بيدارزنى
Photo
🟣 #بیدارزنی: روز جهانی کارگر، روز تمامی زحمتکشان و مزدبگیران، مبارک باد
اول ماه می، روز جهانی کارگر، فقط تاریخی تقویمی برای درج تبریکها به جامعهی کارگری نیست. این روز که در دل خود بیش از دو قرن مبارزه و مقاومت و اعتصاب کارگران برای احقاق حقوق انسانی و مادیشان را جای داده است، بر پایبست تلاش نیروهای کار و خون کارگران در مسیر مبارزات و اعتصابات شکل گرفته است.
طی یک سال گذشته، خیابانها، کارخانجات و واحدهای تولیدی شهرهای کشور مملو از کارگران، بازنشستگان، معلمان و پرستارانی بود که برای دریافت معوقات مزدی، اعتراض علیه اخراج (با ادبیات بازار آزاد که تعدیل نیرو مینامند) و بازپسگیری شان انسانی که توسط سیاستهای نئولیبرالیستی حاکم، به یغما رفته است، باز هم دست به اعتصاب زدند و تجمعات اعتراضی خود را پیش بردند.
روز جهانی کارگر، فرصتی دیگر باره برای گفتن از تبعیضهای شدید علیه زنان کارگر است. بنا بر آخرین گزارش مرکز آمار ایران، سهم اشتغال زنان در بازار کار، کماکان ۱۳/۱ است که نشان از «تبعیض جنسیتی» عیان در بازار کار دارد. از اردیبهشت سال گذشته تا کنون، «عدم ایمنی در محیط کار» برای زنان کارگر با شدتی حداکثری همراه بوده است و مرگ دو کارگر زن در پی فقدان ایمنی در محیط کار، همچنین آمار مصدومیتهای جبرانناپذیر زنان کارگر، حاکی از آن است که جان کارگر، هیچگونه ارزشی برای کارفرمایان و حاکمیت قانونگذار ندارد.
زنان کارگر در ایران با کفهی سنگین محرومیت از قراردادهای کاری و بیمه مواجهند. ذکر این نکته لازم است که ۶۳/۴ درصد از جمعیت زنان مشغول به کار در شهرهای کشور در ردهی «مشاغل غیررسمی» جای میگیرند! این بدان معنی است که هیچگونه قرارداد کاری، حق بیمه و به تبع آن، برخورداری از حقوق بازنشستگی و یا حق درمان کارآمد، برای آنان درنظر گرفته نشده است.
نکتهی دیگر، محرومیت از «کنوانسیون منعخشونت و آزار زنان کارگر» برای زنان کارگر در ایران است. خشونتها و آزارهای جنسی علیه نیروهای کار زن یکی از عوامل خشونتباری است که در گسترهی دیگر تبعیضهای صورت گرفته بر سر دستمزد، موقعیت شغلی برابر و رشد تواناییهای زنان، کمتر مورد بررسی قرار میگیرد. بر اساس نظرسنجی صورت گرفته توسط کنفدراسیون بینالمللی اتحادیههای کارگری از ۱۰۴ اتحادیه کارگری عضو این مجموعه در ۶۶ کشور، بیش از ۹۲ درصد از آنها برای تضمین تصویب و اجرای کنوانسیون ۱۹۰ و اصلاحیه ۲۰۶ سازمان جهانی کار در تلاشند.
اول ماه می، زمانی برای یاد کردن از تمامی زنان کارگر است. زنانِ مشغول بهکار در واحدهای تولیدی، کارگاهها، کارخانجات، بخشهای مختلف خدماتی و درمانی، زنان کشاورز، زنان دستفروش و تمامی زنان مشغول به کار در «مشاغل غیررسمی» و «بیثباتکاری» که زیر سایهی تبعیضهای جنسیتی، اقتصادی و نژادی، برای گذران زندگی به کار مشغولند.
اول ماه می، فرصتی برای تاکید بر حقوق از دسترفتهی زنان مهاجر -بهویژه افغانستانی- و ستم مضاعف علیه آنهاست. زنانی که درصد عمدهای از آمار نیروهای کار در بخشهای تولیدی پوشاک و خدماتی را عهدهدار هستند و از تمامی حقوق اساسی خود محرومند.
همچنین در این روز، از فعالان کارگری که بهخاطر فعالیتهای خود در جهت احقاق حقوق کارگران و زحمتکشان با بازداشت، پروندهسازی امنیتی و حبس مواجه شدند، یاد میکنیم.
ما در کنار بیشمار برادران کارگر و فعالان کارگری محبوس در زندانها، از زنان فعالان کارگری محبوس در زندانها میگوییم.
اول ماه می بر تمامی زنان کارگر و همچنین «شریفه محمدی»، «ریحانه انصاری»، «ناهید خداجو» و «آنیشا اسداللهی» گرامی باد. زنانی محبوس در زندان که برابری در تمامی سطوح را برای زنان، طلب میکنند.
زندهباد آزادی و برابری
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
اول ماه می، روز جهانی کارگر، فقط تاریخی تقویمی برای درج تبریکها به جامعهی کارگری نیست. این روز که در دل خود بیش از دو قرن مبارزه و مقاومت و اعتصاب کارگران برای احقاق حقوق انسانی و مادیشان را جای داده است، بر پایبست تلاش نیروهای کار و خون کارگران در مسیر مبارزات و اعتصابات شکل گرفته است.
طی یک سال گذشته، خیابانها، کارخانجات و واحدهای تولیدی شهرهای کشور مملو از کارگران، بازنشستگان، معلمان و پرستارانی بود که برای دریافت معوقات مزدی، اعتراض علیه اخراج (با ادبیات بازار آزاد که تعدیل نیرو مینامند) و بازپسگیری شان انسانی که توسط سیاستهای نئولیبرالیستی حاکم، به یغما رفته است، باز هم دست به اعتصاب زدند و تجمعات اعتراضی خود را پیش بردند.
روز جهانی کارگر، فرصتی دیگر باره برای گفتن از تبعیضهای شدید علیه زنان کارگر است. بنا بر آخرین گزارش مرکز آمار ایران، سهم اشتغال زنان در بازار کار، کماکان ۱۳/۱ است که نشان از «تبعیض جنسیتی» عیان در بازار کار دارد. از اردیبهشت سال گذشته تا کنون، «عدم ایمنی در محیط کار» برای زنان کارگر با شدتی حداکثری همراه بوده است و مرگ دو کارگر زن در پی فقدان ایمنی در محیط کار، همچنین آمار مصدومیتهای جبرانناپذیر زنان کارگر، حاکی از آن است که جان کارگر، هیچگونه ارزشی برای کارفرمایان و حاکمیت قانونگذار ندارد.
زنان کارگر در ایران با کفهی سنگین محرومیت از قراردادهای کاری و بیمه مواجهند. ذکر این نکته لازم است که ۶۳/۴ درصد از جمعیت زنان مشغول به کار در شهرهای کشور در ردهی «مشاغل غیررسمی» جای میگیرند! این بدان معنی است که هیچگونه قرارداد کاری، حق بیمه و به تبع آن، برخورداری از حقوق بازنشستگی و یا حق درمان کارآمد، برای آنان درنظر گرفته نشده است.
نکتهی دیگر، محرومیت از «کنوانسیون منعخشونت و آزار زنان کارگر» برای زنان کارگر در ایران است. خشونتها و آزارهای جنسی علیه نیروهای کار زن یکی از عوامل خشونتباری است که در گسترهی دیگر تبعیضهای صورت گرفته بر سر دستمزد، موقعیت شغلی برابر و رشد تواناییهای زنان، کمتر مورد بررسی قرار میگیرد. بر اساس نظرسنجی صورت گرفته توسط کنفدراسیون بینالمللی اتحادیههای کارگری از ۱۰۴ اتحادیه کارگری عضو این مجموعه در ۶۶ کشور، بیش از ۹۲ درصد از آنها برای تضمین تصویب و اجرای کنوانسیون ۱۹۰ و اصلاحیه ۲۰۶ سازمان جهانی کار در تلاشند.
اول ماه می، زمانی برای یاد کردن از تمامی زنان کارگر است. زنانِ مشغول بهکار در واحدهای تولیدی، کارگاهها، کارخانجات، بخشهای مختلف خدماتی و درمانی، زنان کشاورز، زنان دستفروش و تمامی زنان مشغول به کار در «مشاغل غیررسمی» و «بیثباتکاری» که زیر سایهی تبعیضهای جنسیتی، اقتصادی و نژادی، برای گذران زندگی به کار مشغولند.
اول ماه می، فرصتی برای تاکید بر حقوق از دسترفتهی زنان مهاجر -بهویژه افغانستانی- و ستم مضاعف علیه آنهاست. زنانی که درصد عمدهای از آمار نیروهای کار در بخشهای تولیدی پوشاک و خدماتی را عهدهدار هستند و از تمامی حقوق اساسی خود محرومند.
همچنین در این روز، از فعالان کارگری که بهخاطر فعالیتهای خود در جهت احقاق حقوق کارگران و زحمتکشان با بازداشت، پروندهسازی امنیتی و حبس مواجه شدند، یاد میکنیم.
ما در کنار بیشمار برادران کارگر و فعالان کارگری محبوس در زندانها، از زنان فعالان کارگری محبوس در زندانها میگوییم.
اول ماه می بر تمامی زنان کارگر و همچنین «شریفه محمدی»، «ریحانه انصاری»، «ناهید خداجو» و «آنیشا اسداللهی» گرامی باد. زنانی محبوس در زندان که برابری در تمامی سطوح را برای زنان، طلب میکنند.
زندهباد آزادی و برابری
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 #بیدارزنی : مروری بر وضعیت زنان دستفروش در متروی تهران
دستفروشی در متروی تهران از دو دهه گذشته، چندی پس از راهاندازی اولین خط مترو با تعداد اندکی از زنان در داخل واگنهای ویژه زنان شروع شد و رفتهرفته بر تعداد این کارگرانِ بخش اقتصاد غیررسمی افزوده شد.
طی سالهای اخیر، آمارهای ضد و نقیضی از جمله ۴۵۰۰ نفر تا ۲۰۰۰۰ نفر از تعداد دستفروشان مترو در رسانههای رسمی منتشر شده است که طبعا با افزایش نرخ تورم، زنان و مردان دستفروش بیشتری بر این تعداد افزوده شده و میشوند.
بر اساس گفتوگوهای انجامشده با این زنان، اکثریت آنان بهدلیل پیدا نکردن شغلی دیگر و یا به اجبار زندگی به چنین کاری روی آوردهاند. برخی بهطور تماموقت و حتی جمعهها و روزهای تعطیل را نیز در مترو سپری میکنند و بعضی دیگر مانند دانشجویان بطور پارهوقت از راه دستفروشی هزینههایشان را تامین میکنند. تعدادی دیگر از فروشندگان مترو نیز زنان و مردان سالخورده و یا کمتوان هستند. حمایت اجتماعی ناکافی مانند بیمههای تامین اجتماعی و بازنشستگی مهمترین دلیلی است که افراد سالمند را به سوی دستفروشی در مترو سوق میدهد. البته در مواردی اساسا افراد سالمند دستفروش مشمول چنین بیمههایی نیستند و در موارد معدودی هم که این افراد در زمره مستمریبگیرانِ بیمههای بازنشستگی قرا میگیند، میزان ناچیز مستمری کفاف زندگی آنها را نمیدهد.
شغلی چون دستفروشی آن هم در زیرِ زمین، عوارض جسمانی متعدد و متنوعی را در پی دارد که میزان و شدت آنها بسته به سن، جنسیت و نوع کالاهایی که دستفروشها به لحاظ وزن و ابعاد با خود حمل میکنند متغیر است. بخشی از این عوارض ناشی از گذران مدت زمان طولانی در محوطه ایستگاههاست.
عوارضی چون اختلالات شنوایی به دلیل وجود صدای بلند قطارها و بلندگوهای ایستگاهها و ازدحام جمعیت در ایستگاههای شلوغ، سردرد و سرگیجه به دلیل عدم تهویه و جابجایی مناسب هوا در محوطهی سکوها که محل تجمع گاز رادون هستند و طی سالهای ممتد ممکن است باعث ایجاد عوارض ریوی و بیماریهای صعبالعلاج شود. یکی از دیگر تبعات کار دستفروشانی که در معرض آلایندههای شیمیایی محیط مترو قرا میگیرند، مشکلات حنجره و سرفههای مزمن است. همچنین بسیاری از زنان دستفروش به دلیل حمل بار سنگین در طی ساعتکاریشان (بین ۹ تا ۱۲ ساعت) دچار کمردرد و پادردهای مزمن میشوند. با همه این مشکلات و عوارض جسمی متعدد، دستفروشان به ندرت تحت پوشش بیمههای درمانی هستند و این در حالیست که دستفروشان مهاجر افغانستانی مطلقا از هرگونه بیمهای بیبهرهاند.
زنان دستفروشی که مادر نیز هستند، با چالش نگهداری از فرزند یا فرزندانکوچکشان در طول ساعتهای کاری، روبهرو هستند. از طرفی نه توان مالی فرستادن کودکانشان به مهدکودک را دارند و نه در منزل کسی را دارند که از بچه نگهداری کند. آنها مجبورند کودکانشان را تنها در خانه رها کنند و یا آنها را همراه خودشان به سر کار بیاورند که در این صورت بسیاری از این کودکانبه نحوی همراه مادرشان درگیر کار دستفروشی میشوند.
در میان زنان دستفروش مترو، زنان باردار هم دیده میشوند که مجبور به حمل کیسههای سنگین کارشان هستند.
⚪️ علاوه بر مشکلات مذکور، آنچه کار زنان دستفروش را طاقتفرساتر میکند، اِعمال سیاستهای موسوم به «انضباط شهری» و رفتارهای خشنی است که به نام طرحهای ساماندهی با دستفروشان صورت میگیرد. مامورانی که در پوشش حراست مترو و یا با لباس رسمی نیروی انتظامی و حتی گاهی در قالب لباس شخصی مانع از ادامه کار آنها میشوند و به بهانه غیرقانونی بودن این کار، اجناس زنان را که تنها سرمایهی بسیاری از آنان است توقیف میکنند. در مواردی نیز زنان دستفروش با آزارهای کلامی همین ماموران روبرو میشوند و حتی گاهی نیز در موقعیت آزار جنسی توسط «ماموران قانون» قرار میگیرند.
جسم و جان زنان دستفروش مترو علیرغم تمام مشکلات و مصائب این کار، سالهاست که برای امرار معاش روزانه بر روی سکوها و در داخل واگنها از قطاری به قطار دیگر فرسوده میشود. این در حالیست که نهتنها آنها سهمی از اشتغال و بازار رسمی کار ندارند، بلکه بهطور مداوم باید علاوه بر مقاومت روزانه در برابر فشار فقر زنانهشده، در برابر فشارهای مسئولین شهری که در حال مقابله با دستفروشها هستند، مقاومت کنند و راهکارهایی را برای تداوم کار بیثباتشان پیدا کنند.
#روز_جهانی_کارگر
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
دستفروشی در متروی تهران از دو دهه گذشته، چندی پس از راهاندازی اولین خط مترو با تعداد اندکی از زنان در داخل واگنهای ویژه زنان شروع شد و رفتهرفته بر تعداد این کارگرانِ بخش اقتصاد غیررسمی افزوده شد.
طی سالهای اخیر، آمارهای ضد و نقیضی از جمله ۴۵۰۰ نفر تا ۲۰۰۰۰ نفر از تعداد دستفروشان مترو در رسانههای رسمی منتشر شده است که طبعا با افزایش نرخ تورم، زنان و مردان دستفروش بیشتری بر این تعداد افزوده شده و میشوند.
بر اساس گفتوگوهای انجامشده با این زنان، اکثریت آنان بهدلیل پیدا نکردن شغلی دیگر و یا به اجبار زندگی به چنین کاری روی آوردهاند. برخی بهطور تماموقت و حتی جمعهها و روزهای تعطیل را نیز در مترو سپری میکنند و بعضی دیگر مانند دانشجویان بطور پارهوقت از راه دستفروشی هزینههایشان را تامین میکنند. تعدادی دیگر از فروشندگان مترو نیز زنان و مردان سالخورده و یا کمتوان هستند. حمایت اجتماعی ناکافی مانند بیمههای تامین اجتماعی و بازنشستگی مهمترین دلیلی است که افراد سالمند را به سوی دستفروشی در مترو سوق میدهد. البته در مواردی اساسا افراد سالمند دستفروش مشمول چنین بیمههایی نیستند و در موارد معدودی هم که این افراد در زمره مستمریبگیرانِ بیمههای بازنشستگی قرا میگیند، میزان ناچیز مستمری کفاف زندگی آنها را نمیدهد.
شغلی چون دستفروشی آن هم در زیرِ زمین، عوارض جسمانی متعدد و متنوعی را در پی دارد که میزان و شدت آنها بسته به سن، جنسیت و نوع کالاهایی که دستفروشها به لحاظ وزن و ابعاد با خود حمل میکنند متغیر است. بخشی از این عوارض ناشی از گذران مدت زمان طولانی در محوطه ایستگاههاست.
عوارضی چون اختلالات شنوایی به دلیل وجود صدای بلند قطارها و بلندگوهای ایستگاهها و ازدحام جمعیت در ایستگاههای شلوغ، سردرد و سرگیجه به دلیل عدم تهویه و جابجایی مناسب هوا در محوطهی سکوها که محل تجمع گاز رادون هستند و طی سالهای ممتد ممکن است باعث ایجاد عوارض ریوی و بیماریهای صعبالعلاج شود. یکی از دیگر تبعات کار دستفروشانی که در معرض آلایندههای شیمیایی محیط مترو قرا میگیرند، مشکلات حنجره و سرفههای مزمن است. همچنین بسیاری از زنان دستفروش به دلیل حمل بار سنگین در طی ساعتکاریشان (بین ۹ تا ۱۲ ساعت) دچار کمردرد و پادردهای مزمن میشوند. با همه این مشکلات و عوارض جسمی متعدد، دستفروشان به ندرت تحت پوشش بیمههای درمانی هستند و این در حالیست که دستفروشان مهاجر افغانستانی مطلقا از هرگونه بیمهای بیبهرهاند.
زنان دستفروشی که مادر نیز هستند، با چالش نگهداری از فرزند یا فرزندانکوچکشان در طول ساعتهای کاری، روبهرو هستند. از طرفی نه توان مالی فرستادن کودکانشان به مهدکودک را دارند و نه در منزل کسی را دارند که از بچه نگهداری کند. آنها مجبورند کودکانشان را تنها در خانه رها کنند و یا آنها را همراه خودشان به سر کار بیاورند که در این صورت بسیاری از این کودکانبه نحوی همراه مادرشان درگیر کار دستفروشی میشوند.
در میان زنان دستفروش مترو، زنان باردار هم دیده میشوند که مجبور به حمل کیسههای سنگین کارشان هستند.
⚪️ علاوه بر مشکلات مذکور، آنچه کار زنان دستفروش را طاقتفرساتر میکند، اِعمال سیاستهای موسوم به «انضباط شهری» و رفتارهای خشنی است که به نام طرحهای ساماندهی با دستفروشان صورت میگیرد. مامورانی که در پوشش حراست مترو و یا با لباس رسمی نیروی انتظامی و حتی گاهی در قالب لباس شخصی مانع از ادامه کار آنها میشوند و به بهانه غیرقانونی بودن این کار، اجناس زنان را که تنها سرمایهی بسیاری از آنان است توقیف میکنند. در مواردی نیز زنان دستفروش با آزارهای کلامی همین ماموران روبرو میشوند و حتی گاهی نیز در موقعیت آزار جنسی توسط «ماموران قانون» قرار میگیرند.
جسم و جان زنان دستفروش مترو علیرغم تمام مشکلات و مصائب این کار، سالهاست که برای امرار معاش روزانه بر روی سکوها و در داخل واگنها از قطاری به قطار دیگر فرسوده میشود. این در حالیست که نهتنها آنها سهمی از اشتغال و بازار رسمی کار ندارند، بلکه بهطور مداوم باید علاوه بر مقاومت روزانه در برابر فشار فقر زنانهشده، در برابر فشارهای مسئولین شهری که در حال مقابله با دستفروشها هستند، مقاومت کنند و راهکارهایی را برای تداوم کار بیثباتشان پیدا کنند.
#روز_جهانی_کارگر
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani