انتشارات ‌روزنه
2.74K subscribers
1.5K photos
165 videos
38 files
1.52K links
کسی تنهاست که کتاب نمی‌خواند

آدرس: تهران، خیابان ولیعصر، بالاتر از خیابان شهید بهشتی، کوچه نادر، پلاک 3، واحد 2
شماره تماس:
88721514
86124538
اینستاگرام:
www.instagram.com/rowzanehnashr

ارتباط با ادمین:
@rowzanehadmin
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
#باشگاه_خوانندگان

🔰 یادداشت آقای مانی شهریر بر کتاب "ساکن برج بلند" اثر فیلیپ کی.دیک:

🔹 ...خداوند اما پشتیبان صابرین است. ماه‌ها و فصل‌ها گذشتند و بالاخره بهار امسال، چند روز قبل از افتتاح نمایشگاه کتاب تهران دیدم که کتاب منتشر شده و حالا رفته بالای کپه‌ی "کتاب‌هایی که باید بخوانم" و شده یکی از اولین اولویت‌های خواندنم.

🔸وقتی داشتم اطلاعات کتاب را از اینور و آنور جمع‌وجور می‌کردم به دو نکته‌ی جالب برخوردم. یکی اینکه متوجه شدم علمی‌-تخیلی‌بازهای آنور آب فیلیپ ک. دیک را معمولا PKD (مخفف سه حرف ابتدای نام و نام‌خانوادگی‌اش) صدا می‌زنند. برایم جالب بود! و حالا دارم فکر می‌کنم که چرا مثلا آرتور سی. کلارک را ACC خطاب نمی‌کنند!

🔹نکته دوم اینکه در سایت آمازون متوجه شدم که کتاب "ساکن برج بلند" در طبقه‌بندی و قفسه‌ای با عنوان Alternate History قرار گرفته. همانطور که می‌دانید داستان کتاب برمبنای این فرض شکل گرفته که در جنگ جهانی دوم آلمان نازی و ژاپن (متحدین) پیروز شده‌اند، و نویسنده تلاش می‌کند به ما نشان دهد که در چنین وضعیتی دنیا چه شکلی پیدا می‌کرده. از قرار این طبقه‌بندی Alternate History به کتاب‌ها/داستان‌هایی اختصاص داده شده که برپایه‌ی این مفهومِ "اگر تاریخ یکجور دیگری جلو می‌رفت، چه اتفاقی می‌افتاد!" نوشته شده‌اند. مثلا داستانی را در نظر بگیرید که در ایرانی می‌گذرد که کودتای 28 مرداد 1332 در آن اتفاق نیافتاده و دکتر محمد مصدق همچنان بر سر قدرت باقی مانده است. یا داستان دیگری که در آن ناصرالدین‌شاه در آخرین لحظه از قتل امیرکبیر پشیمان می‌شود، او را می‌بخشد و اجازه می‌دهد تا امیر به همان روش معروف خود ایران را مدیریت و هدایت کند. واقعا اگر این اتفاقات جور دیگری افتاده بودند، الان دنیایمان چه شکل و وضعی داشت؟

🔸قفسه‌ی Alternate History در وب سایت آمازون خیلی مفصل نیست و شاید شاخص‌ترین کتاب در این قفسه همین "ساکن برج بلند" (به همراه اثری از استفن کینگ با عنوان 63-11-22) باشد. حدس می‌زنم اگر کمی بیشتر کندوکاو کنم معلوم خواهد شد که  افتخار ابداع این مفهوم به نام PKD و همین کتاب "ساکن برج بلند" ثبت شده است. که اگر اینطور باشد یکی دیگر از دلایل اهمیت او در ادبیات علمی-تخیلی است.

🔹نکته آخر اینکه به نظر می‌رسد PKD در پایان داستانش، همانند آنچه که در سریال ساخت آمازون (حداقل تا اینجا) اتفاق افتاده (بله، سریال تلویزیونی هم محصول آمازون است!)، اجازه نداده که جولیا و دیگر قهرمان‌هایش تصمیم مشخصی بگیرند و آنطور که من دلم برایش تنگ شده، خوبی بر بدی پیروز شود. 

#باشگاه_خوانندگان
#ساکن_برج_بلند
@rowzanehnashr
📌 آیا می‌توان کتابی را از روی عنوانش قضاوت کرد؟

🔹همه ما می‌دانیم که نباید هیچ کتابی را از روی جلدش قضاوت کرد اما آیا می‌توان کتابی را با توجه به عنوانش مورد ارزشیابی قرار داد؟

🔸به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از بوک‌سلر، چند بار کتابی را انتخاب کرده‌اید و عنوانش شما را مجاب به خریدنش کرد؟ یا از خریدن کتابی به خاطر عنوانش صرف‌نظر کرده‌اید؟ عنوان یک کتاب از اهمیت زیادی برخوردار است. عنوان یک کتاب به اندازه محتوای آن اهمیت دارد. اگر یک کتاب عنوان خوبی نداشته باشد خریداران از کنارش عبور و به آن بی‌توجهی می‌کنند..

🔹نویسندگان هم برای انتخاب کتاب مشقات زیادی را متحمل می‌شوند و عناوین زیادی را انتخاب می‌کنند تا به نامی ایده‌ال برسند. انتخاب عنوانی مناسب اصلاً آسان نیست. مارگارت میچل نویسنده کتاب «بر باد رفته» است و پیش از انتخاب این نام، عناوینی چون «فردا روز دیگری است» و «شورشیان تحت کنترل هستند» را در نظر گرفته بود. عناوینی که بسیار بی‌مزه به نظر می‌رسند!

🔸نمونه دیگر «کشتن مرغ مینا» نوشته هارپر لی است. تصور کنید اگر نویسنده آمریکایی نام‌هایی را که پیش از «کشتن مرغ مینا» انتخاب کرده بود بر روی کتاب می‌گذاشت! لی تصمیم گرفته بود «آتیکوس» را به عنوان نام کتاب برگزیند. عنوانی که به نظر می‌رسد اگر تصویب می‌شد بر فروش و محبوبیت کتاب در میان خوانندگان تأثیری منفی می‌گذاشت.

🔹جین آستن، نویسنده انگلیسی قصد داشت داستان «غرور و تعصب» را در آغاز «احساسات اولیه» بنامد. داستان «سالار مگس‌ها» نوشته ویلیام گلدینگ قرار بود تحت عنوان «غریبه‌های درون» وارد بازار کتاب شود. «تبصره 22» نوشته جوزف هلر قرار بود «تبصره 11» باشد.

🔸قطعاً انتخاب عنوان یک کتاب به گرایشات موجود در زمانه انتشار کتاب نیز مربوط است. اگر به رمان‌های قرن نوزدهم دقت کنید درمی‌یابید که نویسندگان شخصیت‌های اصلی کتاب را به عنوان اسم انتخاب می‌کردند. «اولیور توئیست»، «مادام بواری»، «آنا کارنینا»، «سیلاس مارنر»، یا «موبی دیک چند نمونه از این دست آثار هستند. دیگر عنوان محبوب آثار در قرن نوزدهم نام مکان‌هایی بود که داستان در آن رخ می‌داد. «بلندی‌های بادگیر»، «آسیاب رودخانه فلاس»، «منسفیلد پارک»، و «میدان واشنگتن» نمونه‌هایی از این دست هستند.

🔹نویسندگان قرن بیستم علاقه زیادی به نثر شاعرانه داشتند. «موش‌ها و آدم‌ها»، «زنگ‌ها برای که به صدا درمی‌آیند»، و «لطیف است شب» نمونه‌هایی از داستان‌های قرن بیستم هستند.

🔸در نهایت اهمیت عنوانی مناسب غیرقابل‌انکار است. عناوین بلند خواننده را خسته می‌کند و توجه‌اش را جلب نمی‌کند. البته این موضوع سبب نمی‌شود بتوانیم کتابی را بر اساس عنوان آن قضاوت کنیم. گاهی پس از خواندن کتاب درمی‌یابیم محتوایی بسیار جذاب دارد و عنوان کتاب حق مطلب را ادا نکرده است. عنوان خوب برای یک کتاب بسیار ضروری است اما یاد بگیریم کتابی را از روی ظاهر و عنوانش قضاوت نکنیم.

#عمومی
@rowzanehnashr
🎧 در اپلیکیشن "واو خوان" می توانید بسیاری از کتاب های نشر روزنه را بشنوید.

🔻قسمتی از کتاب فهم فلسفه را در پست بعد برایتان به اشتراک خواهیم گذاشت
@vavkhan
@rowzanehnashr
Forwarded from اتچ بات
#بریده
#غول_مدفون

...ما می‌ترسیم تیغه شمشیر را حتی در معرض هوا قرار دهیم، مبادا بخش کوچکی از لبه‌اش از بین برود.»
«جدی؟ تیغ تیز موضوع مهمی است جناب ویستن، دراین‌باره بحثی ندارم؛ اما خیلی شلوغش نکرده‌اند؟ گام‌های درست، تدبیر جنگی صحیح، شجاعت و آرامش. و آن سرکشی اندک که پیش‌بینی حرکات یک جنگجو را سخت می‌کند. این چیزهایی است که سرنوشت یک مصاف را تعیین می‌کند آقا، و آگاهی از این‌که اراده خدا است که باعث پیروزی فرد می‌شود.»

📌در مورد غول مدفون:
غول مدفون جایی شروع می‌شود که زوجی به امید پیدا کردن پسرشان که سال‌هاست او را ندیده‌اند رهسپار سفر به سرزمینی آشفته، پر از مه و باران می‌شوند. سفری پر از خطر و اتفاقات عجیب، نکته دیگر این است که در این سفر گوشه‌های تاریک و فراموش شده‌ای از عشقشان را به هم آشکار می‌کنند.

📚 @rowzanehnashr
🎭 #مجموعه_هزارتو

نام کتاب : پنج نمایشنامه تک‌پرده‌ای
نویسنده : لوییجی پیراندللو
مترجم : ایرج انور
چاپ : اول
قطع : وزیری
سال چاپ : 1397
تعداد صفحه : 140
قیمت : 145,000 ریال


وقتی نام لوییجی پیراندِللو آورده ‌می‌شود در وهله‌ی اول به نقش او در نوشتن نمایشنامه‌های بسیار و تأثیرش در تحول تئاترِ قرن بیستم فکر می‌کنیم. اما او، پیش از پرداختن به کار تئاتر، سال‌ها دست‌اندرکار نوشتنِ آثار غیرتئاتری بود و چند رمان و صدها داستان کوتاه نوشته بود و شهرتی زیاد در آن زمینه داشت. نخستین کار تئاتریِ بسیار موفق او با عنوانِ «خوب فکر کن، جاکومینو! » گام بزرگش به سوی نمایشنامه‌نویسی محسوب می‌شود. این کار در ژوئیه‌ی سال ۱۹۱۶ به صحنه رفت. در این باره در نامه‌ای به پسرش استفانو می‌نویسد: « نمایش خوب فکر کن، جاکومینو! چندین اجرا با موفقیت فراوان داشته و مطمئنا پیروزمندانه در تمام شبه جزیره (ایتالیا) خواهد گردید. ... تعهد داده‌ام که کار دیگری برای ماه اکتبر آینده تحویلش بدهم و امیدوارم به قولم وفا کنم، اما خودت می‌دانی که تئاتر زیاد مرا وسوسه نمی‌کند » در واقع پیراندللو نسبتا دیر و بر خلاف میل خودش به تئاتر رو آورد. در حالی‌که می‌توان گفت که شکوفاییِ طبیعیِ هنر پیراندللو را تئاتر به کمال می‌رساند. به هرحال داستا‌ن‌های او هم اساس و ساختار نمایشی داشتند و شامل گفتگو های پرشور و تئاتری بودند. در واقع می‌توانیم این کتاب و باقیِ تک پرده‌ای‌های پیراندللو را مدرک زنده‌ای برای اثبات این ادعا حساب کنیم چون‌که تمام این تک پرده‌ای‌ها، به جز «چِه چِه»، سال‌ها قبل به صورت داستان کوتاه منتشر شده بوده‌اند که نویسنده بعدا با تغییرات بسیار کوچکی آنها را بدل به نمایشنامه کرده است.

#انتشارات_روزنه #نمایشنامه #ایرج_انور

http://farsiup.com/images/zqc5bj9us3litlrx9qxv.jpg

https://t.me/rowzanehnashr
📌چطور بیشتر و بهتر کتاب بخوانم؟
#قسمت_دوم

۲- نترسید و عذاب وجدان نگیرید، کتاب را نیمه رها کنید!

🔸وسوسه شدیدی که بین بیشتر کرم کتاب‌ها وجود دارد این است که نمی‌توانند کتاب را تمام نکرده رها کنند، حتی اگر به شدت از آن کتاب متنفر باشند. نیمه رها کردن کتاب در ذهن این افراد چیزی شبیه خیانت به کتاب است، چیزی شبیه بی‌احترامی به کتاب.

🔹اما این نکته را فراموش نکنید: اگر کتابی را بخوانید که به آن علاقه‌ای ندارید، هم میزان مطالعه شما پایین می‌آید (مثلا به جای اینکه کتاب را در ۵ روز تمام کنید در ۱۰ روز تمام می‌کنید.) و هم علاقه شما به کتاب کمتر می‌شود. (ترس از اینکه بازهم به کتاب‌های بد برخورد کنید بیشتر می‌شود.) پس این وسوسه ذهنی را در خود کاهش دهید و کتابی که خوب نیست یا شما را جذب نمی‌کند رها کنید.

🔸به این فکر کنید که خواندن این کتاب در این برهه زمانی مناسب حال من نیست و بعدا در شرایط دیگری به سراغ آن خواهم رفت. و یا به طور کلی خود را ارزشمندتر از کتاب بدانید! به این فکر کنید که کتاب مد نظر چیزی به من اضافه نخواهد کرد. یا حتی به این فکر کنید که می‌توانستم وقت خودم را صرف کتاب ارزشمند‌تری کنم.

🔹باور کنید تعداد کتاب‌هایی که می‌توانید از خواندن آن‌ها لذت ببرید، بسیار بیشتر از آن است که حتی فکرش را هم بکنید.

[ ادامه دارد...]

#کتابخوان
@rowzanehnashr
🔺 بریده ای از کتاب "ما چگونه ما شدیم"

🔹نویسنده: صادق زیباکلام

#بریده
#انتشارات_روزنه
@rowzanehnashr
🎧 نسخه صوتی "چرا ملت ها شکست میخورند؟" را در اپلیکیشن نوار بشنوید.

🔻دیگر کتاب های انتشارات روزنه را نیز در این اپلیکیشن دنبال کنید🔺
@rowzanehnashr
📌چطور بیشتر و بهتر کتاب بخوانم؟
#قسمت_دوم

۳.زمان مشخصی را برای کتاب خواندن در نظر بگیرید.

🔹در طول شبانه‌روز زمان‌های خاصی را مشخص کنید و حتما در این ساعات مطالعه کنید. این طوری ذهن شما شرطی می‌شود و خودبه‌خود در آن زمان مغز، شما را به سمت کتاب می‌برد. اگر برای مدت زیادی این کار را انجام دهید کتاب خواندن به بخشی از زندگی شما تبدیل می‌شود و اگر روزی مطالعه نکنید، شبیه این خواهد بود که چیزی را گم کرده‌اید.

🔸این نکته را هم در نظر داشته باشید که قرار نیست حتما در بازه‌ زمانی یک یا چند ساعته مطالعه کنید. کمال‌گرایی را کنار بذارید و در زمان‌های کوتاه هم کتاب بخوانید.

🔹کتاب‌های زیادی هم هستند که می‌توانید در بازه‌های زمانی کوتاه بخوانید و لذت ببرید. به عنوان مثال کتاب مانیفست یک فمینیست در پانزده پیشنهاد یک کتاب عالی است که شما می‌توانید در فواصل زمانی ۱۰ یا ۱۵ دقیقه‌ای آن را مطالعه کنید.

[ ادامه دارد...]
#کتابخوان
@rowzanehnashr
امروزه بسیاری از زنان غمی را احساس می‌کنند که نمی‌توان نامی بر آن نهاد!گر چه کارهایی را هم به اتمام می‌رسانیم اما حس می‌کنیم چیزی در زندگی ما کم است؛و جایی در بیرون به دنبال پاسخش می‌گردیم.بیشتر خطا اینجاست که ما از حسی درست از خود دور افتاده‌ایم...
«من زنی بودم با نیاز عاجزانه به فراوانی مطلق. اما پیش از آن که این کتاب بتواند نوشته شود، من باید از آنچه در زندگی‌ام موثر بود و آنچه موثر نبود صورتی تهیه می‌کردم. شاید برای اولین بار مجبور شدم به نحوی بی‌رحمانه، هم از نظر درونی و هم از نظر بیرونی، صادق باشم.فراوانی مطلق به من این توانایی را داد که با تجلی‌های روزانه مواجه شوم این کتاب به شکل قدم زدن روزانه در طول سال تنظیم شده است؛ فراوانی مطلق این آگاهی را به من داده است که علت ناشادی، سرخوردگی، آزردگی، حسادت و خشم من این بود که من در زندگی واقعی‌ای که به خاطرش خلق شده بودم زندگی نمی‌کردم. حالا، سعی می‌کنم چنان نباشم و به من نشان داده است که چگونه کاه را به طلا بدل سازم...

#فراوانی_مطلق
#سارابان_براناک
#فاطمه_معتمدی
#نشر_روزنه


http://farsiup.com/images/o7vchn4nxl86kyb22mk7.jpeg


https://t.me/rowzanehnashr
📚 دانلود بخشی از کتاب " اندیشه و ایمان در آزادی"
🔹اثر سروش محلاتی

#نمونه
@rowzanehnashr
یه زمان از پر آبی .... حالا از بی آبی نمی‌تونست نجات پیدا کنه...!


#قصه‌_های_جزیره
کتاب #آهای_یکی_اینجا_تنهاست
#بزرگمهر_حسین_پور
#انتشارات_روزنه
@rowzanehnashr
Forwarded from اتچ بات
📚 قسمتی از کتاب یادداشت های انقلاب
🔹اثر دکتر صادق زیباکلام

نظام اسلامی که در اذهان عمومی شكل گرفته بود نظامی بود که نابرابری‌های طبقاتی را از بین می‌برد و جامعه‌ای برابر می‌ساخت. نظامی بود که به خفقان، دیکتاتوری و استبداد پایان می‌داد و به جای آن آزادی، حرمت اندیشه و تامین حقوق سیاسی و اجتماعی انسان‌ها را جایگزین می‌ساخت.
نظامی بود که به فساد مالی و اقتصادی رژیم پهلوی‌ها پایان داد و به جای آن نظامی امین، صالح و مردمی با کارگزارانی صدیق و مومن برپا نمود.
در یک کلام نظام و حکومت اسلامی که در اذهان مردم ایران در جریان انقلاب وجود داشت همه آن چیزی بود که رژیم شاه فاقد آن بود.

#بریده
🔴معرفی کتاب «مسیح در قصر»

🔺🔺 با حضور نویسنده مهسا جزینی

♦️ و رئیس سابق زندان قصر؛سرتیپ اصغر کورنگی

🔷 به همراه پخش فیلم مستند

در رویش مهر

پنجشنبه 14 تیرماه

از ساعت:19

@rowzanehnashr
🔴 حضور نویسنده کتاب مسیح در قصر در رویش مهر

🔷 سلام اصفهان به سرتیپ آزادی خواهش

♦️ سرتيپ اصغر كورنگي پس از 70 سال به زادگاهش می آید

🔺🔺 گروه تحریریه موسسه فرهنگی هنری رویش مهر:هنوز لهجه آهنگين اصفهاني را دارد. پيرمرد 90 ساله اصفهاني يا همان سرتيپ اصغر كورنگي متولد1307 شمسی و رئيس زندان قصر در دهه 40. است.
او كه اهل محله مستهلك اصفهان است - محله‌ای كه امروزه تقریباً نامي از آن نيست ولي حوالي خيابان شمس آبادي فعلی است- پنجشنبه 14 تيرماه در زادگاهش اصفهان، ميهمان موسسه فرهنگی هنری رویش مهر است و از خاطراتش می‌گوید.
محصل دبيرستان سعدي بوده است. درسش كه تمام می‌شود در دانشكده افسري پذيرفته می‌شود و در نهايت می‌شود افسر شهرباني. گويا قسمتش اين بوده كه بيشتر عمر خدمتش را در زندان‌ها سپري كند. از زندان آبادان تا اصفهان و قصر. عمده خاطرات كورنگي هم به دوراني باز می‌گردد كه در زندان قصر رئيس بوده. مواجهه او با زندانيان به ويژه زندانيان سياسي وقت براي خواننده امروزي احتمالاً در نوع خود هم عجيب است و هم جالب. روايت صميميت و دوستي او با زندانيان سياسي وقت. كورنگي خاطراتش را با لحن خاصي روايت می‌کند. ساده و صادقانه. و همين روايت صادقانه به دل خواننده می‌چسبد.علاوه بر اينكه خاطرات كورنگي تصويري واقعي يا واضح‌تر از شهرباني دوران پهلوي را هم براي ما تصوير می‌کند.تصورات ما از شهرباني و به ويژه نقش آن در زندان‌ها معمولاً به دوران پهلوي اول و روايتي كه زندانيان آن دوره در خاطراتشان بيان کرده‌اند باز می‌گردد. شهرباني در خاطرات زندانيان سياسي پهلوي دوم اصولاً مفقود است و خاطراتشان بيشتر روايت مواجهه آن‌ها با ساواك است. خاطرات كورنگي از اين نظر به غناي تاريخ نگاري زندان و سازوكار امنيتي آن يعني شهرباني هم قطعاً كمك می‌کند.

♦️ با مهسا جزيني مولف کتاب «مسیح در قصر» بیشتر آشنا شویم

مولف کتاب «مسیح در قصر»؛متولد شمسی 1359 و فارغ‌التحصیل رشته روزنامه‌نگاری در دانشگاه علامه تهران است. حوزه تخصصی‌اش سياسي است و به حوزه تاريخ معاصر هم علاقه‌مند است و گزارش‌های متعددي در اين زمينه نوشته است و عضو هیئت تحریریه روزنامه شرق در تهران است. كتاب خاطرات سرتيپ كورنگي به كوشش او منتشرشده است. جزيني می‌گوید: خیلی اتفاقی با سرتیپ اصغر کورنگی آشنا شدم. زندان قصر داشت به موزه تبدیل می شد و ما در سایت تاریخ ایرانی دنبال افرادی بودیم که زمانی ساکن این زندان قصر قجری بودند. با محمد بسته نگار داماد مرحوم طالقانی که زمانی در قصر زندانی بود تماس گرفتم تا وقتی بگیرم و درباره خاطراتش با او گفت‌وگو کنم، حین صحبت نمی دانم چه شد که نام رئیس سابق زندان را بر زبان آورد و گفت که همسایه‌ایم و گاهی همدیگر راهم می بینیم و... برایم جالب شد. کنجکاو شدم درباره اش بیشتر بدانم. نشانی اش را گرفتم و بالاخره یکی دو روز بعد او را یافتم. سرتیپ کورنگی اصفهانی بود و این همشهری بودن علتش بود یا هر چیز دیگر كه درنهایت درخواست من را برای گفت‌وگو پذیرفت. خاطرات او از آن دوران به ویژه احساس قلبی و رابطه کم نظیرش با برخی زندانیان سیاسی مانند آیت الله طالقانی،بازرگان و... آنقدر برای من جالب بود و تازگی و شگفتی داشت که پیشنهاد کردم خاطراتش را منتشر کند..»

@rooyesh_mehr
www.rooyesh.com

@rowzanehnashr
🔹جلسه نقد و بررسی کتاب "خاک زیر ناخن"
🔸با حضور سرکار خانم ارشد ریاحی
به همراه نقد و بررسی کتاب
🔹جمعه ۱۵ تیر ماه ساعت ۱۷

📌خانه داستان چوک
@rowzanehnashr
Forwarded from اتچ بات
🔹گفت و گوی فرید قدمی با روزنامه ی سازندگی درباره ی رمان "پاره های پاریسی"

منتقدین همیشه شما را متهم به فرم‌گرایی می‌کنند. ادبیات شما طبق روال رایج رمان‌های فارسی نیست. خواننده با داستان ساده و پیش‌رونده‌ای که به آن عادت کرده مواجه نمی‌شود. به نظر شما سلیقه‌ی مخاطب چقدر می‌تواند در نوع نگاه و نگارش نویسنده دخیل باشد؟
در کتاب «سیاست ادبیات» توضیح داده‌ام که چرا به‌جای مرگ مؤلف از مرگ مخاطب حرف می‌زنم. من برای مردگان می‌نویسم، برای مردگانی که من را صدا می‌کنند و گوش من پر از صداهاشان است. اهمیتی به خواست و سلیقه‌ی هیچ فرد و نهاد و جمعیتی نمی‌دهم. وقتی مخاطبان زنده کارم را می‌خوانند آن را شبیه نامه‌ای می‌خوانند که از دست مردگان ربوده‌اند، مثل وقتی که با دوربین خانه‌ای در آن‌طرف خیابان را دید می‌زنند. کیف این کار در چیست؟ خواندن یا دیدن آنچه که قرار نبوده برای ما باشد. کسی که رمان مرا می‌خواند همان کیفی را می‌برد که کسی با دید زدن صحنه‌ای خصوصی که برای او اجرا نشده. وقتی می‌نویسم آزاد و رها می‌نویسم، خودم را اسیر ادبیات موجود نمی‌کنم. من را متهم به فرم‌گرایی می‌کنند. چه اهمیتی دارد؟ اگر بنا باشد چیزی را بنویسیم که از پیش موجود است چرا بنویسیم؟ اغلب چیزنویس‌های ما کارمندان فرهنگ موجودند. آن‌ها چیزی را می‌نویسند که ناشران بزرگ، دولت‌ها، نهادها و جوایز ادبی می‌خواهند. این ادبیات نیست، فرهنگ است. ادبیات خصلتی ضدفرهنگ دارد.
نگاه شما در رمان «پاره‌های پاریسی یا پوره‌ی پنیر و پروست» به وضعیت سیاسی و اجتماعی ایران انتقادی‌ست. نگاهی طنزآلود که در آثار پیشین شما هم وجود دارد. این آمیختگی طنز و سیاست چقدر در بیان مفاهیم انتقادی موثر است؟

طنز می‌تواند هر چه را که سخت و صلب است دود کند و به هوا بفرستد. چیزی که طنز درش نباشد مرده است. ایدئولوژی‌ها و فرهنگ‌ها بدجور در برابر طنز آسیب‌پذیرند. سیاست ادبیات برهم زدن مرزهای موجود است، جِر دادن تشک خواب‌آلود فرهنگ و رقصیدن زیر بارش پنبه‌هاش. طنز از آن تیغ‌های اساسی است که خیلی خوب می‌تواند سطح فرهنگ را پاره کند تا شکافی برای نفس‌کشیدن باز شود.

#عمومی
@rowzanehnashr