Doostdaran_freudianassociation
40 subscribers
706 photos
116 videos
33 links
کارگروه دوستداران انجمن فرویدی

تماس با دفتر انجمن فرویدی به ریاست دکتر میترا کدیور
تنها روانکاو ایرانی عضو انجمن جهانی روانکاوی
☎️021_22025937

@freudianassociation
Download Telegram
Doostdaran_freudianassociation
Photo
متن سخنرانی دکتر میترا کدیور با موضوع «روانکاوی و دین»

سخنرانی ایراد شده به دعوت انجمن فلسفه در دانشگاه شهید بهشتی به تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۷

اکنون باز می گردیم به پژوهش درباره چیستی دین.
واژه دین از ریشه واژه اوستائی دئنا Daena است. یعنی کلمه دین – که دهها بار در قرآن آمده – در واقع کلمه ای ایرانی است. کلمه ای که آنچنان معرب شده که من هم اینک جمع مکسر آن را در قالب لغت “ادیان” به کار بردم.
اما این واژه ایرانی در زبان ما ایرانی ها و برای ذهن ما ایرانی ها در گذشته های دور چه معنائی داشته؟
واژه دین، همانند بسیاری از واژه های بسیار کهن، همانطور که فروید به آن توجه داده، دارای دو معنای متضاد است. این لغت هم به معنای ژرف ترین ژرفا و هم به معنای بلندترین قله هاست. فروید تعدادی از این واژه ها را در مقاله مشهورش برای ما برشمرده. مقاله Antithetic Meaning of Primal Words منتشر شده در ۱۹۱۰.
ژرف ترین ژرفا: ما هنوز هم در زبان پارسی اصطلاح “تا دینِ کاری را رفتن” را داریم که به معنای رفتن تا ته یک کار یا یک امر است. دین در واقع یعنی تهِ ته.
چه کسی بهتر ازفردوسی بزرگ می دانسته که “کاخ” زبان بسیار ماناتر از هر بنائی است؟ وقتی که می سراید:
پی افکندم از نظم کاخی بلند/ که از باد و باران نیابد گزند
بلندترین قله ها: اما این که واژه دین به معنای بلندترین قله هم هست را می توان با کمک نام قله مشهور “دنا” اثبات کرد. بله نام این قله در واقع “دئنا” است. از آن حیرت انگیز تر این که این نکته دو بار قابل اثبات است. بار دوم در نام قله مشهور تر “دئناوند” که امروزه به صورت “دماوند” به کار می رود.
دانش امروز ما به ما این اجازه را نمی دهد که مشخص کنیم “دئنا” و “دئناوند” چه تفاوت هائی با هم دارند همانطور که نمی دانیم کلمات “خدا” و “خداوند” چگونه از یکدیگر تفکیک می شوند. در واقع این دانشی است که از دست رفته و نه این که هنوز به دست نیامده باشد. اما همین دانش از دست رفته – درست همانند هر دانش ناخودآگاه دیگری – زمانی بازیافت خواهد شد اگر… یک روانکاو به آن بپردازد.
 
می بینید از دین بسیار سخن گفته اند ولی چه کسی تا به امروز به شما گفته که دین یعنی تهِ ته و نوکِ نوک؟  یا چه کسی تا به امروز از نام قله های دنا و دماوند رمز گشائی کرده؟

برگرفته از: سایت انجمن فرویدی

ویدئو اثری از: jstngraphics

انتخاب متن و ویدئو: مریم دم‌ثنا

#میترا_کدیور #درسنامه #سخنرانی #روانکاو #روانکاوی #دین #ادیان #مذهب #فلسفه #دانشگاه_شهید_بهشتی #اوستا #اوستائی #قرآن #ژرف #ژرفا #قله #دنا #دئنا #دئناوند #دماوند

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
Photo
چیزی به‌نام بحران روان‌کاوی نمی‌تواند وجود داشته باشد

نویسنده: مصاحبه با ژاک لکان
ترجمه: محسن ملکی

ایمیلیو گرانزاتو: حرف و حدیث بسیاری در موردِ بحران روان‌کاوی وجود دارد. می‌گویند فروید را پشت سر گذاشته‌اند، چراکه جامعه‌ی‌ مدرن به این نکته رسیده است که آثار او برای فهم انسان یا تحقیق و تفحص عمیق درباره‌ی‌ ارتباط انسان با جهان تکافو نمی‌کند.

ژاک لکان: این حرف‌ها وراجی و یاوه‌گویی است. اول از همه برویم سراغِ این به اصطلاح بحرانِ روانکاوی. چنین چیزی وجود ندارد، اصلا نمی‌تواند وجود داشته باشد. روان‌کاوی هنوز به مرزهای خود نرسیده است. مسائلِ نظری و عملیِ بسیاری مانده که باید کشف شود. در روان‌کاوی خبری از پاسخ‌های فوری و فوتی نیست، بلکه باید مدت‌ها با حوصله و عرق‌ریختن به‌دنبال پاسخ گشت.
مسأله‌ی‌ بعدی فروید است. چطور می‌توان گفت او را پشت سر گذاشته‌ایم حال آن‌که هنوزکامل درکش نکرده‌ایم؟ تنها چیزی‌که با اطمینان می‌دانیم این است که فروید ما را از مسائلی آگاه کرده که کاملاً نو هستند، مسائلی‌که پیش از او حتی به ذهن کسی خطور نکرده بود؛ از مسائل مربوط به ناخودآگاه گرفته تا اهمیت جنسیت، از دسترسی به حوزه‌ی‌ نمادین گرفته تا انقیاد در برابرِ قوانین زبان.
آموزه‌ی‌ او خود حقیقت را زیر سوال می‌برد؛ این مسأله به تک‌تک ما مربوط می‌شود. روان‌کاوی اصلاً دچار بحران نشده. دوباره می‌گویم: ما خیلی مانده به فروید برسیم. از اسم او برایِ سرپوش گذاشتن بر خیلی چیزها استفاده شده؛ انحرافات و تقلیدهای درجه دومی بوده که چندان به الگوی فروید وفادار نبوده‌اند؛ همه‌ی‌ این‌ها باعث آشوبی شده که منظور و مقصود فروید را در محاق فرو برده است. پس از مرگ او در سال ۱۹۳۹، برخی از شاگردانش هم ادعا کردند که با فروکاستن آموزه های او به یک مشت فرمول مبتذل، شکل دیگری از روانکاوی را در پیش گرفته‌اند: تکنیک را بدل به آیین کردند و عمل آن‌ها فقط معطوف به درمان رفتار آدم‌ها بود، آن هم برای این‌که فرد را دوباره با محیط اجتماعی‌اش سازگار کنند. چنین کاری دقیقاً نفی فروید است: قسمی روان‌کاویِ دلخوش‌کننده و رسمی.
ادامه در کامنت اول...

برگرفته از: سایت انجمن فرویدی

انتخاب متن و تصویر: مریم دم‌ثنا

#روانکاوی #میترا_کدیور #روانکاو #فروید #لکان #بحران #بحران_روانکاوی #جامعه_مدرن #انسان #تحقیق #تفحص #ناخودآگاه #جنسیت #تحریف #انحراف #تقلید #حکومت #تعلیم #مطب #مشتری #موفقیت

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
Photo
سخنرانی‌های آشنایی با روانکاوی
سخنرانی ۳۴
توضیحات، کاربردها و راهکارها
زیگموند فروید (۱۹۳۳)
[این مقاله توسط مرجان پشت مشهدی، خدیجه فدائی، پرویز دباغی و فرزام پروا ترجمه و زیر نظر دکتر میترا کدیور در جلسات مورخ ۸۴/۲/۳- ۸۴/۲/۱۰- ۸۴/۲/۲۴- ۸۴/۲/۳۱ و ۸۴/۳/۷ کلاس‌های عرصه فرویدی – مکتب لکان ایشان تصحیح گردیده است.]

اما نباید انتظار داشته باشید این اخبار خوشحال کننده را بشنوید که مبارزه بر سر روانکاوی پایان یافته است و به، به رسمیت شناختن آن به عنوان یک علم و پذیرش آن به عنوان موضوع تدریس در دانشگاه انجامیده است. مبارزه ادامه می‌یابد، اگرچه در اشکال مؤدبانه‌تر. آنچه باز هم تازه است این است که نوعی لایه محافظ (buffer layer) در جامعه علمی بین روانکاوی و مخالفان‌اش شکل گرفته است. این، شامل افرادی است که اعتبار بعضی قسمت‌های روانکاوی را قبول می‌کنند و ویژگی‌های جالب‌تر موضوع را می‌پذیرند، اما از سوی دیگر قسمت‌های دیگر آن را رد می‌کنند، واقعیتی که نمی‌توانند با صدای بلند آن را ابراز کنند. این آسان نیست حدس بزنیم چه چیز انتخاب آن‌ها را در این مسأله تعیین می‌کند. به نظر می‌رسد این به احساسات شخصی بستگی دارد. یکی با سکسوالیته مخالفت می‌کند، دیگری با ناخودآگاه؛ آنچه بخصوص رد می‌شود حقیقت سمبولیسم است. اگرچه ساختار روانکاوی هنوز کامل نشده، آن در هر حال، حتی امروز، یک واحد است که اجزایش نمی‌توانند به دلخواه هر کسی که از راه می‌رسد از هم جدا شوند: اما به نظر می‌رسد این التقاطی‌ها این حقیقت را نادیده می‌گیرند. من هرگز این دریافت را نداشته‌ام که این پیروان نصفه نیمه (نیم بند) رد کردن‌شان را بر اساس آزمایش (آزمودن) حقایق بنا کرده‌اند. برخی افراد ممتاز هم در این طبقه جای می‌گیرند. آن‌ها، مطمئناً، با این واقعیت که وقت و علاقه‌شان به چیزهای دیگر تعلق دارد توجیه می‌شوند – چیزهایی که دقیقاً در چیره شدن در آن‌ها پیشرفت‌های زیادی داشته‌اند. اما در این مورد بهتر نبود قضاوت خود را به حال تعلیق در می‌آوردند تا این که تا این اندازه متعصبانه جانب‌داری کنند؟ من یک بار موفق شدم با یکی از این مردان بزرگ مکالمه سریعی داشته باشم. او یک منتقد مشهور بود که جریان‌های معنوی زمان خود را با فهم مهربانانه و نفوذ پیامبرانه دنبال کرده بود.
ادامه در کامنت اول...

برگرفته از: وب سایت انجمن فرویدی
....
موسیقی آذری اثر: رامیز قلی اف
انتخاب متن و ویدئو: فاطمه حُسنی ابراهیمی

#مبارزه#روانکاو#روانکاوی#دانشگاه#درس
#سکسوالیته#ناخودآگاه#سمبل
#مادر#پدر#واپس_زنی#التقاطی#قضاوت
#فروید#لکان#کدیور#دکتر_میترا_کدیور

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
Photo
درسنامه های دکتر کدیور 

جلسه اول دوره اول (۳۰ فروردین ۱۳۸۰)
از کلاس‌های عرصه فرویدی ـ مکتب لکان

به خاطر همین است که کسانی که نمی‌توانند یا نمی‌خواهند از وقت‌شان مایه بگذارند به نوعی حذف می‌کنیم، کسانی را که نمی‌خواهند از انرژی‌شان مایه بگذارند حذف می‌کنیم، این‌ها کسانی هستند که سعی دارند دانش را از طریق اسمز فرا بگیرند یعنی حاضر نیستند خودشان سهمی را داشته باشند. کسانی هستند که مرتباً در این جلسه، در آن جلسه یا این کنفرانس و آن کنفرانس شرکت می‌کنند ولی وقتی از خودشان خواسته می‌شود که حالا شما لازم است چند تا کتاب هم بخوانید، تمایلی ندارند. ما برای اینکه متوجه شویم این اشتیاق وجود دارد، قطعاً یک ثبت نامی داریم، و کسانی هستند که مایل نیستند از پول‌شان مایه بگذارند بالطبع این تعداد هم حذف می‌شوند. بنابراین اگر کسی نتواند از وقت، از انرژی و از پولش مایه بگذارد، قطعاً قادر نیست که از وجودش هم مایه بگذارد. در نتیجه کار کردن با این شخص آب در هاون سابیدن است و اضافه کردن او به جمعیتی که قادر به مایه گذاشتن از خودش است باعث می‌شود که کار یک رکود کلی پیدا کرده و به نتیجه نهایی خود نرسد یا به آن لطمه وارد شود. عدم تمایل یا عدم توانایی در مایه گذاشتن از وجود آن فاکتوری است که توده دوم و سوم را از جمعیت اول جدا می‌کند. علاوه بر این عوامل مایه گذاشتن از منیت هم است. به عنوان مثال کسی که جزء توده سوم است (در آنالیز است ولی تمایلی به شرکت در این کلاس‌ها ندارد). نمونه ای می‌آورم از شخصی که در آنالیز بود و تلاش بی دریغی برای تشکیل کلاس‌های قبلی در انجمن روان‌شناسی کرد و از آنجایی که این کلاس‌ها عملاً تشکیل شد می‌توانیم بگوییم در تلاش خودش موفق بود. منتها وقتی این کلاس‌ها تشکیل شد بهانه آورد که به دلیل مشغله زیاد نمی‌تواند در این کلاس‌ها شرکت کند. برای من شکی باقی نبود که او حاضر نیست با دانشجویانش یا با همکاران جوان‌ترش روی یک نیمکت بنشیند و در این کلاس‌ها شرکت کند و این منیت اوست که به او این اجازه را نمی‌دهد. شکی نیست که قابلیت مایه گذاشتن از وجود یک قابلیت مادرزادی نیست و بستگی به شرایط و اوضاع و احوال دارد. در عین حال یک موضوع انتزاعی هم نیست و می‌باید که در چهارچوب دیالکتیک ناخودآگاه مورد ارزیابی قرار بگیرد. 

منبع: وب سایت انجمن فرویدی

...

نام عکاس: حامد محمدی
گردآورنده: مریم دم ثنا

#روانکاو #روانکاوی #روانشناس #روان_شناس
#درسنامه #درسنامه_های_دکتر_کدیور #ناخودآگاه
#وقت #پول #انرژی
#دوستداران_انجمن_فرویدی
#فر_ایران_را_می_ستائیم
#اینترنت_برای_میترا
#Internet_For_Mitra_Now

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
Photo
فردا اول مهر است. و برای من از وقتی مطالعاتم را به سوی «کودکی و توسعه» برده‌ام، دیگر اولِ مهر، اولِ مهر نیست، اول خلقت است. همه چیز از اول مهر آغاز می‌شود. سرنوشت یک ملت، اقتدار یک ملت، رفاه یک ملت، دین یک ملت، دموکراسی یک ملت، آزادی یک ملت و عدالت یک ملت، از اول مهر آغاز می‌شود. همان‌گونه که در طبیعتِ زمین، همه چیز از مهر آسمان شروع می‌شود و بدون خورشید، طبیعت زمین عقیم خواهد ماند، در جامعه انسانی نیز همه چیز از مهر شروع می‌شود. ماه مهر آغاز کشت‌وکار در مزرعه‌ی وجود کودکانی است که اگر در دلشان مهر بکاریم، سرنوشت‌مان مهر‌آگین خواهد شد…
آی معلم‌های عزیز، ما می دانیم که شما در این زنگ زدگی بی تقصیرید شما هم در دام یک نظام تدبیر زنگ زده، گرفتار شدید و زنگ زدید، اما شما مراقب کودکان ما باشید مبادا آنان زنگ بزنند. باور کنید مشق شب شیوه ای زنگ زده است، باور کنید املا مغز کودکان ما را زنگ زده می‌کند، باور کنید ارزیابی کودکان بر اساس نمره، سمی است که شخصیت کودکان ما را زنگ نمی‌زند بلکه متلاشی می‌کند، باور کنید رقابت‌هایی که بر سر نمره ایجاد می‌کنید از ترکش‌های جنگی مخرب‌تر است. لطف کنید دیگر به کودکان ما درس ندهید. ما چهل سال است بخش اعظم جوانانمان را درس دادیم و به دانشگاه فرستادیم، اما همه چیز بدتر شد. تصادفات رانندگی‌مان بیشتر شد، ضایعات نان‌مان بیشتر شد، آلودگی‌ هوای‌‌مان بیشتر شد، شکاف طبقاتی مان بیشتر شد، پرونده‌های دادگستری‌مان بیشتر شد، تعداد زندانیان‌مان بیشتر شد و مهاجرت نخبگانمان بیشتر شد. پس دیگر دست از درس دادن بردارید. آموزش کودکان ما ساده است ما دیگر به دانشمند نیازی نداریم ما اکنون دچار کمبود مفرط آدم‌های توانمند هستیم.
پس لطفا به کودکان ما فقط زندگی کردن را یاد بدهید. به آنها گفت‌وگو کردن را، تخیل را، خلاقیت را، مدارا را، صبر را، گذشت را، دوستی با طبیعت را، دوست داشتن حیوان را، لذت بردن از برگ درخت را، دویدن و بازی کردن را، رقصیدن و شاد بودن را، از موسیقی لذت بردن را، آواز خواندن را، بوییدن گل را، سکوت کردن را...
ادامه در کامنت اول

محسن رنانی / ۳۱ شهریور ۱۳۹۶
منبع:وب سایت انجمن فرویدی
...

گردآورنده:فاطمه حُسنی ابراهیمی

#روانکاو #روانکاوی #روانشناس #روان_شناسی
#فروید #لکان #کدیور #دکتر_میترا_کدیور
#روانکاوی_در_رسانه_ها_و_در_جامعه
#مهر #خورشید #معلم #آموزگار #مدرسه
#رفاه #دین #کلاس #درس
#آفرینش #علم #سرنوشت
#دوستداران_انجمن_فرویدی
#روانکاوی_در_انجمن_فرویدی
#عشق #عشق_ورزیدن
#فر_ایران_را_می_ستائیم
#اینترنت_برای_میترا
#Internet_For_Mitra_Now

@doostdaran_freudianassociation