فارسی، زبان فرهنگ مشترک اقوام ایرانی
زبان فارسی زبان هیچیک از مردمی نیست که با قید «قوم فارس» از دیگر اقوام ایرانی، یعنی از ترک و ترکمن و گیل و دیلم و کرد و لر و بلوچ و عرب و دیگران بازشناخته میشوند. بلکه زبانی است که به فرهنگ ایران و به تاریخ آن متعلق است و مثل خود آن فرهنگ و تاریخ، مشترک میان همۀ اقوام ایرانی است. این زبان اساساً در مکتب و مدرسه آموخته میشود و عمدتاً سرشتی نوشتاری دارد.
در کنار این زبان مشترک فرهنگی، همۀ اقوام ایرانی، چه فارس و چه غیر آن، زبانهای قومی خود را نیز دارند، این زبانهای قومی عموماً به طور طبیعی و بی زحمت مدرسه و معلّم آموخته میشوند و خود سرشتی عمدتاً گفتاری دارند. با این حساب همۀ اقوام ایرانی در عین حال که در امور روزمرّۀ زندگی از زبانهای مختص به خودشان بهره میگیرند در بسیاری از زمینهها فقط از زبان فارسی استفاده میکنند و این هیچ ربطی به آن ندارد که زبان فارسی در عصر جدید به عنوان زبان رسمی کشور برگزیده شده است، بلکه سنتی است که ریشه در تاریخ پر طول و تفصیل این مرز و بوم دارد. اگر زبان عربی را با قبول نقش بسیار مهمی که در فرهنگ و تمدن اسلامی به عهده داشته است کنار بگذاریم، میتوانیم بگوییم که همۀ اقوام ایرانی از بدو تأسیس نخستین دولت ایرانی پس از سلطۀ اعراب، عمدتاً سواد به زبان فارسی میآموختهاند. کتاب و رساله و نامه به زبان فارسی مینوشتهاند. شعر به فارسی میسرودهاند. قصّه به فارسی میپرداختهاند. قباله و سند و قرارداد و مانند اینها را به فارسی تهیه میکردهاند و از اینها مهمتر اسطوره و حماسه و دین و مذهبشان به فارسی ثبت میشده است. پس فارسی همان قدر زبان تکتک این اقوام است که زبانهای قومی آنها. منتها فارسی و زبانهای قومی هریک به سطح و ساحتی خاص از حیات این اقوام متعلق است.
«زبان فارسی از سنّت تا تجدّد»، علیمحمّد حقشناس، کلک، بهمن و اسفند ۱۳۴۷، شمارۀ ۷۱ و ۷۲، ص ۱۲-۱۴.
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
17 اردی بهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
زبان فارسی زبان هیچیک از مردمی نیست که با قید «قوم فارس» از دیگر اقوام ایرانی، یعنی از ترک و ترکمن و گیل و دیلم و کرد و لر و بلوچ و عرب و دیگران بازشناخته میشوند. بلکه زبانی است که به فرهنگ ایران و به تاریخ آن متعلق است و مثل خود آن فرهنگ و تاریخ، مشترک میان همۀ اقوام ایرانی است. این زبان اساساً در مکتب و مدرسه آموخته میشود و عمدتاً سرشتی نوشتاری دارد.
در کنار این زبان مشترک فرهنگی، همۀ اقوام ایرانی، چه فارس و چه غیر آن، زبانهای قومی خود را نیز دارند، این زبانهای قومی عموماً به طور طبیعی و بی زحمت مدرسه و معلّم آموخته میشوند و خود سرشتی عمدتاً گفتاری دارند. با این حساب همۀ اقوام ایرانی در عین حال که در امور روزمرّۀ زندگی از زبانهای مختص به خودشان بهره میگیرند در بسیاری از زمینهها فقط از زبان فارسی استفاده میکنند و این هیچ ربطی به آن ندارد که زبان فارسی در عصر جدید به عنوان زبان رسمی کشور برگزیده شده است، بلکه سنتی است که ریشه در تاریخ پر طول و تفصیل این مرز و بوم دارد. اگر زبان عربی را با قبول نقش بسیار مهمی که در فرهنگ و تمدن اسلامی به عهده داشته است کنار بگذاریم، میتوانیم بگوییم که همۀ اقوام ایرانی از بدو تأسیس نخستین دولت ایرانی پس از سلطۀ اعراب، عمدتاً سواد به زبان فارسی میآموختهاند. کتاب و رساله و نامه به زبان فارسی مینوشتهاند. شعر به فارسی میسرودهاند. قصّه به فارسی میپرداختهاند. قباله و سند و قرارداد و مانند اینها را به فارسی تهیه میکردهاند و از اینها مهمتر اسطوره و حماسه و دین و مذهبشان به فارسی ثبت میشده است. پس فارسی همان قدر زبان تکتک این اقوام است که زبانهای قومی آنها. منتها فارسی و زبانهای قومی هریک به سطح و ساحتی خاص از حیات این اقوام متعلق است.
«زبان فارسی از سنّت تا تجدّد»، علیمحمّد حقشناس، کلک، بهمن و اسفند ۱۳۴۷، شمارۀ ۷۱ و ۷۲، ص ۱۲-۱۴.
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
17 اردی بهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
پاینده ایران
چهل و شش سال پیش سرور دکتر محمد رضا عاملی تهرانی (آژیر) به دست حاکم شرع نظام دینی به شهادت رسید.
روانش شاد و یادش گرامی.
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴
#آژیر
@paniranist_party
چهل و شش سال پیش سرور دکتر محمد رضا عاملی تهرانی (آژیر) به دست حاکم شرع نظام دینی به شهادت رسید.
روانش شاد و یادش گرامی.
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴
#آژیر
@paniranist_party
پاینده ایران
آینه و سنگ
سروده دکتر مصطفی بادکوبهای به یاد آژیر
شبی که آینه بیجُرم سنگباران شد
هزار قطعه شد و قبلهگاهِ یاران شد
نشست بر رخِ هر قطعه نورِ آگاهی
و روشنای دلِ پاکِ شب شکاران شد
کجاست آینه تا بنگرد که "قصهی نور»
دوباره نابترین شعرِ روزگاران شد
چو دیو را سرِ دیدارِ روزِ واقعه بود
طلسمِ شبزدگی، دامِ شهریاران شد
اذانِ عشق نمیخواند کس به روزِ ظفر
دیارِ شعر و طرب، شهرِ سوگواران شد
شکست سنگِ جفا ساغرِ وفاکیشان
فضای میکده زندانِ میگساران شد
چه شیرها که به زنجیرِ جهل بسته شدند
و عدل، قصهی مفقودِ حقمداران شد
به راهِ دیو نرفتند چونکه هشیاران
زمانِ سوختنِ نسلِ هوشیاران شد
شکست شیشهی آژیر گرچه در دلِ شب
طنینِ حادثه پژواکِ کوهساران شد
و هر نفَس که برآمد ز سینه ی تاریخ
نسیمِ خطّهی " امّید"ِ سربداران شد
#دکتر_محمد_رضا_عاملی_تهرانی
#حزب_پانایرانیست
#پانایرانیسم
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
آینه و سنگ
سروده دکتر مصطفی بادکوبهای به یاد آژیر
شبی که آینه بیجُرم سنگباران شد
هزار قطعه شد و قبلهگاهِ یاران شد
نشست بر رخِ هر قطعه نورِ آگاهی
و روشنای دلِ پاکِ شب شکاران شد
کجاست آینه تا بنگرد که "قصهی نور»
دوباره نابترین شعرِ روزگاران شد
چو دیو را سرِ دیدارِ روزِ واقعه بود
طلسمِ شبزدگی، دامِ شهریاران شد
اذانِ عشق نمیخواند کس به روزِ ظفر
دیارِ شعر و طرب، شهرِ سوگواران شد
شکست سنگِ جفا ساغرِ وفاکیشان
فضای میکده زندانِ میگساران شد
چه شیرها که به زنجیرِ جهل بسته شدند
و عدل، قصهی مفقودِ حقمداران شد
به راهِ دیو نرفتند چونکه هشیاران
زمانِ سوختنِ نسلِ هوشیاران شد
شکست شیشهی آژیر گرچه در دلِ شب
طنینِ حادثه پژواکِ کوهساران شد
و هر نفَس که برآمد ز سینه ی تاریخ
نسیمِ خطّهی " امّید"ِ سربداران شد
#دکتر_محمد_رضا_عاملی_تهرانی
#حزب_پانایرانیست
#پانایرانیسم
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
پاینده ایران
خلیج فارس در متون یونانی و لاتین و تازی
دربارۀ نامهای جغرافیایی میتوان این قاعدۀ کلی را که بر بسیاری از آنها تعلق میگیرد روا دانست:
نامهای سرزمینها و کشورها بیشتر از نام طوایف و نژادهایی که در آنجا زندگی میکردهاند گرفته شده است. بیشتر نامهای رودها از رنگ آبها و شکل ظاهری آنها بیرون آمده و نامهای کوهها را نیز اغلب از شباهت آنها با چیزهای دیگر گرفتهاند. اما به دریاها تقریباً نام کشورها و سرزمینهایی را که به آنها نزدیک بودهاند دادهاند. دریایی را که سراسر جنوب ایران را فراگرفته چون قسمت عمدۀ آن کرانههای سرزمین فارس را در ایران در بر گرفته است و از مردم ایران مردم فارس یعنی پارسیان باستان زودتر از طوایف دیگر با جهان غرب رابطه به هم زدهاند، از روزی که به تدوین تاریخ و جغرافیا آغاز کردهاند «دریای فارس» یا «خلیج فارس» نامیدهاند. کلمۀ پارس و فارس را یونانیان قدیم «پرس» تلفظ کردهاند و به همین جهت در تسمیۀ این خلیج این کلمه را نیز به کار بردهاند.
آریان، مورخ معروف یونانی، که در قرن دوم میلادی میزیسته نام خلیج فارس را پرسیکوکایتاس نوشته است که معنی درست آن «خلیج فارس» است. استرابون، جغرافیانویس معروف یونانی، که در حدود ۵۸ پ.م. به جهان آمده و در حدود ۲۵ درگذشته، در کتاب جغرافیایی خود مکرر همین نام را به کار برده است.
کوپنته کورسه، مورخ معروف زبان لاتین، در کتابی که در تاریخ اسکندر نوشته است، نام این دریا را «آکواروم پرسیکو» نوشته است که معنی تحتاللفظ آن «آبگیر فارس» است.
جغرافیانویسان و تاریخنویسان تازی همهجا دربارۀ این دریا همان نام قدیم را به کار بردهاند. ابن خرداذبه که قدیمترین کتاب جغرافیا به زبان تازی از او مانده است در کتاب المسالک و الممالک اسم این دریا را بحر فارس نوشته است.
گذشته از بزرگان تاریخنویسان و جغرافیانویسان به زبان تازی، در همۀ کتابهای دیگر که ذکری از این دریا هست تا روزگار ما نام آن را برخی «بحر فارس» و برخی دیگر «بحر فارسی» و پارهای «خلیج فارس» آوردهاند.
(زندهیاد سعید نفیسی)
#خلیج_فارس
#ایران
#persian_gulf
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
خلیج فارس در متون یونانی و لاتین و تازی
دربارۀ نامهای جغرافیایی میتوان این قاعدۀ کلی را که بر بسیاری از آنها تعلق میگیرد روا دانست:
نامهای سرزمینها و کشورها بیشتر از نام طوایف و نژادهایی که در آنجا زندگی میکردهاند گرفته شده است. بیشتر نامهای رودها از رنگ آبها و شکل ظاهری آنها بیرون آمده و نامهای کوهها را نیز اغلب از شباهت آنها با چیزهای دیگر گرفتهاند. اما به دریاها تقریباً نام کشورها و سرزمینهایی را که به آنها نزدیک بودهاند دادهاند. دریایی را که سراسر جنوب ایران را فراگرفته چون قسمت عمدۀ آن کرانههای سرزمین فارس را در ایران در بر گرفته است و از مردم ایران مردم فارس یعنی پارسیان باستان زودتر از طوایف دیگر با جهان غرب رابطه به هم زدهاند، از روزی که به تدوین تاریخ و جغرافیا آغاز کردهاند «دریای فارس» یا «خلیج فارس» نامیدهاند. کلمۀ پارس و فارس را یونانیان قدیم «پرس» تلفظ کردهاند و به همین جهت در تسمیۀ این خلیج این کلمه را نیز به کار بردهاند.
آریان، مورخ معروف یونانی، که در قرن دوم میلادی میزیسته نام خلیج فارس را پرسیکوکایتاس نوشته است که معنی درست آن «خلیج فارس» است. استرابون، جغرافیانویس معروف یونانی، که در حدود ۵۸ پ.م. به جهان آمده و در حدود ۲۵ درگذشته، در کتاب جغرافیایی خود مکرر همین نام را به کار برده است.
کوپنته کورسه، مورخ معروف زبان لاتین، در کتابی که در تاریخ اسکندر نوشته است، نام این دریا را «آکواروم پرسیکو» نوشته است که معنی تحتاللفظ آن «آبگیر فارس» است.
جغرافیانویسان و تاریخنویسان تازی همهجا دربارۀ این دریا همان نام قدیم را به کار بردهاند. ابن خرداذبه که قدیمترین کتاب جغرافیا به زبان تازی از او مانده است در کتاب المسالک و الممالک اسم این دریا را بحر فارس نوشته است.
گذشته از بزرگان تاریخنویسان و جغرافیانویسان به زبان تازی، در همۀ کتابهای دیگر که ذکری از این دریا هست تا روزگار ما نام آن را برخی «بحر فارس» و برخی دیگر «بحر فارسی» و پارهای «خلیج فارس» آوردهاند.
(زندهیاد سعید نفیسی)
#خلیج_فارس
#ایران
#persian_gulf
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
سخنرانی آموزگارشهید ناسیونالیسم آگاه ایران جاویدنام سروردکتر محمدرضا عاملی تهرانی ( آژیر) پیرامون نظام شاهنشاهی ایران.
۱۸ اردی بهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
۱۸ اردی بهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پاینده ایران
خلیج فارس همیشه خلیج فارس بوده است و همیشه خلیج فارس خواهد بود.
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴
#خلیج_فارس
#persian_gulf
@paniranist_party
خلیج فارس همیشه خلیج فارس بوده است و همیشه خلیج فارس خواهد بود.
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴
#خلیج_فارس
#persian_gulf
@paniranist_party
پاینده ایران
سرور كتر محمدرضا عاملی تهرانی (زاده دهم دی ماه ۱۳۰۶ خورشیدی در تهران) همراه با سرور محسن پزشکپور (نخستین سرباز و پیام آور پانایرانیسم) کوششهای میهنپرستانه خویش را در دوران نوجوانی آغاز نمود و هر دو نخستین هسته از بنیانگذاران مکتب پانایرانیسم بودند و مکتب پانایرانیسم را در سال ۱۳۲۶ پایه ریزی کردند.
پس از شکل گیری حزب پانایرانیست، ایشان از اعضای کمیته رهبری حزب بودند و با رهبری سرور محسن پزشکپور، سمت قائم مقام رهبر حزب پان ایرانیست را به عهده داشتند و با نام پانایرانیستی «آژیر» فعالیت میکردند.
پس از واقعه بهمن ۱۳۵۷، سرور دکتر عاملی روز ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ بازداشت شدند و بخاطر اطلاعاتی که درباره حادثه آتش سوزی سینما رکس آبادان داشتند، بدون صدور حکم اعدام از سوی دادگاه، بامداد ۱۸ اردیبهشت ماه ۱۳۵۸ به ضرب گلولهای که شیخ صادق خلخالی در پیشانیش چکاند، به شهادت رسیدند.
هجدهم اردیبهشت ماه هر سال پانایرانیستها برای ادای احترام به این اندیشمند فرهیخته بر مزار ایشان در ابن بابویه حاضر می شوند.
#ایران_بزرگ_آرمان_بزرگ_میخواهد
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
سرور كتر محمدرضا عاملی تهرانی (زاده دهم دی ماه ۱۳۰۶ خورشیدی در تهران) همراه با سرور محسن پزشکپور (نخستین سرباز و پیام آور پانایرانیسم) کوششهای میهنپرستانه خویش را در دوران نوجوانی آغاز نمود و هر دو نخستین هسته از بنیانگذاران مکتب پانایرانیسم بودند و مکتب پانایرانیسم را در سال ۱۳۲۶ پایه ریزی کردند.
پس از شکل گیری حزب پانایرانیست، ایشان از اعضای کمیته رهبری حزب بودند و با رهبری سرور محسن پزشکپور، سمت قائم مقام رهبر حزب پان ایرانیست را به عهده داشتند و با نام پانایرانیستی «آژیر» فعالیت میکردند.
پس از واقعه بهمن ۱۳۵۷، سرور دکتر عاملی روز ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ بازداشت شدند و بخاطر اطلاعاتی که درباره حادثه آتش سوزی سینما رکس آبادان داشتند، بدون صدور حکم اعدام از سوی دادگاه، بامداد ۱۸ اردیبهشت ماه ۱۳۵۸ به ضرب گلولهای که شیخ صادق خلخالی در پیشانیش چکاند، به شهادت رسیدند.
هجدهم اردیبهشت ماه هر سال پانایرانیستها برای ادای احترام به این اندیشمند فرهیخته بر مزار ایشان در ابن بابویه حاضر می شوند.
#ایران_بزرگ_آرمان_بزرگ_میخواهد
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
پاینده ایران
زهرخند
آن روز در میان شما، جای یکی خالی است. آن منم؛ کس نشناختش، ناشناس آمد، ناشناس بزیست، ناشناس بمرد.
ای گردش چرخ! تو فزون از آن چه اندوه دیدی، بر او باریدی. کورهای از رنج ساختی، گنجی در آن گداختی، چه ساختی؟
آهسته از خاک برگرفت توشهی خود. یک عمر جوشید و خروشید. آن خاک که تو بدو پوشاندی، چه سخت او را گرفت به خود. نه کس دید، نه شنید، از آن چه در میان میخروشید: ز خشم، ز رنج، ز تباهی ...
رازی نیافت، جز آن که راز نتوان گفت. رازی نگفت، جز آن که راز نتوان یافت.
نایافته راز، راز می گفت و این سرانجام به رنجش کشید؛ رنجش کشید و برد.
چه جهانی، نه دوست، نه خویش، نه آدمی. همه از آن رنج آگاهند؛ همه رازگوی رازهای مگو.
بی دوست زیست. با رنج زندگی کرد. بی دوست، با دوست می پنداشت و بی رنج بود ز ناتنهایی تا گشت زمان بسیار، بر او یکایک تلخش آموخت تا آخر بخواند:
هر در به جستجو شدیم، هر در زدیم آن را که خواستیم نیافتیم.
از جمادی مرد و نامی شد؛ در این رنج که دید حق را عیان. کورهای سخت بگداختش، بسوختش؛ چون آموخت در این سوز، ساختن را، آماده زندگی گشت (اندکی).
چه رازها بباید دانست، چه سخت. گر نخواهیم حق، آسان توان زیست.
نه! زی جمادی روی نتوان کرد "انسانم آرزوست".
نوشته شهید دکتر محمدرضا عاملی تهرانی (آژیر)، پانزده اردیبهشت ۱۳۳۰
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴
#پانایرانیسم
#ملیگرایی_ایرانی
@paniranist_party
زهرخند
آن روز در میان شما، جای یکی خالی است. آن منم؛ کس نشناختش، ناشناس آمد، ناشناس بزیست، ناشناس بمرد.
ای گردش چرخ! تو فزون از آن چه اندوه دیدی، بر او باریدی. کورهای از رنج ساختی، گنجی در آن گداختی، چه ساختی؟
آهسته از خاک برگرفت توشهی خود. یک عمر جوشید و خروشید. آن خاک که تو بدو پوشاندی، چه سخت او را گرفت به خود. نه کس دید، نه شنید، از آن چه در میان میخروشید: ز خشم، ز رنج، ز تباهی ...
رازی نیافت، جز آن که راز نتوان گفت. رازی نگفت، جز آن که راز نتوان یافت.
نایافته راز، راز می گفت و این سرانجام به رنجش کشید؛ رنجش کشید و برد.
چه جهانی، نه دوست، نه خویش، نه آدمی. همه از آن رنج آگاهند؛ همه رازگوی رازهای مگو.
بی دوست زیست. با رنج زندگی کرد. بی دوست، با دوست می پنداشت و بی رنج بود ز ناتنهایی تا گشت زمان بسیار، بر او یکایک تلخش آموخت تا آخر بخواند:
هر در به جستجو شدیم، هر در زدیم آن را که خواستیم نیافتیم.
از جمادی مرد و نامی شد؛ در این رنج که دید حق را عیان. کورهای سخت بگداختش، بسوختش؛ چون آموخت در این سوز، ساختن را، آماده زندگی گشت (اندکی).
چه رازها بباید دانست، چه سخت. گر نخواهیم حق، آسان توان زیست.
نه! زی جمادی روی نتوان کرد "انسانم آرزوست".
نوشته شهید دکتر محمدرضا عاملی تهرانی (آژیر)، پانزده اردیبهشت ۱۳۳۰
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴
#پانایرانیسم
#ملیگرایی_ایرانی
@paniranist_party
پاینده ایران
در همه کارها ناتمام!
«چون نام «خلیج فارس» به میان آمد، آحاد ملّت بر پای خاستند و معترض جاعلان شدند. او که بر خشم خود طاقت نداشت و بر خویشتن میژکید، گفت: نام را ول کنید، آب را آلوده نکنید!»
(از کانال تلگرامی سیاست ملی)
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
در همه کارها ناتمام!
«چون نام «خلیج فارس» به میان آمد، آحاد ملّت بر پای خاستند و معترض جاعلان شدند. او که بر خشم خود طاقت نداشت و بر خویشتن میژکید، گفت: نام را ول کنید، آب را آلوده نکنید!»
(از کانال تلگرامی سیاست ملی)
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
پاینده ایران
دستگیریهای گروهی!
پیش از این مفسدان و دزدان دولتی و اختلاسگران را منفرد معرفی میکردند و آنها هم یا به خارج میگریختند همراه با اموال میلیارد دلاری مردم یا به زندان میافتادند و سپس فعال اقتصادی میشدند!
اکنون مفسدان را گروهی معرفی و دستگیر میکنند. مانند:
- دستگیری رئیس ثبت تبریز به همراه ۴۵ کارمند ثبت و شهرداری!
برای ۴۶ نفر ازجمله رئیس ثبت تبریز، تعدادی از کارکنان ثبت اسناد و املاک و شهرداری و دفاتر اسناد تبریز به اتهام رشا و ارتشا، کلاهبرداری و فروش مال غیر، جعل و استفاده از سند مجعول پروندهٔ قضایی تشکیل شده است.
- احضار ۲۰۰ نفر و بازداشت ۱۱ متهم اصلی قاچاق ۲ میلیون لیتری سوخت از دل یک پمپبنزین در بندرعباس!
- دستگیری ۷۹ متهمی که قصد فروش اقلام تقلب در کنکور را داشتند!
وقتی فساد در ساختار دولت نهادینه شود، آثار بنیانکن فساد حاکم در طبقات پایینتر رشد میکند تا ناترازی بیعدالتی و ظلم توازن پیدا کند!
#فساد_نهادینه
#حاکم_کاردان
#حاکم_جدی
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
دستگیریهای گروهی!
پیش از این مفسدان و دزدان دولتی و اختلاسگران را منفرد معرفی میکردند و آنها هم یا به خارج میگریختند همراه با اموال میلیارد دلاری مردم یا به زندان میافتادند و سپس فعال اقتصادی میشدند!
اکنون مفسدان را گروهی معرفی و دستگیر میکنند. مانند:
- دستگیری رئیس ثبت تبریز به همراه ۴۵ کارمند ثبت و شهرداری!
برای ۴۶ نفر ازجمله رئیس ثبت تبریز، تعدادی از کارکنان ثبت اسناد و املاک و شهرداری و دفاتر اسناد تبریز به اتهام رشا و ارتشا، کلاهبرداری و فروش مال غیر، جعل و استفاده از سند مجعول پروندهٔ قضایی تشکیل شده است.
- احضار ۲۰۰ نفر و بازداشت ۱۱ متهم اصلی قاچاق ۲ میلیون لیتری سوخت از دل یک پمپبنزین در بندرعباس!
- دستگیری ۷۹ متهمی که قصد فروش اقلام تقلب در کنکور را داشتند!
وقتی فساد در ساختار دولت نهادینه شود، آثار بنیانکن فساد حاکم در طبقات پایینتر رشد میکند تا ناترازی بیعدالتی و ظلم توازن پیدا کند!
#فساد_نهادینه
#حاکم_کاردان
#حاکم_جدی
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
پاینده ایران
توئیت یک قاضی دادگستری:
«پرونده ارجاع شده امروز با موضوع سلب حضانت از خوانده به جهت اعتیاد و واگذاری حضانت به خواهان (مادر)
قرار عدم صلاحیت از گناوه به آبادان سپس شیراز و النهایه کرج صادر شده
تقدیم دادخواست بهمن ۱۴۰۲ بوده و با گذشت ۱۵ ماه هنوز جلسه رسیدگی برگزار نشده
فرزندان در این مدت به سن بلوغ رسیده اند!»
(منبع: وکلاپرس)
#عدالت
#بوروکراسی_دینی
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
توئیت یک قاضی دادگستری:
«پرونده ارجاع شده امروز با موضوع سلب حضانت از خوانده به جهت اعتیاد و واگذاری حضانت به خواهان (مادر)
قرار عدم صلاحیت از گناوه به آبادان سپس شیراز و النهایه کرج صادر شده
تقدیم دادخواست بهمن ۱۴۰۲ بوده و با گذشت ۱۵ ماه هنوز جلسه رسیدگی برگزار نشده
فرزندان در این مدت به سن بلوغ رسیده اند!»
(منبع: وکلاپرس)
#عدالت
#بوروکراسی_دینی
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
پاینده ایران
اگر گستاخی و بی شرمی چهرهای میداشت.
مردم شریف ایران شایسته حکمرانی دانا و عاقل که مصلحت مردم و کشور را تنها راه خود بداند هستند.
#امتگرایی
#امنیت_روانی_جامعه
#قله
#حاکم_نادان
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
اگر گستاخی و بی شرمی چهرهای میداشت.
مردم شریف ایران شایسته حکمرانی دانا و عاقل که مصلحت مردم و کشور را تنها راه خود بداند هستند.
#امتگرایی
#امنیت_روانی_جامعه
#قله
#حاکم_نادان
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
پاینده ایران
هجوم به بانی وضعیت عین دفاع از ایران است؛
«با انتشار خبر (چه تکذیب شود چه نه) تغییر نام تاریخی، اصلی و اول و آخر خلیج فارس به نام مجعول خلیج عربی توسط ترامپ موج ملیگرایی و ایرانپرستانهای علیه این خبر شکل گرفته است. اما این موج باید از نجاست تطهیر شود. در موج و فضای مدنظر، نجاست اصلاحطلبی جمهوریاسلامیطلب جایی ندارد. اگر امثال عراقچی و ظریف توییت منتشر میکنند و نام خلیج فارس را به زبان میآورند از سر علاقه و ایراندوستی نیست از سر استیصال نظم سیاسیشان است. نظم سیاسی اینها امروز میخواهد از این خبر برای اهداف پلیدی استفاده کند، اما این همه ماجرا نیست، شما باید قسمتهای دیگری را هم ببینید. قسمتهایی مانند از دست دادن زنگزور، حذف از مسیرهای ترانزیتی، به خطر انداختن جزایر سهگانه، حراج بنادر مملکت به چین و واگذاری حوزه دریای کاسپین و افتضاح ژئوپلتیکی در سوریه، عراق و افغانستان و هدر دادن سرمایههای این مملکت در راه نیروهای مسلح نیابتی که هرکدام ترکانده شدند. اینها قسمتهایی هویدا هستند ولی اصلاحطلبان نظم اسلامی میخواهند با اخباری مانند خبر امروز، شکستها و میهنفروشیهایشان را پنهان کنند، آن هم در خلیج فارس که سنگر آخر همهی ماست. این موج و وحدت ملی جای هرکسی باشد، جای نیروهای نظم اسلامی و آنها که در برآمدن این نظم نقش داشتند، نیست. تازه از پیوند این خبر به مذاکرات اخیر و احتمالات مربوطه عبور میکنم تا جایی دیگر و نوشتهای دیگر.
اما جدای از اینکه ما باید از بانی این وضعیت عبور کنیم، در این نقطه در مقابل سیاستهای تهاجمی نیز خطی بکشیم و از ایران دفاع کنیم. پیشتر ها که خبر تغییر نام خلیج مکزیک به خلیج آمریکا وجود داشت بهنسبت این قضیه احساس بسیار بدی داشتم. معتقد بودم که دگرگونیهای اینچنینی که ماهیتی سیاسی دارند و اثرگذار بر روابط بینالملل، در جایی که کشورمان در موضع ضعف است به علت ناکارآمدی نظم برآمده از ۵۷، میتواند یقهمان را بگیرد، مخصوصا زمانی که همسایههای ما از این ضعف شادان و خندان استفاده میکنند و پولپاشیهایشان زیاد است(بنگرید به نقش عربستان در مذاکرات ج.ا با آمریکا). سپس هنگامی که مسئلهی کانادا پیش آمد و بعد از آن اوکراین و حتی مسائلی چون الحاق گرینلند، نگرانیم بیشتر شد. نگرانی من ناشی از آن بود که ایران در وضعیتیست که اگر اقدامی هم صورت گیرد، سیاستمداران ۵۷ی نمیخواهند از آن جلوگیری شود، و اگر هم بخواهند، تواناییش را ندارند.
اما سیاستی که آمریکا بعد از به قدرت رسیدن ترامپ در پیش گرفت از نظر من تأمین حداکثر منفعت ملی آمریکا و تلاش برای حفظ جایگاه شماره یک تولید ثروت و منشاء تجارت جهانی با استفاده از حفظ و تسلط بر مسیرهای تجارت جهانی به واسطه اعمال قدرت نظامی جهت تأمین امنیت آن مراکز و همچنین قدرت سیاسی برای جلوگیری از نفوذ آمریکاستیزی اقتصادی و تجاری در آن حوزهها بود. این رویکرد نهتنها الگویهای قبلی سیاست آمریکا بعد از پیروزیهایش در جنگ سرد را زیر پا له میکرد بلکه ماهیتی ضد آن داشت. آن پیروزهای آمریکا و تسلط قدرت امنیتی اقتصادی و حتی نظامی خود در دنیا باعث توسعه بی اندازه نظم اقتصادی_تجاری دنیا و اصطلاحا جهانی شدن آن شد، باعث ظهور کشورهایی بود که به سرعت رو توسعه بودند و از جایی به بعد خود منشاء تولید میشدند، کشورهایی مانند چین یا کشورهای شرق آسیا از همین سنخاند. این نگرانی آمریکا و ترامپ برای حفظ قدرت اقتصادی و تجاری خود در دنیا، همانطور که گفتم، تأمین حداکثری منافع ملی آمریکا است. آنها نمیخواهند هزینههایی که در گذشته برای تأمین امنیت و توسعه تجارت جهانی کردند، امروزه با پیشی گرفتن کشورهایی که توسعهشان حاصل سیاستهای آمریکاست، از دست برود. اگر امروزه رویکردهای تهاجمی آمریکا در مورد اعمال تعرفههای سنگین، موضعگیری هایش در مورد اوکراین و هجوم سیاسی به تغییر نام خلیج مکزیک و همچنین دگرگونی سیاسی در کانادا و امروزه سیاستهایش در مورد ایران اینچنین است، از همین مسئله منشاء میگیرد. همچنین در نوشتههای قبلیم اهمیت کنترل چین برای آمریکا و ترامپ را نیز شرح دادهام و این مورد را نیز اضافه فرمایید.
و البته ما نیز برای حفظ دارییهایمان باید در مقابل این تهدیدها ایستادگی کنیم، این ایستادگی ما اما هرجا که باشد، در زمین نظم اسلامی نیست، ایستادگی در زمین اصلاحطلبانی چون ظریف و عراقچی، شکست و بر باد دادن ایران است، ایران را بر باد ندهیم. سیاست همین است، دفاع از منفعت ملی و تلاش برای تأمین آن.
پن: واقعاً سیاست عجیب است. تصور کنید نامی جعلی برای خلیج فارس بگذارید به اسم خلیج عربی که ابزار سیاسی اسرائیلستیز و آمریکاستیز بزرگی چون جمال عبدالناصر است، بختت را ایرانی...
(از کانال تلگرامی اشکان زارع)
#خلیج_فارس
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
هجوم به بانی وضعیت عین دفاع از ایران است؛
«با انتشار خبر (چه تکذیب شود چه نه) تغییر نام تاریخی، اصلی و اول و آخر خلیج فارس به نام مجعول خلیج عربی توسط ترامپ موج ملیگرایی و ایرانپرستانهای علیه این خبر شکل گرفته است. اما این موج باید از نجاست تطهیر شود. در موج و فضای مدنظر، نجاست اصلاحطلبی جمهوریاسلامیطلب جایی ندارد. اگر امثال عراقچی و ظریف توییت منتشر میکنند و نام خلیج فارس را به زبان میآورند از سر علاقه و ایراندوستی نیست از سر استیصال نظم سیاسیشان است. نظم سیاسی اینها امروز میخواهد از این خبر برای اهداف پلیدی استفاده کند، اما این همه ماجرا نیست، شما باید قسمتهای دیگری را هم ببینید. قسمتهایی مانند از دست دادن زنگزور، حذف از مسیرهای ترانزیتی، به خطر انداختن جزایر سهگانه، حراج بنادر مملکت به چین و واگذاری حوزه دریای کاسپین و افتضاح ژئوپلتیکی در سوریه، عراق و افغانستان و هدر دادن سرمایههای این مملکت در راه نیروهای مسلح نیابتی که هرکدام ترکانده شدند. اینها قسمتهایی هویدا هستند ولی اصلاحطلبان نظم اسلامی میخواهند با اخباری مانند خبر امروز، شکستها و میهنفروشیهایشان را پنهان کنند، آن هم در خلیج فارس که سنگر آخر همهی ماست. این موج و وحدت ملی جای هرکسی باشد، جای نیروهای نظم اسلامی و آنها که در برآمدن این نظم نقش داشتند، نیست. تازه از پیوند این خبر به مذاکرات اخیر و احتمالات مربوطه عبور میکنم تا جایی دیگر و نوشتهای دیگر.
اما جدای از اینکه ما باید از بانی این وضعیت عبور کنیم، در این نقطه در مقابل سیاستهای تهاجمی نیز خطی بکشیم و از ایران دفاع کنیم. پیشتر ها که خبر تغییر نام خلیج مکزیک به خلیج آمریکا وجود داشت بهنسبت این قضیه احساس بسیار بدی داشتم. معتقد بودم که دگرگونیهای اینچنینی که ماهیتی سیاسی دارند و اثرگذار بر روابط بینالملل، در جایی که کشورمان در موضع ضعف است به علت ناکارآمدی نظم برآمده از ۵۷، میتواند یقهمان را بگیرد، مخصوصا زمانی که همسایههای ما از این ضعف شادان و خندان استفاده میکنند و پولپاشیهایشان زیاد است(بنگرید به نقش عربستان در مذاکرات ج.ا با آمریکا). سپس هنگامی که مسئلهی کانادا پیش آمد و بعد از آن اوکراین و حتی مسائلی چون الحاق گرینلند، نگرانیم بیشتر شد. نگرانی من ناشی از آن بود که ایران در وضعیتیست که اگر اقدامی هم صورت گیرد، سیاستمداران ۵۷ی نمیخواهند از آن جلوگیری شود، و اگر هم بخواهند، تواناییش را ندارند.
اما سیاستی که آمریکا بعد از به قدرت رسیدن ترامپ در پیش گرفت از نظر من تأمین حداکثر منفعت ملی آمریکا و تلاش برای حفظ جایگاه شماره یک تولید ثروت و منشاء تجارت جهانی با استفاده از حفظ و تسلط بر مسیرهای تجارت جهانی به واسطه اعمال قدرت نظامی جهت تأمین امنیت آن مراکز و همچنین قدرت سیاسی برای جلوگیری از نفوذ آمریکاستیزی اقتصادی و تجاری در آن حوزهها بود. این رویکرد نهتنها الگویهای قبلی سیاست آمریکا بعد از پیروزیهایش در جنگ سرد را زیر پا له میکرد بلکه ماهیتی ضد آن داشت. آن پیروزهای آمریکا و تسلط قدرت امنیتی اقتصادی و حتی نظامی خود در دنیا باعث توسعه بی اندازه نظم اقتصادی_تجاری دنیا و اصطلاحا جهانی شدن آن شد، باعث ظهور کشورهایی بود که به سرعت رو توسعه بودند و از جایی به بعد خود منشاء تولید میشدند، کشورهایی مانند چین یا کشورهای شرق آسیا از همین سنخاند. این نگرانی آمریکا و ترامپ برای حفظ قدرت اقتصادی و تجاری خود در دنیا، همانطور که گفتم، تأمین حداکثری منافع ملی آمریکا است. آنها نمیخواهند هزینههایی که در گذشته برای تأمین امنیت و توسعه تجارت جهانی کردند، امروزه با پیشی گرفتن کشورهایی که توسعهشان حاصل سیاستهای آمریکاست، از دست برود. اگر امروزه رویکردهای تهاجمی آمریکا در مورد اعمال تعرفههای سنگین، موضعگیری هایش در مورد اوکراین و هجوم سیاسی به تغییر نام خلیج مکزیک و همچنین دگرگونی سیاسی در کانادا و امروزه سیاستهایش در مورد ایران اینچنین است، از همین مسئله منشاء میگیرد. همچنین در نوشتههای قبلیم اهمیت کنترل چین برای آمریکا و ترامپ را نیز شرح دادهام و این مورد را نیز اضافه فرمایید.
و البته ما نیز برای حفظ دارییهایمان باید در مقابل این تهدیدها ایستادگی کنیم، این ایستادگی ما اما هرجا که باشد، در زمین نظم اسلامی نیست، ایستادگی در زمین اصلاحطلبانی چون ظریف و عراقچی، شکست و بر باد دادن ایران است، ایران را بر باد ندهیم. سیاست همین است، دفاع از منفعت ملی و تلاش برای تأمین آن.
پن: واقعاً سیاست عجیب است. تصور کنید نامی جعلی برای خلیج فارس بگذارید به اسم خلیج عربی که ابزار سیاسی اسرائیلستیز و آمریکاستیز بزرگی چون جمال عبدالناصر است، بختت را ایرانی...
(از کانال تلگرامی اشکان زارع)
#خلیج_فارس
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
پاینده ایران
قدیمیترین سند درباره خلیج همیشه فارس
«نخستین سند تاریخی درباره نام خلیج فارس سنگ نبشتهایست موسوم به کتیبه «کانال سوئز» که به فرمان داریوش بزرگ در مصر ۲۵ سده پیش برپا شده است.
کتیبهای که در ۱۲ سطر به زبان پارسی باستان به روشنی فرمان داریوش بزرگ را در کندن آبراههای در مصر بیان میکرد؛ آبراههای که دریای سرخ را از رود نیل به دریای مدیترانه پیوند میداد.
بخشهایی از این کتیبه اشاره دارد به ستایش خداوند و توصیف سرزمین پهناور بزرگی که شاهنشاه آن داریوش است. در ادامه، سنگ نبشته از زبان داریوش میگوید که شاهنشاه ایران فرمان به راهاندازی کانالی در نیل داده که در مصر جریان دارد و به دریایی در پارس میریزد.
در بخش پایانی کتیبه آمده است:
«من پارسی هستم، از پارس مصر را گرفتم. فرمان کندن این آبراه را دادم، از رودخانهای به نام نیل که در مصر جاری است تا “دریایی که از پارس آید“.» … چون من فرمان دادم، کشتیها به واسطه این کانال از مصر به پارس رفتند، همانگونه که من میخواستم.»
در سنگنبشته به واژه “درایه تیه هچاپارساآیتی” در زبان پارسی باستان اشاره شده است. “
“درایه” همان «دریا» است.
”تیه” نوعی حرف ربط است.
”هچا” به معنی «به سوی» است.
”پارساآیتی”اشاره به «از پارس آید» دارد.
پس درایه تیه هچاپارساآیتی به معنی «دریایی که از پارس آید» دارد.
با همه فراز و نشیبهای ایران زمین، تاریخ فرمان به اصالت نام خلیج فارس میدهد.
روزهای تاریک میروندی و این جعلیات نیز میگذرند؛ این نیز بگذرد!»
(دکتر آرش رئیسی نژاد)
#خلیج_فارس
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
قدیمیترین سند درباره خلیج همیشه فارس
«نخستین سند تاریخی درباره نام خلیج فارس سنگ نبشتهایست موسوم به کتیبه «کانال سوئز» که به فرمان داریوش بزرگ در مصر ۲۵ سده پیش برپا شده است.
کتیبهای که در ۱۲ سطر به زبان پارسی باستان به روشنی فرمان داریوش بزرگ را در کندن آبراههای در مصر بیان میکرد؛ آبراههای که دریای سرخ را از رود نیل به دریای مدیترانه پیوند میداد.
بخشهایی از این کتیبه اشاره دارد به ستایش خداوند و توصیف سرزمین پهناور بزرگی که شاهنشاه آن داریوش است. در ادامه، سنگ نبشته از زبان داریوش میگوید که شاهنشاه ایران فرمان به راهاندازی کانالی در نیل داده که در مصر جریان دارد و به دریایی در پارس میریزد.
در بخش پایانی کتیبه آمده است:
«من پارسی هستم، از پارس مصر را گرفتم. فرمان کندن این آبراه را دادم، از رودخانهای به نام نیل که در مصر جاری است تا “دریایی که از پارس آید“.» … چون من فرمان دادم، کشتیها به واسطه این کانال از مصر به پارس رفتند، همانگونه که من میخواستم.»
در سنگنبشته به واژه “درایه تیه هچاپارساآیتی” در زبان پارسی باستان اشاره شده است. “
“درایه” همان «دریا» است.
”تیه” نوعی حرف ربط است.
”هچا” به معنی «به سوی» است.
”پارساآیتی”اشاره به «از پارس آید» دارد.
پس درایه تیه هچاپارساآیتی به معنی «دریایی که از پارس آید» دارد.
با همه فراز و نشیبهای ایران زمین، تاریخ فرمان به اصالت نام خلیج فارس میدهد.
روزهای تاریک میروندی و این جعلیات نیز میگذرند؛ این نیز بگذرد!»
(دکتر آرش رئیسی نژاد)
#خلیج_فارس
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پاینده ایران
آدینه نوزدهم اردیبهشت ۱۴۰۴
بخشی از آیین بزرگداشت بر مزار زنده یاد سرور دکتر محمدرضا عاملی تهرانی (آژیر) که در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۵۸ به راه ایران شهید شد.
#پاینده_ایران
#دکتر_محمد_رضا_عاملی_تهرانی
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
آدینه نوزدهم اردیبهشت ۱۴۰۴
بخشی از آیین بزرگداشت بر مزار زنده یاد سرور دکتر محمدرضا عاملی تهرانی (آژیر) که در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۵۸ به راه ایران شهید شد.
#پاینده_ایران
#دکتر_محمد_رضا_عاملی_تهرانی
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
پاینده ایران
فیلسوف نادان مرتجع!
بیژن عبدالکریمی که میگویند فیلسوف است (!) در یک سخنرانی با بیشرمی چندشآوری گفته است «آبادان ما فاحشهخانهی سربازان آمریکایی بود.»!
اگر سخنگویی ارتجاعی شکلی داشته باشد اینگونه است، هرچند هم گوینده عبارتهای دهنپرکن به کار ببرد یا عنوانهای پرطمطراق یدک بکشد
نه محقّق بود نه دانشمند
چارپایی بر او کتابی چند
آن تهیمغز را چه علم و خبر
که بر او هیزم است یا دفتر (حضرت سعدی)
مردم بزرگوار آبادان در سالیان دراز بهگونهای دیگر زندگی کردهاند که مرتجعان را خوش نمیآمد برای همین سینمای آبادانیها را آتش زدند تا چهره یک زندگی بدوی را به آنان نشان دهند، ولی باز آبادانیها در دوره دفاع مقدس نشان دادند که وطنپرست و متعلق به زمان حاضر هستند.
#آبادان
#دفاع_مقدس
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
فیلسوف نادان مرتجع!
بیژن عبدالکریمی که میگویند فیلسوف است (!) در یک سخنرانی با بیشرمی چندشآوری گفته است «آبادان ما فاحشهخانهی سربازان آمریکایی بود.»!
اگر سخنگویی ارتجاعی شکلی داشته باشد اینگونه است، هرچند هم گوینده عبارتهای دهنپرکن به کار ببرد یا عنوانهای پرطمطراق یدک بکشد
نه محقّق بود نه دانشمند
چارپایی بر او کتابی چند
آن تهیمغز را چه علم و خبر
که بر او هیزم است یا دفتر (حضرت سعدی)
مردم بزرگوار آبادان در سالیان دراز بهگونهای دیگر زندگی کردهاند که مرتجعان را خوش نمیآمد برای همین سینمای آبادانیها را آتش زدند تا چهره یک زندگی بدوی را به آنان نشان دهند، ولی باز آبادانیها در دوره دفاع مقدس نشان دادند که وطنپرست و متعلق به زمان حاضر هستند.
#آبادان
#دفاع_مقدس
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پاینده ایران
«آبادان ــ ۱۳۵۰»
در ابتدای ۱۳۵۰ آبادان به یکی از بزرگترین قطبهای نفت و پتروشیمی خاورمیانه تبدیل شده بود. شهری صنعتی که با استخراج و فرآوری نفت و صادرات گستردۀ محصولات نفتی شریان اصلی اقتصاد ایران در آن سالها بود. یکی از بزرگترین پالایشگاههای جهان در این شهر تأسیس شده بود و هزاران کارگر بومی و خارجی در صنایع این شهر مشغول به کار بودند.
یکی از بهترین مستندهایی که تصویری دیدنی از آبادان در ابتدای دهۀ ۱۳۵۰ ترسیم میکند، مستندی است که زندهیاد منوچهر طیّاب ساخته است.
در این مستند اطلاعات مختصر، اما جالب و مهمی نیز از میزان توسعۀ صنایع نفت در این شهر ارائه میدهد که میتواند مفید باشد.
طیّاب، متولد ۱۳۱۶، از مستندسازان خوب ایرانی که درسخواندۀ اتریش بود، شهریور ۱۳۹۹ در وین چشم از جهان فروبست.
(از کانال تلگرامی تاریخاندیشی)
#آبادان
#ایران
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
«آبادان ــ ۱۳۵۰»
در ابتدای ۱۳۵۰ آبادان به یکی از بزرگترین قطبهای نفت و پتروشیمی خاورمیانه تبدیل شده بود. شهری صنعتی که با استخراج و فرآوری نفت و صادرات گستردۀ محصولات نفتی شریان اصلی اقتصاد ایران در آن سالها بود. یکی از بزرگترین پالایشگاههای جهان در این شهر تأسیس شده بود و هزاران کارگر بومی و خارجی در صنایع این شهر مشغول به کار بودند.
یکی از بهترین مستندهایی که تصویری دیدنی از آبادان در ابتدای دهۀ ۱۳۵۰ ترسیم میکند، مستندی است که زندهیاد منوچهر طیّاب ساخته است.
در این مستند اطلاعات مختصر، اما جالب و مهمی نیز از میزان توسعۀ صنایع نفت در این شهر ارائه میدهد که میتواند مفید باشد.
طیّاب، متولد ۱۳۱۶، از مستندسازان خوب ایرانی که درسخواندۀ اتریش بود، شهریور ۱۳۹۹ در وین چشم از جهان فروبست.
(از کانال تلگرامی تاریخاندیشی)
#آبادان
#ایران
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
پاینده ایران
اساس در شاهنامه
«– امروزه برای ما، داشتنِ "قانون اساسی" امری طبیعیست و تقریباً همه کشورها در دنیا "قانون اساسی" دارند. اما در گذشته اینگونه نبوده است.
– مفهومی داریم به نام "پولیتیا" در یونان که به واژۀ "پولیس" یعنی شهر، ربط دارد. پولیتیا، انگار یک ظرفیست که مظروفِ سیاسیِ یونان در آن، شکل میگیرد. در روم این میشود "کنسطیطوسیون"؛ مفهوم آشنایی که از مشروطه در ایران معروف شده و در مورد آن صحبت میشود، این همان قانون اساسیست؛ آنچه که برای رابطۀ ملت و دولت (با تسامح در بکارگیری واژۀ ملت و دولت) و رابطۀ حاکمان و محکومان، یک اساس تعیین میکند که امروزه بدان "قانون اساسی" میگوییم (کنسطیطوسیون و پولیتیای یونانی).
مرحوم استاد محمدعلی فروغی، اسم این را "اساس" گذاشتند. عرضم در این سخنرانی از "اساس"، این است. هر حکومتی اساس دارد، هر جامعهای، اساس دارد، روابط محکومان و حاکمان، براساس این "اساس" شکل میگیرد؛ همانچیزی که امروزه بدان، "قانون اساسی" میگوییم.
– اگر از همگان بپرسیم، خواهند گفت که ما "اساس" را در دورۀ مشروطه، از بلژیک و فرانسه گرفتهایم. از منظری و تاحدوی این قولِ معروف، درست است؛ ولی آیا ما تا مشروطه، "بیاساس" بودهایم و در این ۱۲۰ سال، صاحبِ آیین شدهایم؟! بهنظر نمیرسد که در این ۲۵۰۰ سالی که از کوروش بزرگ تا مشروطه، ما دولت داشتهایم، "بیاساس" بوده باشیم.
– حتی اصناف ما در تاریخ، هر صنفی برای خود "فتوّتنامه" داشته است؛ مایی که برای بقال، دلّاک و عطار، فتوّتنامه و آییننامههای دقیق داشتهایم، آیا میشود که برای حکومت و شاهان، "اساس" نداشته باشیم؟!
– ایرانی بودن یک نظمِ اهوراییست. هنگامِ کاویدنِ پایههای ایرانی بودن، به یک نظمِ اهورایی میرسیم که اسمش، "داد" است. نظمی که همه عناصر بشری و فرابشری در یک حالت منسجمی هستند. چطور میشود که در این نظمِ اهوراییِ ایرانی همهچیز تعریف و حسابی داشته باشد، اما حکومت، تعریفی و حسابی نداشته باشد؟!
– اگر چنین تعریفی و حسابی نبوده، چگونه هخامنشیان، چنین شاهنشاهی بزرگی را اداره میکردند؟ آیا میشود بدون "اساس" اداره کرد؟ آیا دورۀ معظم ساسانی، میشود بدون "اساس" اداره شود؟! و ...
– پس اگر بپذیریم که ما "اساس" داشتهایم، شاهنامۀ فردوسی چه کمکی برای فهم این "اساس" میکند؟
– این "اساس" یک بنیانِ هستیشناختی دارد. هر اساسی در دنیا مثل قانون اساسی آمریکا، یک بنیانِ هستیشناختی دارد. "اساس" ما هم یک بنیانِ هستیشناختی دارد که در شاهنامه از گیومرت (پادشاه اساطیری) تا یزگردِ شهریار (پادشاه تاریخی)، میشود آن "اساس" را شناسایی کرد.
– بنیان هستیشناختی یک کارکردِ بسیار قوی در این "اساس" دارد. علم حقوق اساسی، رابطۀ حاکمان و محکومان را توضیح میدهد. بنیانهای هستیشناختی این رابطه را تنظیم میکند.
– در شاهنامه هر شاهی که بر تخت مینشیند میگوید که من چه خواهم کرد و چه نخواهم کرد. این چه خواهم کرد و چه نخواهم کردها، "اساس" را توضیح میدهد. سپس بزرگان و نخبگان بر شاه، آفرین میخواندند و به نوعی تأيید میکردند.
– مفهوم "داد" در شاهنامه یک "اساس" است و پیوندش با مفهومِ "خرد" است. یعنی "داد" با "خرد" و عقل سلیم پذیرفته و فهمیده میشود.
– در دایرۀ آگاهی سنتی ما، "اساس" کارکردی کاملاً طبیعی داشته است. مسئله از جایی شروع میشود که ما میخواهیم این آگاهی طبیعی و مربوط به زندگی روزمرۀ را به یک متن، به نام "قانون اساسی" تبدیل کنیم.»
(بخشی از سخنرانی دکتر جواد رنجبر درخشیلر در ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ با عنوان «اساس در شاهنامه» در خانه اندیشمندان علوم انسانی، همایش «شاهنامه و مطالعاتِ بین رشتهای در علوم انسانی»، برگفته از کانال تلگرامی ملیگرایی ایرانی/ شاهنامهپژوهی)
#ایران
#شاهنامه
#فردوسی
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
اساس در شاهنامه
«– امروزه برای ما، داشتنِ "قانون اساسی" امری طبیعیست و تقریباً همه کشورها در دنیا "قانون اساسی" دارند. اما در گذشته اینگونه نبوده است.
– مفهومی داریم به نام "پولیتیا" در یونان که به واژۀ "پولیس" یعنی شهر، ربط دارد. پولیتیا، انگار یک ظرفیست که مظروفِ سیاسیِ یونان در آن، شکل میگیرد. در روم این میشود "کنسطیطوسیون"؛ مفهوم آشنایی که از مشروطه در ایران معروف شده و در مورد آن صحبت میشود، این همان قانون اساسیست؛ آنچه که برای رابطۀ ملت و دولت (با تسامح در بکارگیری واژۀ ملت و دولت) و رابطۀ حاکمان و محکومان، یک اساس تعیین میکند که امروزه بدان "قانون اساسی" میگوییم (کنسطیطوسیون و پولیتیای یونانی).
مرحوم استاد محمدعلی فروغی، اسم این را "اساس" گذاشتند. عرضم در این سخنرانی از "اساس"، این است. هر حکومتی اساس دارد، هر جامعهای، اساس دارد، روابط محکومان و حاکمان، براساس این "اساس" شکل میگیرد؛ همانچیزی که امروزه بدان، "قانون اساسی" میگوییم.
– اگر از همگان بپرسیم، خواهند گفت که ما "اساس" را در دورۀ مشروطه، از بلژیک و فرانسه گرفتهایم. از منظری و تاحدوی این قولِ معروف، درست است؛ ولی آیا ما تا مشروطه، "بیاساس" بودهایم و در این ۱۲۰ سال، صاحبِ آیین شدهایم؟! بهنظر نمیرسد که در این ۲۵۰۰ سالی که از کوروش بزرگ تا مشروطه، ما دولت داشتهایم، "بیاساس" بوده باشیم.
– حتی اصناف ما در تاریخ، هر صنفی برای خود "فتوّتنامه" داشته است؛ مایی که برای بقال، دلّاک و عطار، فتوّتنامه و آییننامههای دقیق داشتهایم، آیا میشود که برای حکومت و شاهان، "اساس" نداشته باشیم؟!
– ایرانی بودن یک نظمِ اهوراییست. هنگامِ کاویدنِ پایههای ایرانی بودن، به یک نظمِ اهورایی میرسیم که اسمش، "داد" است. نظمی که همه عناصر بشری و فرابشری در یک حالت منسجمی هستند. چطور میشود که در این نظمِ اهوراییِ ایرانی همهچیز تعریف و حسابی داشته باشد، اما حکومت، تعریفی و حسابی نداشته باشد؟!
– اگر چنین تعریفی و حسابی نبوده، چگونه هخامنشیان، چنین شاهنشاهی بزرگی را اداره میکردند؟ آیا میشود بدون "اساس" اداره کرد؟ آیا دورۀ معظم ساسانی، میشود بدون "اساس" اداره شود؟! و ...
– پس اگر بپذیریم که ما "اساس" داشتهایم، شاهنامۀ فردوسی چه کمکی برای فهم این "اساس" میکند؟
– این "اساس" یک بنیانِ هستیشناختی دارد. هر اساسی در دنیا مثل قانون اساسی آمریکا، یک بنیانِ هستیشناختی دارد. "اساس" ما هم یک بنیانِ هستیشناختی دارد که در شاهنامه از گیومرت (پادشاه اساطیری) تا یزگردِ شهریار (پادشاه تاریخی)، میشود آن "اساس" را شناسایی کرد.
– بنیان هستیشناختی یک کارکردِ بسیار قوی در این "اساس" دارد. علم حقوق اساسی، رابطۀ حاکمان و محکومان را توضیح میدهد. بنیانهای هستیشناختی این رابطه را تنظیم میکند.
– در شاهنامه هر شاهی که بر تخت مینشیند میگوید که من چه خواهم کرد و چه نخواهم کرد. این چه خواهم کرد و چه نخواهم کردها، "اساس" را توضیح میدهد. سپس بزرگان و نخبگان بر شاه، آفرین میخواندند و به نوعی تأيید میکردند.
– مفهوم "داد" در شاهنامه یک "اساس" است و پیوندش با مفهومِ "خرد" است. یعنی "داد" با "خرد" و عقل سلیم پذیرفته و فهمیده میشود.
– در دایرۀ آگاهی سنتی ما، "اساس" کارکردی کاملاً طبیعی داشته است. مسئله از جایی شروع میشود که ما میخواهیم این آگاهی طبیعی و مربوط به زندگی روزمرۀ را به یک متن، به نام "قانون اساسی" تبدیل کنیم.»
(بخشی از سخنرانی دکتر جواد رنجبر درخشیلر در ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ با عنوان «اساس در شاهنامه» در خانه اندیشمندان علوم انسانی، همایش «شاهنامه و مطالعاتِ بین رشتهای در علوم انسانی»، برگفته از کانال تلگرامی ملیگرایی ایرانی/ شاهنامهپژوهی)
#ایران
#شاهنامه
#فردوسی
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party