بيدارزنى
Photo
🟣 گزارشی از وضعیت زنان زندانی سیاسی اوین که به زندان قرچک منتقل شدند
سه روز از انتقال بند زنان سیاسی و بندهای ۸ و ۴ زندان اوین به زندانهای قرچک و تهران بزرگ میگذرد. این انتقال در پی تخریب گسترده زندان بر اثر حملات موشکی اسراییل به بخشهای مختلف این زندان صورت پذیرفته است. پس از ۳ روز بیخبری و عدم برخورداری از حق تماس، شماری از زندانیان توانستند با خانوادههای خود صحبت کنند.
زندان قرچک ورامین که در خود هزاران زن با جرائم عمدتا عمومی و…را جای داده، از منظر امکانات رفاهی، آب شرب سالم، جیرهبندی سالم و ارزان مواد غذایی، تهویه و سیستم گرمایش/سرمایش، سالنهای ورزشی امن، کتابخانهی مجهز و حتی دستگاههای تلفن سالم، یکی از فجیعترین زندانهای کشور است.
برای زنان جرائم عمومی، مواد، قتل و… که با احکام طولانی مدت حبس، سالهاست که در بندهای این زندان، دوران محکومیت خود را میگذرانند، قرارگیری در یک سوتغذیهی مداوم، گرانی سرسامآور اقلام و وسایل بهداشتی و ضروری در فروشگاههای زندان و تبعیضهایی نظیر زمان کوتاه برخورداری از تلفن، سیگار، نوع پوشش و همچنین برخورد ماموران زندان -خاصه در دفتر افسر نگهبانی- یک کابوس استمراری و ضجری هر روزه است.
در زندان قرچک - همچون دیگر زندانها- برخورداری از پول، به معنای خرید بیشتر و رفاه بیشتر است و این مسئله خود حاکی از وضعیت بیشمار زنان فقیر، محروم از خانوادههای حمایتگر یا زنان سرپرست خانواری است که با ۱۲ ساعت کار در کارگاهها، نانآور خانوادههای خود نیز هستند.
از سه روز گذشته، بند زنان سیاسی زندان اوین، بدون مهلتی برای جمعآوری وسایل خود، به زندان قرچک منتقل شدند. #آنیشا_اسداللهی در تماسی کوتاه ضمن اطلاع از سلامت خود و دیگر زندانیان، اعلام کرده است که همگی زنان بند در کنار هم هستند. همچنین #ریحانه_انصاریفر، شرایط حاضر در قرچک را «بسیار فاجعهبار» توصیف کرده است.
♦️برای مسئولین سازمان امور زندانها که مدتهاست بهدنبال تعطیلی بند زنان اوین و انتقال آنان به زندان قرچک ورامین بودند، حملهی اسراییل و کشتار بیشمار سرباز وظیفه، خانوادههای زندانیان حاضر در سالن ملاقات، رهگذران خیابان و کارمندان این زندان، مجرایی برای تحقق فوری این امر بوده است.
تا کنون اسامی زندانیان بند سیاسی زنان اوین در این زندان ثبت نشده است و هیچگونه قطعیت یا چشماندازی مبنی بر انتقال مجدد آنان به اوین - پس از بازسازی زندان- یا تداوم حضور آنان در قرچک وجود ندارد. هماینک #صغری_خدادادی رئیس زندان قرچک ورامین، سازمان امور زندانها و قوه قضاییه، مسئول جان زندانیان بند سیاسی زنان اوین نیز هستند که در بلاتکلیفی کامل و بهت ناشی از انفجار و تخریب بند بر پیکرهشان، تنها از زندانی به زندانی دیگر منتقل شدند.
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
سه روز از انتقال بند زنان سیاسی و بندهای ۸ و ۴ زندان اوین به زندانهای قرچک و تهران بزرگ میگذرد. این انتقال در پی تخریب گسترده زندان بر اثر حملات موشکی اسراییل به بخشهای مختلف این زندان صورت پذیرفته است. پس از ۳ روز بیخبری و عدم برخورداری از حق تماس، شماری از زندانیان توانستند با خانوادههای خود صحبت کنند.
زندان قرچک ورامین که در خود هزاران زن با جرائم عمدتا عمومی و…را جای داده، از منظر امکانات رفاهی، آب شرب سالم، جیرهبندی سالم و ارزان مواد غذایی، تهویه و سیستم گرمایش/سرمایش، سالنهای ورزشی امن، کتابخانهی مجهز و حتی دستگاههای تلفن سالم، یکی از فجیعترین زندانهای کشور است.
برای زنان جرائم عمومی، مواد، قتل و… که با احکام طولانی مدت حبس، سالهاست که در بندهای این زندان، دوران محکومیت خود را میگذرانند، قرارگیری در یک سوتغذیهی مداوم، گرانی سرسامآور اقلام و وسایل بهداشتی و ضروری در فروشگاههای زندان و تبعیضهایی نظیر زمان کوتاه برخورداری از تلفن، سیگار، نوع پوشش و همچنین برخورد ماموران زندان -خاصه در دفتر افسر نگهبانی- یک کابوس استمراری و ضجری هر روزه است.
در زندان قرچک - همچون دیگر زندانها- برخورداری از پول، به معنای خرید بیشتر و رفاه بیشتر است و این مسئله خود حاکی از وضعیت بیشمار زنان فقیر، محروم از خانوادههای حمایتگر یا زنان سرپرست خانواری است که با ۱۲ ساعت کار در کارگاهها، نانآور خانوادههای خود نیز هستند.
از سه روز گذشته، بند زنان سیاسی زندان اوین، بدون مهلتی برای جمعآوری وسایل خود، به زندان قرچک منتقل شدند. #آنیشا_اسداللهی در تماسی کوتاه ضمن اطلاع از سلامت خود و دیگر زندانیان، اعلام کرده است که همگی زنان بند در کنار هم هستند. همچنین #ریحانه_انصاریفر، شرایط حاضر در قرچک را «بسیار فاجعهبار» توصیف کرده است.
♦️برای مسئولین سازمان امور زندانها که مدتهاست بهدنبال تعطیلی بند زنان اوین و انتقال آنان به زندان قرچک ورامین بودند، حملهی اسراییل و کشتار بیشمار سرباز وظیفه، خانوادههای زندانیان حاضر در سالن ملاقات، رهگذران خیابان و کارمندان این زندان، مجرایی برای تحقق فوری این امر بوده است.
تا کنون اسامی زندانیان بند سیاسی زنان اوین در این زندان ثبت نشده است و هیچگونه قطعیت یا چشماندازی مبنی بر انتقال مجدد آنان به اوین - پس از بازسازی زندان- یا تداوم حضور آنان در قرچک وجود ندارد. هماینک #صغری_خدادادی رئیس زندان قرچک ورامین، سازمان امور زندانها و قوه قضاییه، مسئول جان زندانیان بند سیاسی زنان اوین نیز هستند که در بلاتکلیفی کامل و بهت ناشی از انفجار و تخریب بند بر پیکرهشان، تنها از زندانی به زندانی دیگر منتقل شدند.
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
🟣 درد ما درد شماست، مردم به ما ملحق شوید
«مردم شریف و آگاه ایران!
علیرغم بحران جنگ، فرزندان شما در گیلان، سنگر کف خیابان را ترک نگفته و طی دو هفته گذشته با افتخار، پرچم مطالبهگری را در اهتزاز نگهداشتند.
بنابراین دگربار به یکشنبههای اعتراضی سراسری پیوسته و کف خیابان را از آن خود کرده و فریاد " کارگر- معلم- کشوری- لشکری /اتحاد اتحاد " را با شعار محوری " «درد ما درد شماست مردم به ما ملحق شوید» پیوند زده بلکه زینهاری باشد برای تصمیمسازان نابخرد.
" کارگر زندانی، معلم زندانی آزاد باید گردد"
"مادههای ۹۶ و ۵۴ اجرا باید گردد"
"فقط کف خیابون/ بدست میاد حقمون"
زمان: یکشنبه ۸/تیر/۴۰۴ ساعت ۱۰/۳۰
مکان: رشت، گلسار،مقابل اداره کل تامین اجتماعی استان گیلان»
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
«مردم شریف و آگاه ایران!
علیرغم بحران جنگ، فرزندان شما در گیلان، سنگر کف خیابان را ترک نگفته و طی دو هفته گذشته با افتخار، پرچم مطالبهگری را در اهتزاز نگهداشتند.
بنابراین دگربار به یکشنبههای اعتراضی سراسری پیوسته و کف خیابان را از آن خود کرده و فریاد " کارگر- معلم- کشوری- لشکری /اتحاد اتحاد " را با شعار محوری " «درد ما درد شماست مردم به ما ملحق شوید» پیوند زده بلکه زینهاری باشد برای تصمیمسازان نابخرد.
" کارگر زندانی، معلم زندانی آزاد باید گردد"
"مادههای ۹۶ و ۵۴ اجرا باید گردد"
"فقط کف خیابون/ بدست میاد حقمون"
زمان: یکشنبه ۸/تیر/۴۰۴ ساعت ۱۰/۳۰
مکان: رشت، گلسار،مقابل اداره کل تامین اجتماعی استان گیلان»
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
Forwarded from مدرسه رهایی
بيدارزنى
Photo
🔴 حسنیه کلکلی، نماد سرکوب طبقاتی، جنسیتی و ستم ملی
#یادداشت_روز، جمعه ۶ تیر ۱۴۰۴
او مادر چهار فرزند و معلمی فداکار بود. به تنهایی فرزندانش را بزرگ میکرد و سالها یار و یاور دانشآموزانی بود که در محرومترین منطقهٔ کشور برای تحصیل به او نیاز داشتند. او معلمی بود که در شرایط دشوار اقتصادی و اجتماعی بلوچستان، بهویژه در روستاهای دورافتاده، تلاش میکرد تا دنیای بهتری برای کودکان ابتدایی بسازد.
اما در شامگاه پنجشنبه ۲۹ خرداد، قربانی «خطای انسانی» نیروهای امنیتی شد. نزدیک فلکهٔ شهرک ارتش ایرانشهر، در انتظار دختر و دختر برادرش بود که از چابهار با اتوبوس میآمدند که ناگهان گلولهای او را از پا در آورد. پلیسها در حال تعقیب و گریز با یک پژو بودند و به اشتباه او را هدف تیراندازی قرار دادند. بعد از شش شب درد و رنج، حسنیه جان خود را از دست داد.
حسینیه کلکلی، زنی از روستای سوراب در بلوچستان بود، منطقهای که سالهاست زندگی در آن به خودیِ خود مجازات است. بلوچستان، جغرافیایی است که در آن زیرساختها و خدمات اجتماعی و اقتصادی شدیداً محدودند و مردم آن به ویژه زنان، کارگران و اقلیتهای مذهبی، همواره از حقوق اولیهٔ خود محروم بودهاند.
ناامنیهای اجتماعی و اقتصادی بلوچستان، پیامد مستقیم سیاستهای سرمایهدارانهاند. متمولترها در مناطق امنتری از استان زندگی میکنند، اما فقیرترین اقشار جامعه، از جمله روستاییان و کارگران، در مناطق ناامن این استان گرفتار میشوند. در این وضعیت، بسیاری از افراد به شغلهایی مانند سوختبری و کولبری روی میآورند که در شرایط جنگی و امنیتی، بیش از پیش جرمانگاری میشوند؛ حال آنکه این افراد هیچ راه دیگری برای امرار معاش ندارند. اگر شلیک اشتباهی به حسنیه درنتیجهٔ شرایط جنگی و جرمانگاری کولبری بودهباشد، حقیقت کریه و ظالمانهٔ نظام سرمایهداری و ستم طبقاتی بار دیگر بر ما آشکار میشود.
در این شرایط، حسنیه، معلم کارگر و زن بلوچ، نماد مقاومت و فداکاری بود. او نه تنها در برابر دشواریهای اقتصادی و اجتماعی ایستادگی میکرد، بلکه در تلاش بود تا به نسلهای آینده امید و آگاهی بدهد. با این حال، مرگ او به دست نیروهای امنیتی و به دلیل «خطای انسانی» که در واقع ناشی از بیدقتی و بیمسئولیتی در عملکرد نیروهای مسئول بود، نشاندهندهٔ فاجعهای است که روزانه در این مناطق رخ میدهد.
چرا وزیر آموزش و پرورش که این روزها مدام از جانباختن معلمان شهید در جنگ ایران و اسرائیل سخن میراند، نام حسنیه کلکلی را در زمرهٔ قربانیان این سرزمین سرمایهسالار نمیبرد؟ این سکوت، معنادار است. این سکوت میگوید که مرگ حسنیه، تراژدی شخصی نیست، بلکه نمادی از ستم سیستماتیک مرکزگرا است که زحمتکشان حاشیه (بلوچستان) بهخاطر سیاستهای تبعیضآمیز طبقاتی، اجتماعی و امنیتی با آن روبهرو هستند.
نام و یاد حسنیه، زنِ معلمِ کارگرِ بلوچ بر حافظهٔ ستمدیدگان این سرزمین حک خواهد شد و تیشهای خواهد بود بر ریشهٔ ظالمان زمان.
📌📌📌
اینستاگرام #مدرسه_رهایی
https://www.instagram.com/freedomschool__?igsh=MTY1ZW9qYXV3cHhldQ==
🆔 @edalatxah
✉️ ارتباط با ادمین مدرسه رهایی
@FreedomContact
#یادداشت_روز، جمعه ۶ تیر ۱۴۰۴
او مادر چهار فرزند و معلمی فداکار بود. به تنهایی فرزندانش را بزرگ میکرد و سالها یار و یاور دانشآموزانی بود که در محرومترین منطقهٔ کشور برای تحصیل به او نیاز داشتند. او معلمی بود که در شرایط دشوار اقتصادی و اجتماعی بلوچستان، بهویژه در روستاهای دورافتاده، تلاش میکرد تا دنیای بهتری برای کودکان ابتدایی بسازد.
اما در شامگاه پنجشنبه ۲۹ خرداد، قربانی «خطای انسانی» نیروهای امنیتی شد. نزدیک فلکهٔ شهرک ارتش ایرانشهر، در انتظار دختر و دختر برادرش بود که از چابهار با اتوبوس میآمدند که ناگهان گلولهای او را از پا در آورد. پلیسها در حال تعقیب و گریز با یک پژو بودند و به اشتباه او را هدف تیراندازی قرار دادند. بعد از شش شب درد و رنج، حسنیه جان خود را از دست داد.
حسینیه کلکلی، زنی از روستای سوراب در بلوچستان بود، منطقهای که سالهاست زندگی در آن به خودیِ خود مجازات است. بلوچستان، جغرافیایی است که در آن زیرساختها و خدمات اجتماعی و اقتصادی شدیداً محدودند و مردم آن به ویژه زنان، کارگران و اقلیتهای مذهبی، همواره از حقوق اولیهٔ خود محروم بودهاند.
ناامنیهای اجتماعی و اقتصادی بلوچستان، پیامد مستقیم سیاستهای سرمایهدارانهاند. متمولترها در مناطق امنتری از استان زندگی میکنند، اما فقیرترین اقشار جامعه، از جمله روستاییان و کارگران، در مناطق ناامن این استان گرفتار میشوند. در این وضعیت، بسیاری از افراد به شغلهایی مانند سوختبری و کولبری روی میآورند که در شرایط جنگی و امنیتی، بیش از پیش جرمانگاری میشوند؛ حال آنکه این افراد هیچ راه دیگری برای امرار معاش ندارند. اگر شلیک اشتباهی به حسنیه درنتیجهٔ شرایط جنگی و جرمانگاری کولبری بودهباشد، حقیقت کریه و ظالمانهٔ نظام سرمایهداری و ستم طبقاتی بار دیگر بر ما آشکار میشود.
در این شرایط، حسنیه، معلم کارگر و زن بلوچ، نماد مقاومت و فداکاری بود. او نه تنها در برابر دشواریهای اقتصادی و اجتماعی ایستادگی میکرد، بلکه در تلاش بود تا به نسلهای آینده امید و آگاهی بدهد. با این حال، مرگ او به دست نیروهای امنیتی و به دلیل «خطای انسانی» که در واقع ناشی از بیدقتی و بیمسئولیتی در عملکرد نیروهای مسئول بود، نشاندهندهٔ فاجعهای است که روزانه در این مناطق رخ میدهد.
چرا وزیر آموزش و پرورش که این روزها مدام از جانباختن معلمان شهید در جنگ ایران و اسرائیل سخن میراند، نام حسنیه کلکلی را در زمرهٔ قربانیان این سرزمین سرمایهسالار نمیبرد؟ این سکوت، معنادار است. این سکوت میگوید که مرگ حسنیه، تراژدی شخصی نیست، بلکه نمادی از ستم سیستماتیک مرکزگرا است که زحمتکشان حاشیه (بلوچستان) بهخاطر سیاستهای تبعیضآمیز طبقاتی، اجتماعی و امنیتی با آن روبهرو هستند.
نام و یاد حسنیه، زنِ معلمِ کارگرِ بلوچ بر حافظهٔ ستمدیدگان این سرزمین حک خواهد شد و تیشهای خواهد بود بر ریشهٔ ظالمان زمان.
📌📌📌
اینستاگرام #مدرسه_رهایی
https://www.instagram.com/freedomschool__?igsh=MTY1ZW9qYXV3cHhldQ==
🆔 @edalatxah
✉️ ارتباط با ادمین مدرسه رهایی
@FreedomContact
Forwarded from مدرسه رهایی
بيدارزنى
Photo
زندانی سیاسی آزاد باید گردد
#یادداشت_روز، شنبه ۷ خرداد ۱۴۰۴
زندانیان سیاسی و عقیدتی در چه وضعیتی هستند؟
پس از حمله جنایتکارانه اسرائیل به زندان اوین، که به گفته عفو بینالملل مصداق بارز #جنایت_جنگی است، حاکمیت ایران در اقدامی فوری و اجباری، زندانیان را به زندانهای دیگر منتقل کرد. اما نگرانیهای خانوادههای زندانیان سیاسی و عقیدتی همچنان ادامه دارد، چرا که مکان دقیق این زندانیان و وضعیت آنها پس از انتقال همچنان نامعلوم است.
دو معلم زندانی فرانسوی، #سیسیل_کولر و #ژاک_پاریس، که در بندهای عمومی نبودهاند نیز همچنان در وضعیتی مبهم به سر میبرند و اطلاعات دقیقی از شرایط آنها در دسترس نیست.
زندانهای مانند زندان تهران بزرگ و قرچک، برای زندانیان (از جمله زندانیان سیاسی)، فاقد شرایط استاندارد و انسانی هستند. این در حالی است که برخی از زندانیان سیاسی، همچون #علی_یونسی و #حسین_میربهاری، که پیشتر در بندهای امنیتی زندان اوین نظیر بند ۲۰۹ و دو الف نگهداری میشدند، اکنون در وضعیت نامعلومی قرار دارند. این وضعیت، نگرانیهای خانوادهها و فعالان سیاسی، صنفی و مدنی را دوچندان کرده است.
از سوی دیگر، وضعیت زندانیان زیر حکم اعدام نظیر #احمدرضا_جلالی، #پخشان_عزیزی، #وریشه_مرادی، #بابک_علیپور، #وحید_بنیعامریان و دیگران نیز قابل توجه است. هیچ اطلاعات دقیقی دربارهٔ شرایط آنها در دسترس نیست و نگرانیها در خصوص احتمال اجرای اعدامها، به ویژه در شرایط بحرانی کنونی، بیشتر از همیشه شده است.
زندانهای #قرچک و #تهران_بزرگ با مشکلات جدیای همچون کمبود فضا، نبود امکانات پزشکی و درمانی و شرایط غیرانسانی مواجه هستند. در چنین شرایطی، توقف فوری اعدامها و آزادی بدون قید و شرط زندانیان سیاسی باید به مطالبه عمومی تبدیل شود. فعالان مدنی، صنفی و سیاسی باید برای تحقق این خواسته تلاش کنند و صدای زندانیان سیاسی را به گوش جهانیان برسانند.
شعار «زندانی سیاسی آزاد باید گردد» باید در هر کوی و برزن طنینانداز شود.
📌📌📌
اینستاگرام #مدرسه_رهایی
https://www.instagram.com/freedomschool__?igsh=MTY1ZW9qYXV3cHhldQ==
🆔 @edalatxah
✉️ ارتباط با ادمین مدرسه رهایی
@FreedomContact
#یادداشت_روز، شنبه ۷ خرداد ۱۴۰۴
زندانیان سیاسی و عقیدتی در چه وضعیتی هستند؟
پس از حمله جنایتکارانه اسرائیل به زندان اوین، که به گفته عفو بینالملل مصداق بارز #جنایت_جنگی است، حاکمیت ایران در اقدامی فوری و اجباری، زندانیان را به زندانهای دیگر منتقل کرد. اما نگرانیهای خانوادههای زندانیان سیاسی و عقیدتی همچنان ادامه دارد، چرا که مکان دقیق این زندانیان و وضعیت آنها پس از انتقال همچنان نامعلوم است.
دو معلم زندانی فرانسوی، #سیسیل_کولر و #ژاک_پاریس، که در بندهای عمومی نبودهاند نیز همچنان در وضعیتی مبهم به سر میبرند و اطلاعات دقیقی از شرایط آنها در دسترس نیست.
زندانهای مانند زندان تهران بزرگ و قرچک، برای زندانیان (از جمله زندانیان سیاسی)، فاقد شرایط استاندارد و انسانی هستند. این در حالی است که برخی از زندانیان سیاسی، همچون #علی_یونسی و #حسین_میربهاری، که پیشتر در بندهای امنیتی زندان اوین نظیر بند ۲۰۹ و دو الف نگهداری میشدند، اکنون در وضعیت نامعلومی قرار دارند. این وضعیت، نگرانیهای خانوادهها و فعالان سیاسی، صنفی و مدنی را دوچندان کرده است.
از سوی دیگر، وضعیت زندانیان زیر حکم اعدام نظیر #احمدرضا_جلالی، #پخشان_عزیزی، #وریشه_مرادی، #بابک_علیپور، #وحید_بنیعامریان و دیگران نیز قابل توجه است. هیچ اطلاعات دقیقی دربارهٔ شرایط آنها در دسترس نیست و نگرانیها در خصوص احتمال اجرای اعدامها، به ویژه در شرایط بحرانی کنونی، بیشتر از همیشه شده است.
زندانهای #قرچک و #تهران_بزرگ با مشکلات جدیای همچون کمبود فضا، نبود امکانات پزشکی و درمانی و شرایط غیرانسانی مواجه هستند. در چنین شرایطی، توقف فوری اعدامها و آزادی بدون قید و شرط زندانیان سیاسی باید به مطالبه عمومی تبدیل شود. فعالان مدنی، صنفی و سیاسی باید برای تحقق این خواسته تلاش کنند و صدای زندانیان سیاسی را به گوش جهانیان برسانند.
شعار «زندانی سیاسی آزاد باید گردد» باید در هر کوی و برزن طنینانداز شود.
📌📌📌
اینستاگرام #مدرسه_رهایی
https://www.instagram.com/freedomschool__?igsh=MTY1ZW9qYXV3cHhldQ==
🆔 @edalatxah
✉️ ارتباط با ادمین مدرسه رهایی
@FreedomContact
🟣 بهناز محجوبی، خواهر دادخواه بهنام محجوبی بازداشت شد
بهناز محجوبی، خواهر بهنام محجوبی، درویش گنابادی جانباخته، صبح امروز توسط نیروهای امنیتی در کرمان بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده است.
به گزارش هرانا: «بتول حسینی، مادر بهناز محجوبی با انتشار ویدیویی اعلام کرد که دخترش امروز توسط نیروهای لباس شخصی در محل کار خود بازداشت شده است. وی اظهار داشت که پیشتر وی توسط ماموران امنیتی در محل کار خود مورد ضربوشتم ماموران اطلاعاتی قرار گرفته بود. همچنین او اعلام کرد که فرزندش از بیماری قلبی رنج میبرد و مسئولیت سلامت خانم محجوبی با اداره اطلاعات و دادگستری کرمان است».
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
بهناز محجوبی، خواهر بهنام محجوبی، درویش گنابادی جانباخته، صبح امروز توسط نیروهای امنیتی در کرمان بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده است.
به گزارش هرانا: «بتول حسینی، مادر بهناز محجوبی با انتشار ویدیویی اعلام کرد که دخترش امروز توسط نیروهای لباس شخصی در محل کار خود بازداشت شده است. وی اظهار داشت که پیشتر وی توسط ماموران امنیتی در محل کار خود مورد ضربوشتم ماموران اطلاعاتی قرار گرفته بود. همچنین او اعلام کرد که فرزندش از بیماری قلبی رنج میبرد و مسئولیت سلامت خانم محجوبی با اداره اطلاعات و دادگستری کرمان است».
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
Forwarded from ديدبان آزار
بيدارزنى
Photo
۶۱ زن، سه اتوبوس و یک سوله فلزی؛
روایت زنانی که جنگ را از پشت میلهها تجربه کردند
نویسندگان: میم و سین
.
این گزارش حاصل گفتوگو با چهار زن زندانی سیاسی است که در جریان حمله اسرائیل به زندان اوین در دوم تیرماه ( ۲۳ ژوئن ۲۰۲۵)، از بند زنان زندان اوین به زندان قرچک منتقل شدند. حملهای که تنها به تأسیسات نظامی محدود نماند و زندانیان غیرنظامی، بیپناه و بیاطلاع، در قلب آن قرار گرفتند. در روزی که ساختمانهای اوین آسیب دید و دهها نفر کشته شدند، زنان بند نسوان نه فقط از ترس موشک، بلکه از بیخبری، قطع ارتباط و تهدید داخلی، روزهایی را از سر گذراندند که بازگوییاش ضروری است. نه از سر خاطرهگویی، که برای ثبت بخشی حذفشده از واقعیت جنگ. روایتهایی از لحظه انفجار تا ساعتهای بلاتکلیفی، از حرکت دستهجمعی در سکوت تا ورود به سولهای بیامکانات در قرچک. این گزارش تلاشی است، برای درک آنچه زنان سیاسی در میانه جنگ تجربه کردهاند.
دوشنبه، دوم تیرماه ۱۴۰۴، ساعت حدود ۱۱:۴۵، صدای نزدیکشونده هواپیما بر آسمان زندان اوین پیچید. موشک اسرائیل به سمت زندان اوین پرتاب شد. در بند نسوان اوین، زنانی در حیاط بودند، برخی طبق عادت روزانه در آشپزخانه مشغول آمادهسازی ناهار، و عدهای دیگر روی تختهایشان در بند نشسته یا در حال مطالعه بودند. یکی از آنها روایت میکند: «کنار تختم نشسته بودم، کتاب در دستم بود. ناگهان صدایی که هر لحظه نزدیکتر میشد، با انفجاری مهیب قطع شد. انگار دیوارها به هوا برخاستند و سقفها لرزیدند.» انفجار آنقدر شدید بود که لرزشش در سراسر بند حس شد. لحظهای کوتاه که نفسها برید و سکوت سنگینی از ترس و ناباوری همهجا را گرفت. دیوارها ترک برداشت، شیشهها شکست و گرد و خاکی غلیظ بند را پوشاند.
زنان زندانی در اوین، روزهای جنگ را که از ۱۰ روز قبل از حمله به اوین آغاز شده بود، در بیخبری و اضطراب گذرانده بودند. اغلب ساکنان تهران در روزهای جنگ ناگزیر به ترک خانههایشان شدند و زندانیان پشت میلهها، بیآنکه اختیاری برای ماندن یا رفتن داشته باشند، در انتظار نامعلومترین خبرها ماندند. حالا، همان ترسی که روزها در ذهنشان چرخ خورده بود، ناگهان واقعیت شد: موشک به چند قدمی آنها اصابت کرد. براساس اعلام منابع رسمی جمهوری اسلامی، این حمله تاکنون دستکم ۷۱ کشته بر جای گذاشته است؛ عمدتاً از میان کارکنان زندان، سربازان وظیفه، مراجعین و ساکنان اطراف. اما بهگفته شاهدان حاضر در بند نسوان، هیچیک از زنان زندانی در این حمله جان خود را از دست ندادند. با این حال، ترس، بیخبری و بیپناهی، آنها را در مرکز یکی از مرگبارترین لحظات این جنگ قرار داد.
متن کامل:
https://harasswatch.com/news/2469/
@harasswatch
روایت زنانی که جنگ را از پشت میلهها تجربه کردند
نویسندگان: میم و سین
.
این گزارش حاصل گفتوگو با چهار زن زندانی سیاسی است که در جریان حمله اسرائیل به زندان اوین در دوم تیرماه ( ۲۳ ژوئن ۲۰۲۵)، از بند زنان زندان اوین به زندان قرچک منتقل شدند. حملهای که تنها به تأسیسات نظامی محدود نماند و زندانیان غیرنظامی، بیپناه و بیاطلاع، در قلب آن قرار گرفتند. در روزی که ساختمانهای اوین آسیب دید و دهها نفر کشته شدند، زنان بند نسوان نه فقط از ترس موشک، بلکه از بیخبری، قطع ارتباط و تهدید داخلی، روزهایی را از سر گذراندند که بازگوییاش ضروری است. نه از سر خاطرهگویی، که برای ثبت بخشی حذفشده از واقعیت جنگ. روایتهایی از لحظه انفجار تا ساعتهای بلاتکلیفی، از حرکت دستهجمعی در سکوت تا ورود به سولهای بیامکانات در قرچک. این گزارش تلاشی است، برای درک آنچه زنان سیاسی در میانه جنگ تجربه کردهاند.
دوشنبه، دوم تیرماه ۱۴۰۴، ساعت حدود ۱۱:۴۵، صدای نزدیکشونده هواپیما بر آسمان زندان اوین پیچید. موشک اسرائیل به سمت زندان اوین پرتاب شد. در بند نسوان اوین، زنانی در حیاط بودند، برخی طبق عادت روزانه در آشپزخانه مشغول آمادهسازی ناهار، و عدهای دیگر روی تختهایشان در بند نشسته یا در حال مطالعه بودند. یکی از آنها روایت میکند: «کنار تختم نشسته بودم، کتاب در دستم بود. ناگهان صدایی که هر لحظه نزدیکتر میشد، با انفجاری مهیب قطع شد. انگار دیوارها به هوا برخاستند و سقفها لرزیدند.» انفجار آنقدر شدید بود که لرزشش در سراسر بند حس شد. لحظهای کوتاه که نفسها برید و سکوت سنگینی از ترس و ناباوری همهجا را گرفت. دیوارها ترک برداشت، شیشهها شکست و گرد و خاکی غلیظ بند را پوشاند.
زنان زندانی در اوین، روزهای جنگ را که از ۱۰ روز قبل از حمله به اوین آغاز شده بود، در بیخبری و اضطراب گذرانده بودند. اغلب ساکنان تهران در روزهای جنگ ناگزیر به ترک خانههایشان شدند و زندانیان پشت میلهها، بیآنکه اختیاری برای ماندن یا رفتن داشته باشند، در انتظار نامعلومترین خبرها ماندند. حالا، همان ترسی که روزها در ذهنشان چرخ خورده بود، ناگهان واقعیت شد: موشک به چند قدمی آنها اصابت کرد. براساس اعلام منابع رسمی جمهوری اسلامی، این حمله تاکنون دستکم ۷۱ کشته بر جای گذاشته است؛ عمدتاً از میان کارکنان زندان، سربازان وظیفه، مراجعین و ساکنان اطراف. اما بهگفته شاهدان حاضر در بند نسوان، هیچیک از زنان زندانی در این حمله جان خود را از دست ندادند. با این حال، ترس، بیخبری و بیپناهی، آنها را در مرکز یکی از مرگبارترین لحظات این جنگ قرار داد.
متن کامل:
https://harasswatch.com/news/2469/
@harasswatch
دیدبان آزار
61 زن، سه اتوبوس، یک سوله فلزی: روایت زنانی که جنگ را از پشت میلهها تجربه کردند
این گزارش حاصل گفتوگو با چهار زن زندانی سیاسی است که در جریان حمله اسرائیل به زندان اوین در دوم تیرماه ( 23 ژوئن 2025)، از بند زنان زندان اوین به زندان قرچک منتقل شدند.
Forwarded from کانال شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔴هشدار شورای هماهنگی نسبت به وضعیت خطرناک زندانیان سیاسی
✍ محمد حبیبی؛ سخنگوی شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
۱. کانال شورای هماهنگی در همان روز اول حمله اسراییل به اوین در گزارشی که از زندان اوین رسیده بود صراحتا از کشته شدن افراد غیرنظامی زیادی بویژه تعدادی از زندانیان و خانوادههای مراجعهکننده به زندان اوین خبر داد. بعد از نزدیک به یک هفته، سخنگوی قوه قضاییه خبر کشته شدن این خانوادهها و زندانیان در این حمله را تایید کرد.
۲ .در همان گزارش تاکید شد که بند امنیتی ۲۰۹ خسارت زیادی دیده است. حالا بعد از نزدیک به یک هفته خبری از برخی زندانیان سیاسی همچون #علی_یونسی ، #مطهره_گونه_ای و #ارغوان_فلاحی نیست و حالا این نگرانی به صورت جدی وجود دارد که در اثر این حمله، آسیب جدی به این دوستان و سایر زندانیانی که در زمان حمله در انفرادی بودهاند، وارد شده است.
۳. بعد از حمله به زندان اوین، زندانیان بند چهار، بند هشت و بند زنان، با فشار و تهدید و رفتارهای غیرانسانی به زندان تهران بزرگ و زندان قرچک منتقل شدهاند. شرایط اسفناک این دو زندان و بویژه بندهایی که این زندانیان سیاسی در آن نگهداری میشوند که از حداقلهای امکانات بهداشتی و درمانی هم بیبهره است، نگرانیهای عمیقی را بوجود آورده است، بویژه که تعدادی از این زندانیان همچون #ابوالفصل_قدیانی، #راحله_راحمی_پور و تعدادی دیگر سالمند، بیمار و نیازمند مراقبتهای ویژه هستند.
۴.شرایط کنونی زندانیان سیاسی در زندان تهران بزرگ و زندان قرچک نیازمند رسیدگی ویژه و و در راس آن اعطای مرخصی و آزادی است.
همه این زندانیان از جمله #محمد_حسن_پوره فعال صنفی معلمان، #اسماعیل_گرامی فعال بازنشستگان و #مرتضی_صیدی فعال کارگری و #خشایار_سفیدی و #مصطفی_محمد_حسن از فعالان دانشجویی در زندان تهران بزرگ
و #آنیشا_اسدالهی، #ریحانه_انصاری_نژاد #ناهید_خداجو و #نسرین_جوادی و #گلرخ_ایرائی از فعالان کارگری و بسیاری دیگر از این زندانیان در شرایط بسیار سخت و خطرناکی به سر میبرند .بویژه که بنا بر گزارشها، مسئولان زندان قرچک نه تنها پاسخگوی نگرانی خانوادههای این زندانیان نبودهاند! بلکه با توهین و حرفهای نامربوط با ایشان برخورد کردهاند.
۵.شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران، ضمن محکومیت حمله اسراییل به زندان اوین و کشتار هموطنان غیرنظامی در این زندان، نگرانی عمیق خود را از تداوم شرایط اسفناک زندانیان سیاسی در دو زندان قرچک و تهران بزرگ اعلام میدارد و خواهان آزادی هر چه سریعتر این زندانیان و شفافسازی نسبت به وضعیت زندانیانی است که تاکنون هیچ خبری از آنها بعد از حمله به اوین، مخابره نشده است. بویژه علی یونسی، مطهره گونهای و ارغوان فلاحی.
بیشک مسئولیت جان این عزیزان و سایر زندانیان سیاسی و غیرسیاسی بر عهده مسئولان قضایی و امنیتی است.
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات صنفی و آموزشی:
🆔 @kashowranews
✍ محمد حبیبی؛ سخنگوی شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
۱. کانال شورای هماهنگی در همان روز اول حمله اسراییل به اوین در گزارشی که از زندان اوین رسیده بود صراحتا از کشته شدن افراد غیرنظامی زیادی بویژه تعدادی از زندانیان و خانوادههای مراجعهکننده به زندان اوین خبر داد. بعد از نزدیک به یک هفته، سخنگوی قوه قضاییه خبر کشته شدن این خانوادهها و زندانیان در این حمله را تایید کرد.
۲ .در همان گزارش تاکید شد که بند امنیتی ۲۰۹ خسارت زیادی دیده است. حالا بعد از نزدیک به یک هفته خبری از برخی زندانیان سیاسی همچون #علی_یونسی ، #مطهره_گونه_ای و #ارغوان_فلاحی نیست و حالا این نگرانی به صورت جدی وجود دارد که در اثر این حمله، آسیب جدی به این دوستان و سایر زندانیانی که در زمان حمله در انفرادی بودهاند، وارد شده است.
۳. بعد از حمله به زندان اوین، زندانیان بند چهار، بند هشت و بند زنان، با فشار و تهدید و رفتارهای غیرانسانی به زندان تهران بزرگ و زندان قرچک منتقل شدهاند. شرایط اسفناک این دو زندان و بویژه بندهایی که این زندانیان سیاسی در آن نگهداری میشوند که از حداقلهای امکانات بهداشتی و درمانی هم بیبهره است، نگرانیهای عمیقی را بوجود آورده است، بویژه که تعدادی از این زندانیان همچون #ابوالفصل_قدیانی، #راحله_راحمی_پور و تعدادی دیگر سالمند، بیمار و نیازمند مراقبتهای ویژه هستند.
۴.شرایط کنونی زندانیان سیاسی در زندان تهران بزرگ و زندان قرچک نیازمند رسیدگی ویژه و و در راس آن اعطای مرخصی و آزادی است.
همه این زندانیان از جمله #محمد_حسن_پوره فعال صنفی معلمان، #اسماعیل_گرامی فعال بازنشستگان و #مرتضی_صیدی فعال کارگری و #خشایار_سفیدی و #مصطفی_محمد_حسن از فعالان دانشجویی در زندان تهران بزرگ
و #آنیشا_اسدالهی، #ریحانه_انصاری_نژاد #ناهید_خداجو و #نسرین_جوادی و #گلرخ_ایرائی از فعالان کارگری و بسیاری دیگر از این زندانیان در شرایط بسیار سخت و خطرناکی به سر میبرند .بویژه که بنا بر گزارشها، مسئولان زندان قرچک نه تنها پاسخگوی نگرانی خانوادههای این زندانیان نبودهاند! بلکه با توهین و حرفهای نامربوط با ایشان برخورد کردهاند.
۵.شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران، ضمن محکومیت حمله اسراییل به زندان اوین و کشتار هموطنان غیرنظامی در این زندان، نگرانی عمیق خود را از تداوم شرایط اسفناک زندانیان سیاسی در دو زندان قرچک و تهران بزرگ اعلام میدارد و خواهان آزادی هر چه سریعتر این زندانیان و شفافسازی نسبت به وضعیت زندانیانی است که تاکنون هیچ خبری از آنها بعد از حمله به اوین، مخابره نشده است. بویژه علی یونسی، مطهره گونهای و ارغوان فلاحی.
بیشک مسئولیت جان این عزیزان و سایر زندانیان سیاسی و غیرسیاسی بر عهده مسئولان قضایی و امنیتی است.
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات صنفی و آموزشی:
🆔 @kashowranews
بيدارزنى
Photo
🟣 دو هفته بازداشت دنیا حسینی و بیخبری از وضعیت وی پس از حمله اسرائیل به زندان اوین
دنیا حسینی (آزاد)، فعال مدنی ساکن تهران ۱۴ روز است که توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده و در بلاتکلیفی بهسر میبرد.
یک منبع مطلع نزدیک به خانواده به هرانا گفته است: «دنیا حسینی در تاریخ ۲۶ خردادماه توسط نیروهای امنیتی در منزل شخصیاش در تهران بازداشت و پس از آن طی تماسی تلفنی از انتقال خود به زندان اوین خبر داد. با این حال، از زمان حمله اسرائیل به زندان اوین در دوم تیرماه و انتقال گسترده زندانیان به سایر زندانهای استان تهران، وی هیچگونه تماسی با خانواده نداشته است».
🟣 این درحالی است که در میانهی جنگ ۱۲ روزه، #علی_یونسی از زندان اوین به مکانی نامعلوم منتقل شد و تا کنون هیچ خبری از وی در دست نیست و تلاشهای وکیل و خانوادهی وی نیز بینتیجه مانده است. همچنین #ارغوان_فلاحی و #مطهره_گونهای که در زمان این حمله در بند امنیتی ۲۰۹ حضور داشتند، مشخص نیست که به کدام زندان یا نهاد امنیتی منتقل شدند و تا کنون نتوانستند از حق تماس برخوردار باشند. این تداوم بیخبری از بازداشتشدگان حاضر در بند ۲۰۹ و عدم پاسخگویی قوه قضاییه و سازمان امور زندانها از سلامت و حفظ جان آنان، حقیقتا شکنجه و اضطرابی کشنده است.
دنیا حسینی با نام مستعار “دنیا آزاد”، متولد ۲۸ بهمن ۱۳۶۷، پیش از نیز به دلیل فعالیت های خود سابقه بازداشت و برخورد قضایی داشته است. او نیز همچون دیگر عزیزان حاضر در این بند امنیتی، معلوم نیست که در چه وضعیتی قرار دارد.
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
دنیا حسینی (آزاد)، فعال مدنی ساکن تهران ۱۴ روز است که توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده و در بلاتکلیفی بهسر میبرد.
یک منبع مطلع نزدیک به خانواده به هرانا گفته است: «دنیا حسینی در تاریخ ۲۶ خردادماه توسط نیروهای امنیتی در منزل شخصیاش در تهران بازداشت و پس از آن طی تماسی تلفنی از انتقال خود به زندان اوین خبر داد. با این حال، از زمان حمله اسرائیل به زندان اوین در دوم تیرماه و انتقال گسترده زندانیان به سایر زندانهای استان تهران، وی هیچگونه تماسی با خانواده نداشته است».
🟣 این درحالی است که در میانهی جنگ ۱۲ روزه، #علی_یونسی از زندان اوین به مکانی نامعلوم منتقل شد و تا کنون هیچ خبری از وی در دست نیست و تلاشهای وکیل و خانوادهی وی نیز بینتیجه مانده است. همچنین #ارغوان_فلاحی و #مطهره_گونهای که در زمان این حمله در بند امنیتی ۲۰۹ حضور داشتند، مشخص نیست که به کدام زندان یا نهاد امنیتی منتقل شدند و تا کنون نتوانستند از حق تماس برخوردار باشند. این تداوم بیخبری از بازداشتشدگان حاضر در بند ۲۰۹ و عدم پاسخگویی قوه قضاییه و سازمان امور زندانها از سلامت و حفظ جان آنان، حقیقتا شکنجه و اضطرابی کشنده است.
دنیا حسینی با نام مستعار “دنیا آزاد”، متولد ۲۸ بهمن ۱۳۶۷، پیش از نیز به دلیل فعالیت های خود سابقه بازداشت و برخورد قضایی داشته است. او نیز همچون دیگر عزیزان حاضر در این بند امنیتی، معلوم نیست که در چه وضعیتی قرار دارد.
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🟣 #بیدارزنی : زندانیان ما کجا هستند؟
در میانهی فاجعه ایستادهایم. در کنار انتقال توامان با خشونت بند زنان سیاسی و بندهای ۴ و ۸ زندان اوین به زندانهای تهران بزرگ و سوله ورزشی زندان قرچک و همچنین در کنار جنایت جنگی اسرائیل و حمله به این زندان، حالا قریب به یک هفته است که فاجعهای دیگر نیز در جریان است:
بیخبری مطلق و کُشنده از وضعیت بازداشتشدگان حاضر در بند امنیتی ۲۰۹.
#علی_یونسی ، #ارغوان_فلاحی ،#مطهره_گونهای ، #دنیا_حسینی و دیگر بازداشتشدگان بینام و نشان محبوس در بند ۲۰۹ اوین کجا هستند؟
نام بازداشتشدگان ۲۰۹ را مادامی فریاد زنیم که در تمامی روزهای گذشته از حق تماس نیز محروم بودند و قوه قضاییه، سازمان امور زندانها و تمامی نهادهای امنیتی حاکمیت، با مسکوت گذاری و عدم پاسخدهی شفاف در این زمینه، زایشگر جنایتی دیگر شدند: شکنجهای به نام «بیخبری».
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
در میانهی فاجعه ایستادهایم. در کنار انتقال توامان با خشونت بند زنان سیاسی و بندهای ۴ و ۸ زندان اوین به زندانهای تهران بزرگ و سوله ورزشی زندان قرچک و همچنین در کنار جنایت جنگی اسرائیل و حمله به این زندان، حالا قریب به یک هفته است که فاجعهای دیگر نیز در جریان است:
بیخبری مطلق و کُشنده از وضعیت بازداشتشدگان حاضر در بند امنیتی ۲۰۹.
#علی_یونسی ، #ارغوان_فلاحی ،#مطهره_گونهای ، #دنیا_حسینی و دیگر بازداشتشدگان بینام و نشان محبوس در بند ۲۰۹ اوین کجا هستند؟
نام بازداشتشدگان ۲۰۹ را مادامی فریاد زنیم که در تمامی روزهای گذشته از حق تماس نیز محروم بودند و قوه قضاییه، سازمان امور زندانها و تمامی نهادهای امنیتی حاکمیت، با مسکوت گذاری و عدم پاسخدهی شفاف در این زمینه، زایشگر جنایتی دیگر شدند: شکنجهای به نام «بیخبری».
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 نامه وریشه مرادی، ریحانه انصاری و گلرخ ایرایی از زندان قرچک: مسیر مبارزه همچنان ادامه دارد
«رنج امروز خود را فراتر از آنچه بر مردم ایران تحمیل شد نمیدانیم. روز دوشنبه دوم تیر درحالیکه بیش از سه هزار نفر در #زندان_اوین در بندهای مختلف پشت درهای بسته محبوس بودند، راکتهای اسرائیل در محوطه زندان و بر ساختمانهای اوین فرود آمدند.
♦️علاوه بر کشتهشدگان از تعدادی از بازداشتشدگان که در سلولهای انفرادی محبوس بودند نیز تاکنون خبری در دست نیست.
ما زنان اوین صبح سهشنبه با اعمال محدودیتهای شدید امنیتی به زندان قرچک ورامین منتقل و حدود سه هزار نفر مردان اوین نیز به زندان تهران بزرگ منتقل شدند. اگرچه نسبت به پیش از انتقال در شرایط نامساعدتری قرار گرفتهایم، اما همسو با رفقا و برادرانمان در زندان تهران بزرگ که همزمان با ما مورد حمله و اعمال فشار قرار گرفتهاند، اعلام میکنیم شرایط فعلی خللی در مبارزاتمان ایجاد نخواهد کرد. چرا که میدانیم «این مسیری نیست که در آن بی مکافات به مقصد رسید.» از زمان انقلاب مشروطه تاکنون، با بروز جنگهای متعدد، کودتای ضدمردمی، کشتار مردم بیدفاع و مخالفان سیاسی که بهدست حکومتهای استبدادی در یک قرن گذشته انجام شده و بسیاری فراز و فرودها که تاریخ بر آن گواه است، مسیر مبارزه همچنان ادامه دارد. ما امروز در زندان قرچک هستیم و در شرایطی قرار گرفتهایم که بیش از هزار زن با جرائم مختلف سالها با آن مواجه و آن را زندگی کرده و میکنند. زنانی از اعماق با رنجهایی که در نهانخانهی چشمانشان نقش بسته است و گویای پرسههای بیدادی است که برای درهمشکستنشان پا به مسیر امروز گذاشتهایم. پرتشدگانی در انتهای دنیا که در هیچ یک از معادلات زندگی و مناسبات خبری و موجهای رسانهای جایی ندارند و در گزارشهای حقوقبشری، نامی و نشانی و ردی از رنجهایشان دیده و شنیده نمیشود. آنچه در این چند روز ما را مبهوت کرده است حقیقت زندگی این زنان است. زنانی خمیده در تختهای کوتاه به ابعاد قبر، با حسرت برخوردار بودن از حداقل امکانات زیستی و بهداشتی. در میان دیوارهای چرکین و کبرهبسته از کثافت سالها زندگی مشقتبار، بسیاریشان بدون ریالی واریزی، برای پول سیگار روزانه خود را در اختیار همبندیان قرار میدهند: برای #بهرهکشی_جنسی. و تن به هر حقارتی میدهند. برای سیر کردن شکمشان. و برای برخورداری از حداقلِ آنچه بر دلهاشان حسرت شده است. در بخش کارگری زندان مشغول به کار میشوند و در ازای ساعتها کار سخت روزانه (از هل دادن گاری حمل غذا و زباله تا نظافت اتاق استراحت و کار زندانبانان) بدون دریافت مزد فقط از دقایقی زمان بیشتر برای تماس تلفنی برخوردار میشوند. در کارگاه زندان به بیگاری مشغول و به دوخت و دوز میپردازند تا از پاکتی سیگار در انتهای روز برخوردار شوند. زنانی که عموما مانع از همزیستی ما زندانیان سیاسی با آنان میشوند؛ مگر به قصد تنبیه و تبعیدمان به حکم قضایی. و حالا اگرچه در زندان قرچک و جدا از آنان اسکان داده شدهایم، اما مصائبمان جدا از آنان نیست. ما در کنار مبارزات خستگیناپذیر مردم علیه دیکتاتوری، با اهدافی روشن و خطمشی محکم، مسیر مبارزه را تا سرنگونی و برچیدن هر شکلی از خودکامگی ادامه خواهیم داد. و در کنار این فراموششدگان که از چرخه زندگی بیرون گذاشته شدند، با عزمی راسختر از پیش مقاومت را دوره میکنیم. و به آنانی که صدایشان برای ما و شرایط نامساعدمان بلند است، با صدایی رساتر میگوییم آنچه امروز بر ما تحمیل شد، فراتر از رنج سالیان این زنان نیست. پس برای بهبود شرایط «ما» بدون در نظر گرفتن جرائممان و برای بهبود شرایط «ما» که به زندان قرچک و تهران بزرگ منتقل شدهایم، بدون در نظر گرفتن جنسیتمان تلاش کنید و بدانید آنان که در زیر آوارِ ناشی از حمله مفقود و آنانی که در چرخه بیرحم زندگی مترود شدهاند، بر ما ارجحاند. باشد که حلقهای باشیم در زنجیر مبارزات برابریطلبانه و آزادیخواهانه مردم ایران که بیش از یک قرن استبداد و استثمار را تاب آوردهاند و به پیش میروند.
گلرخ ایرایی، ریحانه انصاری و وریشه مرادی»
@bidarzani
«رنج امروز خود را فراتر از آنچه بر مردم ایران تحمیل شد نمیدانیم. روز دوشنبه دوم تیر درحالیکه بیش از سه هزار نفر در #زندان_اوین در بندهای مختلف پشت درهای بسته محبوس بودند، راکتهای اسرائیل در محوطه زندان و بر ساختمانهای اوین فرود آمدند.
♦️علاوه بر کشتهشدگان از تعدادی از بازداشتشدگان که در سلولهای انفرادی محبوس بودند نیز تاکنون خبری در دست نیست.
ما زنان اوین صبح سهشنبه با اعمال محدودیتهای شدید امنیتی به زندان قرچک ورامین منتقل و حدود سه هزار نفر مردان اوین نیز به زندان تهران بزرگ منتقل شدند. اگرچه نسبت به پیش از انتقال در شرایط نامساعدتری قرار گرفتهایم، اما همسو با رفقا و برادرانمان در زندان تهران بزرگ که همزمان با ما مورد حمله و اعمال فشار قرار گرفتهاند، اعلام میکنیم شرایط فعلی خللی در مبارزاتمان ایجاد نخواهد کرد. چرا که میدانیم «این مسیری نیست که در آن بی مکافات به مقصد رسید.» از زمان انقلاب مشروطه تاکنون، با بروز جنگهای متعدد، کودتای ضدمردمی، کشتار مردم بیدفاع و مخالفان سیاسی که بهدست حکومتهای استبدادی در یک قرن گذشته انجام شده و بسیاری فراز و فرودها که تاریخ بر آن گواه است، مسیر مبارزه همچنان ادامه دارد. ما امروز در زندان قرچک هستیم و در شرایطی قرار گرفتهایم که بیش از هزار زن با جرائم مختلف سالها با آن مواجه و آن را زندگی کرده و میکنند. زنانی از اعماق با رنجهایی که در نهانخانهی چشمانشان نقش بسته است و گویای پرسههای بیدادی است که برای درهمشکستنشان پا به مسیر امروز گذاشتهایم. پرتشدگانی در انتهای دنیا که در هیچ یک از معادلات زندگی و مناسبات خبری و موجهای رسانهای جایی ندارند و در گزارشهای حقوقبشری، نامی و نشانی و ردی از رنجهایشان دیده و شنیده نمیشود. آنچه در این چند روز ما را مبهوت کرده است حقیقت زندگی این زنان است. زنانی خمیده در تختهای کوتاه به ابعاد قبر، با حسرت برخوردار بودن از حداقل امکانات زیستی و بهداشتی. در میان دیوارهای چرکین و کبرهبسته از کثافت سالها زندگی مشقتبار، بسیاریشان بدون ریالی واریزی، برای پول سیگار روزانه خود را در اختیار همبندیان قرار میدهند: برای #بهرهکشی_جنسی. و تن به هر حقارتی میدهند. برای سیر کردن شکمشان. و برای برخورداری از حداقلِ آنچه بر دلهاشان حسرت شده است. در بخش کارگری زندان مشغول به کار میشوند و در ازای ساعتها کار سخت روزانه (از هل دادن گاری حمل غذا و زباله تا نظافت اتاق استراحت و کار زندانبانان) بدون دریافت مزد فقط از دقایقی زمان بیشتر برای تماس تلفنی برخوردار میشوند. در کارگاه زندان به بیگاری مشغول و به دوخت و دوز میپردازند تا از پاکتی سیگار در انتهای روز برخوردار شوند. زنانی که عموما مانع از همزیستی ما زندانیان سیاسی با آنان میشوند؛ مگر به قصد تنبیه و تبعیدمان به حکم قضایی. و حالا اگرچه در زندان قرچک و جدا از آنان اسکان داده شدهایم، اما مصائبمان جدا از آنان نیست. ما در کنار مبارزات خستگیناپذیر مردم علیه دیکتاتوری، با اهدافی روشن و خطمشی محکم، مسیر مبارزه را تا سرنگونی و برچیدن هر شکلی از خودکامگی ادامه خواهیم داد. و در کنار این فراموششدگان که از چرخه زندگی بیرون گذاشته شدند، با عزمی راسختر از پیش مقاومت را دوره میکنیم. و به آنانی که صدایشان برای ما و شرایط نامساعدمان بلند است، با صدایی رساتر میگوییم آنچه امروز بر ما تحمیل شد، فراتر از رنج سالیان این زنان نیست. پس برای بهبود شرایط «ما» بدون در نظر گرفتن جرائممان و برای بهبود شرایط «ما» که به زندان قرچک و تهران بزرگ منتقل شدهایم، بدون در نظر گرفتن جنسیتمان تلاش کنید و بدانید آنان که در زیر آوارِ ناشی از حمله مفقود و آنانی که در چرخه بیرحم زندگی مترود شدهاند، بر ما ارجحاند. باشد که حلقهای باشیم در زنجیر مبارزات برابریطلبانه و آزادیخواهانه مردم ایران که بیش از یک قرن استبداد و استثمار را تاب آوردهاند و به پیش میروند.
گلرخ ایرایی، ریحانه انصاری و وریشه مرادی»
@bidarzani
Forwarded from کارزار سهشنبههای نه به اعدام
بيدارزنى
Photo
🔴 تداوم کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» در هفته هفتاد و پنجم در ۴۷ زندان مختلف
🔘 اعلام نگرانی کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» نسبت به افزایش سرکوب و گسترش اجرای اعدام
حکومت فاسد و سرکوبگر، برای مقابله با خیزشها و اعتراضات مردمی، به اعدامهای خودسرانه و سرکوب سیستماتیک ادامه میدهد. تنها در چهار روز نخست تیرماه، دستکم ۱۷ زندانی - از جمله یک زن - اعدام شدهاند. از ابتدای سال ۱۴۰۴ نیز دستکم ۴۲۴ تن به دار آویخته شدهاند. در هفته گذشته، ۱۸ زندانی اعدام شدند؛ آماری هولناک که در سالهای اخیر بیسابقه است.
تصویب مصوبه اخیر مجلس فرمایشی حکومت در جهت افزایش سرکوب و تشدید اعدامها، بهویژه علیه مخالفان و زندانیان سیاسی، در کنار روند افزایشی اجرای احکام اعدام، نشان از جامعهای انفجاری و وجود حکومتی سرکوبگر و نامشروع دارد که برای حفظ بقای خود، «حق حیات» شهروندان را قربانی میکند.
نظام ولایت فقیه روز چهارشنبه گذشته، سه کولبر کرد به نامهای آزاد شجاعی، ادریس آلی و رسول احمد محمد را در روندی غیرشفاف و ناعادلانه به اتهام جاسوسی اعدام کرد.
در هفتههای اخیر نیز موج گستردهای از بازداشتها در شهرهای مختلف به بهانههای واهی سیاسی و امنیتی صورت گرفته که باعث نگرانی جدی ما نسبت به سرنوشت بازداشتشدگان شده است. بیم آن میرود که بسیاری از آنان با اتهامات سنگین مواجه شده و از حق دادرسی عادلانه محروم شوند.
در این شرایط، جان زندانیان سیاسی محکوم به اعدام بیش از پیش در خطر است. ما اعضای این کارزار، همراه با مردم ایران، خواستار لغو مجازات اعدام و آزادی تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم.
کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» از جامعه جهانی، نهادهای حقوق بشری و وجدانهای بیدار میخواهد که صدای زندانیان محکوم به اعدام باشند و به یاد داشته باشند که حکومت مستبد نهتنها در دوران جنگ و بمباران امنیت زندانیان را تأمین نکرد، بلکه اکنون پس از پایان بحران، در پی انتقامگیری از مردم و زندانیان است. همچنین از خانوادههای زندانیان، بهویژه کسانی که در این روزها عزیزانشان بازداشت شدهاند، میخواهیم سکوت نکنند؛ اسامی آنان را منتشر کرده و خواستار آزادی بیقید و شرطشان باشند.
لازم به ذکر است که با تعطیلی زندان اوین و انتقال زندانیان به تهران بزرگ و قرچک، از این پس زندان قرچک بهعنوان جایگزین زندان اوین در فهرست زندانهای اعتصابی کارزار قرار میگیرد.
کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» روز سهشنبه ۱۰ تیر ۱۴۰۴، در ۴۷ زندان زیر در هفته هفتاد و پنجم با اعتصاب غذا ادامه مییابد:
زندان قزلحصار (واحد ۳ و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان فردیس کرج، زندان تهران بزرگ، زندان قرچک، زندان خورین ورامین، زندان چوبیندر قزوین، زندان اهر، زندان اراک، زندان خرمآباد، زندان یاسوج، زندان اسدآباد اصفهان، زندان دستگرد اصفهان، زندان شیبان اهواز، زندان سپیدار اهواز (بند زنان و مردان)، زندان نظام شیراز، زندان عادلآباد شیراز (بند زنان و مردان)، زندان فیروزآباد فارس، زندان زاهدان (بند زنان)، زندان برازجان، زندان رامهرمز، زندان بهبهان، زندان بم، زندان کهنوج، زندان طبس، زندان مشهد، زندان گنبدکاووس، زندان قائمشهر، زندان رشت (بند زنان و مردان)، زندان رودسر، زندان حویق تالش، زندان ازبرم لاهیجان، زندان دیزلآباد کرمانشاه، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان میاندوآب، زندان مهاباد، زندان بوکان، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان سنندج و زندان کامیاران.
هفته هفتاد و پنجم
سهشنبه ۱۰ تیر ۱۴۰۴
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
#کارزار_سه_شنبه_های_نه_به_اعدام
#نه_به_اعدام
https://t.me/No_To_Execution_Tuesdays
@No_To_Execution_Tuesdays
🔘 اعلام نگرانی کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» نسبت به افزایش سرکوب و گسترش اجرای اعدام
حکومت فاسد و سرکوبگر، برای مقابله با خیزشها و اعتراضات مردمی، به اعدامهای خودسرانه و سرکوب سیستماتیک ادامه میدهد. تنها در چهار روز نخست تیرماه، دستکم ۱۷ زندانی - از جمله یک زن - اعدام شدهاند. از ابتدای سال ۱۴۰۴ نیز دستکم ۴۲۴ تن به دار آویخته شدهاند. در هفته گذشته، ۱۸ زندانی اعدام شدند؛ آماری هولناک که در سالهای اخیر بیسابقه است.
تصویب مصوبه اخیر مجلس فرمایشی حکومت در جهت افزایش سرکوب و تشدید اعدامها، بهویژه علیه مخالفان و زندانیان سیاسی، در کنار روند افزایشی اجرای احکام اعدام، نشان از جامعهای انفجاری و وجود حکومتی سرکوبگر و نامشروع دارد که برای حفظ بقای خود، «حق حیات» شهروندان را قربانی میکند.
نظام ولایت فقیه روز چهارشنبه گذشته، سه کولبر کرد به نامهای آزاد شجاعی، ادریس آلی و رسول احمد محمد را در روندی غیرشفاف و ناعادلانه به اتهام جاسوسی اعدام کرد.
در هفتههای اخیر نیز موج گستردهای از بازداشتها در شهرهای مختلف به بهانههای واهی سیاسی و امنیتی صورت گرفته که باعث نگرانی جدی ما نسبت به سرنوشت بازداشتشدگان شده است. بیم آن میرود که بسیاری از آنان با اتهامات سنگین مواجه شده و از حق دادرسی عادلانه محروم شوند.
در این شرایط، جان زندانیان سیاسی محکوم به اعدام بیش از پیش در خطر است. ما اعضای این کارزار، همراه با مردم ایران، خواستار لغو مجازات اعدام و آزادی تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم.
کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» از جامعه جهانی، نهادهای حقوق بشری و وجدانهای بیدار میخواهد که صدای زندانیان محکوم به اعدام باشند و به یاد داشته باشند که حکومت مستبد نهتنها در دوران جنگ و بمباران امنیت زندانیان را تأمین نکرد، بلکه اکنون پس از پایان بحران، در پی انتقامگیری از مردم و زندانیان است. همچنین از خانوادههای زندانیان، بهویژه کسانی که در این روزها عزیزانشان بازداشت شدهاند، میخواهیم سکوت نکنند؛ اسامی آنان را منتشر کرده و خواستار آزادی بیقید و شرطشان باشند.
لازم به ذکر است که با تعطیلی زندان اوین و انتقال زندانیان به تهران بزرگ و قرچک، از این پس زندان قرچک بهعنوان جایگزین زندان اوین در فهرست زندانهای اعتصابی کارزار قرار میگیرد.
کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» روز سهشنبه ۱۰ تیر ۱۴۰۴، در ۴۷ زندان زیر در هفته هفتاد و پنجم با اعتصاب غذا ادامه مییابد:
زندان قزلحصار (واحد ۳ و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان فردیس کرج، زندان تهران بزرگ، زندان قرچک، زندان خورین ورامین، زندان چوبیندر قزوین، زندان اهر، زندان اراک، زندان خرمآباد، زندان یاسوج، زندان اسدآباد اصفهان، زندان دستگرد اصفهان، زندان شیبان اهواز، زندان سپیدار اهواز (بند زنان و مردان)، زندان نظام شیراز، زندان عادلآباد شیراز (بند زنان و مردان)، زندان فیروزآباد فارس، زندان زاهدان (بند زنان)، زندان برازجان، زندان رامهرمز، زندان بهبهان، زندان بم، زندان کهنوج، زندان طبس، زندان مشهد، زندان گنبدکاووس، زندان قائمشهر، زندان رشت (بند زنان و مردان)، زندان رودسر، زندان حویق تالش، زندان ازبرم لاهیجان، زندان دیزلآباد کرمانشاه، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان میاندوآب، زندان مهاباد، زندان بوکان، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان سنندج و زندان کامیاران.
هفته هفتاد و پنجم
سهشنبه ۱۰ تیر ۱۴۰۴
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
#کارزار_سه_شنبه_های_نه_به_اعدام
#نه_به_اعدام
https://t.me/No_To_Execution_Tuesdays
@No_To_Execution_Tuesdays
Telegram
کارزار سهشنبههای نه به اعدام
کارزار سهشنبههای نه به اعدام
No to Execution Tuesdays Campaign
تماس با ادمین در تلگرام:
@no_to_execution_admin
تماس با ادمین در جیمیل:
ntetc1402@gmail.com
No to Execution Tuesdays Campaign
تماس با ادمین در تلگرام:
@no_to_execution_admin
تماس با ادمین در جیمیل:
ntetc1402@gmail.com
بيدارزنى
Photo
🟣 وضعیت بحرانی ارغوان فلاحی و تلاش نهادهای امنیتی جهت اخذ اعترافات اجباری از وی
ارغوان فلاحی، زندانی سیاسی که برای بار دوم در بهمن ۱۴۰۳ بازداشت شده بود، تحت شکنجههای شدید روانی به بندهای ۲۰۹ و ۲۴۱ (بند حفاظت اطلاعات قوه قضاییه) بهسر بُرد.
در روز دوم تیرماه و پس از جنایت جنگی اسرائیل و حمله به زندان اوین، تا هشت روز هیچ گونه خبری از وضعیت سلامت ارغوان فلاحی و دیگر بازداشتشدگان حاضر در بند ۲۰۹ زندان اوین در دست نبود.
در پی پیگیریهای خانواده، وکلا و فشار رسانهای گسترده، چند تن از این عزیزان توانستند طی تماس کوتاهی خبری از زنده بودن خود و یا محل نگهداریشان اعلام کنند.
ارغوان فلاحی که طی پنج ماه گذشته تنها دو تماس تلفنی کوتاه داشت، اذعان کرده است که: «حالا در سلولی تاریک و بینام و نشان نگهداری میشود». جایی که نمیتوان آن را با قاطعیت زندان قرچک و یا بند یک الف شرق تهران دانست. چرا که این واحد امنیتی نیز در پی حملات اسرائیل، با تخریب گسترده همراه شده است.
گزارشات متعدد حاکی از آن است که ارغوان فلاحی همانند #امیرحسین_اکبریمنفرد، #محمد_اکبریمنفرد و #بیژن_کاظمی، تحت شکنجههای روانی شدید جهت اخذ اعترافات اجباری دربارهی دو قاضی ترور شده بهنامهای محمد مقیسه و علی رایزنی قرار دارد.
ماهها تداوم بازداشت آنان در سلولهای انفرادی، محرومیت از حق تماس و ملاقات با خانواده و وکلا و … همچنین نگهداری آنان در سلولهای بینام و نشان، نشانگر این است که اینبار نهفقط برای حقوق سلب شدهی این زندانیان، بلکه باید برای حفظ جانشان کوشید.
همچنین براساس گزارش کانون حقوق بشر ایران: «در شامگاه پنجشنبه ۱۳ تیر، بیژن کاظمی در تماسی کوتاه با مادرش اعلام کرده است که در اقدامی نگرانکننده و بدون اطلاعرسانی قبلی، به یکی از خانههای امن وزارت اطلاعات در خارج از استان تهران منتقل شده است». این اقدام که بدون روند قضایی شفاف صورت گرفته، زنگ خطری جدی برای امنیت جانی و حقوق انسانی وی و دیگر زندانیان سیاسی محسوب میشود.
♦️آنچه که بر سر زندانیان سیاسی و بازداشتشدگان حاضر در بندهای امنیتی وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه میگذرد، بسیار بحرانی و فاجعهبار است. صدای کسانی باشیم که در بحبوبهی پسا جنگ ۱۲ روزه ، جانشان دستاویز سیاستهای همیشگی سرکوبگرایانهی حاکمیت میشود. حکومتی که در عین فساد ساختاری، چپاول و تزویر، تنها تیغ بُرندهاش برای مردم و زندانیان، _خاصه سیاسی - است.
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
ارغوان فلاحی، زندانی سیاسی که برای بار دوم در بهمن ۱۴۰۳ بازداشت شده بود، تحت شکنجههای شدید روانی به بندهای ۲۰۹ و ۲۴۱ (بند حفاظت اطلاعات قوه قضاییه) بهسر بُرد.
در روز دوم تیرماه و پس از جنایت جنگی اسرائیل و حمله به زندان اوین، تا هشت روز هیچ گونه خبری از وضعیت سلامت ارغوان فلاحی و دیگر بازداشتشدگان حاضر در بند ۲۰۹ زندان اوین در دست نبود.
در پی پیگیریهای خانواده، وکلا و فشار رسانهای گسترده، چند تن از این عزیزان توانستند طی تماس کوتاهی خبری از زنده بودن خود و یا محل نگهداریشان اعلام کنند.
ارغوان فلاحی که طی پنج ماه گذشته تنها دو تماس تلفنی کوتاه داشت، اذعان کرده است که: «حالا در سلولی تاریک و بینام و نشان نگهداری میشود». جایی که نمیتوان آن را با قاطعیت زندان قرچک و یا بند یک الف شرق تهران دانست. چرا که این واحد امنیتی نیز در پی حملات اسرائیل، با تخریب گسترده همراه شده است.
گزارشات متعدد حاکی از آن است که ارغوان فلاحی همانند #امیرحسین_اکبریمنفرد، #محمد_اکبریمنفرد و #بیژن_کاظمی، تحت شکنجههای روانی شدید جهت اخذ اعترافات اجباری دربارهی دو قاضی ترور شده بهنامهای محمد مقیسه و علی رایزنی قرار دارد.
ماهها تداوم بازداشت آنان در سلولهای انفرادی، محرومیت از حق تماس و ملاقات با خانواده و وکلا و … همچنین نگهداری آنان در سلولهای بینام و نشان، نشانگر این است که اینبار نهفقط برای حقوق سلب شدهی این زندانیان، بلکه باید برای حفظ جانشان کوشید.
همچنین براساس گزارش کانون حقوق بشر ایران: «در شامگاه پنجشنبه ۱۳ تیر، بیژن کاظمی در تماسی کوتاه با مادرش اعلام کرده است که در اقدامی نگرانکننده و بدون اطلاعرسانی قبلی، به یکی از خانههای امن وزارت اطلاعات در خارج از استان تهران منتقل شده است». این اقدام که بدون روند قضایی شفاف صورت گرفته، زنگ خطری جدی برای امنیت جانی و حقوق انسانی وی و دیگر زندانیان سیاسی محسوب میشود.
♦️آنچه که بر سر زندانیان سیاسی و بازداشتشدگان حاضر در بندهای امنیتی وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه میگذرد، بسیار بحرانی و فاجعهبار است. صدای کسانی باشیم که در بحبوبهی پسا جنگ ۱۲ روزه ، جانشان دستاویز سیاستهای همیشگی سرکوبگرایانهی حاکمیت میشود. حکومتی که در عین فساد ساختاری، چپاول و تزویر، تنها تیغ بُرندهاش برای مردم و زندانیان، _خاصه سیاسی - است.
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
Forwarded from کانال شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔴 مقابل رد مرز کودکان مهاجر و بیپناه سکوت نکنیم
✍🏼 جعفر ابراهیمی
درباره جنگ و پیامدهایش موضعگیریهای متعددی صورت گرفته است. شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران نیز که تشکلی مستقل در داخل است، موضعی گرفت بر مبنای اصول صنفی، آموزشی و رویکرد اجتماعی. بیانیه شورا را میشود در ادامه مسیر چندساله تشکلهای صنفی عضو در راستای اجتماعی شدن بیشتر تحلیل و بررسی کرد.
با اینکه شورای هماهنگی قبلا بارها درباره پیامدهای جنگ هشدار داده بود، اکنون که جنگ رخ داده و کشور نه در حالت آتشبس، که در تعلیق است و برخی پیامدها سریعا آشکار شدهاند، شاهد موضع و نظر بخش متشکل جنبش معلمان در این زمینه نیستیم.
امنیتی شدن فضای عمومی کشور، نتیجه بلافصل جنگ بود که جامعه در آن نقشی نداشت. از نمودهای اصلی این وضعیت، فشار بر فعالان سیاسی و اجتماعی، گسترش اعدامها، سرکوب و بازداشتهای گسترده بود.
جلوه برجسته اجتماعیِ این فضای جدید، اجرای سیاست اخراج مهاجران به بهانه مقابله با اتباع غیرقانونی است. این سیاست ضد انسانی و نژادپرستانه، چنان ضربتی و شتابزده اجرا شد که طبق اخبار بیش از ۶هزار کودک بدون والد رد مرز شدهاند. چه سرنوشت تلخی در انتظار این کودکان است!
در اقدام اخیر حکومت برای اخراج اتباع به اصطلاح غیرقانونی، مواد کنوانسیون حقوق کودک نقض شدهاست.
مهمترین مواد کنوانسیون که مستقیماً به حقوق کودکان مهاجر مرتبطند:
ماده ۲ – کشورها باید تمام حقوق مندرج در این کنوانسیون را بدون تبعیض از جمله بر اساس نژاد، ملیت، وضعیت مهاجرتی، یا وضعیت والدین برای تمام کودکان تضمین کنند.
ماده ۳ – در تمام اقداماتی که بر کودک تأثیر میگذارد، منافع عالیه کودک باید در اولویت باشد.
ماده ۶ – همه کودکان حق دارند زنده بمانند و رشد کنند.
ماده ۷ – کودک حق دارد از بدو تولد دارای نام، تابعیت و در صورت امکان، والدین خود را بشناسد و تحت سرپرستی آنان باشد.
ماده ۹ – کودک نباید از والدین خود جدا شود، مگر به حکم دادگاه و فقط به دلیل منافع کودک
ماده ۲۲ – کشورها باید اقداماتی انجام دهند تا از کودکان پناهنده یا کودکانی که بهتنهایی به کشور وارد شدهاند حمایت و مراقبت شود و سازمانهای بینالمللی مسئول نیز در این روند مشارکت داشته باشند.
ماده ۲۸ – همه کودکان حق آموزش دارند و کشورها باید آموزش ابتدایی رایگان و اجباری را برای همه فراهم کنند.
ماده ۳۷ – کودک نباید تحت شکنجه، مجازات یا رفتار ظالمانه قرار گیرد. بازداشت فقط در شرایط استثنایی وبرای کوتاهترین زمان ممکن باید انجام شود.
حکومت با سوار شدن بر موج ملیگرایی احساسی ناشی از جنگ و مقصر جلوه دادن مهاجران، نهتنها مسئولیت ناکامی خود در جنگ را نمیپذیرد، بلکه با کمک جریانات راست افراطی (حتی در میان برخی نیروهای اپوزیسیون) میکوشد مهاجران افغانستانی را عامل اصلی تمام مشکلات معرفی کند.
صحنههای زشت و نفرتآلودی که علیه مهاجران در نقاط مختلف کشور در جریان است، گواهی است بر موفقیت نسبی این رویکرد فاشیستی. پیش از اخراج از آموزش و پرورش، بیست سال در مناطق حاشیهای تهران تدریس کردهام. در این مدت، دانشآموزان افغانستانی بین ۵ تا۱۰ درصد از کلاسها را تشکیل میدادند. با اینکه در مناطقی فقیر، حاشیهنشین و پرآسیب تدریس میکردم که نزاعهای فردی و جمعی در آن رایج بود، هرگز شاهد صفبندی «افغانستانی/ایرانی» میان کودکان نبودم. اختلافات در همان سطحی بود که بچههای تُرک با کُرد یا لُر با دیگران داشتند. نه کینهای بود و نه نفرتی.
این حاکمیت، رسانهها، نظام آموزشی و برخی بزرگترها هستند که کودکان و نوجوانان را به گرایشهای فاشیستی سوق میدهند.
امروز شاهد ویدئوهایی هستیم که در آن نوجوانان ایرانی، نوجوان افغانستانی را کتک میزنند، تحقیر و تهدید میکنند و دیگران فقط تماشا میکنند.
منکر رشد گرایشهای نژادپرستانه نیستم اما باور دارم که این تصویر کل جامعه نیست. این چهرهای است که با کمک حکومت و حامیان ناسیونالیسم افراطی برجسته میشود تا بر ناتوانیهای حاکمیتی سرپوش بگذارد.
انگار در این وضعیت تعلیق، قرار است در سایه ترسی که برای عموم ایجاد شده مناسبات انسانی نیز به محاق برود. ما چگونه میتوانیم خود را «معلم» بنامیم، اما در برابر این وضعیت سکوت کنیم؟
چگونه میتوانیم تحقق حقوق کودکان را آرمان خود بدانیم، اما در برابر چنین فجایعی خاموش بمانیم؟
کودک، کودک است و منافع عالیه کودکان را هیچ مصلحت یا قانونی نمیتواند نادیده بگیرد. از همین رو، انتظار میرود فعالان صنفی، تشکلهای مستقل معلمان و در رأس آن، شورای هماهنگی، نسبت خود را با وضعیت فاجعهبار کنونی روشن کنند:آیا با سکوت، در کنار نژادپرستان و فاشیستهای در قدرت و بیرون از قدرت ایستادهایم؟ یا در سمت درست تاریخ؟ آیا دفاع از حقوق کودکان فقط شعار است؟ یا بخشی اساسی از باور ما به احقاق حقوق همه کودکان؟
@kashowranews
✍🏼 جعفر ابراهیمی
درباره جنگ و پیامدهایش موضعگیریهای متعددی صورت گرفته است. شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران نیز که تشکلی مستقل در داخل است، موضعی گرفت بر مبنای اصول صنفی، آموزشی و رویکرد اجتماعی. بیانیه شورا را میشود در ادامه مسیر چندساله تشکلهای صنفی عضو در راستای اجتماعی شدن بیشتر تحلیل و بررسی کرد.
با اینکه شورای هماهنگی قبلا بارها درباره پیامدهای جنگ هشدار داده بود، اکنون که جنگ رخ داده و کشور نه در حالت آتشبس، که در تعلیق است و برخی پیامدها سریعا آشکار شدهاند، شاهد موضع و نظر بخش متشکل جنبش معلمان در این زمینه نیستیم.
امنیتی شدن فضای عمومی کشور، نتیجه بلافصل جنگ بود که جامعه در آن نقشی نداشت. از نمودهای اصلی این وضعیت، فشار بر فعالان سیاسی و اجتماعی، گسترش اعدامها، سرکوب و بازداشتهای گسترده بود.
جلوه برجسته اجتماعیِ این فضای جدید، اجرای سیاست اخراج مهاجران به بهانه مقابله با اتباع غیرقانونی است. این سیاست ضد انسانی و نژادپرستانه، چنان ضربتی و شتابزده اجرا شد که طبق اخبار بیش از ۶هزار کودک بدون والد رد مرز شدهاند. چه سرنوشت تلخی در انتظار این کودکان است!
در اقدام اخیر حکومت برای اخراج اتباع به اصطلاح غیرقانونی، مواد کنوانسیون حقوق کودک نقض شدهاست.
مهمترین مواد کنوانسیون که مستقیماً به حقوق کودکان مهاجر مرتبطند:
ماده ۲ – کشورها باید تمام حقوق مندرج در این کنوانسیون را بدون تبعیض از جمله بر اساس نژاد، ملیت، وضعیت مهاجرتی، یا وضعیت والدین برای تمام کودکان تضمین کنند.
ماده ۳ – در تمام اقداماتی که بر کودک تأثیر میگذارد، منافع عالیه کودک باید در اولویت باشد.
ماده ۶ – همه کودکان حق دارند زنده بمانند و رشد کنند.
ماده ۷ – کودک حق دارد از بدو تولد دارای نام، تابعیت و در صورت امکان، والدین خود را بشناسد و تحت سرپرستی آنان باشد.
ماده ۹ – کودک نباید از والدین خود جدا شود، مگر به حکم دادگاه و فقط به دلیل منافع کودک
ماده ۲۲ – کشورها باید اقداماتی انجام دهند تا از کودکان پناهنده یا کودکانی که بهتنهایی به کشور وارد شدهاند حمایت و مراقبت شود و سازمانهای بینالمللی مسئول نیز در این روند مشارکت داشته باشند.
ماده ۲۸ – همه کودکان حق آموزش دارند و کشورها باید آموزش ابتدایی رایگان و اجباری را برای همه فراهم کنند.
ماده ۳۷ – کودک نباید تحت شکنجه، مجازات یا رفتار ظالمانه قرار گیرد. بازداشت فقط در شرایط استثنایی وبرای کوتاهترین زمان ممکن باید انجام شود.
حکومت با سوار شدن بر موج ملیگرایی احساسی ناشی از جنگ و مقصر جلوه دادن مهاجران، نهتنها مسئولیت ناکامی خود در جنگ را نمیپذیرد، بلکه با کمک جریانات راست افراطی (حتی در میان برخی نیروهای اپوزیسیون) میکوشد مهاجران افغانستانی را عامل اصلی تمام مشکلات معرفی کند.
صحنههای زشت و نفرتآلودی که علیه مهاجران در نقاط مختلف کشور در جریان است، گواهی است بر موفقیت نسبی این رویکرد فاشیستی. پیش از اخراج از آموزش و پرورش، بیست سال در مناطق حاشیهای تهران تدریس کردهام. در این مدت، دانشآموزان افغانستانی بین ۵ تا۱۰ درصد از کلاسها را تشکیل میدادند. با اینکه در مناطقی فقیر، حاشیهنشین و پرآسیب تدریس میکردم که نزاعهای فردی و جمعی در آن رایج بود، هرگز شاهد صفبندی «افغانستانی/ایرانی» میان کودکان نبودم. اختلافات در همان سطحی بود که بچههای تُرک با کُرد یا لُر با دیگران داشتند. نه کینهای بود و نه نفرتی.
این حاکمیت، رسانهها، نظام آموزشی و برخی بزرگترها هستند که کودکان و نوجوانان را به گرایشهای فاشیستی سوق میدهند.
امروز شاهد ویدئوهایی هستیم که در آن نوجوانان ایرانی، نوجوان افغانستانی را کتک میزنند، تحقیر و تهدید میکنند و دیگران فقط تماشا میکنند.
منکر رشد گرایشهای نژادپرستانه نیستم اما باور دارم که این تصویر کل جامعه نیست. این چهرهای است که با کمک حکومت و حامیان ناسیونالیسم افراطی برجسته میشود تا بر ناتوانیهای حاکمیتی سرپوش بگذارد.
انگار در این وضعیت تعلیق، قرار است در سایه ترسی که برای عموم ایجاد شده مناسبات انسانی نیز به محاق برود. ما چگونه میتوانیم خود را «معلم» بنامیم، اما در برابر این وضعیت سکوت کنیم؟
چگونه میتوانیم تحقق حقوق کودکان را آرمان خود بدانیم، اما در برابر چنین فجایعی خاموش بمانیم؟
کودک، کودک است و منافع عالیه کودکان را هیچ مصلحت یا قانونی نمیتواند نادیده بگیرد. از همین رو، انتظار میرود فعالان صنفی، تشکلهای مستقل معلمان و در رأس آن، شورای هماهنگی، نسبت خود را با وضعیت فاجعهبار کنونی روشن کنند:آیا با سکوت، در کنار نژادپرستان و فاشیستهای در قدرت و بیرون از قدرت ایستادهایم؟ یا در سمت درست تاریخ؟ آیا دفاع از حقوق کودکان فقط شعار است؟ یا بخشی اساسی از باور ما به احقاق حقوق همه کودکان؟
@kashowranews