سایت خبری-تحلیلی کلمه
49.9K subscribers
5.5K photos
2.06K videos
157 files
7.96K links
کانال رسمی سایت خبری-تحلیلی کلمه در تلگرام.
www.kaleme.com

ارتباط با کانال کلمه
@kaleme_admin

📷 اینستاگرام:
instagram.com/kalemeh/
Download Telegram
🔴۲۳خرداد۸۸ است.سروصدا از خیابان‌ها به گوش می‌رسد. نحوه اعلام نتایج عجیب و فضای امنیتی عجیب‌‌تراست. بازداشت‌های فله‌ای.فضا تند است و بازوهای سیاسی سبزها را زده‌اند.تا به جلسه دفتر سیاسی جبهه مشارکت برسم همه بازداشت شده‌اند.
میرحسین نمی‌خواهد اسیر این صحنه‌آرایی‌ها شود./حسین نورانی نژاد
#توییت
#روزهای_سبز
@kaleme
وقتی که #میرحسین_موسوی در اون #روزهای_سبز گفت «در خیابان با سایه‌ها می‌جنگید» ، نفهمیدید، حتی امروز هم که «در میدان وجدان‌های مردم خاکریزهایتان پی در پی در حال سقوط است» و ریسمانی برای چنگ زدن ندارید، باز هم بنای فهمیدن ندارید./بابک
#توییت
@kaleme
🔴۳شب قبل انتخابات،پدر اومد خونه،با لباس پاره و خونین!
گفت موتور سوارا با قمه و زنجیر به من و وکیل حزب حمله کردن.
گفتم شکر خدا صدمه جدی ندیدی.
گفت صدمه؟کیف وکیل پر از اسناد #مشارکت بود!میخوان #کودتا کنن!
راه میرفت و میگفت کودتا میکنن!فکر کردم شوکه شده!
اما ۳روز بعد.../حامد سیاسی راد
#روزهای_سبز
#توییت
@kaleme
🔴ده سال پیش مثل امروز عصر بود که #فتنه_گر_بزرگ در میدان ولیعصر ملت ایران را #خس_وخاشاک نام نهاد. گفتاری که #روزهای_سبز را عظمت بخشید. او که مست شده بود از قدرت نمی دانست که مردم خیانت هایش را فراموش نمیکنند. #احمدی_نژاد فتنه گری است که همچنان علیه امنیت کشور فتنه گری می کند./ امیررفیعی
#توییت
@kaleme
🔴«زمان به وقت ده‌ سال پیش»
ما تا چند ساعت دیگر روزی را در تاریخ ایران ثبت خواهیم کرد که هیچ کس‌ آن را فراموش نمی‌کند.
حالا خیابان‌های تهران با غرور و افتخار خاطره سکوت #۲۵خرداد ما را در سینه نگه داشته و عصبانیت آنها از تک تک ما تا آخر عمر رهایشان نمی‌کند. یاد #روزهای_سبز بخیر./محمدحسین مهرزاد
#توییت
@kaleme
🔴گفتن: با درخواست مجوز راهپیمایی مخالفت شده، گفتیم: می‌ریم
گفتن: درخواست مجوز راهپیمایی پس گرفته شده، گفتیم: می‌ریم
گفتن: حق تیر صادر شده، گفتیم: می‌ریم
این شد که یکی از بزرگ‌ترین جمعیتهای معترضی که تهران به خود دیده، در سکوت خیابان‌ها را فتح کرد #۲۵_خرداد۸۸/سولمازایکدر
#روزهای_سبز
#توییت
@kaleme
🔴#25خرداد 88 تهران غرق در سکوت میلیونها نفر شد. گمانم آیندگان این سکوت میلیونی مظلومانه را با همان حسرتی به یاد می آوردند که همه بزنگاه های ناکامی این آب و خاک را.آن چنان که شهادت امیرکبیر را یا تبعید مصدق را... آن سکوت آخرین فریاد بود قبل از آن که به دره بغلتیم.../علیرضا خوشبخت
#روزهای_سبز
#توییت
@kaleme
🔴شب بیست و پنجم بود،پیامک قطع بود
#قرار الله اکبر ساعت۱۰بود
غریو الله اکبر،محل را سراسر شور کرد
خبردرخواست تجمع آمد،نگران خبرسانی فردا بودیم
سر یک فرعی عده ای شروع به شعار دادن
کم کم زیاد شدن
مردم در خیابان های محل زیباترین تجمع شبانه آنروزهارو رقم زدند
خبر فردا پخش شد/پدرام
#روزهای_سبز
#توییت
@kaleme
🔴ساعت ۲بعدازظهر ۲۵ خرداد ۸۸ کم کم از آزادی راه افتادیم به سمت انقلاب، مقابل درب دانشگاه شریف شلوغ بود، به تقاطع نواب که رسیدیم دیدم جمعیت از پایین به سمت خیابان میاد رفیقم گفت مگه نمیگفتن پایین شهریا با احمدی نژادن؟ گفتم بر اساس همین دروغ ها نتیجه رو اعلام کردند./محمدجواد معنوی
#روزهای_سبز
#توییت
@kaleme
🔴میدون توحید قرار گذاشتیم.آژانس به زور رفت.دوستانم رو پیدا نکردم چون موبایلها قطع شدن.ماسک و عینک دودی زده بودم وقتی جمعیت رو دیدم برداشتم. هلیکوپتر ها رد میشدن و مردم میگفتن دارن فیلم میگیرن برای ۲۲بهمن که بگن مال خودشونه.کاش همونجا تموم میشدم و الانو نمیدیدم. #روزهای_سبز/ سایه
#توییت
@kaleme
🔴٢٥ خرداد ٨٨ شهر را سكوت گرفته، اما ٣ ميليون نفر در خيابانهاي شهر ساكت در حال اعتراضند با سكوت و آرامش. يكي از باشكوه ترين حركتهاي جنبش دموكراسي خواهي مردم ايران. خبر بد اين كه به بدترين شكل پاسخ سكوتشان را ديدند. خبر خوب اين كه اين ٣ ميليون هنوز در همين شهر ساكنند. #روزهای_سبز/ پرستو سرمدی
#توییت
@kaleme
🔴کاش می ماندیم

✍🏻#بابک_قناد

🔹فراخوان تجمع سینه به سینه منتقل شده بود. روز قبلش بهمون گفته بود #خس_و_خاشاک ، خیلی‌ها هم بازداشت شده بودند. دو سه روز گذشته هم اجازه هیچ تجمعی نداده بودند و با هر اجتماعی برخورد سخت میکردند. عصبی بودیم و پراسترس و البته سرخورده، بابت نابودی رویایی که برای #روزهای_سبز داشتیم

🔹زودتر رفتیم میدون انقلاب که ببینیم چی میشه. هفته قبلش یه تجمع بزرگ داشتیم همینجا، اون موقع هنوز #روزهای_سبز تیره و تار نشده بود، ناامیدانه خدا خدا میکردیم که بتونیم چیزی شبیه به تجمع هفته قبل داشته باشیم. از مترو انقلاب پیاده شدیم و رفتیم سمت میدون ...

🔹وعده راهپیمایی سکوت بود. ساکت و آروم، اما پر از شور. اس‌ام‌اس و تلفن قطع بود و دوستامون رو پیدا نکردیم، اما یه عده دیگه رو دیدیم. با اینکه چهره‌ها آشنا نبود، ولی همدیگه رو خوب میشناختیم. نمادهای سبز و انگشت‌ها به نشانه پیروزی بالا رفتن، از انقلاب به سمت «آزادی» حرکت کردیم.

🔹برخلاف تعجب، برخورد سختی نشد، کم کم داشتیم زیاد می‌شدیم، انگار همه همدیگه رو جذب میکردیم. سر جمالزاده که رسیدیم، دیگه تجمع شکل گرفته بود. یه عده شعار میدادن، ولی اکثریت ساکت و آروم، فقط نماد سبز داشتند و انگشتی به نشانه پیروزی .

🔹تقاطع آزادی-توحید، دیگه مطمئن بودیم تجمع شکل گرفته. با اینکه صف‌های اول بودیم، ولی یه حسی میگفت عقب‌تر، پر از آشناست. تقاطع بهبودی، بالای پل عابر، چیزی که میدیدم رو باور نمیکردم. تا چشم کار میکرد آدم بود و نماد سبز و عکس #میرحسین . انگار قبل از ۲۲خرداد، به وقت #روزهای_سبز بود

🔹هیجان جای عصبانیت رو گرفته بود و گرمای هوا فراموش شده بود، داشتیم میرفتیم سمت «آزادی». هر پل عابری که سرراه بود می‌رفتیم بالاش تا مطمئن بشیم از چیزی که داریم میبینیم. این شور و هیجان مخصوص همه بود، زن و مرد و پیر و جوون. انگار سیاهی و نکبتی روزهای قبل فراموش شده بود

🔹از اینور و اونور می‌گفتند #میرحسین هم داره میاد. باید هم میومد این شور و هیجان رو میدید. چون نزدیک «آزادی» بودیم، امیدوار بودیم بیاد آزادی. رسیدیم به میدون و مثل فیلم‌های انقلاب۵۷، یکی با عکس میرحسین از برج آزادی رفت بالا. میگفت وقتی میرحسین اومد، میخوام عکسش رو اون بالا ببینه

🔹کل #خس_و_خاشاک های تهران تو میدون آزادی بودند. خس‌وخاشاک سبز، با عکس میرحسین و کروبی، پر از شور و شوق و هیجان. دیگه مطمئن بودیم حماسه ساختیم. روزی سبزتر از همه #روزهای_سبز قبلی. روزی که فکر میکردند ماجرا تموم شده، اما تازه شروع آشنایی ما بود

🔹خیلی‌ها تصمیم گرفتند کنار ملت بایستند و اومده بودن، از چهره‌های سیاسی‌ای که «هنوز» بازداشت نشده بودند تا شجریان! میگفتن هنوز مردم دارن میان. میگفتن از آزادی تا فردوسی و حتی امام حسین پر از دوستان و آشنایانه. تجمع کوچکی که فکرش رو میکردیم، شده بود حماسه #۲۵خرداد.

🔹گفتند #میرحسین هم اومده بود و در بین جمعیت حرف زده بود. حماسه تکمیل شده بود. انگار دیگه وقت رفتن بود، اما کاش هیچ رفتنی نبود و همونجا میموندیم. کاش برای چند روز و شب میموندیم تا کنار میرحسین و فرزند احمد رایمون رو پس بگیریم.

#رشته_توییت

@kaleme
🔴دوشنبه بود و کل خیابان انقلاب و آزادی درسکوت محض.چندمیلیون نفر در سکوت راه می‌رفتند تا صدای تیر بصورت رگباری سکوت رو شکست.تعدادی از مردم ردیف جلو بر زمین افتادند،چشم‌های مبهوتم سیل خون رو کف خیابان دید و سرم گیج رفت.باورم نمی‌شد سکوت اعتراضی مردم با صدای تیر شکسته شه #روزهای_سبز/ساجده عرب سرخی
#توییت
@kaleme
🔴#۲۵_خرداد اکسیر بود؛ یاد رهبرانش سبز..

✍🏻#بهاره_هدایت

🔹#۲۵_خرداد حوالی عصر، از بیقراری و دلشوره داشتم تلف میشدم؛ ساعت ۵ شده بود و من به جایی اینکه انقلاب باشم تو میدون آرژانتین دنبال تاکسی میگشتم.. حالا کلا ۲ دقیقه نشده بود که منتظر تاکسی بودما! دستبند سبزمو کنار دستبند سفیدم بستم و نشستم تو تاکسی.

🔹راه بند اومده بود. حس میکردم روحم از بدنم جدا شده و خودش رفته میدون انقلاب و من اینجا باید وایستم پول خرد پیدا کنم بدم به راننده که از حوالی خ وصال گفت: پیاده شید، من دیگه جلوتر نمیرم!
با این فکر که چرا اینقدر پولدار نیستیم که با هلیکوپتر بریم سر قرار، پیاده شدم!

🔹حوالی پمپ‌بنزین وصال، جمعیت پراکنده اما قابل توجهی، داشتن میرفتن به سمت میدون انقلاب. خوشحال شدم که پس تجمع آبرومندی برگزار میشه! نمیدونستم که چی در انتظارمونه..

🔹یک ماه قبل با بچه‌های تحکیم رفته بودیم پیش یکی از اساتید که باهاش مشورت کنیم. رای ما کروبی بود و او طرفدار میرحسین.
به ما گفت: کروبی به‌جای خود، اما شما شخصیت موسوی رو نمیشناسید و و..و نتیجه‌گیری‌مون این شد: حیف اینم جو جنبش سبزی گرفتتدش! آخه میرحسین و آزادی؟!

🔹خلاصه از موسوی خوشم نمیومد. تیپیک انقلابی بود. پیش‌فرضم این بود که این آدما تو شکاف ملت و دولت، سمت ملت رو نمیگیرن، انگار قرارشون با خودشون همینه.. ولی اون مرد کار دیگه‌ای کرد..
از عصر #۲۵_خرداد دستبند سبز رو هم بستم؛ با خودم گفتم دیگه یکی شدیم، او هم از ماست..

🔹بالاخره رسیدیم میدون انقلاب.. و سیل جمعیت.. کی باورش میشد پویش قبل از انتخابات که با شعارهایی مثل لالا لالای لالای.. احمدی بای بای همراه شده بود و به کف و سوت و پایکوبی‌های شبانه آمیخته بود، حالا هم تداوم پیدا کنه؟! حالا که دهن به دهن میچرخید: #حکم_تیر_دارن..

🔹با یه دسته تازه‌وارد وارد جمعیت شدیم و شروع کردیم به شعار دادن.دقیق یادمه اولین باری بود که باید میگفتم: #یاحسین_میرحسین. چقدر گفتن این شعار سختم بود، به نظرم واپس‌گرایانه میومد.به خودم گفتم: این رمز وحدته تا وقتی اون پاش وایسته. اون کنار کشید ما هم کنار میکشیم..

🔹مشغول هوار زدن بودیم که ۳نفر برگشتن یه جوری نگاهمون کردن که یعنی چقدر شما ضایعید! بالاخره یکی اومد بهمون گفت: هیسسس.. #تجمع_سکوت ه ! دور و برمو نگاه کردم دیدم نه جدی سکوته! منم جوگیر، بعدش هر دو نفری رو که با هم بلند حرف میزدن خفت میکردم که: آقا سکوته، رعایت کنید!

🔹جدی جدی سکوت بود! اونقدر ساکت بود که یادمه یه لحظه سرمو گرفتم بالا یه جوری که فقط آسمون دیده میشد و دستهای سبزپوش برافراشته.. حس کردم هیچ صدایی نیست جز صدای شکستن هوایی که از حرکت آونگی این دستها بلند میشه..آخه چقدر یه چیزی میتونه باشکوه باشه..

🔹بعدش چیزی که توجهم رو جلب کرد حضور زنهای چادری و چند تا روحانی بود، و درست کنارشون دختر و پسرهای آلامد دست تو دست هم.یه جانباز ویلچرنشین هم دیدم، و یکی که با واکر اومده بود.
اعتراف میکنم معنایی از همزیستی تو ذهنم شکل گرفت که پیش از اون مطلقا نبود.

🔹آخرش منم رفتم بالای گارد خط brt، تا سر و ته جمعیت رو ببینم.. بیفایده بود! بگم طغیان جمعیت بود؟ بگم سیل بود؟ بگم خروش مردم بود؟.. نمیدونم.. فقط اشک به چشمت میاورد.. بالاخره اومدن.. این مردم معترض بالاخره زیر یه چتر، تو مدنی‌ترین شکل ممکن، اومده بودن کف خیابون..

🔹طرفای دانشگاه شریف، دیگه سکوت شکست. از شعارها اینو خیلی گفتیم: #خس_و_خاشاک تویی، پست‌تر ازخاک تویی،..
زور تویی کور تویی، #هالهٔ_بی_نور تویی، دلیر بی‌باک منم،
مالک این خاک منم. خدا این طبع شعر ایرانی‌جماعت رو ازش نگیره :)

🔹تو میدون آزادی جای تکون خوردن نبود؛ لبریز از جمعیت..
حسرت میخوردم که چرا شعارها یه‌دست نیست تا به گوش هلیکوپتری که مدام بالای سر مردم میچرخید، برسه و پیام رو درست منتقل کنه! البته چو افتاده بود که گیرنده پیام خودش تو هلیکوپتره!

🔹حوالی ۷ ونیم دیگه صدام درنمیومد. کم کم برگشتیم م انقلاب.
از ترس دستگیری خونه نرفتم. این شد که سر میدون انقلاب تاکسی گرفتم واسه شهرک غرب، خونه یه دوستی. ساعت ۸ونیم بود و هنوز نمیدونستم چه اتفاقی افتاده..و بله.. خبر رسید که ماشه رو چکوندن..

🔹۸ ماه آتش به سرمون ریختندو جنبش از رمق افتاد. تجربه ما این شد که از شدت سرخوردگی طی چند سال بعضیامون پیچیدن سمت راست امنیتی، و بعضیا سمت براندازی با تبلیغ جنگ و تحریم.
بقیه هم یه چیزی همین وسطا؛ یا تو زندان و حصر یا همین بیرون تو خفقان؛ هوادار این یا هوادار اون..

🔹#۲۵_خرداد اکسیری بود که امروز دوست و دشمنش دنبال تکرارش‌اند البته به نفع جریان خودشون. حیف که به ثمر ننشست.. اونها در ناحق‌شون پایدار بودن و مسلح، و ما.. چه میدونم.. شاید بی‌تجربه بودیم یا هرچی..
یاد رهبرانش سبز..
#روزهای_سبز
#رشته_توییت
@Kaleme
🔴ده سال از روزی که صدها هزار نفر با نشان دادن بلوغ فکری خود، مسالمت‌جویانه‌ترین راهپیماییِ اصلاح‌طلبانه‌ تاریخ معاصر ایران را رقم زدند، گذشت.ده سال پس از آن روز، #اصلاح و حرکت تدریجی از وضعیت موجود به مطلوب همچنان کم‌هزینه‌ترین و پایدارترین راهِ به سامان کردن امور است./رضا بهرامی
#روزهای_سبز
#توییت
@kaleme
🔴#میرحسین تنها رای اعتقادی تمام عمرم بود. پدرم که الگوی زندگیمه، برام از ساده زیستی و مبارزه ی سرسختانه ی میرحسین با فساد اقتصادی و اختلاف طبقاتی در اون سالهای نخست وزیریش می گفت. خودم هم اون سالها رو خیلی خوب به یاد داشتم:تنها نقطه ی روشن اون سالهای سیاه، میرحسین بود./سپیده جدیری
#روزهای_سبز
#توییت
@kaleme
در #روزهای_سبز اما سردار همدانی مشغول تربیت نیروی تازه بود برای مهار مردم: «۵هزار نفر از اشرار و اراذل را منزل‌شان کنترل مى‌کردیم/اینها را عضو گردان کردم. اين ٣گردان نشان دادند که اگر بخواهیم مجاهد تربیت کنیم باید افرادی را که با تیغ و قمه سر و کار دارند پای کار بیاوریم». *تابناک. /محمدجواد اکبرین
#توییت
@kaleme
🔴این چند روز متوجه کسانی شدم که در #روزهای_سبز مدرسه ای بودن، یکیشون هشت سالش بوده یعنی دوم دبستان. هی با خودم فکر می کنم،مگر ممکنه جنبشی #ده_سال بعد از سرکوب، کسی که در حیاتش هشت ساله بوده رو جذب کنه و خاموش شده باشه؟/ حسین معصومی
#توییت
@kaleme
🔴بیاد دارم 25خرداد88 درنزدیکی وزارت کار، یک زن ومرد مسن کیسه نایلونی سبزی را برای همراهی با مردم از پنجره تکان میدادند.
من بهمراه جمعی از اعضای ستاد از م.انقلاب به سمت م.آزادی میرفتم.
فریاد میزدیم که میدان دیگر گنجایش ندارد، مردم اما بی‌اعتنا به سمت م.آزادی می‌رفتند./شهربانو امانی
#روزهای_سبز
#توییت
@kaleme