در شب سرد زمستانی
محمد نوری
«درشب سرد زمستانی»
شعر #نیما_یوشیج
دکلمه: #احمدرضا_احمدی
خواننده: #محمد_نوری
موسیقی: #فریبرز_لاچینی
در شب ِ سرد ِ زمستانی
کورهی ِ خورشید هم،
چون کورهی ِ گرم ِ چراغ ِ من نمیسوزد
و به مانند ِ چراغ ِ من
نه میافروزد چراغی هیچ
نه فرو بسته به یخ، ماهی که از بالا میافروزد.
من چراغم را
در آمد رفتن ِ همسایهام افروختم در یک شب ِ تاریک
و شب ِ سرد ِ زمستان بود،
باد میپیچید با کاج،
در میان ِ کومهها خاموش
گم شد او از من جدا زین جادهی ِ باریک
و هنوزم قصّه بر یادست
وین سخن آویزهی ِ لب
که میافروزد ؟ که میسوزد؟
چه کسی این قصّه را در دل میاندوزد؟
در شب ِ سرد ِ زمستانی
کورهی ِ خورشید هم ،
چون کورهی ِ گرم ِ چراغ ِ من نمیسوزد.
شعر #نیما_یوشیج
دکلمه: #احمدرضا_احمدی
خواننده: #محمد_نوری
موسیقی: #فریبرز_لاچینی
در شب ِ سرد ِ زمستانی
کورهی ِ خورشید هم،
چون کورهی ِ گرم ِ چراغ ِ من نمیسوزد
و به مانند ِ چراغ ِ من
نه میافروزد چراغی هیچ
نه فرو بسته به یخ، ماهی که از بالا میافروزد.
من چراغم را
در آمد رفتن ِ همسایهام افروختم در یک شب ِ تاریک
و شب ِ سرد ِ زمستان بود،
باد میپیچید با کاج،
در میان ِ کومهها خاموش
گم شد او از من جدا زین جادهی ِ باریک
و هنوزم قصّه بر یادست
وین سخن آویزهی ِ لب
که میافروزد ؟ که میسوزد؟
چه کسی این قصّه را در دل میاندوزد؟
در شب ِ سرد ِ زمستانی
کورهی ِ خورشید هم ،
چون کورهی ِ گرم ِ چراغ ِ من نمیسوزد.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#نادر_ابراهیمی (زادهٔ ۱۴ فروردین ۱۳۱۵ در تهران – درگذشتهٔ در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۳۸۷، تهران)، داستاننویس معاصر ایرانی
«تو بمان»
#ادریس_فروغی
#ویسرو_فروغی
#مهتاب
این کاری که می بینید ترکیبی از چند شعر و ترانه زنده یاد #محمد_نوری است. شعر «نمی شه غصه ما رو یه لحظه تنها بذاره» کاری است از #حسین_منزوی. تم تکرار شونده ترانه از شعر ایران ایران گرفته شده است که #تورج_نگهبان سروده:
شرح این عاشقی ننشیند در سخن / که بهر عشق والای تو همه جهان نیرزد
شعر بعدی بخشی از ترانه #نادر_ابراهیمی است برای ایران که با صدای #محمد_نوری جاودان شده است:
ما برای پرسیدن نام گلی ناشناس چه سفرها کرده ایم، چه سفرها کرده ایم
ما برای بوسیدن خاک سر قله ها چه خطرها کرده ایم، چه خطرها کرده ایم
ما برای آنکه ایران گوهری تابان شود خون دلها خورده ایم
خوانندگان ترانه در بخش آخر یک ترانه دیگر نوری با شعری زیبای #فروغ_فرخزاد را بازسرایی می کنند:
شب پریشان می خرامد/ در خموشی های ساحل/ می تپد در سینه ام دل / تو می آیی تو می آیی
«تو بمان»
#ادریس_فروغی
#ویسرو_فروغی
#مهتاب
این کاری که می بینید ترکیبی از چند شعر و ترانه زنده یاد #محمد_نوری است. شعر «نمی شه غصه ما رو یه لحظه تنها بذاره» کاری است از #حسین_منزوی. تم تکرار شونده ترانه از شعر ایران ایران گرفته شده است که #تورج_نگهبان سروده:
شرح این عاشقی ننشیند در سخن / که بهر عشق والای تو همه جهان نیرزد
شعر بعدی بخشی از ترانه #نادر_ابراهیمی است برای ایران که با صدای #محمد_نوری جاودان شده است:
ما برای پرسیدن نام گلی ناشناس چه سفرها کرده ایم، چه سفرها کرده ایم
ما برای بوسیدن خاک سر قله ها چه خطرها کرده ایم، چه خطرها کرده ایم
ما برای آنکه ایران گوهری تابان شود خون دلها خورده ایم
خوانندگان ترانه در بخش آخر یک ترانه دیگر نوری با شعری زیبای #فروغ_فرخزاد را بازسرایی می کنند:
شب پریشان می خرامد/ در خموشی های ساحل/ می تپد در سینه ام دل / تو می آیی تو می آیی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کلیپ دیدنی از مرحوم #محمد_نوری
اجرای "سفر به خاطر وطن"
شعر: #نادر_ابراهیمی
اگر طاغی نیستی ساقی نیز نباش
اگر قفس نمی شکنی، عبثْ آوازخوانِ چنین باغی نیز مباش
سر به بهانه ای در این گنداب فرو مکن
و به تعفّنِ این مرداب خو مکن
دِرّاعه ی زُهدِ مزورانه از دوش انداز
خویشتن به دوش انداز
از این مرتع، آهوانه بگریز
که آنچه فردوسش می نمایند،آغل خوکان است
نه منزلگاهِ نیکان.
✍️ #نادرابراهيمي
📗 #غزل_داستانهای_سال_بد
اجرای "سفر به خاطر وطن"
شعر: #نادر_ابراهیمی
اگر طاغی نیستی ساقی نیز نباش
اگر قفس نمی شکنی، عبثْ آوازخوانِ چنین باغی نیز مباش
سر به بهانه ای در این گنداب فرو مکن
و به تعفّنِ این مرداب خو مکن
دِرّاعه ی زُهدِ مزورانه از دوش انداز
خویشتن به دوش انداز
از این مرتع، آهوانه بگریز
که آنچه فردوسش می نمایند،آغل خوکان است
نه منزلگاهِ نیکان.
✍️ #نادرابراهيمي
📗 #غزل_داستانهای_سال_بد
۱۵ اردیبهشت
#روز_شیراز
بر همه شيرازي هاي عزيز و دوستداران شهر نارنج و ترنج #شيراز خجسته باد
#شیراز
به قلم زنده یاد استاد #محمد_بهمن_بیگی
در خانه نشسته ام و از پنجره اتاقم بیرون را می نگرم. باران دو شب پیش خاک ها را رفته و گردها را زدوده است.
نارنج ها و نارنگی های سرخ و زرد در میان برگ های سبز و خرم شعله می کشند.
هوا آنچنان زلال و شفاف است که می توانم سنگریزه های کوه روبرویم را بشمارم.
مدهوش هوای حیات بخش این شهرم. شهر نیست، یک پارچه بهشت است و بدون شک برای سجع و قافیه نبوده است که #شیراز را #جنت_طراز گفته اند.
#شیراز، زنان و دختران زیبا دارد ولی خودش از زنان و دخترانش زیباتر است.
نه فقط #اردیبهشت شیراز آبروی بهشت را می برد بلکه همه ماه هایش چنین سودایی در سر دارند.
#شیراز فصل بندی های متداول سال ها را بر هم زده است. تقویمش با تقویم های دیگر فرق دارد . زمستان و تابستان نمی شناسد. عمر بهارش پایدار است. پاییزش نیز جز بهاری نجیب و رنگ پریده نیست.
آسمان #شیراز به رنگ های گوناگون در می آید،از نیلی سیر تا لاجوردی روشن، کبود شفاف و آبی کم رنگ.
ستاره های این آسمان همان ستاره های آسمان دیگرند ولی در این دیار فروغ و دلبری دیگری دارند.
آب و هوای #شیراز گل می پرورد، سرو آزاد می رویاند، گردو را در کنار لیمو می نشاند، یاس و نسترن را بر اندام نار و نارون می پیچد، بادام بن را در بهمن ماه به شکوفه می کشد و از همه این ها بالاتر، آتش زبانه کش ذوق را دامن می زند و در خاطرها شعر تر می انگیزد.
بیهوده نیست که این همه شاعر نغمه پرداز از خاک دلاویز این خطه بر می خیزد و در میان آنان، دو تن تا اوج قله های افسانه ای صعود می کنند، دو تن که فقط با یکدیگر رقابتی دارند و رقیبِ دیگری را به جهان شعر و ادب راه نمی دهند، دو پهلوان نامدار که یکی زمین را با همه پهناوری و دیگری آسمان را با همه بلندی فتح می کنند.
یکی از این دو تن با غزل های شورانگیز خود بر سریر سلطنت ملک سخن جای می گیرد. زبانی به نرمی حریر و نازکی خیال دارد. با چشمی پراشک به سراغ برگ های پژمرده می رود. با لبی مشتاق چهره درماندگان را می بوسد. با لحنی به مهربانی بوسه مادر احوال یتیمان را می پرسد، برای آزادی دربندان می کوشد. به زمین و دردمندان روی زمین وفادار می ماند و در طریق تسکین آلام ستمدیدگان آنچنان سرگرم می شود که کمتر می تواند گریزی بزند و از مردم دنیا جدا شود...
لیکن آن دیگر، بی پروا به این گرفتاری ها، بال و پر می گیرد، با شهپر نیرومندش قله های مه گرفته و ستاره های دور دست را پشت سر می گذارد، به اوج فلک می رسد و تازیانهٔ طعن و طنز را بر سر هرچه که پست و کوچک و تنگ و حقیر است فرود می آورد. با مدعیان ظاهر پرست می ستیزد، پرده های ریب و ریا را می درد، پشمینه های آلوده را به آتش می کشد و آن گاه با آهنگی دلنشین و فاخر نوای فرح بخش عشق را سر می دهد و درهای آسمان را می گشاید...
✍️ #محمد_بهمن_بیگی
📙 « اگر قره قاج نبود»
#امروز_دیوان_حافظ_را_بازکن
#تفالی_بزن_تا_عطر_کوچه_باغهای_بهارنارنج_شیراز_هوا_را_هوایی_کند
#مژده_ای_دل_که_مسیحانفسی_میآید...
#روز_شیراز
#روز_شیراز
بر همه شيرازي هاي عزيز و دوستداران شهر نارنج و ترنج #شيراز خجسته باد
#شیراز
به قلم زنده یاد استاد #محمد_بهمن_بیگی
در خانه نشسته ام و از پنجره اتاقم بیرون را می نگرم. باران دو شب پیش خاک ها را رفته و گردها را زدوده است.
نارنج ها و نارنگی های سرخ و زرد در میان برگ های سبز و خرم شعله می کشند.
هوا آنچنان زلال و شفاف است که می توانم سنگریزه های کوه روبرویم را بشمارم.
مدهوش هوای حیات بخش این شهرم. شهر نیست، یک پارچه بهشت است و بدون شک برای سجع و قافیه نبوده است که #شیراز را #جنت_طراز گفته اند.
#شیراز، زنان و دختران زیبا دارد ولی خودش از زنان و دخترانش زیباتر است.
نه فقط #اردیبهشت شیراز آبروی بهشت را می برد بلکه همه ماه هایش چنین سودایی در سر دارند.
#شیراز فصل بندی های متداول سال ها را بر هم زده است. تقویمش با تقویم های دیگر فرق دارد . زمستان و تابستان نمی شناسد. عمر بهارش پایدار است. پاییزش نیز جز بهاری نجیب و رنگ پریده نیست.
آسمان #شیراز به رنگ های گوناگون در می آید،از نیلی سیر تا لاجوردی روشن، کبود شفاف و آبی کم رنگ.
ستاره های این آسمان همان ستاره های آسمان دیگرند ولی در این دیار فروغ و دلبری دیگری دارند.
آب و هوای #شیراز گل می پرورد، سرو آزاد می رویاند، گردو را در کنار لیمو می نشاند، یاس و نسترن را بر اندام نار و نارون می پیچد، بادام بن را در بهمن ماه به شکوفه می کشد و از همه این ها بالاتر، آتش زبانه کش ذوق را دامن می زند و در خاطرها شعر تر می انگیزد.
بیهوده نیست که این همه شاعر نغمه پرداز از خاک دلاویز این خطه بر می خیزد و در میان آنان، دو تن تا اوج قله های افسانه ای صعود می کنند، دو تن که فقط با یکدیگر رقابتی دارند و رقیبِ دیگری را به جهان شعر و ادب راه نمی دهند، دو پهلوان نامدار که یکی زمین را با همه پهناوری و دیگری آسمان را با همه بلندی فتح می کنند.
یکی از این دو تن با غزل های شورانگیز خود بر سریر سلطنت ملک سخن جای می گیرد. زبانی به نرمی حریر و نازکی خیال دارد. با چشمی پراشک به سراغ برگ های پژمرده می رود. با لبی مشتاق چهره درماندگان را می بوسد. با لحنی به مهربانی بوسه مادر احوال یتیمان را می پرسد، برای آزادی دربندان می کوشد. به زمین و دردمندان روی زمین وفادار می ماند و در طریق تسکین آلام ستمدیدگان آنچنان سرگرم می شود که کمتر می تواند گریزی بزند و از مردم دنیا جدا شود...
لیکن آن دیگر، بی پروا به این گرفتاری ها، بال و پر می گیرد، با شهپر نیرومندش قله های مه گرفته و ستاره های دور دست را پشت سر می گذارد، به اوج فلک می رسد و تازیانهٔ طعن و طنز را بر سر هرچه که پست و کوچک و تنگ و حقیر است فرود می آورد. با مدعیان ظاهر پرست می ستیزد، پرده های ریب و ریا را می درد، پشمینه های آلوده را به آتش می کشد و آن گاه با آهنگی دلنشین و فاخر نوای فرح بخش عشق را سر می دهد و درهای آسمان را می گشاید...
✍️ #محمد_بهمن_بیگی
📙 « اگر قره قاج نبود»
#امروز_دیوان_حافظ_را_بازکن
#تفالی_بزن_تا_عطر_کوچه_باغهای_بهارنارنج_شیراز_هوا_را_هوایی_کند
#مژده_ای_دل_که_مسیحانفسی_میآید...
#روز_شیراز
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
محبوبم!
در تابستان بوے بهار میرسد
بوے گلهاے ایرانے و اینجا چہ رونقے دارد شادی
همهے این روزها چشیدنے است
جشن تولد آفتاب است و انگورها در حال شیرین شدناند
تابستان است، دیگر دوران درِ اتاق را بہ روے خود بستن، سپرے شده
#محمد_صالح_علاء
#آغازین_روز_از_اولین_هفته_تابستانی_تان_عطرآگین_باغ_خوشبختی
#درودهایم_را_بر_طاقه_طاقه_ابر_حریر_آسمان_مینگارم_و_به_نقش_گل_رنگین_کمان_می_آرایم_و_پیشکش_مینمایم_به_تک_تک_شما_خوبان_نازنین_و_بزرگوار_و_نیکو_مرام_که_گنجینه_ی_دوستی_های_دیرینید_و_هر_واژه_تان_هزار_دریای_مهر_را_در_خود_جای_میدهد...
در تابستان بوے بهار میرسد
بوے گلهاے ایرانے و اینجا چہ رونقے دارد شادی
همهے این روزها چشیدنے است
جشن تولد آفتاب است و انگورها در حال شیرین شدناند
تابستان است، دیگر دوران درِ اتاق را بہ روے خود بستن، سپرے شده
#محمد_صالح_علاء
#آغازین_روز_از_اولین_هفته_تابستانی_تان_عطرآگین_باغ_خوشبختی
#درودهایم_را_بر_طاقه_طاقه_ابر_حریر_آسمان_مینگارم_و_به_نقش_گل_رنگین_کمان_می_آرایم_و_پیشکش_مینمایم_به_تک_تک_شما_خوبان_نازنین_و_بزرگوار_و_نیکو_مرام_که_گنجینه_ی_دوستی_های_دیرینید_و_هر_واژه_تان_هزار_دریای_مهر_را_در_خود_جای_میدهد...
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«حضرت پاییز»
می رسد قافله ی شور و نوای پاییز
می خزد در غزلم ، خش خش پای پاییز
مهر آمیخته با ، خنده ی زیبای انار
وقت دلدادگی و ناز و ادای پاییز
لای عطر رُز و آرامش شب بوی مست
کوچه ها پر شده از ، حال و هوای پاییز
در هم آوایی سنتور و رباب و تنبک
بانگ خوش میوزد از ، نغمه سرای پاییز
پشت بی تابی پرچین خیالم ، غرق ِ
شوق یک کوچه پر از ، همهمه های پاییز
لابلای تپش تبزده ی فاصله ها
باز در پنجره پیچیده ، صدای پاییز
در هیاهوی پرستو و فراموشی کوچ
خنده ی رهگذری ، در خنکای پاییز
لمس جاپای خدا ، زیر نگاه باران
راز گنجینه ی انگشت نمای پاییز
گوشه ی دنج خیالم ، غزلی از یاس است
نت به نت ، با نفس و شور و نوای پاییز
#محمد_جوکار
"یاس خیال"
#خنیاگری_های_خزان_تان_خاطره_خیز
می رسد قافله ی شور و نوای پاییز
می خزد در غزلم ، خش خش پای پاییز
مهر آمیخته با ، خنده ی زیبای انار
وقت دلدادگی و ناز و ادای پاییز
لای عطر رُز و آرامش شب بوی مست
کوچه ها پر شده از ، حال و هوای پاییز
در هم آوایی سنتور و رباب و تنبک
بانگ خوش میوزد از ، نغمه سرای پاییز
پشت بی تابی پرچین خیالم ، غرق ِ
شوق یک کوچه پر از ، همهمه های پاییز
لابلای تپش تبزده ی فاصله ها
باز در پنجره پیچیده ، صدای پاییز
در هیاهوی پرستو و فراموشی کوچ
خنده ی رهگذری ، در خنکای پاییز
لمس جاپای خدا ، زیر نگاه باران
راز گنجینه ی انگشت نمای پاییز
گوشه ی دنج خیالم ، غزلی از یاس است
نت به نت ، با نفس و شور و نوای پاییز
#محمد_جوکار
"یاس خیال"
#خنیاگری_های_خزان_تان_خاطره_خیز
آب،نان،آواز
کمترین تحریری از یک آرزو این است
آدمی را آب و نانی باید و آنگاه آوازی...
در قناری ها نگه کن، در قفس، تا نیک دریابی
کز چه در آن تنگناشان باز، شادی های شیرین است.
کمترین تصویری از یک زندگانی،
آب،
نان،
آواز،
ور فزون تر خواهی از آن، گاهگه پرواز
ور فزون تر خواهی از آن، شادی آغاز
ور فزون تر، باز هم خواهی، بگویم باز...
آنچنان بر ما به نان و آب، اینجا تنگ سالی شد
که کسی در فکر آوازی نخواهد بود
وقتی آوازی نباشد،
شوق پروازی نخواهد بود...
#آب_نان_آواز
#همایون_شجریان
#آهنگساز_علی_قمصری
شاعر #محمد_رضا_شفیعی_کدکنی
کمترین تحریری از یک آرزو این است
آدمی را آب و نانی باید و آنگاه آوازی...
در قناری ها نگه کن، در قفس، تا نیک دریابی
کز چه در آن تنگناشان باز، شادی های شیرین است.
کمترین تصویری از یک زندگانی،
آب،
نان،
آواز،
ور فزون تر خواهی از آن، گاهگه پرواز
ور فزون تر خواهی از آن، شادی آغاز
ور فزون تر، باز هم خواهی، بگویم باز...
آنچنان بر ما به نان و آب، اینجا تنگ سالی شد
که کسی در فکر آوازی نخواهد بود
وقتی آوازی نباشد،
شوق پروازی نخواهد بود...
#آب_نان_آواز
#همایون_شجریان
#آهنگساز_علی_قمصری
شاعر #محمد_رضا_شفیعی_کدکنی
Telegram
attach 📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
۲۵ مهر سالروز درگذشت #محمد_فرخی_یزدی
( زاده سال ۱۲۶۷ یزد -- درگذشته ۲۵ مهر ۱۳۱۸ تهران )
#شاعر، #روزنامه_نگار و #آزادیخواه
به زندان قفس مرغ دلم چون شاد می گردد
مگر روزی که از این بند غم آزاد می گردد
ز آزادی جهان آباد و چرخ کشور دارا......
#یکی_از_شعر_های_ناب_فرخی_یزدی_را_با_صدای_استاد #حسن_کسایی_بشنوید
( زاده سال ۱۲۶۷ یزد -- درگذشته ۲۵ مهر ۱۳۱۸ تهران )
#شاعر، #روزنامه_نگار و #آزادیخواه
به زندان قفس مرغ دلم چون شاد می گردد
مگر روزی که از این بند غم آزاد می گردد
ز آزادی جهان آباد و چرخ کشور دارا......
#یکی_از_شعر_های_ناب_فرخی_یزدی_را_با_صدای_استاد #حسن_کسایی_بشنوید
#پیماش
#مهتاب_نوردی
در شبی سرشار از نور و روشنایی، پای بر صخره های برهنه، در مسیر باد و نور، در درخشش مهتاب، جمع شدیم و دور از حواس های خسته، به شادی پیمودیم راه نقره ای شب را،
تو گویی، میان این روزهای تلخ زندگی، چه خوب که یک شب عاشقانه هم می بایست در نصیب ما شود!
حوالی طلوع ماه بود که کوهها را می پیمودیم، قله ها، صخره ها را پیمودیم، دره ارواح را در سکوت گام برداشتیم، در قله مریم، روشنایی های شهر را در جیب کوله ها گذاشتیم،
ما یک شب را به زنده بودن، به خاطره ها سپردیم!
مسیر پیمایش:
کوه پارک خورشید، قله زو، چشمه امید، دره ارواح، قله مریم، ادامه مسیر سنگ چین ها، بند گلستان
۱۲ کیلومتر
۵.۵ ساعت
هشتم آبان ۱۴۰۲
مجری:
#باشگاه_چکاد
سرپرست برنامه:
#حجت_فرهنگدوست
#محمد_کفشداران
#مهتاب_نوردی
در شبی سرشار از نور و روشنایی، پای بر صخره های برهنه، در مسیر باد و نور، در درخشش مهتاب، جمع شدیم و دور از حواس های خسته، به شادی پیمودیم راه نقره ای شب را،
تو گویی، میان این روزهای تلخ زندگی، چه خوب که یک شب عاشقانه هم می بایست در نصیب ما شود!
حوالی طلوع ماه بود که کوهها را می پیمودیم، قله ها، صخره ها را پیمودیم، دره ارواح را در سکوت گام برداشتیم، در قله مریم، روشنایی های شهر را در جیب کوله ها گذاشتیم،
ما یک شب را به زنده بودن، به خاطره ها سپردیم!
مسیر پیمایش:
کوه پارک خورشید، قله زو، چشمه امید، دره ارواح، قله مریم، ادامه مسیر سنگ چین ها، بند گلستان
۱۲ کیلومتر
۵.۵ ساعت
هشتم آبان ۱۴۰۲
مجری:
#باشگاه_چکاد
سرپرست برنامه:
#حجت_فرهنگدوست
#محمد_کفشداران
برای نگریستن به آسمان
وقت بگذار.
در ابرها تصاویری پیدا کن
به صدای وزیدن باد گوش فرا بده.
آب سرد را لمس کن ،
با گام های آهسته و محتاط راه برو
ما متجاوزانی هستیم
که فقط مدت کوتاهی زمین را در اختیار داریم . . .!
"ضربالمثل سرخپوستی"
سلام و ادب به محضر همنوردان جان . عرض خدا قوت و خسته نباشید عزیزان . تشکر برای حضور سبزتان
🔰تشکر میکنم از استاد معظم جناب آقای #حجت_فرهنگدوست برای سرپرستی و هدایت تیم در صعود شبانه با مهتاب .
🔰تشکر میکنم از جناب آقایان #محمد_کفشداران و #صادق_کفشداران برای عقب داری مسئولانه ، میانداری و حمایت صد در صد تیم
وقت بگذار.
در ابرها تصاویری پیدا کن
به صدای وزیدن باد گوش فرا بده.
آب سرد را لمس کن ،
با گام های آهسته و محتاط راه برو
ما متجاوزانی هستیم
که فقط مدت کوتاهی زمین را در اختیار داریم . . .!
"ضربالمثل سرخپوستی"
سلام و ادب به محضر همنوردان جان . عرض خدا قوت و خسته نباشید عزیزان . تشکر برای حضور سبزتان
🔰تشکر میکنم از استاد معظم جناب آقای #حجت_فرهنگدوست برای سرپرستی و هدایت تیم در صعود شبانه با مهتاب .
🔰تشکر میکنم از جناب آقایان #محمد_کفشداران و #صادق_کفشداران برای عقب داری مسئولانه ، میانداری و حمایت صد در صد تیم
#برگ_سبز #گلپایگانی #سه_گاه
برنامه شماره 198
هنرمندان :
#گلپایگانی
#بدیعی
#عبادی
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
مراسم تشییع پیکر مرحوم #اکبر_گلپایگانی خواننده پیشگام موسیقی ایرانی صبح امروز سهشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۲ با حضور تعدادی ازهنرمندان و علاقه مندان موسیقی ایرانی در قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) برگزار شد. در دقایقی مانده به آغاز مراسم آثار ماندگار مرحوم اکبر گلپایگانی از بلندگوها پخش شد که شرکت کنندگان در برنامه آن را کنار مزار این خواننده فقید همخوانی کردند.
حسین خواجه امیری ( #ایرج)، #بهرام_حصیری، #فضل_الله_توکل، #بابک_شهرکی، #ناصر_ایزدی، #محمد_گلریز، #احسان_خواجهامیری، #اصغر_همت، #محمد_الهیاری، #محمد_منتشری، #محمدجلیل_عندلیبی، #سیدعباس_عظیمی، #حسین_علیشاپور، #شهرام_صارمی، #محمد_موسوی، از جمله هنرمندانی بودند که در این مراسم حضور داشتند.
#فضلالله_توکل نوازنده پیشکسوت موسیقی ایرانی در این مراسم گفت: #اکبر_گلپایگانی هنرمند بیجانشینی است که به سوی عرش کبریایی پرواز کرد. او هنرمندی است که نامش در موسیقی ایران جاودان خواهد شد.
🔽🔽🔽🍃🎼🍃
برنامه شماره 198
هنرمندان :
#گلپایگانی
#بدیعی
#عبادی
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
مراسم تشییع پیکر مرحوم #اکبر_گلپایگانی خواننده پیشگام موسیقی ایرانی صبح امروز سهشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۲ با حضور تعدادی ازهنرمندان و علاقه مندان موسیقی ایرانی در قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) برگزار شد. در دقایقی مانده به آغاز مراسم آثار ماندگار مرحوم اکبر گلپایگانی از بلندگوها پخش شد که شرکت کنندگان در برنامه آن را کنار مزار این خواننده فقید همخوانی کردند.
حسین خواجه امیری ( #ایرج)، #بهرام_حصیری، #فضل_الله_توکل، #بابک_شهرکی، #ناصر_ایزدی، #محمد_گلریز، #احسان_خواجهامیری، #اصغر_همت، #محمد_الهیاری، #محمد_منتشری، #محمدجلیل_عندلیبی، #سیدعباس_عظیمی، #حسین_علیشاپور، #شهرام_صارمی، #محمد_موسوی، از جمله هنرمندانی بودند که در این مراسم حضور داشتند.
#فضلالله_توکل نوازنده پیشکسوت موسیقی ایرانی در این مراسم گفت: #اکبر_گلپایگانی هنرمند بیجانشینی است که به سوی عرش کبریایی پرواز کرد. او هنرمندی است که نامش در موسیقی ایران جاودان خواهد شد.
🔽🔽🔽🍃🎼🍃
Telegram
attach 📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کاش میتوانستم
دردتان را دوا کنم.
همین دردِ دور بودنها
دیر دیدنها
دیگر ندیدنها...
همین که جسممان بهاران است
و جانمان پاییز... .
"خواندن" اما شاید تنها داشتهی ممکنِ این روزهای عطاریِ قلبم است.
کاش به گوش و دل تان خوش بنشیند.
#محمد_صالحعلاء
#درود_نازنین_تر_از_آفتاب!
#بامدادت_غوغا_تر_و_رعنا_تر_و_زیبا_تر_از_هیاهوی_نور
#زربفت_چینا_چین_طاقه_طاقه_حریر_جاده_ی_ابریشم
#پر_پیچ_و_خم_هزاره_های_شعر_و_شور_و_سرمستی
دردتان را دوا کنم.
همین دردِ دور بودنها
دیر دیدنها
دیگر ندیدنها...
همین که جسممان بهاران است
و جانمان پاییز... .
"خواندن" اما شاید تنها داشتهی ممکنِ این روزهای عطاریِ قلبم است.
کاش به گوش و دل تان خوش بنشیند.
#محمد_صالحعلاء
#درود_نازنین_تر_از_آفتاب!
#بامدادت_غوغا_تر_و_رعنا_تر_و_زیبا_تر_از_هیاهوی_نور
#زربفت_چینا_چین_طاقه_طاقه_حریر_جاده_ی_ابریشم
#پر_پیچ_و_خم_هزاره_های_شعر_و_شور_و_سرمستی
دیدار شمس و مولانا
همایون شجریان و محمد معتمدی
دیدار #شمس و #مولانا
#همایون_شجریان
#محمد_معتمدی
شکر ایزد را که دیدم روی تو
یافتم ناگه رهی من سوی تو.....
برای #مولانا آفتاب که از روزن می تافت عین #شمس بود و هوایی که در سینه اش شادی و نشاط می آفرید نَفَس #شمس بود.
در و دیوار خانه #شمس بود، کائنات عالم #شمس بود، ماورای کائنات #شمس بود، عشقی هم که ذکر "الله" در قلب وی القا می کرد #شمس بود. این پندار وسوسه یی یا توهمی بود که او را ترک نمی کرد و همواره مثل یک مکاشفه در خاطر #مولانا رسوخ داشت.
این مکاشفه به اندیشه ای ثابت تبدیل می شد، به نوری که از روزن می تافت تبدیل می شد، به کبود آسمان که به آفاق دنیای غیب و دنیای ارواح و ملائک گشوده می گشت تبدیل می شد، و به عروج روحانی که #شمس در هر لحظه بارها وی را پله پله تا افقهای بی پایان آن را می کشید تبدیل می شد. در همه این احوال مولانا #شمس را مرشد خویش، معشوق خویش و خدای خویش می یافت.
#عبدالحسین_زرین_کوب
#پله_پله_تا_ملاقات_خدا
دربارهٔ زندگی، اندیشه و سلوک #مولانا
#همایون_شجریان
#محمد_معتمدی
شکر ایزد را که دیدم روی تو
یافتم ناگه رهی من سوی تو.....
برای #مولانا آفتاب که از روزن می تافت عین #شمس بود و هوایی که در سینه اش شادی و نشاط می آفرید نَفَس #شمس بود.
در و دیوار خانه #شمس بود، کائنات عالم #شمس بود، ماورای کائنات #شمس بود، عشقی هم که ذکر "الله" در قلب وی القا می کرد #شمس بود. این پندار وسوسه یی یا توهمی بود که او را ترک نمی کرد و همواره مثل یک مکاشفه در خاطر #مولانا رسوخ داشت.
این مکاشفه به اندیشه ای ثابت تبدیل می شد، به نوری که از روزن می تافت تبدیل می شد، به کبود آسمان که به آفاق دنیای غیب و دنیای ارواح و ملائک گشوده می گشت تبدیل می شد، و به عروج روحانی که #شمس در هر لحظه بارها وی را پله پله تا افقهای بی پایان آن را می کشید تبدیل می شد. در همه این احوال مولانا #شمس را مرشد خویش، معشوق خویش و خدای خویش می یافت.
#عبدالحسین_زرین_کوب
#پله_پله_تا_ملاقات_خدا
دربارهٔ زندگی، اندیشه و سلوک #مولانا
بی تو- محمد-نوری
@injaZanVojuddarad
"بی تو"
🎤 #محمد_نوری
محبوبم!
جهانم آشفته است؛ جهانم میزان نیست.
جهانم پر از اضطراب است.
لحظات چموش اند.
تنها هنگامی که به شما میرسم،
رو به روی تو ام و به تو سلام میکنم،
آن زمان جهان به تعادل میرسد.
جواب بدهی یا نه،
تو جهان مرا متعادل میکنی.
✍️#محمد_صالح_علاء
🎤 #محمد_نوری
محبوبم!
جهانم آشفته است؛ جهانم میزان نیست.
جهانم پر از اضطراب است.
لحظات چموش اند.
تنها هنگامی که به شما میرسم،
رو به روی تو ام و به تو سلام میکنم،
آن زمان جهان به تعادل میرسد.
جواب بدهی یا نه،
تو جهان مرا متعادل میکنی.
✍️#محمد_صالح_علاء
The Rain
Chris Spheeris
حکایتِ بارانِ بی امان است
این گونه که من
دوستت میدارم ...
شوریده وار و پریشان باریدن
بر خزه ها و خیزابها
به بیراهه و راهها تاختن
بیتاب ، بیقرار
دریایی جستن
و به سنگچین باغ بسته دری سر نهادن
و تو را به یاد آوردن
حکایت بارانی بیقرار است
این گونه که من دوستت میدارم
#محمد_شمس_لنگرودی
این گونه که من
دوستت میدارم ...
شوریده وار و پریشان باریدن
بر خزه ها و خیزابها
به بیراهه و راهها تاختن
بیتاب ، بیقرار
دریایی جستن
و به سنگچین باغ بسته دری سر نهادن
و تو را به یاد آوردن
حکایت بارانی بیقرار است
این گونه که من دوستت میدارم
#محمد_شمس_لنگرودی