دیدار شمس و مولانا
همایون شجریان و محمد معتمدی
دیدار #شمس و #مولانا
#همایون_شجریان
#محمد_معتمدی
شکر ایزد را که دیدم روی تو
یافتم ناگه رهی من سوی تو.....
برای #مولانا آفتاب که از روزن می تافت عین #شمس بود و هوایی که در سینه اش شادی و نشاط می آفرید نَفَس #شمس بود.
در و دیوار خانه #شمس بود، کائنات عالم #شمس بود، ماورای کائنات #شمس بود، عشقی هم که ذکر "الله" در قلب وی القا می کرد #شمس بود. این پندار وسوسه یی یا توهمی بود که او را ترک نمی کرد و همواره مثل یک مکاشفه در خاطر #مولانا رسوخ داشت.
این مکاشفه به اندیشه ای ثابت تبدیل می شد، به نوری که از روزن می تافت تبدیل می شد، به کبود آسمان که به آفاق دنیای غیب و دنیای ارواح و ملائک گشوده می گشت تبدیل می شد، و به عروج روحانی که #شمس در هر لحظه بارها وی را پله پله تا افقهای بی پایان آن را می کشید تبدیل می شد. در همه این احوال مولانا #شمس را مرشد خویش، معشوق خویش و خدای خویش می یافت.
#عبدالحسین_زرین_کوب
#پله_پله_تا_ملاقات_خدا
دربارهٔ زندگی، اندیشه و سلوک #مولانا
#همایون_شجریان
#محمد_معتمدی
شکر ایزد را که دیدم روی تو
یافتم ناگه رهی من سوی تو.....
برای #مولانا آفتاب که از روزن می تافت عین #شمس بود و هوایی که در سینه اش شادی و نشاط می آفرید نَفَس #شمس بود.
در و دیوار خانه #شمس بود، کائنات عالم #شمس بود، ماورای کائنات #شمس بود، عشقی هم که ذکر "الله" در قلب وی القا می کرد #شمس بود. این پندار وسوسه یی یا توهمی بود که او را ترک نمی کرد و همواره مثل یک مکاشفه در خاطر #مولانا رسوخ داشت.
این مکاشفه به اندیشه ای ثابت تبدیل می شد، به نوری که از روزن می تافت تبدیل می شد، به کبود آسمان که به آفاق دنیای غیب و دنیای ارواح و ملائک گشوده می گشت تبدیل می شد، و به عروج روحانی که #شمس در هر لحظه بارها وی را پله پله تا افقهای بی پایان آن را می کشید تبدیل می شد. در همه این احوال مولانا #شمس را مرشد خویش، معشوق خویش و خدای خویش می یافت.
#عبدالحسین_زرین_کوب
#پله_پله_تا_ملاقات_خدا
دربارهٔ زندگی، اندیشه و سلوک #مولانا