Doostdaran_freudianassociation
40 subscribers
706 photos
116 videos
33 links
کارگروه دوستداران انجمن فرویدی

تماس با دفتر انجمن فرویدی به ریاست دکتر میترا کدیور
تنها روانکاو ایرانی عضو انجمن جهانی روانکاوی
☎️021_22025937

@freudianassociation
Download Telegram
Doostdaran_freudianassociation
Video
@doostdaran_freudianassociation
💬👇
علم در تلاش دیکته کردن آنچه صلاح ماست باعث می شود که هر چه دانش پیشتر رود سوژه کمرنگ تر شده و بیشتر در خدمت کامل کردن دانش قرار گیرد. دانش در قدرت دارای عواقبی بر روی ژوئی سانس و بر روی راهکارهای شکست آن است. به عنوان مثال درمان در پزشکی نه تنها بتدریج خالی از کلام، بلکه بتدریج خالی از بدن نیز می شود و جسم جای خود را به مولکول می دهد. هرچه آزمایشهای تکمیلی افزایش می یابند زمان سپری شده با بیمار و ارتباط کلامی با او کاهش می یابد. در حیطه عدالت قانون مبتنی بر سودمندی می شود. سوژه در نظم عمومی حل می گردد. امتناع از به رسمیت شناختن تفاوتها منجر به یکنواخت سازی وسیع می گردد. همین اتفاق در بقیه زمینه ها از قبیل آموزش و پرورش، اقتصاد، سیاست و... نیز رخ می دهد. فرد که این چنین از هرگونه ویژگی سوژه تخلیه می شود پاسخ می دهد: اعمال خشونت آمیزی که بی دلیل بودن و بی هدف بودنشان مهم ترین ویژگی آنهااست، اعتیاد، انحرافاتی با ساختار جدید، بزهکاری و...
عصر ارتباطات و پدیده جهانی شدن پیامدهای خاص خود را دارد که از جمله آگاهی پاره پاره، هویت سازی های تقلبی، غیر واقعی بودن برداشت ها و خودداری از تفکر را می توان نام برد. اربابی ناشناس از طریق وسایل ارتباط جمعی برای هر چیز مُدلی ارائه می دهد: مدل رفتار، مدل گفتار، مدل آراستگی، مدل موفقیت، مدل زندگی، و در این میان این اشتیاق است که هر چه بیشتر از خود بیگانه می شود.

به نقل از کتاب #مکتب_لکان
(عنوان: هیستریك های امروزی)
....
#روانکاو #دکتر_میترا_کدیور
#علم#دانش#قدرت#پزشکی#بدن#جسم#ارتباط_کلامی
#عدالت#سودمندی#اعتیاد#انحراف#بزهکاری#هویت_ سازی#مُدل

ساخت ویدئو و انتخاب متن: فاطمه حُسنی ابراهیمی
@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation «سوژه مطالعه گر در روانکاوی می بایست سالها به عنوان سوژه مطالعه گر علوم در جایگاه ابژه مورد مطالعه روانکاوی بوده باشد.» @doostdaran_freudianassociation 💬👇
نویسنده: زهرا نوعی

روانشناسی برای «تکه تکه کردن»[۱۰] مفاهیم روانکاوی و رد کردن برخی مفاهیم ناخوشایند آن، آنها را بدون فراهم کردن شرایط لازم و کافی، به اصطلاح مورد آزمایش و بررسی تجربی! قرار داد و به صورت عجولانه ای از رد شدن برخی مفاهیم روانکاوی از بوته آزمایش سخن گفت! می توان به آسانی حدس زد مفاهیمی که برای بشر ناخوشایندتر بودند، بیشتر در مطالعات! رد شدند و سیلی از انتقادات از سوی روانشناسان به سمت روانکاوی روانه شد تحت این عنوان که «روانکاوی تنها شاخه مهم دانش و درمان است که از درخواست تمدن غرب برای اثبات منظم دیدگاه ها و استدلال هایش پیروی نمی‌کند.»[۱۱]
روانشناسی شرایط ویژه روانکاوی را به فراموشی سپرد؛ «گفتگویی که در درمان روانکاوی است هیچ شنونده‌ای را بر نمی‌تابد؛ نمی‌تواند در معرض گذاشته شود… اطلاعات به دست آمده از آنالیز فقط به شرط داشتن یک وابستگی هیجانی بیمار به پزشکش از طریق او ارائه می‌شود؛ به محض این که او فقط یک شاهد را مشاهده کند که نسبت به او احساس بی تفاوت داشته باشد، سکوت خواهد کرد. برای این که این اطلاعات شامل خصوصی‌ترین چیزها در زندگی روانی‌اش است، تمام چیزهایی که، به عنوان یک شخص مستقل از نظر اجتماعی،‌ او بایستی از دیگران پنهان سازد، و، فراتر از آن، هر چیزی که، به عنوان یک شخصیت متجانس،‌ او نمی‌خواهد برای خودش بپذیرد.»[۱۲]
فروید در پیشگفتار خود بر سخنرانی‌های آشنایی با روانکاوی، در پاسخ به این سؤال می گوید: «اگر هیچ تأیید عینی‌ای از روانکاوی وجود ندارد،‌ و احتمال اثبات آن نیست، پس چگونه کسی می‌تواند روانکاوی را در کل فرا بگیرد، و در مورد حقیقت ادعاهای آن خود را متقاعد سازد؟ این واقعیت است که روانکاوی به سادگی نمی‌تواند فرا گرفته شود و افراد زیادی وجود ندارند که آن را به طور مناسب آموخته باشند. البته با این وجود یک روش عملی وجود دارد. شخص روانکاوی را بر روی خودش، یعنی با مطالعه شخصیت خودش یاد می‌گیرد.»
«آموزش روانکاوی» و تحقیق در مورد «حقیقت ادعاهای آن»، همه و همه نتیجه همین اصل اساسی روانکاوی است که فرد باید خود مورد روانکاوی واقع شود. «سوژه مطالعه گر در روانکاوی می بایست سالها به عنوان سوژه مطالعه گر علوم در جایگاه ابژه مورد مطالعه روانکاوی بوده باشد.»

منبع: #سایت_انجمن_فرویدی
....
#روانکاو #دکتر_میترا_کدیور
#روانکاوی #دانش #درمان #مطالعات #آموزش_روانکاوی #علوم #ابژه

انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation دانشی را که بیمار به دنبال آن است در خود اوست، در ناخودآگاه اوست. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
روانکاوی: در اینجا هم برخورد بیمار همانی است که در مورد قبل بود ؛ یعنی «من از خودم چیزی نمی دانم ولی تو حتما در مورد من می دانی». او می خواهد بداند و فکر می کند که این دانش نزد روانکاو است، بنابراین روانکاو را در جایگاه «کسی که فرض می شود بداند» قرار می دهد اما یک روانکاو واقعی، یعنی روانکاوی که خودش به طور صحیح و کامل روانکاوی شده باشد، می داند که در خارج از بیمار نیست و دانشی را که بیمار به دنبال آن است در خود اوست، در ناخودآگاه اوست. روانکاو می داند که وجودش فقط وسیله ای است برای اینکه این دانش ناخودآگاه به ظهور برسد. او می داند که تمام هنر او در این است که با استفاده از انتقال، شرایطی را فراهم کند که بیمار خودش این دانش را تولید کند. او ملزم به جواب دادن نیست ؛ او ملزم به «تعبیر» است. تعبیر یعنی بزرگ نمایی حرفهای خود بیمار. یعنی واداشتن او به شنیدن آنچه خودش می گوید. زیرا بیمار علیرغم تمام رنجهایش و به رغم تمام تلاشهایش در عمق وجودش نمی خواهد بداند. روانکاوی که در این تله بیفتد و باور کند که در جایگاه «کسی که فرض می شود بداند» قرار دارد نهایتاً كارش به دستورالعمل دادن و نصيحت كردن می رسد و اگر خیلی «دانشمند» باشد مشغول القاء تئوريهای خود به بیمار می شود. حتی فروید پدر علم روانکاوی از این اشتباه مصون نماند. او این اشتباه را در مورد «دورا» مرتکب شد و این مورد را همواره به عنوان یکی از شکستهایش معرفی می کرد. می دانیم که آنالیز «دورا» بیشتر از سه ماه طول نکشید و «دورا» با قطع زودهنگام روانکاویش به فروید فهماند که روانکاو در جایگاه «کسی که فرض می شود بداند» نیست حتی اگر او خود فروید باشدو این کاری است که هیچیک از بیماران هیستریک از انجام آن دریغ نخواهند ورزید. روانکاو از نشستن در جایگاه «کسی که فرض می شود بداند» سرباز می زند. او انتقال از بعد «تصویری» را تبدیل به انتقال در بعد «نمادی» می کند. یعنی انتقالی را که به صورت عواطف احساسات است تبدیل به انتقال کلمه می کند. کلماتی که یکی پس از دیگری دانش ناخودآگاه را به همراه می آورند. او بیمار را قدم به قدم یا بهتر بگوئيم كلمه به كلمه همراهی میکند تا جایی که به او بگوید «تو این هستی».
.....
منبع : كتاب #مكتب_لكان ، روانكاوی در قرن بیست و یکم دکتر #میترا_کدیور

#فروید #لکان #روانکاو #روانکاوی #دانش #رنج #ناخودآگاه #دانش_ناخودآگاه #ژوئی_سانس #ژوئیسانس #بيمار #تعبير #انتقال #آناليز #بعد_تصويری #بعد_نمادین #کلمه #کلمه_به_کلمه #قدم_به_قدم

انتخاب ویدیو و متن : ربابه ايلخانی زاده

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
Photo
پیشگفتار دکتر #میترا_کدیور بر هجدهمین جلسه پنج شنبه های فرویدی
مطالبی از کتاب فیه ما فیه مولانا

عالمان بر دو گونه اند: آنهایی که علمشان فقط مجموعه ای از آموخته هاست و آنهایی که علمشان با ذات آنها عجین شده و با علمشان یکی شده اند. و غیر از آن نمی توانند باشند و امکان منفک شدن از علمشان را ندارند.
همانگونه که فروید می گوید روانکاوی عینکی نیست که هر وقت لازم شد به چشم بزنیم و بعد از اینکه مطالعه مان تمام شد آن را از چشم برداریم. او می گوید یا آدمی تماماً روانکاو هست یا اصلا نیست. یعنی روانکاو بودن جزو مقوله بود است، نه جزو مقوله داشت. و اینگونه نیست که در جایی روانکاو بود و در جایی روان درمانگر و در جای سوم روانپزشک و در جای چهارم مشاور.
روانکاو در استعاره مولانا مرغی ست که نمی تواند آواز خود را تغییر دهد. از نظر مولانا تا علم به این درجه نرسد که با وجود یک آدم عجین شود و علم و عالم از یکدیگر تفکیک ناپذیر شوند، آن علم فقط دستبرد زدن به خانه های دیگران است.
اما موضوع حیرت انگیزتری را که مولانا به آن می پردازد این است که یک چنین عالمی که با علمش یکی شده است، چندان مقبول معاصران خود نیست. که از هیبت او در زمان او همه ی عالم منزجر باشند و فقط قادرند که به پرتو و عکس او نزدیک شوند.
آیا این تعریفی برای فروید و زندگی و دانشش نیست؟ که نه فقط معاصرانش، بلکه نسل های بعد نیز از هیبت او منزجرند و فقط از پرتو و عکس او استمداد می کنند. عکس او را به جای خود او جا می زنند و به خورد خود و دیگران می دهند...

برگرفته از: دی وی دی «پنج شنبه های فرویدی»

انتخاب متن و تصویر: مریم دم ثنا

#مولانا
#فیه_ما_فیه
#عالم
#علم
#روانکاوی
#عینک
#مطالعه
#روانکاو
#روانپزشک
#روان_درمانگر
#رواندرمانگر
#مشاور
#دانش
#معاصر
#نسل
#پرتو
#عکس

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
Photo
درسنامه های دکتر کدیور 

جلسه اول دوره اول (۳۰ فروردین ۱۳۸۰)
از کلاس‌های عرصه فرویدی ـ مکتب لکان

وقتی یک جوان روستایی تصمیم می‌گرفت که کار دهقانی را رها کرده و برای تحصیل علم به یکی از مدارس «قدیمه» که تعدادشان زیاد هم نبود برود، خانواده‌اش در واقع یک بازوی کار را از دست می‌داد. بنابر این از این کار خیلی هم خشنود نبود. این تحصیلات برای این جوان نه تنها رایگان تمام نمی‌شد بلکه او مجبور بود برای این کار از تمام وجود مایه بگذارد. هنوز هم آثار و بقایای این مدارس در تمام مناطق ایران به چشم می‌خورد. وقتی که انسان حجره‌های تنگ و تاریک و نمور این محصلین یا طلبه‌ها یا هرچه که اسمشان را می‌گذاریم ببیند به همت آن‌ها پی می‌برد. این انتخاب اول‌شان بود که چطور وارد این سیستم می‌شدند. این محصلین حالا وارد شدند، وقتی که مبانی اولیه علوم مختلفه‌ای که در برنامه کاری‌شان بود فرا می‌گرفتند بعد از یک مقطعی آن‌ها اجازه می‌یافتند که اساتیدشان را خود انتخاب کنند و از محضر هرکسی که خودشان دوست دارند کسب فیض کنند. آن‌ها گاهی برای این کار صدها فرسنگ راه را با پای پیاده و یا با وسایل انتقال آن زمان‌ها طی می‌کردند تا به محضر استادی برسند که آوازه او را شنیده بودند، گاه از بلخ تا قونیه، و در بیوگرافی تمام مشاهیرمان که نگاه می‌کنیم می‌بینیم این مسافرت‌ها به تکرار انجام شده و این سیر کردن‌ها و حضور در محاضر استادان مختلف بارها اتفاق افتاده است. آیا به نظر شما سرمایه گذاری عاطفی از این گسترده‌تر هم ممکن است؟ این هم که حالا روند کار، در جریان کار. همیشه بعدش، در آخر کار، حداقل برای آن‌ها که بالاخره به آخر می‌رسیدند، یک انتخاب نهایی وجود داشت. نه تنها هیچ مقصد از پیش تعیین شده‌ای وجود نداشت بلکه باید یک انتخاب در آخر کار صورت می‌گرفت که این انتخاب سرنوشت این سالک را رقم می‌زد. من کلمه سالک را به کار می‌برم چون بعد از طی کردن این همه مراحل مختلف جا دارد این‌ها را سالک نامید. این انتخابی که در آخر کار صورت می‌گرفت این بود که حالا با این دانشی که فرا گرفته بودند چه بکنند، چون همگی یک کار نمی‌کردند.
ادامه در کامنت اول...

منبع: وب سایت انجمن فرویدی
...

گردآورنده: فاطمه حُسنی ابراهیمی

#روانکاوی #روان_شناسی #روانشناسی #روانپزشکی
#روستا #دهقان #جوان #محصل #طلبه #تحصیلات #کار
#مایه #بلخ #قونیه #مایه_گذاشتن
#مکتب_لکان #آنالیزان
#دانش #سالک #سعدی
#درسنامه #درسنامه_ها_ی_دکتر_کدیور
#فروید #لکان #کدیور #دکتر_میترا_کدیور
#دوستداران_انجمن_فرویدی
#فر_ایران_را_می_ستائیم
#اینترنت_برای_میترا
#Internet_For_Mitra_Now

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
Photo
درسنامه های دکتر کدیور 

جلسه اول دوره اول (۳۰ فروردین ۱۳۸۰)
از کلاس‌های عرصه فرویدی ـ مکتب لکان

مسلم است استادی هم که نتیجه منطقی این روند است خودش یک محصول اتیک است و نه محصول ontique. او این مراحل دشوار و طولانی را برای این طی نکرده که بتواند در قبالش به یک رفاه مادی افزوده دسترسی پیدا کند. دانش او دانش کارمندی نیست که در مقابل فلان مبلغ ماهیانه، در ازای ۸ ساعت کار روزانه، دو روز تعطیل آخر هفته، یک ماه مرخصی سالیانه و … به دیگری فروخته شود. دانش او ساعت نمی‌شناسد، تعطیل بردار نیست و مرخصی را اصلاً نمی‌داند که چی هست. دانش او زندگی اوست و انتقال این دانش هدف اوست. او اگر سال‌های عمرش را در راه انتقال این دانش سپری می‌کند آن‌ها را با احتساب پایه و رتبه و دریافتی بازنشستگی خفیف نمی‌کند، چرا که دانش او اصلاً یک دانش فروشی نیست. استاد در این سیستم نه به عنوان یک عرضه کننده دانش، نه یک بساط زن دانش، نه یک فروشنده دانش بلکه به عنوان «سوژه ای که فرض می‌شود می‌داند»[۳] است که دست به عمل می‌زند. حرکت او حرکت یک سوژه است نه یک مهره. همه ظواهر، همه صورتک‌ها، همه القاب و عناوین پرطمطراق در این مجموعه به حداقل خود تخفیف پیدا کرده است. آنچه که پس از سال‌ها دود چراغ خوردن در حجره‌های تنگ و تاریک و سال‌ها مجاهده در محاضر اساتید مختلف و بر خود هموار کردن رنج سفرهای طاقت فرسا در پهنه گیتی به دست می‌آید، اگر به دست بیاید، فقط یک کلمه است: اجتهاد، که به هیچ چیز دیگری اشاره نمی‌کند جز به جد و جهدی که در این راه طولانی صرف شده است و این جد و جهد تمام آن چیزی است که این مجموعه بر اساسش بنا شده و تمام آن چیزی است که ارزش احترام را دارد. حالا این کلمه یعنی اجتهاد را در اختصار کوبنده‌اش با عناوین پرطمطراق چندین خطی در کارت ویزیت اساتید آخرین مدل امروزی مقایسه کنید، چه احساسی به شما دست می‌دهد؟ این روند اثر بخشی ethic است. 
منبع: وب سایت انجمن فرویدی
...
گردآورنده: مریم دم ثنا

#روانکاوی #روان_شناسی #روانشناسی #روانپزشکی
#استاد #اخلاق #رفاه #دانش #کارمند #حجره
#اجتهاد #احساس #احترام #ارزش
#مکتب_لکان #آنالیزان
#دانش #سالک #سعدی
#درسنامه #درسنامه_های_دکتر_کدیور
#فروید #لکان #کدیور #دکتر_میترا_کدیور
#دوستداران_انجمن_فرویدی
#فر_ایران_را_می_ستائیم
#اینترنت_برای_میترا
#ontique #ethic
#Internet_For_Mitra_Now

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
Photo
درسنامه‌های دکتر کدیور

جلسه اول دوره اول (۳۰ فروردین ۱۳۸۰)
از کلاس‌های عرصه فرویدی-مکتب لکان

پس می‌بینیم اینکه می‌گویم اثربخشی مادر روانکاوی است اغراق نیست، دلایل دیگری هم برای آن است. فروید در تلاش برای تکرار کردن این اثربخشی است (اثربخشی که سبب از بین رفتن و تحول سمپتوم می‌شود)، در تلاش برای توجیه این ثمربخشی و اینکه علتش چیست که روانکاوی را کشف می‌کند و آن را به صورت یک پراتیک بنا می‌نهد. بنابراین اول یک اثربخشی به وجود آمد، فروید خواست بداند از کجا آمده، خواست آن را توجیه کند و خواست آن را تکرار کند و دوباره آن را به دست بیاورد. و بدین ترتیب روانکاوی را پایه گذاشت. بنابر این اثربخشی قبل از روانکاوی بوده است. اول آن بوده و بعداً به صورت پراتیک و در نهایت به صورت یک تئوری درآمده است. حالا آن‌ها که از اثربخشی صحبت می‌کنند علتش در نظر نگرفتن تاریخچه تولد است. وقتی که اثربخشی روانکاوی را زیر سؤال می‌برند یا اصلاً سؤالی درباره آن مطرح می‌شود به نظر می‌رسد اصلاً نمی‌دانند که چطور روانکاوی به وجود آمده و چطور متولد شده است؟ فروید به عنوان یک دانش‌مدار واقعی می‌بایست توجیهی علمی برای این ثمربخشی پیدا کند و در تلاش برای یافتن توجیه این ثمربخشی بود که به کشف خود یعنی ناخودآگاه نایل شد.

منبع: وب سایت انجمن فرویدی

گردآورنده: مریم دم‌ثنا

#روانکاوی #روان_شناسی #روانشناسی #روانپزشکی
#اثربخشی #ثمربخشی
#مادر
#سمپتوم
#کشف
#پراتیک
#پایه_گذاری
#تولد #متولد
#دانش_مدار
#توجیه_علمی
#درسنامه #درسنامه_ها_ی_دکتر_کدیور
#فروید #لکان #کدیور #دکتر_میترا_کدیور
#دوستداران_انجمن_فرویدی
#فر_ایران_را_می_ستائیم
#اینترنت_برای_میترا
#Internet_For_Mitra_Now

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
Photo
درسنامه های دکتر کدیور 

جلسه اول دوره اول (۳۰ فروردین ۱۳۸۰)
از کلاس‌های عرصه فرویدی ـ مکتب لکان

تقاضا برای روانکاوی هم بر همین اصل استوار است. بر این فرض از طرف متقاضی استوار است که سمپتوم دارای یک علت است، که سمپتوم یک معلول است. این فرض را مشخص کرده که آمده تقاضای روانکاوی کرده و چون می‌خواهد اینجا صحبت کند و می‌خواهد از طریق کلام به مقصود برسد، پس این فرض را هم دارد که این علت اساس سمانتیک یا معنایی و مفهومی (مفهومی بهتر است) دارد. ضمناً با تقاضای خود به این مسأله اذعان کرده که او این علت را نمی‌داند، می‌داند که علت هست، فرض کرده که علت سمانتیک است ولی اذعان می‌کند که «من نمی‌دانم» و مراجعه به روانکاو از این جهت صورت می‌گیرد و روانکاو از آن جهت به عنوان یک مخاطب ویژه برگزیده می‌شود که فرض این است که او سوژه‌ای است که علت را می‌داند یعنی متقاضی فرض می‌کند که روانکاو علت را می‌داند. یعنی او «سوژه‌ای که فرض می‌شود می‌داند» است. ترانسفرانس محصول استقرار و به رسمیت شناختن این سوژه است، سوژه‌ای که فرض می‌شود می‌داند و نه هیچ چیز دیگر. انتقال بنابر این محصول این تقاضاست و شرط لازم برای به جریان انداختن روند روانکاوی اما نه شرط کافی آن. عرصه روانکاوی این امکان را به وجود می‌آورد که «من نمی‌دانم» متقاضی تغییر مکان دهد، از محلی به محل دیگر انتقال پیدا کند. سؤال او، ناتوانی او در یافتن پاسخ برای سؤالش به دیگری انتقال پیدا می‌کند و همین انتقال است که مبنای ترانسفرانس در روانکاوی است. پس واقعاً انتقالی به معنای مکانی صورت می‌گیرد و آن تبدیل به ترانسفرانس که در روانکاوی اساس کار است می‌شود. روانکاو حالا از این به بعد مسؤولیت ناتوانی را به عهده دارد و همین امر است که موجب آرامش و تخفیف درد و رنج متقاضی می‌شود و ثمربخشی برق‌آسای روانکاوی، آرامش و سبکباری حاصله چیزی نیست جز واگذار کردن بار ناتوانی به «سوژه‌ای که فرض می‌شود می‌داند». بنابراین اثربخشی برق‌آسا محصول برقرار شدن یک ارتباط میان سوژه و دانش است.

منبع: وب سایت انجمن فرویدی

گردآورنده: مریم دم‌ثنا

#روانکاوی #روان_شناسی #روانشناسی #روانپزشکی
#تقاضا #متقاضی
#سوژه #دانش
#ترانسفرانس #انتقال
#سمپتوم
#معنایی #مفهومی
#پاسخ
#مسئولیت
#ناتوانی #درد #رنج
#درسنامه #درسنامه_های_دکتر_کدیور
#فروید #لکان #کدیور #دکتر_میترا_کدیور
#دوستداران_انجمن_فرویدی
#فر_ایران_را_می_ستائیم
#اینترنت_برای_میترا
#Subject_supposed_to_know
#Transference
#Internet_For_Mitra_Now

@doostdaran_freudianassociation