Doostdaran_freudianassociation
40 subscribers
706 photos
116 videos
33 links
کارگروه دوستداران انجمن فرویدی

تماس با دفتر انجمن فرویدی به ریاست دکتر میترا کدیور
تنها روانکاو ایرانی عضو انجمن جهانی روانکاوی
☎️021_22025937

@freudianassociation
Download Telegram
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation تروما مثل خاطره ای است که در ذهن فرد تثبیت شده و اختلال و رنج روانی شدیدی را موجب می شود و تلاش های فرد برای بیان و توضیح عقلانی آن بی نتیجه مانده و از این رو مدام تروما بر می گردد. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
امر واقع (The Real Order)
امر واقع همان واقعیت نیست. آنچه واقعیت می‌نامیم مربوط به امر نمادین یا واقعیت اجتماعی است. امر نمادین بدون امر واقع نمی‌تواند وجود داشته باشد و در عین حال امر واقع امر نمادین را تخریب می‌کند و بدین سو ماهیتی پارادوکسیکال دارد. امر واقع رابطه مؤثری با بدن دارد. امر واقع نیازی است که گرسنگی را بر می‌انگیزد، نه ابژه‌ای که آن را ارضاء می‌کند. در حقیقت امر واقع جایی است که این نیاز از آن‌جا شکل می‌گیرد. ما می‌دانیم که امر واقع وجود دارد و از طریق نشانه‌هایش در امر نمادین (مثل گریه نوزاد هنگام گرسنگی) تجربه‌اش می‌کنیم اما راهی برای نمادینه کردنش نداریم. واقعیت اجتماعی از طریق فرایند حذف و نمادسازی امر واقع است که خلق می‌شود. به کلامی بهتر امر واقع آن چیزی است که مطلقاً تن به نمادینه شدن نمی‌دهد. در سال ١٩۶۴ لاکان ارتباط امر واقع با نیاز را تصحیح می‌کند و آن را با مفهوم «تروما» ـ زخم روحی التیام ناپذیر ـ مرتبط می‌داند. تروما مثل خاطره‌ای است که در ذهن فرد تثبیت شده و اختلال و رنج روانی شدیدی را موجب می‌شود و تلاش‌های فرد برای بیان و توضیح عقلانی آن بی نتیجه مانده و از این رو مدام تروما بر می‌گردد. مثال خوب سینمایی برای توضیح تروما فیلم «مارنی» ساخته آلفرد هیچکاک (١٩۶۴) است که در آن مارنی قادر به بیان رنج روحی‌اش نیست اما مدام وقتی رنگ قرمز را می‌بیند روانی می‌شود، نهایتاً وقتی مارنی قادر به بیان خاطره تلخ کودکی‌اش می‌شود تروما از بین می‌رود. به همین علت است که نام دیگر روانکاوی گفتار درمانی (Talking Cure) است. لاکان بیان می‌کند که تروما تا آن جایی که امر واقع است نمادناپذیر می‌ماند و همانند جابه جا شدن استخوان در سوژه است. هر قدر هم که برای نمادپردازی و به قالب کلام در آوردن درد و رنج ناشی از تروما بکوشیم همواره چیزی از آن بیرون می‌ماند. همواره مازادی وجود دارد که نمی‌توان با زبان بیانش کرد، این مازاد که لاکان با X
نشانش می‌دهد همان امر واقع است.

منبع: #سایت_انجمن_فرویدی
(لاکان و آوار فلسفی_قسمت آخر)
....
#روانکاو #دکتر_میترا_کدیور
#امر_واقع #تروما #ابژه #خاطره_تلخ_کودکی #رنج
#فیلم #مارنی #آلفرد_هیچکاک

انتخاب ویدئو و متن: فاطمه حُسنی ابراهیمی

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation دانشی را که بیمار به دنبال آن است در خود اوست، در ناخودآگاه اوست. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
روانکاوی: در اینجا هم برخورد بیمار همانی است که در مورد قبل بود ؛ یعنی «من از خودم چیزی نمی دانم ولی تو حتما در مورد من می دانی». او می خواهد بداند و فکر می کند که این دانش نزد روانکاو است، بنابراین روانکاو را در جایگاه «کسی که فرض می شود بداند» قرار می دهد اما یک روانکاو واقعی، یعنی روانکاوی که خودش به طور صحیح و کامل روانکاوی شده باشد، می داند که در خارج از بیمار نیست و دانشی را که بیمار به دنبال آن است در خود اوست، در ناخودآگاه اوست. روانکاو می داند که وجودش فقط وسیله ای است برای اینکه این دانش ناخودآگاه به ظهور برسد. او می داند که تمام هنر او در این است که با استفاده از انتقال، شرایطی را فراهم کند که بیمار خودش این دانش را تولید کند. او ملزم به جواب دادن نیست ؛ او ملزم به «تعبیر» است. تعبیر یعنی بزرگ نمایی حرفهای خود بیمار. یعنی واداشتن او به شنیدن آنچه خودش می گوید. زیرا بیمار علیرغم تمام رنجهایش و به رغم تمام تلاشهایش در عمق وجودش نمی خواهد بداند. روانکاوی که در این تله بیفتد و باور کند که در جایگاه «کسی که فرض می شود بداند» قرار دارد نهایتاً كارش به دستورالعمل دادن و نصيحت كردن می رسد و اگر خیلی «دانشمند» باشد مشغول القاء تئوريهای خود به بیمار می شود. حتی فروید پدر علم روانکاوی از این اشتباه مصون نماند. او این اشتباه را در مورد «دورا» مرتکب شد و این مورد را همواره به عنوان یکی از شکستهایش معرفی می کرد. می دانیم که آنالیز «دورا» بیشتر از سه ماه طول نکشید و «دورا» با قطع زودهنگام روانکاویش به فروید فهماند که روانکاو در جایگاه «کسی که فرض می شود بداند» نیست حتی اگر او خود فروید باشدو این کاری است که هیچیک از بیماران هیستریک از انجام آن دریغ نخواهند ورزید. روانکاو از نشستن در جایگاه «کسی که فرض می شود بداند» سرباز می زند. او انتقال از بعد «تصویری» را تبدیل به انتقال در بعد «نمادی» می کند. یعنی انتقالی را که به صورت عواطف احساسات است تبدیل به انتقال کلمه می کند. کلماتی که یکی پس از دیگری دانش ناخودآگاه را به همراه می آورند. او بیمار را قدم به قدم یا بهتر بگوئيم كلمه به كلمه همراهی میکند تا جایی که به او بگوید «تو این هستی».
.....
منبع : كتاب #مكتب_لكان ، روانكاوی در قرن بیست و یکم دکتر #میترا_کدیور

#فروید #لکان #روانکاو #روانکاوی #دانش #رنج #ناخودآگاه #دانش_ناخودآگاه #ژوئی_سانس #ژوئیسانس #بيمار #تعبير #انتقال #آناليز #بعد_تصويری #بعد_نمادین #کلمه #کلمه_به_کلمه #قدم_به_قدم

انتخاب ویدیو و متن : ربابه ايلخانی زاده

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation می توان گفت امکانی برای روان شناسی عشق در همان بار نخستی که سوژه، ابژه ی عشقش را می بیند وجود دارد. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
نویسنده: ژاک آلن میلر
ترجمه: محسن منجی

مطالعات فروید درباب روان‌شناسی عشق،حول تعیّن مشخص و جزئیِ شرط عشق در سوژه‌هایی معین می‌چرخد، تقریباً چیزی از جنس یک فرمول ریاضی. برای مثال، مردی که تنها قادر است به همسر مردی دیگر میل بورزد. چنین الزامی می‌تواند صورت‌های مختلفی به خود بگیرد: هم‌چون مردی که تنها قادر است به یک زن ازدواج کرده‌ی وفادار میل بورزد، یا  به زنی بی‌وفا  که تمایل دارد با «همه‌ی x»هایی که مرد اند رابطه‌ای نامشروع برقرار کند. اثرات حسادتی که سوژه از آن رنج می‌برد از همین‌جا نشأت می‌گیرد، اثراتی که روانکاو به‌مثابه‌ی جزئی از خودِ جذابیت زن، همان‌طور که از طریق موقعیت ناخودآگاهِ جذابیت او متعین شده‌اند، برای ما آشکارشان می‌سازد.

اگرچه فرد هرازگاهی شرط‌های عشق و شرط‌های میل را به‌صورتی جدای از هم  مشاهده می‌کند، باوجود این Liebe اصطلاحی‌ست که هم عشق و هم میل را پوشش می‌دهد. بنابراین، فروید گونه‌ای از مرد را مجزا می‌کند، مردی که آن‌جا که میل می‌ورزد نمی‌تواند عشق بورزد و جایی که عشق می‌ورزد نمی‌تواند میل بورزد. با دستورالعملی مشابه دستورالعمل شرط‌های عشق، می‌توان گفت امکانی برای روان‌شناسی عشق در همان بار نخستی که سوژه ابژه‌ی عشقش را می‌بیند وجود دارد؛ در همان لحظه‌ای که با شرط  عشق‌اش طوری مواجه می‌شود که گویا پیشامد و ضرورت به صورتی ناگهانی درکنار یکدیگر قرارگرفته‌اند. اگر ورتر دیوانه‌وار عاشق شارلوت شد، این عشق از آن‌جا ناشی می‌شد که ورتر شارلوت را در لحظه‌ای دیده بود که او به گروهی از بچه‌های کوچک غذا می‌داد ،شارلوتی که نقش مادری را برآورده می‌کرد  که به آن‌ها غذا می‌دهد.[۱] در این‌جا، مواجهه‌ای پیشامدی شرط‌های ضروری عاشق‌شدنِ سوژه را تحقق می‌بخشند.
ادامه دارد...

منبع: #سایت_انجمن_فرویدی
....
#روانکاو #دکتر_میترا_کدیور
#روان_شناسی_عشق #فروید #فرمول_ریاضی
#وفادار #بی_وفا #مشروع #نامشروع #حسادت #رنج
#عشق #میل #بار_نخست #شرط_عشق #مواجه #ورتر
#شارلوت #مادر #غذا #دوستداران_میترا

انتخاب ویدئو و متن: فاطمه حُسنی ابراهیمی
ویدئو: سریال از یاد رفته ها قسمت ۳
موسیقی: علیرضا قربانی

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
Photo
دروغی بنام شایسته سالاری و دروغ هائی دیگر
قربانی – سه‌گانه مرگبار – آلن روآن[۱]
‏[۱] Alan Rowan
آلن روان

(بخش اول)
ترجمه فارسی: سپیده سحر میرزائی 
 مقابله: مرجان پشت مشهدی – منصوره اردشیرزاده

#قربانی
#دروغ
#شایسته_سالاری
#تمدن_و_ناخوشنودانش
#رنج
#نئولیبرالیسم
#سوژه_تقسیم_شده
#روانکاوی_در_اکستانسیون
#عدالت
#انجمن_فرویدی
#internet_for_mitra_now

برگرفته از پیج کارگروه لینکدین دوستداران انجمن فرویدی

انتخاب تصویر و متن: مائده پورطرق

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
Photo
دروغی بنام شایسته سالاری و دروغ هائی دیگر
قربانی – سه‌گانه مرگبار – آلن روآن[۱]
‏[۱] Alan Rowan
آلن روآن

(بخش دوم)
ترجمه فارسی: سپیده سحر میرزائی 
 مقابله: مرجان پشت مشهدی – منصوره اردشیرزاده

#قربانی
#دروغ
#شایسته_سالاری
#تمدن_و_ناخوشنودانش
#رنج
#نئولیبرالیسم
#سوژه_تقسیم_شده
#روانکاوی_در_اکستانسیون
#عدالت
#انجمن_فرویدی
#internet_for_mitra_now

متن برگرفته از پیج کارگروه لینکدین دوستداران انجمن فرویدی

انتخاب تصویر و متن: مائده پورطرق

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
Photo
دروغی بنام شایسته سالاری و دروغ هائی دیگر
قربانی – سه‌گانه مرگبار – آلن روآن[۱]
‏[۱] Alan Rowan
آلن روآن

(بخش سوم)
ترجمه فارسی: سپیده سحر میرزائی 
 مقابله: مرجان پشت مشهدی – منصوره اردشیرزاده

#قربانی
#دروغ
#شایسته_سالاری
#تمدن_و_ناخوشنودانش
#رنج
#نئولیبرالیسم
#سوژه_تقسیم_شده
#روانکاوی_در_اکستانسیون
#عدالت
#انجمن_فرویدی
#internet_for_mitra_now

برگرفته از پیج کارگروه لینکدین دوستداران انجمن فرویدی

انتخاب تصویر و متن: مائده پورطرق

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
Photo
درسنامه های دکتر کدیور 

جلسه اول دوره اول (۳۰ فروردین ۱۳۸۰)
از کلاس‌های عرصه فرویدی ـ مکتب لکان

تقاضا برای روانکاوی هم بر همین اصل استوار است. بر این فرض از طرف متقاضی استوار است که سمپتوم دارای یک علت است، که سمپتوم یک معلول است. این فرض را مشخص کرده که آمده تقاضای روانکاوی کرده و چون می‌خواهد اینجا صحبت کند و می‌خواهد از طریق کلام به مقصود برسد، پس این فرض را هم دارد که این علت اساس سمانتیک یا معنایی و مفهومی (مفهومی بهتر است) دارد. ضمناً با تقاضای خود به این مسأله اذعان کرده که او این علت را نمی‌داند، می‌داند که علت هست، فرض کرده که علت سمانتیک است ولی اذعان می‌کند که «من نمی‌دانم» و مراجعه به روانکاو از این جهت صورت می‌گیرد و روانکاو از آن جهت به عنوان یک مخاطب ویژه برگزیده می‌شود که فرض این است که او سوژه‌ای است که علت را می‌داند یعنی متقاضی فرض می‌کند که روانکاو علت را می‌داند. یعنی او «سوژه‌ای که فرض می‌شود می‌داند» است. ترانسفرانس محصول استقرار و به رسمیت شناختن این سوژه است، سوژه‌ای که فرض می‌شود می‌داند و نه هیچ چیز دیگر. انتقال بنابر این محصول این تقاضاست و شرط لازم برای به جریان انداختن روند روانکاوی اما نه شرط کافی آن. عرصه روانکاوی این امکان را به وجود می‌آورد که «من نمی‌دانم» متقاضی تغییر مکان دهد، از محلی به محل دیگر انتقال پیدا کند. سؤال او، ناتوانی او در یافتن پاسخ برای سؤالش به دیگری انتقال پیدا می‌کند و همین انتقال است که مبنای ترانسفرانس در روانکاوی است. پس واقعاً انتقالی به معنای مکانی صورت می‌گیرد و آن تبدیل به ترانسفرانس که در روانکاوی اساس کار است می‌شود. روانکاو حالا از این به بعد مسؤولیت ناتوانی را به عهده دارد و همین امر است که موجب آرامش و تخفیف درد و رنج متقاضی می‌شود و ثمربخشی برق‌آسای روانکاوی، آرامش و سبکباری حاصله چیزی نیست جز واگذار کردن بار ناتوانی به «سوژه‌ای که فرض می‌شود می‌داند». بنابراین اثربخشی برق‌آسا محصول برقرار شدن یک ارتباط میان سوژه و دانش است.

منبع: وب سایت انجمن فرویدی

گردآورنده: مریم دم‌ثنا

#روانکاوی #روان_شناسی #روانشناسی #روانپزشکی
#تقاضا #متقاضی
#سوژه #دانش
#ترانسفرانس #انتقال
#سمپتوم
#معنایی #مفهومی
#پاسخ
#مسئولیت
#ناتوانی #درد #رنج
#درسنامه #درسنامه_های_دکتر_کدیور
#فروید #لکان #کدیور #دکتر_میترا_کدیور
#دوستداران_انجمن_فرویدی
#فر_ایران_را_می_ستائیم
#اینترنت_برای_میترا
#Subject_supposed_to_know
#Transference
#Internet_For_Mitra_Now

@doostdaran_freudianassociation