بيدارزنى
Photo
🟣 #بیدارزنی: روز جهانی کارگر، روز تمامی زحمتکشان و مزدبگیران، مبارک باد
اول ماه می، روز جهانی کارگر، فقط تاریخی تقویمی برای درج تبریکها به جامعهی کارگری نیست. این روز که در دل خود بیش از دو قرن مبارزه و مقاومت و اعتصاب کارگران برای احقاق حقوق انسانی و مادیشان را جای داده است، بر پایبست تلاش نیروهای کار و خون کارگران در مسیر مبارزات و اعتصابات شکل گرفته است.
طی یک سال گذشته، خیابانها، کارخانجات و واحدهای تولیدی شهرهای کشور مملو از کارگران، بازنشستگان، معلمان و پرستارانی بود که برای دریافت معوقات مزدی، اعتراض علیه اخراج (با ادبیات بازار آزاد که تعدیل نیرو مینامند) و بازپسگیری شان انسانی که توسط سیاستهای نئولیبرالیستی حاکم، به یغما رفته است، باز هم دست به اعتصاب زدند و تجمعات اعتراضی خود را پیش بردند.
روز جهانی کارگر، فرصتی دیگر باره برای گفتن از تبعیضهای شدید علیه زنان کارگر است. بنا بر آخرین گزارش مرکز آمار ایران، سهم اشتغال زنان در بازار کار، کماکان ۱۳/۱ است که نشان از «تبعیض جنسیتی» عیان در بازار کار دارد. از اردیبهشت سال گذشته تا کنون، «عدم ایمنی در محیط کار» برای زنان کارگر با شدتی حداکثری همراه بوده است و مرگ دو کارگر زن در پی فقدان ایمنی در محیط کار، همچنین آمار مصدومیتهای جبرانناپذیر زنان کارگر، حاکی از آن است که جان کارگر، هیچگونه ارزشی برای کارفرمایان و حاکمیت قانونگذار ندارد.
زنان کارگر در ایران با کفهی سنگین محرومیت از قراردادهای کاری و بیمه مواجهند. ذکر این نکته لازم است که ۶۳/۴ درصد از جمعیت زنان مشغول به کار در شهرهای کشور در ردهی «مشاغل غیررسمی» جای میگیرند! این بدان معنی است که هیچگونه قرارداد کاری، حق بیمه و به تبع آن، برخورداری از حقوق بازنشستگی و یا حق درمان کارآمد، برای آنان درنظر گرفته نشده است.
نکتهی دیگر، محرومیت از «کنوانسیون منعخشونت و آزار زنان کارگر» برای زنان کارگر در ایران است. خشونتها و آزارهای جنسی علیه نیروهای کار زن یکی از عوامل خشونتباری است که در گسترهی دیگر تبعیضهای صورت گرفته بر سر دستمزد، موقعیت شغلی برابر و رشد تواناییهای زنان، کمتر مورد بررسی قرار میگیرد. بر اساس نظرسنجی صورت گرفته توسط کنفدراسیون بینالمللی اتحادیههای کارگری از ۱۰۴ اتحادیه کارگری عضو این مجموعه در ۶۶ کشور، بیش از ۹۲ درصد از آنها برای تضمین تصویب و اجرای کنوانسیون ۱۹۰ و اصلاحیه ۲۰۶ سازمان جهانی کار در تلاشند.
اول ماه می، زمانی برای یاد کردن از تمامی زنان کارگر است. زنانِ مشغول بهکار در واحدهای تولیدی، کارگاهها، کارخانجات، بخشهای مختلف خدماتی و درمانی، زنان کشاورز، زنان دستفروش و تمامی زنان مشغول به کار در «مشاغل غیررسمی» و «بیثباتکاری» که زیر سایهی تبعیضهای جنسیتی، اقتصادی و نژادی، برای گذران زندگی به کار مشغولند.
اول ماه می، فرصتی برای تاکید بر حقوق از دسترفتهی زنان مهاجر -بهویژه افغانستانی- و ستم مضاعف علیه آنهاست. زنانی که درصد عمدهای از آمار نیروهای کار در بخشهای تولیدی پوشاک و خدماتی را عهدهدار هستند و از تمامی حقوق اساسی خود محرومند.
همچنین در این روز، از فعالان کارگری که بهخاطر فعالیتهای خود در جهت احقاق حقوق کارگران و زحمتکشان با بازداشت، پروندهسازی امنیتی و حبس مواجه شدند، یاد میکنیم.
ما در کنار بیشمار برادران کارگر و فعالان کارگری محبوس در زندانها، از زنان فعالان کارگری محبوس در زندانها میگوییم.
اول ماه می بر تمامی زنان کارگر و همچنین «شریفه محمدی»، «ریحانه انصاری»، «ناهید خداجو» و «آنیشا اسداللهی» گرامی باد. زنانی محبوس در زندان که برابری در تمامی سطوح را برای زنان، طلب میکنند.
زندهباد آزادی و برابری
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
اول ماه می، روز جهانی کارگر، فقط تاریخی تقویمی برای درج تبریکها به جامعهی کارگری نیست. این روز که در دل خود بیش از دو قرن مبارزه و مقاومت و اعتصاب کارگران برای احقاق حقوق انسانی و مادیشان را جای داده است، بر پایبست تلاش نیروهای کار و خون کارگران در مسیر مبارزات و اعتصابات شکل گرفته است.
طی یک سال گذشته، خیابانها، کارخانجات و واحدهای تولیدی شهرهای کشور مملو از کارگران، بازنشستگان، معلمان و پرستارانی بود که برای دریافت معوقات مزدی، اعتراض علیه اخراج (با ادبیات بازار آزاد که تعدیل نیرو مینامند) و بازپسگیری شان انسانی که توسط سیاستهای نئولیبرالیستی حاکم، به یغما رفته است، باز هم دست به اعتصاب زدند و تجمعات اعتراضی خود را پیش بردند.
روز جهانی کارگر، فرصتی دیگر باره برای گفتن از تبعیضهای شدید علیه زنان کارگر است. بنا بر آخرین گزارش مرکز آمار ایران، سهم اشتغال زنان در بازار کار، کماکان ۱۳/۱ است که نشان از «تبعیض جنسیتی» عیان در بازار کار دارد. از اردیبهشت سال گذشته تا کنون، «عدم ایمنی در محیط کار» برای زنان کارگر با شدتی حداکثری همراه بوده است و مرگ دو کارگر زن در پی فقدان ایمنی در محیط کار، همچنین آمار مصدومیتهای جبرانناپذیر زنان کارگر، حاکی از آن است که جان کارگر، هیچگونه ارزشی برای کارفرمایان و حاکمیت قانونگذار ندارد.
زنان کارگر در ایران با کفهی سنگین محرومیت از قراردادهای کاری و بیمه مواجهند. ذکر این نکته لازم است که ۶۳/۴ درصد از جمعیت زنان مشغول به کار در شهرهای کشور در ردهی «مشاغل غیررسمی» جای میگیرند! این بدان معنی است که هیچگونه قرارداد کاری، حق بیمه و به تبع آن، برخورداری از حقوق بازنشستگی و یا حق درمان کارآمد، برای آنان درنظر گرفته نشده است.
نکتهی دیگر، محرومیت از «کنوانسیون منعخشونت و آزار زنان کارگر» برای زنان کارگر در ایران است. خشونتها و آزارهای جنسی علیه نیروهای کار زن یکی از عوامل خشونتباری است که در گسترهی دیگر تبعیضهای صورت گرفته بر سر دستمزد، موقعیت شغلی برابر و رشد تواناییهای زنان، کمتر مورد بررسی قرار میگیرد. بر اساس نظرسنجی صورت گرفته توسط کنفدراسیون بینالمللی اتحادیههای کارگری از ۱۰۴ اتحادیه کارگری عضو این مجموعه در ۶۶ کشور، بیش از ۹۲ درصد از آنها برای تضمین تصویب و اجرای کنوانسیون ۱۹۰ و اصلاحیه ۲۰۶ سازمان جهانی کار در تلاشند.
اول ماه می، زمانی برای یاد کردن از تمامی زنان کارگر است. زنانِ مشغول بهکار در واحدهای تولیدی، کارگاهها، کارخانجات، بخشهای مختلف خدماتی و درمانی، زنان کشاورز، زنان دستفروش و تمامی زنان مشغول به کار در «مشاغل غیررسمی» و «بیثباتکاری» که زیر سایهی تبعیضهای جنسیتی، اقتصادی و نژادی، برای گذران زندگی به کار مشغولند.
اول ماه می، فرصتی برای تاکید بر حقوق از دسترفتهی زنان مهاجر -بهویژه افغانستانی- و ستم مضاعف علیه آنهاست. زنانی که درصد عمدهای از آمار نیروهای کار در بخشهای تولیدی پوشاک و خدماتی را عهدهدار هستند و از تمامی حقوق اساسی خود محرومند.
همچنین در این روز، از فعالان کارگری که بهخاطر فعالیتهای خود در جهت احقاق حقوق کارگران و زحمتکشان با بازداشت، پروندهسازی امنیتی و حبس مواجه شدند، یاد میکنیم.
ما در کنار بیشمار برادران کارگر و فعالان کارگری محبوس در زندانها، از زنان فعالان کارگری محبوس در زندانها میگوییم.
اول ماه می بر تمامی زنان کارگر و همچنین «شریفه محمدی»، «ریحانه انصاری»، «ناهید خداجو» و «آنیشا اسداللهی» گرامی باد. زنانی محبوس در زندان که برابری در تمامی سطوح را برای زنان، طلب میکنند.
زندهباد آزادی و برابری
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 #بیدارزنی : مروری بر وضعیت زنان دستفروش در متروی تهران
دستفروشی در متروی تهران از دو دهه گذشته، چندی پس از راهاندازی اولین خط مترو با تعداد اندکی از زنان در داخل واگنهای ویژه زنان شروع شد و رفتهرفته بر تعداد این کارگرانِ بخش اقتصاد غیررسمی افزوده شد.
طی سالهای اخیر، آمارهای ضد و نقیضی از جمله ۴۵۰۰ نفر تا ۲۰۰۰۰ نفر از تعداد دستفروشان مترو در رسانههای رسمی منتشر شده است که طبعا با افزایش نرخ تورم، زنان و مردان دستفروش بیشتری بر این تعداد افزوده شده و میشوند.
بر اساس گفتوگوهای انجامشده با این زنان، اکثریت آنان بهدلیل پیدا نکردن شغلی دیگر و یا به اجبار زندگی به چنین کاری روی آوردهاند. برخی بهطور تماموقت و حتی جمعهها و روزهای تعطیل را نیز در مترو سپری میکنند و بعضی دیگر مانند دانشجویان بطور پارهوقت از راه دستفروشی هزینههایشان را تامین میکنند. تعدادی دیگر از فروشندگان مترو نیز زنان و مردان سالخورده و یا کمتوان هستند. حمایت اجتماعی ناکافی مانند بیمههای تامین اجتماعی و بازنشستگی مهمترین دلیلی است که افراد سالمند را به سوی دستفروشی در مترو سوق میدهد. البته در مواردی اساسا افراد سالمند دستفروش مشمول چنین بیمههایی نیستند و در موارد معدودی هم که این افراد در زمره مستمریبگیرانِ بیمههای بازنشستگی قرا میگیند، میزان ناچیز مستمری کفاف زندگی آنها را نمیدهد.
شغلی چون دستفروشی آن هم در زیرِ زمین، عوارض جسمانی متعدد و متنوعی را در پی دارد که میزان و شدت آنها بسته به سن، جنسیت و نوع کالاهایی که دستفروشها به لحاظ وزن و ابعاد با خود حمل میکنند متغیر است. بخشی از این عوارض ناشی از گذران مدت زمان طولانی در محوطه ایستگاههاست.
عوارضی چون اختلالات شنوایی به دلیل وجود صدای بلند قطارها و بلندگوهای ایستگاهها و ازدحام جمعیت در ایستگاههای شلوغ، سردرد و سرگیجه به دلیل عدم تهویه و جابجایی مناسب هوا در محوطهی سکوها که محل تجمع گاز رادون هستند و طی سالهای ممتد ممکن است باعث ایجاد عوارض ریوی و بیماریهای صعبالعلاج شود. یکی از دیگر تبعات کار دستفروشانی که در معرض آلایندههای شیمیایی محیط مترو قرا میگیرند، مشکلات حنجره و سرفههای مزمن است. همچنین بسیاری از زنان دستفروش به دلیل حمل بار سنگین در طی ساعتکاریشان (بین ۹ تا ۱۲ ساعت) دچار کمردرد و پادردهای مزمن میشوند. با همه این مشکلات و عوارض جسمی متعدد، دستفروشان به ندرت تحت پوشش بیمههای درمانی هستند و این در حالیست که دستفروشان مهاجر افغانستانی مطلقا از هرگونه بیمهای بیبهرهاند.
زنان دستفروشی که مادر نیز هستند، با چالش نگهداری از فرزند یا فرزندانکوچکشان در طول ساعتهای کاری، روبهرو هستند. از طرفی نه توان مالی فرستادن کودکانشان به مهدکودک را دارند و نه در منزل کسی را دارند که از بچه نگهداری کند. آنها مجبورند کودکانشان را تنها در خانه رها کنند و یا آنها را همراه خودشان به سر کار بیاورند که در این صورت بسیاری از این کودکانبه نحوی همراه مادرشان درگیر کار دستفروشی میشوند.
در میان زنان دستفروش مترو، زنان باردار هم دیده میشوند که مجبور به حمل کیسههای سنگین کارشان هستند.
⚪️ علاوه بر مشکلات مذکور، آنچه کار زنان دستفروش را طاقتفرساتر میکند، اِعمال سیاستهای موسوم به «انضباط شهری» و رفتارهای خشنی است که به نام طرحهای ساماندهی با دستفروشان صورت میگیرد. مامورانی که در پوشش حراست مترو و یا با لباس رسمی نیروی انتظامی و حتی گاهی در قالب لباس شخصی مانع از ادامه کار آنها میشوند و به بهانه غیرقانونی بودن این کار، اجناس زنان را که تنها سرمایهی بسیاری از آنان است توقیف میکنند. در مواردی نیز زنان دستفروش با آزارهای کلامی همین ماموران روبرو میشوند و حتی گاهی نیز در موقعیت آزار جنسی توسط «ماموران قانون» قرار میگیرند.
جسم و جان زنان دستفروش مترو علیرغم تمام مشکلات و مصائب این کار، سالهاست که برای امرار معاش روزانه بر روی سکوها و در داخل واگنها از قطاری به قطار دیگر فرسوده میشود. این در حالیست که نهتنها آنها سهمی از اشتغال و بازار رسمی کار ندارند، بلکه بهطور مداوم باید علاوه بر مقاومت روزانه در برابر فشار فقر زنانهشده، در برابر فشارهای مسئولین شهری که در حال مقابله با دستفروشها هستند، مقاومت کنند و راهکارهایی را برای تداوم کار بیثباتشان پیدا کنند.
#روز_جهانی_کارگر
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
دستفروشی در متروی تهران از دو دهه گذشته، چندی پس از راهاندازی اولین خط مترو با تعداد اندکی از زنان در داخل واگنهای ویژه زنان شروع شد و رفتهرفته بر تعداد این کارگرانِ بخش اقتصاد غیررسمی افزوده شد.
طی سالهای اخیر، آمارهای ضد و نقیضی از جمله ۴۵۰۰ نفر تا ۲۰۰۰۰ نفر از تعداد دستفروشان مترو در رسانههای رسمی منتشر شده است که طبعا با افزایش نرخ تورم، زنان و مردان دستفروش بیشتری بر این تعداد افزوده شده و میشوند.
بر اساس گفتوگوهای انجامشده با این زنان، اکثریت آنان بهدلیل پیدا نکردن شغلی دیگر و یا به اجبار زندگی به چنین کاری روی آوردهاند. برخی بهطور تماموقت و حتی جمعهها و روزهای تعطیل را نیز در مترو سپری میکنند و بعضی دیگر مانند دانشجویان بطور پارهوقت از راه دستفروشی هزینههایشان را تامین میکنند. تعدادی دیگر از فروشندگان مترو نیز زنان و مردان سالخورده و یا کمتوان هستند. حمایت اجتماعی ناکافی مانند بیمههای تامین اجتماعی و بازنشستگی مهمترین دلیلی است که افراد سالمند را به سوی دستفروشی در مترو سوق میدهد. البته در مواردی اساسا افراد سالمند دستفروش مشمول چنین بیمههایی نیستند و در موارد معدودی هم که این افراد در زمره مستمریبگیرانِ بیمههای بازنشستگی قرا میگیند، میزان ناچیز مستمری کفاف زندگی آنها را نمیدهد.
شغلی چون دستفروشی آن هم در زیرِ زمین، عوارض جسمانی متعدد و متنوعی را در پی دارد که میزان و شدت آنها بسته به سن، جنسیت و نوع کالاهایی که دستفروشها به لحاظ وزن و ابعاد با خود حمل میکنند متغیر است. بخشی از این عوارض ناشی از گذران مدت زمان طولانی در محوطه ایستگاههاست.
عوارضی چون اختلالات شنوایی به دلیل وجود صدای بلند قطارها و بلندگوهای ایستگاهها و ازدحام جمعیت در ایستگاههای شلوغ، سردرد و سرگیجه به دلیل عدم تهویه و جابجایی مناسب هوا در محوطهی سکوها که محل تجمع گاز رادون هستند و طی سالهای ممتد ممکن است باعث ایجاد عوارض ریوی و بیماریهای صعبالعلاج شود. یکی از دیگر تبعات کار دستفروشانی که در معرض آلایندههای شیمیایی محیط مترو قرا میگیرند، مشکلات حنجره و سرفههای مزمن است. همچنین بسیاری از زنان دستفروش به دلیل حمل بار سنگین در طی ساعتکاریشان (بین ۹ تا ۱۲ ساعت) دچار کمردرد و پادردهای مزمن میشوند. با همه این مشکلات و عوارض جسمی متعدد، دستفروشان به ندرت تحت پوشش بیمههای درمانی هستند و این در حالیست که دستفروشان مهاجر افغانستانی مطلقا از هرگونه بیمهای بیبهرهاند.
زنان دستفروشی که مادر نیز هستند، با چالش نگهداری از فرزند یا فرزندانکوچکشان در طول ساعتهای کاری، روبهرو هستند. از طرفی نه توان مالی فرستادن کودکانشان به مهدکودک را دارند و نه در منزل کسی را دارند که از بچه نگهداری کند. آنها مجبورند کودکانشان را تنها در خانه رها کنند و یا آنها را همراه خودشان به سر کار بیاورند که در این صورت بسیاری از این کودکانبه نحوی همراه مادرشان درگیر کار دستفروشی میشوند.
در میان زنان دستفروش مترو، زنان باردار هم دیده میشوند که مجبور به حمل کیسههای سنگین کارشان هستند.
⚪️ علاوه بر مشکلات مذکور، آنچه کار زنان دستفروش را طاقتفرساتر میکند، اِعمال سیاستهای موسوم به «انضباط شهری» و رفتارهای خشنی است که به نام طرحهای ساماندهی با دستفروشان صورت میگیرد. مامورانی که در پوشش حراست مترو و یا با لباس رسمی نیروی انتظامی و حتی گاهی در قالب لباس شخصی مانع از ادامه کار آنها میشوند و به بهانه غیرقانونی بودن این کار، اجناس زنان را که تنها سرمایهی بسیاری از آنان است توقیف میکنند. در مواردی نیز زنان دستفروش با آزارهای کلامی همین ماموران روبرو میشوند و حتی گاهی نیز در موقعیت آزار جنسی توسط «ماموران قانون» قرار میگیرند.
جسم و جان زنان دستفروش مترو علیرغم تمام مشکلات و مصائب این کار، سالهاست که برای امرار معاش روزانه بر روی سکوها و در داخل واگنها از قطاری به قطار دیگر فرسوده میشود. این در حالیست که نهتنها آنها سهمی از اشتغال و بازار رسمی کار ندارند، بلکه بهطور مداوم باید علاوه بر مقاومت روزانه در برابر فشار فقر زنانهشده، در برابر فشارهای مسئولین شهری که در حال مقابله با دستفروشها هستند، مقاومت کنند و راهکارهایی را برای تداوم کار بیثباتشان پیدا کنند.
#روز_جهانی_کارگر
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 #بیدارزنی: «جنگ علیه زنان» از نخستین روز تشکیل دولت موقت و استقرار جمهوری اسلامی تا امروز
بعدازظهر روز شنبه ۱۴ تیر ۱۳۵۹، حدود ۳ هزار نفر از طیفهای گستردهی زنان در اعتراض به حجاب اجباری در اطراف کاخ نخستوزیری، دست به تجمع اعتراضی زدند و شعارهایی نظیر:
⚪️ آزادگی، فرهنگ ماست، خاموش ماندن، ننگ ماست
⚪️ حجاب اجباری، ملغی باید گردد
⚪️ بیکاری و گرانی با «حجاب» حل نمیشود
و
⚪️ زنانْ زحمتکشاند، زحمتکشانْ آزاداند، را سر دادند.
گزارش این تجمع از حضور گستردهی زنان فعال در سازمانهای سیاسی، کارمندان، کارگران، دانشجویان، دانشآموزان، وکلا و سایر زنان معترض به حجاب اجباری در روزنامهی اطلاعات، مورخ یکشنبه ۱۵ تیرماه ۵۹، با جعل و وارونهسازی، اینگونه تیتر زده شد:
«رقاصه کابارهها و اشراف در تظاهرات علیه پوشش اسلامی».
▪️حکومت نوپای جمهوری اسلامی در خلال تظاهرات زنان معترض به حجاب اجباری طی سالهای ۵۷ تا ۶۲، بارها با تحقیرِ زنان شاغل در کابارهها و ارزشگذاری ایدئولوژیک از تعریف زن و حدود او، از «رقاصهای کابارهها» به عنوان پستترین مرتبهی زن در جامعه استفاده کرده است. از سوی دیگر، اتهام بیاساس طرفداری از «اشراف» نیز، به اکثریت زنان مخالف حجاب اجباری در تظاهرات، اطلاق میشد.
⚪️ عکسها از رضا دقتی، کاوه کاظمی و محمد صیاد
#جنگ_علیه_زنان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
بعدازظهر روز شنبه ۱۴ تیر ۱۳۵۹، حدود ۳ هزار نفر از طیفهای گستردهی زنان در اعتراض به حجاب اجباری در اطراف کاخ نخستوزیری، دست به تجمع اعتراضی زدند و شعارهایی نظیر:
⚪️ آزادگی، فرهنگ ماست، خاموش ماندن، ننگ ماست
⚪️ حجاب اجباری، ملغی باید گردد
⚪️ بیکاری و گرانی با «حجاب» حل نمیشود
و
⚪️ زنانْ زحمتکشاند، زحمتکشانْ آزاداند، را سر دادند.
گزارش این تجمع از حضور گستردهی زنان فعال در سازمانهای سیاسی، کارمندان، کارگران، دانشجویان، دانشآموزان، وکلا و سایر زنان معترض به حجاب اجباری در روزنامهی اطلاعات، مورخ یکشنبه ۱۵ تیرماه ۵۹، با جعل و وارونهسازی، اینگونه تیتر زده شد:
«رقاصه کابارهها و اشراف در تظاهرات علیه پوشش اسلامی».
▪️حکومت نوپای جمهوری اسلامی در خلال تظاهرات زنان معترض به حجاب اجباری طی سالهای ۵۷ تا ۶۲، بارها با تحقیرِ زنان شاغل در کابارهها و ارزشگذاری ایدئولوژیک از تعریف زن و حدود او، از «رقاصهای کابارهها» به عنوان پستترین مرتبهی زن در جامعه استفاده کرده است. از سوی دیگر، اتهام بیاساس طرفداری از «اشراف» نیز، به اکثریت زنان مخالف حجاب اجباری در تظاهرات، اطلاق میشد.
⚪️ عکسها از رضا دقتی، کاوه کاظمی و محمد صیاد
#جنگ_علیه_زنان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
🟣 متن کامل نامەی سرگشادەی پخشان عزیزی، زندانی سیاسی کورد محکوم بە اعدام
هفتەی گذشتە بخشهایی از نامه سرگشادەی پخشان عزیزی، زندانی سیاسی کورد محکوم بە اعدام، تحت عنوان «کتمان حقیقت و آلترناتیو آن» در شبکەهای اجتماعی منتشر شدە بود. متن پیشرو نسخەی کامل این نامە است کە برای انتشار در اختیار #بیدارزنی گذاشتە شدە است. این زندانی سیاسی در نامەی خود بە روایت نحوەی بازداشت خشونتآمیز خود و خانوادەاش از سوی نیروهای امنیتی، شکنجەهای اعمال شدە در دوران بازداشت و همچنین مواضع و فعالیتهای سیاسی خود پرداختە است.
⚪️ متن کامل این نامە را در ادامە بخوانید:
▪️کتمان حقیقت و آلترناتیو آن
«دستانش را بە دیوارەی رحماش چسباندە بود تا نیافتد، در برابر داروهای سقط مقاومت میکرد. از همان کودکی برای ماندن و با صدای مادری زجرکشیدە کە درس مقاومت و زندگی میداد، چگونە بودن را قد میکشید:
«بۆیەت دەبەستم تا خووی پێ بگری، نەک تا من ماوم لە بەندا بمری».
میبندمت تا عادت کنی، تا زندە هستم در بند نمیری.
بین زندگی و زمان جنگی در حال وقوع است!
دستانش را بە دیوار سلول گرفتە بود تا نیافتد. مدتها بود کە برای ماندن و یافتن راهی برای بودن و فراتر چگونە بودن، شب و روز نمیشناخت. با شیوەی ارعاب دولتی و بیست سلاح بالای سرشان کە بە زعم خود تروریست گرفتەاند (همان تروریسمی کە ارعاب در ملاء عام یکی از مبادی آن است!).
پسر نوجوان ١٧ سالەای کە خالەاش را بعد از سالها دوری میدید، بە همراە پدر، خواهر و دامادش بە زمین خواباندە میشوند. دست از پشت بستە، سلاح بر سر، یک خانوادەی مقدس را (همان خانوادەی مقدسی کە بنیانهای مقدس جمهوری اسلامی بر پایەی آن شکل گرفتە) با سوار شدن بر پشتشان بە زنجیر میکشند. لبخندی کە نشانەی اقتدار و پیروزی «دولت خانوادە» است؛ عملیات با موفقیت انجام شد.
بە سمت بالا حرکت میکنند و بالاتر...
صحنەهای کشتار و ازهم پاشیدن هزاران خانوادە در جلوی چشمانش بە مانند فیلمی تراژیک میگذرد. در ضعف شدید جسمانی دستانش را بە دیوار سلول ٣٣ اوین (بالا) کلید میکند. همان سلولی کە ٨٨ نیز با همان اتهام «کورد بودن» و «زن بودن» و تلاش برای «خود بودن»، بستە بودندش. صدای سرفەهای پدر را کە سە بار سکتە کردە، بە دلیل سرطان، تازە جراحی داشتە و تنش هنوز آثار گلولەهای دهەی ٦٠ را یدک میکشد، از بند ٤ میشنود. و از بندهای دیگر صدای فریاد خواهری کە بارها تقاضای دیدن تنها فرزند وحشتزدهاش را دارد.
در همان روز اول بازجویی، پیشنهاد قضایی نشدن پرونده و فیصلهی همه چیز بیسروصدا، داده میشود! پیشنهادی کە بە سرانجام نمیرسد….»
#جنگ_علیه_زنان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
⚪️ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://shorturl.at/lv3PO
@bidarzani
هفتەی گذشتە بخشهایی از نامه سرگشادەی پخشان عزیزی، زندانی سیاسی کورد محکوم بە اعدام، تحت عنوان «کتمان حقیقت و آلترناتیو آن» در شبکەهای اجتماعی منتشر شدە بود. متن پیشرو نسخەی کامل این نامە است کە برای انتشار در اختیار #بیدارزنی گذاشتە شدە است. این زندانی سیاسی در نامەی خود بە روایت نحوەی بازداشت خشونتآمیز خود و خانوادەاش از سوی نیروهای امنیتی، شکنجەهای اعمال شدە در دوران بازداشت و همچنین مواضع و فعالیتهای سیاسی خود پرداختە است.
⚪️ متن کامل این نامە را در ادامە بخوانید:
▪️کتمان حقیقت و آلترناتیو آن
«دستانش را بە دیوارەی رحماش چسباندە بود تا نیافتد، در برابر داروهای سقط مقاومت میکرد. از همان کودکی برای ماندن و با صدای مادری زجرکشیدە کە درس مقاومت و زندگی میداد، چگونە بودن را قد میکشید:
«بۆیەت دەبەستم تا خووی پێ بگری، نەک تا من ماوم لە بەندا بمری».
میبندمت تا عادت کنی، تا زندە هستم در بند نمیری.
بین زندگی و زمان جنگی در حال وقوع است!
دستانش را بە دیوار سلول گرفتە بود تا نیافتد. مدتها بود کە برای ماندن و یافتن راهی برای بودن و فراتر چگونە بودن، شب و روز نمیشناخت. با شیوەی ارعاب دولتی و بیست سلاح بالای سرشان کە بە زعم خود تروریست گرفتەاند (همان تروریسمی کە ارعاب در ملاء عام یکی از مبادی آن است!).
پسر نوجوان ١٧ سالەای کە خالەاش را بعد از سالها دوری میدید، بە همراە پدر، خواهر و دامادش بە زمین خواباندە میشوند. دست از پشت بستە، سلاح بر سر، یک خانوادەی مقدس را (همان خانوادەی مقدسی کە بنیانهای مقدس جمهوری اسلامی بر پایەی آن شکل گرفتە) با سوار شدن بر پشتشان بە زنجیر میکشند. لبخندی کە نشانەی اقتدار و پیروزی «دولت خانوادە» است؛ عملیات با موفقیت انجام شد.
بە سمت بالا حرکت میکنند و بالاتر...
صحنەهای کشتار و ازهم پاشیدن هزاران خانوادە در جلوی چشمانش بە مانند فیلمی تراژیک میگذرد. در ضعف شدید جسمانی دستانش را بە دیوار سلول ٣٣ اوین (بالا) کلید میکند. همان سلولی کە ٨٨ نیز با همان اتهام «کورد بودن» و «زن بودن» و تلاش برای «خود بودن»، بستە بودندش. صدای سرفەهای پدر را کە سە بار سکتە کردە، بە دلیل سرطان، تازە جراحی داشتە و تنش هنوز آثار گلولەهای دهەی ٦٠ را یدک میکشد، از بند ٤ میشنود. و از بندهای دیگر صدای فریاد خواهری کە بارها تقاضای دیدن تنها فرزند وحشتزدهاش را دارد.
در همان روز اول بازجویی، پیشنهاد قضایی نشدن پرونده و فیصلهی همه چیز بیسروصدا، داده میشود! پیشنهادی کە بە سرانجام نمیرسد….»
#جنگ_علیه_زنان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
⚪️ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://shorturl.at/lv3PO
@bidarzani
Telegraph
🟣 متن کامل نامەی سرگشادەی پخشان عزیزی، زندانی سیاسی کورد محکوم بە اعدام
bidarzani هفتەی گذشتە بخشهایی از نامه سرگشادەی پخشان عزیزی، زندانی سیاسی کورد محکوم بە اعدام، تحت عنوان «کتمان حقیقت و آلترناتیو آن» در شبکەهای اجتماعی منتشر شدە بود. متن پیشرو نسخەی کامل این نامە است کە برای انتشار در اختیار #بیدارزنی گذاشتە شدە است. این…
🟣 نامه و دفاعیهی وریشه مرادی، زندانی سیاسی کورد برای «اطلاع افکار عمومی»
⚪️ داعش سر میبُرد، جمهوری اسلامی نیز سر به دار میکِشد
▪️#وریشه_مرادی، اهل سنندج و عضو جامعه زنان آزاد شرق کردستان (کژار) که در تاریخ ۱۰ مرداد ۱۴۰۲ توسط نیروهای امنیتی در سنندج بازداشت و به «بغی» متهم شده است، اعلام کرده است که در اعتراض به صدور حکم اعدام برای #شریفه_محمدی و #پخشان_عزیزی از حضور در دومین جلسه دادگاه خود که قرار بود، «امروز ۱۴ مرداد» در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران برگزار شود، خودداری کرده است.
وی از بند زندان زنان اوین، دفاعیهای را برای اطلاع افکار عمومی نوشته که برای انتشار در اختیار #بیدارزنی قرار گرفته است.
▪️متن دفاعیه: «احکام ناعادلانهی اعدام فعالین زن (شریفه محمدی و پخشان عزیزی) در فاصلهی کمتر از یک ماه، اقرار جمهوری اسلامی به ناکارآمدی و درماندگیِ سیاسیاش است. تظاهر به قدرتمند بودن دولت جدید، ایجاد رعب و وحشت و گسترش سرکوب در آستانهی انقلاب ژن، ژیان، آزادی، خیالی باطل بیش نیست. در همین راستا من به جرم زن بودن، کورد بودن و جستجوی حیات آزاد، به «بغی» متهم شدهام. هماکنون نیز پس از گذشت یک سال از بازداشت موقت، در صف انتظار برای برگزاری دومین جلسهی دادگاه، در شعبهی ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی صلواتی در تاریخ ۱۴ مرداد، قرار دارم. اگر چه میدانم عدم حضور در دادگاه، شاید به عدم خواست دفاع از خویش تعبیر گردد، اما به نشانهی اعتراض به صدور حکم اعدام برای رفقایم شریفه محمدی و پخشان عزیزی، به دادگاه نخواهم رفتو چنین دادگاهی را که حکم عادلانهای در آن صادر نمیگردد، به رسمیت نمیشناسم. بارها در شرایط دشوار بازجوییها و بازپرسیها دفاعیاتم را ارائه دادهام، اما این بار این نامهی دفاعیهی من است که خطاب به مردم و جامعهی همیشه هشیار و آگاه و آزادیخواه به نگارش درمیآورم. از آنان میخواهم مرا و فعالیتهایم را مطابق عدالت اجتماعی قضاوت کنند.
زیستن در قرن بیستویکم در خاورمیانهای که نیروهای هژمونیک جهانی و دولت-ملتهای دیکتاتور منطقه سعی در غصب ارزشها و فرهنگها داشته و خواهان بازسازی هژمونی خویش بر آن هستند، به معنای زیستن در جغرافیایی است که به خاک و خون کشیده شده و شاهد هرروزهی نسلکشی، همگونسازی و ادغام و الحاق اجباری است. زیستن در کوردستان نیز یعنی حیاتی فاقد ضمانت قانونی، اقتصادی، سیاسی، آموزشی و ...، و به عبارتی یعنی بیکاری، فقر، تبعیض، بازداشت، شکنجه، اعدام و کشته شدن کولبرها (شهدای نان)!….»
ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://shorturl.at/nOo1z
#جنگ_علیه_زنان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
⚪️ داعش سر میبُرد، جمهوری اسلامی نیز سر به دار میکِشد
▪️#وریشه_مرادی، اهل سنندج و عضو جامعه زنان آزاد شرق کردستان (کژار) که در تاریخ ۱۰ مرداد ۱۴۰۲ توسط نیروهای امنیتی در سنندج بازداشت و به «بغی» متهم شده است، اعلام کرده است که در اعتراض به صدور حکم اعدام برای #شریفه_محمدی و #پخشان_عزیزی از حضور در دومین جلسه دادگاه خود که قرار بود، «امروز ۱۴ مرداد» در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران برگزار شود، خودداری کرده است.
وی از بند زندان زنان اوین، دفاعیهای را برای اطلاع افکار عمومی نوشته که برای انتشار در اختیار #بیدارزنی قرار گرفته است.
▪️متن دفاعیه: «احکام ناعادلانهی اعدام فعالین زن (شریفه محمدی و پخشان عزیزی) در فاصلهی کمتر از یک ماه، اقرار جمهوری اسلامی به ناکارآمدی و درماندگیِ سیاسیاش است. تظاهر به قدرتمند بودن دولت جدید، ایجاد رعب و وحشت و گسترش سرکوب در آستانهی انقلاب ژن، ژیان، آزادی، خیالی باطل بیش نیست. در همین راستا من به جرم زن بودن، کورد بودن و جستجوی حیات آزاد، به «بغی» متهم شدهام. هماکنون نیز پس از گذشت یک سال از بازداشت موقت، در صف انتظار برای برگزاری دومین جلسهی دادگاه، در شعبهی ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی صلواتی در تاریخ ۱۴ مرداد، قرار دارم. اگر چه میدانم عدم حضور در دادگاه، شاید به عدم خواست دفاع از خویش تعبیر گردد، اما به نشانهی اعتراض به صدور حکم اعدام برای رفقایم شریفه محمدی و پخشان عزیزی، به دادگاه نخواهم رفت
زیستن در قرن بیستویکم در خاورمیانهای که نیروهای هژمونیک جهانی و دولت-ملتهای دیکتاتور منطقه سعی در غصب ارزشها و فرهنگها داشته و خواهان بازسازی هژمونی خویش بر آن هستند، به معنای زیستن در جغرافیایی است که به خاک و خون کشیده شده و شاهد هرروزهی نسلکشی، همگونسازی و ادغام و الحاق اجباری است. زیستن در کوردستان نیز یعنی حیاتی فاقد ضمانت قانونی، اقتصادی، سیاسی، آموزشی و ...، و به عبارتی یعنی بیکاری، فقر، تبعیض، بازداشت، شکنجه، اعدام و کشته شدن کولبرها (شهدای نان)!….»
ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://shorturl.at/nOo1z
#جنگ_علیه_زنان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
Telegraph
🟣 نامه و دفاعیهی وریشه مرادی، زندانی سیاسی کورد برای «اطلاع افکار عمومی»
bidarzani ⚪️ داعش سر میبُرد، جمهوری اسلامی نیز سر به دار میکِشد #وریشه_مرادی، اهل سنندج و عضو جامعه زنان آزاد شرق کردستان (کژار) که در تاریخ ۱۰ مرداد ۱۴۰۲ توسط نیروهای امنیتی در سنندج بازداشت و به «بغی» متهم شده است، اعلام کرده است که در اعتراض به صدور…
بيدارزنى
Photo
🟣 دومین نامهی وریشه مرادی از زندان اوین: «به افکار عمومی، به نام زندگی، به نام انسانیت، به نام زیبایی»، جهت انتشار در اختیار #بیدارزنی قرار گرفته است. متن کامل نامه به شرح زیر است:
از متن: «من وریشه مرادی، زندانی سیاسی که در مرداد ۱۴۰۲ در مسیر کرمانشاه-سنندج توسط نیروهای اطلاعات بازداشت شده و در بازداشتگاه اطلاعات سنندج و بند ۲۰۹ زندان اوین تهران، دورهای از بازداشت و شکنجه را گذراندم، در روز ۵ دی ۱۴۰۳ به بند زنان زندان اوین تهران منتقل شدم. من بهعنوان زنی که خود درد زن بودن در جامعهای ناعادلانه را چشیده و آشنا به محنتهای زنان دیگر نیز بودم، در طول زندانی بودن در میان زنان، با افراد بسیاری همبند گشتم و همبند هستم که سرگذشت هر یک از آنان روایت محنتی است که زنان در نظامی زنستیز دارند. نظامی که شاخههای اجتماعی، سنتی، تاریخی دارد. نظامی که «بهشت زیر پای مادران» را به گونهای متفاوت و دلبخواهی ترسیم و تعریف کرده و تنها در چارچوب خدمتگزاری زنان به این چرخهی مردسالارانه اجازهی استفاده از «بهشت»شان را میدهند! با زنان همبند هستم و هر لحظه را با کسانی میزیم که هرکدام به نوعی قربانی این نظام مردسالارانه هستند. و ما نیز آنانی هستیم که در مقابل این ستم سر بلند کرده و چشم در چشم موضع قدرت، علم مخالفت با زنستیزی و زنکشی را برافراشتهایم.
زندگی ما در اینجا یکی است. پیر فرزانهمان گفته که «زنان اولین ملت مستعمره شده هستند» و ما افراد این ملت مستعمرهگشته، فارغ از زبان و تعلق ملیتی و اعتقادی خویش همچون یک روح در چندین جسم هستیم…»
▪️متن کامل نامه را در لینک زیر بخوانید:
https://shorturl.at/xdUsa
#جنگ_علیه_زنان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
از متن: «من وریشه مرادی، زندانی سیاسی که در مرداد ۱۴۰۲ در مسیر کرمانشاه-سنندج توسط نیروهای اطلاعات بازداشت شده و در بازداشتگاه اطلاعات سنندج و بند ۲۰۹ زندان اوین تهران، دورهای از بازداشت و شکنجه را گذراندم، در روز ۵ دی ۱۴۰۳ به بند زنان زندان اوین تهران منتقل شدم. من بهعنوان زنی که خود درد زن بودن در جامعهای ناعادلانه را چشیده و آشنا به محنتهای زنان دیگر نیز بودم، در طول زندانی بودن در میان زنان، با افراد بسیاری همبند گشتم و همبند هستم که سرگذشت هر یک از آنان روایت محنتی است که زنان در نظامی زنستیز دارند. نظامی که شاخههای اجتماعی، سنتی، تاریخی دارد. نظامی که «بهشت زیر پای مادران» را به گونهای متفاوت و دلبخواهی ترسیم و تعریف کرده و تنها در چارچوب خدمتگزاری زنان به این چرخهی مردسالارانه اجازهی استفاده از «بهشت»شان را میدهند! با زنان همبند هستم و هر لحظه را با کسانی میزیم که هرکدام به نوعی قربانی این نظام مردسالارانه هستند. و ما نیز آنانی هستیم که در مقابل این ستم سر بلند کرده و چشم در چشم موضع قدرت، علم مخالفت با زنستیزی و زنکشی را برافراشتهایم.
زندگی ما در اینجا یکی است. پیر فرزانهمان گفته که «زنان اولین ملت مستعمره شده هستند» و ما افراد این ملت مستعمرهگشته، فارغ از زبان و تعلق ملیتی و اعتقادی خویش همچون یک روح در چندین جسم هستیم…»
▪️متن کامل نامه را در لینک زیر بخوانید:
https://shorturl.at/xdUsa
#جنگ_علیه_زنان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
Telegraph
دومین نامهی وریشه مرادی از زندان اوین: «به افکار عمومی، به نام زندگی، به نام انسانیت، به نام زیبایی»
bidarzani دومین نامهی وریشه مرادی از زندان اوین: «به افکار عمومی، به نام زندگی، به نام انسانیت، به نام زیبایی» جهت انتشار در اختیار #بیدارزنی قرار گرفته است. متن کامل نامه به شرح زیر است: «من وریشه مرادی، زندانی سیاسی که در مرداد ۱۴۰۲ در مسیر کرمانشاه-سنندج…
🟣 نامهی پخشان عزیزی از بند زنان زندان اوین (۲۵ شهریور ۱۴۰۳)
«ژن، ژیان، ئازادی یک انقلاب علمی با ژنولوژی» متن اخیر پخشان عزیزی، زندانی سیاسی کورد محکوم به اعدام در بند زنان اوین است که جهت انتشار در اختیار #بیدارزنی قرار گرفته است.
⚪️ متن کامل نامه را در لینک زیر بخوانید:
https://shorturl.at/m5UlV
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
«ژن، ژیان، ئازادی یک انقلاب علمی با ژنولوژی» متن اخیر پخشان عزیزی، زندانی سیاسی کورد محکوم به اعدام در بند زنان اوین است که جهت انتشار در اختیار #بیدارزنی قرار گرفته است.
⚪️ متن کامل نامه را در لینک زیر بخوانید:
https://shorturl.at/m5UlV
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
Forwarded from بيدارزنى
بيدارزنى
Video
🟣 #بیدارزنی: سارینا اسماعیلزاده، از نوجوانان جانباختهی کرج در خلال قیام ژینا
سارینا اسماعیلزاده یکی از نوجوانان آگاه و معترضی بود که با ضربات متعدد باتوم ماموران امنیتی بر سرش، جان خود را از دست داد.
سارینا متولد ۱۱ تیرماه ۱۳۸۵، دانشآموز مدرسهی فرزانگان و ساکن مهرشهر کرج بود که در تظاهرات ۱ مهرماه کرجْ شرکت کرد و کشته شد.
پس از قتل سارینا، نیروهای امنیتی بارها تلاش کردند تا با تحت فشار قرار دادن خانواده، علت جانباختن او را خودکشی و سقوط از ارتفاع، اعلام کنند.
سارینا از طریق کانال یوتیوب و تلگراماش، با زبان و جهانبینی خود به شرح و بیان دیدگاه و دغدغههایش پیرامون وضعیت زنان، جایگاه نابرابر دختران در خانواده، سرکوب جنسیتی، فقر و شرح وضع دختران همکلاسی خود میپرداخت. او در یکی از ویدئوهایی که در صفحه یوتیوب خود قرار داده، اعلام کرده بود: «مردم یک کشور چه انتظاری میتونن از کشور خودشون داشته باشن؟ رفاه، رفاه، رفاه، نه چیز دیگهای...یک سری محدودیتهایی که مخصوصا برای زنها خیلی بیشتره مثل «حجاب اجباری». مثل خیلی از ممنوعیتهایی که برای پسرها نیست، مثلا ما حتی یه استادیوم نمیتونیم بریم...بحث خیلی بیسیکیه (ابتدایی) و انقدر شنیدیم که همهمون اذیت میشیم...»
سارینا بهجز تلاش برای ابراز عقاید و اعتراض علیه وضعیت موجود، از طریق شعر و موسیقی نیز، پیوند اجتماعی خود را با محیطی که خواهان تغییر آن بود، برقرار میکرد. کانال تلگرام او به نام (My Whole Universe) و همچنین صفحه یوتیوب وی به اسم (Sarinacmz) حاوی تمامی روحیات، زندگی شخصی دختر نوجوانی چون او و تلاشهایش برای تغییر در ساحت زیست شخصی و اجتماعیاند.
اعتراض علیه قتل سارینا اسماعیلزاده، همچون قتل نیکا شاکرمی، حدیث نجفی و...در اوایل قیام ژینا در دانشگاهها، مدارس و خیابانها متکثر شد. او دو روز پیش از شرکت در اعتراضات، با انتشار عکس زنان و دختران مبارز در خیابانها، دو پیام کوتاه را نیز منتشر کرد: «یعنی میشه بشه؟»....«وطنم بوی غربت میده».
سارینا، در طبقه دوم مزار پدر خود، به خاک سپرده شد. دختری که رویای رهایی و آزادی در سر داشت، هرگز مرعوب ارتجاع نشد و آرزوهای جمعیاش بسیار بزرگتر از شانزده سالِ کودکیاش بود.
#ژن_ژیان_ئازادی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#دادخواهی
@bidarzani
سارینا اسماعیلزاده یکی از نوجوانان آگاه و معترضی بود که با ضربات متعدد باتوم ماموران امنیتی بر سرش، جان خود را از دست داد.
سارینا متولد ۱۱ تیرماه ۱۳۸۵، دانشآموز مدرسهی فرزانگان و ساکن مهرشهر کرج بود که در تظاهرات ۱ مهرماه کرجْ شرکت کرد و کشته شد.
پس از قتل سارینا، نیروهای امنیتی بارها تلاش کردند تا با تحت فشار قرار دادن خانواده، علت جانباختن او را خودکشی و سقوط از ارتفاع، اعلام کنند.
سارینا از طریق کانال یوتیوب و تلگراماش، با زبان و جهانبینی خود به شرح و بیان دیدگاه و دغدغههایش پیرامون وضعیت زنان، جایگاه نابرابر دختران در خانواده، سرکوب جنسیتی، فقر و شرح وضع دختران همکلاسی خود میپرداخت. او در یکی از ویدئوهایی که در صفحه یوتیوب خود قرار داده، اعلام کرده بود: «مردم یک کشور چه انتظاری میتونن از کشور خودشون داشته باشن؟ رفاه، رفاه، رفاه، نه چیز دیگهای...یک سری محدودیتهایی که مخصوصا برای زنها خیلی بیشتره مثل «حجاب اجباری». مثل خیلی از ممنوعیتهایی که برای پسرها نیست، مثلا ما حتی یه استادیوم نمیتونیم بریم...بحث خیلی بیسیکیه (ابتدایی) و انقدر شنیدیم که همهمون اذیت میشیم...»
سارینا بهجز تلاش برای ابراز عقاید و اعتراض علیه وضعیت موجود، از طریق شعر و موسیقی نیز، پیوند اجتماعی خود را با محیطی که خواهان تغییر آن بود، برقرار میکرد. کانال تلگرام او به نام (My Whole Universe) و همچنین صفحه یوتیوب وی به اسم (Sarinacmz) حاوی تمامی روحیات، زندگی شخصی دختر نوجوانی چون او و تلاشهایش برای تغییر در ساحت زیست شخصی و اجتماعیاند.
اعتراض علیه قتل سارینا اسماعیلزاده، همچون قتل نیکا شاکرمی، حدیث نجفی و...در اوایل قیام ژینا در دانشگاهها، مدارس و خیابانها متکثر شد. او دو روز پیش از شرکت در اعتراضات، با انتشار عکس زنان و دختران مبارز در خیابانها، دو پیام کوتاه را نیز منتشر کرد: «یعنی میشه بشه؟»....«وطنم بوی غربت میده».
سارینا، در طبقه دوم مزار پدر خود، به خاک سپرده شد. دختری که رویای رهایی و آزادی در سر داشت، هرگز مرعوب ارتجاع نشد و آرزوهای جمعیاش بسیار بزرگتر از شانزده سالِ کودکیاش بود.
#ژن_ژیان_ئازادی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#دادخواهی
@bidarzani
Forwarded from بيدارزنى
بيدارزنى
Video
🟣 #بیدارزنی: حدیث نجفی از زنان جانباخته در خلال قیام ژینا
حدیث نجفی متولد ۱۵ دیماه ۱۳۷۸، در تظاهرات ۳۰ شهریورماه کرج با شلیک گلولههای متعدد ماموران امنیتی جان خود را از دست داد. حدیث، دیپلم طراحیدوخت داشت و پس از پایان مدرسه، دورهی آموزشی حسابداری را گذراند و در رستورانی واقع در مهرشهر کرج، صندوقدار بود.
ظهر روز ۳۰ شهوریورماه، او فراخوان اعتراضی علیه قتل «ژینا امینی» را در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد. افسون نجفی، خواهر حدیث نجفی پیشتر در گفتگو با رادیو فردا گفته بود: «حدیث ساعت ۷ شب از سرکار به خونه اومد، یه کوله برداشت، لباسْ عوض کرد و رفت. در طول مسیر برای دوستانش ویدئو ارسال کرده و به اونها اطلاع داده بود که به تظاهرات میره. ساعت ۸ و نیم شب با ما تماس گرفتن که حدیث تیر خورده و بیمارستان قائم بستری شده. ماموران بهدروغ به ما گفتن که حدیث اینجا نیست و توسط مردم، فراری داده شده، اما حدیث، همون شب کشته شده بود و در بیمارستان بود.»
خانوادهی حدیث پیکر او را دو روز بعد در غسالخانهی بهشتسکینه کرج، تحویل گرفته و تحت رصد ماموران امنیتی بهخاک سپردند. افسون نجفی در اینباره گفته است: «علیرغم فشار ماموران، ما با جیغ و فریاد تونستیم در حد ۵ ثانیه کفن رو کنار بزنیم و صورت حدیث رو ببینیم. صورت و گردن حدیث، پر از تیر ساچمهای بود...». پیشتر مادر او از ۳ گلوله بر قلب، شکم و گردن و تعداد بیشماری ساچمه بر پیکر فرزندش اطلاع داده بود، فاجعهای که در گواهی فوت او نیز با عنوان "عملکرد وسایل جنگی خارج از جنگ» و «اصابت گلوله» درج شده است.
مراسم چهلم حدیث نجفی در روز ۱۲ آبان ۱۴۰۱ یکی از بزرگترین تجمعات اعتراضی با حضور گستردهی مردم در خلال قیام ژیناست. این تجمع هزاران نفری، علیرغم شکوه اتحاد مردمی و تسخیر محلات و خیابانها بهدست مردم معترض، با تیراندازی مستقیم ماموران بهسوی مردم همراه شد: در این مراسم علاوه بر بازداشتهای گسترده، ۵ معترض با گلولهی ماموران امنیتی و ضدشورش جان باختند، برای ۱۵ نفر به اتهام قتل یک بسیجی سرکوبگر (روحالله عجمیان)، پروندهسازی امنیتی شکل گرفت که به تبع آن، دو جوان معترض و شریف (محمدمهدی کرمی و سیدمحمد حسینی) اعدام شدند.
▪️نیما نوری، سپهر اعظمی، احمد گودرزی (بازداشت در روز چهلم و مرگ در پی شکنجه)، مهدی حضرتی و مهران شکاری با شلیک مستقیم گلولهی ماموران امنیتی در مراسم چهلم حدیث نجفی کشته شدند.
⚪️ از واپسین ساعات ۱۲ آبان ماه، حاکمیت ذیل یک پروندهسازی دروغین و امنیتی، ۱۵ نفر را با اتهامات فساد فیالارض، حمله به نیروی مقاومت بسیج، اجتماع و تبانی علیه امنیتملی و فعالیت تبلیغی علیه نظام، بازداشت و ۵ نفر از آنان را به اعدام محکوم کرد. این بازداشتهای خشونتبار، همراه با ضربوشتم، شکنجه جسمی و روانی، اعترافات اجباری، محرومیت از حق دسترسی به وکیل و... با رای نهایی صادره از دادگاه، در این مرحله قرار دارد:
در این پرونده، دکتر حمید قره حسنلو به ۱۵ سال حبس و تبعید به شهر یزد، فرزانه قره حسنلو به ۵ سال حبس و تبعید به مشهد، حسین محمدی، رضا آریا و مهدی محمدی هر یک به ۱۰ سال حبس، جواد زرگران، رضا شاکر زواردهی و بهراد علی کناری هر یک به ۲۵ سال حبس، محمدامین اخلاقی به ۵ سال و علی معظمی گودرزی به ۳ سال حبس محکوم شدند.
▪️در این میان #محمدمهدی_کرمی و #سیدمحمد_حسینی دو جوان کارگرِ شریف و معترض در این پرونده نیز در روز ۱۷ دیماه اعدام شدند.
حدیث نجفی و دختران جوانی نظیر او، از ستونهای اصلی پیشبرد قیام ژینا بوده و هستند. جستجو در زندگی کوتاه آنها ما را با انبوهی از تصاویر حقیقی از زندگی عادی دخترانی روبهرو میکند که برای حق زندگی خود جنگیدند. این جنگ تمامقد، خود را در تمامی اشکالِ حفظ سرزندگی و روحیه و تلاش برای تغییر، نمایان میکند.
حدیث نجفی پیش از جانباختن با گلولههای ماموران در آخرین ویدئوی منتشر شده از خود اعلام کرد: «خیلی دوست دارم الان که دارم میرم، آخرش وقتی چند سال گذشت، خوشحال باشم که رفتم تظاهرات و همه چی عوض شده...».
امید است که تحقق انقلاب به دست مردم و نابودی تمامی اشکال ارتجاع، زایشگر «شادی جمعی» باشد. همان خوشحالی و شادیای که دخترانی چون حدیث نجفی با ارادهای پولادین در صدد خلق آن بودند.
#ژن_ژیان_ئازادی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#دادخواهی
@bidarzani
حدیث نجفی متولد ۱۵ دیماه ۱۳۷۸، در تظاهرات ۳۰ شهریورماه کرج با شلیک گلولههای متعدد ماموران امنیتی جان خود را از دست داد. حدیث، دیپلم طراحیدوخت داشت و پس از پایان مدرسه، دورهی آموزشی حسابداری را گذراند و در رستورانی واقع در مهرشهر کرج، صندوقدار بود.
ظهر روز ۳۰ شهوریورماه، او فراخوان اعتراضی علیه قتل «ژینا امینی» را در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد. افسون نجفی، خواهر حدیث نجفی پیشتر در گفتگو با رادیو فردا گفته بود: «حدیث ساعت ۷ شب از سرکار به خونه اومد، یه کوله برداشت، لباسْ عوض کرد و رفت. در طول مسیر برای دوستانش ویدئو ارسال کرده و به اونها اطلاع داده بود که به تظاهرات میره. ساعت ۸ و نیم شب با ما تماس گرفتن که حدیث تیر خورده و بیمارستان قائم بستری شده. ماموران بهدروغ به ما گفتن که حدیث اینجا نیست و توسط مردم، فراری داده شده، اما حدیث، همون شب کشته شده بود و در بیمارستان بود.»
خانوادهی حدیث پیکر او را دو روز بعد در غسالخانهی بهشتسکینه کرج، تحویل گرفته و تحت رصد ماموران امنیتی بهخاک سپردند. افسون نجفی در اینباره گفته است: «علیرغم فشار ماموران، ما با جیغ و فریاد تونستیم در حد ۵ ثانیه کفن رو کنار بزنیم و صورت حدیث رو ببینیم. صورت و گردن حدیث، پر از تیر ساچمهای بود...». پیشتر مادر او از ۳ گلوله بر قلب، شکم و گردن و تعداد بیشماری ساچمه بر پیکر فرزندش اطلاع داده بود، فاجعهای که در گواهی فوت او نیز با عنوان "عملکرد وسایل جنگی خارج از جنگ» و «اصابت گلوله» درج شده است.
مراسم چهلم حدیث نجفی در روز ۱۲ آبان ۱۴۰۱ یکی از بزرگترین تجمعات اعتراضی با حضور گستردهی مردم در خلال قیام ژیناست. این تجمع هزاران نفری، علیرغم شکوه اتحاد مردمی و تسخیر محلات و خیابانها بهدست مردم معترض، با تیراندازی مستقیم ماموران بهسوی مردم همراه شد: در این مراسم علاوه بر بازداشتهای گسترده، ۵ معترض با گلولهی ماموران امنیتی و ضدشورش جان باختند، برای ۱۵ نفر به اتهام قتل یک بسیجی سرکوبگر (روحالله عجمیان)، پروندهسازی امنیتی شکل گرفت که به تبع آن، دو جوان معترض و شریف (محمدمهدی کرمی و سیدمحمد حسینی) اعدام شدند.
▪️نیما نوری، سپهر اعظمی، احمد گودرزی (بازداشت در روز چهلم و مرگ در پی شکنجه)، مهدی حضرتی و مهران شکاری با شلیک مستقیم گلولهی ماموران امنیتی در مراسم چهلم حدیث نجفی کشته شدند.
⚪️ از واپسین ساعات ۱۲ آبان ماه، حاکمیت ذیل یک پروندهسازی دروغین و امنیتی، ۱۵ نفر را با اتهامات فساد فیالارض، حمله به نیروی مقاومت بسیج، اجتماع و تبانی علیه امنیتملی و فعالیت تبلیغی علیه نظام، بازداشت و ۵ نفر از آنان را به اعدام محکوم کرد. این بازداشتهای خشونتبار، همراه با ضربوشتم، شکنجه جسمی و روانی، اعترافات اجباری، محرومیت از حق دسترسی به وکیل و... با رای نهایی صادره از دادگاه، در این مرحله قرار دارد:
در این پرونده، دکتر حمید قره حسنلو به ۱۵ سال حبس و تبعید به شهر یزد، فرزانه قره حسنلو به ۵ سال حبس و تبعید به مشهد، حسین محمدی، رضا آریا و مهدی محمدی هر یک به ۱۰ سال حبس، جواد زرگران، رضا شاکر زواردهی و بهراد علی کناری هر یک به ۲۵ سال حبس، محمدامین اخلاقی به ۵ سال و علی معظمی گودرزی به ۳ سال حبس محکوم شدند.
▪️در این میان #محمدمهدی_کرمی و #سیدمحمد_حسینی دو جوان کارگرِ شریف و معترض در این پرونده نیز در روز ۱۷ دیماه اعدام شدند.
حدیث نجفی و دختران جوانی نظیر او، از ستونهای اصلی پیشبرد قیام ژینا بوده و هستند. جستجو در زندگی کوتاه آنها ما را با انبوهی از تصاویر حقیقی از زندگی عادی دخترانی روبهرو میکند که برای حق زندگی خود جنگیدند. این جنگ تمامقد، خود را در تمامی اشکالِ حفظ سرزندگی و روحیه و تلاش برای تغییر، نمایان میکند.
حدیث نجفی پیش از جانباختن با گلولههای ماموران در آخرین ویدئوی منتشر شده از خود اعلام کرد: «خیلی دوست دارم الان که دارم میرم، آخرش وقتی چند سال گذشت، خوشحال باشم که رفتم تظاهرات و همه چی عوض شده...».
امید است که تحقق انقلاب به دست مردم و نابودی تمامی اشکال ارتجاع، زایشگر «شادی جمعی» باشد. همان خوشحالی و شادیای که دخترانی چون حدیث نجفی با ارادهای پولادین در صدد خلق آن بودند.
#ژن_ژیان_ئازادی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#دادخواهی
@bidarzani
🟣 #بیدارزنی : خودکشیهای اخیر زنان سودان از وحشت تجاوز جنسی در خلال جنگ
آخرین گزارش کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد در روز گذشته (۲۹ اکتبر ۲۰۲۴) به خشونت جنسی گسترده علیه زنان در منازعات سودان اختصاص یافته است.
زنان سودان قربانی منازعات جنگی هستند، اما چگونه؟ دو گروه «نیروهای پشتیبانی سریع» و «نیروهای ارتش سودان» که باهم در سال 2021 دولت غیرنظامی حاکم را ساقط کردند، از سال 2023 درگیر جنگ داخلیای هستند که به مرگ بیش از صد و ده هزار نفر و آواره شدن بیش از 14 میلیون نفر انجامیده است.
سازمان حقوق زنان در منطقه شاخ آفریقا هشدار داده است که نسلکشی در مرکز سودان در حال وقوع است. بر اساس گزارش کمیته حقیقتیاب مستقل بین المللی برای سودان، نیروهای پشتیبانی سریع (RSF) همزمان با اشغال مناطق شهری و روستایی علیه ساکنان یا آوارگان در حال ِ فرار به طور گسترده از خشونت جنسی استفاده کردهاند.
این گروه در مناطق تحت کنترل خود مرتکب اِعمال گسترده خشونت جنسی شده است: از جمله تجاوز، تجاوز گروهی، بردهداری جنسی و قاچاق انسان به آن سوی مرز برای مقاصد جنسی.
بنا بر این گزارش در دارفور، اعمال خشونت جنسی با سلاح گرم، چاقو و شلاق برای ارعاب یا اجبار قربانیان استفاده شده است، در حالی که زنان مورد توهین و تحقیر، در معرض فحاشیهای نژادپرستانه یا جنسیتی و تهدید به مرگ قرار گرفتهاند. این اعمال خشونت آمیز اغلب در مقابل اعضای خانواده که آنها نیز در معرض تهدید بودند، صورت گرفته است. طبق گزارشها، مردان و پسران هم در حین بازداشت با خشونت جنسی، از جمله تجاوز جنسی، تهدید به تجاوز، برهنگی اجباری و ضرب و شتم بر روی اندام تناسلی مورد هدف قرار گرفتهاند.
این اقدامات که جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت محسوب میشوند، بخشی از یک رویهی سیستماتیک برای ترساندن و مجازات غیرنظامیان است. این خشونتها در جریان حمله به شهرها، حمله به اردوگاههای آوارگان و اشغال مناطق شهری رخ میدهد و اغلب زنان و دختران را علاوه بر جنسیت به دلیل تعلق شان به جمعیت اتنیکی خاصی هدف قرار میدهد. وحشیگری این اعمال، قربانیان را با آسیبهای جسمی و روانی شدیدی مواجه کرده است. از آنجا که هفتاد درصد زیرساختهای بهداشت و سلامت سودان، ویران شده و همین طور به دلیل سطح بالای انگ اجتماعی درباره قربانیان خشونت جنسی و سرزنش آنان، عدم دسترسی به مراقبتهای پزشکی و فقدان حمایت این بحران را برای زنان تشدید کرده است. در این شرایط است که زنان در مواجهه با خطر مورد تعرض و تجاوز قرار گرفتن خودکشی را انتخاب را میکنند. هر چند این خبر که «زنان سودانی این روزها خودشان مرگ را انتخاب می کنند پیش از آن که به قتل برسنند» مانند بسیاری خبرها که به ستم به زنان سیاه یا رنگین پوست مربوط است در صدر اخبار هیچ رسانهای قرار نمیگیرد.
⚪️ رهایی زنان از تمامی اشکال ارتجاع و کوتاهسازی دست متجاوزان دولتی و… از پیکره و جان زنان، نیازمند زیرساختهای قانونی، پیروی از کنوانسیون منع خشونت علیه زنان، تشکیل کمیتههای پیگیری بینالمللی بررسی جنایات جنگی و صد البته، نمایان ساختن این جنایات از سوی فعالان حقوق زنان و کلکتیوهای فمینیستی است. باید پرسید که چرا جنایاتی در این سطح هولناک و ضد بشر، حتی از شانس پوشش رسانهای نیز محروم مانده است؟
اشد فجایع جاری بر زنان افغانستان توسط نکبتِ طالبان، محرومیت از حق سقط جنین و محاکمهی پزشکان و متخصصان زنان و زایمان از لهستان تا ایران، قتلهای ناموسی در ترکیه و شهرهای ایران و آمار همیشه در صدرِ تجاوزهای جنسی در هند، میبایست با رساترین صدای ممکن، فریاد زده شود. خودکشی زنان سودان از وحشت تجاوز جنسی، عینیترین تصویر از پیامدهای جنگ در این کشور است. همان جنگی که بهمدد ابررسانههای جمعی و دولتهایی همواره قدرتطلب، به مجادلهی دیپلماتیک مردان سیاست، ترجمه میشود!
▪️تصویر: شرکت گسترده زنان در انقلاب 2018 که با کودتای ارتش به سرنگونی عمر البشیر پس از سه دهه حکمرانی منجر شد. سرود «الثورة» به معنی انقلاب هست که میگوید «گلوله نمیکشد؛ آنچه میکشد، سکوت مردم است».
#ژن_ژیان_ئازادی
@bidarzani
آخرین گزارش کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد در روز گذشته (۲۹ اکتبر ۲۰۲۴) به خشونت جنسی گسترده علیه زنان در منازعات سودان اختصاص یافته است.
زنان سودان قربانی منازعات جنگی هستند، اما چگونه؟ دو گروه «نیروهای پشتیبانی سریع» و «نیروهای ارتش سودان» که باهم در سال 2021 دولت غیرنظامی حاکم را ساقط کردند، از سال 2023 درگیر جنگ داخلیای هستند که به مرگ بیش از صد و ده هزار نفر و آواره شدن بیش از 14 میلیون نفر انجامیده است.
سازمان حقوق زنان در منطقه شاخ آفریقا هشدار داده است که نسلکشی در مرکز سودان در حال وقوع است. بر اساس گزارش کمیته حقیقتیاب مستقل بین المللی برای سودان، نیروهای پشتیبانی سریع (RSF) همزمان با اشغال مناطق شهری و روستایی علیه ساکنان یا آوارگان در حال ِ فرار به طور گسترده از خشونت جنسی استفاده کردهاند.
این گروه در مناطق تحت کنترل خود مرتکب اِعمال گسترده خشونت جنسی شده است: از جمله تجاوز، تجاوز گروهی، بردهداری جنسی و قاچاق انسان به آن سوی مرز برای مقاصد جنسی.
بنا بر این گزارش در دارفور، اعمال خشونت جنسی با سلاح گرم، چاقو و شلاق برای ارعاب یا اجبار قربانیان استفاده شده است، در حالی که زنان مورد توهین و تحقیر، در معرض فحاشیهای نژادپرستانه یا جنسیتی و تهدید به مرگ قرار گرفتهاند. این اعمال خشونت آمیز اغلب در مقابل اعضای خانواده که آنها نیز در معرض تهدید بودند، صورت گرفته است. طبق گزارشها، مردان و پسران هم در حین بازداشت با خشونت جنسی، از جمله تجاوز جنسی، تهدید به تجاوز، برهنگی اجباری و ضرب و شتم بر روی اندام تناسلی مورد هدف قرار گرفتهاند.
این اقدامات که جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت محسوب میشوند، بخشی از یک رویهی سیستماتیک برای ترساندن و مجازات غیرنظامیان است. این خشونتها در جریان حمله به شهرها، حمله به اردوگاههای آوارگان و اشغال مناطق شهری رخ میدهد و اغلب زنان و دختران را علاوه بر جنسیت به دلیل تعلق شان به جمعیت اتنیکی خاصی هدف قرار میدهد. وحشیگری این اعمال، قربانیان را با آسیبهای جسمی و روانی شدیدی مواجه کرده است. از آنجا که هفتاد درصد زیرساختهای بهداشت و سلامت سودان، ویران شده و همین طور به دلیل سطح بالای انگ اجتماعی درباره قربانیان خشونت جنسی و سرزنش آنان، عدم دسترسی به مراقبتهای پزشکی و فقدان حمایت این بحران را برای زنان تشدید کرده است. در این شرایط است که زنان در مواجهه با خطر مورد تعرض و تجاوز قرار گرفتن خودکشی را انتخاب را میکنند. هر چند این خبر که «زنان سودانی این روزها خودشان مرگ را انتخاب می کنند پیش از آن که به قتل برسنند» مانند بسیاری خبرها که به ستم به زنان سیاه یا رنگین پوست مربوط است در صدر اخبار هیچ رسانهای قرار نمیگیرد.
⚪️ رهایی زنان از تمامی اشکال ارتجاع و کوتاهسازی دست متجاوزان دولتی و… از پیکره و جان زنان، نیازمند زیرساختهای قانونی، پیروی از کنوانسیون منع خشونت علیه زنان، تشکیل کمیتههای پیگیری بینالمللی بررسی جنایات جنگی و صد البته، نمایان ساختن این جنایات از سوی فعالان حقوق زنان و کلکتیوهای فمینیستی است. باید پرسید که چرا جنایاتی در این سطح هولناک و ضد بشر، حتی از شانس پوشش رسانهای نیز محروم مانده است؟
اشد فجایع جاری بر زنان افغانستان توسط نکبتِ طالبان، محرومیت از حق سقط جنین و محاکمهی پزشکان و متخصصان زنان و زایمان از لهستان تا ایران، قتلهای ناموسی در ترکیه و شهرهای ایران و آمار همیشه در صدرِ تجاوزهای جنسی در هند، میبایست با رساترین صدای ممکن، فریاد زده شود. خودکشی زنان سودان از وحشت تجاوز جنسی، عینیترین تصویر از پیامدهای جنگ در این کشور است. همان جنگی که بهمدد ابررسانههای جمعی و دولتهایی همواره قدرتطلب، به مجادلهی دیپلماتیک مردان سیاست، ترجمه میشود!
▪️تصویر: شرکت گسترده زنان در انقلاب 2018 که با کودتای ارتش به سرنگونی عمر البشیر پس از سه دهه حکمرانی منجر شد. سرود «الثورة» به معنی انقلاب هست که میگوید «گلوله نمیکشد؛ آنچه میکشد، سکوت مردم است».
#ژن_ژیان_ئازادی
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 #بیدارزنی: سفیدشویی فاجعهی زنکشی، از حاکمیت تا رسانه
برشی از متن: «خبرگزاری ایرنا خبر قتل یکی از خبرگزاران رسمی خود را اینگونه تنظیم میکند: «منصوره قدیریجاوید، آسمانی شد. خزان عمرش در پاییز سر رسید، پاییزی سرد و غمانگیز».
آیا منصوره قدیری جاوید در پی سانحه یا در بستر بیماری و یا مرگ طبیعی، جان سپرده است؟ چگونه است که غاییترین شکل خشونت، یعنی قتل یک زن با ضربات چاقو، بهراحتی محو و نامرئی میگردد و از عامل این جنایت، یادی نمیشود؟ تاریخ قریب بر پنج دهه حکمرانی جمهوری اسلامی و ردیف قوانین جنسیتزده، نابرابر و عدم پیروی از کنوانسیون منع خشونت علیه زنان به ما یادآوری میکند که برای خبرگزاری ایرنا و سایر رسانههای وابسته، حتی درج کلمهی «زنکشی» و «خشونت علیه زنان» نیز سیاسی و امنیتی است. «اختلاف خانوادگی» اسم رمز سرپوشاندن بر جنایات قتلهای ناموسی و زنکشی است و عاملان جنایت، زیر سایهی ردیف قوانینی که خود مروج خشونت و بسترساز ناامنسازی زیستی از خانه تا خیابانند، کاملا محو و یا محفوظ میمانند. -گفتنی است که هرگونه صحبت از ضرورت وضع و اجرایی سازی قوانین برابر و پایان سیاستهای خشونتآمیز علیه زنان، به معنی مخالفت بیچونوچرا با احکام اعدام و بازتولید چرخهی خشونت در جامعه است. -
منصوره قدیری ِخبرنگار، که در شمال شهر تهران توسط همسرش کشته شد و یا هر زن و دختر و کودکی که در جغرافیاهای مختلف شهری و روستایی، تحت لوای ناموس یا اشد خشونتهای جاری در زندگی کشته میشوند، همگی «به قتل میرسند» و قتل، اشد خشونتورزی علیه زنان است. حاکمیت و رسانههای وابسته به آنان در قدم نخست، از جنایات زنکشی و قتلهای ناموسی، سفیدشویی میکنند. اینگونه است که بسته به ماهیت طبقاتی و جغرافیایی، خشونتها و قتلها یا عرفی و دعوای خانوادگی جا زده میشود، یا اگر موردی مشابه خبر قتل خبرنگار رسمی خبرگزاری ایرنا باشد، از «آسمانی شدن» و «خزان عمر» استفاده میکنند...»
⚪️ متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://shorturl.at/lwP69
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
برشی از متن: «خبرگزاری ایرنا خبر قتل یکی از خبرگزاران رسمی خود را اینگونه تنظیم میکند: «منصوره قدیریجاوید، آسمانی شد. خزان عمرش در پاییز سر رسید، پاییزی سرد و غمانگیز».
آیا منصوره قدیری جاوید در پی سانحه یا در بستر بیماری و یا مرگ طبیعی، جان سپرده است؟ چگونه است که غاییترین شکل خشونت، یعنی قتل یک زن با ضربات چاقو، بهراحتی محو و نامرئی میگردد و از عامل این جنایت، یادی نمیشود؟ تاریخ قریب بر پنج دهه حکمرانی جمهوری اسلامی و ردیف قوانین جنسیتزده، نابرابر و عدم پیروی از کنوانسیون منع خشونت علیه زنان به ما یادآوری میکند که برای خبرگزاری ایرنا و سایر رسانههای وابسته، حتی درج کلمهی «زنکشی» و «خشونت علیه زنان» نیز سیاسی و امنیتی است. «اختلاف خانوادگی» اسم رمز سرپوشاندن بر جنایات قتلهای ناموسی و زنکشی است و عاملان جنایت، زیر سایهی ردیف قوانینی که خود مروج خشونت و بسترساز ناامنسازی زیستی از خانه تا خیابانند، کاملا محو و یا محفوظ میمانند. -گفتنی است که هرگونه صحبت از ضرورت وضع و اجرایی سازی قوانین برابر و پایان سیاستهای خشونتآمیز علیه زنان، به معنی مخالفت بیچونوچرا با احکام اعدام و بازتولید چرخهی خشونت در جامعه است. -
منصوره قدیری ِخبرنگار، که در شمال شهر تهران توسط همسرش کشته شد و یا هر زن و دختر و کودکی که در جغرافیاهای مختلف شهری و روستایی، تحت لوای ناموس یا اشد خشونتهای جاری در زندگی کشته میشوند، همگی «به قتل میرسند» و قتل، اشد خشونتورزی علیه زنان است. حاکمیت و رسانههای وابسته به آنان در قدم نخست، از جنایات زنکشی و قتلهای ناموسی، سفیدشویی میکنند. اینگونه است که بسته به ماهیت طبقاتی و جغرافیایی، خشونتها و قتلها یا عرفی و دعوای خانوادگی جا زده میشود، یا اگر موردی مشابه خبر قتل خبرنگار رسمی خبرگزاری ایرنا باشد، از «آسمانی شدن» و «خزان عمر» استفاده میکنند...»
⚪️ متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://shorturl.at/lwP69
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
Telegraph
🟣 #بیدارزنی: سفیدشویی فاجعهی زنکشی، از حاکمیت تا رسانه
bidarzani به اخبار هر روزهی قتلهای ناموسی، زنکشی و خودکشیِ در پی فشارهای روانی، اجتماعی و سیاسی موجود نگاه کنیم. چه فاجعهای بیش از گذشته در جریان است؟ «قتل نوجوان ۱۶ ساله توسط خواستگار»، «جنایت مردی که دومین همسر خود را نیز کشت»، «مثلهسازی زن جوان توسط…
بيدارزنى
Photo
🟣 #بیدارزنی: دست سیاستهایتان از بدنهای ما کوتاه!
#خشونت_علیه_زنان
سیاستهای دولتها پیرامون حق باروری زنان و سقط جنین؛ از روسیه و آمریکا تا ایران
ازمتن:
«روسیه
در آخرین تلاش برای محدودسازی حق زنان بر بدن خود، مجلس اعلای روسیه در تاریخ بیستم نوامبر، قانونی را به تصویب رساند که طی آن تبلیغ «سبک زندگی بدون فرزند» در فضای حقیقی و مجازی را ممنوع میکند.
این سیاست با امید به افزایش نرخ زاد و ولد که در روسیه در حال کاهش است، به تصویب رسید. جدیدترین دادههای رسمی منتشر شده نشان میدهد که نرخ زاد و ولد در این کشور به پایینترین حد خود در یک ربع قرن گذشته رسیده است. کرملین این ارقام را "فاجعهبار برای آینده ملت" توصیف کرد.
ولادیمیر پوتین که روسیه را به عنوان دژ «ارزشهای سنتی» در مبارزهای وجودی با غرب فاسد(!) معرفی کرده است، زنان را تشویق کرده که حداقل سه فرزند داشته باشند و گفته است که این کار به تأمین آینده روسها کمک خواهد کرد. در حال حاضر بهکارگیری مشوقهای مالی و سیاستهای انگیزهبخش دیگری نیز در این زمینه به تصویب رسیدهاند. اجرای این قانون به محدودیتهای دیگر در زمینه آزادی بیان مانند ممنوعیت تولید و انتشار محتوایی که به ترویج «سبک زندگی غیر سنتی» مانند روابط همجنسگرایانه یا سیالیت جنسیتی و همچنین ممنوعیت انتشار روایتهای مخالف درباره درگیری در اوکراین، میپیوندد. تهیهکنندگان «تبلیغات سبک زندگی بدون فرزند» با جریمههایی تا سقف ۴۰۰,۰۰۰ روبل (۴,۱۰۰ دلار) برای افراد، دو برابر این مبلغ برای مقامات، و تا ۵ میلیون روبل (۵۱,۰۰۰ دلار) برای اشخاص حقوقی به اضافه امکان تعلیق این موسسات تا ۹۰ روز مواجه خواهند شد…»
ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://shorturl.at/UsHf8
#بیستوپنج_نوامبر
#ژن_ژیان_آزادی
#حق_بر_بدن
#خشونت_سیستماتیک_علیه_زنان
@bidarzani
#خشونت_علیه_زنان
سیاستهای دولتها پیرامون حق باروری زنان و سقط جنین؛ از روسیه و آمریکا تا ایران
ازمتن:
«روسیه
در آخرین تلاش برای محدودسازی حق زنان بر بدن خود، مجلس اعلای روسیه در تاریخ بیستم نوامبر، قانونی را به تصویب رساند که طی آن تبلیغ «سبک زندگی بدون فرزند» در فضای حقیقی و مجازی را ممنوع میکند.
این سیاست با امید به افزایش نرخ زاد و ولد که در روسیه در حال کاهش است، به تصویب رسید. جدیدترین دادههای رسمی منتشر شده نشان میدهد که نرخ زاد و ولد در این کشور به پایینترین حد خود در یک ربع قرن گذشته رسیده است. کرملین این ارقام را "فاجعهبار برای آینده ملت" توصیف کرد.
ولادیمیر پوتین که روسیه را به عنوان دژ «ارزشهای سنتی» در مبارزهای وجودی با غرب فاسد(!) معرفی کرده است، زنان را تشویق کرده که حداقل سه فرزند داشته باشند و گفته است که این کار به تأمین آینده روسها کمک خواهد کرد. در حال حاضر بهکارگیری مشوقهای مالی و سیاستهای انگیزهبخش دیگری نیز در این زمینه به تصویب رسیدهاند. اجرای این قانون به محدودیتهای دیگر در زمینه آزادی بیان مانند ممنوعیت تولید و انتشار محتوایی که به ترویج «سبک زندگی غیر سنتی» مانند روابط همجنسگرایانه یا سیالیت جنسیتی و همچنین ممنوعیت انتشار روایتهای مخالف درباره درگیری در اوکراین، میپیوندد. تهیهکنندگان «تبلیغات سبک زندگی بدون فرزند» با جریمههایی تا سقف ۴۰۰,۰۰۰ روبل (۴,۱۰۰ دلار) برای افراد، دو برابر این مبلغ برای مقامات، و تا ۵ میلیون روبل (۵۱,۰۰۰ دلار) برای اشخاص حقوقی به اضافه امکان تعلیق این موسسات تا ۹۰ روز مواجه خواهند شد…»
ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://shorturl.at/UsHf8
#بیستوپنج_نوامبر
#ژن_ژیان_آزادی
#حق_بر_بدن
#خشونت_سیستماتیک_علیه_زنان
@bidarzani
Telegraph
دست سیاستهایتان از بدنهای ما کوتاه!
bidarzani خشونت علیه زنان سیاستهای دولتها پیرامون حق باروری زنان و سقط جنین؛ از روسیه و آمریکا تا ایران روسیه در آخرین تلاش برای محدودسازی حق زنان بر بدن خود، مجلس اعلای روسیه در تاریخ بیستم نوامبر، قانونی را به تصویب رساند که طی آن تبلیغ «سبک زندگی بدون…
بيدارزنى
Photo
🟣 از دادخواهان خاوران: راحله راحمیپور، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین
⚪️ ابتلا به تومور مغزی این زندانی سیاسی و رد عدم تحمل حبس وی توسط پزشکی قانونی و وزارت اطلاعات
راحله راحمیپور، متولد ۱۳۳۱، از دادخواهان خاوران در حال گذران پنج سال حبس تعزیری خود در زندان اوین است.
وی در آبان ۱۳۹۸ً بازداشت و بیش از یک ماه در انفرادی بند دو الف سپاه تحت بازجویی قرار گرفت. او پس از آزادی موقت با قرار وثیقه، جهت درمان سردردهای ناشی از فشارهای عصبی تحت درمان قرار گرفت و متوجه وجود «تومور مغزی» شد.
او در آبان سال گذشته جهت تحمل حبس به زندان اوین منتقل شد.
▪️بر اساس گزارش ارسالی به #بیدارزنی: «راحله راحمیپور در زندان اوین چندینبار دچار حملهی قلبی شده است که هربار به بهداری زندان منتقل و بدون رسیدگی خاصی به بند بازگردانده شده است. در یکی از حملههای قلبی تقریبا با حالت نیمه هوشیار به بیمارستان منتقل شد و مورد آنژیو قرار گرفت. اما سریعا به زندان بازگردانده شد و بدون وجود هیچ امکاناتی برای نگهداری از یک بیمار قلبی، در بند رها شد.
علاوه بر وجود تومور مغزی، وی در مرداد سال جاری، بهدلیل تداوم سردردهای شدید و طولانی به بیمارستان منتقل و بعد از انجام MRI مشاهده شد که تومور قبلی رشد کرده و یک تومور ۴ میلی دیگر نیز در سر وی به وجود آمده است. این شرایط بحرانی با ورم جمجمه نیز همراه شده است.
طی این مدت، سردرهای او همچنان ادامه دارد و با وجود مشاهدات و ارائهی پروندهی پزشکی، کمیسیون پزشکی قانونی پس از تشکیل جلسه (بهدلیل حضور ایشان در مراسم یادبود جانباختگان ۱۳۶۷ در بند زنان اوین) با عدم تحمل حبس مواجه شد. این عین جملهای است که در رد عدم تحمل حبس به او اعلام شده است.
علاوه بر همهی این موارد، نیروهای اطلاعات و دادستانی با مرخصی درمانی او نیز مخالفت کردند. بیماریهای راحله راحمیپور که مدارک آن به پزشکی قانونی ارائه شده، عبارتند از: تالاسمی مینور،بیماری قلبی، تومور مغزی با وضعیت حاد، نوسان فشار خون، آب مروارید، دیابت و درد مفاصلی که با تورم و دفرمه شدن انگشتان پا همراه است. به شکلی که تعادل او را هنگام راه رفتن مختل کرده است».
برادر وی «حسین راحمیپور» به همراه همسر باردار خود به اتهام عضویت در «سازمان راه کارگر»، در سال ۱۳۶۲ بازداشت و در شهریور ۱۳۶۳ اعدام شد. راحله راحمی در تمامی این سالها دادخواه برادر و همچنین پیگیر سرنوشت برادرزادهاش که در زندان اوین به دنیا آمد، بود و سال گذشته توسط قاضی صلواتی به اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی» و «تبلیغ علیه نظام» به شش سال و دو ماه حبس تعزیری محکوم شد.
#یاد
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
⚪️ ابتلا به تومور مغزی این زندانی سیاسی و رد عدم تحمل حبس وی توسط پزشکی قانونی و وزارت اطلاعات
راحله راحمیپور، متولد ۱۳۳۱، از دادخواهان خاوران در حال گذران پنج سال حبس تعزیری خود در زندان اوین است.
وی در آبان ۱۳۹۸ً بازداشت و بیش از یک ماه در انفرادی بند دو الف سپاه تحت بازجویی قرار گرفت. او پس از آزادی موقت با قرار وثیقه، جهت درمان سردردهای ناشی از فشارهای عصبی تحت درمان قرار گرفت و متوجه وجود «تومور مغزی» شد.
او در آبان سال گذشته جهت تحمل حبس به زندان اوین منتقل شد.
▪️بر اساس گزارش ارسالی به #بیدارزنی: «راحله راحمیپور در زندان اوین چندینبار دچار حملهی قلبی شده است که هربار به بهداری زندان منتقل و بدون رسیدگی خاصی به بند بازگردانده شده است. در یکی از حملههای قلبی تقریبا با حالت نیمه هوشیار به بیمارستان منتقل شد و مورد آنژیو قرار گرفت. اما سریعا به زندان بازگردانده شد و بدون وجود هیچ امکاناتی برای نگهداری از یک بیمار قلبی، در بند رها شد.
علاوه بر وجود تومور مغزی، وی در مرداد سال جاری، بهدلیل تداوم سردردهای شدید و طولانی به بیمارستان منتقل و بعد از انجام MRI مشاهده شد که تومور قبلی رشد کرده و یک تومور ۴ میلی دیگر نیز در سر وی به وجود آمده است. این شرایط بحرانی با ورم جمجمه نیز همراه شده است.
طی این مدت، سردرهای او همچنان ادامه دارد و با وجود مشاهدات و ارائهی پروندهی پزشکی، کمیسیون پزشکی قانونی پس از تشکیل جلسه (بهدلیل حضور ایشان در مراسم یادبود جانباختگان ۱۳۶۷ در بند زنان اوین) با عدم تحمل حبس مواجه شد. این عین جملهای است که در رد عدم تحمل حبس به او اعلام شده است.
علاوه بر همهی این موارد، نیروهای اطلاعات و دادستانی با مرخصی درمانی او نیز مخالفت کردند. بیماریهای راحله راحمیپور که مدارک آن به پزشکی قانونی ارائه شده، عبارتند از: تالاسمی مینور،بیماری قلبی، تومور مغزی با وضعیت حاد، نوسان فشار خون، آب مروارید، دیابت و درد مفاصلی که با تورم و دفرمه شدن انگشتان پا همراه است. به شکلی که تعادل او را هنگام راه رفتن مختل کرده است».
برادر وی «حسین راحمیپور» به همراه همسر باردار خود به اتهام عضویت در «سازمان راه کارگر»، در سال ۱۳۶۲ بازداشت و در شهریور ۱۳۶۳ اعدام شد. راحله راحمی در تمامی این سالها دادخواه برادر و همچنین پیگیر سرنوشت برادرزادهاش که در زندان اوین به دنیا آمد، بود و سال گذشته توسط قاضی صلواتی به اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی» و «تبلیغ علیه نظام» به شش سال و دو ماه حبس تعزیری محکوم شد.
#یاد
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 سیستم گرمایشی زندان قرچک قطع شده است
⚪️ ژیلا بنییعقوب، روزنامهنگار و زندانی سیاسی سابق، نیز با انتشار متنی در صفحه کاربری خود در توییتر با تایید قطع شدن سیستم گرمایشی در زندان زنان قرچک نوشته است: «در همین حال که این نمایشگاه و خیلی از ساختمانهای دولتی درجه حرارت را تا این حد بالا بردهاند، زندانیان زندان زنان قرچک از دیشب تا حالا از سرما میلرزند. نه فقط سیستم گرمایشی زندان قرچک کاملا قطع است، به خانوادههای زندانیان نیزاجازه نمیدهند برای آنها لباسگرم بیشتری ببرند.»
⚪️ پیشتر گزارشی ارسالی به دست #بیدارزنی رسیده بود که حاکی از سوتغذیه و مصادرهی اقلام پروتئینی و نذری توسط ماموران این زندان داشت: «وضعیت تغذیهی زنان زندانی در قرچک ورامین، فاجعهبار است. طی دو سال گذشته، عملا گوشت و مرغ از وعدهی غذایی زندانیان، حذف شده است و هرچند ماه یکبار، شاید اثری از این قبیل پروتئینهای گوشتی در غذاهای آنها یافت شود. اما آنچه که وضعیت فعلی زندان قرچک را بحرانیتر میکند، عدم توزیع گوشت و مرغهایی است که توسط خیرین و … در فصولی از سال در اختیار این زندان قرار میگیرد. همواره در طول ماههای سال و خاصه قرابت با ماهها و روزهای همسو با تقویم مناسباتهای مذهبی، افرادی هستند که اقلام خوراکی و پروتئینی را در قالب نذر به سازمان امور زندانها تحویل میدهند. پیشتر میزان قابل توجهی گوشت به زندان قرچک ورامین جهت توزیع در بین زندانیان، در اختیار این زندان قرار میگیرد، اما شرمآور است که این سهمیه بهجای آنکه در بین زندانیان -که در طول سال رنگ این پروتئینها را هم نمیبینند، توزیع شود- در بین کارکنان زندان تقسیم شده و هیچ توضیحی در این رابطه ارائه داده نمیشود!»
⚪️ زندانیان قرچک ورامین، اکثرا زنانی دارای جرائم عمومی و غیرسیاسی هستند. همین امر موجب شده است تا صدای آنان کمتر شنیده شود. وضعیتی از سرکوب و استثمار روزمره که سود آن تماما برای این زندان و در مقیاس وسیعتر، سازمان امور زندانهاست.
🟣 بدیهی است که مسئولیت جان و سلامت زندانیان قرچک ورامین برعهدهی #صغری_خدادادی رییس فعلی این زندان، سازمان امور زندانها و تمامی نهادهای قضایی ذیربط است.
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
⚪️ ژیلا بنییعقوب، روزنامهنگار و زندانی سیاسی سابق، نیز با انتشار متنی در صفحه کاربری خود در توییتر با تایید قطع شدن سیستم گرمایشی در زندان زنان قرچک نوشته است: «در همین حال که این نمایشگاه و خیلی از ساختمانهای دولتی درجه حرارت را تا این حد بالا بردهاند، زندانیان زندان زنان قرچک از دیشب تا حالا از سرما میلرزند. نه فقط سیستم گرمایشی زندان قرچک کاملا قطع است، به خانوادههای زندانیان نیزاجازه نمیدهند برای آنها لباسگرم بیشتری ببرند.»
⚪️ پیشتر گزارشی ارسالی به دست #بیدارزنی رسیده بود که حاکی از سوتغذیه و مصادرهی اقلام پروتئینی و نذری توسط ماموران این زندان داشت: «وضعیت تغذیهی زنان زندانی در قرچک ورامین، فاجعهبار است. طی دو سال گذشته، عملا گوشت و مرغ از وعدهی غذایی زندانیان، حذف شده است و هرچند ماه یکبار، شاید اثری از این قبیل پروتئینهای گوشتی در غذاهای آنها یافت شود. اما آنچه که وضعیت فعلی زندان قرچک را بحرانیتر میکند، عدم توزیع گوشت و مرغهایی است که توسط خیرین و … در فصولی از سال در اختیار این زندان قرار میگیرد. همواره در طول ماههای سال و خاصه قرابت با ماهها و روزهای همسو با تقویم مناسباتهای مذهبی، افرادی هستند که اقلام خوراکی و پروتئینی را در قالب نذر به سازمان امور زندانها تحویل میدهند. پیشتر میزان قابل توجهی گوشت به زندان قرچک ورامین جهت توزیع در بین زندانیان، در اختیار این زندان قرار میگیرد، اما شرمآور است که این سهمیه بهجای آنکه در بین زندانیان -که در طول سال رنگ این پروتئینها را هم نمیبینند، توزیع شود- در بین کارکنان زندان تقسیم شده و هیچ توضیحی در این رابطه ارائه داده نمیشود!»
⚪️ زندانیان قرچک ورامین، اکثرا زنانی دارای جرائم عمومی و غیرسیاسی هستند. همین امر موجب شده است تا صدای آنان کمتر شنیده شود. وضعیتی از سرکوب و استثمار روزمره که سود آن تماما برای این زندان و در مقیاس وسیعتر، سازمان امور زندانهاست.
🟣 بدیهی است که مسئولیت جان و سلامت زندانیان قرچک ورامین برعهدهی #صغری_خدادادی رییس فعلی این زندان، سازمان امور زندانها و تمامی نهادهای قضایی ذیربط است.
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 امید عملی سیاسی است»: آنچه میتوانیم از انقلاب ژینا بیاموزیم
نویسنده: ایلگی قهرمان
متن و ترجمهی ارسالی به #بیدارزنی
⚪️ از متن: «در قیام ژینا یکی از چیزهایی که پیشتر مشاهده نمیشد، همبستگی میان هویتهای اتنیکی در ایران بود. مکارمی، بهویژه از وضعیت کردستان و بلوچستان پیش از شروع جنبش صحبت میکند. پس از قتل ژینا، در مدت زمان کوتاهی شعار «ژن، ژیان، آزادی» به زبان فارسی در قالب «زن، زندگی، آزادی» درآمد که نشانهای از این همبستگی است. همچنین شعارهایی مانند «ما همه کُرد و آذری هستیم» که بر همبستگی تأکید دارند، بر این جنبش تأثیر گذاشته است. به گفتهی مکارمی، پس از دزدیده شدن انقلاب به دست ملاها (آخوند)، «جمهوری اسلامی نه تنها بهعنوان یک دولت تئوکراتیک، بلکه همچنین بهعنوان یک ملت فارس و شیعهی مبتنی بر سلطهی قومی و مذهبی مرکز در حال شکلگیری بود».
شیوهی حکمرانی استعمار داخلی، سرکوب و خشونت و جنگ ایران و عراق این ساختار را تحکیم کردند و مسیر همبستگی میان خلقها را به انسداد کشاندند. امید از دل فراروی از «خطوط قرمز» پدید آمد و از طریق کنش عاطفی جدید موجب شکلگیری این همبستگی شد.
وقتی صحبت از #ترکیه میشود، میتوان گفت که از دیدگاه فمینیستها، همبستگی یک موضع سیاسی تثبیتشده است. این تکثر، به شکلی که هم هویتهای اتنیکی و هم جنبشهای LGBTQ+ را در بر میگیرد، به نظر من نقطهی قوت سیاست فمینیستی است. قیام ژینا اهمیت عملی تکثر را به ما نشان میدهد. بنابراین، به عنوان فمینیست فکر میکنم مسئولیت ما این است که فضاهای همبستگی را گسترش دهیم، یا به عبارت بهتر، همیشه آمادهی برقراری روابط جدید باشیم.
از نظر مکارمی، ذخایر عاطفیای که قیام ژینا به جریان میاندازد شامل امید، شادی و سوگواری مشترک است. همراه با این جنبش متوجه میشویم که تودهها دیگر به دنبال مخاطب قرار دادن دولت و مطالبه از آن نیستند. آنچه پس از جنبش سبز رخ داد، نشان میدهد که مردم از انتظارات اصلاحطلبانه فاصله گرفتهاند. در انتخابات نمایشی، برای آنها هیچ انتخابی باقی نمانده است. شعار «مرگ بر دیکتاتور» از منظر کسانی که به جنبش پیوستهاند، نشانگر بیاعتباری رژیم است، دیگر نظام حاکم را به رسمیت نمیشناسند. این امر نیز امکان ظهور اَشکال نوآورانهی کنش را فراهم میکند. به عنوان مثال، اقدام به «عمامهپرانی» به جریانی تبدیل میشود که نشانگر عبور از «خطوط قرمز» جمهوری اسلامی است که قبلاً غیرقابل تصور بود. ترس و جدیت حاکمشده به دست رژیم جای خود را به شادی و شجاعت کسانی میدهد که به جنبش پیوستهاند. متوجه میشویم که رهایی از اَعمال دموکراسی نمایشی همان چیزی است که امید انقلابی را به همراه میآورد. اقدام به بوسیدن در مترو و مقاومت دانشآموزان دبیرستانی نیز از همین شادی و شجاعت برخاسته است.
زیر و رو کردن قواعد فضای عمومی و نپذیرفتن سلطهای که بر بدن زنان اعمال میشود، چه شادی بینظیری ایجاد میکند! ردپای «مبارزهجویی شادانه» که برگرمن و مونتگومری به آن اشاره کردهاند، در مبارزهجویی فمینیستی در ایران قابل ردیابی است.
از منظر جنبش فمینیستی در ترکیه، من بر این باورم که باید در باب این رهایی ناشی از فاصلهگیری از ابزارهای سیاسی نهادینهشده تامل کنیم».
ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://shorturl.at/BPRfQ
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
#جنبش_فمینیستی_ترکیه
@bidarzani
نویسنده: ایلگی قهرمان
متن و ترجمهی ارسالی به #بیدارزنی
⚪️ از متن: «در قیام ژینا یکی از چیزهایی که پیشتر مشاهده نمیشد، همبستگی میان هویتهای اتنیکی در ایران بود. مکارمی، بهویژه از وضعیت کردستان و بلوچستان پیش از شروع جنبش صحبت میکند. پس از قتل ژینا، در مدت زمان کوتاهی شعار «ژن، ژیان، آزادی» به زبان فارسی در قالب «زن، زندگی، آزادی» درآمد که نشانهای از این همبستگی است. همچنین شعارهایی مانند «ما همه کُرد و آذری هستیم» که بر همبستگی تأکید دارند، بر این جنبش تأثیر گذاشته است. به گفتهی مکارمی، پس از دزدیده شدن انقلاب به دست ملاها (آخوند)، «جمهوری اسلامی نه تنها بهعنوان یک دولت تئوکراتیک، بلکه همچنین بهعنوان یک ملت فارس و شیعهی مبتنی بر سلطهی قومی و مذهبی مرکز در حال شکلگیری بود».
شیوهی حکمرانی استعمار داخلی، سرکوب و خشونت و جنگ ایران و عراق این ساختار را تحکیم کردند و مسیر همبستگی میان خلقها را به انسداد کشاندند. امید از دل فراروی از «خطوط قرمز» پدید آمد و از طریق کنش عاطفی جدید موجب شکلگیری این همبستگی شد.
وقتی صحبت از #ترکیه میشود، میتوان گفت که از دیدگاه فمینیستها، همبستگی یک موضع سیاسی تثبیتشده است. این تکثر، به شکلی که هم هویتهای اتنیکی و هم جنبشهای LGBTQ+ را در بر میگیرد، به نظر من نقطهی قوت سیاست فمینیستی است. قیام ژینا اهمیت عملی تکثر را به ما نشان میدهد. بنابراین، به عنوان فمینیست فکر میکنم مسئولیت ما این است که فضاهای همبستگی را گسترش دهیم، یا به عبارت بهتر، همیشه آمادهی برقراری روابط جدید باشیم.
از نظر مکارمی، ذخایر عاطفیای که قیام ژینا به جریان میاندازد شامل امید، شادی و سوگواری مشترک است. همراه با این جنبش متوجه میشویم که تودهها دیگر به دنبال مخاطب قرار دادن دولت و مطالبه از آن نیستند. آنچه پس از جنبش سبز رخ داد، نشان میدهد که مردم از انتظارات اصلاحطلبانه فاصله گرفتهاند. در انتخابات نمایشی، برای آنها هیچ انتخابی باقی نمانده است. شعار «مرگ بر دیکتاتور» از منظر کسانی که به جنبش پیوستهاند، نشانگر بیاعتباری رژیم است، دیگر نظام حاکم را به رسمیت نمیشناسند. این امر نیز امکان ظهور اَشکال نوآورانهی کنش را فراهم میکند. به عنوان مثال، اقدام به «عمامهپرانی» به جریانی تبدیل میشود که نشانگر عبور از «خطوط قرمز» جمهوری اسلامی است که قبلاً غیرقابل تصور بود. ترس و جدیت حاکمشده به دست رژیم جای خود را به شادی و شجاعت کسانی میدهد که به جنبش پیوستهاند. متوجه میشویم که رهایی از اَعمال دموکراسی نمایشی همان چیزی است که امید انقلابی را به همراه میآورد. اقدام به بوسیدن در مترو و مقاومت دانشآموزان دبیرستانی نیز از همین شادی و شجاعت برخاسته است.
زیر و رو کردن قواعد فضای عمومی و نپذیرفتن سلطهای که بر بدن زنان اعمال میشود، چه شادی بینظیری ایجاد میکند! ردپای «مبارزهجویی شادانه» که برگرمن و مونتگومری به آن اشاره کردهاند، در مبارزهجویی فمینیستی در ایران قابل ردیابی است.
از منظر جنبش فمینیستی در ترکیه، من بر این باورم که باید در باب این رهایی ناشی از فاصلهگیری از ابزارهای سیاسی نهادینهشده تامل کنیم».
ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://shorturl.at/BPRfQ
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
#جنبش_فمینیستی_ترکیه
@bidarzani
Telegraph
امید عملی سیاسی است»: آنچه میتوانیم از انقلاب ژینا بیاموزیم
نویسنده: ایلگی قهرمان متن و ترجمهی ارسالی به بیدارزنی bidarzani «همانند حیوانهایی خونسرد که میتوانند از زمستان جان سالم به در برند، جنبش فمینیستی در ایران هرچند بارها تکهتکه و سرکوب شده باشد، به بقای خود ادامه میدهد. دستکم به مدت سی سال، این جنبش سوخترسان…
🟣 وریشه مرادی: برای همهی آنانی که سر به سینهی خاک سپردند تا دیگران نفسی تازه بگیرند
وریشه مرادی، مبارز سیاسی کورد محکوم به اعدام، بهمناسبت ۸ مارس، روز جهانی زن، نامهای را بهنگارش درآورده که جهت انتشار در اختیار #بیدارزنی قرار گرفته است. متن کامل نامه به شرح زیر است:
«از پس میلههای زندان، آن جا که نور را در ذهن و دل آدمی باید جست، ۸ مارس را به زنان مبارز و پیشاهنگ در هر کجای این کرهی خاکی که باشند تبریک می گویم. امسال در روزهای گرم کنشگری و فعالیت زنان به استقبال ۸ مارس میرویم، به هر کجا که مینگرم، بوی خوش دستاوردهای زنان به مشام میرسد و خوشحالم در سدهی ۲۱، زنجیرهی مبارزات زنان روزبهروز پیوستهتر از گذشته میشود.
بارها گفته شده که سدهی ۲۱ سدهی آزادی زنان است و با آزادی زنان است که آزادی جامعه رقم خواهد خورد.
جنگ جهانی سوم در جریان است و این موضوع بر رویدادها و دیزاین خاورمیانه تاثیرگذار است، جنگی که از سوی دولتمردان و در راستای خدمت به سیستمی ضدزن و جنسیتگرا روی میدهد، نه تنها مطالبات جامعه و بهویژه زنان را مدنظر قرار نمیدهد، بلکه موجب میشود که حیات آنان نیز به خطر بیفتد.
در سال ۲۰۲۴، خلقها و حاکمیتها، بیشتر در تقابل با یکدیگر قرار گرفتند، سیاست جنسیتگرایی اگرچه گسترش یافت، اما مقاومت نیز بیشتر و بیشتر گشت! دولت-ملتها بر آتش جنگ میافروختند، جامعه برای برقراری صلح و دموکراسی میجنگید. ملیگرایی و دینگرایی، پایهای ترین سیاست حاکمیتها گشت، اما در مقابل، جامعه اصرار بر برابری و همهی تفاوتهای ملی – مذهبی داشت و خوشبختانه زنان پیشاهنگ این پروسههای آزادیخواهانه بودند. البته که حاکمیت ایران نیز از این قضیه مستثنی نیست و در سال ۲۰۲۴ به جنگ عریان با جامعه و پیشاهنگان آن رفت.
⚪️ زندانهای ایران، یک دم از حملات رژیم در امان نماند، برای من و برخی از زندانیان دیگر، حکم اعدام صادر گشت، برخی از زنان در زندانهای دیگر، از جمله #زینب_جلالیان از کوچکترین و طبیعیترین حقوقشان محروم ماندند، اما در برابر این مواضع غیرانسانی مشاهده نمودیم که زندان، به مکتب اندیشه و تفکر، به سنگر مقاومت و مبارزه مبدل شد و من و همبندیهایم بار دیگر خواستیم نشان دهیم هر روز برایمان ۸ مارس است.
مگر میشود تهاجم باشد و تو از خودت دفاع نکنی؟ مگر میتوان در برابر ظلم و ستم سکوت پیشه کرد؟ مگر میتوان رنج را در چشمان کودکان، زنان و جوانان و دیگر اقشار ستمدیده دید و چشم از مبارزه شست؟ مسلما نه! تاریخ به ما آموخت که گامهای مبارز، کورهراه و پستی و ناهمواری نمیشناسد، آغوش گرم مبارزه نیز برای هر آنکه دلش برای آزادی میتپد و شوق پرواز دارد، باز است و ما زادهی این تاریخ پر از مقاومت و مبارزه هستیم. چشمانمان در تاریکترین مکان نیز باشد، به دوردستها مینگرد و معتقدم که افقمان همچنان روشن است.
من از تبار زنانی هستم که هر لحظهشان سرشار از مبارزه و مقاومت بوده است، همان زنانی که الفبای مبارزه را در برابر ستمهای تحمیل شده به ما آموختند.
از همین جا، دست گرم همهی زنانی را میفشارم که در کنار امید به برقراری صلح و دموکراسی برای رقم زدن روزهای آزاد و بهدور از ظلم و ستم مبارزه مینمایند. همواره همصدا و همراهتان هستم و معتقدم که مبارزه محدودهی مکانی و زمانی نمیشناسد و تا زمان رسیدن به آزادی و جشن گرفتن این روز در زمان و مکانی آزاد، برای گرامیداشت یاد همهی آزادیخواهان از گذشته تا به اکنون، نباید یک دم از پای نشست.
زنده باد ۸ مارس
زنده باد مقاومت زنان
ژن ژیان آزادی
وریشه مرادی
زندانی محکوم به اعدام
اسفند ۱۴۰۳»
#ژن_ژیان_آزادی
@bidarzani
وریشه مرادی، مبارز سیاسی کورد محکوم به اعدام، بهمناسبت ۸ مارس، روز جهانی زن، نامهای را بهنگارش درآورده که جهت انتشار در اختیار #بیدارزنی قرار گرفته است. متن کامل نامه به شرح زیر است:
«از پس میلههای زندان، آن جا که نور را در ذهن و دل آدمی باید جست، ۸ مارس را به زنان مبارز و پیشاهنگ در هر کجای این کرهی خاکی که باشند تبریک می گویم. امسال در روزهای گرم کنشگری و فعالیت زنان به استقبال ۸ مارس میرویم، به هر کجا که مینگرم، بوی خوش دستاوردهای زنان به مشام میرسد و خوشحالم در سدهی ۲۱، زنجیرهی مبارزات زنان روزبهروز پیوستهتر از گذشته میشود.
بارها گفته شده که سدهی ۲۱ سدهی آزادی زنان است و با آزادی زنان است که آزادی جامعه رقم خواهد خورد.
جنگ جهانی سوم در جریان است و این موضوع بر رویدادها و دیزاین خاورمیانه تاثیرگذار است، جنگی که از سوی دولتمردان و در راستای خدمت به سیستمی ضدزن و جنسیتگرا روی میدهد، نه تنها مطالبات جامعه و بهویژه زنان را مدنظر قرار نمیدهد، بلکه موجب میشود که حیات آنان نیز به خطر بیفتد.
در سال ۲۰۲۴، خلقها و حاکمیتها، بیشتر در تقابل با یکدیگر قرار گرفتند، سیاست جنسیتگرایی اگرچه گسترش یافت، اما مقاومت نیز بیشتر و بیشتر گشت! دولت-ملتها بر آتش جنگ میافروختند، جامعه برای برقراری صلح و دموکراسی میجنگید. ملیگرایی و دینگرایی، پایهای ترین سیاست حاکمیتها گشت، اما در مقابل، جامعه اصرار بر برابری و همهی تفاوتهای ملی – مذهبی داشت و خوشبختانه زنان پیشاهنگ این پروسههای آزادیخواهانه بودند. البته که حاکمیت ایران نیز از این قضیه مستثنی نیست و در سال ۲۰۲۴ به جنگ عریان با جامعه و پیشاهنگان آن رفت.
⚪️ زندانهای ایران، یک دم از حملات رژیم در امان نماند، برای من و برخی از زندانیان دیگر، حکم اعدام صادر گشت، برخی از زنان در زندانهای دیگر، از جمله #زینب_جلالیان از کوچکترین و طبیعیترین حقوقشان محروم ماندند، اما در برابر این مواضع غیرانسانی مشاهده نمودیم که زندان، به مکتب اندیشه و تفکر، به سنگر مقاومت و مبارزه مبدل شد و من و همبندیهایم بار دیگر خواستیم نشان دهیم هر روز برایمان ۸ مارس است.
مگر میشود تهاجم باشد و تو از خودت دفاع نکنی؟ مگر میتوان در برابر ظلم و ستم سکوت پیشه کرد؟ مگر میتوان رنج را در چشمان کودکان، زنان و جوانان و دیگر اقشار ستمدیده دید و چشم از مبارزه شست؟ مسلما نه! تاریخ به ما آموخت که گامهای مبارز، کورهراه و پستی و ناهمواری نمیشناسد، آغوش گرم مبارزه نیز برای هر آنکه دلش برای آزادی میتپد و شوق پرواز دارد، باز است و ما زادهی این تاریخ پر از مقاومت و مبارزه هستیم. چشمانمان در تاریکترین مکان نیز باشد، به دوردستها مینگرد و معتقدم که افقمان همچنان روشن است.
من از تبار زنانی هستم که هر لحظهشان سرشار از مبارزه و مقاومت بوده است، همان زنانی که الفبای مبارزه را در برابر ستمهای تحمیل شده به ما آموختند.
از همین جا، دست گرم همهی زنانی را میفشارم که در کنار امید به برقراری صلح و دموکراسی برای رقم زدن روزهای آزاد و بهدور از ظلم و ستم مبارزه مینمایند. همواره همصدا و همراهتان هستم و معتقدم که مبارزه محدودهی مکانی و زمانی نمیشناسد و تا زمان رسیدن به آزادی و جشن گرفتن این روز در زمان و مکانی آزاد، برای گرامیداشت یاد همهی آزادیخواهان از گذشته تا به اکنون، نباید یک دم از پای نشست.
زنده باد ۸ مارس
زنده باد مقاومت زنان
ژن ژیان آزادی
وریشه مرادی
زندانی محکوم به اعدام
اسفند ۱۴۰۳»
#ژن_ژیان_آزادی
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 مادر شایگان (فاطمه سعیدی) مادر دادخواه و از مبارزان فدایی خلق درگذشت
ساعاتی پیش، مادر شایگان، از مادران دادخواه و مبارزان سازمان چریکهای فدایی خلق ایران در پاریس درگذشت.
او فقط مادر نادر شایگان، ناصر و ارژنگ (دانه و جوانه) نبود، بلکه مبارزی آگاه بود که پس از جانباختن فرزنداناش نیز هرگز از آرمانهای انسانی و مبارزاتیاش فاصله نگرفت.
وی در بهمن ۱۳۵۲ در مشهد دستگیر شد. شرح شکنجههای قرونوسطایی و مقاومت بیبدیل این مادر، بارها در تاریخ مکتوب مبارزات این سازمان و از زبان خود او منتشر شده است. شکنجههایی که برای دستگاه عریض و طویل امنیتی پهلوی و جمهوری اسلامی - هر یک به فرم و تاکتیکی- جز برای ارعاب، سرکوب و تحکیم قدرت، نبوده و نیست.
مرگ مادر شایگان و بررسی کارنامهی مبارزاتی وی، غمی سترگ و تاکیدی بر تاریخ جنبش دادخواهی در ایران است.
مادرانی که در سالهای قبل از انقلاب، فرزندانشان در راه مبارزه با رژیم پهلوی جان باختند -نظیر مادر شایگان و یا مادر زیبرم، مادر آلآقا، مادر پنجهشاهی، مادر سلاحی، مادر کلانتری و… که تصویری از آنان در ۲۸ مرداد ۱۳۵۹ در بندر انزلی و سالگرد جانباختن احمد زیبرم، ضمیمه شده است، تنها بخشی از مادرانی هستند که پس از کشتار زندانیان سیاسی و چپ در نخستین سالهای روی کار آمدن جمهوری اسلامی نیز به دیگر مادران ملحق شدند.
پیشتر #بیدارزنی در مصاحبه با منصوره بهکیش، عضو «مادران و خانوادههای دادخواه خاوران» و «گروه مادران پارک لاله ایران» (خاوران، خفته در دامنات، طوفان زمان / پروندهی ویژهی بررسی ۴ دهه دادخواهی زنان در ایران /
https://bidarzani.com/44062(
پیرامون این مهم به گفتگو با ایشان پرداخته بود: «جمع ما؛ مادران و خانوادههای خاوران با تعدادی از مادران و خانوادههای فعال که عزیزانشان در زمان شاه زندانی بودند یا کشته شدند نیز ارتباط نزدیکی داشتند و تعدادی از آنها در جلوی زندانها در زمان شاه با همدیگر آشنا شدند. زندهیاد مادر آل آقا تا زمان زنده بودنش فعالانه در مراسمهای ما حضور داشت و ما نیز در مراسمهای وی و خانوادهاش حضور داشتیم. زندهیاد مادر پنجهشاهی نیز با تعدادی از مادران و خانوادههای خاوران ارتباط نزدیکی داشت از جمله با خانواده ما و در مراسمهای همدیگر نیز شرکت میکردیم. مادر کلانتری که آرزوی سلامتی برایشان دارم نیز یار و همراه همیشگی ما بوده و ما نیز همراه او در مراسمها و دیگر نشستهای دوستانه بودهایم…».
⚪️ به امید تحقق آزادی، برابری و دادخواهی
#مادران_دادخواه
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
ساعاتی پیش، مادر شایگان، از مادران دادخواه و مبارزان سازمان چریکهای فدایی خلق ایران در پاریس درگذشت.
او فقط مادر نادر شایگان، ناصر و ارژنگ (دانه و جوانه) نبود، بلکه مبارزی آگاه بود که پس از جانباختن فرزنداناش نیز هرگز از آرمانهای انسانی و مبارزاتیاش فاصله نگرفت.
وی در بهمن ۱۳۵۲ در مشهد دستگیر شد. شرح شکنجههای قرونوسطایی و مقاومت بیبدیل این مادر، بارها در تاریخ مکتوب مبارزات این سازمان و از زبان خود او منتشر شده است. شکنجههایی که برای دستگاه عریض و طویل امنیتی پهلوی و جمهوری اسلامی - هر یک به فرم و تاکتیکی- جز برای ارعاب، سرکوب و تحکیم قدرت، نبوده و نیست.
مرگ مادر شایگان و بررسی کارنامهی مبارزاتی وی، غمی سترگ و تاکیدی بر تاریخ جنبش دادخواهی در ایران است.
مادرانی که در سالهای قبل از انقلاب، فرزندانشان در راه مبارزه با رژیم پهلوی جان باختند -نظیر مادر شایگان و یا مادر زیبرم، مادر آلآقا، مادر پنجهشاهی، مادر سلاحی، مادر کلانتری و… که تصویری از آنان در ۲۸ مرداد ۱۳۵۹ در بندر انزلی و سالگرد جانباختن احمد زیبرم، ضمیمه شده است، تنها بخشی از مادرانی هستند که پس از کشتار زندانیان سیاسی و چپ در نخستین سالهای روی کار آمدن جمهوری اسلامی نیز به دیگر مادران ملحق شدند.
پیشتر #بیدارزنی در مصاحبه با منصوره بهکیش، عضو «مادران و خانوادههای دادخواه خاوران» و «گروه مادران پارک لاله ایران» (خاوران، خفته در دامنات، طوفان زمان / پروندهی ویژهی بررسی ۴ دهه دادخواهی زنان در ایران /
https://bidarzani.com/44062(
پیرامون این مهم به گفتگو با ایشان پرداخته بود: «جمع ما؛ مادران و خانوادههای خاوران با تعدادی از مادران و خانوادههای فعال که عزیزانشان در زمان شاه زندانی بودند یا کشته شدند نیز ارتباط نزدیکی داشتند و تعدادی از آنها در جلوی زندانها در زمان شاه با همدیگر آشنا شدند. زندهیاد مادر آل آقا تا زمان زنده بودنش فعالانه در مراسمهای ما حضور داشت و ما نیز در مراسمهای وی و خانوادهاش حضور داشتیم. زندهیاد مادر پنجهشاهی نیز با تعدادی از مادران و خانوادههای خاوران ارتباط نزدیکی داشت از جمله با خانواده ما و در مراسمهای همدیگر نیز شرکت میکردیم. مادر کلانتری که آرزوی سلامتی برایشان دارم نیز یار و همراه همیشگی ما بوده و ما نیز همراه او در مراسمها و دیگر نشستهای دوستانه بودهایم…».
⚪️ به امید تحقق آزادی، برابری و دادخواهی
#مادران_دادخواه
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
Forwarded from بيدارزنى
🟣 #بیدارزنی : تصاویری از تجمعات بیست و دوم خرداد سالهای ۱۳۸۵ و ۱۳۸۴
#همبستگی_جنبش_زنان_ایران
@bidarzani
#همبستگی_جنبش_زنان_ایران
@bidarzani
Forwarded from بيدارزنى
🟣 #بیدارزنی : تاریخچهی بیست و دوم خرداد در جنبش زنان ایران
دههی هشتاد دورهی ظهور ائتلافها و کارزارهایی از جمله کمپین زنان و مردان علیه خشونت تا ۸ مارس، کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیضآمیز، کمپین قانون بیسنگسار، کمپین حق ورود به استادیومها، کمپین علیه خشونتهای ناموسی، ائتلاف اعتراضی به لایحه حمایت از خانواده، ائتلاف علیه طرحهای تبعیضآمیز جنسیتی در دانشگاهها، در تاریخ جنبش زنان بوده است.
▪️روز بیست و دوم خرداد روز #همبستگی_جنبش_زنان_ایران نامگذاری شده است.
برگزاری تجمع ۲۲ خرداد سال ۸۴ از سوی گروهی از زنان به نام «جمع همانديشی فعالان جنبش زنان» مطرح شد و در ادامه حدود ۹۰ گروه و ۳۵۰ فعال سیاسی و مدنی برای این تجمع فراخوان دادند.
در ۲۲ خرداد ۱۳۸۴ با عنوان «نقض حقوق زنان در قانون اساسی ايران» مقابل دانشگاه تهران در آستانهی انتخابات ریاستجمهوری برگزار شد.
اين تجمع با استقبال و حمايت گروههای مختلف زنان، انجمنها و سازمانهای اجتماعی و فرهنگی و سياسی روبرو بود، اگر چه با خشونت پلیس آغاز شد اما به دلیل شرایط پیش از انتخابات و فشار تجمعکنندگان برگزار شد.
تجمع ۲۲ خرداد سال ۸۵ را با حمایت طيف وسيعی از فعالان دانشجويی و سنديکايی برگزار شد و خواست مشخص آن، تغيير قوانين تبعيض آميز در جمهوری اسلامی بود.
همزمان متن حقوقی سادهای دربارهی قوانین تبعیضآمیز در رابطه با چندهمسری، طلاق، ولایت و حضانت فرزند، ارث، تابعیت، سن مسئولیت کیفری و ... منتشر و توزیع شد.
این تجمع با حمله نيروهای پليس و ضرب و شتم زنان و مردان شرکتکننده مواجه شد و حدود ۷۰ نفر بازداشت شدند که گرچه به تدريج آزاد شدند اما برای آنها پروندههای قضايی تشکيل شد. اولین حضور زنان نیروی انتظامی بود که برای پراکندن تجمعکنندگان به میدان آمده بودند.
شیرین عبادی، نسرین ستوده و لیلی علی کرمی به عنوان وکلای این زنان شکایتی را علیه «اقدام غیرقانونی نیروی انتظامی» تنظیم کردند. به گفتهی نسرین ستوده، پزشک قانونی آثار ضرب و جرح را روی بدن شاکیان تأیید کرده بود و بازپرس سه بار نماینده نیروی انتظامی را خواسته بود، اما «هر سه بار نماینده نیروی انتظامی از حضور در مرجع قضایی خودداری کرد.» در نهایت قرار منع تعقیب علیه متهمان صادر شد و در عوض دستگیرشدگان میدان هفت تیر برای محاکمه به دادگاه انقلاب سپرده شدند.
🟣 آن چه که به عقيده فعالان جنبش زنان، اهميت ۲۲ خرداد را برجسته میکند به وجود آمدن تشکلهای زنان (کمپين جمعآوری يک ميليون امضا برای تغيير قوانين تبعيض آمیز و گروه مادران صلح) از دل آن تجمع است.
▪️برخی از شعارها و پلاکاردها عبارت بودند از:
«ما زنیم، انسانیم، اما حقی نداریم»، «قانون ضد زن منسوخ باید گردد»، «قانون ضد انسانی ملغی باید گردد».
👈 جزئیات تجمعات بیست و دوم خرداد سال ٨۴ و ٨۵ را در مصاحبهی جلوه جواهری، گزارش ژیلا بنییعقوب و گزارش مریم حسینخواه میتوانید مطالعه کنید.
#جنبش_زنان
#بیستودومخردادماه
@bidarzani
دههی هشتاد دورهی ظهور ائتلافها و کارزارهایی از جمله کمپین زنان و مردان علیه خشونت تا ۸ مارس، کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیضآمیز، کمپین قانون بیسنگسار، کمپین حق ورود به استادیومها، کمپین علیه خشونتهای ناموسی، ائتلاف اعتراضی به لایحه حمایت از خانواده، ائتلاف علیه طرحهای تبعیضآمیز جنسیتی در دانشگاهها، در تاریخ جنبش زنان بوده است.
▪️روز بیست و دوم خرداد روز #همبستگی_جنبش_زنان_ایران نامگذاری شده است.
برگزاری تجمع ۲۲ خرداد سال ۸۴ از سوی گروهی از زنان به نام «جمع همانديشی فعالان جنبش زنان» مطرح شد و در ادامه حدود ۹۰ گروه و ۳۵۰ فعال سیاسی و مدنی برای این تجمع فراخوان دادند.
در ۲۲ خرداد ۱۳۸۴ با عنوان «نقض حقوق زنان در قانون اساسی ايران» مقابل دانشگاه تهران در آستانهی انتخابات ریاستجمهوری برگزار شد.
اين تجمع با استقبال و حمايت گروههای مختلف زنان، انجمنها و سازمانهای اجتماعی و فرهنگی و سياسی روبرو بود، اگر چه با خشونت پلیس آغاز شد اما به دلیل شرایط پیش از انتخابات و فشار تجمعکنندگان برگزار شد.
تجمع ۲۲ خرداد سال ۸۵ را با حمایت طيف وسيعی از فعالان دانشجويی و سنديکايی برگزار شد و خواست مشخص آن، تغيير قوانين تبعيض آميز در جمهوری اسلامی بود.
همزمان متن حقوقی سادهای دربارهی قوانین تبعیضآمیز در رابطه با چندهمسری، طلاق، ولایت و حضانت فرزند، ارث، تابعیت، سن مسئولیت کیفری و ... منتشر و توزیع شد.
این تجمع با حمله نيروهای پليس و ضرب و شتم زنان و مردان شرکتکننده مواجه شد و حدود ۷۰ نفر بازداشت شدند که گرچه به تدريج آزاد شدند اما برای آنها پروندههای قضايی تشکيل شد. اولین حضور زنان نیروی انتظامی بود که برای پراکندن تجمعکنندگان به میدان آمده بودند.
شیرین عبادی، نسرین ستوده و لیلی علی کرمی به عنوان وکلای این زنان شکایتی را علیه «اقدام غیرقانونی نیروی انتظامی» تنظیم کردند. به گفتهی نسرین ستوده، پزشک قانونی آثار ضرب و جرح را روی بدن شاکیان تأیید کرده بود و بازپرس سه بار نماینده نیروی انتظامی را خواسته بود، اما «هر سه بار نماینده نیروی انتظامی از حضور در مرجع قضایی خودداری کرد.» در نهایت قرار منع تعقیب علیه متهمان صادر شد و در عوض دستگیرشدگان میدان هفت تیر برای محاکمه به دادگاه انقلاب سپرده شدند.
🟣 آن چه که به عقيده فعالان جنبش زنان، اهميت ۲۲ خرداد را برجسته میکند به وجود آمدن تشکلهای زنان (کمپين جمعآوری يک ميليون امضا برای تغيير قوانين تبعيض آمیز و گروه مادران صلح) از دل آن تجمع است.
▪️برخی از شعارها و پلاکاردها عبارت بودند از:
«ما زنیم، انسانیم، اما حقی نداریم»، «قانون ضد زن منسوخ باید گردد»، «قانون ضد انسانی ملغی باید گردد».
👈 جزئیات تجمعات بیست و دوم خرداد سال ٨۴ و ٨۵ را در مصاحبهی جلوه جواهری، گزارش ژیلا بنییعقوب و گزارش مریم حسینخواه میتوانید مطالعه کنید.
#جنبش_زنان
#بیستودومخردادماه
@bidarzani
رادیو فردا
سالگرد تجمع ۲۲ خرداد؛ کامیابی ها و ناکامی جنبش زنان
روز بيست و دوم خرداد در ميان طيف وسيعی از فعالان مدافع برابری حقوق زن و مرد در ايران، «روز همبستگی زنان» نام گرفته است.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🟣 #بیدارزنی : زندانیان ما کجا هستند؟
در میانهی فاجعه ایستادهایم. در کنار انتقال توامان با خشونت بند زنان سیاسی و بندهای ۴ و ۸ زندان اوین به زندانهای تهران بزرگ و سوله ورزشی زندان قرچک و همچنین در کنار جنایت جنگی اسرائیل و حمله به این زندان، حالا قریب به یک هفته است که فاجعهای دیگر نیز در جریان است:
بیخبری مطلق و کُشنده از وضعیت بازداشتشدگان حاضر در بند امنیتی ۲۰۹.
#علی_یونسی ، #ارغوان_فلاحی ،#مطهره_گونهای ، #دنیا_حسینی و دیگر بازداشتشدگان بینام و نشان محبوس در بند ۲۰۹ اوین کجا هستند؟
نام بازداشتشدگان ۲۰۹ را مادامی فریاد زنیم که در تمامی روزهای گذشته از حق تماس نیز محروم بودند و قوه قضاییه، سازمان امور زندانها و تمامی نهادهای امنیتی حاکمیت، با مسکوت گذاری و عدم پاسخدهی شفاف در این زمینه، زایشگر جنایتی دیگر شدند: شکنجهای به نام «بیخبری».
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
در میانهی فاجعه ایستادهایم. در کنار انتقال توامان با خشونت بند زنان سیاسی و بندهای ۴ و ۸ زندان اوین به زندانهای تهران بزرگ و سوله ورزشی زندان قرچک و همچنین در کنار جنایت جنگی اسرائیل و حمله به این زندان، حالا قریب به یک هفته است که فاجعهای دیگر نیز در جریان است:
بیخبری مطلق و کُشنده از وضعیت بازداشتشدگان حاضر در بند امنیتی ۲۰۹.
#علی_یونسی ، #ارغوان_فلاحی ،#مطهره_گونهای ، #دنیا_حسینی و دیگر بازداشتشدگان بینام و نشان محبوس در بند ۲۰۹ اوین کجا هستند؟
نام بازداشتشدگان ۲۰۹ را مادامی فریاد زنیم که در تمامی روزهای گذشته از حق تماس نیز محروم بودند و قوه قضاییه، سازمان امور زندانها و تمامی نهادهای امنیتی حاکمیت، با مسکوت گذاری و عدم پاسخدهی شفاف در این زمینه، زایشگر جنایتی دیگر شدند: شکنجهای به نام «بیخبری».
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani