«مهر وطن»
#سحر_زیبایی
شعر #حمید_مصدق
آهنگ #جواد_بطحایی


مهر وطن سرشت من، دوزخ آن بهشت من
روز و شبان و دم به دم، دم ز وطن، وطن زنم....



#حمید_مصدق
۷ آذر سالروز درگذشت «حمید مصدق»
#شاعر و #حقوقدان معاصر

۷ اسفند سالروز درگذشت
#علامه_علی_اكبردهخدا

( زاده ۵ اسفند ۱۲۵۷ تهران -- درگذشته ۷ اسفند ۱۳۳۴ تهران ) #شاعر، #نویسنده،
#روزنامه_نگار و #فرهنگ_نویس بزرگ

از شخصیتی یاد کنیم که #شاعر و
#طنزپرداز بزرگی بوده ، شخصیتی که از وی به عنوان بزرگ مرد ادبیات ایران یاد شده و در دوران استبداد از مبارزاتش در روزنامه #صوراسرافیل می‌شود یاد کرد

۲۲ اسفند سالروز #درگذشت
#شاعر و طنز پرداز برجسته ایرانی
#ایرج_میرزا

‍ مأوای ما گلبرگ کوچکی‌ست
بازمانده از باغی دور
با هزار زمستان دیوانه‌‌اش در پی
و سهم ستاره از آفتاب
تنها تبسم پنهانی‌ست
که در انعکاس تکلم شب جاری‌ست.
خدایا از آن پرنده‌ی کوچک سبز اگر خبر داری
#بهار امسال را پر از سلام و ترانه کن.

#سيدعلى_صالحى
زاده ۱ فروردین ۱۳۳۴ خوزستان
#شاعر و #نویسنده

هر لحظه اراده کنی
#شعری برای نوشتن هست
کافی است تا صدای کسی
دست در توهم تاریک من برد
و ریگِ خرد کرشمه ای
در برکهِ کبود موج بر انگیزد
غوغای قرص از عشیره ی ماهی ها
بر خواهد خاست

21 مارس
#روز_جهانی_شعر را به تمام شاعران عزیز و تمام کسانی که دستی به قلم میبرند و دل به نوشتن می دهند تبریک و تهنیت عرض میکنیم
امیدواریم همیشه شاد بسرائید ❤️

۲۵ مهر سالروز درگذشت  #محمد_فرخی_یزدی

( زاده سال ۱۲۶۷ یزد -- درگذشته ۲۵ مهر ۱۳۱۸ تهران )
#شاعر،   #روزنامه_نگار و #آزادیخواه



به زندان قفس مرغ دلم چون شاد می گردد
مگر روزی که از این بند غم آزاد می گردد
ز آزادی جهان آباد و چرخ کشور دارا......

#یکی_از_شعر_های_ناب_فرخی_یزدی_را_با_صدای_استاد  #حسن_کسایی_بشنوید

#پیری_ومعرکه_گیری
ترانه ای به لهجه #خراسانی
شعر #عمادخراسانی
خواننده استاد #شجریان
سه تار استاد #احمدعبادی



۲۸ بهمن سالروز درگذشت
#عماد_خراسانی
#شاعر و #قصیده_سرای مشهور #خراسانی
(۱۳۰۰ - ۲۸ بهمن ۱۳۸۲)


شعر #عماد را هم آن هایی که اهل شعرند می شناسند، هم آن هایی که اهل #موسیقی اند و هم آن هایی که به شعر لهجه و گویش #مشهدی علاقه مندند؛ از همه مهم تر آن هایی که سرسودایی عاشقانه دارند و دلشان به غزل عاشقانه گرهی خورده است؛ آن هم شاعری که خود چونان #شهریار درد شوریدگی عشقی ناتمام را چشیده است.
#چکاهنگ

‍ مادرم
زبان مخصوص خود را داشت
آدم پرحرفی نبود

اما؛

با نگاهش #شعر می سرود !
چشمانش #غزل می خواند !
دستانش #مشق_عشق می نوشت
بی قلم !
بی سواد !
مشقهایش شاهکار بود

#آرایه بلد نبود
اما در محبتش
همیشه #اغراق بود
#لفظی_و_معنوی !
#مراعات_نظیر خوبی‌ها بود

اخمش #مجاز از عشق داشت
دوست داشتن از صدایش می بارید
عتابش هم بوی عشق می داد
کدام #شاعر توانسته
چنین #حس_آمیزی زیبایی
در شعرش بیاورد ؟!!!

مادرم

#شعر را اجرا می کرد !
عشق را به #تصویر می کشید !
باید زبان_مادرم را بلد می شدی
تا ....
می فهمیدی
#زبان_مادری
بهترین زبان دنیاست

#زبان_مادری
تنها زبانیست
که سه حرف بیشتر ندارد
#عشق ...!