بيدارزنى
4.01K subscribers
5.08K photos
1.22K videos
173 files
4.17K links
«بیدارزنی» رسانه‌ای گروهی از کنشگران حقوق زنان است که در زمینه‌ی ارتقای آگاهی جامعه نسبت به برابری جنسیتی و احقاق حقوق زنان فعالیت می‌کنند.

تماس با ما:
@bidarzanitel
ایمیل:
bidarzani@gmail.com
Download Telegram
ما از مادران داغدار به مادران آبان و پس از آن به مادران دادخواه تبدیل شدیم
گفتگو با مادران دادخواه آبان ۹۸

کارِ مستندِ درخشانِ گروه بیدارزنی دقیقا نقطه‌ی مقابلِ قربانی‌سازی و ابژه‌‌سازی از #مادران_دادخواه است‌. گفتگوهای ثبت شده بر مسیری پرتو می‌افکند که نمونه‌اش را در سازمان‌دهی مادران میدان مایو در آرژانتین شاهد هستیم. امیدواریم چنین رویکردی در نقضِ منویاتِ #صنعت_حقوق_بشر مستمر باشد و از دلِ زمینِ مبارزه امکان‌های مقاومت/مبارزه را استخراج کند.

به نوبه‌ی خود از گردانندگان سایت بیدارزنی بابت انجام این گفتگوها و مستندسازی‌های فوقِ ارزشمند قدردانی می‌کنیم.



فرازی از سخنان یکی از مادران:

امیدوارم بتوانیم مثل آنها صبور باشیم ولی خب من این صبوری را دوست ندارم. من می‌گویم شاید مادر ۸۸ صبوری کرد که ۹۶ پیش آمد. مادر ۹۶ صبوری کرد که ۹۸ آمد. من دوست ندارم که ما صبوری کنیم و یک سال دیگری بوجود بیاید. من دوست دارم ما فریاد بزنیم تا چند سال دیگر یک مادر مثل من محبوبه نیاید و بشود مادر پژمان و بگوید که من نمی‌دانستم ۹۸ چه خبر بوده. مثل منی که می‌گفتم من ۸۸ و ۹۶ را نمی‌دانستم. وقتی فرزند من کشته شد فهمیدم که چه خبر بوده. من می‌گویم اگر ۸۸ یا ۹۶ مادرها بلند فریاد می‌زدند شاید به گوش من می‌رسید و ۹۸ پیش نمی‌آمد. کاش خانواده‌های ۹۸ آنقدر بلند فریاد بزنند تا هیچ سالی مثل ۹۸ نباشد.


https://bidarzani.com/43831



#آبان_ادامه_دارد #دادخواهی #علیه_فراموشی #علیه_سکوت #خاوران_هنوز_سرخ_است


@Blackfishvoice
🟣 «سال ۸۸ گلوله‌ای که به سر پسرم مصطفی زدند، فقط او را نکشت، زندگی ما را هم کشت


مصطفی را کشتند و ما #دادخواهی کردیم، ایستادیم و صدای او و دیگر کشته‌شدگان شدیم. مرا به همین دلیل بازداشت و روانه انفرادی و زندان کردند. تنها دارایی‌ام مریم است و از طریق آزار و اذیت و تهدید او، بار دیگر ما را تحت فشار گذاشتند، دو ماه قبل به خانه‌ام ریختند با حکم احضار مریم، دخترم. همه‌ی لوازم شخصی‌مان را بردند. عکس مصطفی و دیگر کشته‌شدگان سال ۸۸ را نیز بردند به این خیال که با ندیدن عکس آنها، فراموش‌شان خواهیم کرد.

مریم و من را دو جلسه احضار و بازجویی کردند و برای دخترم پرونده‌ای در دادسرای اوین گشودند و تهدید به اخراج از دانشگاه کردند. امروز تهدید خود را عملی کردند، از دانشگاه تماس گرفتند تا برود و در خصوص اخراج و محرومیت از تحصیل او صحبت کنند».

از صفحه‌ی اینستاگرام شهناز اکملی

@bidarzani
🟣 شب گذشته، #عرفان_زمانی با شلیک گلوله‌ی ماموران امنیتی در #لاهیجان کشته شد. ماموران او را به گوشه خیابان منتقل کردند، با شلیک گلوله هر کسی که قصد کمک به وی را داشت دور کردند، او را به بیمارستان منتقل نکردند و آن‌قدر بالای سر او ایستادند تا جان سپرد.

قتل فجیع معترضان توسط وحوش سرکوبگر، در چشمان مردم، بسیار آشناست. تاریخ ۴۴ ساله‌ی حکومت، مملو از خاوران‌ها، اعدام‌های صحرایی دهه شصت، کشتار معترضان در خیابان و‌ زیر شکنجه است. اما هر فاجعه‌ای از این دست، همچون قطره‌ای از دریای خون، ایمان و‌‌ باور به #دادخواهی و #انقلاب را صدچندان می‌کند.

▪️قرار دادن دسته‌های گل در محل جان سپردن عرفان زمانی، امشب ۱۳ آبان‌ماه، لاهیجان


#نه_می‌بخشیم_نه_فراموش_می‌کنیم
#اعتراضات_سراسری
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت

@bidarzani
🟣 دهه‌هاست تنِ پاره‌پاره‌ قربانیان سرکوب‌های حکومتی را به خاک می‌سپاریم، دهه‌هاست با ذره ذره خون دل، قدم به قدم ایستادگی و ندا به ندا اعتراض، تاریخی می‌سازیم از همبستگی؛ پیکره‌ای از دادخواهی.

بر شانه‌های این پیکره‌ی شریف که بایستیم، آینده پیداست، از آنِ ماست!

شریان باریکی در تن این #دادخواهی تلاش هر ساله‌ی ما بازماندگان بوده است برای برگزاری آیین یادبودِ کشته‌شدگان. امسال نیز، به‌رسم این سنتِ هر ساله در سالروزِ قتل سیاسی پروانه و داریوش فروهر در خانه و قتلگاه آنان گردهم می‌آییم.

پرستو فروهر، آرش فروهر
سه شنبه یکم آذرماه، ۴ تا ۶ بعدازظهر
خیابان سعدی، خیابان هدایت(قاعدی)، کوچه مرادزاده، پلاک ۲۲

#نه_می‌بخشیم_نه_فراموش_می‌کنیم
#قتل‌های_زنجیره‌ای
#زن_زندگی_آزادی
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت

@bidarzani
🟣 طاهره بجروانی، همسر علی فتوحی از جان‌باختگان اعتراضات آبان خونین ۹۸ و اهل میانه، در روز ۳۰ آذر در محل کار خود در قلعه حسن‌خان تهران بازداشت شده و ۱۱ روز بعد، طی تماسی با خانواده اعلام کرده که برای اخذ اعتراف‌های واهی تحت فشارهای شدید است.

او هم اکنون در زندان اوین به سر می‌برد. طاهره بجروانی پیش از این بارها به‌دلیل #دادخواهی و فعالیت‌های خود، مورد تهدید و آزار نهادهای امنیتی قرار گرفته بود.


#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتصاب_سراسری
#دادخواهان_آبان_۹۸
#نه_می‌بخشیم_نه_فراموش_می‌کنیم

@bidarzani
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
بيدارزنى
Video
🔺به این جملات گوش دهید: "کسانی‌که می‌گویند #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم، می‌خوان حسِ انتقام‌جویی رو ترویج بدن. نباید درون عقده، نفرت و عصبانیت باشد. فراموش نکنید ولی گذر کنید. باید به اون‌ها فرصت دوباره داده بشه."

فکر کنید ویدئویی در کار نبود و ما یا هر رسانه و گروه سیاسی دیگری این رهنمودها را منتشر می‌کرد و خطاب به خانواده‌هایی که تا ۱۲ عضوشان توسط جمهوری اسلامی اعدام شده‌اند می‌گفت: عقده‌ای نباش مادرِ من. فراموش نکن ولی بگذر و به رئیسی، ری‌شهری، خامنه‌ای، شکنجه‌گران سپاه و وزارت اطلاعات و ... یه فرصت دوباره بده.
به علی فلاحيان و ابراهیم رئیسی بگوئید
ده‌ها هزار خانواده‌ی دادخواه از شما خواسته‌اند، دو روز در اتاق بمانید و به کارهای بدتان فکر کنید.
بعد هم روی هم را ببوسید و جامعه را از دور باطل خارج کنید!

واکنش‌تان چه بود؟


🔺این فرد حتی شعور لازم برای درک تاریخی و حقوقی از #دادخواهی را ندارد و در نهایتِ رذالت، خشمِ دادخواهان را به "عقده" فرومی‌کاهد! از همین‌رو از قصرش رهنمود می‌دهد که درون‌تان را از "نفرت" خالی کنید، فراموش نکنید ولی بگذرید! یک فرصت دوباره بدهید!
بیهوده نیست که یاسمین پهلوی ( که خود فارغ‌التحصیل حقوق است ) خواستِ دادخواهی برای اعدام‌شدگانِ دهه‌های شصت و هفتاد _عمدتا چپ و مجاهد_ را بی‌‌معنا و غیرضروری تلقی می‌کند و فرح پهلوی به زبان مادرانه با "روحانیان پاکدل" سخن می‌گوید؛ خانوادگی تقسیم کار کرده‌اند که به آخوند و سپاهی بگویند: ما از یک تباریم.‌

🔺دادخواهی اساسا آزمون محاکمه‌ی عادلانه‌ی آمران و عاملانِ قتل بر پایه‌ی تفتیش عقیده است. دادخواهی برای کسانی‌ست که چیزی جز آزادی و برابری و زندگی شرافتمندانه نمی‌خواستند.
عملیاتی است برای جلوگیری از تکرار خشونتِ دولتی. برای این‌که جنایت‌کاران، ماه‌ها در پیشگاه مردم بنشینند، پاسخ دهند و باقی‌مانده‌ی عمر ننگین خود را محبوس باشند و آینه‌ی عبرت هر نیروی سیاسی شوند که سودایِ وحشی‌گری و خفه کردنِ صداهای مخالف را در سر می‌پروراند.

🔺 پهلوی خلأ اصلاح‌طلبان را پر کرده و عملا به سوپاپ اطمینان جمهوری اسلامی تبدیل شده است. وجود پهلوی برای جمهوری اسلامی برکت است. هیچ اهرمی بهتر از پهلوی نمی‌توانست طی نیم‌سال اخیر بدون در دست داشتن مسلسل و باتوم، در نقش سرکوب‌گر انقلاب ظاهر شود و هر روز با دسیسه‌ای ‌جدید برای جمهوری اسلامی زمان بخرد. پهلوی اپوزیسیون نیست، خودی است.
پهلوی دشمن جمهوری اسلامی نیست، پهلوی و جمهوری اسلامی دشمنِ "ما" ستم‌دیدگان هستند.

#مرگ_بر_ستمگر_چه_شاه_باشه_چه_رهبر
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#نه_سلطنت_نه_رهبری_دموکراسی_برابری
#ساواکی_سپاهی_پیوندتان_مبارک
#جنبش_نئونازی_ایرانی


@Blackfishvoice1
بيدارزنى
Photo
🟣 #بیدارزنی: زنان جان‌باخته در خلال قیام ژینا


قیام ژینا با شعار محوری «ژن، ژیان، ئازادی»، در ۱۶۵ شهر معترض و ۱۴۴ دانشگاه، با سرعتی حداکثری به‌پیش رفت. قتل ژینا امینی، رانه‌ی اصلی مجموعه‌ی چندگانه‌ای از اعتراضات علیه فساد سیاسی، تبعیض جنسیتی و حجاب اجباری و پیوستگی زنجیروار ۴۴ سال سیاست‌های حذف و کشتار حاکمیت شد.

قیام ژینا، زایشگر جلوه‌های شکوهمندی چون اتحاد نیروهای معترض مردمی در شهرها و روستاها، به‌پاخاستن اقلیت‌های اتنیکی و ملی تحت ستم، حضور قدرتمند دانشگاه‌ها، مدارس و اعتصاب‌های سراسری (هرچند منقطع و نه مستمر) در سطح شهرها بود. از سوی دیگر اما، جمهوری اسلامی برای خاموش کردن شعله‌های آتش این قیام، از هیچ جنایتی فروگذار نکرد. از سرکوب گسترده‌ی دانشگاه‌ها تا حملات شیمیایی هدفمند به مدارس، از بیش از ۱۹ هزار بازداشتی تا قتل ده‌ها کودک، تنها بخشی از سرکوب و کشتار در خلال قیام ژیناست.

از تاریخ ۲۹ شهریور ۱۴۰۱، صدها معترض در خیابانْ کشته شدند که هنوز هم ده‌ها معترض بازداشتی با اتهامات مرگ‌آور روبه‌رو هستند. همچنین چهار جوان معترض و شریف به نام‌های «محسن شکاری»، «مجیدرضا رهنورد»، «محمدمهدی کرمی» و «سید محمد حسینی» که پروسه‌ی بازداشت و پرونده‌سازی امنیتی علیه آنان با اشد شکنجه‌های جسمی و روحی، اخذ اعترافات اجباری و محرومیت از تمامی حقوق اساسی‌شان همراه بود، اعدام شدند.

ما در بیدارزنی با یاد تمامی جان‌باختگانِ مبارز این قیام و با ایمان به «ضرورت تحقق دادخواهی» و «حق تعیین سرنوشت»، به مرورِ اسامی و یادواره‌ای از زنان جان‌باخته‌ در خلال قیام ژینا می‌پردازیم. نام این زنان بر اساس شواهد و قرائن موجود، فیلم، مصاحبه، تایید خانواده‌ها و تایید منابع مختلف خبری و حقوق بشری تهیه شده است. زنانی که برای «زندگی» و پایان ارتجاع به خیابان آمدند و برجسته‌سازی شهامت آنها، نه یک سوگ‌واره که ضرورتی دیگرباره بر مبارزه برای آزادی، رهایی و برابری است.

#ژن_ژیان_ئازادی
#نه_می‌بخشیم_نه_فراموش_می‌کنیم
#دادخواهی


@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 #بیدارزنی: «مینو مجیدی» از نخستین زنان جان‌باخته‌ی قیام ژینا


مینو مجیدی، ۶۲ ساله٬ مادر سه فرزند٬ متولد قصرشیرین و ساکن کرمانشاه در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۴۰۱ در جریان اعتراضات اولیه علیه قتل ژینا امینی در بلوار وحدت این شهر با تیراندازی نیروهای ضد شورشْ جان خود را از دست داد. مینو مجیدی، معلم پاکسازی شده‌ی اوایل انقلاب بود و سی سال پیش، مربی تنیس روی میز ناشنوایان و کم شنوایان به صورت داوطلب بوده است.

 بنا بر گزارش‌های مهسا پیرایی، فرزند مینو مجیدی٬ او هدف شلیک ۱۶۷ گلوله‌ی ساچمه‌ای قرار گرفت که در راه انتقال به بیمارستان طالقانی جان خود را از دست داد. او یکی از نخستین کشته‌شدگان قیام ژیناست.

مهسا پیرایی درباره نحوه قتل مادرش به رسانه‌ی کردپا گفت: «روز ۲۹ شهریور ساعت ١٩:٣٠ مادرم به تظاهرکنندگان در چهارراه سی‌متری، نزدیک بلوار وحدت ملحق شد و طبق تحقیقات ما، کمی بعد ماموران یگان ویژه از دو جهت به سمت جمعیتْ شروع به تیراندازی می‌کنند. بین ساعت ۱۹:۴۵ تا ۲۰:۰۰، نزدیک به شیرینی‌فروشی تابان، مادرم تیر خورد و روی زمین افتاد و مردمی که دور او جمع شدند، اول متوجه نشدند که چه اتفاقی افتاده، چرا که فقط یک تیر روی دست او بوده، اما بعد که خون از دهان مادر من بیرون می‌زند، او را به پشت برمی‌گردانند و تن پر گلوله‌ی او را می‌بینند. نیروهای یگان ویژه، ۱۶۷ گلوله‌ی ساچمه‌ای فلزی را از فاصله خیلی کم، حدود یک تا دو متر از پشت سر تا کمر مادرم شلیک کردند. کمی بعد مادرم را یک تیبا سفید (که احتمالا ماشین از سمت نیروهای امنیتی بوده است) به بیمارستان منتقل کردند...پیکر مادرم ۳۰ شهریور بعد از بازجویی از پدرم و نتیجه پزشکی قانونی تحویل داده شد و روز ۳۱ شهریور در آرامستان میناباد ( آرامستان اهل تسنن کرمانشاه) با تدابیر امنیتی به خاک سپرده شد.»

 در نامه بیمارستان طالقانی به پزشکی قانونی در ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ نوشته شده است که: «فوت، خارج از بیمارستان» صورت گرفته و علت مراجعه به پزشکی قانونی نیز «مشکوک» عنوان شده است. این سند همچنین حاکی از آن است که مینو مجیدی «بدون علائم حیاتی» به بیمارستان منتقل شده است و نشان می‌دهد شدت جراحات به حدی بود که او فورا جان خود را از دست داده است. در تاریخ ۳۰ شهریور٬ دادستان کرمانشاه در گفت‌وگو با رسانه‌های دولتی، ضمن تایید خبر کشته شدن دو نفر در تجمعات اعتراضی این شهر، مدعی شده بود که قتل این شهروندان «توسط عوامل ضدانقلاب رخ داده» و «این افراد با سلاح‌های غیرسازمانی هدف قرار گرفته‌اند.»

رویا پیرایی٬ یکی دیگر از دخترانِ مینو مجیدی به نشانه‌ی اعتراض به سیاست‌های سرکوبگرانه جمهوری اسلامی و سوگواری مادرش، بر سر مزار او موی سر خود را تراشید و حجاب از سر برداشت. مهسا پیرایی پیشتر در توصیف مادرش به رادیو زمانه گفته بود: «مادرم یک زن آزاده و فمینیستی واقعی بوده که همیشه مدافع حقوق زنان بود. او پر از انرژی و شور زندگی بود... بعد از انقلاب ٥٧ مادرم از حق تدریس محروم شد و خانه‌دار بود. یک مدت مربی تنیس روی میز ناشنوایان و کم‌شنوایان به‌طور داوطلب بود. اوایل انقلاب هم از "تربیت معلم" پاکسازی شد، قبلا معلم بود، تدریس می‌کرد ولی بعد از پاکسازی اجازه کار نداشت، شاید فقط به دلیل کُرد و اهل تسنن بودن».

مهسا پیرایی در رابطه با #دادخواهی مادرش اعلام کرده است: «من و خواهرم رویا که خارج از ایران هستیم، صدای خاموش شده مادرم و صدای اعتراض و دادخواهی خانواده‌ام شدیم، مادرم در اعتراضات با خواست خودش شرکت کرده و حتی در جواب پدرم که نگران حضور در اعتراضات بود، گفت: اگر من نروم، تو نروی، پس جوان‌های مردم بروند و کشته شوند؟»


پیکر مینو مجیدی، فرزند وجیهه قویدل و وحید مجیدی و متولد بیستم تیرماه ١٣٣٩ در قصرشیرین، در آرامستان میناباد (آرامستان اهل تسنن کرمانشاه) قرار دارد.


#ژن_ژیان_ئازادی
#نه_می‌بخشیم_نه_فراموش_می‌کنیم
#دادخواهی

@bidarzani
بيدارزنى
Video
🟣 #بیدارزنی: «نیکا شاکرمی» از نخستین نوجوانان جان‌باخته در قیام ژینا


نیکا شاکرمی،‌‌ متولد ۱۰ مهر ۱۳۸۴ در خرم آباد، نوجوان ۱۷ ساله‌ای بود که در اعتراضات ۲۸ شهریورماه ۱۴۰۱ در بلوار کشاورز تهران حضور داشت و ناگهان ناپدید شد. پس از ۹ روز بی‌خبری، پیکر بی‌جان او روز ۹ مهرماه از سردخانه‌ی کهریزک به خانواده‌اش تحویل داده شد. طبق گزارش‌های مبتنی بر مصاحبه‌های «نسرین شاکرمی» مادر نیکا: «جنازه‌ی نیکا با صورت و گونه‌ی شکسته، دندان‌های خرد شده و آسیب شدید در پشت جمجمه‌ی سر» در سردخانه به آنان تحویل داده شده است.
نیکا به هنر علاقه داشت و در تهران در هنرستان تحصیل می‌کرد و همزمان در کافه‌ای نیز مشغول به‌کار بود. بر اساس ویدیوهای منتشرشده در فضای مجازی در روز ۲۸ شهریورماه، نیکای ۱۷ ساله با شجاعت تمام در صف اول اعتراضات در تقاطع بلوار کشاورز و خیابان ۱۶ آذر حضور داشته است. از این رو با شروع سرکوب، توسط نیروهای حکومتی شناسایی شده و همان شب بازداشت شده است. او در آخرین تماسی که با مادر خود داشت، گفته بود که نیروهای حکومتی او و دوستانش را دنبال کردند. تلفن‌همراه نیکا در ساعت ۱۱:۴۰ شب ۲۸ شهریورماه از دسترس خارج می‌شود و بنا بر گواهی پزشکی قانونی، جنازه‌ی وی صبح روز ۲۹ شهریورماه به سردخانه‌ی کهریزک منتقل می‌شود. پس از ۹ روز بی‌خبری و مراجعه‌ی مکرر اعضای خانواده، پیکر او در کهریزک توسط مادرش شناسایی شد.
پیکر نیکا شاکرمی توسط نیروهای امنیتی، مخفیانه و بدون حضور اعضای خانواده دفن شد. این درحالی است که قرار بود وی در قبرستان صالحین شهر خرم‌آباد به خاک سپرده شود، اما مأموران امنیتی پیکر او را از غسال‌خانه شهر خرم‌آباد دزدیدند و در روستایی دورافتاده در ۴۰ کیلومتری خرم‌آباد در آرامستان «حیات‌الغیب» به خاک سپردند. خاک‌سپاری او با حضور دست‌کم ۷۰ الی ۸۰ مامور امنیتی مسلح و بدون حضور اعضای خانواده انجام شد. دو فرد فامیل نیکا هم که پس از اطلاع از ربوده‌شدن او به‌دست مأموران امنیتی به این روستا رفتند، با ماموران درگیر شدند.

نیکا شاکرمی، دختری جسور و پر از شور زندگی بود. در تمامی ویدئوهای منتشر شده، او آزاد و رها به رقص و آواز می‌پردازد. او با شجاعتی مثال زدنی در صف نخست اعتراضات علیه قتل ژینا امینی حضور یافت و حجاب اجباری خود را آتش زد... نیکایی که به گفته‌ی مادرش، بسیار زودْ بزرگ شد.

#ژن_ژیان_ئازادی
#نه_می‌بخشیم_نه_فراموش_می‌کنیم
#دادخواهی

@bidarzani
🟣 #بیدارزنی : «حنانه کیاکجوری» از زنان جان‌باخته‌ی نوشهر


حنانه کیاکجوری متولد ۱۷ بهمن ۱۳۷۸ در نوشهر در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ در نزدیکی میدان آزادی این شهر با شلیک مستقیم گلوله‌ی نیروهای ضدشورش به پهلو، جان خود را از دست داد. حنانه ۲۲ ساله بود و به‌تازگی نامزد کرده بود.

عصر روز ۳۰ شهریور، بیمارستان بهشتی این شهر، غرق در خونِ معترضانِ مجروح شد و پنج جوان معترض با وخامت حال نیز در این بیمارستان بستری شدند. پیکر حنانه کیا، روز اول‌مهرماه در آرامستان الجواد به‌خاک سپرده شد.
مراسم چهلم او در تاریخ ۱۱ آبان‌ماه با حضور گسترده‌ی مردم نوشهر به‌یکی از روزهای اعتراضی و تاریخی این شهر تبدیل و با هجوم ماموران امنیتی و تیراندازی به‌سمت جمعیت مردمی همراه شد. حنانه دختری آرام و عاشق زندگی بود که خود را برای مراسم عروسی آماده می‌کرد.
حنانه یکی از نخستین جان‌باختگان نوشهر در خلال قیام ژینا است.


#ژن_ژیان_ئازادی
#نه_می‌بخشیم_نه_فراموش_می‌کنیم
#دادخواهی

@bidarzani
بيدارزنى
Video
🟣 #بیدارزنی: سارینا اسماعیل‌زاده، از نوجوانان جان‌باخته‌ی کرج در خلال قیام ژینا



سارینا اسماعیل‌زاده یکی از نوجوانان آگاه و معترضی بود که با ضربات متعدد باتوم ماموران امنیتی بر سرش، جان خود را از دست داد.

سارینا متولد ۱۱ تیرماه ۱۳۸۵، دانش‌آموز مدرسه‌ی فرزانگان و ساکن مهرشهر کرج بود که در تظاهرات ۱ مهرماه کرجْ شرکت کرد و کشته شد.
پس از قتل سارینا، نیروهای امنیتی بارها تلاش کردند تا با تحت فشار قرار دادن خانواده، علت جان‌باختن او را خودکشی و‌ سقوط از ارتفاع، اعلام کنند.

سارینا از طریق کانال یوتیوب و تلگرام‌اش، با زبان و جهان‌بینی خود به شرح و بیان دیدگاه و دغدغه‌هایش پیرامون وضعیت زنان، جایگاه نابرابر دختران در خانواده، سرکوب جنسیتی، فقر و‌ شرح وضع دختران هم‌کلاسی خود می‌پرداخت. او در یکی از ویدئوهایی که در صفحه یوتیوب خود قرار داده، اعلام کرده بود: «مردم یک کشور چه انتظاری میتونن از کشور خودشون داشته باشن؟ رفاه، رفاه، رفاه، نه چیز دیگه‌ای...یک سری محدودیت‌هایی که مخصوصا برای زن‌ها خیلی بیشتره مثل «حجاب اجباری». مثل خیلی از ممنوعیت‌هایی که برای پسرها نیست، مثلا ما حتی یه استادیوم نمی‌تونیم بریم...بحث خیلی بیسیکیه (ابتدایی) و انقدر شنیدیم که همه‌مون اذیت می‌شیم...»

سارینا به‌جز تلاش برای ابراز عقاید و اعتراض علیه وضعیت موجود، از طریق شعر و موسیقی نیز، پیوند اجتماعی خود را با محیطی که خواهان تغییر آن بود، برقرار می‌کرد. کانال تلگرام او به نام (My Whole Universe) و همچنین صفحه یوتیوب وی به اسم (Sarinacmz) حاوی تمامی روحیات، زندگی شخصی دختر نوجوانی چون او و تلاش‌هایش برای تغییر در ساحت زیست شخصی و اجتماعی‌اند.

اعتراض علیه قتل سارینا اسماعیل‌زاده، همچون قتل نیکا شاکرمی، حدیث نجفی و...در اوایل قیام ژینا در دانشگاه‌ها، مدارس و خیابان‌ها متکثر شد. او دو‌‌‌ روز پیش از شرکت در اعتراضات، با انتشار عکس زنان و دختران مبارز در خیابان‌ها، دو پیام کوتاه را نیز منتشر کرد: «یعنی میشه بشه؟»....«وطنم بوی غربت می‌ده».

سارینا، در طبقه دوم مزار پدر خود، به خاک سپرده شد. دختری که رویای رهایی و آزادی در سر داشت، هرگز مرعوب ارتجاع نشد و آرزوهای جمعی‌اش بسیار بزرگ‌تر از شانزده سالِ کودکی‌اش بود.


#ژن_ژیان_ئازادی
#نه_می‌بخشیم_نه_فراموش_می‌کنیم
#دادخواهی

@bidarzani
بيدارزنى
Video
🟣 #بیدارزنی: حدیث نجفی از زنان جان‌باخته‌ در خلال قیام ژینا

حدیث نجفی متولد ۱۵ دی‌ماه ۱۳۷۸، در تظاهرات ۳۰ شهریورماه کرج با شلیک گلوله‌های متعدد ماموران امنیتی جان خود را از دست داد. حدیث، دیپلم طراحی‌دوخت داشت و پس از پایان مدرسه، دوره‌ی آموزشی حسابداری را گذراند و در رستورانی واقع در مهرشهر کرج، صندوق‌دار بود.

ظهر روز ۳۰ شهوریورماه، او فراخوان اعتراضی علیه قتل «ژینا امینی» را در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد. افسون نجفی، خواهر حدیث نجفی پیشتر در گفتگو با رادیو فردا گفته بود: «حدیث ساعت ۷ شب از سرکار به خونه اومد، یه کوله برداشت، لباسْ عوض کرد و رفت. در طول مسیر برای دوستانش ویدئو ارسال کرده و به اونها اطلاع داده بود که به تظاهرات میره. ساعت ۸ و نیم شب با ما تماس گرفتن که حدیث تیر خورده و بیمارستان قائم بستری شده. ماموران به‌دروغ به ما گفتن که حدیث اینجا نیست و توسط مردم، فراری داده شده، اما حدیث، همون شب کشته شده بود و در بیمارستان بود.»

خانواده‌ی حدیث پیکر او را دو‌ روز بعد در غسال‌خانه‌ی بهشت‌سکینه کرج، تحویل گرفته و تحت رصد ماموران امنیتی به‌خاک سپردند. افسون نجفی در این‌باره گفته است: «علی‌رغم فشار ماموران، ما با جیغ و فریاد تونستیم در حد ۵ ثانیه کفن رو کنار بزنیم و صورت حدیث رو ببینیم. صورت و گردن حدیث، پر از تیر ساچمه‌ای بود...». پیشتر مادر او از ۳ گلوله بر قلب، شکم و گردن و تعداد بی‌شماری ساچمه بر پیکر فرزندش اطلاع داده بود، فاجعه‌ای که در گواهی فوت او نیز با عنوان "عملکرد وسایل جنگی خارج از جنگ» و «اصابت گلوله» درج شده است.

مراسم چهلم حدیث نجفی در روز ۱۲ آبان ۱۴۰۱ یکی از بزرگترین تجمعات اعتراضی با حضور گسترده‌ی مردم در خلال قیام ژیناست. این تجمع هزاران نفری، علی‌رغم شکوه اتحاد مردمی و تسخیر محلات و خیابان‌ها به‌دست مردم معترض، با تیراندازی مستقیم ماموران به‌سوی مردم همراه شد: در این مراسم علاوه بر بازداشت‌های گسترده، ۵ معترض با گلوله‌ی ماموران امنیتی و ضدشورش جان باختند، برای ۱۵ نفر به اتهام قتل یک بسیجی سرکوبگر (روح‌الله عجمیان)، پرونده‌سازی امنیتی شکل گرفت که به تبع آن، دو جوان معترض و شریف (محمدمهدی کرمی و سیدمحمد حسینی) اعدام شدند.

▪️نیما نوری، سپهر اعظمی، احمد گودرزی (بازداشت در روز چهلم و مرگ در پی شکنجه)، مهدی حضرتی و مهران شکاری با شلیک مستقیم گلوله‌ی ماموران امنیتی در مراسم چهلم حدیث نجفی کشته شدند.

⚪️ از واپسین ساعات ۱۲ آبان ماه، حاکمیت ذیل یک پرونده‌سازی دروغین و امنیتی، ۱۵ نفر را با اتهامات فساد فی‌الارض، حمله به نیروی مقاومت بسیج، اجتماع و تبانی علیه امنیت‌ملی و فعالیت تبلیغی علیه نظام، بازداشت و ۵ نفر از آنان را به اعدام محکوم کرد. این بازداشت‌های خشونت‌بار، همراه با ضرب‌وشتم، شکنجه جسمی و روانی، اعترافات اجباری، محرومیت از حق دسترسی به وکیل و... با رای نهایی صادره از دادگاه، در این مرحله قرار دارد:

در این پرونده، دکتر حمید قره حسنلو به ۱۵ سال حبس و تبعید به شهر یزد، فرزانه قره حسنلو به ۵ سال حبس و تبعید به مشهد، حسین محمدی، رضا آریا و مهدی محمدی هر یک به ۱۰ سال حبس، جواد زرگران، رضا شاکر زواردهی و بهراد علی کناری هر یک به ۲۵ سال حبس، محمدامین اخلاقی به ۵ سال و علی معظمی گودرزی به ۳ سال حبس محکوم شدند.

▪️در این میان #محمدمهدی_کرمی و #سیدمحمد_حسینی دو جوان کارگرِ شریف و معترض در این پرونده نیز در روز ۱۷ دی‌ماه اعدام شدند.

حدیث نجفی و دختران جوانی نظیر او، از ستون‌های اصلی پیش‌برد قیام ژینا بوده و هستند. جستجو در زندگی کوتاه آنها ما را با انبوهی از تصاویر حقیقی از زندگی عادی دخترانی رو‌به‌رو میکند که برای حق زندگی خود جنگیدند. این جنگ تمام‌قد، خود را در تمامی اشکالِ حفظ سرزندگی و روحیه و تلاش برای تغییر، نمایان می‌کند.

حدیث نجفی پیش از جان‌باختن با گلوله‌های ماموران در آخرین ویدئوی منتشر شده از خود اعلام کرد: «خیلی دوست دارم الان که دارم میرم، آخرش وقتی چند سال گذشت، خوشحال باشم که رفتم تظاهرات و همه چی عوض شده...».

امید است که تحقق انقلاب به دست مردم و نابودی تمامی اشکال ارتجاع، زایشگر «شادی جمعی» باشد. همان خوشحالی و شادی‌ای که دخترانی چون حدیث نجفی با اراده‌ای پولادین در صدد خلق آن بودند.

#ژن_ژیان_ئازادی
#نه_می‌بخشیم_نه_فراموش_می‌کنیم
#دادخواهی

@bidarzani
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در سحرگاه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۹ #معلم_رهایی، #فرزاد_کمانگر توسط حاکميتِ انسان‌ستیزِ جمهوری اسلامی اعدام شد.

او چند روز پیش از اعدام، خطاب به معلمان زندانی نوشت:

"مگر می‌توان در قحط سال عدل و داد معلم بود اما الفبای امید و برابری را تدریس نکرد حتی اگر راه ختم به اوین و مرگ شود؟
نمی.توانم تصور کنم در سرزمین صمد و خانعلی و عزتی معلم باشیم و همراه ارس جاودانه نگردیم. نمی‌توانم تجسم کنم که نظاره‌گر رنج و فقر مردمان این سرزمین باشیم و دل به رود و دریا نسپاریم و طغیان نکنیم.
می.دانم روزی این راه سخت و پر فراز و نشیب هموار گشته و سختی‌ها و مرارت‌های آن نشان افتخاری خواهد شد برای تو معلم آزاده تا همه بدانند که معلم، معلم است حتی اگر سد راه‌اش فیلتر و گزینش باشد و زندان و اعدام که آموزگار نام‌اش را و افتخارش را ماهیان کوچولوی‌اش به او بخشیده‌اند نه مرغان ماهیخوار."



#ماهی_سیاه_کوچولو #صمد_بهرنگی #قسم_به_خون_یاران_ایستاده_ایم_تا_پایان #دادخواهی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم


@Blackfishvoice1
Forwarded from نقد
ماشین اعدام و شکنجه‌ی رژیم جمهوری اسلامی، بار دیگر سه نفر از ما را به قتل رساند. آن‌ها آخرین کشته‌ی این دستگاه خون‌ریز نخواهند بود مادام که خشم و دردمان را به کنشی جمعی، انقلابی و اعتراضی بدل نکنیم.
برای متوقف کردن این چرخه‌ی کشتار، لغو بی‌قید و شرط مجازات اعدام نخستین و بدیهی‌ترین پیش‌شرط است.

زنده باد مقاومت و
برچیده باد داغ و درفش و اعدام!

#قیام_علیه_اعدام
#نه_به_شکنجه
#دادخواهی
#خانه_اصفهان
#سعید_یعقوبی
#صالح_میرهاشمی
#مجید_کاظمی
#حبیب_اسیود
#علی_مجدم
#محمدرضا_مقدم
#معین_خنفری
#حبیب_دریس
#عدنان_غبیشاوی
#سالم_آلبوشوکه
#مجاهد_کورکور
#کامبیز_خروت

#زن_زندگی_آزادی

🖋@naghd_com
بيدارزنى
Photo
🟣 هنگامه چوبین، مادر دادخواه آرتین رحمانی، به دادسرا احضار شد

آرتین رحمانی، کودک ۱۷ ساله‌ای بود که در ۲۵ آبان ۱۴۰۱ و‌ در خلال قیام ژینا در ایذه به‌ضرب گلوله‌ی ماموران امنیتی کشته شد.

بر اساس برگه احضاریه، این مادر دادخواه برای روز ۲۷ خردادماه به دادسرا احضار شده است.
هنگامه چوبین در حساب کاربری توییتر خود نوشته است:

«من مادر آرتین رحمانی پیانی به جرم #دادخواهی از خون به ناحق ریخته پسرم و برادرم که چندین ماه است بدون تفهیم اتهام در زندان محبوس کرده‌اند به دادسرا احضار شدم. در اینجا اعلام می‌کنم که احضار به دادسرا نه در منِ دست از جان شسته رعب و وحشتی ایجاد می‌کند و نه خللی در عزم و اراده راسخم در جهت بیان حقیقتِ شب بیست و پنج آبان ماه شهرستان ایذه. نیک می‌دانم که این راهی که در آن گام گذاشتم، پایانش جان سپردنم در راه آزادی و عدالت است…»


⚪️ آرتین رحمانی، نوجوان متولد ۱۳۸۴ در جریان اعتراضات ۲۵ آبان ۱۴۰۱ در ایذه، بر اثر شلیک گلوله نیروهای امنیتی جان خود را از دست داد.
فواد چوبین، دایی آرتین رحمانی نیز ۲۲ فروردین سال جاری توسط نیروهای امنیتی در ایذه بازداشت شد. او در دوران بازداشت به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.

هنگامه چوبین پیش‌تر نیز از تحت فشار گذاشتن برادر خود برای گرفتن اعتراف اجباری خبر داده بود.

#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتصاب_سراسری
#مادران_دادخواه

@bidarzani
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
#پدرام_آذرنوش اگر توسط پاسداران خامنه‌ای به قتل نمی‌رسید امروز ۱۹ ساله می‌شد.


پدرام روز ۳۱ شهریور ۱۴۰۱
در خیابان‌های #دهدشت شاهد ضرب و شتم زنی جوان زیر توسط ماموران شد و برای کمک به او وارد صحنه می‌شود. اما ماموران پدرام را نیز مورد حمله قرار داده و با تفنگ ساچمه‌ای به او تیراندازی می‌کنند.
در همین حین یک مامور تک تیرانداز که متوجه درگیری پدرام با ماموران شده است، قلب او را هدف گلوله‌ی جنگی قرار می‌دهد.

یکی از نزدیکان پدرام گفته بود:
"گلوله جنگی تک‌تیرانداز از بالای پشت بام، حالت بالا به پایین به قلبش خورده. قلب و کلیه و سینه را ترکانده و جان او را گرفته است.
پیکر او را در بیمارستان یک جایی مانند انباری انداخته بودند. دایی‌ها و عموهای پدرام در بیمارستان را شکاندند و از آنجا بیرون آوردند. روی دست‌های آنها بود که پدرش رسید و همان‌جا سکته کرد و به آی‌سی‌یو منتقل شد."


#جمهوری_کودک_کش_اسلامی
#حکومت_کودک_کش
#جمهوری_کشتار
#از_یاد_مبر_خون_را
#علیه_فراموشی
#دادخواهی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم


@Blackfishvoice1
بيدارزنى
Photo
🟣 ۲۸ شهریورماه، اولین سالگرد جان‌باختن نیکا شاکرمی


نیکا شاکرمی،‌‌ متولد ۱۰ مهر ۱۳۸۴ در خرم‌آباد، نوجوان ۱۷ ساله‌ای بود که در اعتراضات ۲۸ شهریورماه ۱۴۰۱ در بلوار کشاورز تهران حضور داشت و ناگهان ناپدید شد. پس از ۹ روز بی‌خبری، پیکر بی‌جان او روز ۹ مهرماه از سردخانه‌ی کهریزک به خانواده‌اش تحویل داده شد.

طبق گزارش‌های مبتنی بر مصاحبه‌های «نسرین شاکرمی» مادر نیکا: «جنازه‌ی نیکا با صورت و گونه‌ی شکسته، دندان‌های خرد شده و آسیب شدید در پشت جمجمه‌ی سر» در سردخانه به آنان تحویل داده شده است.

نیکا به هنر علاقه داشت و در تهران در هنرستان تحصیل می‌کرد و همزمان در کافه‌ای نیز مشغول به‌کار بود.

بر اساس ویدیوهای منتشرشده در فضای مجازی در روز ۲۸ شهریورماه، نیکای ۱۷ ساله با شجاعت تمام در صف اول اعتراضات در تقاطع بلوار کشاورز و خیابان ۱۶ آذر حضور داشته است. از این رو با شروع سرکوب، توسط نیروهای حکومتی شناسایی شده و همان شب بازداشت شده است. او در آخرین تماسی که با مادر خود داشت، گفته بود که نیروهای حکومتی او و دوستانش را دنبال کردند. تلفن‌همراه نیکا در ساعت ۱۱:۴۰ شب ۲۸ شهریورماه از دسترس خارج می‌شود و بنا بر گواهی پزشکی قانونی، جنازه‌ی وی صبح روز ۲۹ شهریورماه به سردخانه‌ی کهریزک منتقل می‌شود. پس از ۹ روز بی‌خبری و مراجعه‌ی مکرر اعضای خانواده، پیکر او در کهریزک توسط مادرش شناسایی شد.
پیکر نیکا شاکرمی توسط نیروهای امنیتی، مخفیانه و بدون حضور اعضای خانواده دفن شد. این درحالی است که قرار بود وی در قبرستان صالحین شهر خرم‌آباد به خاک سپرده شود، اما مأموران امنیتی پیکر او را از غسال‌خانه شهر خرم‌آباد دزدیدند و در روستایی دورافتاده در ۴۰ کیلومتری خرم‌آباد در آرامستان «حیات‌الغیب» به خاک سپردند. خاک‌سپاری او با حضور دست‌کم ۷۰ الی ۸۰ مامور امنیتی مسلح و بدون حضور اعضای خانواده انجام شد. دو فرد فامیل نیکا هم که پس از اطلاع از ربوده‌شدن او به‌دست مأموران امنیتی به این روستا رفتند، با ماموران درگیر شدند.

نیکا شاکرمی، دختری جسور و پر از شور زندگی بود. در تمامی ویدئوهای منتشر شده، او آزاد و رها به رقص و آواز می‌پردازد. او با شجاعتی مثال زدنی در صف نخست اعتراضات علیه قتل ژینا امینی حضور یافت و حجاب اجباری خود را آتش زد... نیکایی که به گفته‌ی مادرش، بسیار زود بزرگ شد.

#ژن_ژیان_ئازادی
#نه_می‌بخشیم_نه_فراموش_می‌کنیم
#دادخواهی

@bidarzani
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🟣 «نیکا شاکرمی» از نخستین نوجوانان جان‌باخته در قیام
ژینا

#ژن_ژیان_ئازادی
#نه_می‌بخشیم_نه_فراموش_می‌کنیم
#دادخواهی

@bidarzani