پاینده ایران
فرشی از شهر شوشی که در موزهای در ارمنستان نگهداری میشود و منعکسکنندۀ داستان رستم و سهرابِ شاهنامۀ جاودانِ حکیم فردوسی توسی است./ایران دل
کنون رزم سهراب و رستم شنو
دگرها شنیدستی این هم شنو
یکی داستانست پرآب چشم
دل نازک از رستم آید به خشم
اگر تندبادی برآید ز کنج
به خاک افکند نارسیده ترنج
ستمکاره خوانمش ار دادگر
هنرمند گویمش ار بیهنر
اگر مرگ دادست بیداد چیست؟
ز داد این همه بانگ و فریاد چیست؟
از این راز، جان تو آگاه نیست
بدین پرده اندر ترا راه نیست
(«رستم و سهراب»، فردوسی)
#ایران
#فردوسی
۱۰ آذر ۱۴۰۳
@paniranist_party
فرشی از شهر شوشی که در موزهای در ارمنستان نگهداری میشود و منعکسکنندۀ داستان رستم و سهرابِ شاهنامۀ جاودانِ حکیم فردوسی توسی است./ایران دل
کنون رزم سهراب و رستم شنو
دگرها شنیدستی این هم شنو
یکی داستانست پرآب چشم
دل نازک از رستم آید به خشم
اگر تندبادی برآید ز کنج
به خاک افکند نارسیده ترنج
ستمکاره خوانمش ار دادگر
هنرمند گویمش ار بیهنر
اگر مرگ دادست بیداد چیست؟
ز داد این همه بانگ و فریاد چیست؟
از این راز، جان تو آگاه نیست
بدین پرده اندر ترا راه نیست
(«رستم و سهراب»، فردوسی)
#ایران
#فردوسی
۱۰ آذر ۱۴۰۳
@paniranist_party
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پاینده ایران
آذربایجان در شاهنامه
یکی از مناطقی که به نیکی از آن در شاهنامه یاد میشود، آذربایجان است. در قسمت دیگری از نگاهی نو به شاهنامه با دکتر محمد رسولی به آذربایجان در شاهنامه میپردازیم./آسیا نیوز ایران
#شاهنامه
#فردوسی
#آذربایجان
۲۵ آذر ۱۴۰۳
@paniranist_party
آذربایجان در شاهنامه
یکی از مناطقی که به نیکی از آن در شاهنامه یاد میشود، آذربایجان است. در قسمت دیگری از نگاهی نو به شاهنامه با دکتر محمد رسولی به آذربایجان در شاهنامه میپردازیم./آسیا نیوز ایران
#شاهنامه
#فردوسی
#آذربایجان
۲۵ آذر ۱۴۰۳
@paniranist_party
پاینده ایران
نعمت ییلدریم:
«من واژه به واژه شاهنامه را خوانده و [به ترکی استانبولی] ترجمه کردم... من در هیچجای شاهنامه، توهینی یا تحقیری به تُرکان ندیدم.»
سخنران ویژۀ نشست یکصد و دوازدهم کارگاه شاهنامهخوانی تبریز (چهارشنبه ۲۸ آذر ۱۴۰۳ خورشیدی)، نعمت ییلدریم - استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آتاتُرک شهرِ ارضروم تُرکیه و مترجم شاهنامۀ فردوسی به زبانِ تُرکی استانبولی - بودند.
ایشان در این نشست ضمن شرح روندِ ترجمۀ شاهنامه فردوسی به زبانِ ترکی استانبولی و استقبال گستردۀ شهروندان ترکیهای از این کتاب، در پاسخ به پرسشی تأکید کردند در هیچجای شاهنامه، توهینی به تُرکان نشده است.
ایشان همچنین خاطرۀ تلخی از دیدار خود با یک رئیس دانشگاه تبریزی یا اردبیلی تعریف کردند که به ایشان گفته بودند که چرا شاهنامه را به ترکی استانبولی ترجمه کردهاند؛ زیرا از ظنِّ آن مقام ایرانی، در شاهنامه به ترکان توهین شده است! و این جمله در حالی بوده که اصلاً آن رئیس دانشگاه تبریزی یا اردبیلی، اصلاً شاهنامه را نخوانده بوده است!»/ایران دل
#فردوسی
#شاهنامه
۲۹ آذر ۱۴۰۳
@paniranist_party
نعمت ییلدریم:
«من واژه به واژه شاهنامه را خوانده و [به ترکی استانبولی] ترجمه کردم... من در هیچجای شاهنامه، توهینی یا تحقیری به تُرکان ندیدم.»
سخنران ویژۀ نشست یکصد و دوازدهم کارگاه شاهنامهخوانی تبریز (چهارشنبه ۲۸ آذر ۱۴۰۳ خورشیدی)، نعمت ییلدریم - استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آتاتُرک شهرِ ارضروم تُرکیه و مترجم شاهنامۀ فردوسی به زبانِ تُرکی استانبولی - بودند.
ایشان در این نشست ضمن شرح روندِ ترجمۀ شاهنامه فردوسی به زبانِ ترکی استانبولی و استقبال گستردۀ شهروندان ترکیهای از این کتاب، در پاسخ به پرسشی تأکید کردند در هیچجای شاهنامه، توهینی به تُرکان نشده است.
ایشان همچنین خاطرۀ تلخی از دیدار خود با یک رئیس دانشگاه تبریزی یا اردبیلی تعریف کردند که به ایشان گفته بودند که چرا شاهنامه را به ترکی استانبولی ترجمه کردهاند؛ زیرا از ظنِّ آن مقام ایرانی، در شاهنامه به ترکان توهین شده است! و این جمله در حالی بوده که اصلاً آن رئیس دانشگاه تبریزی یا اردبیلی، اصلاً شاهنامه را نخوانده بوده است!»/ایران دل
#فردوسی
#شاهنامه
۲۹ آذر ۱۴۰۳
@paniranist_party
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پاینده ایران
بزرگداشت رودکی
چهارم دی ماه، روز بزرگداشت پدر شعر فارسی، ابوعبدالله رودکی، به انگیزه ولادت وی در سال ۲۴۴ ق گرامی باد. (زادروز فردوسی بزرگ ۳ دی سال ۳۲۹ ق است)
فیلم پیوست، ترانه "بوی جوی مولیان"، با صدای بانو "مرضیه" و استاد "غلامحسین بنان" است.
موسیقی از استاد "روح الله خالقی"،
اجراء در سال۱۳۴۴ خورشیدی / تاجیکستان شناسی
#رودکی
#فردوسی
#ایران_بزرگ_فرهتگی
۴ دی ۱۴۰۳
@paniranist_party
بزرگداشت رودکی
چهارم دی ماه، روز بزرگداشت پدر شعر فارسی، ابوعبدالله رودکی، به انگیزه ولادت وی در سال ۲۴۴ ق گرامی باد. (زادروز فردوسی بزرگ ۳ دی سال ۳۲۹ ق است)
فیلم پیوست، ترانه "بوی جوی مولیان"، با صدای بانو "مرضیه" و استاد "غلامحسین بنان" است.
موسیقی از استاد "روح الله خالقی"،
اجراء در سال۱۳۴۴ خورشیدی / تاجیکستان شناسی
#رودکی
#فردوسی
#ایران_بزرگ_فرهتگی
۴ دی ۱۴۰۳
@paniranist_party
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پاینده ایران
استاد حسن انوری عضو آذربایجانی فرهنگستان زبان و ادب فارسی در هشتصدمین شب از سلسله شبهای بخارا، که با محوریتِ رونمایی از کتاب «از ستیز تا ستایش: فردوسی و شاهنامه به روایتِ شاعرانِ ایران» به قلم نیما ظاهری برگزار شد؛ با خواندن شعری از زندهیاد حسین مسرور، مقام فردوسی بزرگ را گرامی داشت:
تویی دودمانِ هنر را پدر
به تو بازگردد نژادِ هنر
#حسن_انوری
#حسین_مسرور
#فردوسی
۱۹ دی ۱۴۰۳
@paniranist_party
استاد حسن انوری عضو آذربایجانی فرهنگستان زبان و ادب فارسی در هشتصدمین شب از سلسله شبهای بخارا، که با محوریتِ رونمایی از کتاب «از ستیز تا ستایش: فردوسی و شاهنامه به روایتِ شاعرانِ ایران» به قلم نیما ظاهری برگزار شد؛ با خواندن شعری از زندهیاد حسین مسرور، مقام فردوسی بزرگ را گرامی داشت:
تویی دودمانِ هنر را پدر
به تو بازگردد نژادِ هنر
#حسن_انوری
#حسین_مسرور
#فردوسی
۱۹ دی ۱۴۰۳
@paniranist_party
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پاینده ایران
نقالی بانو عارفه جعفری از قصهی رستم و اشکبوس در بیست و چهارمین جشنواره قصه گویی، یزد.
#فردوسی
#نقالی
۲۲ دی ۱۴۰۳
@paniranist_party
نقالی بانو عارفه جعفری از قصهی رستم و اشکبوس در بیست و چهارمین جشنواره قصه گویی، یزد.
#فردوسی
#نقالی
۲۲ دی ۱۴۰۳
@paniranist_party
پاینده ایران
جشن باستانی سَده بر همه ایرانیان خجسته باد
رویداد #جشن_سده یکی از کهنترین جشنهای ایرانی است که به افتخار شناسانده شدن آتش از سوی اهورامزدا به هوشنگشاه پیشدادی و به عنوان نمادی از روشنایی، گرما و زندگی توسط ایرانیان برگزار میشود.
شاعر ملی #فردوسی بزرگ در #شاهنامه میفرماید:
بگفتا فروغی است این ایزدی
پرستید باید اگر بخردی
شب آمد بر افروخت آتش چو کوه
همان شاه در گرد او با گروه
یکی جشن کرد آن شب و باده خورد
سده نام آن جشن فرخنده کرد
ز هوشنگ ماند این سده یادگار
بسی باد چون او دگر شهریار
این جشن در دهمین شب از بهمنماه (۵۰ روز مانده به نوروز) برگزار میشود و از آیینهای زرتشتی و میراث فرهنگی ایرانی است که امروزه نیز نزد ملیگرایان و ایراندوستان از جایگاه تاریخی و ویژهای برخوردار است.
آتش جانبخشی که در جشن #سده برافروخته میشود، نماد روشنایی و امید است که فروزانی آن، تاریکی و سردی زمستان را میزداید و با گرمای زندگی، نوید پیروزی دوبارهٔ نور بر تاریکی و اهریمن را به ما میدهد.
چهارشنبه، ۱۰ بهمن ۱۴۰۳
پاینده ایران
#حزب_پانایرانیست
@paniranist_party
جشن باستانی سَده بر همه ایرانیان خجسته باد
رویداد #جشن_سده یکی از کهنترین جشنهای ایرانی است که به افتخار شناسانده شدن آتش از سوی اهورامزدا به هوشنگشاه پیشدادی و به عنوان نمادی از روشنایی، گرما و زندگی توسط ایرانیان برگزار میشود.
شاعر ملی #فردوسی بزرگ در #شاهنامه میفرماید:
بگفتا فروغی است این ایزدی
پرستید باید اگر بخردی
شب آمد بر افروخت آتش چو کوه
همان شاه در گرد او با گروه
یکی جشن کرد آن شب و باده خورد
سده نام آن جشن فرخنده کرد
ز هوشنگ ماند این سده یادگار
بسی باد چون او دگر شهریار
این جشن در دهمین شب از بهمنماه (۵۰ روز مانده به نوروز) برگزار میشود و از آیینهای زرتشتی و میراث فرهنگی ایرانی است که امروزه نیز نزد ملیگرایان و ایراندوستان از جایگاه تاریخی و ویژهای برخوردار است.
آتش جانبخشی که در جشن #سده برافروخته میشود، نماد روشنایی و امید است که فروزانی آن، تاریکی و سردی زمستان را میزداید و با گرمای زندگی، نوید پیروزی دوبارهٔ نور بر تاریکی و اهریمن را به ما میدهد.
چهارشنبه، ۱۰ بهمن ۱۴۰۳
پاینده ایران
#حزب_پانایرانیست
@paniranist_party
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پاینده ایران
فیلمی تاریخی از سخنان شادروان دکتر رکن الدین همایونفرخ، درباره فردوسی بزرگ در سال ۱۳۵۴ خورشیدی
حکیم توس فردوسی بزرگ خود به صراحت میگوید که علّت گِردآوری داستانهای شاهنامه در خداینامههای پیش از او، آن بوده که اندیشمندان ایرانی میخواستند بدانند که چرا وضعیت سیاسی ایران از آن شکوه دوران باستان، بدینجا کشیده شده است؟!
در واقع این اثر سترگ، #شاهنامه نامهی ملّت ایران است،
آنچه مسلم هست اینکه فردوسی در شاهنامه میخواهد علت سقوط سیاسی امپراتوری ایران را بررسی کند.
یونسکو شاهنامهٔ #فردوسی_بزرگ را یکی از سه اثر برجستهٔ جهان معرفی کرده است.
(از کانال تلگرامی تحلیل و رصد)
#شاهنامه
۱۰ بهمن ۱۴۰۳
@paniranist_party
فیلمی تاریخی از سخنان شادروان دکتر رکن الدین همایونفرخ، درباره فردوسی بزرگ در سال ۱۳۵۴ خورشیدی
حکیم توس فردوسی بزرگ خود به صراحت میگوید که علّت گِردآوری داستانهای شاهنامه در خداینامههای پیش از او، آن بوده که اندیشمندان ایرانی میخواستند بدانند که چرا وضعیت سیاسی ایران از آن شکوه دوران باستان، بدینجا کشیده شده است؟!
در واقع این اثر سترگ، #شاهنامه نامهی ملّت ایران است،
آنچه مسلم هست اینکه فردوسی در شاهنامه میخواهد علت سقوط سیاسی امپراتوری ایران را بررسی کند.
یونسکو شاهنامهٔ #فردوسی_بزرگ را یکی از سه اثر برجستهٔ جهان معرفی کرده است.
(از کانال تلگرامی تحلیل و رصد)
#شاهنامه
۱۰ بهمن ۱۴۰۳
@paniranist_party
پاینده ایران
مبادا گفته باشی فردوسی!
امروز یک دگر اندیش را در محل آرامگاه فردوسی دستگیر کردند به جرم فیلمبرداری!
میگویند فیلمبرداری در آرامگاه فردوسی ممنوع است!
میترسند کسی با فردوسی سخن از ایران بگوید و فیلم آن را پخش کند. از ایران، از فردوسی، از شاهنامه و از شاهان گفتن جرم است.
«دهانت را میبویند
مبادا که گفته باشی دوستت میدارم»
#ایران
#فردوسی
۱۴ بهمن ۱۴۰۳
@paniranist_party
مبادا گفته باشی فردوسی!
امروز یک دگر اندیش را در محل آرامگاه فردوسی دستگیر کردند به جرم فیلمبرداری!
میگویند فیلمبرداری در آرامگاه فردوسی ممنوع است!
میترسند کسی با فردوسی سخن از ایران بگوید و فیلم آن را پخش کند. از ایران، از فردوسی، از شاهنامه و از شاهان گفتن جرم است.
«دهانت را میبویند
مبادا که گفته باشی دوستت میدارم»
#ایران
#فردوسی
۱۴ بهمن ۱۴۰۳
@paniranist_party
پاینده ایران
بزرگترین سردیس از حکیم فرزانه، ابوالقاسم فردوسی در ایران
▪️ارتفاع: حدود هشت و نیم متر؛ واقع در میدان علوم دانشگاه فردوسی مشهد
▫️طراح: محسن سراجی
▫️رونمایی: زمستان ۱۴۰۰
(از کانال تلگرامی آذریها)
#فردوسی
۱۵ بهمن ۱۴۰۳
@paniranist_party
بزرگترین سردیس از حکیم فرزانه، ابوالقاسم فردوسی در ایران
▪️ارتفاع: حدود هشت و نیم متر؛ واقع در میدان علوم دانشگاه فردوسی مشهد
▫️طراح: محسن سراجی
▫️رونمایی: زمستان ۱۴۰۰
(از کانال تلگرامی آذریها)
#فردوسی
۱۵ بهمن ۱۴۰۳
@paniranist_party
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پاینده ایران
من در تــنِ خـــود، رگِ کیــانی دارم
در رگ، همه خــــونِ پهلـــــوانی دارم
با آن همه تُرکتازی و فتنه هنوز
در دست، درفـــــشِ کـــاویانــی دارم
بخش پایانی سخنانِ سجاد آیدنلو - استادِ زبان و ادبیات فارسی و شاهنامهپژوه نامدار ایرانی و زادهی شهر ارومیه - در نشستِ تخصصی "چشماندازِ وحدت ملی ایران و نقش آذربایجان" در روز نهم شهریور ۱۴۰۲ خورشیدی در شهر تبریز.
(ایران دل)
#ایران
#فردوسی
۲۲ بهمن ۱۴۰۳
@paniranist_party
من در تــنِ خـــود، رگِ کیــانی دارم
در رگ، همه خــــونِ پهلـــــوانی دارم
با آن همه تُرکتازی و فتنه هنوز
در دست، درفـــــشِ کـــاویانــی دارم
بخش پایانی سخنانِ سجاد آیدنلو - استادِ زبان و ادبیات فارسی و شاهنامهپژوه نامدار ایرانی و زادهی شهر ارومیه - در نشستِ تخصصی "چشماندازِ وحدت ملی ایران و نقش آذربایجان" در روز نهم شهریور ۱۴۰۲ خورشیدی در شهر تبریز.
(ایران دل)
#ایران
#فردوسی
۲۲ بهمن ۱۴۰۳
@paniranist_party
پاینده ایران
افتتاح خِردسرای فردوسی در ترکیه
آیین گشایش خردسرای فردوسی در ترکیه (یالووا) برگزار میشود.
به گزارش ایسنا، دهمین خردسرای فردوسی به مناسبت سپندارمذگان در ترکیه (یالووا) از ساعت ۱۲ (به وقت ترکیه)، ساعت ۱۲:۳۰ (به وقت ایران) روز یکشنبه ۲۸ بهمن با سخنرانی نعمت ییلدریم، محمدجعفر یاحقی و علیرضا قیامتی در فرهنگستان و انجمن ایرانیان یالووا افتتاح خواهد شد. /کانال تلگرامی آذریها
#فردوسی
#شاهنامه
۲۸ بهمن ۱۴۰۳
@paniranist_party
افتتاح خِردسرای فردوسی در ترکیه
آیین گشایش خردسرای فردوسی در ترکیه (یالووا) برگزار میشود.
به گزارش ایسنا، دهمین خردسرای فردوسی به مناسبت سپندارمذگان در ترکیه (یالووا) از ساعت ۱۲ (به وقت ترکیه)، ساعت ۱۲:۳۰ (به وقت ایران) روز یکشنبه ۲۸ بهمن با سخنرانی نعمت ییلدریم، محمدجعفر یاحقی و علیرضا قیامتی در فرهنگستان و انجمن ایرانیان یالووا افتتاح خواهد شد. /کانال تلگرامی آذریها
#فردوسی
#شاهنامه
۲۸ بهمن ۱۴۰۳
@paniranist_party
پاینده ایران
چرا فردوسی سی سال از عمر خود را صرف سرودن شاهنامه و پراکندن پیام آن در میان ایرانیان کرده است؟
بیست و پنجم اسفند ماه، سالروزِ پایان سرایش شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی، گرامی باد.
«چرا فردوسی سی سال از عمر خود را صرف سرودنِ شاهنامه و پراکندن پیام آن در میان ایرانیان کرده است؟ در پاسخ باید گفت درست به همین ملاحظات، او از یکسو میدید که روح ملی ایران، پس از چهارصد سال خمودگی و خودگمکردگی در قالب برآمدنِ خاندانهای ایرانی و تأسیس شهریاریهایی که نیمنگاهی به خِردِ سیاسی در گذشتههای دور داشتند، جان تازهای گرفته است. از سوی دیگر شاهد بود که خطرِ بازگشت به وضعی که در گذشته عاملِ فسادِ شهریاری شده بود همچنان وجود دارد. میدید در بغداد خلیفهای نشسته است که مدعی حاکمیتِ برتر بر سرزمین ایران هم هست.
او در سن پنجاه و هشت سالگی در گرماگرم کار بر روی شاهنامه میدید که گیتی هنوز به چه روالی است به همین دلیل امیدوار بود شاید بتواند آن حکمتِ ملی را دوباره زنده کند و نشان دهد که مصلحت کشورداری یک چیز است و مصلحتِ خِرد و دین به عنوانِ مراجعِ قانونگذاری وجدانِ اخلاقی فرد، چیزی دیگر.
اما محمود غزنوی که با همهی قدرتِ خویش، همچنان منشورِ مشروعیت از همان خلیفهی بغداد میگرفت چگونه میتوانست، این پیام فردوسی را به گوش جان بشنود یا جامعهای که آلودهی اندیشههای نیهیلیستی صوفیانه بود و به سیاست هم به دیدهی درویشمآبی مینگریست چگونه ممکن بود در سخن فردوسی، هستهی درست و عقلانی یک حکمتِ سیاسی را ببیند، نه رمز و رازهای صوفیانه را همه در ذمِّ قدرت و تشویق به روی برگرداندن از آن؟!
اگر سخن فردوسی، هنوز بر دل ما مینشیند، چه دلیلی جز این میتواند داشته باشد که آن الگوی شهریاری او، هیچگاه در ایران تحقق نیافته و روح ملی، همچنان در جستوجوی آن است؟ پس آن امیدی که فردوسی به بازگشت به حکمت ملی و بازیافتن مبانی خِرد سیاسی در ایران داشت، هنوز به قوت خود باقی است و بنابراین می توان گفت که عمرِ کارکردهای اجتماعیِ شاهنامه، هنوز به سر نرسیده است.
اگر ما ایرانیان دریابیم که شهریاری یا کشورداری امری وراء مصالح یک فرد، یک طایفه، یک قبیله یا یک طبقه است و گوهری عام دارد؛ اگر دریابیم که لازمه کار شهریاری این نیست که با شریعتمداری در آمیزد و تناقضهای حاصل از این آمیختگی را - خدای ناکرده - به نفع شریعت و به ضرر کشور، حل کند؛ اگر دریابیم که گوهر شهریاری، برآیندِ روندِ رشدِ آزادانهی جامعه مدنی است؛ میتوان یقین داشت که آزادهمَردِ طوس، هزار سال پس از مرگ، پاداش شایستهای را که محمود غزنوی از وی دریغ داشت، سرانجام به دست آورده است.»
(باقر پرهام، از کتاب «با نگاه فردوسی؛ مبانی نقد خِردِ سیاسی»)
#فردوسی
#شاهنامه
۲۵ اسفند ۱۴۰۳
@paniranist_party
چرا فردوسی سی سال از عمر خود را صرف سرودن شاهنامه و پراکندن پیام آن در میان ایرانیان کرده است؟
بیست و پنجم اسفند ماه، سالروزِ پایان سرایش شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی، گرامی باد.
«چرا فردوسی سی سال از عمر خود را صرف سرودنِ شاهنامه و پراکندن پیام آن در میان ایرانیان کرده است؟ در پاسخ باید گفت درست به همین ملاحظات، او از یکسو میدید که روح ملی ایران، پس از چهارصد سال خمودگی و خودگمکردگی در قالب برآمدنِ خاندانهای ایرانی و تأسیس شهریاریهایی که نیمنگاهی به خِردِ سیاسی در گذشتههای دور داشتند، جان تازهای گرفته است. از سوی دیگر شاهد بود که خطرِ بازگشت به وضعی که در گذشته عاملِ فسادِ شهریاری شده بود همچنان وجود دارد. میدید در بغداد خلیفهای نشسته است که مدعی حاکمیتِ برتر بر سرزمین ایران هم هست.
او در سن پنجاه و هشت سالگی در گرماگرم کار بر روی شاهنامه میدید که گیتی هنوز به چه روالی است به همین دلیل امیدوار بود شاید بتواند آن حکمتِ ملی را دوباره زنده کند و نشان دهد که مصلحت کشورداری یک چیز است و مصلحتِ خِرد و دین به عنوانِ مراجعِ قانونگذاری وجدانِ اخلاقی فرد، چیزی دیگر.
اما محمود غزنوی که با همهی قدرتِ خویش، همچنان منشورِ مشروعیت از همان خلیفهی بغداد میگرفت چگونه میتوانست، این پیام فردوسی را به گوش جان بشنود یا جامعهای که آلودهی اندیشههای نیهیلیستی صوفیانه بود و به سیاست هم به دیدهی درویشمآبی مینگریست چگونه ممکن بود در سخن فردوسی، هستهی درست و عقلانی یک حکمتِ سیاسی را ببیند، نه رمز و رازهای صوفیانه را همه در ذمِّ قدرت و تشویق به روی برگرداندن از آن؟!
اگر سخن فردوسی، هنوز بر دل ما مینشیند، چه دلیلی جز این میتواند داشته باشد که آن الگوی شهریاری او، هیچگاه در ایران تحقق نیافته و روح ملی، همچنان در جستوجوی آن است؟ پس آن امیدی که فردوسی به بازگشت به حکمت ملی و بازیافتن مبانی خِرد سیاسی در ایران داشت، هنوز به قوت خود باقی است و بنابراین می توان گفت که عمرِ کارکردهای اجتماعیِ شاهنامه، هنوز به سر نرسیده است.
اگر ما ایرانیان دریابیم که شهریاری یا کشورداری امری وراء مصالح یک فرد، یک طایفه، یک قبیله یا یک طبقه است و گوهری عام دارد؛ اگر دریابیم که لازمه کار شهریاری این نیست که با شریعتمداری در آمیزد و تناقضهای حاصل از این آمیختگی را - خدای ناکرده - به نفع شریعت و به ضرر کشور، حل کند؛ اگر دریابیم که گوهر شهریاری، برآیندِ روندِ رشدِ آزادانهی جامعه مدنی است؛ میتوان یقین داشت که آزادهمَردِ طوس، هزار سال پس از مرگ، پاداش شایستهای را که محمود غزنوی از وی دریغ داشت، سرانجام به دست آورده است.»
(باقر پرهام، از کتاب «با نگاه فردوسی؛ مبانی نقد خِردِ سیاسی»)
#فردوسی
#شاهنامه
۲۵ اسفند ۱۴۰۳
@paniranist_party
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پاینده ایران
سخنرانی پرشور زندهیاد دکتر عزتالله همایون فر در باره ایران، شاهنامه، فردوسی، عشق به وطن و راز ماندگاری ایران.
#ایران
#فردوسی
#شاهنامه
۱۳ فروردین ۱۴۰۴
@paniranist_party
سخنرانی پرشور زندهیاد دکتر عزتالله همایون فر در باره ایران، شاهنامه، فردوسی، عشق به وطن و راز ماندگاری ایران.
#ایران
#فردوسی
#شاهنامه
۱۳ فروردین ۱۴۰۴
@paniranist_party
پاینده ایران
اساس در شاهنامه
«– امروزه برای ما، داشتنِ "قانون اساسی" امری طبیعیست و تقریباً همه کشورها در دنیا "قانون اساسی" دارند. اما در گذشته اینگونه نبوده است.
– مفهومی داریم به نام "پولیتیا" در یونان که به واژۀ "پولیس" یعنی شهر، ربط دارد. پولیتیا، انگار یک ظرفیست که مظروفِ سیاسیِ یونان در آن، شکل میگیرد. در روم این میشود "کنسطیطوسیون"؛ مفهوم آشنایی که از مشروطه در ایران معروف شده و در مورد آن صحبت میشود، این همان قانون اساسیست؛ آنچه که برای رابطۀ ملت و دولت (با تسامح در بکارگیری واژۀ ملت و دولت) و رابطۀ حاکمان و محکومان، یک اساس تعیین میکند که امروزه بدان "قانون اساسی" میگوییم (کنسطیطوسیون و پولیتیای یونانی).
مرحوم استاد محمدعلی فروغی، اسم این را "اساس" گذاشتند. عرضم در این سخنرانی از "اساس"، این است. هر حکومتی اساس دارد، هر جامعهای، اساس دارد، روابط محکومان و حاکمان، براساس این "اساس" شکل میگیرد؛ همانچیزی که امروزه بدان، "قانون اساسی" میگوییم.
– اگر از همگان بپرسیم، خواهند گفت که ما "اساس" را در دورۀ مشروطه، از بلژیک و فرانسه گرفتهایم. از منظری و تاحدوی این قولِ معروف، درست است؛ ولی آیا ما تا مشروطه، "بیاساس" بودهایم و در این ۱۲۰ سال، صاحبِ آیین شدهایم؟! بهنظر نمیرسد که در این ۲۵۰۰ سالی که از کوروش بزرگ تا مشروطه، ما دولت داشتهایم، "بیاساس" بوده باشیم.
– حتی اصناف ما در تاریخ، هر صنفی برای خود "فتوّتنامه" داشته است؛ مایی که برای بقال، دلّاک و عطار، فتوّتنامه و آییننامههای دقیق داشتهایم، آیا میشود که برای حکومت و شاهان، "اساس" نداشته باشیم؟!
– ایرانی بودن یک نظمِ اهوراییست. هنگامِ کاویدنِ پایههای ایرانی بودن، به یک نظمِ اهورایی میرسیم که اسمش، "داد" است. نظمی که همه عناصر بشری و فرابشری در یک حالت منسجمی هستند. چطور میشود که در این نظمِ اهوراییِ ایرانی همهچیز تعریف و حسابی داشته باشد، اما حکومت، تعریفی و حسابی نداشته باشد؟!
– اگر چنین تعریفی و حسابی نبوده، چگونه هخامنشیان، چنین شاهنشاهی بزرگی را اداره میکردند؟ آیا میشود بدون "اساس" اداره کرد؟ آیا دورۀ معظم ساسانی، میشود بدون "اساس" اداره شود؟! و ...
– پس اگر بپذیریم که ما "اساس" داشتهایم، شاهنامۀ فردوسی چه کمکی برای فهم این "اساس" میکند؟
– این "اساس" یک بنیانِ هستیشناختی دارد. هر اساسی در دنیا مثل قانون اساسی آمریکا، یک بنیانِ هستیشناختی دارد. "اساس" ما هم یک بنیانِ هستیشناختی دارد که در شاهنامه از گیومرت (پادشاه اساطیری) تا یزگردِ شهریار (پادشاه تاریخی)، میشود آن "اساس" را شناسایی کرد.
– بنیان هستیشناختی یک کارکردِ بسیار قوی در این "اساس" دارد. علم حقوق اساسی، رابطۀ حاکمان و محکومان را توضیح میدهد. بنیانهای هستیشناختی این رابطه را تنظیم میکند.
– در شاهنامه هر شاهی که بر تخت مینشیند میگوید که من چه خواهم کرد و چه نخواهم کرد. این چه خواهم کرد و چه نخواهم کردها، "اساس" را توضیح میدهد. سپس بزرگان و نخبگان بر شاه، آفرین میخواندند و به نوعی تأيید میکردند.
– مفهوم "داد" در شاهنامه یک "اساس" است و پیوندش با مفهومِ "خرد" است. یعنی "داد" با "خرد" و عقل سلیم پذیرفته و فهمیده میشود.
– در دایرۀ آگاهی سنتی ما، "اساس" کارکردی کاملاً طبیعی داشته است. مسئله از جایی شروع میشود که ما میخواهیم این آگاهی طبیعی و مربوط به زندگی روزمرۀ را به یک متن، به نام "قانون اساسی" تبدیل کنیم.»
(بخشی از سخنرانی دکتر جواد رنجبر درخشیلر در ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ با عنوان «اساس در شاهنامه» در خانه اندیشمندان علوم انسانی، همایش «شاهنامه و مطالعاتِ بین رشتهای در علوم انسانی»، برگفته از کانال تلگرامی ملیگرایی ایرانی/ شاهنامهپژوهی)
#ایران
#شاهنامه
#فردوسی
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
اساس در شاهنامه
«– امروزه برای ما، داشتنِ "قانون اساسی" امری طبیعیست و تقریباً همه کشورها در دنیا "قانون اساسی" دارند. اما در گذشته اینگونه نبوده است.
– مفهومی داریم به نام "پولیتیا" در یونان که به واژۀ "پولیس" یعنی شهر، ربط دارد. پولیتیا، انگار یک ظرفیست که مظروفِ سیاسیِ یونان در آن، شکل میگیرد. در روم این میشود "کنسطیطوسیون"؛ مفهوم آشنایی که از مشروطه در ایران معروف شده و در مورد آن صحبت میشود، این همان قانون اساسیست؛ آنچه که برای رابطۀ ملت و دولت (با تسامح در بکارگیری واژۀ ملت و دولت) و رابطۀ حاکمان و محکومان، یک اساس تعیین میکند که امروزه بدان "قانون اساسی" میگوییم (کنسطیطوسیون و پولیتیای یونانی).
مرحوم استاد محمدعلی فروغی، اسم این را "اساس" گذاشتند. عرضم در این سخنرانی از "اساس"، این است. هر حکومتی اساس دارد، هر جامعهای، اساس دارد، روابط محکومان و حاکمان، براساس این "اساس" شکل میگیرد؛ همانچیزی که امروزه بدان، "قانون اساسی" میگوییم.
– اگر از همگان بپرسیم، خواهند گفت که ما "اساس" را در دورۀ مشروطه، از بلژیک و فرانسه گرفتهایم. از منظری و تاحدوی این قولِ معروف، درست است؛ ولی آیا ما تا مشروطه، "بیاساس" بودهایم و در این ۱۲۰ سال، صاحبِ آیین شدهایم؟! بهنظر نمیرسد که در این ۲۵۰۰ سالی که از کوروش بزرگ تا مشروطه، ما دولت داشتهایم، "بیاساس" بوده باشیم.
– حتی اصناف ما در تاریخ، هر صنفی برای خود "فتوّتنامه" داشته است؛ مایی که برای بقال، دلّاک و عطار، فتوّتنامه و آییننامههای دقیق داشتهایم، آیا میشود که برای حکومت و شاهان، "اساس" نداشته باشیم؟!
– ایرانی بودن یک نظمِ اهوراییست. هنگامِ کاویدنِ پایههای ایرانی بودن، به یک نظمِ اهورایی میرسیم که اسمش، "داد" است. نظمی که همه عناصر بشری و فرابشری در یک حالت منسجمی هستند. چطور میشود که در این نظمِ اهوراییِ ایرانی همهچیز تعریف و حسابی داشته باشد، اما حکومت، تعریفی و حسابی نداشته باشد؟!
– اگر چنین تعریفی و حسابی نبوده، چگونه هخامنشیان، چنین شاهنشاهی بزرگی را اداره میکردند؟ آیا میشود بدون "اساس" اداره کرد؟ آیا دورۀ معظم ساسانی، میشود بدون "اساس" اداره شود؟! و ...
– پس اگر بپذیریم که ما "اساس" داشتهایم، شاهنامۀ فردوسی چه کمکی برای فهم این "اساس" میکند؟
– این "اساس" یک بنیانِ هستیشناختی دارد. هر اساسی در دنیا مثل قانون اساسی آمریکا، یک بنیانِ هستیشناختی دارد. "اساس" ما هم یک بنیانِ هستیشناختی دارد که در شاهنامه از گیومرت (پادشاه اساطیری) تا یزگردِ شهریار (پادشاه تاریخی)، میشود آن "اساس" را شناسایی کرد.
– بنیان هستیشناختی یک کارکردِ بسیار قوی در این "اساس" دارد. علم حقوق اساسی، رابطۀ حاکمان و محکومان را توضیح میدهد. بنیانهای هستیشناختی این رابطه را تنظیم میکند.
– در شاهنامه هر شاهی که بر تخت مینشیند میگوید که من چه خواهم کرد و چه نخواهم کرد. این چه خواهم کرد و چه نخواهم کردها، "اساس" را توضیح میدهد. سپس بزرگان و نخبگان بر شاه، آفرین میخواندند و به نوعی تأيید میکردند.
– مفهوم "داد" در شاهنامه یک "اساس" است و پیوندش با مفهومِ "خرد" است. یعنی "داد" با "خرد" و عقل سلیم پذیرفته و فهمیده میشود.
– در دایرۀ آگاهی سنتی ما، "اساس" کارکردی کاملاً طبیعی داشته است. مسئله از جایی شروع میشود که ما میخواهیم این آگاهی طبیعی و مربوط به زندگی روزمرۀ را به یک متن، به نام "قانون اساسی" تبدیل کنیم.»
(بخشی از سخنرانی دکتر جواد رنجبر درخشیلر در ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ با عنوان «اساس در شاهنامه» در خانه اندیشمندان علوم انسانی، همایش «شاهنامه و مطالعاتِ بین رشتهای در علوم انسانی»، برگفته از کانال تلگرامی ملیگرایی ایرانی/ شاهنامهپژوهی)
#ایران
#شاهنامه
#فردوسی
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
پاینده ایران
بیست و پنجم اردیبهشت ماه، روز بزرگداشتِ حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی و پاسداشتِ زبانِ ملّی فارسی را گرامی میداریم.
#فردوسی
#شاهنامه
#زبان_فارسی
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
@paniranist_party
بیست و پنجم اردیبهشت ماه، روز بزرگداشتِ حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی و پاسداشتِ زبانِ ملّی فارسی را گرامی میداریم.
#فردوسی
#شاهنامه
#زبان_فارسی
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
@paniranist_party
پاینده ایران
زن و کودک و مرد بردند اسیر
کس آن رنجها را نبد دستگیر
پر از غارت و سوختن شد جهان
چو بیکار شد تخت شاهنشهان
پس آگاهی آمد به روم و به چین
به ترک و به هند و به مکران زمین
که شد تخت ایران ز خسرو تهی
کسی نیست زیبای شاهنشهی
همه تاختن را بیاراستند
به بیدادی از جای برخاستند
چو از تخم شاهنشهان کس نبود
که یارست تخت کیی را بسود
به ایران همی هرکسی دست آخت
به شاهنشهی تیز گردن فراخت
(شاهنامه فردوسی)
#فردوسی
#شاهنامه
#زبان_فارسی
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
زن و کودک و مرد بردند اسیر
کس آن رنجها را نبد دستگیر
پر از غارت و سوختن شد جهان
چو بیکار شد تخت شاهنشهان
پس آگاهی آمد به روم و به چین
به ترک و به هند و به مکران زمین
که شد تخت ایران ز خسرو تهی
کسی نیست زیبای شاهنشهی
همه تاختن را بیاراستند
به بیدادی از جای برخاستند
چو از تخم شاهنشهان کس نبود
که یارست تخت کیی را بسود
به ایران همی هرکسی دست آخت
به شاهنشهی تیز گردن فراخت
(شاهنامه فردوسی)
#فردوسی
#شاهنامه
#زبان_فارسی
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پاینده ایران
لطفی یار ایمان اف خواننده فقید جمهوری آذربایجان( ۱۹۲۸-۲۰۰۷ ) برای فردوسی می خواند
#فردوسی
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
لطفی یار ایمان اف خواننده فقید جمهوری آذربایجان( ۱۹۲۸-۲۰۰۷ ) برای فردوسی می خواند
#فردوسی
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
پاینده ایران
نخستین خدیوی که کشور گشود
سر ِ پادشاهان، کیومرث بود
#فردوسی
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
نخستین خدیوی که کشور گشود
سر ِ پادشاهان، کیومرث بود
#فردوسی
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پاینده ایران
ویدئویی از آرامگاه فردوسی در سال ۱۳۵۰ که دقیقهای از مستندیست دربارۀ مشهد، ساختۀ حسین ترابی.
پی افکندم از نظم کاخی بلند / که از باد و باران نیابد گزند
(از کانال تلگرامی مهدی تدینی)
#فردوسی
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
ویدئویی از آرامگاه فردوسی در سال ۱۳۵۰ که دقیقهای از مستندیست دربارۀ مشهد، ساختۀ حسین ترابی.
پی افکندم از نظم کاخی بلند / که از باد و باران نیابد گزند
(از کانال تلگرامی مهدی تدینی)
#فردوسی
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party