🔴خودانتقادی اصلاحطلبانه
✍🏻#حسن_اسدی_زیدآبادی
🔹اصلاحطلبان با پایگاه حدود ۱۵درصد هوادار در جامعه هنر کمپین انتخاباتی دارند اما متاسفانه محور اصلی آن رقیب_هراسی است. این پیام در انتخابات که اگر رقیب پیروز شود ایران نابود و ... میشود بنظرم غیرمنصفانه، غیراخلاقی و غیردموکراتیک است.
🔹تبدیل انتخابات به آزمون فیصلهبخش نجات/تباهی رویکری اشتباه است. ایجاد نفرت و از بین بردن فضای گفتگو، تعامل و دوپاره کردن ملت از آسیبهای این رویکرد است.
🔹از این رو امروز من نزد وجدان خودم قانع نیستم که اگر فیالمثل رییسی به جای روحانی برنده میشد وضع مردم از این بدتر بود یا نه. به هر روی وقتی وارد رقابتی انتخاباتی با قواعد موجود میشویم، با رقیب نباید چون دشمنی بیگانه که ایران و ایرانی برایش مهم نیست مواجه شد.
🔹نقد دیگر اینکه ناامیدی از روحانی۹۶ و موج پشیمانم از جایی شروع شد که اصلاحطلبان مهرههای مطلوبشان کمتر به مقام رسیدند و آنها توفیق اصلاحات را به بازگشت مدیران سالمند سالهای۷۶-۸۴ به پشت میزهای سابقشان تعبیر کردند و چون این امر کمتر از انتظارشان رخ داد فریاد وا اصلاحاتا سردادند.
🔹این درحالی بود که بارها امثال من گفتیم آنچه به عنوان اصلاحطلب از دولت و وزراء باید بخواهیم فهرستی از مطالبات دموکراتیک است نه لیست انتصابها و توفیق اصلاحات با معیار تحقق آن مطالبات باید سنجیده شود نه با تعداد استانداران و مدیران وابسته به قبیله_اصلاحطلب.
🔹یکی از علل سقوط اعتبار اصلاحطلبان تلاش پنهانی و گاه آشکارشان برای دور زدن رخداد۸۸ و #جنبش_سبز است. این ریاکاری که با شعار #یاحسین_میرحسین و #رفع_حصر رای بگیریم و در استراتژی سیاسیمان به دنبال توبه باشیم حاصلی جز وضع بی اعتباری امروز ندارد.
🔹اصلاحطلبان که امروز خودرا بینیاز از جنبش_اجتماعی، مردم وخیابان میدانند، فراموش کردهاند که در انتخابات مجلسهشتم لیست ژنرالهایشان باعکس ورسم #خاتمی رای نیاورد. چه شدکه در انتخابات۹۴ مردم چنان اعتمادی به لیست ناشناسان کردند و تنها تصویری از انگشتری خاتمی برای توفیق کافی بود؟
🔹اصلاحطلبان حتی در پروژه توبه و نزدیکی به رهبری_نظام هم شکست خوردند چراکه بلاتکلیفی و دورویی سیاسی همواره دو طرف منازعه را از شما میرنجاند. درواقع درمیانه لحاف فقط میتوان گرم ماند اما قدرت ابتکارعمل در آن محل درکار نخواهد بود.
🔹بعلاوه اصلاحطلبان تاکنون به ایجاد هرنوع سازوکار_دموکراتیک فراگیری تن ندادهاند. شیوه اخیر ایجاد شورای عالی سیاستگذاری آنها از هر نوع نهاد انتصابی دیگری هم عقبماندهتر بود چرا که در نهایت نه فقط ماموریت این نهاد که حتی اسامی یا تصویری از اعضا آن هم اعلام نشد.
🔹واقعیت این است که بسیاری از اصلاحطلبان امروزی سیاستورزی را در ابتدای جوانی بدون هرگونه تجربه بلافاصله پس از وقوع انقلاب، در فضای حذف رقیب و پشت میزهای دولتی تجربه کرده یا آموختهاند. بنابراین برای برخی از آنها سیاست ورزی خارج از قدرت و در جامعه_مدنی امری محال بنظر میآید.
🔹انتقاد وارد دیگر اینکه اصلاحطلبان نه تنها از تولید سیاسیون ملی طی دهههای گذشته ناتوان بودهاند بلکه متاسفانه در بسیاری از موارد به دلیل دعواهای خصلتی شخصیتهای معمر و ملی جریان خود را نیز تخریب کردهاند.
🔹بسیاری از احزاب_اصلاحطلب که طی همه این سالها برآمدهاند در واقع حاصل پیروزی در یک انتخابات ریاست جمهوری و تصرف_دولت بودهاند. درحالی که قاعدتا این روند بایستی معکوس میبود. بگذریم که هویت این احزاب بیش از آنکه برمبنای یک نظریه سیاسی باشد متکی به نوعی قبیلهگرایی بوده.
🔹قبیلهگرایی مذکور که ریشه در تحولات سالهای ۵۵-۶۵ دارد طی سالهای بعد تحول عمدهای که در هسته اصلی خود تجربه کرده عمدتا چیزی نیست جز رشد فرزندان نسل اول و برخی وصلتها و ایجاد روابط سببی.
🔹نیازی به گفتن نیست که این نکات فهرست جامعی از نقدها نیست و نیز به جناحهای مقابل یعنی #اصولگرایان، #براندازان، #خشونتطلبان، #مرتجعان مذهبی وغیرمذهبی و... نیز نقدهای متعدد وارد است. لیکن به هر روی یک نقطه قوت اصلاحطلبان همین است که ما میتوانیم بیرحمانه جریان خودرا #نقد کنیم.
🔹در انتها بگویم آنچه امید را در دل معتقدان به اصلاحات (فارغ از جریان سیاسی موسوم به اصلاحطلب) زنده نگاه میدارد توسعه آگاهیهای عمومی دموکراتیک و نیز رویکردهای کلان و مسیری است که #زهرا_رهنورد، #میرحسین_موسوی و #مهدی_کروبی در #حصر یا خارج از آن پیش روی ما گشودهاند.
✅@kaleme
✍🏻#حسن_اسدی_زیدآبادی
🔹اصلاحطلبان با پایگاه حدود ۱۵درصد هوادار در جامعه هنر کمپین انتخاباتی دارند اما متاسفانه محور اصلی آن رقیب_هراسی است. این پیام در انتخابات که اگر رقیب پیروز شود ایران نابود و ... میشود بنظرم غیرمنصفانه، غیراخلاقی و غیردموکراتیک است.
🔹تبدیل انتخابات به آزمون فیصلهبخش نجات/تباهی رویکری اشتباه است. ایجاد نفرت و از بین بردن فضای گفتگو، تعامل و دوپاره کردن ملت از آسیبهای این رویکرد است.
🔹از این رو امروز من نزد وجدان خودم قانع نیستم که اگر فیالمثل رییسی به جای روحانی برنده میشد وضع مردم از این بدتر بود یا نه. به هر روی وقتی وارد رقابتی انتخاباتی با قواعد موجود میشویم، با رقیب نباید چون دشمنی بیگانه که ایران و ایرانی برایش مهم نیست مواجه شد.
🔹نقد دیگر اینکه ناامیدی از روحانی۹۶ و موج پشیمانم از جایی شروع شد که اصلاحطلبان مهرههای مطلوبشان کمتر به مقام رسیدند و آنها توفیق اصلاحات را به بازگشت مدیران سالمند سالهای۷۶-۸۴ به پشت میزهای سابقشان تعبیر کردند و چون این امر کمتر از انتظارشان رخ داد فریاد وا اصلاحاتا سردادند.
🔹این درحالی بود که بارها امثال من گفتیم آنچه به عنوان اصلاحطلب از دولت و وزراء باید بخواهیم فهرستی از مطالبات دموکراتیک است نه لیست انتصابها و توفیق اصلاحات با معیار تحقق آن مطالبات باید سنجیده شود نه با تعداد استانداران و مدیران وابسته به قبیله_اصلاحطلب.
🔹یکی از علل سقوط اعتبار اصلاحطلبان تلاش پنهانی و گاه آشکارشان برای دور زدن رخداد۸۸ و #جنبش_سبز است. این ریاکاری که با شعار #یاحسین_میرحسین و #رفع_حصر رای بگیریم و در استراتژی سیاسیمان به دنبال توبه باشیم حاصلی جز وضع بی اعتباری امروز ندارد.
🔹اصلاحطلبان که امروز خودرا بینیاز از جنبش_اجتماعی، مردم وخیابان میدانند، فراموش کردهاند که در انتخابات مجلسهشتم لیست ژنرالهایشان باعکس ورسم #خاتمی رای نیاورد. چه شدکه در انتخابات۹۴ مردم چنان اعتمادی به لیست ناشناسان کردند و تنها تصویری از انگشتری خاتمی برای توفیق کافی بود؟
🔹اصلاحطلبان حتی در پروژه توبه و نزدیکی به رهبری_نظام هم شکست خوردند چراکه بلاتکلیفی و دورویی سیاسی همواره دو طرف منازعه را از شما میرنجاند. درواقع درمیانه لحاف فقط میتوان گرم ماند اما قدرت ابتکارعمل در آن محل درکار نخواهد بود.
🔹بعلاوه اصلاحطلبان تاکنون به ایجاد هرنوع سازوکار_دموکراتیک فراگیری تن ندادهاند. شیوه اخیر ایجاد شورای عالی سیاستگذاری آنها از هر نوع نهاد انتصابی دیگری هم عقبماندهتر بود چرا که در نهایت نه فقط ماموریت این نهاد که حتی اسامی یا تصویری از اعضا آن هم اعلام نشد.
🔹واقعیت این است که بسیاری از اصلاحطلبان امروزی سیاستورزی را در ابتدای جوانی بدون هرگونه تجربه بلافاصله پس از وقوع انقلاب، در فضای حذف رقیب و پشت میزهای دولتی تجربه کرده یا آموختهاند. بنابراین برای برخی از آنها سیاست ورزی خارج از قدرت و در جامعه_مدنی امری محال بنظر میآید.
🔹انتقاد وارد دیگر اینکه اصلاحطلبان نه تنها از تولید سیاسیون ملی طی دهههای گذشته ناتوان بودهاند بلکه متاسفانه در بسیاری از موارد به دلیل دعواهای خصلتی شخصیتهای معمر و ملی جریان خود را نیز تخریب کردهاند.
🔹بسیاری از احزاب_اصلاحطلب که طی همه این سالها برآمدهاند در واقع حاصل پیروزی در یک انتخابات ریاست جمهوری و تصرف_دولت بودهاند. درحالی که قاعدتا این روند بایستی معکوس میبود. بگذریم که هویت این احزاب بیش از آنکه برمبنای یک نظریه سیاسی باشد متکی به نوعی قبیلهگرایی بوده.
🔹قبیلهگرایی مذکور که ریشه در تحولات سالهای ۵۵-۶۵ دارد طی سالهای بعد تحول عمدهای که در هسته اصلی خود تجربه کرده عمدتا چیزی نیست جز رشد فرزندان نسل اول و برخی وصلتها و ایجاد روابط سببی.
🔹نیازی به گفتن نیست که این نکات فهرست جامعی از نقدها نیست و نیز به جناحهای مقابل یعنی #اصولگرایان، #براندازان، #خشونتطلبان، #مرتجعان مذهبی وغیرمذهبی و... نیز نقدهای متعدد وارد است. لیکن به هر روی یک نقطه قوت اصلاحطلبان همین است که ما میتوانیم بیرحمانه جریان خودرا #نقد کنیم.
🔹در انتها بگویم آنچه امید را در دل معتقدان به اصلاحات (فارغ از جریان سیاسی موسوم به اصلاحطلب) زنده نگاه میدارد توسعه آگاهیهای عمومی دموکراتیک و نیز رویکردهای کلان و مسیری است که #زهرا_رهنورد، #میرحسین_موسوی و #مهدی_کروبی در #حصر یا خارج از آن پیش روی ما گشودهاند.
✅@kaleme
🔴#۲۵_خرداد اکسیر بود؛ یاد رهبرانش سبز..
✍🏻#بهاره_هدایت
🔹#۲۵_خرداد حوالی عصر، از بیقراری و دلشوره داشتم تلف میشدم؛ ساعت ۵ شده بود و من به جایی اینکه انقلاب باشم تو میدون آرژانتین دنبال تاکسی میگشتم.. حالا کلا ۲ دقیقه نشده بود که منتظر تاکسی بودما! دستبند سبزمو کنار دستبند سفیدم بستم و نشستم تو تاکسی.
🔹راه بند اومده بود. حس میکردم روحم از بدنم جدا شده و خودش رفته میدون انقلاب و من اینجا باید وایستم پول خرد پیدا کنم بدم به راننده که از حوالی خ وصال گفت: پیاده شید، من دیگه جلوتر نمیرم!
با این فکر که چرا اینقدر پولدار نیستیم که با هلیکوپتر بریم سر قرار، پیاده شدم!
🔹حوالی پمپبنزین وصال، جمعیت پراکنده اما قابل توجهی، داشتن میرفتن به سمت میدون انقلاب. خوشحال شدم که پس تجمع آبرومندی برگزار میشه! نمیدونستم که چی در انتظارمونه..
🔹یک ماه قبل با بچههای تحکیم رفته بودیم پیش یکی از اساتید که باهاش مشورت کنیم. رای ما کروبی بود و او طرفدار میرحسین.
به ما گفت: کروبی بهجای خود، اما شما شخصیت موسوی رو نمیشناسید و و..و نتیجهگیریمون این شد: حیف اینم جو جنبش سبزی گرفتتدش! آخه میرحسین و آزادی؟!
🔹خلاصه از موسوی خوشم نمیومد. تیپیک انقلابی بود. پیشفرضم این بود که این آدما تو شکاف ملت و دولت، سمت ملت رو نمیگیرن، انگار قرارشون با خودشون همینه.. ولی اون مرد کار دیگهای کرد..
از عصر #۲۵_خرداد دستبند سبز رو هم بستم؛ با خودم گفتم دیگه یکی شدیم، او هم از ماست..
🔹بالاخره رسیدیم میدون انقلاب.. و سیل جمعیت.. کی باورش میشد پویش قبل از انتخابات که با شعارهایی مثل لالا لالای لالای.. احمدی بای بای همراه شده بود و به کف و سوت و پایکوبیهای شبانه آمیخته بود، حالا هم تداوم پیدا کنه؟! حالا که دهن به دهن میچرخید: #حکم_تیر_دارن..
🔹با یه دسته تازهوارد وارد جمعیت شدیم و شروع کردیم به شعار دادن.دقیق یادمه اولین باری بود که باید میگفتم: #یاحسین_میرحسین. چقدر گفتن این شعار سختم بود، به نظرم واپسگرایانه میومد.به خودم گفتم: این رمز وحدته تا وقتی اون پاش وایسته. اون کنار کشید ما هم کنار میکشیم..
🔹مشغول هوار زدن بودیم که ۳نفر برگشتن یه جوری نگاهمون کردن که یعنی چقدر شما ضایعید! بالاخره یکی اومد بهمون گفت: هیسسس.. #تجمع_سکوت ه ! دور و برمو نگاه کردم دیدم نه جدی سکوته! منم جوگیر، بعدش هر دو نفری رو که با هم بلند حرف میزدن خفت میکردم که: آقا سکوته، رعایت کنید!
🔹جدی جدی سکوت بود! اونقدر ساکت بود که یادمه یه لحظه سرمو گرفتم بالا یه جوری که فقط آسمون دیده میشد و دستهای سبزپوش برافراشته.. حس کردم هیچ صدایی نیست جز صدای شکستن هوایی که از حرکت آونگی این دستها بلند میشه..آخه چقدر یه چیزی میتونه باشکوه باشه..
🔹بعدش چیزی که توجهم رو جلب کرد حضور زنهای چادری و چند تا روحانی بود، و درست کنارشون دختر و پسرهای آلامد دست تو دست هم.یه جانباز ویلچرنشین هم دیدم، و یکی که با واکر اومده بود.
اعتراف میکنم معنایی از همزیستی تو ذهنم شکل گرفت که پیش از اون مطلقا نبود.
🔹آخرش منم رفتم بالای گارد خط brt، تا سر و ته جمعیت رو ببینم.. بیفایده بود! بگم طغیان جمعیت بود؟ بگم سیل بود؟ بگم خروش مردم بود؟.. نمیدونم.. فقط اشک به چشمت میاورد.. بالاخره اومدن.. این مردم معترض بالاخره زیر یه چتر، تو مدنیترین شکل ممکن، اومده بودن کف خیابون..
🔹طرفای دانشگاه شریف، دیگه سکوت شکست. از شعارها اینو خیلی گفتیم: #خس_و_خاشاک تویی، پستتر ازخاک تویی،..
زور تویی کور تویی، #هالهٔ_بی_نور تویی، دلیر بیباک منم،
مالک این خاک منم. خدا این طبع شعر ایرانیجماعت رو ازش نگیره :)
🔹تو میدون آزادی جای تکون خوردن نبود؛ لبریز از جمعیت..
حسرت میخوردم که چرا شعارها یهدست نیست تا به گوش هلیکوپتری که مدام بالای سر مردم میچرخید، برسه و پیام رو درست منتقل کنه! البته چو افتاده بود که گیرنده پیام خودش تو هلیکوپتره!
🔹حوالی ۷ ونیم دیگه صدام درنمیومد. کم کم برگشتیم م انقلاب.
از ترس دستگیری خونه نرفتم. این شد که سر میدون انقلاب تاکسی گرفتم واسه شهرک غرب، خونه یه دوستی. ساعت ۸ونیم بود و هنوز نمیدونستم چه اتفاقی افتاده..و بله.. خبر رسید که ماشه رو چکوندن..
🔹۸ ماه آتش به سرمون ریختندو جنبش از رمق افتاد. تجربه ما این شد که از شدت سرخوردگی طی چند سال بعضیامون پیچیدن سمت راست امنیتی، و بعضیا سمت براندازی با تبلیغ جنگ و تحریم.
بقیه هم یه چیزی همین وسطا؛ یا تو زندان و حصر یا همین بیرون تو خفقان؛ هوادار این یا هوادار اون..
🔹#۲۵_خرداد اکسیری بود که امروز دوست و دشمنش دنبال تکرارشاند البته به نفع جریان خودشون. حیف که به ثمر ننشست.. اونها در ناحقشون پایدار بودن و مسلح، و ما.. چه میدونم.. شاید بیتجربه بودیم یا هرچی..
یاد رهبرانش سبز..
#روزهای_سبز
#رشته_توییت
✅@Kaleme
✍🏻#بهاره_هدایت
🔹#۲۵_خرداد حوالی عصر، از بیقراری و دلشوره داشتم تلف میشدم؛ ساعت ۵ شده بود و من به جایی اینکه انقلاب باشم تو میدون آرژانتین دنبال تاکسی میگشتم.. حالا کلا ۲ دقیقه نشده بود که منتظر تاکسی بودما! دستبند سبزمو کنار دستبند سفیدم بستم و نشستم تو تاکسی.
🔹راه بند اومده بود. حس میکردم روحم از بدنم جدا شده و خودش رفته میدون انقلاب و من اینجا باید وایستم پول خرد پیدا کنم بدم به راننده که از حوالی خ وصال گفت: پیاده شید، من دیگه جلوتر نمیرم!
با این فکر که چرا اینقدر پولدار نیستیم که با هلیکوپتر بریم سر قرار، پیاده شدم!
🔹حوالی پمپبنزین وصال، جمعیت پراکنده اما قابل توجهی، داشتن میرفتن به سمت میدون انقلاب. خوشحال شدم که پس تجمع آبرومندی برگزار میشه! نمیدونستم که چی در انتظارمونه..
🔹یک ماه قبل با بچههای تحکیم رفته بودیم پیش یکی از اساتید که باهاش مشورت کنیم. رای ما کروبی بود و او طرفدار میرحسین.
به ما گفت: کروبی بهجای خود، اما شما شخصیت موسوی رو نمیشناسید و و..و نتیجهگیریمون این شد: حیف اینم جو جنبش سبزی گرفتتدش! آخه میرحسین و آزادی؟!
🔹خلاصه از موسوی خوشم نمیومد. تیپیک انقلابی بود. پیشفرضم این بود که این آدما تو شکاف ملت و دولت، سمت ملت رو نمیگیرن، انگار قرارشون با خودشون همینه.. ولی اون مرد کار دیگهای کرد..
از عصر #۲۵_خرداد دستبند سبز رو هم بستم؛ با خودم گفتم دیگه یکی شدیم، او هم از ماست..
🔹بالاخره رسیدیم میدون انقلاب.. و سیل جمعیت.. کی باورش میشد پویش قبل از انتخابات که با شعارهایی مثل لالا لالای لالای.. احمدی بای بای همراه شده بود و به کف و سوت و پایکوبیهای شبانه آمیخته بود، حالا هم تداوم پیدا کنه؟! حالا که دهن به دهن میچرخید: #حکم_تیر_دارن..
🔹با یه دسته تازهوارد وارد جمعیت شدیم و شروع کردیم به شعار دادن.دقیق یادمه اولین باری بود که باید میگفتم: #یاحسین_میرحسین. چقدر گفتن این شعار سختم بود، به نظرم واپسگرایانه میومد.به خودم گفتم: این رمز وحدته تا وقتی اون پاش وایسته. اون کنار کشید ما هم کنار میکشیم..
🔹مشغول هوار زدن بودیم که ۳نفر برگشتن یه جوری نگاهمون کردن که یعنی چقدر شما ضایعید! بالاخره یکی اومد بهمون گفت: هیسسس.. #تجمع_سکوت ه ! دور و برمو نگاه کردم دیدم نه جدی سکوته! منم جوگیر، بعدش هر دو نفری رو که با هم بلند حرف میزدن خفت میکردم که: آقا سکوته، رعایت کنید!
🔹جدی جدی سکوت بود! اونقدر ساکت بود که یادمه یه لحظه سرمو گرفتم بالا یه جوری که فقط آسمون دیده میشد و دستهای سبزپوش برافراشته.. حس کردم هیچ صدایی نیست جز صدای شکستن هوایی که از حرکت آونگی این دستها بلند میشه..آخه چقدر یه چیزی میتونه باشکوه باشه..
🔹بعدش چیزی که توجهم رو جلب کرد حضور زنهای چادری و چند تا روحانی بود، و درست کنارشون دختر و پسرهای آلامد دست تو دست هم.یه جانباز ویلچرنشین هم دیدم، و یکی که با واکر اومده بود.
اعتراف میکنم معنایی از همزیستی تو ذهنم شکل گرفت که پیش از اون مطلقا نبود.
🔹آخرش منم رفتم بالای گارد خط brt، تا سر و ته جمعیت رو ببینم.. بیفایده بود! بگم طغیان جمعیت بود؟ بگم سیل بود؟ بگم خروش مردم بود؟.. نمیدونم.. فقط اشک به چشمت میاورد.. بالاخره اومدن.. این مردم معترض بالاخره زیر یه چتر، تو مدنیترین شکل ممکن، اومده بودن کف خیابون..
🔹طرفای دانشگاه شریف، دیگه سکوت شکست. از شعارها اینو خیلی گفتیم: #خس_و_خاشاک تویی، پستتر ازخاک تویی،..
زور تویی کور تویی، #هالهٔ_بی_نور تویی، دلیر بیباک منم،
مالک این خاک منم. خدا این طبع شعر ایرانیجماعت رو ازش نگیره :)
🔹تو میدون آزادی جای تکون خوردن نبود؛ لبریز از جمعیت..
حسرت میخوردم که چرا شعارها یهدست نیست تا به گوش هلیکوپتری که مدام بالای سر مردم میچرخید، برسه و پیام رو درست منتقل کنه! البته چو افتاده بود که گیرنده پیام خودش تو هلیکوپتره!
🔹حوالی ۷ ونیم دیگه صدام درنمیومد. کم کم برگشتیم م انقلاب.
از ترس دستگیری خونه نرفتم. این شد که سر میدون انقلاب تاکسی گرفتم واسه شهرک غرب، خونه یه دوستی. ساعت ۸ونیم بود و هنوز نمیدونستم چه اتفاقی افتاده..و بله.. خبر رسید که ماشه رو چکوندن..
🔹۸ ماه آتش به سرمون ریختندو جنبش از رمق افتاد. تجربه ما این شد که از شدت سرخوردگی طی چند سال بعضیامون پیچیدن سمت راست امنیتی، و بعضیا سمت براندازی با تبلیغ جنگ و تحریم.
بقیه هم یه چیزی همین وسطا؛ یا تو زندان و حصر یا همین بیرون تو خفقان؛ هوادار این یا هوادار اون..
🔹#۲۵_خرداد اکسیری بود که امروز دوست و دشمنش دنبال تکرارشاند البته به نفع جریان خودشون. حیف که به ثمر ننشست.. اونها در ناحقشون پایدار بودن و مسلح، و ما.. چه میدونم.. شاید بیتجربه بودیم یا هرچی..
یاد رهبرانش سبز..
#روزهای_سبز
#رشته_توییت
✅@Kaleme