باشگاه کوهنوردی چکاد
8.2K subscribers
20.9K photos
7.28K videos
48 files
6.58K links
🏔🍃مجری رسمی برنامه های کوهنوردی، طبیعتگردی، آموزشی و...

#چکاد_مشهد

🔵وبسایت باشگاه:
Chakadclub.ir

🔴پرتال برنامه ها:
Portal.chakadclub.ir

🔖اینستاگرام:
instagram.com/chakadclub

مدیریت:
@Firouze_Hasannezhad
📞 09153164188

روابط عمومی:
@chakadinfo
Download Telegram
میان این برهوت
این منم من مبهوت
بیا بیا برویم
به آستانه گلهای سرخ در صحرا
و مهربانی را
ز قطره قطره باران ز نو بیاموزیم
بیا بیابرویم
به سبزه زار که گسترده سینه در صحرا
بیا که سبزه ‌آندشت را لگد نکنیم
و خواب راحت پروانه را نیاشوبیم
گیاه تشنه لب دشت را به شادابی
ز آب چشمه شراب شفا بنوشانیم
بیا بیا برویم
و مهربانی خود را به خاک عرضه کنیم
که دشت تشنه عشق است و شهر بیگانه
بیا بیا برویم
که نیست جای من و تو
که جای شیون نیز
نه سوز سرما اینجا
که خشمی آتش وار
به شاخه سر نزده هر جوانه
می سوزد
نه پر گشود پرنده در اوج در پرواز
که شعله های غضب جوجه پرستو را
درون بیضه به هر آشیانه می سوزد
تمام مرتجعان غول گول دنیایند
همیشه سد بلندی به راه فردایند
بیا بیا برویم
که در هراس از این قوم کینه توزم من
و سخت می ترسم
که کار را به جنون
و مهربانی ما را به خاک و خون بکشند
چگونه می گویی
به هر کجا که رویم آسمان همین رنگ است
بیا بیا برویم
آه من دلم تنگ است
بیا بیا برویم
کجاست نغمه عشق و نسیم آزادی
در این کویر نبینم نشان آبادی
نشانه شادی
دلم گرفت از این شیوه های شدادی
بیا بیا برویم
خوشا رستن و رفتن
به سوی آزادی

#حمید_مصدق
(زاده ٩ بهمن ۱٣۱٨) شاعر و حقوقدان ایرانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«مهر وطن»
#سحر_زیبایی
شعر #حمید_مصدق
آهنگ #جواد_بطحایی


مهر وطن سرشت من، دوزخ آن بهشت من
روز و شبان و دم به دم، دم ز وطن، وطن زنم....



#حمید_مصدق
۷ آذر سالروز درگذشت «حمید مصدق»
#شاعر و #حقوقدان معاصر
کسی به سوگ نشست
و در مصیبت آن روزهای خوب گریست
کسی نمی داند
که پشت پنجره آواز کیست می آید
که کیست می خواند
کسی به سوگ نشست
که سوگوار جوانی ست سوگوار امید
و سوگوار گذشتن و برنگشتن هاست
کسی نمی داند
که پشت پنجره رودی ست در سیاهی شب
چرا نسیم
چرا آن نسیم روحنواز
میان برگ درختان نمی وزد امشب ؟
همیشه تنهایی در آستانه وحشت
در آستانه تب
کسی سراغ مرا از کسی نمی گیرد
که هستیم تنها
در انعکاس صدایی ز دور می آید
و در سیاهی شبها
رسوب خواهد کرد
هنوز می گذرم نیمه های شب در شهر
مگر که لب بگشاید به خنده پنجره ای
کجاست دست گشاینده ؟
خواب سنگین است
مرا به یاد بیاور
مرا ز یاد مبر
که انعکاس صدایم درون شب جاری ست
کسی نمی داند
که در سیاهی شب دشنه ای ست در پشتم
که در سیاهی شب خنجری ست در کتفم
مرا ندیدی
دیگر مرا نخواهی دید
که پشت پنجره سرشار از سیاهی شب
که پشت پنجره آواز دیگری جاری ست
میان خلوت خاموشی شب دشمن
بخوان زمزمه آواز
سکوت را بشکن
چرا فراموشی ؟
چگونه خاموشی ؟
به گوش خویش مگر بشنویم این آواز
که عاشقان قدیمی دوباره می خوانند
مرا به نام
ترا به نام
که نام
نام من و توست
عشق آواز است
مرا به نام بخوان این سکوت را بشکن
چرا ؟
که زمزمه از آیه های اعجاز است
دریغ و درد که شرمنده ایم شرمنده
که هست فرصت آواز و نیست خواننده

#حمید_مصدق
(زاده ٩ بهمن ۱٣۱٨) شاعر و حقوقدان ایرانی
نقش بر آب
محمد نوری
#حمید_مصدق
(زاده ۱۰ بهمن ۱٣۱٨) شاعر و حقوقدان ایرانی


از آلبوم #دلاویزترین
آهنگ: #محمدسریر
شعر: #حمیدمصدق
در من غم بیهودگی ها می زند موج
در تو غروری از توان من فزون تر