Doostdaran_freudianassociation
40 subscribers
706 photos
116 videos
33 links
کارگروه دوستداران انجمن فرویدی

تماس با دفتر انجمن فرویدی به ریاست دکتر میترا کدیور
تنها روانکاو ایرانی عضو انجمن جهانی روانکاوی
☎️021_22025937

@freudianassociation
Download Telegram
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation 💬👇
بنی آدم اعضای یک پیکرند/ که در آفرینش ز یک گوهرند

چو عضوی به درد آورد روزگار/ دگر عضوها را نماند قرار

تو کز محنت دیگران بی غمی/ نشاید که نامت نهند آدمی

سعدی در اینجا “آدم بودن” را فقط و فقط در ارتباط با بقیه آدمها تعریف کرده.

همین امر به تنهائی نشان می دهد که ما حتی در زمان سعدی هم بسیار از جهان امشاسپندان فاصله گرفته بودیم. از جهانِ امشاسپند بهمن که نگهبان حیوانات است و از جهانِ امشاسپند اسپندار مذ که نگهبان گیاهان.

اما “فطرت” را باید فراتر از آدمی و “علم خود” جستجو کرد. فطرت را باید در “علم وطن” بازیافت و شناخت.

روزی من ظرف آبی را در باغچه ام گذاشتم تا در گرمای تابستان حیواناتی که در اطراف ما و در این شهر وانفسا زندگی می کنند تشنه نمانند. روزهای اول گربه ها آمدند و آب نوشیدند و تک و توکی هم پرنده با ترس و لرز برای نوشیدن آب آمدند. پس از چند روز دیدم غلغله ای از پرندگان در پیرامون این ظرف آب هستند و مضافاً این که بدون ترس مشغول نوشیدن هستند. دو سه روز دیگر آن ظرف آب را زیر نظر گرفتم و دیدم دیگر هیچ گربه ای برای آب نوشیدن از آن ظرف نمی آید. آنجا بود که فهمیدم گربه ها آن ظرف آب را برای پرندگان گذاشته اند و رفته اند. این در حالی است که مطمئنم گربه ها حالا باید راهی طولانی را برای دسترسی به آبی دیگر طی کنند. گربه ها و همه حیوانات دسترسی مستقیمی به ته ته خودشان دارند و علم وطن آنها کامل است!

و وای بر بشر اگر هیچ مذهبی نداشته باشد و نتواند ته ته خودش را در نوک نوک باز یابد.

منبع: برگرفته از وب سایت انجمن فرویدی
 متن سخنرانی دکتر میترا کدیور با موضوع «روانکاوی و دین»
.......
#روانکاو#دکتر_میترا_کدیور
#دین#فطرت#علم_وطن#سعدی#بنی_آدم#حیوانات#گیاهان

انتخاب تصویر و متن: فاطمه حُسنی ابراهیمی
@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation انتقال بخشی از ساختار اصلی گفتار است. اگرچه روانکاوی حلّ رابطه انتقالیِ خاصِ ایجاد شده با آنالیست است، اما انتقال خودش بعد از آنالیز باقی می ماند. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
انتقال بخشی از ساختار اصلی گفتار است. اگر چه روانکاوی حلّ رابطه انتقالیِ خاصِ ایجاد شده با آنالیست است، اما انتقال خودش بعد از آنالیز باقی می‌ماند. سایر مفاهیم غلط در مورد پایان روانکاوی که لکان آنها را ترک کرده است، عبارتند از، نیرومندسازی Ego، انطباق با واقعیت، و خوشبختی. پایان آنالیز ناپدیدی سمپتوم نیست، بهبودی یک بیماری بنیادی نیست، چون آنالیز اساساً یک فرآیند درمانی نیست بلکه جستجویی برای حقیقت است، و حقیقت غالباً سودمند نیست. این موضوعی است که قبلاً راجع به آن صحبت کردیم، و الان نیز گفتیم که لکان پایان روانکاوی را در خوشبختی نمی‌داند. سعدی هم این حرف را زده است، مارکس هم گفته است، فروید هم گفته است، و هر کدام به نوعی. تازه در پایان روانکاوی است که آدم می‌رسد به این گفته سعدی:

تو کز محنت دیگران بی‌غمی                       نشاید که نامت نهند آدمی

و لکان می‌گوید: تا وقتی این همه فلاکت و شوربختی وجود دارد، صحبت کردن از خوشبختی فردی بدون خوشبختی همگانی قباحت است، و فروید می‌گوید که در پایان روانکاوی فلاکت هیستریک در شوربختی عمومی حل می‌شود.

Happiness
به معنای خوشبختی است. رضایت درونی در پایان روانکاوی را آدم از همان می‌گیرد که خودش ایده‌آل خودش بشود. یعنی به ابژه «a » خودش دست پیدا کرده و دیگر مجبور نباشد با گفتار اربابی بالا و پائین بپرد. حالا دیگر یک جایی قرار می‌گیرد، همان جا هست، با همان کنار آمده است و با همان هم خوشحال است. این یک نوع خوشبختی است که آدم از آن بالا و پایین رفتن هایی که در گفتار اربابی مجبور هست انجام بدهد، خلاصی می‌یابد. منتهی درنهایت برای این چهار نفر که اسم بردم و برای هر آدمی که در تاریخ و فرهنگ بشر حرفی برای گفتن داشته است، همیشه این موضوع مطرح بوده است که هیچ کس نمی‌تواند حسابش را از حساب بقیه آدمها جدا کند، و این کار اصلاً امکان‌پذیر نیست. بنابراین تا وقتی که در این دنیائیم و این همه فلاکت و بدبختی و شوربختی وجود دارد، صحبت از خوشبختی فردی همانطور که لکان می‌گوید قباحت است.

در بقیه مکاتب روانکاوی و همین‌طور روان‌درمانی‌ها، به اصطلاح دستیابی به نوعی خوشبختی و ارضا را هدف قرار داده اند که این همان چیزی است که هرگز از ذهن فروید در نرفته و لکان با آن مبارزه می‌کند، و همان چیزی است که امکان‌پذیر نیست.
موضوع پایان روانکاوی آن چیزی است که به ما نشان می دهد راه کجاست. یعنی وقتی هدف مشخص شد، وقتی پایان معلوم شد کجاست، مسیر هم مشخص می شود و اینکه چگونه باید رفت تا به آن مقصد رسید و قرار است به چه چیزی دست پیدا کنیم. و ما مدام برمی گردیم به این نکته که اخلاق روانکاوی این است که آنالیست، آنالیزان را هدایت کند به نقطه ای که بتواند به ابژه a خودش دست پیدا کند و از گفتار اربابی خارج شود و سوبژکتیویته اش مستعفی بشود. در پایان روانکاوی، شخص با خودش همانند سازی می کند و این به معنای دستیابی به تفاوت مطلق است.

منبع: #سایت_انجمن_فرویدی

....
#روانکاو #دکتر_میترا_کدیور
#مفاهیم_غلط #پایان_روانکاوی #واقعیت #خوشبختی #لکان #فروید
#سعدی

🎼(The First Love) by Ramiz Guliyev
Thir

ساخت ویدئو و انتخاب متن: فاطمه حُسنی ابراهیمی

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
Photo
درسنامه های دکتر کدیور 

جلسه اول دوره اول (۳۰ فروردین ۱۳۸۰)
از کلاس‌های عرصه فرویدی ـ مکتب لکان

وقتی یک جوان روستایی تصمیم می‌گرفت که کار دهقانی را رها کرده و برای تحصیل علم به یکی از مدارس «قدیمه» که تعدادشان زیاد هم نبود برود، خانواده‌اش در واقع یک بازوی کار را از دست می‌داد. بنابر این از این کار خیلی هم خشنود نبود. این تحصیلات برای این جوان نه تنها رایگان تمام نمی‌شد بلکه او مجبور بود برای این کار از تمام وجود مایه بگذارد. هنوز هم آثار و بقایای این مدارس در تمام مناطق ایران به چشم می‌خورد. وقتی که انسان حجره‌های تنگ و تاریک و نمور این محصلین یا طلبه‌ها یا هرچه که اسمشان را می‌گذاریم ببیند به همت آن‌ها پی می‌برد. این انتخاب اول‌شان بود که چطور وارد این سیستم می‌شدند. این محصلین حالا وارد شدند، وقتی که مبانی اولیه علوم مختلفه‌ای که در برنامه کاری‌شان بود فرا می‌گرفتند بعد از یک مقطعی آن‌ها اجازه می‌یافتند که اساتیدشان را خود انتخاب کنند و از محضر هرکسی که خودشان دوست دارند کسب فیض کنند. آن‌ها گاهی برای این کار صدها فرسنگ راه را با پای پیاده و یا با وسایل انتقال آن زمان‌ها طی می‌کردند تا به محضر استادی برسند که آوازه او را شنیده بودند، گاه از بلخ تا قونیه، و در بیوگرافی تمام مشاهیرمان که نگاه می‌کنیم می‌بینیم این مسافرت‌ها به تکرار انجام شده و این سیر کردن‌ها و حضور در محاضر استادان مختلف بارها اتفاق افتاده است. آیا به نظر شما سرمایه گذاری عاطفی از این گسترده‌تر هم ممکن است؟ این هم که حالا روند کار، در جریان کار. همیشه بعدش، در آخر کار، حداقل برای آن‌ها که بالاخره به آخر می‌رسیدند، یک انتخاب نهایی وجود داشت. نه تنها هیچ مقصد از پیش تعیین شده‌ای وجود نداشت بلکه باید یک انتخاب در آخر کار صورت می‌گرفت که این انتخاب سرنوشت این سالک را رقم می‌زد. من کلمه سالک را به کار می‌برم چون بعد از طی کردن این همه مراحل مختلف جا دارد این‌ها را سالک نامید. این انتخابی که در آخر کار صورت می‌گرفت این بود که حالا با این دانشی که فرا گرفته بودند چه بکنند، چون همگی یک کار نمی‌کردند.
ادامه در کامنت اول...

منبع: وب سایت انجمن فرویدی
...

گردآورنده: فاطمه حُسنی ابراهیمی

#روانکاوی #روان_شناسی #روانشناسی #روانپزشکی
#روستا #دهقان #جوان #محصل #طلبه #تحصیلات #کار
#مایه #بلخ #قونیه #مایه_گذاشتن
#مکتب_لکان #آنالیزان
#دانش #سالک #سعدی
#درسنامه #درسنامه_ها_ی_دکتر_کدیور
#فروید #لکان #کدیور #دکتر_میترا_کدیور
#دوستداران_انجمن_فرویدی
#فر_ایران_را_می_ستائیم
#اینترنت_برای_میترا
#Internet_For_Mitra_Now

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
Photo
درسنامه های دکتر کدیور 

جلسه اول دوره اول (۳۰ فروردین ۱۳۸۰)
از کلاس‌های عرصه فرویدی ـ مکتب لکان

مسلم است استادی هم که نتیجه منطقی این روند است خودش یک محصول اتیک است و نه محصول ontique. او این مراحل دشوار و طولانی را برای این طی نکرده که بتواند در قبالش به یک رفاه مادی افزوده دسترسی پیدا کند. دانش او دانش کارمندی نیست که در مقابل فلان مبلغ ماهیانه، در ازای ۸ ساعت کار روزانه، دو روز تعطیل آخر هفته، یک ماه مرخصی سالیانه و … به دیگری فروخته شود. دانش او ساعت نمی‌شناسد، تعطیل بردار نیست و مرخصی را اصلاً نمی‌داند که چی هست. دانش او زندگی اوست و انتقال این دانش هدف اوست. او اگر سال‌های عمرش را در راه انتقال این دانش سپری می‌کند آن‌ها را با احتساب پایه و رتبه و دریافتی بازنشستگی خفیف نمی‌کند، چرا که دانش او اصلاً یک دانش فروشی نیست. استاد در این سیستم نه به عنوان یک عرضه کننده دانش، نه یک بساط زن دانش، نه یک فروشنده دانش بلکه به عنوان «سوژه ای که فرض می‌شود می‌داند»[۳] است که دست به عمل می‌زند. حرکت او حرکت یک سوژه است نه یک مهره. همه ظواهر، همه صورتک‌ها، همه القاب و عناوین پرطمطراق در این مجموعه به حداقل خود تخفیف پیدا کرده است. آنچه که پس از سال‌ها دود چراغ خوردن در حجره‌های تنگ و تاریک و سال‌ها مجاهده در محاضر اساتید مختلف و بر خود هموار کردن رنج سفرهای طاقت فرسا در پهنه گیتی به دست می‌آید، اگر به دست بیاید، فقط یک کلمه است: اجتهاد، که به هیچ چیز دیگری اشاره نمی‌کند جز به جد و جهدی که در این راه طولانی صرف شده است و این جد و جهد تمام آن چیزی است که این مجموعه بر اساسش بنا شده و تمام آن چیزی است که ارزش احترام را دارد. حالا این کلمه یعنی اجتهاد را در اختصار کوبنده‌اش با عناوین پرطمطراق چندین خطی در کارت ویزیت اساتید آخرین مدل امروزی مقایسه کنید، چه احساسی به شما دست می‌دهد؟ این روند اثر بخشی ethic است. 
منبع: وب سایت انجمن فرویدی
...
گردآورنده: مریم دم ثنا

#روانکاوی #روان_شناسی #روانشناسی #روانپزشکی
#استاد #اخلاق #رفاه #دانش #کارمند #حجره
#اجتهاد #احساس #احترام #ارزش
#مکتب_لکان #آنالیزان
#دانش #سالک #سعدی
#درسنامه #درسنامه_های_دکتر_کدیور
#فروید #لکان #کدیور #دکتر_میترا_کدیور
#دوستداران_انجمن_فرویدی
#فر_ایران_را_می_ستائیم
#اینترنت_برای_میترا
#ontique #ethic
#Internet_For_Mitra_Now

@doostdaran_freudianassociation