بيدارزنى
4.03K subscribers
5.14K photos
1.22K videos
173 files
4.18K links
«بیدارزنی» رسانه‌ای گروهی از کنشگران حقوق زنان است که در زمینه‌ی ارتقای آگاهی جامعه نسبت به برابری جنسیتی و احقاق حقوق زنان فعالیت می‌کنند.

تماس با ما:
@bidarzanitel
ایمیل:
bidarzani@gmail.com
Download Telegram
📌نقدها به برخی صورت های #هنرفمینیستی در برهه های متفاوت

🔸نقدی که رادیکال ها به موج اول از #هنرفمینیستی داشتند، به دلیل بی‌توجهی به حقیقت جنس و جنسیت و عدم واقع‌گرایی درمواردی بود و معتقد بودند که این شیوه که تابوشکنی تعریف میشود، نه تنها به کاهش #ستم جنسی و جنسیتی در عرصه هنر کمک نکرده، بلکه زمینه‌ساز ظهور گونه‌های جدیدستم شده است.

🔸مثلا در برخی از آثاری که فمینیستی معرفی می‌شدند، زنان سعی می کردند دیدگاه های مردانه را، که بخشی از آن مبتنی بر اخلاق سکسوالیته بود، برنتابند و یا در مقابل آن #مقاومت کنند. از این رو، کوشیدند مسائلی صرفا زنانه را فقط مطرح کنند که طرح آنها در اخلاقیات جامعه ای که مردان آن را ساخته و پرداخته کرده اند، تابو محسوب می شد. مانند #هنربرهنه دراشکال مختلف. هدف آنها از این کنش ها، انتقاد و اعتراض به نگاه جنسی کالاگونه بود. اما درسطح برهنه شدن روی سن تئاتر و در عکس ها و نقاشی ها با همان اندام کلیشه ای مقبول فرهنگ مردسالارانه برای زن، باقی ماند.

🔸در این هنگام، برخی فمینیست ها به این نتیجه رسیدند که این نوع اقدامات نمی تواند برخورد درست با مسئله ستم جنسی جنسیتی باشد؛ زیرا نه تنها مشکلی را با بازنمایی صرف، حل نمی کند، بلکه گاهی از اهداف اصلی جنبش فمینیستی منحرف می شود. از این زمان به بعد، موج دوم هنر فمینیستی، هم‌زمان با موج سوم رویکرد کلی فمینیسم درجهان شکل می گیرد. آنها در اعتراض به استفاده ابزاری جنسی، که به تعبیر خودشان به نوعی «شیء شدگی» انسانها می انجامید؛ تلاش کردند از هرگونه نمایش تحریک آمیز از بدن زن اجتناب کنند.

🔸به باور آنها، این نوع استفاده از اندام زن و نمایش برهنه، نوعی استفاده مردگرایانه تاریخمند بوده است. آنها شیوه کار فمینیست های پیشین را خطایی فاحش می دانستند که با وجود ستیزی که با مردسالاری داشت، عملاً از راه و روشی خوشایند مردان استفاده می کرد. در این نگرش، که اوایل دهه 1980 شکل می گیرد، نقد عمده متوجه این مسئله است که اگر فمینیسم بخواهد اینگونه به مسئله #تابوشکنی بپردازد، به نوعی گرفتار نظام قدرتی شده است که مردسالاری به وجود آورده و گفتمان مردسالارانه را نسبت به زنان دنبال می کند. هرچند هدف، ارائه تصویری مثبت از زنان باشد.

🔸اینان که اغلب رادیکال و از میان گرایش های فمینیستی #مارکسیستی یا #سوسیالیستی بودند، معتقد بودند: آنچه هنر فمینیستی باید بدنبال آن باشد، صرفاً پررنگ کردن تابوها، اقشار فرودست جنسی/جنسیتی در تاریخ هنر و یا پیدا کردن علل توسعه نیافتگی برخی گروه ها مانند زنان، در آفرینش های هنری و درنهایت مقاومت درباره اشاعه نگاهی که درهنر هم بین زنان و مردان تفاوت می‌گذارد‌ است و باید تصحیح شود.

🔸در واقع، آنان به سلطه گفتمان مردسالارانه، که در هنر وجود داشت، توجه کردند. به عبارت دیگر، در دهه 1980 رویکرد کلی فمینیسم تغییر می کند و به جای آنکه نقش «جنس» و «جنسیت» مورد توجه قرار گیرد؛ این تلقی به وجود می‌آید که چیزی به نام مردانگی یا زنانگی در آثار مردان و زنان وجود ندارد. اما آثار هنری نیز درخلا تولید نمی شوند. آنها انعکاس مسایل بیرونی جامعه اند، یعنی توجه به #تابو ها و #ستم جنسی/جنسیتی ناگزیر است، اما باید مراقب بود که در دام بازتولید هنری درراستای افزایش لذت مردانه نیفتاد .

🔸آفریده های هنری در تعامل هنرمند با خود و جامعه تولید می شوند. ازاین رو ممکن است مثلاً آثار زنان وجوه مشترکی با هم داشته باشند، اما اینکه این کیفیات را ذاتی بدانیم پذیرفتنی نیست. در نظر این منتقدین، #هنربرهنه باید فرای نمایش ابزارگونه جنسی و ورای جنس و جنسیت افراد باشد تا جنبه اعتراضی خود را حفظ کند، نه اینکه به الیناسیون و ابژه گی جنسی مضاعف زمان دامن بزند و آنها را بیش از پیش عامل لذت جنسی مردسالارانه کند.

🔸در ادامه این نگرش،رویکرد های هنری عکاسی و نقاشی رادیکال تری با شعار
« me, without myself »
شکل گرفتند که تلاش داشتند بدن را فراتر از جاذبه جنسی و بدون هویت جنسی/جنسیتی بازنمایی کنند و به جنبه اعتراضی تاکید بیشتری نسبت به جنبه های زیبایی شناختی کلیشه ای بدن که در موج قبل دیده می‌شد و تابوشکتی محسوب میشد، کردند.

برخی #منابع:
فریدمن، جین (1381)، فمینیسم، ترجمه فیروزه مهاجر، تهران، آشیان.

فشنگچی، مینا، «تأثیر فمینیسم بر هنرهای تجسمی»، (تیر 1384) ، تندیس، ش53، ص4-5.
@bidarzani
@womenwatcher

‍ (http://axnegar.fahares.com/axnegar/RFzP8WOTUpkUCY/7440914.jpg) ‍ ‍