Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
در چنین روزی در سال ۱۳۵۹، #شهلا_کعبی ۳۴ ساله و #نسرین_کعبی ۲۷ ساله، دو پرستار اهل #سقز به جرم «مداوای معترضان» با دستور #صادق_خلخالی تیرباران شدند.
شهلا و نسرین کعبی پس از دستگیری در پاییز ۱۳۵۸ از #سقز به #قزوین تبعید شدند. پس از چند ماه و طی روند مذاکرات نمایندگان دولت با هیئت نمایندگی خلق کرد، جمعیت بسیاری از معلمان، پزشکان و پرستاران به کردستان بازگشتند. شهلا و نسرین برای بار دوم در ۲۴ خرداد ۱۳۵۹ بازداشت شدند و به زندانهای سقز، سنندج، اوین و کرمان منتقل شدند. در طول مدت سه ماه بازداشت، بازجویی ایشان توسط پاسداران محلی و غیر محلی انجام میشد و از دسترسی به وکیل یا اجازه تماس و ملاقات محروم بودند. این دو پرستار بههمراه گروه دیگری در ۷ شهریور ۱۳۵۹ در پادگان سنندج، تنها به جرم مداوای نیروهای معترض در بیمارستانهای سقز، شبانه در پادگان سنندج تیرباران شدند.
#جمهوری_اعدام #علیه_فراموشی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
@Blackfishvoice1
شهلا و نسرین کعبی پس از دستگیری در پاییز ۱۳۵۸ از #سقز به #قزوین تبعید شدند. پس از چند ماه و طی روند مذاکرات نمایندگان دولت با هیئت نمایندگی خلق کرد، جمعیت بسیاری از معلمان، پزشکان و پرستاران به کردستان بازگشتند. شهلا و نسرین برای بار دوم در ۲۴ خرداد ۱۳۵۹ بازداشت شدند و به زندانهای سقز، سنندج، اوین و کرمان منتقل شدند. در طول مدت سه ماه بازداشت، بازجویی ایشان توسط پاسداران محلی و غیر محلی انجام میشد و از دسترسی به وکیل یا اجازه تماس و ملاقات محروم بودند. این دو پرستار بههمراه گروه دیگری در ۷ شهریور ۱۳۵۹ در پادگان سنندج، تنها به جرم مداوای نیروهای معترض در بیمارستانهای سقز، شبانه در پادگان سنندج تیرباران شدند.
#جمهوری_اعدام #علیه_فراموشی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
@Blackfishvoice1
Forwarded from بيدارزنى
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🟣 «نیکا شاکرمی» از نخستین نوجوانان جانباخته در قیام
ژینا
#ژن_ژیان_ئازادی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#دادخواهی
@bidarzani
ژینا
#ژن_ژیان_ئازادی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#دادخواهی
@bidarzani
Forwarded from بيدارزنى
بيدارزنى
Video
🟣 #بیدارزنی: سارینا اسماعیلزاده، از نوجوانان جانباختهی کرج در خلال قیام ژینا
سارینا اسماعیلزاده یکی از نوجوانان آگاه و معترضی بود که با ضربات متعدد باتوم ماموران امنیتی بر سرش، جان خود را از دست داد.
سارینا متولد ۱۱ تیرماه ۱۳۸۵، دانشآموز مدرسهی فرزانگان و ساکن مهرشهر کرج بود که در تظاهرات ۱ مهرماه کرجْ شرکت کرد و کشته شد.
پس از قتل سارینا، نیروهای امنیتی بارها تلاش کردند تا با تحت فشار قرار دادن خانواده، علت جانباختن او را خودکشی و سقوط از ارتفاع، اعلام کنند.
سارینا از طریق کانال یوتیوب و تلگراماش، با زبان و جهانبینی خود به شرح و بیان دیدگاه و دغدغههایش پیرامون وضعیت زنان، جایگاه نابرابر دختران در خانواده، سرکوب جنسیتی، فقر و شرح وضع دختران همکلاسی خود میپرداخت. او در یکی از ویدئوهایی که در صفحه یوتیوب خود قرار داده، اعلام کرده بود: «مردم یک کشور چه انتظاری میتونن از کشور خودشون داشته باشن؟ رفاه، رفاه، رفاه، نه چیز دیگهای...یک سری محدودیتهایی که مخصوصا برای زنها خیلی بیشتره مثل «حجاب اجباری». مثل خیلی از ممنوعیتهایی که برای پسرها نیست، مثلا ما حتی یه استادیوم نمیتونیم بریم...بحث خیلی بیسیکیه (ابتدایی) و انقدر شنیدیم که همهمون اذیت میشیم...»
سارینا بهجز تلاش برای ابراز عقاید و اعتراض علیه وضعیت موجود، از طریق شعر و موسیقی نیز، پیوند اجتماعی خود را با محیطی که خواهان تغییر آن بود، برقرار میکرد. کانال تلگرام او به نام (My Whole Universe) و همچنین صفحه یوتیوب وی به اسم (Sarinacmz) حاوی تمامی روحیات، زندگی شخصی دختر نوجوانی چون او و تلاشهایش برای تغییر در ساحت زیست شخصی و اجتماعیاند.
اعتراض علیه قتل سارینا اسماعیلزاده، همچون قتل نیکا شاکرمی، حدیث نجفی و...در اوایل قیام ژینا در دانشگاهها، مدارس و خیابانها متکثر شد. او دو روز پیش از شرکت در اعتراضات، با انتشار عکس زنان و دختران مبارز در خیابانها، دو پیام کوتاه را نیز منتشر کرد: «یعنی میشه بشه؟»....«وطنم بوی غربت میده».
سارینا، در طبقه دوم مزار پدر خود، به خاک سپرده شد. دختری که رویای رهایی و آزادی در سر داشت، هرگز مرعوب ارتجاع نشد و آرزوهای جمعیاش بسیار بزرگتر از شانزده سالِ کودکیاش بود.
#ژن_ژیان_ئازادی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#دادخواهی
@bidarzani
سارینا اسماعیلزاده یکی از نوجوانان آگاه و معترضی بود که با ضربات متعدد باتوم ماموران امنیتی بر سرش، جان خود را از دست داد.
سارینا متولد ۱۱ تیرماه ۱۳۸۵، دانشآموز مدرسهی فرزانگان و ساکن مهرشهر کرج بود که در تظاهرات ۱ مهرماه کرجْ شرکت کرد و کشته شد.
پس از قتل سارینا، نیروهای امنیتی بارها تلاش کردند تا با تحت فشار قرار دادن خانواده، علت جانباختن او را خودکشی و سقوط از ارتفاع، اعلام کنند.
سارینا از طریق کانال یوتیوب و تلگراماش، با زبان و جهانبینی خود به شرح و بیان دیدگاه و دغدغههایش پیرامون وضعیت زنان، جایگاه نابرابر دختران در خانواده، سرکوب جنسیتی، فقر و شرح وضع دختران همکلاسی خود میپرداخت. او در یکی از ویدئوهایی که در صفحه یوتیوب خود قرار داده، اعلام کرده بود: «مردم یک کشور چه انتظاری میتونن از کشور خودشون داشته باشن؟ رفاه، رفاه، رفاه، نه چیز دیگهای...یک سری محدودیتهایی که مخصوصا برای زنها خیلی بیشتره مثل «حجاب اجباری». مثل خیلی از ممنوعیتهایی که برای پسرها نیست، مثلا ما حتی یه استادیوم نمیتونیم بریم...بحث خیلی بیسیکیه (ابتدایی) و انقدر شنیدیم که همهمون اذیت میشیم...»
سارینا بهجز تلاش برای ابراز عقاید و اعتراض علیه وضعیت موجود، از طریق شعر و موسیقی نیز، پیوند اجتماعی خود را با محیطی که خواهان تغییر آن بود، برقرار میکرد. کانال تلگرام او به نام (My Whole Universe) و همچنین صفحه یوتیوب وی به اسم (Sarinacmz) حاوی تمامی روحیات، زندگی شخصی دختر نوجوانی چون او و تلاشهایش برای تغییر در ساحت زیست شخصی و اجتماعیاند.
اعتراض علیه قتل سارینا اسماعیلزاده، همچون قتل نیکا شاکرمی، حدیث نجفی و...در اوایل قیام ژینا در دانشگاهها، مدارس و خیابانها متکثر شد. او دو روز پیش از شرکت در اعتراضات، با انتشار عکس زنان و دختران مبارز در خیابانها، دو پیام کوتاه را نیز منتشر کرد: «یعنی میشه بشه؟»....«وطنم بوی غربت میده».
سارینا، در طبقه دوم مزار پدر خود، به خاک سپرده شد. دختری که رویای رهایی و آزادی در سر داشت، هرگز مرعوب ارتجاع نشد و آرزوهای جمعیاش بسیار بزرگتر از شانزده سالِ کودکیاش بود.
#ژن_ژیان_ئازادی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#دادخواهی
@bidarzani
Forwarded from بيدارزنى
بيدارزنى
Video
🟣 #بیدارزنی: حدیث نجفی از زنان جانباخته در خلال قیام ژینا
حدیث نجفی متولد ۱۵ دیماه ۱۳۷۸، در تظاهرات ۳۰ شهریورماه کرج با شلیک گلولههای متعدد ماموران امنیتی جان خود را از دست داد. حدیث، دیپلم طراحیدوخت داشت و پس از پایان مدرسه، دورهی آموزشی حسابداری را گذراند و در رستورانی واقع در مهرشهر کرج، صندوقدار بود.
ظهر روز ۳۰ شهوریورماه، او فراخوان اعتراضی علیه قتل «ژینا امینی» را در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد. افسون نجفی، خواهر حدیث نجفی پیشتر در گفتگو با رادیو فردا گفته بود: «حدیث ساعت ۷ شب از سرکار به خونه اومد، یه کوله برداشت، لباسْ عوض کرد و رفت. در طول مسیر برای دوستانش ویدئو ارسال کرده و به اونها اطلاع داده بود که به تظاهرات میره. ساعت ۸ و نیم شب با ما تماس گرفتن که حدیث تیر خورده و بیمارستان قائم بستری شده. ماموران بهدروغ به ما گفتن که حدیث اینجا نیست و توسط مردم، فراری داده شده، اما حدیث، همون شب کشته شده بود و در بیمارستان بود.»
خانوادهی حدیث پیکر او را دو روز بعد در غسالخانهی بهشتسکینه کرج، تحویل گرفته و تحت رصد ماموران امنیتی بهخاک سپردند. افسون نجفی در اینباره گفته است: «علیرغم فشار ماموران، ما با جیغ و فریاد تونستیم در حد ۵ ثانیه کفن رو کنار بزنیم و صورت حدیث رو ببینیم. صورت و گردن حدیث، پر از تیر ساچمهای بود...». پیشتر مادر او از ۳ گلوله بر قلب، شکم و گردن و تعداد بیشماری ساچمه بر پیکر فرزندش اطلاع داده بود، فاجعهای که در گواهی فوت او نیز با عنوان "عملکرد وسایل جنگی خارج از جنگ» و «اصابت گلوله» درج شده است.
مراسم چهلم حدیث نجفی در روز ۱۲ آبان ۱۴۰۱ یکی از بزرگترین تجمعات اعتراضی با حضور گستردهی مردم در خلال قیام ژیناست. این تجمع هزاران نفری، علیرغم شکوه اتحاد مردمی و تسخیر محلات و خیابانها بهدست مردم معترض، با تیراندازی مستقیم ماموران بهسوی مردم همراه شد: در این مراسم علاوه بر بازداشتهای گسترده، ۵ معترض با گلولهی ماموران امنیتی و ضدشورش جان باختند، برای ۱۵ نفر به اتهام قتل یک بسیجی سرکوبگر (روحالله عجمیان)، پروندهسازی امنیتی شکل گرفت که به تبع آن، دو جوان معترض و شریف (محمدمهدی کرمی و سیدمحمد حسینی) اعدام شدند.
▪️نیما نوری، سپهر اعظمی، احمد گودرزی (بازداشت در روز چهلم و مرگ در پی شکنجه)، مهدی حضرتی و مهران شکاری با شلیک مستقیم گلولهی ماموران امنیتی در مراسم چهلم حدیث نجفی کشته شدند.
⚪️ از واپسین ساعات ۱۲ آبان ماه، حاکمیت ذیل یک پروندهسازی دروغین و امنیتی، ۱۵ نفر را با اتهامات فساد فیالارض، حمله به نیروی مقاومت بسیج، اجتماع و تبانی علیه امنیتملی و فعالیت تبلیغی علیه نظام، بازداشت و ۵ نفر از آنان را به اعدام محکوم کرد. این بازداشتهای خشونتبار، همراه با ضربوشتم، شکنجه جسمی و روانی، اعترافات اجباری، محرومیت از حق دسترسی به وکیل و... با رای نهایی صادره از دادگاه، در این مرحله قرار دارد:
در این پرونده، دکتر حمید قره حسنلو به ۱۵ سال حبس و تبعید به شهر یزد، فرزانه قره حسنلو به ۵ سال حبس و تبعید به مشهد، حسین محمدی، رضا آریا و مهدی محمدی هر یک به ۱۰ سال حبس، جواد زرگران، رضا شاکر زواردهی و بهراد علی کناری هر یک به ۲۵ سال حبس، محمدامین اخلاقی به ۵ سال و علی معظمی گودرزی به ۳ سال حبس محکوم شدند.
▪️در این میان #محمدمهدی_کرمی و #سیدمحمد_حسینی دو جوان کارگرِ شریف و معترض در این پرونده نیز در روز ۱۷ دیماه اعدام شدند.
حدیث نجفی و دختران جوانی نظیر او، از ستونهای اصلی پیشبرد قیام ژینا بوده و هستند. جستجو در زندگی کوتاه آنها ما را با انبوهی از تصاویر حقیقی از زندگی عادی دخترانی روبهرو میکند که برای حق زندگی خود جنگیدند. این جنگ تمامقد، خود را در تمامی اشکالِ حفظ سرزندگی و روحیه و تلاش برای تغییر، نمایان میکند.
حدیث نجفی پیش از جانباختن با گلولههای ماموران در آخرین ویدئوی منتشر شده از خود اعلام کرد: «خیلی دوست دارم الان که دارم میرم، آخرش وقتی چند سال گذشت، خوشحال باشم که رفتم تظاهرات و همه چی عوض شده...».
امید است که تحقق انقلاب به دست مردم و نابودی تمامی اشکال ارتجاع، زایشگر «شادی جمعی» باشد. همان خوشحالی و شادیای که دخترانی چون حدیث نجفی با ارادهای پولادین در صدد خلق آن بودند.
#ژن_ژیان_ئازادی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#دادخواهی
@bidarzani
حدیث نجفی متولد ۱۵ دیماه ۱۳۷۸، در تظاهرات ۳۰ شهریورماه کرج با شلیک گلولههای متعدد ماموران امنیتی جان خود را از دست داد. حدیث، دیپلم طراحیدوخت داشت و پس از پایان مدرسه، دورهی آموزشی حسابداری را گذراند و در رستورانی واقع در مهرشهر کرج، صندوقدار بود.
ظهر روز ۳۰ شهوریورماه، او فراخوان اعتراضی علیه قتل «ژینا امینی» را در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد. افسون نجفی، خواهر حدیث نجفی پیشتر در گفتگو با رادیو فردا گفته بود: «حدیث ساعت ۷ شب از سرکار به خونه اومد، یه کوله برداشت، لباسْ عوض کرد و رفت. در طول مسیر برای دوستانش ویدئو ارسال کرده و به اونها اطلاع داده بود که به تظاهرات میره. ساعت ۸ و نیم شب با ما تماس گرفتن که حدیث تیر خورده و بیمارستان قائم بستری شده. ماموران بهدروغ به ما گفتن که حدیث اینجا نیست و توسط مردم، فراری داده شده، اما حدیث، همون شب کشته شده بود و در بیمارستان بود.»
خانوادهی حدیث پیکر او را دو روز بعد در غسالخانهی بهشتسکینه کرج، تحویل گرفته و تحت رصد ماموران امنیتی بهخاک سپردند. افسون نجفی در اینباره گفته است: «علیرغم فشار ماموران، ما با جیغ و فریاد تونستیم در حد ۵ ثانیه کفن رو کنار بزنیم و صورت حدیث رو ببینیم. صورت و گردن حدیث، پر از تیر ساچمهای بود...». پیشتر مادر او از ۳ گلوله بر قلب، شکم و گردن و تعداد بیشماری ساچمه بر پیکر فرزندش اطلاع داده بود، فاجعهای که در گواهی فوت او نیز با عنوان "عملکرد وسایل جنگی خارج از جنگ» و «اصابت گلوله» درج شده است.
مراسم چهلم حدیث نجفی در روز ۱۲ آبان ۱۴۰۱ یکی از بزرگترین تجمعات اعتراضی با حضور گستردهی مردم در خلال قیام ژیناست. این تجمع هزاران نفری، علیرغم شکوه اتحاد مردمی و تسخیر محلات و خیابانها بهدست مردم معترض، با تیراندازی مستقیم ماموران بهسوی مردم همراه شد: در این مراسم علاوه بر بازداشتهای گسترده، ۵ معترض با گلولهی ماموران امنیتی و ضدشورش جان باختند، برای ۱۵ نفر به اتهام قتل یک بسیجی سرکوبگر (روحالله عجمیان)، پروندهسازی امنیتی شکل گرفت که به تبع آن، دو جوان معترض و شریف (محمدمهدی کرمی و سیدمحمد حسینی) اعدام شدند.
▪️نیما نوری، سپهر اعظمی، احمد گودرزی (بازداشت در روز چهلم و مرگ در پی شکنجه)، مهدی حضرتی و مهران شکاری با شلیک مستقیم گلولهی ماموران امنیتی در مراسم چهلم حدیث نجفی کشته شدند.
⚪️ از واپسین ساعات ۱۲ آبان ماه، حاکمیت ذیل یک پروندهسازی دروغین و امنیتی، ۱۵ نفر را با اتهامات فساد فیالارض، حمله به نیروی مقاومت بسیج، اجتماع و تبانی علیه امنیتملی و فعالیت تبلیغی علیه نظام، بازداشت و ۵ نفر از آنان را به اعدام محکوم کرد. این بازداشتهای خشونتبار، همراه با ضربوشتم، شکنجه جسمی و روانی، اعترافات اجباری، محرومیت از حق دسترسی به وکیل و... با رای نهایی صادره از دادگاه، در این مرحله قرار دارد:
در این پرونده، دکتر حمید قره حسنلو به ۱۵ سال حبس و تبعید به شهر یزد، فرزانه قره حسنلو به ۵ سال حبس و تبعید به مشهد، حسین محمدی، رضا آریا و مهدی محمدی هر یک به ۱۰ سال حبس، جواد زرگران، رضا شاکر زواردهی و بهراد علی کناری هر یک به ۲۵ سال حبس، محمدامین اخلاقی به ۵ سال و علی معظمی گودرزی به ۳ سال حبس محکوم شدند.
▪️در این میان #محمدمهدی_کرمی و #سیدمحمد_حسینی دو جوان کارگرِ شریف و معترض در این پرونده نیز در روز ۱۷ دیماه اعدام شدند.
حدیث نجفی و دختران جوانی نظیر او، از ستونهای اصلی پیشبرد قیام ژینا بوده و هستند. جستجو در زندگی کوتاه آنها ما را با انبوهی از تصاویر حقیقی از زندگی عادی دخترانی روبهرو میکند که برای حق زندگی خود جنگیدند. این جنگ تمامقد، خود را در تمامی اشکالِ حفظ سرزندگی و روحیه و تلاش برای تغییر، نمایان میکند.
حدیث نجفی پیش از جانباختن با گلولههای ماموران در آخرین ویدئوی منتشر شده از خود اعلام کرد: «خیلی دوست دارم الان که دارم میرم، آخرش وقتی چند سال گذشت، خوشحال باشم که رفتم تظاهرات و همه چی عوض شده...».
امید است که تحقق انقلاب به دست مردم و نابودی تمامی اشکال ارتجاع، زایشگر «شادی جمعی» باشد. همان خوشحالی و شادیای که دخترانی چون حدیث نجفی با ارادهای پولادین در صدد خلق آن بودند.
#ژن_ژیان_ئازادی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#دادخواهی
@bidarzani
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🟣 ویدئوی حمایتی «منصوره بهکیش» از شریفه محمدی و پخشان عزیزی
«ویدئوی من از زنان مبارز؛ #شریفه_محمدی و #پخشان_عزیزی که توسط جمهوری جنایتکاران اسلامی ایران به اعدام محکوم شدهاند. آنها و دیگر مبارزان را به اعدام و حکمهای سنگین محکوم میکنند تا بدین وسیله بتوانند مبارزات زنان و جوانان شجاع در جنبش زن، زندگی، آزادی که دو سال است دلیرانه برای آزادی و رفع هرگونه تبعیض و بیعدالتی ایستادهاند و حاضر نیستند به عقب برگردند را متوقف کنند.
حکم اعدام این زنان مبارز و تمام زندانیان سیاسی محکوم به اعدام لغو باید گردد و بدون قید و شرط باید آزاد شوند.
حکم اعدام تمام زندانیان؛ چه سیاسی، چه غیر سیاسی لغو باید گردد و مجازات اعدام و شکنجه باید برچیده شود!
#ژن_ژیان_ئازادی
#قیام_علیه_اعدام
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#جنبش_دادخواهی_ایران
#دادخواهان_خاوران
#مادران_پارک_لاله
@bidarzani
«ویدئوی من از زنان مبارز؛ #شریفه_محمدی و #پخشان_عزیزی که توسط جمهوری جنایتکاران اسلامی ایران به اعدام محکوم شدهاند. آنها و دیگر مبارزان را به اعدام و حکمهای سنگین محکوم میکنند تا بدین وسیله بتوانند مبارزات زنان و جوانان شجاع در جنبش زن، زندگی، آزادی که دو سال است دلیرانه برای آزادی و رفع هرگونه تبعیض و بیعدالتی ایستادهاند و حاضر نیستند به عقب برگردند را متوقف کنند.
حکم اعدام این زنان مبارز و تمام زندانیان سیاسی محکوم به اعدام لغو باید گردد و بدون قید و شرط باید آزاد شوند.
حکم اعدام تمام زندانیان؛ چه سیاسی، چه غیر سیاسی لغو باید گردد و مجازات اعدام و شکنجه باید برچیده شود!
#ژن_ژیان_ئازادی
#قیام_علیه_اعدام
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#جنبش_دادخواهی_ایران
#دادخواهان_خاوران
#مادران_پارک_لاله
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 محکومیت محبوبه رمضانی و رحمیه یوسفزاده به بیش از ۳۰ ماه حبس تعزیری
بنا به اطلاعرسانی «رضا شفاخواه»، وکیل دادگستری: «شعبه دوم دادگاه انقلاب شهریار «محبوبه رمضانی»، مادر دادخواه #پژمان_قلیپور و «رحیمه یوسفزاده»، مادر دادخواه #نوید_بهبودی از مادران دادخواه #آبان_خونین_۹۸ را هریک به هجده ماه و یک روز حبس محکوم کرده است.
این دو مادر دادخواه از «بابت تبلیغ علیه نظام» ۶ ماه، «عضویت در گروه مادران کشتهشدگان آبان ۹۸» ۶ ماه و برای «اهانت به مقام رهبری»، به تحمل ۶ ماه و یک روز حبس، محکوم شدند.
محبوبه رمضانی و رحیمه یوسفزاده، از جمله مادران دادخواه جانباختگان اعتراضات آبان ۱۳۹۸ هستند که پیشاز این نیز بهخاطر دادخواهی خون فرزندان خود، به دفعات متعدد از سوی نهادهای امنیتی و قضایی بازداشت و بازجویی شدهاند».
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#قسم_به_خون_یاران_ایستادهایم_تا_پایان
#مادران_دادخواه
#آبان_خونین_۹۸
@bidarzani
بنا به اطلاعرسانی «رضا شفاخواه»، وکیل دادگستری: «شعبه دوم دادگاه انقلاب شهریار «محبوبه رمضانی»، مادر دادخواه #پژمان_قلیپور و «رحیمه یوسفزاده»، مادر دادخواه #نوید_بهبودی از مادران دادخواه #آبان_خونین_۹۸ را هریک به هجده ماه و یک روز حبس محکوم کرده است.
این دو مادر دادخواه از «بابت تبلیغ علیه نظام» ۶ ماه، «عضویت در گروه مادران کشتهشدگان آبان ۹۸» ۶ ماه و برای «اهانت به مقام رهبری»، به تحمل ۶ ماه و یک روز حبس، محکوم شدند.
محبوبه رمضانی و رحیمه یوسفزاده، از جمله مادران دادخواه جانباختگان اعتراضات آبان ۱۳۹۸ هستند که پیشاز این نیز بهخاطر دادخواهی خون فرزندان خود، به دفعات متعدد از سوی نهادهای امنیتی و قضایی بازداشت و بازجویی شدهاند».
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#قسم_به_خون_یاران_ایستادهایم_تا_پایان
#مادران_دادخواه
#آبان_خونین_۹۸
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 تداوم بازداشت دایه مینا سلطانی، مادر دادخواه شهریار محمدی
به گزارش شبکه حقوق بشر کردستان: «دایه مینا سلطانی، مادر شهریار محمدی از جانباختگان قیام ژینا در بوکان، کماکان بدون حق دسترسی به وکیل و ملاقات با خانواده در بازداشت به سر میبرد.
وی از زمان بازداشت تا کنون تنها یک بار با یکی از بستگان خود تماس کوتاه تلفنی داشته و از نگهداری خود در سلول انفرادی زندان مرکزی ارومیه خبر داده است.
دایه مینا سلطانی، روزانه برای بازجویی به بازداشتگاه اداره اطلاعات ارومیه منتقل و شبها مجددا به سلول انفرادی زندان مرکزی این شهر بازگردانده میشود.
شب ۲۱ شهریور ۱۴۰۳، نیروهای وزارت اطلاعات، دایه مینا سلطانی را در شهر بوکان بدون ارائه حکم قضایی بازداشت و به بازداشتگاه اداره اطلاعات ارومیه منتقل کردند.
این مادر دادخواه به دلیل فعالیتهای خود در دو سال گذشته بارها از سوی نهادهای امنیتی مورد فشار و تهدید قرار گرفته بود.
⚪️ شهریار محمدی در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۱ در بوکان با تیراندازی نیروهای امنیتی زخمی شد. او پس از انتقال به بیمارستان این شهر به دلیل شدت جراحات جان باخت».
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#مادران_دادخواه
@bidarzani
به گزارش شبکه حقوق بشر کردستان: «دایه مینا سلطانی، مادر شهریار محمدی از جانباختگان قیام ژینا در بوکان، کماکان بدون حق دسترسی به وکیل و ملاقات با خانواده در بازداشت به سر میبرد.
وی از زمان بازداشت تا کنون تنها یک بار با یکی از بستگان خود تماس کوتاه تلفنی داشته و از نگهداری خود در سلول انفرادی زندان مرکزی ارومیه خبر داده است.
دایه مینا سلطانی، روزانه برای بازجویی به بازداشتگاه اداره اطلاعات ارومیه منتقل و شبها مجددا به سلول انفرادی زندان مرکزی این شهر بازگردانده میشود.
شب ۲۱ شهریور ۱۴۰۳، نیروهای وزارت اطلاعات، دایه مینا سلطانی را در شهر بوکان بدون ارائه حکم قضایی بازداشت و به بازداشتگاه اداره اطلاعات ارومیه منتقل کردند.
این مادر دادخواه به دلیل فعالیتهای خود در دو سال گذشته بارها از سوی نهادهای امنیتی مورد فشار و تهدید قرار گرفته بود.
⚪️ شهریار محمدی در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۱ در بوکان با تیراندازی نیروهای امنیتی زخمی شد. او پس از انتقال به بیمارستان این شهر به دلیل شدت جراحات جان باخت».
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#مادران_دادخواه
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 پیوستن زندان اراک به سیوششمین هفته کارزار سهشنبههای نه به اعدام
یکشنبه ۸ مهر جمعی از زندانیان سیاسی زندان اراک در بیانیهای که در رسانهها منتشر شدهبود، اعلام کردند که در سیوششمین هفته کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» اعتصاب غذا خواهند کرد.
سیوششمین هفته کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» با پیوستن زندان اراک در ۲۲ زندان مختلف ادامه دارد.
یکشنبه۸مهر جمعی از زندانیان سیاسی زندان اراک در بیانیهای که در رسانهها منتشر شدهبود، اعلام کردند که در سیوششمین هفته کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» اعتصاب غذا خواهند کرد و از این پس همراه با این کارزار در سهشنبه هر هفته در اعتصاب غذا خواهند بود.
ضمن گرامیداشت یاد #جانباختگان_جمعه_خونین_در_زاهدان
که در اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، حکومت استبداد دینی بهطور غیرانسانی و سبعانه دستکم ۱۲۰ نفر از نمازگزاران و معترضان مسجد مکی را به خاک و خون کشید و مثل همیشه، هرگز پاسخگو نبوده است و کماکان بیشرمانه دادخواهان را از کردستان تا تهران و زاهدان و دیگر شهرها بازداشت و متهم میکند.
کارزار سهشنبههای نه به اعدام این جنایات را شدیدا محکوم میکند و همیشه در کنار ماداران دادخواه و خانوادههای دادخواه به مقاومت خود ادامه میدهد.
حکومت اعدام کماکان در حال جابهجا کردن مرزهای جنایت و اعدام است؛ تنها با گذشت ۱۰ روز از ماه مهر بیش از ۲۳ نفر را اعدام کرده است و در عملی قرون وسطایی روز گذشته دو نفر را در شهر خمین در ملاء عام اعدام کرد و همچنین از ۲۴شهریور تا ۴مهر تنها ظرف ۱۰ روز در زندان شیراز، ۲۰ نفر را اعدام کرده که این آمار در هیچکدام از رسانههای داخلی منعکس نشدهاست.
آنچه که همیشه بحث اعدامها را جدی میکرده، خصلت پایهایی بودن آن برای حکومت است، که یعنی اعدامها با هر اتهامی که انجام میگیرد، هدف نهایی سرکوب و اختناق است و به تجربه دیدهایم که آمار اعدامها، همبستگی معناداری با اوضاع داخلی و بینالمللی دارد، به همین دلیل باتوجه به شرایط حساس و بحرانهای بینالمللی که حکومت با آن مواجه است، طبعا وقتی توان حل آن را در بیرون ندارد، در دسترسترین ابزار انتقام، برپا کردن باز هم بیشتر طنابهای دار و به عبارت دیگر، انتقام از زندانیان و محکومان به اعدام است تا هم مشکل خود در ناتوانی مسائل بینالمللی را کتمان کنند و هم ارعاب داخلی را که در این شرایط نیاز بیشتری بدان دارند را اعمال کنند.
از همین رواست که هشدار میدهیم که هفتههای آتی بنا بهدلایل مذکور، احتمال افزایش اعدامها و احکام اعدام وجود داشته و ابراز نگرانی خود را از وضعیت محکومان زیر حکم اعدام ابراز داشته؛ زیرا که آنها اولین سوژه جبران شکستها و ناتوانیهای منطقهای و بینالمللی استبداد دینی حاکم بر میهنمان هستند.
لذا از همه فعالان حقوقبشری مستقل و آزاد داخلی و بینالمللی میخواهیم صدای زندانیان محکوم به اعدام باشند که در سکوت خبری اعدام نشوند.
⚪️ بنابراین کارزار در ۳۶ امین هفته خود با پیوستن زندان اراک، سهشنبه ۱۰مهر۱۴۰۳ در ۲۲ زندان در اعتصاب غذا خواهند بود.
زندانهای اعتصابی کارزار سهشنبههای نه به اعدام تاکنون شامل زندانهای زیر میباشند:
«:زندان اوین (بندزنان، بند ۴ و ۸)، زندان قزلحصار(واحد ۳ و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خرمآباد، زندان نظام شیراز، زندان اسد آباد اصفهان ، زندان بم ، زندان مشهد، زندان لاکان رشت، زندان قائمشهر ، زندان اردبیل ، زندان تبریز ، زندان ارومیه ، زندان سلماس ، زندان خوی ، زندان نقده ، زندان سقز ، زندان بانه ، زندان مریوان ، زندان کامیاران و زندان اراک.»
کارزار سهشنبههای نه به اعدام
۱۰مهر
#قیام_علیه_اعدام
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
یکشنبه ۸ مهر جمعی از زندانیان سیاسی زندان اراک در بیانیهای که در رسانهها منتشر شدهبود، اعلام کردند که در سیوششمین هفته کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» اعتصاب غذا خواهند کرد.
سیوششمین هفته کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» با پیوستن زندان اراک در ۲۲ زندان مختلف ادامه دارد.
یکشنبه۸مهر جمعی از زندانیان سیاسی زندان اراک در بیانیهای که در رسانهها منتشر شدهبود، اعلام کردند که در سیوششمین هفته کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» اعتصاب غذا خواهند کرد و از این پس همراه با این کارزار در سهشنبه هر هفته در اعتصاب غذا خواهند بود.
ضمن گرامیداشت یاد #جانباختگان_جمعه_خونین_در_زاهدان
که در اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، حکومت استبداد دینی بهطور غیرانسانی و سبعانه دستکم ۱۲۰ نفر از نمازگزاران و معترضان مسجد مکی را به خاک و خون کشید و مثل همیشه، هرگز پاسخگو نبوده است و کماکان بیشرمانه دادخواهان را از کردستان تا تهران و زاهدان و دیگر شهرها بازداشت و متهم میکند.
کارزار سهشنبههای نه به اعدام این جنایات را شدیدا محکوم میکند و همیشه در کنار ماداران دادخواه و خانوادههای دادخواه به مقاومت خود ادامه میدهد.
حکومت اعدام کماکان در حال جابهجا کردن مرزهای جنایت و اعدام است؛ تنها با گذشت ۱۰ روز از ماه مهر بیش از ۲۳ نفر را اعدام کرده است و در عملی قرون وسطایی روز گذشته دو نفر را در شهر خمین در ملاء عام اعدام کرد و همچنین از ۲۴شهریور تا ۴مهر تنها ظرف ۱۰ روز در زندان شیراز، ۲۰ نفر را اعدام کرده که این آمار در هیچکدام از رسانههای داخلی منعکس نشدهاست.
آنچه که همیشه بحث اعدامها را جدی میکرده، خصلت پایهایی بودن آن برای حکومت است، که یعنی اعدامها با هر اتهامی که انجام میگیرد، هدف نهایی سرکوب و اختناق است و به تجربه دیدهایم که آمار اعدامها، همبستگی معناداری با اوضاع داخلی و بینالمللی دارد، به همین دلیل باتوجه به شرایط حساس و بحرانهای بینالمللی که حکومت با آن مواجه است، طبعا وقتی توان حل آن را در بیرون ندارد، در دسترسترین ابزار انتقام، برپا کردن باز هم بیشتر طنابهای دار و به عبارت دیگر، انتقام از زندانیان و محکومان به اعدام است تا هم مشکل خود در ناتوانی مسائل بینالمللی را کتمان کنند و هم ارعاب داخلی را که در این شرایط نیاز بیشتری بدان دارند را اعمال کنند.
از همین رواست که هشدار میدهیم که هفتههای آتی بنا بهدلایل مذکور، احتمال افزایش اعدامها و احکام اعدام وجود داشته و ابراز نگرانی خود را از وضعیت محکومان زیر حکم اعدام ابراز داشته؛ زیرا که آنها اولین سوژه جبران شکستها و ناتوانیهای منطقهای و بینالمللی استبداد دینی حاکم بر میهنمان هستند.
لذا از همه فعالان حقوقبشری مستقل و آزاد داخلی و بینالمللی میخواهیم صدای زندانیان محکوم به اعدام باشند که در سکوت خبری اعدام نشوند.
⚪️ بنابراین کارزار در ۳۶ امین هفته خود با پیوستن زندان اراک، سهشنبه ۱۰مهر۱۴۰۳ در ۲۲ زندان در اعتصاب غذا خواهند بود.
زندانهای اعتصابی کارزار سهشنبههای نه به اعدام تاکنون شامل زندانهای زیر میباشند:
«:زندان اوین (بندزنان، بند ۴ و ۸)، زندان قزلحصار(واحد ۳ و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خرمآباد، زندان نظام شیراز، زندان اسد آباد اصفهان ، زندان بم ، زندان مشهد، زندان لاکان رشت، زندان قائمشهر ، زندان اردبیل ، زندان تبریز ، زندان ارومیه ، زندان سلماس ، زندان خوی ، زندان نقده ، زندان سقز ، زندان بانه ، زندان مریوان ، زندان کامیاران و زندان اراک.»
کارزار سهشنبههای نه به اعدام
۱۰مهر
#قیام_علیه_اعدام
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
🟣 کبری شکوهی، از دادخواهان خاوران درگذشت
کبری شکوهی، از خانوادههای زندانیان سیاسی چپ که در دهه ۱۳۶۰ اعدام شدند، درگذشت. با مرگ او خانوادههای دادخواه خاوران یکی دیگر از اعضای خود را از دست دادند.
کبری شکوهی خواهر علیرضا شکوهی و شهاب شکوهی، دو تن از زندانیان سیاسی بود که هر دو در سال ۱۳۶۲ دستگیر شدند. علیرضا شکوهی که دبیر اول سازمان «راه کارگر» بود، پس از ماهها شکنجه و محرومیت از هرگونه حقوق زندانی، ١١ دیماه ۱۳۶۲ در زندان اوین اعدام شد. شهاب شکوهی که او نیز از اعضای «راه کارگر» بود، از خرداد ۱۳۶۲ تا اسفند ۱۳۶۷ در زندانهای جمهوری اسلامی محبوس بود و پس از آزادی، در سال ۱۳۷۸ چارهای جز تبعید نداشت.
این دو در زمان حکومت پهلوی نیز چند سال زندانی بودند و کبری شکوهی در جوانی و میانسالی و همچنین در دوران جمهوری اسلامی بارها برای دیدار و ملاقات عزیزان خود جادههای برازجان، شیراز و تهران را زیر پا گذاشت.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#دادخواهان_خاوران
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
کبری شکوهی، از خانوادههای زندانیان سیاسی چپ که در دهه ۱۳۶۰ اعدام شدند، درگذشت. با مرگ او خانوادههای دادخواه خاوران یکی دیگر از اعضای خود را از دست دادند.
کبری شکوهی خواهر علیرضا شکوهی و شهاب شکوهی، دو تن از زندانیان سیاسی بود که هر دو در سال ۱۳۶۲ دستگیر شدند. علیرضا شکوهی که دبیر اول سازمان «راه کارگر» بود، پس از ماهها شکنجه و محرومیت از هرگونه حقوق زندانی، ١١ دیماه ۱۳۶۲ در زندان اوین اعدام شد. شهاب شکوهی که او نیز از اعضای «راه کارگر» بود، از خرداد ۱۳۶۲ تا اسفند ۱۳۶۷ در زندانهای جمهوری اسلامی محبوس بود و پس از آزادی، در سال ۱۳۷۸ چارهای جز تبعید نداشت.
این دو در زمان حکومت پهلوی نیز چند سال زندانی بودند و کبری شکوهی در جوانی و میانسالی و همچنین در دوران جمهوری اسلامی بارها برای دیدار و ملاقات عزیزان خود جادههای برازجان، شیراز و تهران را زیر پا گذاشت.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#دادخواهان_خاوران
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 سالگرد اسرا پناهی، دانشآموز جانباخته در قیام ژینا
اسرا پناهی، متولد ۱ فروردین ۱۳۸۶ دانشآموز دبیرستان شاهد در اردبیل بود. او در پی حملهی ماموران امنیتی و ناجا داخل حیاط مدرسه، با ضرب وشتم ماموران و ضربات باتوم، جان باخت.
چندین روایت از جوانب کشته شدن او در مدرسه منتشر شده است،
اما گزارشهای شاهدان عینی و خانوادههای دانشآموزان موثقتر است. یک منبع مطلع در دبیرستان شاهد به رادیو فردا گفته بود: «بچهها را به راهپیمایی برای حمایت از نظام بردند. تعدادی از بچهها مخالف بودند، بههرحال تعدادی را بردند.
بچهها شعار #مرگ_بر_دیکتاتور و شعار #زن_زندگی_آزادی دادهاند و مقنعههایشان را درآوردهاند.
مدیر مدرسه که نتوانسته بود بچهها را کنترل کند از آنها فیلم گرفت. بعد که بچهها را به مدرسه برگرداندند اینجا فضا متشنج شد. بچهها اعتراض داشتند و شعار میدادند. مدیر مدرسه به نیروی انتظامی زنگ زد و بعد از حضور ماموران که مأموران لباس شخصی هم حضور داشتند درگیری شد و بچهها مورد ضرب و جرح قرار گرفتند.»
اسرا پناهی پس از ضربوشتم ماموران امنیتی به بیمارستان منتقل و درآنجا جان سپرد.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
اسرا پناهی، متولد ۱ فروردین ۱۳۸۶ دانشآموز دبیرستان شاهد در اردبیل بود. او در پی حملهی ماموران امنیتی و ناجا داخل حیاط مدرسه، با ضرب وشتم ماموران و ضربات باتوم، جان باخت.
چندین روایت از جوانب کشته شدن او در مدرسه منتشر شده است،
اما گزارشهای شاهدان عینی و خانوادههای دانشآموزان موثقتر است. یک منبع مطلع در دبیرستان شاهد به رادیو فردا گفته بود: «بچهها را به راهپیمایی برای حمایت از نظام بردند. تعدادی از بچهها مخالف بودند، بههرحال تعدادی را بردند.
بچهها شعار #مرگ_بر_دیکتاتور و شعار #زن_زندگی_آزادی دادهاند و مقنعههایشان را درآوردهاند.
مدیر مدرسه که نتوانسته بود بچهها را کنترل کند از آنها فیلم گرفت. بعد که بچهها را به مدرسه برگرداندند اینجا فضا متشنج شد. بچهها اعتراض داشتند و شعار میدادند. مدیر مدرسه به نیروی انتظامی زنگ زد و بعد از حضور ماموران که مأموران لباس شخصی هم حضور داشتند درگیری شد و بچهها مورد ضرب و جرح قرار گرفتند.»
اسرا پناهی پس از ضربوشتم ماموران امنیتی به بیمارستان منتقل و درآنجا جان سپرد.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
🟣 پایان ۱۵ سال حبس مریم اکبریمنفرد، آغاز ۲ سال حبس جدید او
امروز شنبه ۲۱ مهرماه ۱۴۰۳، روزی است که باید مریم اکبریمنفرد، پس از ۱۵ سال حبس، آن هم بدون یک روز مرخصی، برای همیشه از زندان سمنان آزاد میشد.
وی در تیرماه سال گذشته با گشایش دو پرونده جدید در دادسرای اوین و سمنان مواجه شد. در تیرماه امسال وکیل مدافع وی، حسین تاج، از تشکیل پرونده قضایی علیه مریم اکبریمنفرد در دادگاه انقلاب خبر داد و گفت که او به دو سال حبس دیگر محکوم شده است.
مریم اکبریمنفرد، از #زنان_دادخواه جنبش دادخواهی ایران نیز هست. دو برادر وی در سالهای ۱۳۶۰ و ۱۳۶۳ به اتهام ارتباط و عضویت در سازمان مجاهدین خلق، توسط دادگاه انقلاب اعدام شدند. برادر کوچک و خواهرش نیز در تابستان سال ۱۳۶۷ و همزمان با موج اعدام زندانیان سیاسی، اعدام شدند.
پس از #زینب_جلالیان که تنها زن زندانی سیاسی محکوم به حبس ابد است، مریم اکبریمنفرد نیز قدیمیترین زندانی زن سیاسی است که از سال ۱۳۸۸ تا کنون، بدون حتی یک روز مرخصی در زندانهای اوین و سمنان، محبوس است.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
امروز شنبه ۲۱ مهرماه ۱۴۰۳، روزی است که باید مریم اکبریمنفرد، پس از ۱۵ سال حبس، آن هم بدون یک روز مرخصی، برای همیشه از زندان سمنان آزاد میشد.
وی در تیرماه سال گذشته با گشایش دو پرونده جدید در دادسرای اوین و سمنان مواجه شد. در تیرماه امسال وکیل مدافع وی، حسین تاج، از تشکیل پرونده قضایی علیه مریم اکبریمنفرد در دادگاه انقلاب خبر داد و گفت که او به دو سال حبس دیگر محکوم شده است.
مریم اکبریمنفرد، از #زنان_دادخواه جنبش دادخواهی ایران نیز هست. دو برادر وی در سالهای ۱۳۶۰ و ۱۳۶۳ به اتهام ارتباط و عضویت در سازمان مجاهدین خلق، توسط دادگاه انقلاب اعدام شدند. برادر کوچک و خواهرش نیز در تابستان سال ۱۳۶۷ و همزمان با موج اعدام زندانیان سیاسی، اعدام شدند.
پس از #زینب_جلالیان که تنها زن زندانی سیاسی محکوم به حبس ابد است، مریم اکبریمنفرد نیز قدیمیترین زندانی زن سیاسی است که از سال ۱۳۸۸ تا کنون، بدون حتی یک روز مرخصی در زندانهای اوین و سمنان، محبوس است.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 یک) دربهای بستهی خاوران بر روی دادخواهان
دو) سالمرگ علیاشرف درویشیان
۴ آبانماه، سالروز درگذشت علی اشرف درویشیان، نویسنده و عضو کانون نویسندگان ایران است. کانون دربارهی این نویسنده و آموزگار مناطق محروم در روستاهای کرمانشاه و گیلانغرب نوشته است: «درویشیان از امضاکنندگان متن «ما نویسندهایم» مشهور به بیانیهی «۱۳۴ نویسنده» در سال ۱۳۷۳ بود و در سال ۱۳۷۷ نیز از هیچ کوششی برای راهاندازی دورهی سوم فعالیت کانون نویسندگان ایران فروگذار نکرد. بارها تا سال ۱۳۹۳ به عضویت هیئت دبیران کانون انتخاب شد. همواره مدافع استوار و خستگیناپذیر آزادیِ بیان برای همگان بود. در هیچ دورهای سر سازش با قدرت نداشت و هرگز حاضر به مماشات و مدارا با سانسورچیان نشد؛ جملهی فراموشناشدنیِ «من بر سر سفرهی خون نمینشینم» یادآور درستکرداریِ خللناپذیر او در ستیز با سانسور است».
⚪️ امروز چهارم آبانماه ۱۴۰۳، حاکمیت باز هم دربهای خاوران را بهروی خانوادهها و دادخواهان این دههی خونین و مرگبار بست. این خانوادهها گلهای در دستشان را در فضای همیشه امنیتی خاوران و پشت دربهای بستهی این گورستان پر پر کردند. خانوادههای دادخواه خاوران از تیر ماه ۱۳۶۰ تا کنون بارها با اقسام خشونت و سرکوب و البته مقاومت، آشنایند.
این تاریخِ مملو از مقاومت، استمرار دادخواهی و تصاویرِ صورتهای تا ابدْ جوانِ مدفون شده در خاوران، یاد و صدای «علی اشرف درویشیان» را در ذهن، زنده میکند. او که در داستان «آنها هنوز جوانند» نوشت:
⚪️ «آنها را از کیفات بیرون میآوری. بابا را، آبجی و داداش را... میگذاریشان کنار میخکهای سرخ و سفید. کنار لالهها و شمعها.
گوشهی عکس بابا شکسته، اما زیر گلایولی پنهانش میکنی...موهایت سفید شده است. مادرها، همه موهاشان سفید شده است.
بچههاشان را از کیفهاشان و از توی پاکتهایی که در دستمال یا پارچهای پیچیدهاند، درمیآورند و میگذارند کنار گلها و شمعها. بابا که به گلایولی تکیه داده، موهایش سیاه است. سبیلش سیاه و پرپشت است...چشمانش میدرخشد. لبهایش تکان میخورد: «از آخرین دیدارمان تاکنون، همیشه به یاد شما هستم. به یاد آن بغض ترکیده و اشک حلقه بسته در چشمانت. دوریمان رنجآور است، اما نباید باعث بیتوجهی به زندگی بشود. ما هرگز حق نداریم که خود را از خوبیهای زندگی محروم کنیم. روحیه بچهها را نباید خراب کنیم... بچههایم را به تو میسپارم و میدانم که در پرتو خوبیهای تو، انسانهای شریف و دوستدار زندگی خواهند شد.»
▪️فایل صوتی «آنها هنوز جوانند» در دسترس است:
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#دادخواهان_خاوران
@bidarzani
دو) سالمرگ علیاشرف درویشیان
۴ آبانماه، سالروز درگذشت علی اشرف درویشیان، نویسنده و عضو کانون نویسندگان ایران است. کانون دربارهی این نویسنده و آموزگار مناطق محروم در روستاهای کرمانشاه و گیلانغرب نوشته است: «درویشیان از امضاکنندگان متن «ما نویسندهایم» مشهور به بیانیهی «۱۳۴ نویسنده» در سال ۱۳۷۳ بود و در سال ۱۳۷۷ نیز از هیچ کوششی برای راهاندازی دورهی سوم فعالیت کانون نویسندگان ایران فروگذار نکرد. بارها تا سال ۱۳۹۳ به عضویت هیئت دبیران کانون انتخاب شد. همواره مدافع استوار و خستگیناپذیر آزادیِ بیان برای همگان بود. در هیچ دورهای سر سازش با قدرت نداشت و هرگز حاضر به مماشات و مدارا با سانسورچیان نشد؛ جملهی فراموشناشدنیِ «من بر سر سفرهی خون نمینشینم» یادآور درستکرداریِ خللناپذیر او در ستیز با سانسور است».
⚪️ امروز چهارم آبانماه ۱۴۰۳، حاکمیت باز هم دربهای خاوران را بهروی خانوادهها و دادخواهان این دههی خونین و مرگبار بست. این خانوادهها گلهای در دستشان را در فضای همیشه امنیتی خاوران و پشت دربهای بستهی این گورستان پر پر کردند. خانوادههای دادخواه خاوران از تیر ماه ۱۳۶۰ تا کنون بارها با اقسام خشونت و سرکوب و البته مقاومت، آشنایند.
این تاریخِ مملو از مقاومت، استمرار دادخواهی و تصاویرِ صورتهای تا ابدْ جوانِ مدفون شده در خاوران، یاد و صدای «علی اشرف درویشیان» را در ذهن، زنده میکند. او که در داستان «آنها هنوز جوانند» نوشت:
⚪️ «آنها را از کیفات بیرون میآوری. بابا را، آبجی و داداش را... میگذاریشان کنار میخکهای سرخ و سفید. کنار لالهها و شمعها.
گوشهی عکس بابا شکسته، اما زیر گلایولی پنهانش میکنی...موهایت سفید شده است. مادرها، همه موهاشان سفید شده است.
بچههاشان را از کیفهاشان و از توی پاکتهایی که در دستمال یا پارچهای پیچیدهاند، درمیآورند و میگذارند کنار گلها و شمعها. بابا که به گلایولی تکیه داده، موهایش سیاه است. سبیلش سیاه و پرپشت است...چشمانش میدرخشد. لبهایش تکان میخورد: «از آخرین دیدارمان تاکنون، همیشه به یاد شما هستم. به یاد آن بغض ترکیده و اشک حلقه بسته در چشمانت. دوریمان رنجآور است، اما نباید باعث بیتوجهی به زندگی بشود. ما هرگز حق نداریم که خود را از خوبیهای زندگی محروم کنیم. روحیه بچهها را نباید خراب کنیم... بچههایم را به تو میسپارم و میدانم که در پرتو خوبیهای تو، انسانهای شریف و دوستدار زندگی خواهند شد.»
▪️فایل صوتی «آنها هنوز جوانند» در دسترس است:
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#دادخواهان_خاوران
@bidarzani
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🟣 همراه و همگام با مادران دادخواه، یاد تمامی مبارزان و جانباختگان آبان خونین ۹۸ گرامی باد
⚪️ آبان ما، آبان ما، آبان نان و کار و خون و آتش است
دستان ما، از رنج کار، خورشید داغ شعلههای سرکش است
شو کن خطر، از جان گذر، بر کن ز سر نماد خوف و ارتجاع
زن، زندگی است، آزادی است، برپا که پرچم زنان بهدست ما
▪️سرود و ویدئو توسط هنرمندان گمنام ایران درخلال قیام ژینا تهیه شد.
#آبان_خونین_۹۸
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#قسم_به_خون_یاران_ایستادهایم_تا_پایان
#مادران_دادخواه
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
⚪️ آبان ما، آبان ما، آبان نان و کار و خون و آتش است
دستان ما، از رنج کار، خورشید داغ شعلههای سرکش است
شو کن خطر، از جان گذر، بر کن ز سر نماد خوف و ارتجاع
زن، زندگی است، آزادی است، برپا که پرچم زنان بهدست ما
▪️سرود و ویدئو توسط هنرمندان گمنام ایران درخلال قیام ژینا تهیه شد.
#آبان_خونین_۹۸
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#قسم_به_خون_یاران_ایستادهایم_تا_پایان
#مادران_دادخواه
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🟣 مطالبهی «نه به اعدام» مادر رضا رسایی، زندانی سیاسی سربهدار
دایه آذردخت، مادر رضا رسایی، زندانی اعدام شده:
«در کنار مزار پسرم #نه_به_اعدام را برای همیشه در جامعه انسانی خواستارم.»
#قیام_علیه_اعدام
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
دایه آذردخت، مادر رضا رسایی، زندانی اعدام شده:
«در کنار مزار پسرم #نه_به_اعدام را برای همیشه در جامعه انسانی خواستارم.»
#قیام_علیه_اعدام
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
🟣 تایید احکام حبس رحیمه یوسفزاده و محبوبه رمضانی در دادگاه تجدیدنظر
محبوبه رمضانی، مادر دادخواه #پژمان_قلیپور و رحیمه یوسفزاده، مادر دادخواه #نوید_بهبودی، از جانباختگان اعتراضات آبان خونین ۹۸، توسط شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران عینا تایید شد. این مادران پیشتر در دادگاه انقلاب شهریار هر کدام به تحمل ۱۸ ماه و یک روز حبس محکوم شده بودند.
رضا شفاخواه، وکیل دادگستری با انتشار مطلبی در این رابطه اعلام کرد: «شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران، حکم صادر شده توسط شعبه دوم دادگاه انقلاب شهریار در خصوص محبوبه رمضانی و رحمیه یوسفزاده را عینا تایید و تجدیدنظرخواهی را رد کرد».
محبوبه رمضانی، یکی از رساترین صداهای مادران دادخواه آبان، پیشتر در پی تشدید فشارهای امنیتی، از کشور خارج شد. او اعلام کرد که این خروج اجباری، هرگز بهمعنای توقف امر دادخواهی و مبارزهی او نخواهد بود.
#آبان_خونین_۹۸
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#قسم_به_خون_یاران_ایستادهایم_تا_پایان
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
محبوبه رمضانی، مادر دادخواه #پژمان_قلیپور و رحیمه یوسفزاده، مادر دادخواه #نوید_بهبودی، از جانباختگان اعتراضات آبان خونین ۹۸، توسط شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران عینا تایید شد. این مادران پیشتر در دادگاه انقلاب شهریار هر کدام به تحمل ۱۸ ماه و یک روز حبس محکوم شده بودند.
رضا شفاخواه، وکیل دادگستری با انتشار مطلبی در این رابطه اعلام کرد: «شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران، حکم صادر شده توسط شعبه دوم دادگاه انقلاب شهریار در خصوص محبوبه رمضانی و رحمیه یوسفزاده را عینا تایید و تجدیدنظرخواهی را رد کرد».
محبوبه رمضانی، یکی از رساترین صداهای مادران دادخواه آبان، پیشتر در پی تشدید فشارهای امنیتی، از کشور خارج شد. او اعلام کرد که این خروج اجباری، هرگز بهمعنای توقف امر دادخواهی و مبارزهی او نخواهد بود.
#آبان_خونین_۹۸
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#قسم_به_خون_یاران_ایستادهایم_تا_پایان
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣دو خاطره از قاضیهای جنایتکار رازینی و مقیسه
⚪️ از صفحه اینستاگرام منصوره بهکیش
«رازینی: اوایل آبان سال ۱۳۶۰ بود، زمانیکه اولین فرزندم (دختر بزرگم) را شش ماهه حامله بودم، در مشهد دستگیر شدم. آن زمان علی رازینی رئیس دادگاه انقلاب اسلامی مشهد بود و احکام اعدام پیاپی صادر میکرد. مرا نیز مرتب تحت شکنجههای روحی و جسمی قرار میدادند تا بتوانند سایر افرادی که با هم در مشهد فعالیت میکردیم را دستگیر کنند. یادم نیست آن زمان رئیس زندان مشهد که بود، فقط به خاطر دارم که قیافهای به شدت کریه و زشت و لاغر داشت و چند بار به سلولم آمد و مرا وحشیانه تهدید کرد که اگر از سایر اعضای گروه نگویی تو را از پلهها به پائین پرتاب میکنیم تا بچهات سقط شود و بعد هم تو را اعدام میکنیم، جنایتهایی که آن زمان انجام داده بودند، اما عاقبت نتوانستند از من حرفی بیرون بکشند. ولی فشارهای آن زمان به خودم و نوزاد در شکمام و سایر اعضای خانواده و به ویژه مادرم را هیچگاه فراموش نمیکنم که این ستمگران چه شرایط هولناکی را برای من و سایر فعالان و خانوادههایشان در زندان مشهد و سایر زندانها و در خیابانها ایجاد کرده بودند و چه جانهای عزیزی را گرفتند.
مقیسه: ۲۶ اسفند سال ۸۸ بود که در فرودگاه ممنوع الخروج شدم و پاسپورتم را ضبط کردند و نامهای دادند که برای پیگیری رفع ممنوع الخروجی و دریافت پاسپورت به دادگاه انقلاب بروم. در فرودگاه آنقدر فریاد زدم و از جنایتهای این جانیان گفتم که همهی مسافران و کارکنان فرودگاه هاج و واج مرا نگاه و با همدیگر پچپچ میکردند. بعد از تعطیلات نوروز سال ۸۹، قرار شد به دادگاه انقلاب تهران شعبه ۲۸ نزد مقیسه بروم که مثلاً "دادگاه" تشکیل شود و مقیسه ممنوع الخروجی مرا بررسی کند.
من وارد اتاق مقیسه در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی تهران شدم و هنوز در میانه در بودم و او ایستاده بود (این لحظه را دقیق به خاطر دارم) و حتی فرصت نداد که بنشینم. پروندهای در دستاش بود و در عرض یک دقیقه، در حالیکه پشت میزش ایستاده و من در میان در ایستاده بودم، پروندهی قطوری را به سرعت ورق زد و آرام آرام با خود گفت: «برادرانت هم که در رجاییشهر اعدام شده اند (جایی که خودش، یکی از جنایتکاران قتل عام بود) و گفت: بهتر است به سفر نروی و این به اصطلاح "دادگاه" تمام شد. او از جلوی من رد شد و با پروندهی در دست به اتاق منشی رفت تا پرونده را به همکارش بدهد.
من به شدت غضبناک به او زل زده بودم و دندانهایم را با خشم بسیار به هم می فشردم. وقتی از اتاق از جلوی من رد شد و میخواست پرونده را به همکارش بدهد، من با صدای بلند و با خشم بسیار چندین بار پشت سر هم گفتم: «بالاخره روزی، بالاخره روزی، باید جوابگوی تمام جنایتهایتان باشید و باید پاسخ دهید. بالاخره روزی باید پاسخ دهید.» او و همکاراناش رویشان را به طرف من کرده و شوکه به من نگاه میکردند و مقیسه همینطور هاج و واج، عقب عقب رفت و گفت: بله بله باید پاسخ دهیم و عقب عقب بر روی صندلی همکارش عملاً افتاد. آنقدر ترسیده بود که رنگاش مانند زردچوبه شده بود و همکاراناش نیز شوکه او و مرا نگاه میکردند. من خون جلوی چشمانم را گرفته بود و صورتام از عصبانیت داشت منفجر میشد و با همان حال از اتاق خارج شدم.
بعدها در یکی از بازجوییها، سربازجوی اوین از من پرسید تو میدانی با مقیسه چه کار کردهای؟ ما با تو خیلی مدارا میکنیم. گفتم: این کمترین کاری بود که با او کردم و همگیتان بالاخره روزی باید پاسخگو باشید.
امروز صبح خبر رسید که قاضیهای مرگ رازینی و مقیسه کشته شدهاند. از سویی خوشحال شدم و گفتم حقشان بود و شاید این عاقبت درس عبرتی باشد برای سایر جنایتکاران مثل #صلواتی که هر روز حکم اعدام و احکام سنگین صادر میکنند، اما در حقیقت دلم بیشتر میخواست که زنده میماندند و پس از سرنگونی این حاکمیت فاشیستی محاکمه و به حبس ابد محکوم میشدند و پاسخگوی جنایتها و ستمهای بیشمارشان در این ۴۶ سال بودند.
این جنایتکاران گمان میکنند که این صندلیهای قدرت و قضاوت ابدی است، اما بهخوبی متوجه شدهاند، به ویژه پس از قیام قدرتمند، مترقی و سراسری زن، زندگی، آزادی - ژن، ژیان، ئازادی، و مقاومتهای شجاعانه و کم نظیر زنان، که صندلیهای قدرتشان بهزودی واژگون خواهد شد و امیدوارم این سرنگونی به دست جنبشهای مستقل و مردمی انجام شود و شاهد برگزاری دادگاههای عادلانه، علنی و مردمی در ایران باشیم.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
منصوره بهکیش
۲۹ دیماه ۱۴۰۳ برابر با ۱۸ ژانویه ۲۰۲۵»
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
#دادخواهان_خاوران
@bidarzani
⚪️ از صفحه اینستاگرام منصوره بهکیش
«رازینی: اوایل آبان سال ۱۳۶۰ بود، زمانیکه اولین فرزندم (دختر بزرگم) را شش ماهه حامله بودم، در مشهد دستگیر شدم. آن زمان علی رازینی رئیس دادگاه انقلاب اسلامی مشهد بود و احکام اعدام پیاپی صادر میکرد. مرا نیز مرتب تحت شکنجههای روحی و جسمی قرار میدادند تا بتوانند سایر افرادی که با هم در مشهد فعالیت میکردیم را دستگیر کنند. یادم نیست آن زمان رئیس زندان مشهد که بود، فقط به خاطر دارم که قیافهای به شدت کریه و زشت و لاغر داشت و چند بار به سلولم آمد و مرا وحشیانه تهدید کرد که اگر از سایر اعضای گروه نگویی تو را از پلهها به پائین پرتاب میکنیم تا بچهات سقط شود و بعد هم تو را اعدام میکنیم، جنایتهایی که آن زمان انجام داده بودند، اما عاقبت نتوانستند از من حرفی بیرون بکشند. ولی فشارهای آن زمان به خودم و نوزاد در شکمام و سایر اعضای خانواده و به ویژه مادرم را هیچگاه فراموش نمیکنم که این ستمگران چه شرایط هولناکی را برای من و سایر فعالان و خانوادههایشان در زندان مشهد و سایر زندانها و در خیابانها ایجاد کرده بودند و چه جانهای عزیزی را گرفتند.
مقیسه: ۲۶ اسفند سال ۸۸ بود که در فرودگاه ممنوع الخروج شدم و پاسپورتم را ضبط کردند و نامهای دادند که برای پیگیری رفع ممنوع الخروجی و دریافت پاسپورت به دادگاه انقلاب بروم. در فرودگاه آنقدر فریاد زدم و از جنایتهای این جانیان گفتم که همهی مسافران و کارکنان فرودگاه هاج و واج مرا نگاه و با همدیگر پچپچ میکردند. بعد از تعطیلات نوروز سال ۸۹، قرار شد به دادگاه انقلاب تهران شعبه ۲۸ نزد مقیسه بروم که مثلاً "دادگاه" تشکیل شود و مقیسه ممنوع الخروجی مرا بررسی کند.
من وارد اتاق مقیسه در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی تهران شدم و هنوز در میانه در بودم و او ایستاده بود (این لحظه را دقیق به خاطر دارم) و حتی فرصت نداد که بنشینم. پروندهای در دستاش بود و در عرض یک دقیقه، در حالیکه پشت میزش ایستاده و من در میان در ایستاده بودم، پروندهی قطوری را به سرعت ورق زد و آرام آرام با خود گفت: «برادرانت هم که در رجاییشهر اعدام شده اند (جایی که خودش، یکی از جنایتکاران قتل عام بود) و گفت: بهتر است به سفر نروی و این به اصطلاح "دادگاه" تمام شد. او از جلوی من رد شد و با پروندهی در دست به اتاق منشی رفت تا پرونده را به همکارش بدهد.
من به شدت غضبناک به او زل زده بودم و دندانهایم را با خشم بسیار به هم می فشردم. وقتی از اتاق از جلوی من رد شد و میخواست پرونده را به همکارش بدهد، من با صدای بلند و با خشم بسیار چندین بار پشت سر هم گفتم: «بالاخره روزی، بالاخره روزی، باید جوابگوی تمام جنایتهایتان باشید و باید پاسخ دهید. بالاخره روزی باید پاسخ دهید.» او و همکاراناش رویشان را به طرف من کرده و شوکه به من نگاه میکردند و مقیسه همینطور هاج و واج، عقب عقب رفت و گفت: بله بله باید پاسخ دهیم و عقب عقب بر روی صندلی همکارش عملاً افتاد. آنقدر ترسیده بود که رنگاش مانند زردچوبه شده بود و همکاراناش نیز شوکه او و مرا نگاه میکردند. من خون جلوی چشمانم را گرفته بود و صورتام از عصبانیت داشت منفجر میشد و با همان حال از اتاق خارج شدم.
بعدها در یکی از بازجوییها، سربازجوی اوین از من پرسید تو میدانی با مقیسه چه کار کردهای؟ ما با تو خیلی مدارا میکنیم. گفتم: این کمترین کاری بود که با او کردم و همگیتان بالاخره روزی باید پاسخگو باشید.
امروز صبح خبر رسید که قاضیهای مرگ رازینی و مقیسه کشته شدهاند. از سویی خوشحال شدم و گفتم حقشان بود و شاید این عاقبت درس عبرتی باشد برای سایر جنایتکاران مثل #صلواتی که هر روز حکم اعدام و احکام سنگین صادر میکنند، اما در حقیقت دلم بیشتر میخواست که زنده میماندند و پس از سرنگونی این حاکمیت فاشیستی محاکمه و به حبس ابد محکوم میشدند و پاسخگوی جنایتها و ستمهای بیشمارشان در این ۴۶ سال بودند.
این جنایتکاران گمان میکنند که این صندلیهای قدرت و قضاوت ابدی است، اما بهخوبی متوجه شدهاند، به ویژه پس از قیام قدرتمند، مترقی و سراسری زن، زندگی، آزادی - ژن، ژیان، ئازادی، و مقاومتهای شجاعانه و کم نظیر زنان، که صندلیهای قدرتشان بهزودی واژگون خواهد شد و امیدوارم این سرنگونی به دست جنبشهای مستقل و مردمی انجام شود و شاهد برگزاری دادگاههای عادلانه، علنی و مردمی در ایران باشیم.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
منصوره بهکیش
۲۹ دیماه ۱۴۰۳ برابر با ۱۸ ژانویه ۲۰۲۵»
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
#دادخواهان_خاوران
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 مادر شایگان (فاطمه سعیدی) مادر دادخواه و از مبارزان فدایی خلق درگذشت
ساعاتی پیش، مادر شایگان، از مادران دادخواه و مبارزان سازمان چریکهای فدایی خلق ایران در پاریس درگذشت.
او فقط مادر نادر شایگان، ناصر و ارژنگ (دانه و جوانه) نبود، بلکه مبارزی آگاه بود که پس از جانباختن فرزنداناش نیز هرگز از آرمانهای انسانی و مبارزاتیاش فاصله نگرفت.
وی در بهمن ۱۳۵۲ در مشهد دستگیر شد. شرح شکنجههای قرونوسطایی و مقاومت بیبدیل این مادر، بارها در تاریخ مکتوب مبارزات این سازمان و از زبان خود او منتشر شده است. شکنجههایی که برای دستگاه عریض و طویل امنیتی پهلوی و جمهوری اسلامی - هر یک به فرم و تاکتیکی- جز برای ارعاب، سرکوب و تحکیم قدرت، نبوده و نیست.
مرگ مادر شایگان و بررسی کارنامهی مبارزاتی وی، غمی سترگ و تاکیدی بر تاریخ جنبش دادخواهی در ایران است.
مادرانی که در سالهای قبل از انقلاب، فرزندانشان در راه مبارزه با رژیم پهلوی جان باختند -نظیر مادر شایگان و یا مادر زیبرم، مادر آلآقا، مادر پنجهشاهی، مادر سلاحی، مادر کلانتری و… که تصویری از آنان در ۲۸ مرداد ۱۳۵۹ در بندر انزلی و سالگرد جانباختن احمد زیبرم، ضمیمه شده است، تنها بخشی از مادرانی هستند که پس از کشتار زندانیان سیاسی و چپ در نخستین سالهای روی کار آمدن جمهوری اسلامی نیز به دیگر مادران ملحق شدند.
پیشتر #بیدارزنی در مصاحبه با منصوره بهکیش، عضو «مادران و خانوادههای دادخواه خاوران» و «گروه مادران پارک لاله ایران» (خاوران، خفته در دامنات، طوفان زمان / پروندهی ویژهی بررسی ۴ دهه دادخواهی زنان در ایران /
https://bidarzani.com/44062(
پیرامون این مهم به گفتگو با ایشان پرداخته بود: «جمع ما؛ مادران و خانوادههای خاوران با تعدادی از مادران و خانوادههای فعال که عزیزانشان در زمان شاه زندانی بودند یا کشته شدند نیز ارتباط نزدیکی داشتند و تعدادی از آنها در جلوی زندانها در زمان شاه با همدیگر آشنا شدند. زندهیاد مادر آل آقا تا زمان زنده بودنش فعالانه در مراسمهای ما حضور داشت و ما نیز در مراسمهای وی و خانوادهاش حضور داشتیم. زندهیاد مادر پنجهشاهی نیز با تعدادی از مادران و خانوادههای خاوران ارتباط نزدیکی داشت از جمله با خانواده ما و در مراسمهای همدیگر نیز شرکت میکردیم. مادر کلانتری که آرزوی سلامتی برایشان دارم نیز یار و همراه همیشگی ما بوده و ما نیز همراه او در مراسمها و دیگر نشستهای دوستانه بودهایم…».
⚪️ به امید تحقق آزادی، برابری و دادخواهی
#مادران_دادخواه
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
ساعاتی پیش، مادر شایگان، از مادران دادخواه و مبارزان سازمان چریکهای فدایی خلق ایران در پاریس درگذشت.
او فقط مادر نادر شایگان، ناصر و ارژنگ (دانه و جوانه) نبود، بلکه مبارزی آگاه بود که پس از جانباختن فرزنداناش نیز هرگز از آرمانهای انسانی و مبارزاتیاش فاصله نگرفت.
وی در بهمن ۱۳۵۲ در مشهد دستگیر شد. شرح شکنجههای قرونوسطایی و مقاومت بیبدیل این مادر، بارها در تاریخ مکتوب مبارزات این سازمان و از زبان خود او منتشر شده است. شکنجههایی که برای دستگاه عریض و طویل امنیتی پهلوی و جمهوری اسلامی - هر یک به فرم و تاکتیکی- جز برای ارعاب، سرکوب و تحکیم قدرت، نبوده و نیست.
مرگ مادر شایگان و بررسی کارنامهی مبارزاتی وی، غمی سترگ و تاکیدی بر تاریخ جنبش دادخواهی در ایران است.
مادرانی که در سالهای قبل از انقلاب، فرزندانشان در راه مبارزه با رژیم پهلوی جان باختند -نظیر مادر شایگان و یا مادر زیبرم، مادر آلآقا، مادر پنجهشاهی، مادر سلاحی، مادر کلانتری و… که تصویری از آنان در ۲۸ مرداد ۱۳۵۹ در بندر انزلی و سالگرد جانباختن احمد زیبرم، ضمیمه شده است، تنها بخشی از مادرانی هستند که پس از کشتار زندانیان سیاسی و چپ در نخستین سالهای روی کار آمدن جمهوری اسلامی نیز به دیگر مادران ملحق شدند.
پیشتر #بیدارزنی در مصاحبه با منصوره بهکیش، عضو «مادران و خانوادههای دادخواه خاوران» و «گروه مادران پارک لاله ایران» (خاوران، خفته در دامنات، طوفان زمان / پروندهی ویژهی بررسی ۴ دهه دادخواهی زنان در ایران /
https://bidarzani.com/44062(
پیرامون این مهم به گفتگو با ایشان پرداخته بود: «جمع ما؛ مادران و خانوادههای خاوران با تعدادی از مادران و خانوادههای فعال که عزیزانشان در زمان شاه زندانی بودند یا کشته شدند نیز ارتباط نزدیکی داشتند و تعدادی از آنها در جلوی زندانها در زمان شاه با همدیگر آشنا شدند. زندهیاد مادر آل آقا تا زمان زنده بودنش فعالانه در مراسمهای ما حضور داشت و ما نیز در مراسمهای وی و خانوادهاش حضور داشتیم. زندهیاد مادر پنجهشاهی نیز با تعدادی از مادران و خانوادههای خاوران ارتباط نزدیکی داشت از جمله با خانواده ما و در مراسمهای همدیگر نیز شرکت میکردیم. مادر کلانتری که آرزوی سلامتی برایشان دارم نیز یار و همراه همیشگی ما بوده و ما نیز همراه او در مراسمها و دیگر نشستهای دوستانه بودهایم…».
⚪️ به امید تحقق آزادی، برابری و دادخواهی
#مادران_دادخواه
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 تشکیل پروندهی قضایی برای خانوادهی علی آدینهزاده، جان باخته قیام ژینا
روز شنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۱ و در هفتههای نخست قیام ژینا، علی آدینهزاده نوجوان ۱۶ ساله ساکن مشهد، از رفتن به مدرسه امتناع کرد و به تظاهرات سراسری در این شهر پیوست. او ابتدا با ضربهی شوکر ماموران امنیتی، مجروح و سپس با شلیک بیش از ۷۰ تیر ساچمهای مقابل دانشگاه فردوسی مشهد جان باخت.
طی سه سال گذشته، پدر وی بازداشت و زندانی شد و خانوادهی وی بارها احضار شدند.
حالا در یک پروندهسازی جدید، برای علی آدینه زاده (پدر) و چهار تن از اعضای خانواده او پرونده قضایی دیگری تشکیل شده است.
مرضیه آدینهزاده، فرزند علی آدینهزاده، با انتشار مطلبی اعلام کرد که برای وی، مادرش گلدسته حسینیجهانآباد و علی آدینهزاده و همچنین دو تن از عموهایش، پرونده جدیدی تشکیل شده است. اتهامات این پرونده شامل اخلال در نظم و آسایش عمومی، نشر اکاذیب، تشویش اذهان عمومی، ضرب و جرح عمدی و تمرد نسبت به ماموران است.
⚪️ احضار و بازجوییهای مستمر، تهدید و ارعاب، تشکیل پرونده قضایی و صدور احکام حبس، ضرب و شتم در خیابان، ممانعت از برگزاری مراسم تولد و سالگرد و همچنین تخریب سنگ مزارها، تنها بخشی از آزار و اذیت مستمر نیروهای امنیتی در قبال خانوادههای دادخواه است. کسانی که تجمعشان بر سر مزار عزیزان جانباختهشان نیز «اقدام علیه امنیت ملی» و «اخلال در نظم عمومی» معنا و تفهیم اتهام میشود.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
روز شنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۱ و در هفتههای نخست قیام ژینا، علی آدینهزاده نوجوان ۱۶ ساله ساکن مشهد، از رفتن به مدرسه امتناع کرد و به تظاهرات سراسری در این شهر پیوست. او ابتدا با ضربهی شوکر ماموران امنیتی، مجروح و سپس با شلیک بیش از ۷۰ تیر ساچمهای مقابل دانشگاه فردوسی مشهد جان باخت.
طی سه سال گذشته، پدر وی بازداشت و زندانی شد و خانوادهی وی بارها احضار شدند.
حالا در یک پروندهسازی جدید، برای علی آدینه زاده (پدر) و چهار تن از اعضای خانواده او پرونده قضایی دیگری تشکیل شده است.
مرضیه آدینهزاده، فرزند علی آدینهزاده، با انتشار مطلبی اعلام کرد که برای وی، مادرش گلدسته حسینیجهانآباد و علی آدینهزاده و همچنین دو تن از عموهایش، پرونده جدیدی تشکیل شده است. اتهامات این پرونده شامل اخلال در نظم و آسایش عمومی، نشر اکاذیب، تشویش اذهان عمومی، ضرب و جرح عمدی و تمرد نسبت به ماموران است.
⚪️ احضار و بازجوییهای مستمر، تهدید و ارعاب، تشکیل پرونده قضایی و صدور احکام حبس، ضرب و شتم در خیابان، ممانعت از برگزاری مراسم تولد و سالگرد و همچنین تخریب سنگ مزارها، تنها بخشی از آزار و اذیت مستمر نیروهای امنیتی در قبال خانوادههای دادخواه است. کسانی که تجمعشان بر سر مزار عزیزان جانباختهشان نیز «اقدام علیه امنیت ملی» و «اخلال در نظم عمومی» معنا و تفهیم اتهام میشود.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 ۱۲ خرداد، چهل و دومین سالگرد اعدام ۵۹ نفر از جوانان و دانشآموزان دبیرستانی مهاباد
به گزارش شبکه حقوق بشر کردستان: «در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۳۶۲، فرمانداری مهاباد با انتشار اطلاعیهای از اعدام ۵۹ شهروند کورد اهل مهاباد خبر داد. این ۵۹ نفر که چند تن از آنها کودک (دانشآموزان زیر ۱۸ سال) بودند، به فاصله چند ماه پس از بازداشت و بدون برگزاری دادگاه و اطلاع خانوادههایشان در زندانهای ارومیه و تبریز اعدام شدند.
با وجود گذشت ۴۰ سال از این اعدامهای جمعی، تا کنون اطلاعی از محل دفن آنها در دست نیست و مقامات قضایی و دولتی جمهوری اسلامی ایران به صورت نظاممند و عمدی شواهد کلیدی در خصوص این جنایت را که میتواند در روشن شدن حقایق مربوط به این اعدام مورد استفاده قرار بگیرد، پنهان کرده و یا از بین بردهاند».
روز پنجشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۶۲، صداوسیمای مرکز مهاباد بیانیه شورای تامین شهرستان مهاباد را پخش کرد که در آن به اعدام ۵۹ «زندانی ضدانقلاب» اشاره شده بود. صداوسیمای مهاباد پس از قرائت بیانیه با #حمیدرضا_جلاییپور که فرماندار وقت و رئیس شورای تامین شهرستان مهاباد بود، مصاحبه رادیویی کرد. او در آن مصاحبه تاکید کرد که نظام انقلابی، بدون هیچ گذشتی و با قاطعیت، ضدانقلاب را بهسزای اعمالشان خواهد رساند و تهدید کرد اعدامهای بیشتری در راه خواهد بود.
این فرماندار ۲۳ ساله، فردای همان روز در نماز جمعه مهاباد تهدیدهای خود را تکرار کرد و تاکید کرد که نظام انقلابی اجازه نخواهد داد ضدانقلاب دمکرات و کومله بیش از این کردستان را ناامن کنند.
این اعدام دستهجمعی، انتقامی بود که حاکمیت از کشته شدن محمد بروجردی فرمانده اصلی سپاه در غرب کشور (موسس قرارگاه حمزه) در روز یکشنبه ۱ خرداد در جاده مهاباد به نقده گرفت.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
به گزارش شبکه حقوق بشر کردستان: «در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۳۶۲، فرمانداری مهاباد با انتشار اطلاعیهای از اعدام ۵۹ شهروند کورد اهل مهاباد خبر داد. این ۵۹ نفر که چند تن از آنها کودک (دانشآموزان زیر ۱۸ سال) بودند، به فاصله چند ماه پس از بازداشت و بدون برگزاری دادگاه و اطلاع خانوادههایشان در زندانهای ارومیه و تبریز اعدام شدند.
با وجود گذشت ۴۰ سال از این اعدامهای جمعی، تا کنون اطلاعی از محل دفن آنها در دست نیست و مقامات قضایی و دولتی جمهوری اسلامی ایران به صورت نظاممند و عمدی شواهد کلیدی در خصوص این جنایت را که میتواند در روشن شدن حقایق مربوط به این اعدام مورد استفاده قرار بگیرد، پنهان کرده و یا از بین بردهاند».
روز پنجشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۶۲، صداوسیمای مرکز مهاباد بیانیه شورای تامین شهرستان مهاباد را پخش کرد که در آن به اعدام ۵۹ «زندانی ضدانقلاب» اشاره شده بود. صداوسیمای مهاباد پس از قرائت بیانیه با #حمیدرضا_جلاییپور که فرماندار وقت و رئیس شورای تامین شهرستان مهاباد بود، مصاحبه رادیویی کرد. او در آن مصاحبه تاکید کرد که نظام انقلابی، بدون هیچ گذشتی و با قاطعیت، ضدانقلاب را بهسزای اعمالشان خواهد رساند و تهدید کرد اعدامهای بیشتری در راه خواهد بود.
این فرماندار ۲۳ ساله، فردای همان روز در نماز جمعه مهاباد تهدیدهای خود را تکرار کرد و تاکید کرد که نظام انقلابی اجازه نخواهد داد ضدانقلاب دمکرات و کومله بیش از این کردستان را ناامن کنند.
این اعدام دستهجمعی، انتقامی بود که حاکمیت از کشته شدن محمد بروجردی فرمانده اصلی سپاه در غرب کشور (موسس قرارگاه حمزه) در روز یکشنبه ۱ خرداد در جاده مهاباد به نقده گرفت.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 جمهوری اعدام، جان مجاهد کورکور را گرفت
صبح امروز چهارشنبه ۲۱ خرداد، همزمان با سالگرد تولد #کیان_پیرفلک، مجاهد کورکور اعدام شد. خانوادهی کیان، بارها شهادت داده بودند که مجاهد، عامل قتل کودکشان نیست.
مجاهد کورکور شهروند اهل ایذه در ۲۹ آذر سال گذشته (۱۴۰۱) به اتهام آنچه که تیراندازی به شهروندان در جریان اعتراضات ۲۵ آبان در ایذه و به ویژه قتل کیان پیرفلک خوانده شد بازداشت شد.
انتساب این اتهام به مجاهد کورکور در حالی بوده که خانواده کیان پیرفلک بارها شهادت دادهاند عامل تیراندازی به خودرو آنها و در نتیجه قتل کیان در شامگاه ۲۵ آبان ماموران امنیتی و انتظامی بودهاند و از این رو هیچ شکایتی از مجاهد کورکور ندارند.
به گزارش دادبان: «استدلال دادگاه انقلاب اهواز برای صدور حکم اعدام علیه مجاهد کورکور به اتهام «محاربه و افساد فی الارض»، این است که او در جریان اعتراضات ۲۵ آبان ۱۴۰۱ در ایذه اقدام به تیراندازی به سوی شهروندان کرده و در نتیجه این تراندازی کیان پیرفلک و تعداد دیگری از شهروندان کشته شدند.
این استدلال در حالی مطرح میشود که خانواده کیان پیرفلک بارها اعلام کرده و شهادت دادند که به چشم خود دیدهاند عامل تیراندازی به خودرو آنها و در نتیجه قتل کیان در شامگاه ۲۵ آبان ماموران انتظامی و امنیتی بودهاند و هیچ شهروندی در این تیراندازی نقش نداشته است».
مجاهد کورکور دقیقا در روز ۲۱ خرداد، مصادف با سالروز تولد کیان پیرفلک اعدام شد.
#قیام_علیه_اعدام
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
صبح امروز چهارشنبه ۲۱ خرداد، همزمان با سالگرد تولد #کیان_پیرفلک، مجاهد کورکور اعدام شد. خانوادهی کیان، بارها شهادت داده بودند که مجاهد، عامل قتل کودکشان نیست.
مجاهد کورکور شهروند اهل ایذه در ۲۹ آذر سال گذشته (۱۴۰۱) به اتهام آنچه که تیراندازی به شهروندان در جریان اعتراضات ۲۵ آبان در ایذه و به ویژه قتل کیان پیرفلک خوانده شد بازداشت شد.
انتساب این اتهام به مجاهد کورکور در حالی بوده که خانواده کیان پیرفلک بارها شهادت دادهاند عامل تیراندازی به خودرو آنها و در نتیجه قتل کیان در شامگاه ۲۵ آبان ماموران امنیتی و انتظامی بودهاند و از این رو هیچ شکایتی از مجاهد کورکور ندارند.
به گزارش دادبان: «استدلال دادگاه انقلاب اهواز برای صدور حکم اعدام علیه مجاهد کورکور به اتهام «محاربه و افساد فی الارض»، این است که او در جریان اعتراضات ۲۵ آبان ۱۴۰۱ در ایذه اقدام به تیراندازی به سوی شهروندان کرده و در نتیجه این تراندازی کیان پیرفلک و تعداد دیگری از شهروندان کشته شدند.
این استدلال در حالی مطرح میشود که خانواده کیان پیرفلک بارها اعلام کرده و شهادت دادند که به چشم خود دیدهاند عامل تیراندازی به خودرو آنها و در نتیجه قتل کیان در شامگاه ۲۵ آبان ماموران انتظامی و امنیتی بودهاند و هیچ شهروندی در این تیراندازی نقش نداشته است».
مجاهد کورکور دقیقا در روز ۲۱ خرداد، مصادف با سالروز تولد کیان پیرفلک اعدام شد.
#قیام_علیه_اعدام
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani