان آفریقا باشد؛
هبوط و سقوط مجسمه گاندی نه تنها مجازات او، بلکه بزرگ‌ترین نماد تاریخی است که نژاد پرستی به پایان راه رسیده است و انسان بدان درجه از رشد و بلوغ نایل آمده که برابری و عدم تبعیض را با تمام وجود درک نموده است.
هراس واقعی آن است که چه روزی،دگران مجسمه آنانی را که هنوز پایبند عدم برابری مسلمان و غیر مسلمان ، بودایی و غیر بودایی و...هستند را به پایین خواهند کشید؟!

پ.ن: در تفکر حقوق بشری هر گونه تبعیض ناشی از نژاد،مذهب،جنسیت و.. ممنوع و نژاد پرستی محسوب می شود. حال کسانیکه داشتن مذهب و دین خاصی را موجب برتری می دانند از نگاه قایلین حقوق بشر، نژاد پرست محسوب می شوند.

#دکتر_وحید_قاسمی_عهد
#نژاد_پرستي
#حقوق_بشر

https://t.me/Rozaneibehoghogh
Forwarded from خرد (MAJID BARATI TARGHI /https://t.me/kheradehoghoughi)
‎یادداشتی در نقد رای وحدت رویه ۷۷۴ مورخ ۲۰/۱/۹۸_رأی اخیر دلالت بر این دارد که معاملات با انگیزه ی فرار از دین تنها پس از محکومیت قطعی مدیون مؤثر و مورد حمایت از طلبکاران توسط قانونگذار می باشد و این رویکرد جدید تدقیق و تحلیل همه جانبه را میطلبدچرا که انگیزه ی فرار از دین در زبان حقوقی به جهت معامله تعبیر می شود و ممکن است برای رسیدن به هدفی خلاف قانون _ ممنوعیت قانونی را طرفین در رابطه با خود مباح سازند _و یا نظم عمومی بکارگرفته شود.بنا بر نظرمشهور در فقه کمک و یاری بر گناه و عدوان «لا تعاونوا الی الاثم والعدوان» حرام است و نمی تواند مبنای تراضی قرار گیرد به ویژه آنکه در بند ۴ از ماده ی ۱۹۰ قانون مدنی مشروع بودن جهت معامله در زمره ی شرایط اساسی صحت معاملات آمده و تأثیر آن بنابر قرائن و امارات میبایست در تراضی آمده باشد ( ماده ۲۱۷ قانون مدنی ) بنابراین نامشروع بودن جهت معامله خلاف اصل بوده و نیاز به اثبات دارد و در زمره ی احکام امری مربوط به نظم عمومی است وبنظرنگارنده رای اخیر درمنطوق و مفهوم علاوه بر مخالفت با فقه و نظم عمومی ،مغایربا اصل چهلم قانون اساسی و مصداقاً دراجرا مغایر با ماده ۶۵ قانون مدنی و نیز مواد ۴۱۸، ۴۲۳، ۴۲۴ و ۵۵۷ از قانون تجارت در امور تجاری می باشدو هدف اصلی مقنن در جبران ضرر را در نتیجه ی حیله ی مدیون درانتقال اموال به دیگران ویاخارج ساختن اموال ازدسترس طلبکاران را تحت تأثیر و مغفول نگه می دارد در حالیکه در مقابل قراردادهای خلاف قانون و نظم عمومی بایستی ایستادگی نمود نه آنکه مهر تأییدی برچنین تالی فاسدی بگذاریم.

#نقد_رای_وحدت_رویه_۷۷۴#مجید_براتی_طرقی#دکتری#حقوق_خصوصی#وکالت
https://t.me/kheradehoghoughi
رزومه #دکتر_علی_رضا_آذربایجانی نامزد ریاست اسکودا

رتبه علمى: استادیار
سال اخذ مدرک: 1387
از دانشگاه: دانشگاه تهران
رشته تحصیلی و گرایش آن: دکترای حقوق (حقوق خصوصی)
Email : azarbaijani@ut.ac.ir

سوابق اجرایی:
- قاضی سابق دادگستری
- معاون سابق دادستان تهران
- وکيل دادگستری
- عضو اصلی هيأت مديره کانون وکلاء مرکز در دوره های 22 و 25 و 29
- معاونت هماهنگی و برنامه‌ریزی امور حقوقی دستگاه‌های اجرایی
- مدير کل حقوقی دانشگاه تهران
- عضو هیأت رسیدگی به تخلفات اداری دانشگاه تهران
- عضو هيأت علمی پرديس قم دانشگاه تهران

سوابق فعاليتهاى آموزشى:
- تدريس آئين دادرسی مدنی 1
- آئين دادرسی مدنی 2
- آئين دادرسی مدنی 3
- ادله اثبات دعوی
- کار تحقيقی
- رويه قضائی
- حقوق مدنی 1
- آیین دادرسی ، کارشناسی ارشد
- داوری بین الملل
تدريس دروس مذکور در دانشگاه‌های تهران (پرديس قم)، دانشگاه امام صادق(ع) و دانشگاه مفید.

تأليف يا ترجمه مقاله :
- خسارات تأخير تأديه ، كانون وكلاء ، 1374
- وکالت ، كانون وكلاء ، 1375
- علم قاضی ، كانون وكلاء ، 1375
- هيأتهای رسيدگی به حل اختلافات (شوراها)  ، كانون وكلاء ، 1381
- دادسراها و دادگاه های ویژه روحانیت، کانون وکلای اصفهان، 1388
- ارزیابی ادله در آیین دادرسی فراملی ، مجله دانشکده حقوق تهران، 1388

راهنمایی و مشاوره پایان نامه های متعدد دانشجویی در رشته حقوق خصوصی.

آشنایی با زبان : انگليسى و عربی

http://www.a-azarbaijani.ir/index.htm
▫️▫️▫️▫️
#وکالت_پرس
تنها رسانه تخصصی در #حقوق_وکالت (انتقادی و تحلیلی)

تلگرام
@vekalatpress

https://t.me/Vekalatpress

اینستگرام
https://instagram.com/vekalatpress?igshid=yv5t9pha3por

گروه
t.me/vekalat_law

ایمیل
Vekalatpress@gmail.com
▫️▫️▫️▫️▫️
#دکتر_وحید_قاسمی_عهد
#پرسش_پاسخ_حقوقی_٢٨

آیا با صدور حکم اعسار و تقسیط محکوم به از محکوم علیه رفع ممنوع الخروجی می شود یا خیر؟

با یکی از همکاران با سابقه و گرانقدر راجع به پرونده شان مشورت کردیم. ایشان وکیل محکوم علیه هستند که علیرغم صدور حکم اعسار و #تقسیط_محکوم_به دادگاه از رفع ممنوع الخروجی بدهکار(محکوم علیه) استنکاف می ورزد در پاسخ به همکار بزرگوارمان عرض کردم:

در پاسخ به این پرسش که آیا با صدور #حکم_اعسار بدهکاری (محکوم علیه) که #ممنوع_الخروج شده رفع اثر می شود یا خیر ؟ ماده ۲۳ #قانون_نحوه_اجرای_محکومیت‌های_مالی مقرر می دارد؛ دادگاه به تقاضای محکوم‌ٌله قرار ممنوع‌الخروجی محکوم‌علیه را صادر می کند. در خصوص اینکه این قرار تا چه زمانی اعتبار دارد قانونگذار پاسخ می دهد #قرار_ممنوع_الخروجی تا زمانیکه یکی از موارد ذیل رخ دهد رفع می شود:
الف)زمان اجرای رای
ب) ثبوت #اعسار_محکوم‌علیه
ج) جلب رضایت محکومٌ‌له
د)#سپردن_تامین_مناسب
ه) تحقق #کفالت مطابق قانون مدنی
در خصوص اینکه آیا اعسار از پرداخت #محکوم_به (تقسیط محکوم به) موجب رفع ممنوع الخروجی میشود یا خیر؟ دو نظر وجود دارد:
برخی معتقدند که مراد از عبارت «ثبوت اعسار محکوم علیه» در ماده 23 ق.ن.ا.م.م اثبات اعسار مطلق ااست و منصرف از تقسیط محکوم به می باشد. لذا، چنین شخصی ممنوع الخروج باقی می ماند.(#نظریه_مشورتی شماره 7/98/1079 مورخ 1398/07/20 اداره حقوقی قوه قضاییه)
اما، به نظر ما این نظر کامل نیست زیرا، اولا، در قرن بیست و یکم که #حقوق_شهروندی یکی از پاردایم های مهم زندگی امروزی است ارایه نظر بدون توجه به این امر دشوار می نماید. یکی از حقوق بنیادین شهروندان ، #حق_آمد_و_شد یا ترافیک است. بدان سان که در بند ۱ ماده ۱۳ #اعلامیه_جهانی_حقوق_بشر مقرر شده است: «هر کس حق دارد که از داخل هر کشوری آزادانه عبور و مرور کند و محل اقامت خود را انتخاب نماید.» درادامه در بند دوم ماده ۱۳ می خوانیم: «هر کس حق دارد هر کشوری و از جمله کشور خود را ترک کند یا به کشور خود باز گردد.» در ماده ۴۸ منشور شهروندی نیز آمده است:« حق هر شهروند است که آزادانه در داخل کشور رفت‌وآمد کند و از ایران خارج و یا به ایران وارد شود..» با توجه به این امر می توان گفت، ایجاد مانع برای خروج از کشور یک امر استثنایی است و اصل، امکان ورود وخروج از کشور می باشد. در مقام شک که آیا حق آمد و شد شخصی ساقط شده است یا خیر اصل بر عدم آن است.
ثانیا، اگر بخواهیم به سلک طرفداران #تفسیر_تحت_اللفظی نیز سخن برانیم باید گفت که به علت #کثرت_استعمال لفظ اعسار برای اعسار به نحو اسقاط و توجه به #اصل_عدم_تقیید و همچنین اینکه «متبادر» از لفظ اعسار در ایران، #اعسار_مطلق نیست بلکه #تقسیط_محکوم_به می باشد. چنانچه در عرف و رویه قضایی نیز مراد از واژه «اعسار» همان تقسیط است. لذا، باید گفت که با توجه به مطلق بودن لفظ اعسار در ماده ٢٣ قانون پیش گفته، در صورت صدور حکم بر اعسار (تقسیط) دادگاه باید از قرار رفع اثر کند.
بر این اساس، به نظر می رسد نظریه مشورتی قابلیت اتباع ندارد.


✍️يادداشتهاي حقوقي، صنفي و اجتماعي دكتر وحيد قاسمي عهد

اینستاگرام
https://www.instagram.com/vahid_ghasemi_ahd

ارتباط با ادمين:
@vahid_ghasemi_ahd


https://t.me/Rozaneibehoghogh
#دکتر_وحید_قاسمی_عهد
#پرسش_پاسخ_حقوقی_٣٠

خریدار یک طبقه از ملک چهار طبقه قدیمی را خریداری کرده است. کل ملک دارای یک سند است . اکنون همه طبقات دارای مالک است و فروشنده از تحویل ملک خودداری می کند. آیا می توان دعوی تحویل مبیع مشاعی یا دعوی وضع ید( تسلیط ید یا ادخال ید) مطرح نمود؟


******
در پاسخ به این پرسش باید مقدمه ای ذکر شود. مراد از وضع ید (تسلیط ید یا ادخال ید) این است که یکی از مالکان مشاعی بجای طرح دعوی خلع ید مشاعی، از دادگاه درخواست می کند بجای اینکه طبق ماده 43 قانون اجرای احکام مدنی همه متصرفان از ملک خلع ید شوند، او وارد ملک مشاعی شود. مثلا در این دعوی ، بی آنکه دادگاه سایر طبقات را خلع ید نماید، می تواند حکم صادر نماید که خواهان وارد طبقه خریداری شود.
برخی از دادگاه ها چنین دعاوی را می پذیرند. از لحاظ عملی پذیرش این نوع دعاوی موجب صرفه جویی در وقت دادگستری می شود و آثار منفی کمتری به همراه دارد و در برخی موارد با برداشت عمومی از عدالت سازگار تر است.
اما، از لحاظ حقوقی به نظر می رسد طرح چنین دعوایی قابلیت استماع ندارد. زیرا، موافق قاعده عمومی طرز اداره کردن اموال مشترک تابع شرایط مقرره بین شرکاء خواهد برد. (ماده ۵۷۶ قانون مدنی) و همچنین مستفاد از ماده 581 ق.م و وحدت ملاک از موادی نظیر 475 ق.م که مقرر می دارد:« اجاره مال مشاع جائز است لیکن تسلیم عین مستاجره موقوف است به اذن شریک.» می توان گفت که تصرف در مال مشاع زمانی میسور است که همه شرکا راضی باشند. به همین دلیل ست که در ماده 43 قانون اجرای احکام مدنی مقرر شده است که محکوم علیه باید از کل ملک خلع ید شود. زیرا، در هر ذره ای از مال مشاع که تصرف داشته باشد نیاز به اذن شریک یا شرکای دیگر دارد.
بر همین بنیاد می توان گفت، هیچ مبنایی وجود ندارد که دادگاه بتواند حکم به وضع ید یا تسلیط ید صادر نماید.
بنابر این، باید دعوی خلع ید مشاعی علیه سایر مالک و متصرفان مطرح گردد؟!
#پرسش_و_پاسخ_حقوقی 30
#آموزش_حقوق
#آموزش_کارآموزان_وکالت
#فن_دفاع_حقوقی
#هنر_دفاع
#قذف
#مجازات_اسکرین_شت
#مجازات_مزاحمت_تلفنی
#صلاحیت_نسبی
#وکیل_تهران
#خلع_ید_مشاعی
#خلع_ید
#تحویل_مبیع
#تصرف_عدوانی
#مال_مشاع
#مبایعه_نامه
#قولنامه
#سند_عادی
#سند_رسمی
#مزاحمت_از_حق
##ممانعت_از _حق
#تسلیط_ید
#وضع_ید
#ادخال_ید
#ملک_مشاعی
#حقوق_مدنی

اینستاگرام دکتر وحید قاسمی عهد
https://www.instagram.com/vahid_ghasemi_ahd

ارتباط با ادمين:
@vahid_ghasemi_ahd


https://t.me/Rozaneibehoghogh
#دکتر_وحید_قاسمی_عهد
#پرسش_پاسخ_حقوقی_٣۶



همکار محترم پرسیده اند. موکل یک واحد آپارتمان در یک ساختمان خریداری کرده اند، با توجه به اینکه یکی دیگر از واحدها پیشتر دادخواست الزام به تنظیم سند رسمی و در خواست صدور دستور موقت مبنی بر منع نقل و انتقال پلاک ثبتی را به دادگاه ارایه داده است، جهت احقاق حق موکل دادخواست الزام به تنظیم سند رسمی به دادگاه ارایه داده ایم. اکنون دادگاه بدوی به استناد ماده 56 و 57 قانون اجرای احکام مدنی قرار عدم استماع دعوی صادر کرده است. آیا می توان نسبت به دستور موقت دعوی اعتراض ثالث مطرح کرد؟

***

بیش از پاسخ به پرسش باید مقدماتی عرض شود:
نخست اینکه، موافق ماده ۵۶ قانون اجرای احکام مدنی:« هر گونه نقل و انتقال اعم از قطعی و شرطی و رهنی نسبت به مال توقیف شده باطل و بلااثر است». همچنین بر اساس، ماده ۵۷ همان  قانون:«هر گونه قرارداد یا تعهدی که نسبت به مال توقیف شده بعد از توقیف به ضرر محکوم‌له منعقد شود نافذ نخواهد بود مگر اینکه محکوم‌له کتباً رضایت دهد.» برخی از دادگاه ها از آنجاییکه ملک در توقیف است امکان صدور رای برای الزام به تنظیم سند را مهیا نمی بینند و قرار عدم استماع صادر می کنند.
دوم، متاسفانه برخی از دادگاه ها، در مواجهه با در خواست یکی از خریداران در چنین ساختمانهایی ، کل پلاک ثبتی را توقیف می کنند بی آنکه توجه نمایند که خریدار صرفا مالک یک واحد آپارتمان است و به هر ترتیب، قدرالسهم معلومی در پلاک دارد.
به نظر می رسد در خصوص اینکه آیا می توان نسبت به دستور موقت دعوی  اعتراض ثالث مطرح کرد یا خیر؟ به نظر می رسد می توان دو نظر ارایه داد:
نخست، امکان اعتراض به دستور موقت وجود ندارد. زیرا، اولا، در ماده 417 قانون مدنی از واژه «رای » استفاده شده است .رای نیز مشتمل بر قرار و حکم است و شامل دستور نمی شود.
دوم، ملاحظه مـواد 310 الـی 325 قانون آیین دادرسی مدنی نشان  می دهد که قانونگذار توجهی به قابلیت اعتراض ثالث ندارد. آن حتّی از طرف خوانده بـه میـان نیامـده اسـت. در ماده 325 ق.آد.م می خوانیم:« قبول یا رد درخواست دستور موقت مستقلا قابل اعتراض و تجدیدنظر و فرجام نیست. لکن متقاضی می‌تواند ضمن تقاضای تجدیدنظر به اصل رای نسبت به آن نیز اعتراض و درخواست رسیدگی نماید. ولی در هرحال رد یا قبول درخواست دستور موقت قابل رسیدگی فرجامی نیست.» 
سوم، با توجه بـه فوریـت موضـوع و اخـذ تـأمین مقتضی دیگر مجالی برای اعتراض ثالث نیسـت؛ قانونگذار جهت حفظ منافع در خواست دهند و متضرران حالت بینابینی را در نظر گرفته است حال اگر کسی از دستور موقت متضرر می شود چنانچهف خوانده پرونده است می تواند با اثبات زیان خسارت اخذ کند و ثالث نیز می تواند با طرح دعوی ورود ثالث از خود دفع ضرر کند.
دوم، با توجه به اینکه با صدور دستور موقت قرار بر این بوده است که از ناعدالتی و ورود ضرر به شخصی( خواهان) جلوگیری به عمل آد و این امر، ذات دستور موقت را تشکیل می دهد. ثالث می تواند با ارایه دادخواست اعتراض ثالث در خواست رفع اثر از دستور موقت نماید. دادگاه نیز ضمن رسیدگی به اصل دعوی به این دادخواست نیز توجه می کند.
به نظر می رسد نظر دوم واجد ایرادا است و از لحاظ آیین دادرسی، آیین خاصی برای انجام و اجرای آن وجود ندارد. بر این اساس، به نظر می رسد نظر اول صحیح تر است. اما، اینکه دادگاه در این موارد چه باید بکند و چگونه ملک را توقیف کند باید گفت، برخی از دادگاه ها با استناد به ماده 10 قانون تملک آپارتمانها و توجه به قدرالسهم متقاضی دستور موقت از عرصه ملک، صرفا بخش مشاعی از کل پلاک را توقیف می کنند و بدین طریق مانع هرگونه مشکل برای سایرین می شوند. لذا، نباید آیین دادرسی را فدای تصمیمات ناصحیح (توقیف کل ملک)نمود.
#پرسش_و_پاسخ_حقوقی_دکترقاسمی_عهد
#اعتراض_ثالث
#اعتراض_ثالث_به_دستور_موقت
#ورود_ثالث
#جلب_ثالث
#نماینده_حقوقی
#عقود_اذنی
#انتخابات_کانون_وکلای_دادگستری
#احراز_صلاحیت
#معاونت_در_جرم
#مشارکت_در_جرم
#اصل_قانونی_بودن_جرم
#اصل_قانونی_بودن_مجازات
#حقوق_حیوانات
#تخلف_انتظامی_وکلا
#تخلف_انتظامی_قاضی
#عقود_مغابنی
#آموزش_حقوقی
#آموزش_حقوق_کاربردی
#فن_دفاع_حقوقی
#آموزش_لایحه_نویسی
#لایحه_نویسی
#قرارداد_نویسی
#آموزش_قرارداد_نویسی
#هنر_دفاع

https://t.me/Rozaneibehoghogh
#دکتر_وحید_قاسمی_عهد


حق بر محیط زیست؛حقی فراموش شده

وکیل پایه یک دادگستری
عضو هیات علمی دانشگاه
 روزنامه شرق. ١۴٠١/٠۵/١٠
ریز گردها، آلودگی های هوای کلانشهر ها، خشکی رودخانه ها و دریاچه ها، کاهش منابع زیر زمینی آب،خشكسالی و هدررفت منابع آبی كشور ، از دست دادن تنوع زیستی و فروپاشی اکوسیستم از جمله نقش های نمایشنمامه تراژیک محیط زیست ایران معاصر است.  این روزها نیز بطور بالقوه آلودگی های شگفت خوزستان، سیالابهای ویرانگر و سراسری، بیش از همیشه توجهات را به محیط زیست در حال زوال ایران جلب میکند. برهمین مبنا، از منظر حقوقی و بدون توجه به سایر ابعاد سیاسی و اقتصادی ، رای ممتنع ایران به قطعنامه غیر الزام آور مجمع عمومی سازمان ملل راجع به «حق دسترسی بشر به محیط زیست پاک، سلامت و پایدار» مایوس کننده می نماید.
ایران به عنوان کشوری که در صدد توسعه است، در بسیاری از مواقع توسعه پایدار را فدای رشد اقتصادی کرده است. به نظر می رسد در خصوص این موضوع که توسعه مفهومی کیفی و چند بعدی است، دیگر کمتر اندیشمندی تردید داشته باشد. چنانچه، کمیسیون جهانی محیط زیست و توسعه، توسعه ای را پایدار می داند که به محیط زیست ضربه ای وارد نیاورد و منابع طبیعی را ضایع نگرداند؛ بدان سان که آیندگان نیز از محیط زیست بهره مند گردند.
شاید مهمترین مشکلی که بر تخریب محیط زیست ایران موثر است. فراموشی عنصر مهمی به نام انسان و حقوق او است. حق بر محیط زیست سالم به عنوان یک حق اساسی و بنیادین سالهاست که جایگاه خود را در مجموعه ی حقوق بشر تثبیت کرده است . دستکم توجیه این حق آن است که بشر حق حیات دارد و حمایت از این حق میسر نخواهد شد الا زمانیکه  او دارای محیط زیست سالمی باشد.#اسناد_بین_المللی فراوانی اعم از الزام آور و غیر الزام آور این حق را به رسمیت شناخته است از جمله آن می توان به اعلامیه جهانی حقوق بشر ، میثاق حقوق مدنی و سیاسی و میثاق حقوق اقتصادی اجتماعی و فرهنگی اشاره کرد؛ #حق_بر_محیط_زیست_سالم نه تنها افراد را به رعایت اصول اخلاقی و حقوقی همچون جلوگیری از فعالیت های مخرب محیط زیست امر می کتد بلکه، مشارکت دولتها و کشورها را نیز برای حل مسائل زیست محیطی در سطح جهان اقتضا می کند. چنانچه در این زمینه در ماده ۱۱۳﷼حقوق_شهروندی ایران می خوانیم:« هر شهروند حق بهره‌مندی از محیط‌زیست سالم، پاک و عاری از انواع آلودگی، ازجمله آلودگی هوا، آب و آلودگی‌های ناشی از امواج و تشعشعات مضر و آگاهی از میزان و تبعات آلاینده‌های محیط‌زیست را دارد. دستگاه‌های اجرایی برای کاهش آلاینده‌های زیست‌محیطی به‌ویژه در شهرهای بزرگ تدابیر لازم را اتخاذ می‌کنند.»
حال پرسش این است که چگونه می توان خواب را از دیدگان دولتمردانی که توجهی به #محیط_زیست و #حق_شهروندی شهروندان ندارند، زدود؟ و این حق مسلم را بر ایشان هویدا ساخت؟ در پاسخ می توان گفت علاوه بر اینکه رسانه ها در ایجاد این فرهنگ و اولویت سازی ان نقش بی بدیلی بازی می کنند، به نظر می رسد قواعد حقوقی نیز می تواند به عنوان اهرمی مناسب عمل نماید. برخی بر این باورند که درونی سازی هزینه ها و اخذ مالیات های پیگویی به عنوان عواملی پیشگیرانه دوای درد است و برخی نیز در مقام درمان و ترمیم معتقدند که مطالبه از دولت هم می تواند نقش بسزایی را ایفا نماید. چه، ویژگی اصلی #حقوق_همبستگی از جمله حق بر محیط زیست این است که قابلیت مطالبه از دولتها دارد. کما اینکه امروزه در کشورهای پیشرفته در کنار قانونگذاران، دادگاه ها نیز در احترام به این حق، رسالت تاریخی بر عهده دارند. بدان سان که قربانیان و زیاندیدگان  محیط زیست می توانند علیه بانیان آن اعم از دولت  و اشخاص به دادگاه شکایت ببرند. البته که دادگاه ها در حمایت از زیاندیدگان با مشکلاتی روبرو هستند، مشکلاتی نظیر دشواری تشخیص سبب، اثبات رابطه سببیت و احراز تقصیر. اما، این مشکلات هم از سوی قانونگذاران تسهیل شده و هم رویه قضایی به راهکار های قابل ملاحظه ای دست یافته است. بدان نحو که جهت تسهیل دعاوی مسوولیت مدنی ناشی از آلودگی ها، قوانین و اسناد ببین المللی در صددند که نظریه مسوولیت ناشی از تقصیر را به کنار بنهند و با دست یازیدن به #مسوولیت_محض( عدم نیاز به اثبات تقصیر) عاملان آلودگی و  تخریب محیط زیست را ضمن محکومیت به جبران خسارت، ترغیب می کنند تا حق بر محیط زیست را محترم شمارند.
بر این اساس، شایسته است قانونگذار با تصویب قوانینی مدرن راه را برای حمایت قوه قضاییه از محیط زیست و حق برخورداری از محیط زیست سالم یاری نمایند.

https://t.me/Rozaneibehoghogh
#پرسش_و_پاسخ ۴٢
#دکتر_وحید_قاسمی_عهد


موکل ورثه مستاجری هستند که در ملکی حق کسب و پیشه و تجارت داشته است. مورث به علت اینکه توان کار در نجاری را نداشته است از سال 1378 نجار را رها کرده است و در آنجا هیچ فعالیتی صورت نمی پذیرد. موجر با اعلام اینکه مستاجر ملک را ترک گفته علیه ورثه دعوی تخلیه مطرح کرده است. وکیل خواهان در دادخواست استدلال نموده اند که قانون موجر و مستاجر سال 1356 برای محل کسب و پیشه و تجارت زمانی اعتبار قابل است که آن درحال فعالیت باشد. مستاجر وقتی کار نمی کند اصولا قانون گذار نباید از او حمایت نماید. به نظر شما چه دفاعی وجود دارد؟
در پاسخ باید گفت، با توجه به اینکه قانون موجر و مستاجر سال 56 قانونی استثنایی است نباید موارد فسخ یا تخلیه را گسترش داد. موادی چون 14 . 15 قانون بطور حصری در مواردی که موجر می‌تواند حسب مورد صدور حکم فسخ اجاره یا تخلیه را از دادگاه درخواست کند را پیش بینی کرده است. بنابر این به نظر می رسد عدم استفاده از محل کسب و کار دلیلی برای تخلیه ید مستاجر نیست.
#اجاره
#دکتر_وحید_قاسمی_عهد
#سرقفلی_مغازه #حقوق_زنان #وکالت۱۴۰۰ #مدعی #خوانده #خواهان

https://t.me/Rozaneibehoghogh
#دکتر_وحید_قاسمی_عهد
#پرسش_و_پاسخ ۴۶

یکی از همکاران پرسیده اند، در ماده مربوط به شیوه حل و فصل اختلاف قراردادی آمده است : « کلیه اختلافات ناشی از تفسیر و اجرای این قرارداد از طریق مراجعه به داور مرضی الطرفین حل و فصل می شود». پس از بروز اختلاف و ارسال اظهارنامه از سوی یکی از طرفین، طرف دیگر شخص معرفی شده را نمی پذیرد. درخواست تعیین داور به دادگاه داده شده و دادگاه داوری را تعیین کرده است. با توجه به اینکه مقصود طرفین دعور مرضی الطرفین بوده و اکنون این امر محقق نسده، آیا دادگاه می تواند داور تعیین نماید؟
با توجه به ماهیت داورری که امری قراردادی است و قصد مشترک طرفین نقش اساسی بازی می کند می توان گفت که:
۱. چنانچه  دریافت دادگاه از بافتار قرارداد و متن شرط مزبور این باشد که بین رسیدگی از طریق داوری و حل و فصل اختلاف توسط شخص داورمرضی الطرفین تعدد مطلوب وجود دارد؛ تردیدی نیست که دادگاه می تواند موافق عمومات مواد 459 و 460 قانون آئین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب مبادرت به تعیین داور نماید. چه در این خصوص حل و فصل اختلافات از طریق داوری موضوعیت دارد و تعیین داور مرضی الطرفین اهمیت کمتری (طریقیت) دارد.
اما، اگر قصد طرفین از شرط مندرج در قرارداد، حل و فصل اختلاف صرفا از طریق داور مرضی الطرفین باشد( یعنی مهم حل و فصل اختلافات توسط داوری خاص صورت پذیرد). به نعبیر روشن تر، چنانچه بین رسیدگی از طریق داوری و حل و فصل اختلاف توسط شخص داورمرضی الطرفین وحدت مطلوب باشد یا به دیگر سخن حل و فصل اختلاف از طریق داور مرضی الطرفین موضوعیت داشته باشد، به نظر می رسد در چنین حالتی عدم تراضی طرفین موجب زوال داوری خواهد شد و در نتیجه دادگاه نمی تواند داور تعیین نماید.
در صورتیکه تردید ایجاد شود که مقصود طرفین چیست؟(وحدت مطلوب است یا تعدد مطوب) شاید استدلال شود که  اصل رسیدگی در دادگاه است و دادگاه در مقام تردید و شک باید به اصل مراجعه نماید. اما، به نظر می رسد وجود صرف چنین شرطی در قرارداد، اماره بر این است که طرفین رسیدگی از طریق داوری را به رسیدگی در دادگاه ترجیح داده اند و در نتیجه در مقام تعارض اماره و اصل ، اماره(ظاهر) مفدم است و داوری مقید نیست..
نظر شما چیست؟

دکتر_وحید_قاسمی_عهد #اجاره #بیع #داور #داور #تخلیه #حل_اختلاف #حقوق #آموزش #کانون_وکلای_دادگستری #آزمون_وکالت۱۴۰۲ #قرار #افراز #مشاع #ابطال #وکیل

https://t.me/Rozaneibehoghogh
#دکتر_وحید_قاسمی_عهد
#پرسش_و_پاسخ ۴۸
ظیکی از همکاران پرسیده اند: قراردادی بین شرکتهای (الف و ب) و شخص ج منعقد شده است. وفق شرط داوری مقرر شده است که کلیه اختلافات با ارجاع به هیات کارشناسی (متشکل از یک داور از سوی شرکت الف، داور شرکت ب و داور شخص ج و سر داور ) حل و فصل می شود.در ضمن در خصوص نحوه صدور رای شرط شده که رای اکثریتی که مشتمل بر رای داور ج باشد قابل اجرا است. حال رای صادره به امضای سر داور و داوران شرکتهای الف و ب رسیده است و داور شخص ج نظر مخالف دارد. دادگاه شروع به اجرای رای کرده است. آیا رای قابل اجرا است؟ آیا رای قابل ابطال است؟
هر چند پاسخ به این پرسش قطعا اختلافی و دشوار است
اما

در پاسخ می توان گفت، اولا، توافق طرفین صحیح است و مهم نیست که به چه علت داوران را زوج قرارداده اند زیرا اصل بر آزادی اراده طرفین قرارداد داوری است. چنانچه در تبصره ماده 474 ق.آ.د.م می خ.انیم:« ... رای اکثریت داوران ملاک اعتبار است، مگر این که در قرارداد ترتیب دیگری مقرر شده باشد».

ثانیا، رای داوی صادره فاقد اعتبار است و دادگاه باید از اجرای آن خودداری نماید زیرا، برگه امضا شده از سوی داوران رای نیست و موضوع مانند حالتی است که اصلا رایی صادر نشده است و مشمول ذیل ماده 474 ق.آد.م اسن که مقرر می دارد:« در صورتی که داوران درمدت قرارداد داوری یا مدتی که قانون معین کرده است نتوانند رای بدهند».

ثالثا، در صورت عدم پذیرش استدلال فوق، باید به استناد بند 1 ماده 484 ق.آ.د.م و توسعه مفهوم قوانین موجد حق در خواست ابطال رای داوری و صدور قرار توقف عملیات اجرایی را به دادگاه داد.

نظر شما چیست؟

#داوری #هیات #حقوق_حیوانات #وکیل_طلاق #وکالت۱۴۰۲ #مدنی #تجارت #بطلان #تامین_اجتماعی #تامین #دکتر_وحید_قاسمی_عهد



https://t.me/Rozaneibehoghogh