بيدارزنى
4.03K subscribers
5.1K photos
1.22K videos
173 files
4.17K links
«بیدارزنی» رسانه‌ای گروهی از کنشگران حقوق زنان است که در زمینه‌ی ارتقای آگاهی جامعه نسبت به برابری جنسیتی و احقاق حقوق زنان فعالیت می‌کنند.

تماس با ما:
@bidarzanitel
ایمیل:
bidarzani@gmail.com
Download Telegram
📌نقدها به برخی صورت های #هنرفمینیستی در برهه های متفاوت

🔸نقدی که رادیکال ها به موج اول از #هنرفمینیستی داشتند، به دلیل بی‌توجهی به حقیقت جنس و جنسیت و عدم واقع‌گرایی درمواردی بود و معتقد بودند که این شیوه که تابوشکنی تعریف میشود، نه تنها به کاهش #ستم جنسی و جنسیتی در عرصه هنر کمک نکرده، بلکه زمینه‌ساز ظهور گونه‌های جدیدستم شده است.

🔸مثلا در برخی از آثاری که فمینیستی معرفی می‌شدند، زنان سعی می کردند دیدگاه های مردانه را، که بخشی از آن مبتنی بر اخلاق سکسوالیته بود، برنتابند و یا در مقابل آن #مقاومت کنند. از این رو، کوشیدند مسائلی صرفا زنانه را فقط مطرح کنند که طرح آنها در اخلاقیات جامعه ای که مردان آن را ساخته و پرداخته کرده اند، تابو محسوب می شد. مانند #هنربرهنه دراشکال مختلف. هدف آنها از این کنش ها، انتقاد و اعتراض به نگاه جنسی کالاگونه بود. اما درسطح برهنه شدن روی سن تئاتر و در عکس ها و نقاشی ها با همان اندام کلیشه ای مقبول فرهنگ مردسالارانه برای زن، باقی ماند.

🔸در این هنگام، برخی فمینیست ها به این نتیجه رسیدند که این نوع اقدامات نمی تواند برخورد درست با مسئله ستم جنسی جنسیتی باشد؛ زیرا نه تنها مشکلی را با بازنمایی صرف، حل نمی کند، بلکه گاهی از اهداف اصلی جنبش فمینیستی منحرف می شود. از این زمان به بعد، موج دوم هنر فمینیستی، هم‌زمان با موج سوم رویکرد کلی فمینیسم درجهان شکل می گیرد. آنها در اعتراض به استفاده ابزاری جنسی، که به تعبیر خودشان به نوعی «شیء شدگی» انسانها می انجامید؛ تلاش کردند از هرگونه نمایش تحریک آمیز از بدن زن اجتناب کنند.

🔸به باور آنها، این نوع استفاده از اندام زن و نمایش برهنه، نوعی استفاده مردگرایانه تاریخمند بوده است. آنها شیوه کار فمینیست های پیشین را خطایی فاحش می دانستند که با وجود ستیزی که با مردسالاری داشت، عملاً از راه و روشی خوشایند مردان استفاده می کرد. در این نگرش، که اوایل دهه 1980 شکل می گیرد، نقد عمده متوجه این مسئله است که اگر فمینیسم بخواهد اینگونه به مسئله #تابوشکنی بپردازد، به نوعی گرفتار نظام قدرتی شده است که مردسالاری به وجود آورده و گفتمان مردسالارانه را نسبت به زنان دنبال می کند. هرچند هدف، ارائه تصویری مثبت از زنان باشد.

🔸اینان که اغلب رادیکال و از میان گرایش های فمینیستی #مارکسیستی یا #سوسیالیستی بودند، معتقد بودند: آنچه هنر فمینیستی باید بدنبال آن باشد، صرفاً پررنگ کردن تابوها، اقشار فرودست جنسی/جنسیتی در تاریخ هنر و یا پیدا کردن علل توسعه نیافتگی برخی گروه ها مانند زنان، در آفرینش های هنری و درنهایت مقاومت درباره اشاعه نگاهی که درهنر هم بین زنان و مردان تفاوت می‌گذارد‌ است و باید تصحیح شود.

🔸در واقع، آنان به سلطه گفتمان مردسالارانه، که در هنر وجود داشت، توجه کردند. به عبارت دیگر، در دهه 1980 رویکرد کلی فمینیسم تغییر می کند و به جای آنکه نقش «جنس» و «جنسیت» مورد توجه قرار گیرد؛ این تلقی به وجود می‌آید که چیزی به نام مردانگی یا زنانگی در آثار مردان و زنان وجود ندارد. اما آثار هنری نیز درخلا تولید نمی شوند. آنها انعکاس مسایل بیرونی جامعه اند، یعنی توجه به #تابو ها و #ستم جنسی/جنسیتی ناگزیر است، اما باید مراقب بود که در دام بازتولید هنری درراستای افزایش لذت مردانه نیفتاد .

🔸آفریده های هنری در تعامل هنرمند با خود و جامعه تولید می شوند. ازاین رو ممکن است مثلاً آثار زنان وجوه مشترکی با هم داشته باشند، اما اینکه این کیفیات را ذاتی بدانیم پذیرفتنی نیست. در نظر این منتقدین، #هنربرهنه باید فرای نمایش ابزارگونه جنسی و ورای جنس و جنسیت افراد باشد تا جنبه اعتراضی خود را حفظ کند، نه اینکه به الیناسیون و ابژه گی جنسی مضاعف زمان دامن بزند و آنها را بیش از پیش عامل لذت جنسی مردسالارانه کند.

🔸در ادامه این نگرش،رویکرد های هنری عکاسی و نقاشی رادیکال تری با شعار
« me, without myself »
شکل گرفتند که تلاش داشتند بدن را فراتر از جاذبه جنسی و بدون هویت جنسی/جنسیتی بازنمایی کنند و به جنبه اعتراضی تاکید بیشتری نسبت به جنبه های زیبایی شناختی کلیشه ای بدن که در موج قبل دیده می‌شد و تابوشکتی محسوب میشد، کردند.

برخی #منابع:
فریدمن، جین (1381)، فمینیسم، ترجمه فیروزه مهاجر، تهران، آشیان.

فشنگچی، مینا، «تأثیر فمینیسم بر هنرهای تجسمی»، (تیر 1384) ، تندیس، ش53، ص4-5.
@bidarzani
@womenwatcher

‍ (http://axnegar.fahares.com/axnegar/RFzP8WOTUpkUCY/7440914.jpg) ‍ ‍
📌 #فرهاد_میثمی ممنوع الملاقات شد


پس از ممنوع الملاقات شدن #محمد‌حبیبی ،
#فرهادميثمي هم ممنوع الملاقات شد.

دكتر ميثمي و محمد حبيبي طي يك نامه در اعتراض به تضييع حقوق زندانيان ، دست به نافرماني مدني در زندان زده اند. در نامه مشترك اين دو زنداني آمده است: "دیگر در صف آمارگیری‌های صبح و شب شما نمی‌نشینیم و همزمان با کتابی در دست، گوشه‌ای بیرون از صف‌ها نشسته و به مطالعه می‌پردازیم. همچنین در مراسم صبحگاه اجباری شما شرکت نمی‌کنیم."

🔷مسئولان زندان به جای رسیدگی به اعتراض زندانیان در روز بیست ششم فرهاد میثمی را نیز ممنوع الملاقات نمودند.

🔷ممنوع الملاقات کردن زندانی مصداق بارز شکنجه و آزار زندانی و خانواده زندانی است و باید تمام نهادها و تشکل های صنفی و مدنی و مدافعان حقوق زندانیان به این روند ظالمانه اعتراض نمایند.

@bidarzani
#مقاومت_در_زندان
#نافرمانی_در_اوین
🔻🔻🔻
🆔@edalatxah
▫️ نامه‌ای از زندان

به سوفی لیبکنشت


نوشته‌ی: رزا لوکزامبورگ
ترجمه‌ی: کمال خسروی


۱۳ ژانویه ۲٠۲٠

به‌یاد انقلابیون رزمنده و آزادیخواه، رزا لوکزامبورگ و کارل لیبکنشت.

پیشکش به همه‌ی زنان مبارز زندانی.


... دیشب بیدار در رختخواب دراز کشیده بودم؛ حالا مدتی است‌ که دیگر هرگز نمی‌توانم قبل از ساعت یکِ بعد از نصفه‌شب بخوابم، اما مجبورم ساعت ۱۰ شب به رختخواب بروم؛ در این فاصله و در تاریکی غرق می‌شوم در رؤیاهای جورواجور. در این دخمه‌ی تاریک روی تشکی که مانند سنگ سفت و سخت است دراز می‌کشم. دور و برم مثل همیشه سکوت حیاطِ کلیسا حکم‌فرماست؛ انگار که در گور خوابیده باشی؛ از پنجره و از روزنه‌ی سقف پرتوی از تیرک چراغ برقِ زندان که سراسرِ شب روشن است، سوسو می‌زند. گه‌گاه می‌توان صدای خفه‌ی تقِ ‌و توقِ قطاری را که در دوردست از جایی می‌گذرد، شنید، یا در نزدیکی، صدای سینهْ صاف‌کردنِ سربازِ نگهبان را، که در پوتین‌های سنگینش چند گامی آهسته می‌رود تا خستگی را از پای به‌خواب‌رفته‌اش به‌تکاند. صدای سایشِ شن زیر این گام‌ها چنان نومیدوارانه است‌که گویی سراسرِ بی‌هودگی و بن‌بست و بی‌چارگیِ وجود انسان در این شب تاریک و نمور طنین افکنده ‌است. این‌جا، ساکت و بی‌کس دراز کشیده‌ام، پیچیده در تو-در-توی پیچانِ این پرده‌ی سیاهِ ظلمتِ ملال و اسارتِ زمستان؛ و با همه‌ی این‌ها، قلبم از زخمه‌ی شعفی ناباورانه و ناشناخته می‌تپد، چنان‌که گویی زیر پرتو درخشان نور آفتاب بر چمن‌زاری گل‌باران قدم می‌زنم. این‌جا، در تاریکی، به زندگی لبخند می‌زنم، چنان‌که گویی رازی سحرآمیز در دل دارم که می‌تواند به غمزه‌ای، همه‌ی این اهریمنی‌ها و غم‌بارگی‌ها را رسوا کند و آن‌ها را به هیاهوی روشنی و شادی و خوشبختی بدل سازد. و غرقِ این حال و هوا، خودم در جستجوی علت این شادی‌ام، و چون هیچ علتی نمی‌یابم، دوباره می‌خندم، این‌بار به‌خودم. به‌نظر من، آن راز چیزی نیست جز خودِ زندگی؛ کافی‌ است آدم خوب و دقیق نگاه کند: ژرفای ظلمت شبانه زیبا و دست‌نواز است هم‌چون مخمل. و کافی است آدم خوب و دقیق گوش فرا دهد: خش‌خشِ شنِ نمناک زیر گام‌های آرام و خسته‌ی نگهبانِ شب، ترنم ترانه‌ی کوچک و زیبایی از زندگی است. در چنین لحظه‌های گریزپایی به شما فکر می‌کنم و از صمیم قلب دلم می‌خواهد این کلید سحرآمیز را به شما بدهم تا شما هم همیشه و درهر حال‌وروزی، زیبایی و شادمانیِ زندگی را لمس کنید، تا شما هم غوطه‌ور در این شور و اِغوا زندگی کنید و بر چمن‌زارِ رنگارنگ قدم بردارید...

🔹 متن کامل را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-1c6


#رزا_لوکزامبورگ #کمال_خسروی
#مقاومت #زندان #زنان_زندانی


@bidarzani
@naghd_com
📌 اجتماع دست‌ها

برای همسایگان، همسنگران و همباوران


✍🏽نوشته‌ی: افسون همصدایی


در این جستار که حاصل گفتگوی جمعی ماست از خشونت می‌گوییم، اما از امکان‌های مقاومت، گفت‌وگو و زیست جمعی آغاز خواهیم کرد، زیرا به باور ما خشونت چیزی نیست جز ابزاری برای سرکوب زندگی. سرکوبِ تمایل ما انسان‌ها به با هم بودن و با هم کار کردن، مراقبت از هم و شریک بودن با همدیگر.

گفتگو مقاومت را امکان‌پذیر می‌کند

گفتگو کمک می‌کند جور دیگری به مسائل فکر کنیم یا چیز تازه‌ای یاد بگیریم، به دانش عملی‌مان چیزی اضافه شود، به این نتیجه برسیم که مثلا باید کارهای‌مان را تقسیم کنیم یا اصلا روش یا ابزار جدیدی بسازیم،‌ از هم مراقبت کنیم و رسوم و آیین‌های جمعی را برگزار کنیم.

گفت‌وگوهای ما بخشی از همدستی ما است. ما از دل این گفتگوکردن‌ها، روایت‌کردن‌ها، تولید‌کردن‌ها و به‌طور خلاصه این هم‌جواری بدن‌هایمان یاد می‌گیریم که چطور در برابر خواسته‌های جنسی صاحب کار بایستیم، چطور شب‌ها دیرتر به خوابگاه برویم، در مواجهه با گشت ارشاد چگونه برخورد کنیم، چطور به بارداری ناخواسته‌مان پایان دهیم و در این راه دروغ‌هایی سر هم کنیم که شاید ماجرا را پنهان کند.

زنان گاه می‌پندارند که راه نجات از موقعیت فرودست‌شان این است که رفتارهای مردانه را الگوبرداری کنند. یعنی از طریق خاموش‌کردن صدای دیگران صدای خود را بلند کنند و به‌زور، تهدید، تحقیر و دیگری‌سازی متوسل شوند. یعنی به‌جای این‌که رابطه ستمی که زن را زن و مرد را مرد کرده است به هم بزنیم، می‌خواهیم خود به ستم‌گر دیگری تبدیل شویم.

خشونت ابزاری است برای درهم شکستن مقاومت

خشونت در مقابل مقاومت ما برای بازپس‌گیری و ساخت فضاهای جدید بوده است. مگر می‌توانستند و می‌توانند بدون خشونت حجاب را اجباری کنند؟ مگر می‌توانند بدون خشونت ساعت ورودمان را به خوابگاه‌ تنظیم کنند؟ آب، غذا، هوا و محل زندگی را پولی کنند؟

خشونت ابزاری‌ست برای رام‌کردن بدن‌ها و در دست گرفتن تولید‌های ما انسان‌ها. تولید‌اتی که منشأ میل ما به زندگی است. بدن زن که خود تولیدگر است در طول تاریخ به‌طور مستقیم هدف این خشونت بوده‌است. از این روست که خشونت جنسی فقط خشونت یک فرد علیه دیگری نیست. در نظام مردسالار بدن زنانه به شی‌ای قابل تصرف و مصرف تبدیل شده است.

این تهدیدشدگی بدن‌ها منحصر به بدن زنان نیست. هر بدنی که در سلسله‌مراتب اجتماعی در جایگاه فرودست قرار می‌گیرد و با استانداردهای تعریف‌شده در تضاد است به‌نحوی هدفِ خشونت است؛ برای مثال کودکی که در مدرسه آزار می‌بیند، فردی که روی صندلی چرخدار می‌نشیند و فضای شهری جایی برای او ندارد، بدنی با هویت جنسی متفاوت که برچسب بیماری می‌خورد، مهاجری که رد مرز می‌شود و بدن‌هایی که در کوهستان‌ها و نیزارها هدف گلوله قرار می‌گیرند.

پتانسیل‌های حوزه‌ی عمومی و جمع‌ها برای شکل‌دادن به گفتگو

با وجود تمام این‌ها، ما باید به سمت ساختن جمع‌های خود پیش برویم. جمع‌هایی حول محلی که زندگی می‌کنیم، فضایی که کار می‌کنیم، فضایی که درس می‌خوانیم و … . جایی‌که می‌توانیم درباره‌ی تجربه‌های زیست مشترک‌مان با هم گفتگو کنیم، همدردی کنیم، دانش خلق کنیم و دست به تولید بزنیم. جمع‌هایی که به ما امکان خلق فضاهای جدید و بازپس‌گیری فضاهای پیشین را می‌دهد. جمع‌هایی که به ما این امکان را بدهد که فراتر از گفتگو برویم، در آنها احساس امنیت کنیم، بتوانیم خودِ واقعی‌مان را فارغ از قضاوت‌ها روایت کنیم، همدستانی پیدا کنیم، مشکلات‌مان را برای هم مطرح کنیم، برای آنها راه‌حل پیدا کنیم و با هم برای حل آنها اقدام کنیم.

شعار «شخصی سیاسی است» از مهم‌ترین شعارهای فمینیستی از دهه هفتاد به این سو است. بیان خشونت و زور، اَشکال روزمره سلطه و مرئی‌کردن سازوکارهای پنهان ستم از اولین قدم‌ها برای نشان‌دادن ابعاد سیاسی و ساختاری خشونت علیه زنان است و در همین فرایند است که جایگزین رهایی‌بخش خود را می‌یابیم.


متن کامل این نوشتار را در #نقد بخوانید:


https://wp.me/p9vUft-271

#مقاومت #همبستگی #افسون_همصدایی #جنبش_زنان #سازمانیابی

@naghd_com
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 داشتن نگاه اینترسکشنال (تقاطعی) به این معنا نیست که برای پوشش اخبار خیزش عرب‌های خوزستان، مدام به فعالین مرکز تریبون بدهیم و بخواهیم آن‌ها این اتفاقات را برای ما تحلیل کنند (کاری که اغلب رسانه‌های فارسی زبان خارج از کشور می‌کنند).

▪️جنبش‌ها اگرچه با یکدیگر تقاطع دارند و اگرچه باید از همبستگی و اتحاد جنبش‌های مرکز و حاشیه حمایت کرد، اما ابتدا باید به فعالان خود آن مناطق تریبون داد و اجازه داد خودشان صدای ستم خودشان را فریاد بزنند.

▪️نگاه اینترسکشنال این حق را ایجاد نمی‌کند که هر کجا صدای حق خواهی برخواست، احساس کنیم می‌توانیم با عینک تحلیل خودمان از ستم‌های دیگر، آن ستم‌ها را به یکدیگر پیوند بزنیم و بگوییم عرب هم مثل فارس قربانی سیستم موجود است. مشکل در همین واژه «مثل» است. هرکجا دست به یکسان‌سازی ستم‌ها بزنیم، فاقد نگاه اینترسکشنال هستیم.

▪️نگاه اینترسکشنال یعنی ببینیم در جغرافیای آن منطقه، عرب‌ها چگونه به طور همزمان متحمل چندین ستم مشترک تقاطعی تاریخی می‌شوند، چگونه مرکزگرایی و توزیع نابرابر منابع قدرت و محروم سازی عرب ها از حقوقشان، آن‌ها را در تنگنای چندین ستم مشترک و همزمان قرار می‌دهد؟

▪️زن عرب فریاد می‌زند:« تو که خاکتو نبردن آبتو نبردن، گوش کن، ما آب و زمینمون رو می خوایم». این فریاد «گوش کن» همان فریادی است که فمینیسم اینترسکشنال از ما می‌خواهد فهم کنیم.
نگاه اینترسکشنال ابتدا با فهم مختصات ستم‌ها، تاریخمندی آن‌ها و دلایل آن‌ها، خاص بودگی آن ستم‌ها را به رسمیت می‌شناسد و در قدم بعدی به این می‌اندیشد که حال چگونه می‌توان با جنبش‌هایی که حول آن ستم‌ها شکل گرفته‌اند، همبسته شد و آن‌ها را به هم پیوند زد.

آن زمان که ستم‌ها با مختصات و ویژگی‌های خاص خودشان فهم شدند، اشتراکات رنج‌ها، ریشه‌های مشترک ستم‌ها و امکان‌های #مقاومت و #همبستگی سر بر می‌آورند، همدیگر را پیدا می‌کنند و به خشم مشترک تبدیل می‌شوند. آن وقت است که کارگران معترض در همبستگی با این خیزش‌ها بیانیه می‌دهند، مادران آبان و خانواده‌های هواپیمای اوکراینی حمایت می‌کنند، زنان، اقلیت‌های جنسیتی، اتنیکی، دینی و دیگر اقلیت‌ها، «تقاطعی بودن ستم‌ها» را فریاد می‌زنند و در همراهی با رنج یکدیگر همبسته می‌شوند.


از صفحه‌ی اینستاگرام شهین غلامی

@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 همبستگی زنان ایران با مقاومت زنان افغانستان

جمعی از فعالان حوزه‌ی زنان و فعالان اجتماعی با صدور بیانیه‌ای در همبستگی علیه طالبانیسم، جنگ و نژادپرستی ضمن پشتیبانی از مقاومت زنان افغانستان در برابر نیروهای مرتجع، مبارزه علیه نژادپرستی ضدافغانستانی در ایران را نیز از وظایف مردم ایران دانسته‌اند.
آنها در این بیانیه نوشته‌اند: «نظامی‌گری، جنگ و سرمایه‌داری سال‌هاست که نخستین و اصلی‌ترین قربانیان خود را از زنان برمی‌گزیند. مصداق بارزش منطقه‌ی ماست که همواره دستخوش دست‌اندازی‌های قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای برای تامین منافع خود بوده است. سالهاست جنگ به سرنوشت این منطقه گره خورده است و جنبش‌های مردمی را به قعر تاریک خود می‌کشد. فراموش نمی‌کنیم که غرب به قصد از بین بردن جنبش‌های رهایی‌بخش منطقه که علیه قدرت‌های استعماری و شبه‌استعماری مبارزه می‌کردند دست در دست بنیادگرایی گذاشت. نظام اقتصادی و سیاسی جهانی به نام دموکراسی‌خواهی زیرساخت‌های دموکراتیک در کشورهای منطقه را تخریب کرده و در این میان همواره حقوق زنان را بازیچه‌ی خود قرار داده است. آمریکا و متحدانش که زمانی به نام نجات زن مسلمان برقع‌پوش، افغانستان را آماج حملات نظامی خود قرار دادند، امروز به سادگی زنان را قربانی مصالحه با طالبان کرده‌اند. قدرت‌های منطقه‌ای همچون ایران و پاکستان نیز در تقویت طالبانیسم از هیچ کاری فروگذاری نکرده‌اند،‌ سعی می‌کنند به آنان مشروعیت ببخشند و بی‌شرمانه آنان را «جنبش اصیل منطقه‌ای» می‌خوانند. خواهران ما در افغانستان در طول این سالها در برابر ارتجاع داخلی و استعمار خارجی مقاومت بسیاری کرده‌اند و بارها از میان ویرانه‌های به جا مانده، برخاسته‌اند و امروز برای دفاع از این دستاوردها سلاح به دست گرفته‌اند تا در مقابل سپاه مرگ بجنگند.
ما وظیفه‌ی تاریخی خود می‌دانیم در همراهی با مردم افغانستان نسبت به این روند که سرنوشت خواهران ما را بار دیگر دستخوش خشونت و ویرانی می‌کند اعتراض کنیم. ما ایرانیان میزبان‌های خوبی برای خواهران و برادران افغانستانی خود نبوده‌ایم و در طول سال‌ها اقامت آن‌ها در ایران در انواع تبعیض‌ها و خشونت‌های قانونی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی همدست حاکمیت بوده‌ایم و در مقابل رنج آن‌ها سکوت کرده‌ایم. حال وقت آن رسیده که همبستگی خود را فریاد بزنیم و دست‌اندازی قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای در افغانستان و سیاست های ستمگرانه حاکمیت ایران را در قبال مهاجران محکوم کنیم. اعتراض به نژادپرستی داخلی و تلاش برای پایان دادن به تبعیض علیه مهاجران مسئولیتی است که حال بیش از هر زمان دیگری بر دوش ماست. امروز که فریاد حق‌خواهی ستمدیدگان از هر گوشه و کنار ایران به گوش می‌رسد با صدای بلند اعلام می‌کنیم که ستم بر هیچ انسانی را تحمل نخواهیم کرد.»
#نه_به_طالبان
#مقاومت_زنانه
#نه_به_نژادپرستی

@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 نیروهای تروریستی طالبان، چند لباس‌فروش در نیمروز را به دلیل آن‌که «زنان بی‌حجاب» را به مغازه‌هایشان راه داده بودند کتک زدند


روزنامه «۸صبح» افغانستان به‌نقل از منابع محلی در نیمروز خبر داد که طالبان شماری از مغازه‌داران شهر زرنج را به دلیل آن‌که «زنان بی‌حجاب» را به مغازه‌های خود راه داده بودند کتک زدند و محل کسب آن‌ها را پلمب کردند. این رویداد حدود ساعت ۱۱ صبح جمعه ۱۶ اردیبهشت / ۶ مه در بزرگ‌ترین بازار خرید و فروش لباس زنانه رخ داد. به‌گفته شاهدان عینی طالبان به مردم حاضر هشدار داده‌اند که در صورت نشر و پخش فیلم از این صحنه، آن‌ها را به شدیدترین شکل شکنجه خواهند کرد. مغازه‌داران نیز در اعتراض پیش والی طالبان شکایت برده‌اند. آن‌ها می‌گویند طالبان با این اعمال خود به کسب و کار آن‌ها آسیب می‌رسانند. طالبان به تمام مغازه‌داران دستور داده‌اند تا به زنانی که از نظر آن‌ها حجاب شرعی را رعایت نمی‌کنند، اجازه داخل شدن به مغازه‌ها داده نشود.


▪️همچنین طالبان، پوشیدن برقع را برای زنان اجباری کرد. طالبان می‌گوید پوشیدن برقع تنها یک توصیه است اما در عین حال برای همسران زنانی که برقع نپوشند مجازات در نظر گرفته است.

#ارتجاع #طالبان
#مقاومت_زنان_افغانستان


⚪️ منبع: زمانه، به‌نقل از روزنامه‌ ۸ صبح افغانستان

@bidarzani
#شورش در ندامتگاه مرکزی کرج:
اعتراض #زندانیان به اجرای حکم #اعدام و سرکوب خشن مسئولان زندان

از ساعاتی پیش #ندامتگاه_مرکزی_کرج فضای پر تنشی ناشی از درگیری مسئولان زندان با زندانیان را تجربه می کند. این درگیری در پی اعتراض زندانیان به انتقال چند زندانی محکوم به اعدام برای اجرای حکم آنها صورت گرفته است. تعدادی از زندانیان معترض در جریان این درگیری #مجروح شده اند.

مسئولان زندان در حال انتقال ۴ تن از زندانیان محکوم به اعدام برای اجرای حکم آنها بودند که با اعتراض و سر دادن شعارهایی #علیه_جمهوری_اسلامی از طرف زندانیان مستقر در سالن های ۲، ۳ و ۵ مواجه شدند. اعتراض زندانیان با دخالت گارد به درگیری و خشونت کشیده شد و بیش از #صد_تن از زندانیان دچار جراحت شدند. زندانبانان برای سرکوب اعتراض صورت گرفته به #تیراندازی متوسل شدند.

زندانیان در اعتراض به اعمال رفتارهای خشونت آمیز مسئولان زندان، تعدادی از در ها و دوربین های زندان را شکسته اند.
در این رابطه اعم از تعداد زندانیان زخمی شده و یا کشته های احتمالی این درگیری و همچنین هویت زندانیان منتقل شده به سلول های انفرادی، کماکان در دست نیست.

#قیام_علیه_اعدام
#نه_به_شکنجه
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#مقاومت_زندگی_است
#رهایی_از_بردگی_است
#جوانان_انقلابی_محلات_مریوان

@JavananeEnghlabe
🟣 #بیدارزنی : حس تعلق دانشجویان به خوابگاه و مقاومت دانشجویان در برابر آموزش مجازی


✍🏽 سمر نیکو


از متن: تعلق مفهومی است که تقریباً هر کسی در زندگی خود آن را از نزدیک چشیده، احساس کرده و به درک متفاوتی از آن رسیده است. در وهله‌ی اول تعلق حسی از دیرینگی، وفاداری و اشتیاق به بودن در یک مکان خاص را در خاطرمان زنده می‌کند و در ادامه در بازنمود هویت ما و ساخت الگوهای ایده‌آلی که برای زندگی خود خواهان هستیم، نقش اساسی دارد.
در تاریخ سوم اسفندماه ۱۴۰۱ رئیس دانشگاه تهران در گفتگویی اختصاصی با تلویزیون اینترنتی این دانشگاه، اعلام کرد که تمامی کلاس‌های دانشگاه تهران قرار است از تاریخ ۱۴ فروردین تا ۷ اردیبهشت به صورت مجازی دایر باشند و در این بازه‌ی زمانی سلف دانشگاه غیر فعال و خوابگاه‌ها تعطیل هستند.
پخش شدن این خبر ضربه‌ی روحی سنگینی را به دانشجویان به خصوص آن‌هایی که خوابگاهی بودند وارد کرد. و با وجود اینکه مسئولین پس از اعتراض‌های پی در پی دانشجویان به ناچار حرف خود را پس گرفتند، حس پایمال شدن حقوق دانشجویی، آن هم پس از دو سال آموزش مجازی و طرد شدن از مکانی که حکم خانه را داشت، چنان رد عمیقی از خشم و نفرت از سیستم آموزشی بر جای گذاشت که دانشجویان همچنان با بهتی حزن‌آلود از آن واقعه یاد می‌کنند و اعتراضات شبانه‌ی خود در خوابگاه‌ها را نقطه‌ی عطف آن روزهای هراس‌انگیز می‌دانند...


شروع

خبر به ناگاه مثل بمب ترکید و صدایش گوش همه را کر کرد. تعطیلی بیست روزه‌ی عید قرار بود کش بیاید و تا هفتم اردیبهشت به طول بیانجامد. همه سراسیمه این سو و آن سو می‌دویدند. ولوله‌ای به پا شده بود که آتش به جان همه می‌انداخت. خیلی زود محوریت همه‌ی حرف‌ها شد تعطیلی اجباری یک ماه و نیمه. به اسم راحتی و آسایش دانشجویان و خدا می‌داند به کام چه کسانی. لطف زیاد از حدی که کسی خواهانش نبود؛ و البته نمی‌شد با گفتن «ممنون نمی خواهیم!» آن را از سر گذراند.
زمزمه‌ی همه این بود که شاید هنوز قطعی نشده باشد، شاید در حد حرف است، مثل خیلی از حرف های بی‌پایه و اساس دیگری که نتیجه‌ی اختلاف‌نظر و سلیقه‌ی آن دیگری‌ها است. شورای عمومی در سریع‌ترین زمان ممکن تشکیل شد. حرف همه‌ی آن‌هایی که آمده بودند یکی بود: «ما آسایش اجباری نمی‌خواهیم، آموزش مجازی نمی‌خواهیم، نمی‌توانید ما را از بدیهی‌ترین حقوق خودمان محروم کنید.» ترس همه از یک چیز بود. اینکه این تعطیلی بهانه‌ای شود برای تعطیلی‌های بعدی و بعدی. اول به بهانه‌ی ماه رمضان است. بعد می‌شود به بهانه‌ی گرما و کمبود برق و چه و چه. و در عرض چشم بر هم زدنی این ترم هم در سکوت نیست و نابود می‌شود.
در این بین بار عمده‌ی استرس بر دوش ما بچه‌های خوابگاهی بود...

#ژن_ژیان_ئازادی
#مقاومت_دانشجویان
#اعتراضات_سراسری

ادامه‌ی متن را در وبسایت #بیدارزنی بخوانید:


https://bidarzani.com/46366


@bidarzani
🟣 حذف رشته‌ی مجسمه از دانشگاه هنر

⚪️ پوستر ارسالی به بیدارزنی

#سرکوب_دانشگاه
#مقاومت_دانشجویان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری

@bidarzani
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
امروز #هشت_مارس در نقاط مختلف شهر #پاریس گردهمایی‌ها در گرامی‌داشتِ #روز_جهانی_زنان برگزار شد و شعار #زن_زندگی_آزادی طنین‌انداز گردید.

در این‌روز معترضان علیه قوانینِ تبعیض‌آمیز و دستمزدهای نابرابر و نیز صدها مورد #زن_کشی در فرانسه فریاد زدند. همچنين نسبت به قتل‌عام دست‌کم ۹۰۰۰ زن فلسطینی در #غزه توسط سازه‌ی فاشیستی اسرائیل اعتراض شد: این اعتراض با حمله‌ی اراذل و اوباشِ نازیِ لیگ نئوصهیونیستی ال‌.دی.جی همراه بود که طبق معمول از حمایت پلیس برخودار بودند.

#ژن_ژیان_ئازادی #مبارزه_طبقاتی #مقاومت_روزمره #علیه_مردسالاری #نسل_کشی_در_غزه #اتحاد_ستمدیدگان


@Blackfishvoice1