پاینده ایران
سیاست ملی
وقتی سیاست وابسته میشود:
- ترامپ «موافقت» کرد که اوکراین در جریان مذاکرات صلح بدون دریافت چیزی از روسیه امتیازاتی بدهد!
- ترامپ تلاش ما برای پیوستن به ناتو را «حذف» کرد ولی از بازگشت روسیه به جی.۷ استقبال کرد! /زلینسکی
اگر رهبران کشوری نادان باشند و کشورداری را بازیچه تلقی کنند و مملکت را در مسیر مغایر با منافع ملی هدایت کنند در نهایت راهی جز پذیرش تحقیر و به مخاطره انداختن آینده کشور ندارند.
#حاکمیت_ملی
۵ فروردین ۱۴۰۴
@paniranist_party
سیاست ملی
وقتی سیاست وابسته میشود:
- ترامپ «موافقت» کرد که اوکراین در جریان مذاکرات صلح بدون دریافت چیزی از روسیه امتیازاتی بدهد!
- ترامپ تلاش ما برای پیوستن به ناتو را «حذف» کرد ولی از بازگشت روسیه به جی.۷ استقبال کرد! /زلینسکی
اگر رهبران کشوری نادان باشند و کشورداری را بازیچه تلقی کنند و مملکت را در مسیر مغایر با منافع ملی هدایت کنند در نهایت راهی جز پذیرش تحقیر و به مخاطره انداختن آینده کشور ندارند.
#حاکمیت_ملی
۵ فروردین ۱۴۰۴
@paniranist_party
پاینده ایران
چرا نباید امسال را «سال مار» بنامیم؟
«حتما شنیدهاید که برخی میگویند امسال، سال مار است.
آیا میدانید علت این نامگذاری چیست و چرا بهتر است از آن صرفنظر کرد؟
گذاشتن نام حیوانات روی سال به روش اخترشناسی و طالعبینی مغولی ارتباط دارد. در گاهشماری مغولی (ختای و اویغور) هر سال را به نام حیوانی نام مینهند و این نامها به صورت دورهای در هر ١٢ سال با ترتیب ثابت تکرار میشود: موش، گاو، پلنگ (ببر)، خرگوش(گربه)، نهنگ (اژدها) مار، اسب، گوسفند(بز)، ميمون، مرغ، سگ، و خوک.
پس از حمله مغول به ايران، استفاده از گاهشماري دوازدهحيوانی، كه خاستگاه آن مناطق خَتای و اويغور چین است در ایران متداول شد. اویغورها مردم ساکن شمال غرب چین هستند که در ایالت خودگردان سین کیانگ (اویغورستان) زندگی میکنند و ختای ولایتی تاریخی از بخشهای شمالی و شمالغربی چین است. مغولان گاهشماری دوازدهحيواني را با خود به سرزمينهای تصرفشده بردند و اين گاهشماری در این سرزمينها شكلهاي مختلف به خود گرفت.
در نخستین روزهای سال ۱۳۰۴ خورشیدی، نمایندگان پنجمین دوره مجلس شورای ملی، گاهشماری خورشیدی کنونی ایران را تصویب کردند. در یکی از بندهای این قانون، استفاده از گاهشماری دوازده حیوانی (خَتای و اویغور) منع و منسوخ شد. در آن مصوبه آمده بود: «ترتیب سالشماری ختا و ایغور که در تقویمهای سابق معمول بوده از تاریخ تصویب این قانون منسوخ خواهد بود.»
با این که استفاده از نمادهای گاهشماری دوازده حیوانی در تقویم ایرانی وجاهت قانونی ندارد اما هنوز هم در تقویمهایی که با مجوز دولتی در کشور منتشر میشوند و همچنین در رسانهها از این نمادهای مغولی استفاده میشود و مردم نیز ندانسته آنها را به کار میگیرند و بر پایه خرافات، با توجه به حیوانی که نامش را بر روی سال گذاشتهاند به آن سال و زایشیافتگان در آن سال برخی ویِژگیهای اخلاقی را نسبت میدهند.
بیگمان این باورها و خرافات که خوراک خوبی برای کتابهای طالعبینی است، نه تنها هیچ نزدیکی و نسبتی با فرهنگ ایرانی ندارد بلکه یادآور دوران سلطه مغول بر ایران زمین است و شایسته فرهنگ ایران زمین نیست.
پیشنهاد میکنم به جای نظام دوازده حیوانی مغولی، هر سال را به نام یکی از گونههای جانوری در حال انقراض کشورمان نامگذاری کنیم تا همگان به شناخت بیشتری برای پاسداشت این گنجینههای ارزشمند طبیعی دست یابند.»
(از کانال تلگرامی شاهین سپنتا)
#نوروز
۵ فروردین ۱۴۰۴
@paniranist_party
چرا نباید امسال را «سال مار» بنامیم؟
«حتما شنیدهاید که برخی میگویند امسال، سال مار است.
آیا میدانید علت این نامگذاری چیست و چرا بهتر است از آن صرفنظر کرد؟
گذاشتن نام حیوانات روی سال به روش اخترشناسی و طالعبینی مغولی ارتباط دارد. در گاهشماری مغولی (ختای و اویغور) هر سال را به نام حیوانی نام مینهند و این نامها به صورت دورهای در هر ١٢ سال با ترتیب ثابت تکرار میشود: موش، گاو، پلنگ (ببر)، خرگوش(گربه)، نهنگ (اژدها) مار، اسب، گوسفند(بز)، ميمون، مرغ، سگ، و خوک.
پس از حمله مغول به ايران، استفاده از گاهشماري دوازدهحيوانی، كه خاستگاه آن مناطق خَتای و اويغور چین است در ایران متداول شد. اویغورها مردم ساکن شمال غرب چین هستند که در ایالت خودگردان سین کیانگ (اویغورستان) زندگی میکنند و ختای ولایتی تاریخی از بخشهای شمالی و شمالغربی چین است. مغولان گاهشماری دوازدهحيواني را با خود به سرزمينهای تصرفشده بردند و اين گاهشماری در این سرزمينها شكلهاي مختلف به خود گرفت.
در نخستین روزهای سال ۱۳۰۴ خورشیدی، نمایندگان پنجمین دوره مجلس شورای ملی، گاهشماری خورشیدی کنونی ایران را تصویب کردند. در یکی از بندهای این قانون، استفاده از گاهشماری دوازده حیوانی (خَتای و اویغور) منع و منسوخ شد. در آن مصوبه آمده بود: «ترتیب سالشماری ختا و ایغور که در تقویمهای سابق معمول بوده از تاریخ تصویب این قانون منسوخ خواهد بود.»
با این که استفاده از نمادهای گاهشماری دوازده حیوانی در تقویم ایرانی وجاهت قانونی ندارد اما هنوز هم در تقویمهایی که با مجوز دولتی در کشور منتشر میشوند و همچنین در رسانهها از این نمادهای مغولی استفاده میشود و مردم نیز ندانسته آنها را به کار میگیرند و بر پایه خرافات، با توجه به حیوانی که نامش را بر روی سال گذاشتهاند به آن سال و زایشیافتگان در آن سال برخی ویِژگیهای اخلاقی را نسبت میدهند.
بیگمان این باورها و خرافات که خوراک خوبی برای کتابهای طالعبینی است، نه تنها هیچ نزدیکی و نسبتی با فرهنگ ایرانی ندارد بلکه یادآور دوران سلطه مغول بر ایران زمین است و شایسته فرهنگ ایران زمین نیست.
پیشنهاد میکنم به جای نظام دوازده حیوانی مغولی، هر سال را به نام یکی از گونههای جانوری در حال انقراض کشورمان نامگذاری کنیم تا همگان به شناخت بیشتری برای پاسداشت این گنجینههای ارزشمند طبیعی دست یابند.»
(از کانال تلگرامی شاهین سپنتا)
#نوروز
۵ فروردین ۱۴۰۴
@paniranist_party
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پاینده ایران
عردوغان در سالگرد پیروزی عثمانیها در جنگ دریایی چاناققلعه در جنگ جهانی نخست تبریز را جزء جغرافیای معنوی ترکیه قرار میدهد!
عثمانی بارها به تبریز یورش برده و مردم بیگناه را قتل عام کرده است، حال تبریز بدل به جغرافیای معنوی ترکیه شده است!
در تبریز تنها معدودی مزدور ممکن است هوادار سیاستهای ضد ایرانی دیکتاتور ترکیه باشند. مردم شریف تبریز هرگز تاریخ خونین هجومهای وحشیانه عثمانیها را فراموش نمیکند.
گفتههای وزیرخارجه ترکیه را مبنی بر ایجاد ناامنی در ایران اکنون رئیس جمهور وی تکرار میکند در حالی که در خاک خود با مخالفتهای بزرگی روبرو شده است.
#ترکیه_۱۰۰ساله
۵ فروردین ۱۴۰۴
@paniranist_party
عردوغان در سالگرد پیروزی عثمانیها در جنگ دریایی چاناققلعه در جنگ جهانی نخست تبریز را جزء جغرافیای معنوی ترکیه قرار میدهد!
عثمانی بارها به تبریز یورش برده و مردم بیگناه را قتل عام کرده است، حال تبریز بدل به جغرافیای معنوی ترکیه شده است!
در تبریز تنها معدودی مزدور ممکن است هوادار سیاستهای ضد ایرانی دیکتاتور ترکیه باشند. مردم شریف تبریز هرگز تاریخ خونین هجومهای وحشیانه عثمانیها را فراموش نمیکند.
گفتههای وزیرخارجه ترکیه را مبنی بر ایجاد ناامنی در ایران اکنون رئیس جمهور وی تکرار میکند در حالی که در خاک خود با مخالفتهای بزرگی روبرو شده است.
#ترکیه_۱۰۰ساله
۵ فروردین ۱۴۰۴
@paniranist_party
پاینده ایران
هشداری درباره رخدادهای اخیر ارومیه
اینجا ارومیه است. شهری ایرانی که در فراز و فرودهایش، یورشهای بیگانگان روس و عثمانی، فریبکاریها و تفرقهافکنیهای میسیونهای فرانسوی و بریتانیایی و خونآشامانی چون سیمیتقو وجیلوهای مهاجر عثمانی و پروژههای تجزیهطلبانه و خوشبختانه شکست خورده فرقههای استالین ساخته با راهبری ظاهری پیشهوری و قاضی محمدها را دیده است.
ولی آذربایجان همیشه بزرگانی در قواره ستارخان، خیابانی، ثقهالاسلام، تربیت، تمدن، منوچهر مرتضوی، محمد قاضی، علی دایی و صدها فرهیخته دیگر داشته که همه مکر و رشتههای فریب ساختگی و انیرانی را پنبه کرده است. فرزندان و همدلان آنها زندهاند و نظارهگر دقیق رخدادها که اگر گوشه چشمی به ایرانیت زده شود جان و مال فدا کنند. ارومیه تا ابد ایرانمدار و متعلق به دیار آذربایجان باقی خواهد ماند. آذربایجانی بودن ارومیه کوچکترین ربطی به قوم و تبار و زبان کسی ندارد و اهالی خرد و دانش نیک میدانند نشان از ایستادگی سردار ایرانیِ هخامنشی (آتروپات) دارد با پیشینهای بیش از ۲۲۰۰ سال.
ارومیه چشم طمعکار زیاد داشته. مگر عثمانیهای اتحاد و ترقی آن را در جنگ جهانی نخست به بهانه نجات جان مردم، ولی در اصل با پروژه پانترکی الحاق به گواه اسناد، اشغال نکردند؟ مگر اینجا جنگ ساختگی و خونبار دینی - مذهبی در آشفته بازار سالهای پس از جنگ جهانی اول راهاندازی نشد و هزاران قربانی نگرفت؟
ولی دلبستگیها و تعلقاش را به ایران و ایرانیگری هیچگاه از دست نداده است. همه آنها رفتهاند، اما ارومیه مانده و ایراناش و سنتهای ملی نوروز و چهارشنبهسوری و سیزدهبدر و شب چله. ارومیهای بایستی حافظه تاریخی داشته و بداند پناهی به جز ایران و هممیهنش نداشته و ندارد و نخواهد داشت.
همان ارومیهای که در سالهای سیاه پس از جنگ جهانی اول اسیر چکمهها و نقشههای پلید و تفرقهافکنانه بیگانه شد. زخم کشتار و قتلعام هزاران شهروند جانش را خسته کرد. ولی سر خم نکرد. هر کشتاری در تاریخ ارومیه بررسی کنید، به روشنی میتوان دستان منحوس بیگانه و بیتدبیری و سادهلوحی خودی را در آن دید.
شهری که در آن ترکزبان آذری و کرد و ارمنی و آشوری و شیعه و سنی و مسیحی و اهل حق سدههاست برادرانه کنار هم زیسته و کوچکترین اختلافی با هم نداشتهاند.
ویروس قومگرایی پانتُرکی و پانکُردی شاید بتواند اندکی این همزیستی تاریخی را زخم زند. ولی اطمینان دارم بهسان یک واکسن ایمنی عمیقی برای حال و آینده این شهر سامان خواهد داد.
شک نکنید، قوم و قبیلهگراییهای ساختگی و تعمدی و پروژهای نهایتاً همدلی بین شهروندان این شهر را عمیقتر کرده و قومگرایان را از هر سنخی باشند رسواتر از گذشته خواهد کرد.
فریب برخی رویههای تباه و قومگرایانهی تجمعات مشکوک دوم فروردین و ۲۸ اسفند را هرگز نخورید. موجسواران و سادهلوحان شاید دلخوش به اینها باشند. ولی لازم است بدانند:
صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد
بنیاد مکر با فلک حقه باز کرد
بازی چرخ بشکندش بیضه در کلاه
زیرا که عرض شعبده با اهل راز کرد
ساقی بیا که شاهد رعنای صوفیان
دیگر به جلوه آمد و آغاز ناز کرد
بگردند تا بگردیم
نوروز جشنی ملّی و آیینی ایرانی است که همه شهروندان این شهر تا بوده، گرامیاش داشتهاند.
نوروز تُرکی و کُردی هم نداشته و نداریم.
نام پرمعنا و زیبای نوروز و سفره هفتسین و سیزده بدر و چهارشنبه سوریاش خود گواه این مدعاست و رسوا کننده پروژهبازان و کسانی که راه را بیراهه میروند و سنتهای ملی - ایرانی را به قومگرایی باطل و تفرقهافکنانه فرو میکاهند. اینجا کسی متعلق به ملتِ تُرک و ملتِ کُرد و ملت آشوری و ارمنی هم نیست و نبوده
بر آگاهان و اهل خرد و فهم شهر ارومیه فرض است که حساسیتها را درک کرده و مانع شکلگیری اختلافات ساختگی بشوند. حیات و ممات روزانه و دیرین تُرکزبانها و کُردها در این منطقه در هم تنیدهتر از این هست که پروژهبازان بخواهند از این آب گلآلود ماهیهای تفرقه و فدرالخواهی و درگیریهای تصنعی و ضدِّ ایرانی بگیرند.
بر آن نیستم تا بگویم اختلافات و رقابت.ها نیست. نمیخواهم برخی ناهنجاریها را پردهپوشی سادهلوحانه بکنم، ولی بدخواهان بدانند ارومیه هرگز به سرنوشت اخیر قفقاز دچار نخواهد شد. اگر اهل خرد حساسیتها را دریابند، اسیر احساسات نشوند و به ابن درجه از درک و فهم اجتماعی برسند که ترجیح دهند به جای تکیه بر احساسات افراطی قومی لازم است بیش از پیش شهروند باشند و بر ایران و ایرانیگری و همگامی و همدلی با دیگر هممیهنان خود بعنوان بخشی از ملت ایران تأکید موکد کنند.
پاینده باد ایرانزمین، یاشاسین ارومیه، بژی ارومیه
افشین جعفرزاده، ۵ فروردین ۱۴۰۴
ایران، آذربایجان غربی، ارومیه
#ارومیه
۵ فروردین ۱۴۰۴
@paniranist_party
هشداری درباره رخدادهای اخیر ارومیه
اینجا ارومیه است. شهری ایرانی که در فراز و فرودهایش، یورشهای بیگانگان روس و عثمانی، فریبکاریها و تفرقهافکنیهای میسیونهای فرانسوی و بریتانیایی و خونآشامانی چون سیمیتقو وجیلوهای مهاجر عثمانی و پروژههای تجزیهطلبانه و خوشبختانه شکست خورده فرقههای استالین ساخته با راهبری ظاهری پیشهوری و قاضی محمدها را دیده است.
ولی آذربایجان همیشه بزرگانی در قواره ستارخان، خیابانی، ثقهالاسلام، تربیت، تمدن، منوچهر مرتضوی، محمد قاضی، علی دایی و صدها فرهیخته دیگر داشته که همه مکر و رشتههای فریب ساختگی و انیرانی را پنبه کرده است. فرزندان و همدلان آنها زندهاند و نظارهگر دقیق رخدادها که اگر گوشه چشمی به ایرانیت زده شود جان و مال فدا کنند. ارومیه تا ابد ایرانمدار و متعلق به دیار آذربایجان باقی خواهد ماند. آذربایجانی بودن ارومیه کوچکترین ربطی به قوم و تبار و زبان کسی ندارد و اهالی خرد و دانش نیک میدانند نشان از ایستادگی سردار ایرانیِ هخامنشی (آتروپات) دارد با پیشینهای بیش از ۲۲۰۰ سال.
ارومیه چشم طمعکار زیاد داشته. مگر عثمانیهای اتحاد و ترقی آن را در جنگ جهانی نخست به بهانه نجات جان مردم، ولی در اصل با پروژه پانترکی الحاق به گواه اسناد، اشغال نکردند؟ مگر اینجا جنگ ساختگی و خونبار دینی - مذهبی در آشفته بازار سالهای پس از جنگ جهانی اول راهاندازی نشد و هزاران قربانی نگرفت؟
ولی دلبستگیها و تعلقاش را به ایران و ایرانیگری هیچگاه از دست نداده است. همه آنها رفتهاند، اما ارومیه مانده و ایراناش و سنتهای ملی نوروز و چهارشنبهسوری و سیزدهبدر و شب چله. ارومیهای بایستی حافظه تاریخی داشته و بداند پناهی به جز ایران و هممیهنش نداشته و ندارد و نخواهد داشت.
همان ارومیهای که در سالهای سیاه پس از جنگ جهانی اول اسیر چکمهها و نقشههای پلید و تفرقهافکنانه بیگانه شد. زخم کشتار و قتلعام هزاران شهروند جانش را خسته کرد. ولی سر خم نکرد. هر کشتاری در تاریخ ارومیه بررسی کنید، به روشنی میتوان دستان منحوس بیگانه و بیتدبیری و سادهلوحی خودی را در آن دید.
شهری که در آن ترکزبان آذری و کرد و ارمنی و آشوری و شیعه و سنی و مسیحی و اهل حق سدههاست برادرانه کنار هم زیسته و کوچکترین اختلافی با هم نداشتهاند.
ویروس قومگرایی پانتُرکی و پانکُردی شاید بتواند اندکی این همزیستی تاریخی را زخم زند. ولی اطمینان دارم بهسان یک واکسن ایمنی عمیقی برای حال و آینده این شهر سامان خواهد داد.
شک نکنید، قوم و قبیلهگراییهای ساختگی و تعمدی و پروژهای نهایتاً همدلی بین شهروندان این شهر را عمیقتر کرده و قومگرایان را از هر سنخی باشند رسواتر از گذشته خواهد کرد.
فریب برخی رویههای تباه و قومگرایانهی تجمعات مشکوک دوم فروردین و ۲۸ اسفند را هرگز نخورید. موجسواران و سادهلوحان شاید دلخوش به اینها باشند. ولی لازم است بدانند:
صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد
بنیاد مکر با فلک حقه باز کرد
بازی چرخ بشکندش بیضه در کلاه
زیرا که عرض شعبده با اهل راز کرد
ساقی بیا که شاهد رعنای صوفیان
دیگر به جلوه آمد و آغاز ناز کرد
بگردند تا بگردیم
نوروز جشنی ملّی و آیینی ایرانی است که همه شهروندان این شهر تا بوده، گرامیاش داشتهاند.
نوروز تُرکی و کُردی هم نداشته و نداریم.
نام پرمعنا و زیبای نوروز و سفره هفتسین و سیزده بدر و چهارشنبه سوریاش خود گواه این مدعاست و رسوا کننده پروژهبازان و کسانی که راه را بیراهه میروند و سنتهای ملی - ایرانی را به قومگرایی باطل و تفرقهافکنانه فرو میکاهند. اینجا کسی متعلق به ملتِ تُرک و ملتِ کُرد و ملت آشوری و ارمنی هم نیست و نبوده
بر آگاهان و اهل خرد و فهم شهر ارومیه فرض است که حساسیتها را درک کرده و مانع شکلگیری اختلافات ساختگی بشوند. حیات و ممات روزانه و دیرین تُرکزبانها و کُردها در این منطقه در هم تنیدهتر از این هست که پروژهبازان بخواهند از این آب گلآلود ماهیهای تفرقه و فدرالخواهی و درگیریهای تصنعی و ضدِّ ایرانی بگیرند.
بر آن نیستم تا بگویم اختلافات و رقابت.ها نیست. نمیخواهم برخی ناهنجاریها را پردهپوشی سادهلوحانه بکنم، ولی بدخواهان بدانند ارومیه هرگز به سرنوشت اخیر قفقاز دچار نخواهد شد. اگر اهل خرد حساسیتها را دریابند، اسیر احساسات نشوند و به ابن درجه از درک و فهم اجتماعی برسند که ترجیح دهند به جای تکیه بر احساسات افراطی قومی لازم است بیش از پیش شهروند باشند و بر ایران و ایرانیگری و همگامی و همدلی با دیگر هممیهنان خود بعنوان بخشی از ملت ایران تأکید موکد کنند.
پاینده باد ایرانزمین، یاشاسین ارومیه، بژی ارومیه
افشین جعفرزاده، ۵ فروردین ۱۴۰۴
ایران، آذربایجان غربی، ارومیه
#ارومیه
۵ فروردین ۱۴۰۴
@paniranist_party
پاینده ایران
زادروز آشو زرتشت را گرامی می داریم
خرداد روز فروردین یا روز ششم فروردین ماه زادروز زرتشت پیامبر ایرانی است. زرتشت ۱۷۶۸ سال پیش از میلاد مسیح و ۲۳۸۹ سال پیش از هجرت پیامبر از مکه به مدینه زاده شد.
زرتشت رستگاری و نیک بختی بشر را در قالب «اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک» به جهانیان تقدیم کرد. بخش گاتها از اوستای کهن از سخنان آشو زرتشت است.
زرتشت نخستین پیامبر راستی و نخستین حکیم جهان است.
خجسته زادروز زرتشت را به مردم ایران و نیز هممیهمان زرتشتی و زرتشتیان جهان شادباش میگوییم.
#ایران
#زرتشت
۶ فروردین ۱۴۰۴
@paniranist_party
زادروز آشو زرتشت را گرامی می داریم
خرداد روز فروردین یا روز ششم فروردین ماه زادروز زرتشت پیامبر ایرانی است. زرتشت ۱۷۶۸ سال پیش از میلاد مسیح و ۲۳۸۹ سال پیش از هجرت پیامبر از مکه به مدینه زاده شد.
زرتشت رستگاری و نیک بختی بشر را در قالب «اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک» به جهانیان تقدیم کرد. بخش گاتها از اوستای کهن از سخنان آشو زرتشت است.
زرتشت نخستین پیامبر راستی و نخستین حکیم جهان است.
خجسته زادروز زرتشت را به مردم ایران و نیز هممیهمان زرتشتی و زرتشتیان جهان شادباش میگوییم.
#ایران
#زرتشت
۶ فروردین ۱۴۰۴
@paniranist_party
پاینده ایران
مگر نمیدانی امروز نوروز است؟!
«... از دور که شهر پیدا شد، دود و آتش بود که از شهر زبانه همیکِشید. به شهر که رسیدم، کُشته بود که بر جایجای شهر، فتاده بود. زنان و مردان و کودکان. مهاجمان حتی بر حیوانات رحم نکرده، آنها را نیز کشته بودند.
ناگاه از برزنی صدای بَربَط (تار) شنیدیم. به کوی وارد شدیم و مَردی را در حال بَربَطنوازی و #رقص دیدیم.
گفتیم: «ای مَرد! این چه حال است؟»
با چشمانی گریان و حالی پریشان گفت: «سپاهیان مسلمان بر نیمروز (سیستان) تاخته و یزیدابنمهلب دستور کُشتارِ همگان داد و کشتند و سوختند. من به همراه اندکی از مردم، بیرون از شهر بودیم و پس از رفتن آنان بازآمدیم.»
حیرتزده گفتیم: «پس این #نواختن و #رقص از برای چیست؟»
گفت: «مگر نمیدانید که امروز، #نوروز است؟»
(از کتاب #تاریخ_سیستان، که ١٠٠٠ سال پیش نوشته شده است، و در باره یکی از ایرانیکُشیهای اعراب مهاجم است)
#ایران
۶ فروردین ۱۴۰۴
@paniranist_party
مگر نمیدانی امروز نوروز است؟!
«... از دور که شهر پیدا شد، دود و آتش بود که از شهر زبانه همیکِشید. به شهر که رسیدم، کُشته بود که بر جایجای شهر، فتاده بود. زنان و مردان و کودکان. مهاجمان حتی بر حیوانات رحم نکرده، آنها را نیز کشته بودند.
ناگاه از برزنی صدای بَربَط (تار) شنیدیم. به کوی وارد شدیم و مَردی را در حال بَربَطنوازی و #رقص دیدیم.
گفتیم: «ای مَرد! این چه حال است؟»
با چشمانی گریان و حالی پریشان گفت: «سپاهیان مسلمان بر نیمروز (سیستان) تاخته و یزیدابنمهلب دستور کُشتارِ همگان داد و کشتند و سوختند. من به همراه اندکی از مردم، بیرون از شهر بودیم و پس از رفتن آنان بازآمدیم.»
حیرتزده گفتیم: «پس این #نواختن و #رقص از برای چیست؟»
گفت: «مگر نمیدانید که امروز، #نوروز است؟»
(از کتاب #تاریخ_سیستان، که ١٠٠٠ سال پیش نوشته شده است، و در باره یکی از ایرانیکُشیهای اعراب مهاجم است)
#ایران
۶ فروردین ۱۴۰۴
@paniranist_party
حزب پان ایرانیست
پاینده ایران زادروز آشو زرتشت را گرامی می داریم خرداد روز فروردین یا روز ششم فروردین ماه زادروز زرتشت پیامبر ایرانی است. زرتشت ۱۷۶۸ سال پیش از میلاد مسیح و ۲۳۸۹ سال پیش از هجرت پیامبر از مکه به مدینه زاده شد. زرتشت رستگاری و نیک بختی بشر را در قالب «اندیشه…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پاینده ایران
آتشکدهی آذرگشسب (تخت سلیمان) در شهر تکاب، استان آذربایجان غربی، یکی از سه آتشکدهی اصلی و مهم ایران در دورهی ساسانیان، و در روایاتی، محل زادگاه زرتشت معرفی شده است.
#زرتشت
۶ فروردین ۱۴۰۴
@paniranist_party
آتشکدهی آذرگشسب (تخت سلیمان) در شهر تکاب، استان آذربایجان غربی، یکی از سه آتشکدهی اصلی و مهم ایران در دورهی ساسانیان، و در روایاتی، محل زادگاه زرتشت معرفی شده است.
#زرتشت
۶ فروردین ۱۴۰۴
@paniranist_party
پاینده ایران
برنامههای اقتصادی به عهده رهبر است یا معاون اول؟!
رهبر اسلامی میگوید «رهبری در برنامهریزیهای اقتصادی دخالت نمیکند.»، حالا رئیس جمهور اسلامی میگوید «قرار است با بررسی برنامههای معاون اول و تیم اقتصادی دولت روشهایی پیدا کنیم تا منویات رهبری عملیاتی شود.»!
یعنی رهبر از حرف خود برگشته یا رئیس جمهور حرف رهبر را جدی نمیداند؟!
#نمیدانم_اگر_رهبری_نبود_چگونه_ناممن_از_صندوق_رای_بیرون_میآمد
#ناحکمرانی
#نادولتی
۶ فروردین ۱۴۰۴
@paniranist_party
برنامههای اقتصادی به عهده رهبر است یا معاون اول؟!
رهبر اسلامی میگوید «رهبری در برنامهریزیهای اقتصادی دخالت نمیکند.»، حالا رئیس جمهور اسلامی میگوید «قرار است با بررسی برنامههای معاون اول و تیم اقتصادی دولت روشهایی پیدا کنیم تا منویات رهبری عملیاتی شود.»!
یعنی رهبر از حرف خود برگشته یا رئیس جمهور حرف رهبر را جدی نمیداند؟!
#نمیدانم_اگر_رهبری_نبود_چگونه_ناممن_از_صندوق_رای_بیرون_میآمد
#ناحکمرانی
#نادولتی
۶ فروردین ۱۴۰۴
@paniranist_party
پاینده ایران
دردا که جز به مرگ نسنجند قدر مرد!
شادروان سرور ابوالفضل عابدینی آزادهای ایرانپرست و آمیزهای از شور و شوق میهن پرستی و عشق به مبارزه در راه آزادی و بهروزی ملت ایران بود.
او در همهی عمر کوتاه خود با شهامت و از جان گذشتگی در راه سربلندی ایران و ایرانیان گام برداشت، تلاش کرد و از جوانی و جان و تن خود هزینه داد.
وی سال ها در زندان ظالمانهی سیاهدلان ددمنش زجر و شکنجه و سختی کشید و عاقبت نیز در اثر همین فشارها و دردها و رنج های توانفرسا جان سپرد و از میان ما رفت.
روانش شاد و یاد و خاطره تابناکش گرامی باد.
۶ فروردین ۱۴۰۴
@paniranist_party
دردا که جز به مرگ نسنجند قدر مرد!
شادروان سرور ابوالفضل عابدینی آزادهای ایرانپرست و آمیزهای از شور و شوق میهن پرستی و عشق به مبارزه در راه آزادی و بهروزی ملت ایران بود.
او در همهی عمر کوتاه خود با شهامت و از جان گذشتگی در راه سربلندی ایران و ایرانیان گام برداشت، تلاش کرد و از جوانی و جان و تن خود هزینه داد.
وی سال ها در زندان ظالمانهی سیاهدلان ددمنش زجر و شکنجه و سختی کشید و عاقبت نیز در اثر همین فشارها و دردها و رنج های توانفرسا جان سپرد و از میان ما رفت.
روانش شاد و یاد و خاطره تابناکش گرامی باد.
۶ فروردین ۱۴۰۴
@paniranist_party
پاینده ایران
ایشان امامجمعه نبود!
استاندار خراسان میگوید فردی که علیه حکیم عمر خیام نیشابوری و هوشنگ سیحون در مراسم نمازجمعه نیشابور حرف زده است امامجمعه نبود! آخوند دیگری بود!
چه تفاوتی دارد؟! هجمه به فرهنگ ایران از زبان هر آخوندی باشد نشانه تداوم دشمنی با تمدن ایران است. گاه اختلاف در وضعیت زمین وقفی بهانه میشود و گاه بزرگی و عظمت فرهنگ ایرانی خاری میشود در چشم انیران.
#ایران
۷ فروردین ۱۴۰۴
@paniranist_party
ایشان امامجمعه نبود!
استاندار خراسان میگوید فردی که علیه حکیم عمر خیام نیشابوری و هوشنگ سیحون در مراسم نمازجمعه نیشابور حرف زده است امامجمعه نبود! آخوند دیگری بود!
چه تفاوتی دارد؟! هجمه به فرهنگ ایران از زبان هر آخوندی باشد نشانه تداوم دشمنی با تمدن ایران است. گاه اختلاف در وضعیت زمین وقفی بهانه میشود و گاه بزرگی و عظمت فرهنگ ایرانی خاری میشود در چشم انیران.
#ایران
۷ فروردین ۱۴۰۴
@paniranist_party
پاینده ایران
سبلان، یکی از کوههای ورجاوندِ ایران
سبلان سومین قلهی بلند ایران است. این کوه سه قله معروف به اسمهای سلطان، هرم و کسرا دارد. نماد کوه سبلان، تختهسنگی به شکل عقاب است.
برخی منابع سبلان را مقدسترین کوه ایران مینامند. محلیها معتقدند زرتشت در قله سبلان، زیر تختهسنگی کنار دریاچه آرمیده است. نوشتههای کهن سبلان را محل عبادت زرتشت معرفی کردهاند؛ در کتاب «چنین گفت زرتشت» نوشته نیچه، به پایین آمدن زرتشت از سبلان اشاره شده است. /ایران دل
(عکس از علیرضا موسوی)
#ایران
#قله_سبلان
۷ فروردین ۱۴۰۴
@paniranist_party
سبلان، یکی از کوههای ورجاوندِ ایران
سبلان سومین قلهی بلند ایران است. این کوه سه قله معروف به اسمهای سلطان، هرم و کسرا دارد. نماد کوه سبلان، تختهسنگی به شکل عقاب است.
برخی منابع سبلان را مقدسترین کوه ایران مینامند. محلیها معتقدند زرتشت در قله سبلان، زیر تختهسنگی کنار دریاچه آرمیده است. نوشتههای کهن سبلان را محل عبادت زرتشت معرفی کردهاند؛ در کتاب «چنین گفت زرتشت» نوشته نیچه، به پایین آمدن زرتشت از سبلان اشاره شده است. /ایران دل
(عکس از علیرضا موسوی)
#ایران
#قله_سبلان
۷ فروردین ۱۴۰۴
@paniranist_party
پاینده ایران
جغرافیای معنوی ایران
#ایران_بزرگ_فرهتگی
#تمدن_ایرانی
#ترکیه_۱۰۰ساله
۷ فروردین ۱۴۰۴
@paniranist_party
جغرافیای معنوی ایران
#ایران_بزرگ_فرهتگی
#تمدن_ایرانی
#ترکیه_۱۰۰ساله
۷ فروردین ۱۴۰۴
@paniranist_party
پاینده ایران
«آمریکا هرچه بیشتر ادوات جنگی به منطقه بیاورد شانس موفقیت ایران بیشتر خواهد شد.»! / نماینده مجلس
#مغزهای_زنگ_زده
#حاکم_خائن
۷ فروردین ۱۴۰۴
@paniranist_party
«آمریکا هرچه بیشتر ادوات جنگی به منطقه بیاورد شانس موفقیت ایران بیشتر خواهد شد.»! / نماینده مجلس
#مغزهای_زنگ_زده
#حاکم_خائن
۷ فروردین ۱۴۰۴
@paniranist_party
پاینده ایران
رئیس جمهور اسلامی پس از واقعه شومی که استاندار استان و نماینده سابق مجلس در ارومیه درست کردند به ارومیه سفر کرده است و استاندار و مقامهای محلی به زبان ترکی گزارش رسمی اداری در باره اوضاع دریاچه ارومیه به ایشان میدهند!
همه اسناد و نشانهها حکایت از این دارد که منشأ هرچه فرقهگرایی و دوگانهسازی در منطقه شمال غرب کشور است از جمله مرتبط با تفکرات و پافشاری رئیس جمهور اسلامی است.
شرم بر مخالفان وحدت ملی.
#مغزهای_زنگ_زده
#حاکم_خائن
۷ فروردین ۱۴۰۴
@paniranist_party
رئیس جمهور اسلامی پس از واقعه شومی که استاندار استان و نماینده سابق مجلس در ارومیه درست کردند به ارومیه سفر کرده است و استاندار و مقامهای محلی به زبان ترکی گزارش رسمی اداری در باره اوضاع دریاچه ارومیه به ایشان میدهند!
همه اسناد و نشانهها حکایت از این دارد که منشأ هرچه فرقهگرایی و دوگانهسازی در منطقه شمال غرب کشور است از جمله مرتبط با تفکرات و پافشاری رئیس جمهور اسلامی است.
شرم بر مخالفان وحدت ملی.
#مغزهای_زنگ_زده
#حاکم_خائن
۷ فروردین ۱۴۰۴
@paniranist_party
حزب پان ایرانیست
پاینده ایران #کوروش_بزرگ #ذوالقرنین #نوروز ۷ فروردین ۱۴۰۴ @paniranist_party
پاینده ایران
«ما وقتی مشغول نوشتن قانون اساسی آمریکا بودیم، دو الگو پیش رو داشتیم؛ نیکوکلا ماکیاولی و کورش هخامنشی، و ما کوروش را برگزیدیم.» / توماس جفرسون
#کوروش_بزرگ
#ذوالقرنین
#ایران
@paniranist_party
«ما وقتی مشغول نوشتن قانون اساسی آمریکا بودیم، دو الگو پیش رو داشتیم؛ نیکوکلا ماکیاولی و کورش هخامنشی، و ما کوروش را برگزیدیم.» / توماس جفرسون
#کوروش_بزرگ
#ذوالقرنین
#ایران
@paniranist_party
پاینده ایران
فرقه جنون: وُوکها چه کسانی هستند، چه میگویند و چه میکنند؟
بخش نخست
«یکی از تعابیری که در سالهای اخیر در جوامع غربی به شدت رواج پیدا کرده، «ووک» (woke) است؛ «ووک» یعنی «بیدار». این واژه مثل «لیبرال» در ایالاتمتحده و کلماتی چون «پیشگام»، «مترقی» و «عدالتخواه» که سوسیالیستها و مارکسیستها برای نامیدن خود به کار میبرند، ظاهری زیبا اما باطنی خوفناک و سیاه دارد.
اگر در فرهنگنامههای معمول که همه را افراد متمایل به چپ یا تحت تاثیر گفتمان چپ نوشتهاند، دنبال این تعبیر بگردید، آن را «حساس به بیعدالتی و مخالف نژادگرایی»، «آگاه به حقایقی که قدرت نمیخواهد شما بدانید»، «کسی که به مسائل اجتماعی توجه دارد»، «آگاه» و «حاضر در صحنه» (همان با لحن مثبت) معنا کردهاند؛ اما در عالم واقع و بر حسب رفتار و کردار، داستان چیز دیگری است.
ویژگیها در دنیای واقعی
در کنار همه این معانی زیبا و اخلاقی -اما تهی- چهار ویژگی ووکها برای ۱۰۰ سال در مارکسیستها و اسلامگرایان هم دیده و به تمامی در دنیای واقعی به نمایش گذاشته شده است. این ویژگیها از این قرار هستند:
۱- خود حق پنداری؛ به این معنا که ووکها خود را در مقام حق مطلق و دیگران را در مقام باطل مطلق قرار میدهند؛ «شیطان سازی از مخالف» از ویژگیهای جدی این جماعت است. این خودحق پنداری آنها را مدعی فراهم کردن امکان تعلیم و تربیت همیشگی جامعه و فرستادن مخالفان به اردوگاههای بازآموزی (چین) و فرستادن کارکنان دولت به کلاسهای بازآموزی و گزینش ایدئولوژیک (ایران، چین، روسیه و اخیرا دمکراتها در ایالاتمتحده) میکند؛ انقلابیون اسلامگرا در ایران همه ووک بودند که گزینش و آموزش ضمن خدمت ایدئولوژیک راه انداختند.
۲- باور به تعلق فضای عمومی به آنها؛ ووکها نمیتوانند حضور غیر خود را در فضای عمومی تحمل کنند و با انواع برچسبها یا تمسک به خشونت، دیگران را از فضای عمومی اخراج میکنند. آنها میخواهند در فضاهایی که حاضر هستند (چه واقعی و چه مجازی) فقط مانند خود را ببینند تا احساس بدی پیدا نکنند. فرهنگ حذف که آنها به طور جدی دنبال میکنند میتواند تا حذف فیزیکی (ترور و کشتار جمعی) نیز بسط پیدا کند.
۳- وعده بهشت؛ ووکها دنیای بدون صداهای دیگران را وعده میدهند و در فرایند تحقق این وعده طبعا باید به تصفیه و پاکسازی بپردازند تا بهشت برین را روی زمین محقق سازند. تلاش آنها برای پاکسازی زبانی یا حذف مجسمهها و کتابها و یادبودها و فیلمها و دیگر آثار بشری که با آنها مشکل دارند، در جهت همین پاکسازی دنیا از «شیاطین» است.
۴- تقسیم جامعه به قبایل؛ به این معنا که با تمرکز بر جنسیت، قومیت، جنس و نژاد (مسائلی که جای طبقه را در مارکسیسم سنتی گرفتهاند) و با ادعای تنوع، تنوع فکری و حرفهای و کاری را از جامعه میگیرند و به جای آن، تنوع قبیلهای و هویتی اعطا میکنند. با این کار، ووکها همیشه جامعه را در شرایط جنگ داخلی قرار میدهند؛ چون قرار است اعضای قبایل (بر اساس رنگ پوست و محل تولد) بر سر منابع با هم مدام بجنگند و هر که زور بیشتری داشت پیروز شود.
سه ادعای اصلی ووکیسم
دنیای ووک (مارکسیستهای جدید که آزادی و فردیت و حریم خصوصی را به هیچ میانگارند مگر برای خودشان و نماینده همه عالم هم هستند، چه منتخب مردم باشند و چه نباشند)، دنیای غریبی است. در این دنیا ادعا میشود که برنامه اصلی آنها اول رفع تبعیض، دوم، حفظ حریم امن برای «قربانیان بالقوه و بالفعل» و سوم، محافظت صد در صد از رمه انسانی است.
ووکها نه تنها تبعیض را رفع نکرده و نمیکنند، بلکه انبوهی از تبعیضهای جدید را با نژادپرستی معکوس، سهمیهبندی و توزیع ناعادلانه منابع و منزلتها، خلق و اعمال میکنند و اگر کسی آنها را رعایت نکند، با برچسبزنی و اتهام و دیگر ابزارهای غیرقانونی، وی را از بیان آزادانه و حتی زندگی ساقط میکنند.
آنها با خلق قربانیان ذاتی و همیشگی، قشر حاکم و اشرافی اما طلبکار و قربانینما (نمونه اعلای آن، مگان مرکل) را میسازند که قرار است اقشار قدرتمند گذشته را از صحنه روزگار حذف کند. در نتیجه، جنگ میان اقشار تا ابد ادامه پیدا میکند؛ درست همانند مارکسیسم که جنگ طبقاتی را ابدی میدانست یا فاشیسم که جنگ میان «برترها» و «دونها» را همیشگی تلقی میکرد.»
(از کانال تلگرامی تاریخ اقتصاد)
(دنباله دارد)
۸ فروردین ۱۴۰۴
@paniranist_party
فرقه جنون: وُوکها چه کسانی هستند، چه میگویند و چه میکنند؟
بخش نخست
«یکی از تعابیری که در سالهای اخیر در جوامع غربی به شدت رواج پیدا کرده، «ووک» (woke) است؛ «ووک» یعنی «بیدار». این واژه مثل «لیبرال» در ایالاتمتحده و کلماتی چون «پیشگام»، «مترقی» و «عدالتخواه» که سوسیالیستها و مارکسیستها برای نامیدن خود به کار میبرند، ظاهری زیبا اما باطنی خوفناک و سیاه دارد.
اگر در فرهنگنامههای معمول که همه را افراد متمایل به چپ یا تحت تاثیر گفتمان چپ نوشتهاند، دنبال این تعبیر بگردید، آن را «حساس به بیعدالتی و مخالف نژادگرایی»، «آگاه به حقایقی که قدرت نمیخواهد شما بدانید»، «کسی که به مسائل اجتماعی توجه دارد»، «آگاه» و «حاضر در صحنه» (همان با لحن مثبت) معنا کردهاند؛ اما در عالم واقع و بر حسب رفتار و کردار، داستان چیز دیگری است.
ویژگیها در دنیای واقعی
در کنار همه این معانی زیبا و اخلاقی -اما تهی- چهار ویژگی ووکها برای ۱۰۰ سال در مارکسیستها و اسلامگرایان هم دیده و به تمامی در دنیای واقعی به نمایش گذاشته شده است. این ویژگیها از این قرار هستند:
۱- خود حق پنداری؛ به این معنا که ووکها خود را در مقام حق مطلق و دیگران را در مقام باطل مطلق قرار میدهند؛ «شیطان سازی از مخالف» از ویژگیهای جدی این جماعت است. این خودحق پنداری آنها را مدعی فراهم کردن امکان تعلیم و تربیت همیشگی جامعه و فرستادن مخالفان به اردوگاههای بازآموزی (چین) و فرستادن کارکنان دولت به کلاسهای بازآموزی و گزینش ایدئولوژیک (ایران، چین، روسیه و اخیرا دمکراتها در ایالاتمتحده) میکند؛ انقلابیون اسلامگرا در ایران همه ووک بودند که گزینش و آموزش ضمن خدمت ایدئولوژیک راه انداختند.
۲- باور به تعلق فضای عمومی به آنها؛ ووکها نمیتوانند حضور غیر خود را در فضای عمومی تحمل کنند و با انواع برچسبها یا تمسک به خشونت، دیگران را از فضای عمومی اخراج میکنند. آنها میخواهند در فضاهایی که حاضر هستند (چه واقعی و چه مجازی) فقط مانند خود را ببینند تا احساس بدی پیدا نکنند. فرهنگ حذف که آنها به طور جدی دنبال میکنند میتواند تا حذف فیزیکی (ترور و کشتار جمعی) نیز بسط پیدا کند.
۳- وعده بهشت؛ ووکها دنیای بدون صداهای دیگران را وعده میدهند و در فرایند تحقق این وعده طبعا باید به تصفیه و پاکسازی بپردازند تا بهشت برین را روی زمین محقق سازند. تلاش آنها برای پاکسازی زبانی یا حذف مجسمهها و کتابها و یادبودها و فیلمها و دیگر آثار بشری که با آنها مشکل دارند، در جهت همین پاکسازی دنیا از «شیاطین» است.
۴- تقسیم جامعه به قبایل؛ به این معنا که با تمرکز بر جنسیت، قومیت، جنس و نژاد (مسائلی که جای طبقه را در مارکسیسم سنتی گرفتهاند) و با ادعای تنوع، تنوع فکری و حرفهای و کاری را از جامعه میگیرند و به جای آن، تنوع قبیلهای و هویتی اعطا میکنند. با این کار، ووکها همیشه جامعه را در شرایط جنگ داخلی قرار میدهند؛ چون قرار است اعضای قبایل (بر اساس رنگ پوست و محل تولد) بر سر منابع با هم مدام بجنگند و هر که زور بیشتری داشت پیروز شود.
سه ادعای اصلی ووکیسم
دنیای ووک (مارکسیستهای جدید که آزادی و فردیت و حریم خصوصی را به هیچ میانگارند مگر برای خودشان و نماینده همه عالم هم هستند، چه منتخب مردم باشند و چه نباشند)، دنیای غریبی است. در این دنیا ادعا میشود که برنامه اصلی آنها اول رفع تبعیض، دوم، حفظ حریم امن برای «قربانیان بالقوه و بالفعل» و سوم، محافظت صد در صد از رمه انسانی است.
ووکها نه تنها تبعیض را رفع نکرده و نمیکنند، بلکه انبوهی از تبعیضهای جدید را با نژادپرستی معکوس، سهمیهبندی و توزیع ناعادلانه منابع و منزلتها، خلق و اعمال میکنند و اگر کسی آنها را رعایت نکند، با برچسبزنی و اتهام و دیگر ابزارهای غیرقانونی، وی را از بیان آزادانه و حتی زندگی ساقط میکنند.
آنها با خلق قربانیان ذاتی و همیشگی، قشر حاکم و اشرافی اما طلبکار و قربانینما (نمونه اعلای آن، مگان مرکل) را میسازند که قرار است اقشار قدرتمند گذشته را از صحنه روزگار حذف کند. در نتیجه، جنگ میان اقشار تا ابد ادامه پیدا میکند؛ درست همانند مارکسیسم که جنگ طبقاتی را ابدی میدانست یا فاشیسم که جنگ میان «برترها» و «دونها» را همیشگی تلقی میکرد.»
(از کانال تلگرامی تاریخ اقتصاد)
(دنباله دارد)
۸ فروردین ۱۴۰۴
@paniranist_party
پاینده ایران
فرقه جنون: وُوکها چه کسانی هستند، چه میگویند و چه میکنند؟
بخش دوم
«رمه انسانی تا زمانی تحمل میشود که تبعیت کند؛ در صورت نافرمانی، از کار محروم میشود و به طبقهای که باید علیه آنها تبعیض روا داشته شود («سفیدها» که معلوم نیست کیستند) میپیوندد. آفریقاییتبارها یا اعضای قبایل دیگر برساخته شده که ایدئولوژی هویت گرایی ووکها را نخرد و با آن مقابله کند، «خائن» تلقی و از عناوین مربوطه خلع میشود.
برای ایجاد فضای امن نیز همه غیر از ووکها باید دهانشان را ببندند و پشت تریبون و در چارچوبی که ووکها بدانها میدهند، سخن بگویند. به همین ترتیب است که آنها به پلیسِ زبان، فرهنگ، جامعه و سیاست تبدیل شدهاند؛ بدون آنکه اعتباری برای این پلیس بودن از جایی کسب کرده باشند.
تنها ابزار ووکها برای اعمال نظراتشان خشونت و اعمال زور است. دنیای ووکها، دنیای سانسور، اخراج، تصفیه و حذف است.
تبعیضهای خوب و عادلانه
در این نوشته به برخی از تبعیضهای تازهای که ووکها خلق کردهاند (بدون آنکه تبعیضهای گذشته را کاهش دهند) اشاره میکنم:
خبرنگاران و سیاستمداران زن غربی برای دیدار با رهبران و روحانیون مسلمان یا رفتن به اماکن مذهبی مسلمانان، حجاب بر سر خویش میاندازند تا ظاهرا به آنها احترام بگذارند (و در نتیجه به خود بیاحترامی کنند) اما زنان خبرنگار یا سیاستمدار محجبه در دیدار با رهبران غربی یا بازدید از اماکن مذهبی غیر مسلمانان، از روالهای آنها که بیحجابی است پیروی نمیکنند.
در دنیای ووک، زنان حق دارند اگر از مردی خوششان آمد، جلو روند و او را ببوسند یا دست به جاهایی خاص از بدنشان بزنند (و این آزار جنسی محسوب نمیشود حتی اگر از قبل اجازه نگرفته باشند) اما اگر مردان چنین کنند، آزار جنسی است. امروز اکثر فیلمهایی که در کشورهای غربی ساخته میشود و صحنه اروتیک دارند، به این توصیه عمل میکنند زیرا اگر چنین نکنند، مورد حمله قرار میگیرند.
تصور کنید گوگل برای شما پیام بفرستد و آدرس کسبوکار اروپاییتبارها را به شما بدهد تا تشویق شوید و از آنها خرید کنید. کسانی که به مسائل نژادی حساس هستند حتما این اطلاعرسانی را نژادپرستانه خواهند دید؛ اما گوگل مدام آدرس کسبوکارهایی آفریقاییتبارها را برای صدها میلیون نفر در هر منطقه میفرستد و این، برای آنها «کمال خیرخواهی» تلقی میشود.
ووکها خواستار آنند که بازیگران بر اساس گرایش جنسی، قومیت، ملیت و سکس و نژاد خود نقش قبول کند و جایزه بگیرند تا تنوع (از بالا اعمال شده)، حفظ شود. بدین ترتیب، مردان هیچگاه نباید نقش زن را بازی کنند، غیرهمجنسگرایان نباید نقش همجنسگرا بازی کنند و کسی که پدرانش ایتالیایی بودهاند، باید همیشه نقش ایتالیایی داشته باشد.
البته همه این محدودیتها برای مردان اروپاییتبار غیرهمجنسگرا است. این امر اصولا بازیگری را منتفی میکند چون بازیگر قرار است نقش «غیر خود» را ایفا کند.
بنا به ووکیسم، اروپاییتبارها حق ندارند لباس یا دیگر ملزومات شخصی غیر خود را بپوشند اما غیراروپاییتبارها میتوانند هر چه خواستند بپوشند. اروپاییتبارها نباید از عناصر و میراث فرهنگی غیرخود استفاده کنند اما غیر آنها میتوانند هر کاری خواستند انجام دهند. به عنوان مثال، اگر آفریقاییتبارها باله برقصند یا موسیقی کلاسیک بنوازند، مشکلی ندارد چون تبادل فرهنگی است و این هنرها به جامعه بشری تعلق دارد و حتی برای این امر تشویق میشوند و بورسیه میگیرند؛ اما اگر یک اروپاییتبار موسیقی آفریقایی را بنوازد یا بخواند، مرتکب تجاوز به حقوق فرهنگی دیگران شده است. »
(مجید محمدی، از کانال تلگرامی تاریخ اقتصاد)
۸ فروردین ۱۴۰۴
@paniranist_party
فرقه جنون: وُوکها چه کسانی هستند، چه میگویند و چه میکنند؟
بخش دوم
«رمه انسانی تا زمانی تحمل میشود که تبعیت کند؛ در صورت نافرمانی، از کار محروم میشود و به طبقهای که باید علیه آنها تبعیض روا داشته شود («سفیدها» که معلوم نیست کیستند) میپیوندد. آفریقاییتبارها یا اعضای قبایل دیگر برساخته شده که ایدئولوژی هویت گرایی ووکها را نخرد و با آن مقابله کند، «خائن» تلقی و از عناوین مربوطه خلع میشود.
برای ایجاد فضای امن نیز همه غیر از ووکها باید دهانشان را ببندند و پشت تریبون و در چارچوبی که ووکها بدانها میدهند، سخن بگویند. به همین ترتیب است که آنها به پلیسِ زبان، فرهنگ، جامعه و سیاست تبدیل شدهاند؛ بدون آنکه اعتباری برای این پلیس بودن از جایی کسب کرده باشند.
تنها ابزار ووکها برای اعمال نظراتشان خشونت و اعمال زور است. دنیای ووکها، دنیای سانسور، اخراج، تصفیه و حذف است.
تبعیضهای خوب و عادلانه
در این نوشته به برخی از تبعیضهای تازهای که ووکها خلق کردهاند (بدون آنکه تبعیضهای گذشته را کاهش دهند) اشاره میکنم:
خبرنگاران و سیاستمداران زن غربی برای دیدار با رهبران و روحانیون مسلمان یا رفتن به اماکن مذهبی مسلمانان، حجاب بر سر خویش میاندازند تا ظاهرا به آنها احترام بگذارند (و در نتیجه به خود بیاحترامی کنند) اما زنان خبرنگار یا سیاستمدار محجبه در دیدار با رهبران غربی یا بازدید از اماکن مذهبی غیر مسلمانان، از روالهای آنها که بیحجابی است پیروی نمیکنند.
در دنیای ووک، زنان حق دارند اگر از مردی خوششان آمد، جلو روند و او را ببوسند یا دست به جاهایی خاص از بدنشان بزنند (و این آزار جنسی محسوب نمیشود حتی اگر از قبل اجازه نگرفته باشند) اما اگر مردان چنین کنند، آزار جنسی است. امروز اکثر فیلمهایی که در کشورهای غربی ساخته میشود و صحنه اروتیک دارند، به این توصیه عمل میکنند زیرا اگر چنین نکنند، مورد حمله قرار میگیرند.
تصور کنید گوگل برای شما پیام بفرستد و آدرس کسبوکار اروپاییتبارها را به شما بدهد تا تشویق شوید و از آنها خرید کنید. کسانی که به مسائل نژادی حساس هستند حتما این اطلاعرسانی را نژادپرستانه خواهند دید؛ اما گوگل مدام آدرس کسبوکارهایی آفریقاییتبارها را برای صدها میلیون نفر در هر منطقه میفرستد و این، برای آنها «کمال خیرخواهی» تلقی میشود.
ووکها خواستار آنند که بازیگران بر اساس گرایش جنسی، قومیت، ملیت و سکس و نژاد خود نقش قبول کند و جایزه بگیرند تا تنوع (از بالا اعمال شده)، حفظ شود. بدین ترتیب، مردان هیچگاه نباید نقش زن را بازی کنند، غیرهمجنسگرایان نباید نقش همجنسگرا بازی کنند و کسی که پدرانش ایتالیایی بودهاند، باید همیشه نقش ایتالیایی داشته باشد.
البته همه این محدودیتها برای مردان اروپاییتبار غیرهمجنسگرا است. این امر اصولا بازیگری را منتفی میکند چون بازیگر قرار است نقش «غیر خود» را ایفا کند.
بنا به ووکیسم، اروپاییتبارها حق ندارند لباس یا دیگر ملزومات شخصی غیر خود را بپوشند اما غیراروپاییتبارها میتوانند هر چه خواستند بپوشند. اروپاییتبارها نباید از عناصر و میراث فرهنگی غیرخود استفاده کنند اما غیر آنها میتوانند هر کاری خواستند انجام دهند. به عنوان مثال، اگر آفریقاییتبارها باله برقصند یا موسیقی کلاسیک بنوازند، مشکلی ندارد چون تبادل فرهنگی است و این هنرها به جامعه بشری تعلق دارد و حتی برای این امر تشویق میشوند و بورسیه میگیرند؛ اما اگر یک اروپاییتبار موسیقی آفریقایی را بنوازد یا بخواند، مرتکب تجاوز به حقوق فرهنگی دیگران شده است. »
(مجید محمدی، از کانال تلگرامی تاریخ اقتصاد)
۸ فروردین ۱۴۰۴
@paniranist_party
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پاینده ایران
آذربایجانِ ایران ما، سرزمینِ بزرگان و آزادگانِ ایرانخواه
چه آذرها به جان از مُلکِ آذربایجان داریم و تصنیفِ آذربایجان و تصاویرِ همراه، تقدیم به آزادگانِ آذربایجان، سرزمینِ آتش
ترانهای در افشاری با کلامِ استاد رحیم معینی کرمانشاهی، آهنگی از عارف قزوینی، تنظیمِ جواد معروفی و صدای گرمِ استاد عبدالوهاب شهیدی به همراه تصاویری از شهر تبریز در دههٔ ۱۳۴۰ خورشیدی؛ تصاویری از میدان ساعت، محوطهٔ دانشگاه، مسجد کبود و هنرِ قالیبافی این شهر.
تا نام ایران در جهان باد، پاینده آذربایِجان باد
پاینده آذربایجان باد تا این جهان باد
هر سر که دارد شور وطن را
از هر گزندی در امان باد تا این جهان باد
وطن امید من وطن پناه من
این اشک و آه من باشد گواه من
این خاک ما همپایه خورشید تابان باد تا جهان باد
ای ایران به کامت دور این آسمان باد
در این وطن زبان چو برگشودم
خوش این سخن که از وطن سرودم
ای عمر من ای جان من، ای شور جاویدان من
عشق من و امید من، ایران من
(رحیم معینی کرمانشاهی)
(از کانال تلگرامی ایران دل)
۹ فروردین ۱۴۰۴
@paniranist_party
آذربایجانِ ایران ما، سرزمینِ بزرگان و آزادگانِ ایرانخواه
چه آذرها به جان از مُلکِ آذربایجان داریم و تصنیفِ آذربایجان و تصاویرِ همراه، تقدیم به آزادگانِ آذربایجان، سرزمینِ آتش
ترانهای در افشاری با کلامِ استاد رحیم معینی کرمانشاهی، آهنگی از عارف قزوینی، تنظیمِ جواد معروفی و صدای گرمِ استاد عبدالوهاب شهیدی به همراه تصاویری از شهر تبریز در دههٔ ۱۳۴۰ خورشیدی؛ تصاویری از میدان ساعت، محوطهٔ دانشگاه، مسجد کبود و هنرِ قالیبافی این شهر.
تا نام ایران در جهان باد، پاینده آذربایِجان باد
پاینده آذربایجان باد تا این جهان باد
هر سر که دارد شور وطن را
از هر گزندی در امان باد تا این جهان باد
وطن امید من وطن پناه من
این اشک و آه من باشد گواه من
این خاک ما همپایه خورشید تابان باد تا جهان باد
ای ایران به کامت دور این آسمان باد
در این وطن زبان چو برگشودم
خوش این سخن که از وطن سرودم
ای عمر من ای جان من، ای شور جاویدان من
عشق من و امید من، ایران من
(رحیم معینی کرمانشاهی)
(از کانال تلگرامی ایران دل)
۹ فروردین ۱۴۰۴
@paniranist_party