انتشارات ‌روزنه
2.74K subscribers
1.5K photos
165 videos
38 files
1.52K links
کسی تنهاست که کتاب نمی‌خواند

آدرس: تهران، خیابان ولیعصر، بالاتر از خیابان شهید بهشتی، کوچه نادر، پلاک 3، واحد 2
شماره تماس:
88721514
86124538
اینستاگرام:
www.instagram.com/rowzanehnashr

ارتباط با ادمین:
@rowzanehadmin
Download Telegram
تاریخ شفاهی از نوعی دیگر

🔹دکتر علیرضا بهشتی فرزند شهید بهشتی نقدی بر کتاب خاطرات رئیس سابق زندان قصر نوشته که در شرق امروز منتشر شده است. در بخشی از این نوشته می‌خوانیم:

🔻 در کشوري مثل کشور ما که تاريخ‌نگاري، به‌ويژه اگر به دوره معاصر مربوط باشد و خاطره‌نگاري، اعم از آنکه خودنگار باشد يا ديگرنگار، سنتي رايج نيست، انتشار هر متني که بازتاب زمانه از دريچه نگاه هر فردي باشد، براي هر جست‌وجوگري که در پي بازسازي تصويري کامل‌تر از گذشته است، غنيمتي بسیار بزرگ به‌شمار مي‌رود.

🔻«مسيح در قصر»، خاطرات سرتيپ اصغر کورنگي که به کوشش مهسا جزيني تدوين و به همت انتشارات روزنه در نمايشگاه بين‌المللي کتاب امسال روانه بازار شد، بي‌ترديد از جذاب‌ترين کتاب‌هاي خاطراتي است که در سال‌های اخير خوانده‌ام. علت جذابيت آن را بايد در صداقت و صميميتي جست‌وجو کرد که در سراسر کتاب به‌ چشم مي‌خورد. کورنگي سعي کرده با زبان دلش سخن بگويد.

🔻براي من اين مسئله که کورنگي همشهري پدرم بوده، در يک سال متولد شده‌‌اند (با فاصله شش ماه) و به يک دبيرستان (سعدي) رفته‌اند و نيز به دليل اينکه بسياري از مکان‌هايي که نام مي‌برد (مثل مسجد رحيم‌خان که به دست اجداد مادري‌ام که مقبره‌ آنها هم همان‌جاست، تأسيس شده‌ است) آشنا بود، خاطره‌انگيز بود و شوق خواندن را بيشتر کرد.

🔻کورنگي در مقدمه كتاب، خواننده را متوجه مي‌کند که خاطراتش را براي خوشامد يا بدآمد کسي دست‌کاري نکرده است؛ به‌جز موارد استثنائي که حفظ آبروي فرد مدنظر را از بيان واقعيت مهم‌تر يافته است.

🔻 با اين همه، خاطراتش يک جهت‌گيري کلي دارد: بازنمايي خدمات افسران، درجه‌داران و کادر شهرباني دوران پيش از وقوع انقلاب. انگيزه نويسنده نیز بيان اين واقعيت است که در ميان نيروهاي نظامي و انتظامي آن زمان، شهرباني بيش از بخش‌هاي ديگر مورد بي‌مهري تاريخ‌نگاران معاصر قرار گرفته است.خود من دوستاني داشتم که پدران‌شان در آن زمان در بخش‌هايي از شهرباني سمت داشتند و نام نيک‌شان در زمره خدمت‌گزاران به اين آب و خاک ثبت شده ‌است.

🔻 در بخشي از خاطرات پدرم که امسال منتشر شد نيز به موارد مشابهي، حتي درباره ساواک، برمي‌خوريم؛ ازجمله آنجا که از احضارش به شهرباني و سپس ساواک اصفهان پس از سخنراني‌اش در سال ۱۳۴۳ در مدرسه صدر چهارباغ (امام صادق(ع) کنوني) سخن مي‌گويد و برخوردش با رئيس آن زمان که تحت‌تأثير رفتار و گفتار ميهن‌دوستانه پدر قرار گرفت و دستور آزادي او را صادر کرد...

🔸متن کامل یادداشت را در لینک زیر دنبال کنید
http://www.sharghdaily.ir/fa/main/detail/189149

#انتشارات_روزنه #تازه_های_نشر #مسیح_در_قصر
#تازه_های_نشر
📖نام کتاب : از طهران تا پطرزبورغ و از پترزبورگ تا تهران؛‌قصه سفری که با ناصرالدین‌شاه رفتیم
نویسنده: بهنام ابوترابیان
چاپ : اول
قطع : رقعی، رنگی
سال چاپ : 1397
تعداد صفحه : 198
قیمت: 400,000 ریال

همه چیز از مواجهه با یک پرده نقاشی شروع شد. ماجرای سفری که کنکاش در پرده، آنرا به یک هم‌داستانی مبدل کرد؛ تجربه گردشی در قلب امپراتوری روس با کمکِ یک آشنا. همه ما درباره فرهنگِ ملتِ روس و رهاوردهایش برای جهانیان، کم‌وبیش چیزهایی شنیده‌ایم: باله، دریاچه قو، محاصره لنینگراد، برادران کارمازف، کونیزم، بریگادِ قزاق، مومیایی لنین، مرشد و مارگاریتا، میدان سرخ مسکو، مشتِ آهنینِ استالین، و ... . اما پیوند زدنِ این‌‌همه به ترتیبی که بشود درکِ جامع و بسیطی از فرهنگِ روس کسب کرد، آسان نیست. روایت به این کار می‌آید که یک پل ارتباطیِ میانِ ذهنِ ما و انبوهی از اطلاعات بزند. ما به واسطه آشنایمان درون محورِ مختصاتی تازه از زمان و مکان قرار می‌گیریم تا موقعیت خود را بهتر درک کنیم. چرا که در غربت وقتی دستمان در دستانِ یک نزدیکِ راه‌بلد باشد، فراغت خاطر می‌یابیم تا با دیدگانی بازتر و حواسی جمع‌تر به سیر و سیاحت بپردازیم.

#انتشارات_روزنه #سنت_پترزبورگ #سفر

http://p30up.ir/uploads/f4254422.jpg

https://t.me/rowzanehnashr
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📌 گزیده ای از کتاب های منتشر شده در دو ماه نخست سال ۱۳۹۷ توسط انتشارات روزنه

"کسی تنهاست که کتاب نمیخواند"
@rowzanehnashr
Forwarded from اتچ بات
💡یادداشت زهرا خلیفه بر "پاره های پاریسی" در خبرگزاری هنرآنلاین:

🔹چند روزی می‌شود که خواندن رمان "پاره‌های پاریسی یا پوره‌ی پنیر و پروست" فرید قدمی را تمام کرده‌ام. با این حال سطرها و کلمات کتاب مدام در سرم تکرار می‌شوند، و شاید آدم‌ها و مکان‌ها هم. حتی طعم گاتو و پنیرهای پاریسی هنوز پُرزهای چشایی‌ام را قلقلک می‌دهند!

🔸با خودم می‌گویم: این واقعاً نوشته‌ی یک نویسنده‌ی ایرانی بود یا ترجمه‌ی کتابی تازه از ادبیات جهان!؟ شاید علتش این باشد که این رمان از تقلید و کلیشه‌های رایجی که در اکثر رُمان‌های فارسی دیده می‌شود به دور است؛ از ابتذال و سانتی مانتالیسم فاصله دارد؛ و مهمتر از همه اینکه نتیجه‌ی شور و جوشش درونی نویسنده است؛ یا ساده‌تر بگویم، نویسنده‌ی این رمان خودش را به زور وادار به نوشتن نکرده!

🔹به جز عنصر خلاقیت و تسلط نویسنده به زبان فارسی، یکی از دلایل برتری این کتاب نسبت به کارهای دیگر، شاید همان چیزی باشد که قدمی اسمش را گذاشته "نوشتن در مقام ترجمه". او در این باره می‌گوید: "ترجمه درک دوچندانی از زبان به نویسنده می‌دهد، یعنی همان طوری که یک مترجم بین دو زبان رفت و آمد می‌کند تا به آن چیزی برسد که "والتر بنیامین" بهش می‌گوید زبان ناب." و به گمانم او به این زبان ناب بسیار نزدیک شده که نتیجه‌ی همین رفت و آمدش بین زبان‌هاست.

🔹کتاب تقدیم شده به "آورگان سوری در پاریس و همه‌ی آن‌هایی که از شر غرب به غرب پناه برده‌اند!" از همان ابتدای کار به فکر فرو می‌روم و مشتاق خواندش می‌شوم. رمان شامل هشت "روز پاره" است که هرکدام یک یا چند فصل کوتاه را در خود جای داده. نویسنده در بخش‌هایی از هرروزپاره نامه‌ای می‌نویسد به نویسندگان محبوبش؛ نویسندگانی همچون ارنست همینگوی، صادق هدایت، جیمز جویس، هنری میلر و .... نویسنده با آن‌ها سخن می‌گوید، درد دل می‌کند و حتی می‌بیندشان و همزمان خواننده را نیز با خود به درون این دنیای خیالی می‌کشد و به دنبال آن خواننده را از شرکت در خلوت پرشور و شاعرانه‌اش به وجد می‌آورد. نویسنده گویی از طریق سخن گفتن با این ارواح سرکش و ناآرام آرام می‌گیرد! "پاره‌های پاریسی" پیوندی است از خیال و واقعیت، رؤیایی که می‌شود با آن به واقعیت سفر کرد و واقعیتی که قادر است انسان را به جهان رؤیا ببرد. این رمان نیز مانند کار قبلی فرید قدمی با نام "زن‌ها در زندگی من یا داف معبد دلفی" ترکیبی است از واقعیت، خیال و سیاست، و البته با زبان طنزگونه‌ای که در سرتاسر رمان دیده می‌شود.
#پاره_های_پاریسی
@rowzanehnashr
#تازه_های_نشر
نام کتاب : بی‌فکری
نویسنده: پرویز صمدی‌مقدم
چاپ : اول
قطع : رقعی
سال چاپ : 1397
تعداد صفحه : 154
قیمت: 165,000 ریال

گاهی که بوزینه‌ها از خستگی به خواب می‌رفتند، ساقه علف‌هایی کمابیش زیبا و جالب از باغچه کوچک این زن و شوهر سر بر می‌آورد. قلب‌ها اندکی فرصت ابراز وجود پیدا می‌کردند. جملاتی از دهانشان می‌پرید که هر دو را به تعجب وا می‌داشت . آنها حتی جمله "دوستت دارم" را به یکدیگر گفته بودند و او به یادش می‌آورد که هر آنچه به زبانش می‌آمد از ته دلش بیرون آمده بود. یکبار هم به زنش گفته بود:"هیچ می‌دانی اگر تو نباشی من می میرم؟" اما افسوس که گوش‌های تیز بوزینه‌ها، حتی در خواب هم این جمله را شنید و هر دو را از جا پراند. چنان گرد و خاکی به پا شد که قلب‌ها را برای همیشه سنگ و سیاه کرد. اکنون به جبران چنین خطایی، بوزینه‌ها کثیف‌ترین جمله‌ها را بر زبانشان جاری ساختند و کار به جایی رسید که دیگر چیزی برای باختن و از دست دادن نمانده بود. هر دو تسخیر شده و بوزینه‌ها سوار بر روح تباه‌‌شده‌شان، "جشن مخصوص" را بر پا کرده بودند.

http://p30up.ir/uploads/f872490392.jpg

https://t.me/rowzanehnashr
انتشارات ‌روزنه
#تازه_های_نشر نام کتاب : بی‌فکری نویسنده: پرویز صمدی‌مقدم چاپ : اول قطع : رقعی سال چاپ : 1397 تعداد صفحه : 154 قیمت: 165,000 ریال گاهی که بوزینه‌ها از خستگی به خواب می‌رفتند، ساقه علف‌هایی کمابیش زیبا و جالب از باغچه کوچک این زن و شوهر سر بر می‌آورد. قلب‌ها…
🔰 یادداشت بابک بهبد بر رمان بی فکری:

🔺«بي‌فكري» رماني‌ جامعه/روانشناسانه‌ است‌ و از طريق‌ افعال‌ روانكاوانه‌ شخصيت‌هاست‌ كه‌ شاكله‌ اصلي‌ و كليتش‌ رقم‌ مي‌خورد. شخصيت‌ها چنان‌ خوب‌ به‌ داستان‌ وارد و از آن‌ خارج‌ مي‌شوند كه‌ ستودني‌ است. اقشار و طبقات‌ مختلف‌ اجتماع‌ به‌ صورتي‌ ظريف‌ به‌ واسطه‌ اعمال‌ و ديالوگ‌هاي‌ فردي، تصوير شده‌اند و چه‌قدر عميق!

🔺«بي‌فكري» هدفي‌ دارد و آن‌ فكر كردن‌ است، نگاهي‌ دوباره‌ و منتقدانه‌ با شوخ‌طبعي‌ها و لوندي‌هاي‌ ظريف‌ قلم‌ مقدم‌ به‌ زندگي‌ فردي‌ و اجتماعي، به‌ خودمان‌ و يافتن‌ خود ميان‌ اين‌ همه‌ شخصيت. من‌ كه‌ در هر مورد و براي‌ هر شخصيت‌ مورد و وجهي‌ يافتم‌ و خود را سرشار از مشكلاتي‌ ديدم‌ اشكال‌آفرين‌ در جامعه‌اي‌ كه‌ بناست‌ انساني‌ باشد. بي‌فكري‌ مي‌خواهد انسانيت‌ انسان‌ را، ظرافت‌ جان‌ و روح‌ را، دل‌ را و عشق‌ را به‌ تصوير بكشد. مقدم‌ نگران‌ عشق‌ است. مرثيه‌خوان‌ ارزش‌هاي‌ از دست‌ رفته‌ نيست، نگران‌ فنا شدن‌ داشته‌ها و قرباني‌ شدن‌ انسانيت‌ است‌ و عشق‌ و دلش‌ با ماست‌ كه‌ به‌ دست‌ خود و با چاقوي‌ جهل، آينده‌اي‌ را با افعال‌ نابخردانه‌ خود ويران‌ مي‌سازيم. مقدم‌ مي‌خواهد نگرانت‌ نكند، وحشت‌ زده‌ات‌ كند، به‌ واسطه‌ آيينه‌اي‌ كه‌ پيش‌ رويت‌ مي‌گذارد به‌ نام‌ «بي‌فكري». آنچه‌ «بي‌فكري» را از اندك‌ قصص‌ روانشناسانه‌اي‌ كه‌ در ادبيات‌مان‌ داريم، متمايز مي‌كند، پرهيزش‌ از پند و اندرز دادن‌ است‌ و شدت‌ عملش‌ در تصوير كردن‌ افراطي‌ زندگي‌ روزمره‌ شخصيت‌هايي‌ گونه‌گون، از جاهايي‌ گونه‌گون‌ در محوطه‌ جغرافيايي‌ خاص. اما چيزي‌ كه‌ «بي‌فكري» را متمايز از اندك‌ داستان‌هاي‌ جامعه‌شناسانه‌ ادبياتي‌مان‌ مي‌كند، عدم‌ قياس‌ است. و اينكه‌ فرهنگ‌ جامعه‌اي‌ كه‌ «بي‌فكري» درش‌ رقم‌ مي‌خورد غيرقابل‌ قياس‌ است‌ با اجتماعات‌ ديگر و ساير فرهنگ‌هاي‌ بشري.

🔺«بي‌فكري» چهل‌ سيخ‌ داغ‌ تفكر است‌ بر جان‌ خواننده. چگونه‌ مي‌توان‌ فارغ‌ از انديشه‌ و بحث‌ پيرامون‌ پساپرده‌هايش، از آن‌ حرف‌ و حديثي‌ حتي‌ به‌ حكم‌ «يادداشت» و نه‌ «نقد» بر صفحه‌ قلم‌ زد و امضايش‌ كرد؟ عاقبت‌ آنكه‌ به‌ رغم‌ آنچه‌ در بار اول‌ خواندن‌ كتاب‌ انديشه‌ كردم، «بي‌فكري» راه‌ و رسم‌ و چگونگي‌ زندگي‌ كردن‌ در جامعه‌ و زندگي‌ شخصي‌ را نشانت‌ نمي‌دهد، بل‌ پرهيزي‌ كامل‌ است‌ از «چگونگي»، از «روزمرگي»، از «خط‌ عيان‌ و مشخص»، از «چارچوب‌ مدون»، از «كثافت‌ بي‌عشقي»، از «برهوت‌ جان‌ انسان‌ بي‌انسانيتش» و اين‌ «انسانيت» را، اين‌ «عشق» را برايت‌ تعريفي‌ نمي‌دهد. نشاني‌ مي‌دهد و نشانه‌اش، اشاره‌ به‌ سمت‌ يك‌ جفت‌ كفش‌ است‌ و يك‌ جاده‌ پرپيچاخم‌ و بي‌انتها.

🔺بي‌فكري‌ را كه‌ خواندم، بي‌اختيار گريستم‌ كه‌ هر قطره‌ اشك‌ كثافت، نجاست، نابخردي‌اي‌ بود. انباشته‌ جانم‌ كه‌ نويسنده‌ «بي‌فكري» به‌ قصد تطهير جان‌ از جسمم‌ بيرون‌ كشيد تا ديگر در زندگي‌ مجال‌ ندهم، مجال‌ ندهيم، به‌ «بي‌فكري» و يك‌ اميد مي‌دهدت؛ شناخت‌ «بوزينه‌ها» (چه‌ دروني‌ چه‌ بيروني) و پرهيز از «بي‌فكري»، از «روزمرگي»، بازگشت‌ دوباره‌ انسان‌ به‌ انسانيت‌ انسان، شدن‌ انسان‌ عاشق.
#بی_فکری
@rowzanehnashr
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📌قسمتی از کتاب «دکتر محمد ملکی استادی برای همه فصول» با صدای دکتر صادق زیبا کلام
🔻ادامه این فایل صوتی رو می توانید در لینک زیر بشنوید
https://shenoto.com/tag/دکتر-محمد-ملکی

@rowzanehnashr
Forwarded from اتچ بات
🔹حقایقی درباره جیمز جویس نویسنده مشهور ایرلندی


🔻مراسم بزرگداشت جیمز جویس هر سال در دوبلین طی مراسمی با عنوان روز بلومزدی برگزار می‌شود. به مناسبت این مراسم سایت منتال فلوس حقایقی درباره این نویسنده مشهور ایرلندی منتشر کرده است.
از نویسندگی با مدادقرمز تا پایان‌نامه‌ای که در حیاط دانشگاه پخش شد

1. اولین نوشته‌هایش را در 9 سالگی منتشر کرد.
در سال 1981 جیمز جویس 9ساله شعری نوشت که توسط پدرش چاپ شد و برای دوستانش خواند. این شعر برای پاپ رهبر کاتولیک‌های جهان نیز فرستاده شد. هیچ کس از وجود چنین شعری خبر ندارد ولی گفته می‌شود توسط یک سیاستمدار ایرلندی خوانده شده است.

2. پایان‌نامه‌اش جنجال زیادی در دانشگاه به پا کرد.
در دانشگاه دوبلین وقتی جویس سعی کرد با پایان نامه خود از حقوق اقشار پایین دست جامعه دفاع کند. او عنوان پایان‌نامه خود را «روز مردم فقیر» انتخاب کرد و باعث ایجاد جنجال بسیاری در جامعه آن روز ایرلند شد. ویراستار دانشگاه سعی کرد عنوان پایان نامه را تغییر دهد ولی جویس به رئیس دانشگاه اعتراض کرد. بالاخره اینکه مجبور شد با هزینه شخصی 85 نسخه از آن را چاپ کند و در حیاط دانشگاه پخش کند.

3. ایرلندی‌ها تاریخ ازدواج جویس را روز مهمتری می‌دانند.
روز بلومزدی عنوان فستیوال ادبی است که هر سال در دوبلین پایتخت ایرلند برای بزرگداشت جیمز جویس برگزار می‌شود. روز 16 ژوئن سال 1931 روز ازدواج جیمز جویس با نورا بارنکل پیشخدمت هتلی است که جویس در آنجا اقامت داشته است. آنها 27 سال با هم زندگی کردند که حاصل آن دو فرزند بود. بارنکل جویس را با ملوانی چشم روشن اشتباه گرفته بود ولی بعد متوجه شد که او نویسنده است.

4. همیشه با مداد قرمز می‌نوشت.
جویس از بیماری التهاب چشم رنج می‌برد و به خاطر عدم استطاعت مالی نتوانست به خوبی بیماری خود را درمان کند و به خاطر همین دارای چشمان ضعیفی بود. بعد از شهرت او 12 عمل جراحی روی چشمش انجام داد ولی نتوانست سوی چشمانش را برگرداند. به خاطر ضعیف بودن چشمانش همیشه مجبور بود روی کاغذهای بزرگ با مداد رنگی‌ قرمز بنویسد.

5. به 17 زبان تسلط داشت
به جویس شغلی برای تدریس زبان انگلیسی پیشنهاد شد ولی این شغل خارج از کشور ایرلند بود. او همراه نورا به مدرسه «برلیتس» در کشور ایتالیا سفر کرد و این سفرها همینطور در کشورهای مختلف اروپایی ادامه داشتند. حاصل این سفرها تسلط جویس به 17 زبان زنده دنیاست.

6. در یک سینما سرمایه گذاری کرد.
زندگی در ایتالیا و نویسندگی به این زبان موجب شهرت جویس شد و بعد از رفاه مالی توانست پول خود را در عرصه فرهنگی خرج کند ولی ترجیح داد پولش را در کشورش ایرلند سرمایه‌گذاری کند. او سینمایی در شهر دوبلین تاسیس کرد. پیشنهاد تاسیس سینما در ایرلند توسط خواهرش «اوا» به او داده شد. خواهرش در نامه‌ای به جویس نوشته بود که اینجا هیچ سالن سینمایی وجود ندارد.

7. از رعد و برق می‌ترسید.
حدود 100 نامه از جویس وجود دارد که در آنها ترس خود را از رعد و برق پنهان نمی‌کند. بر اساس محتویات این نامه‌ها جویس از سگ، اسب، اسلحه گرم، دریا و رعدوبرق می‌ترسیده است.
فرید قدمی در جلسه‌ی نقد ترجمه‌ی علیرضا بهنام از شعرهای چارلز بوکفسکی از نسل بیت و اهمیت آثارشان گفت. ترجمه‌های متعددی از نسل بیت توسط فرید قدمی منتشر شده است، از جمله رمان "ولگردهای دارما" از جک کروآک، و "کریسمس گردی" از ویلیام باروز در نشر روزنه. رمان "پاره های پاریسی یا پوره ی پنیر و پروست" نوشته‌ی فرید قدمی نیز به تازگی توسط نشر روزنه منتشر شده است.

http://p30up.ir/uploads/f775543189.jpg

https://t.me/rowzanehnashr
در باب قیمت‌های خودروی داخلی

#چند_سطر_کتاب #طنز_روز

بیست و هفتم خرداد هزار و نهصد و سه میلادی ـ «هنری فورد» کارخانه‌ی اتومبیل سازی‌اش را تاسیس و برای همکارانش کلاس آموزش حقوق مشتری دایر کرده است. یکی از خودروسازان وطنی هم در کلاس حاضر است. (به شرایط زمانی ماجرا گیر ندهید بروید پی فحوای کلام!) آقای هنری فورد پای تخته ایستاده، درس را می‌گوید و حاضران یادداشت برمی‌دارند. «ما خودرو تولید می‌کنیم...» نماینده ما هم دارد می‌نویسد: ما خودرو تولییید می‌کنییییم...آقا اجازه ما بریم دستشویی؟»
(اینجای درس، نماینده‌ی خودروساز وطنی اجازه می‌گیرد برود دستشویی و فورد ادامه می‌دهد)
«...که مناسب برای خانواده‌ها باشد. خودرویی که ایمنی بالا وکارآیی مطمئن داشته باشد. خودرویی که ما تولید می‌کنیم باید نظر مشتری ما را تامین کند. چه از لحاظ ظاهر، چه از لحاظ کیفیت و خدمات. کارگران کمپانی ما باید تامین باشند تا با دل و جان کار کنند. ما ملتزم به تولید خودروی خوب هستیم. ما خودرو را مطابق با نیاز و بودجه‌ی مشتری خود تولید می‌کنیم...»
(نماینده‌ی خودروساز داخلی برمی‌گردد به کلاس و فورد ادامه می‌دهد)
«...و پولش را از مشتری می‌گیریم.» نماینده می‌نویسد: ووو پوووولش راااا از مشترررری می‌یییگیییییرییییم!
ص 70 📒 #تاریخ_روی_تردمیل
📘 #پدرام_ابراهیمی
📒 #نشر_روزنه

http://p30up.ir/uploads/f59387979.jpg

https://t.me/rowzanehnashr
Forwarded from اتچ بات
#باشگاه_خوانندگان

📖 یادداشت سرکار خانم زهرا محبوبی بر کتاب شرق غرب:

🔹به خواندن ادامه دادم. دفترهایی درباره‌ی امپریالیسم، درباره‌ی مسائل ارضی. اما با خواندن هر صفحه، هر ارتباطی که از طریق نامه‌ها برقرار کرده بودم به‌طور جبران‌ناپذیری ضعیف می‌شد. حق با پدربزرگ بود؛ این متن‌ها مرا به جایی نمی‌رساند.
یک‌بار به من گفت "تو بیست و پنج سالته، خونت باید شامپاین باشه نه ماست. برو بیرون. با زنده‌ها بچرخ، مرده‌ها رو فراموش کن."
‌‌
🔹شرق غرب عالی بود!
این کتاب روایت بلغارستان است؛ از تسلط عثمانی‌ بر آن کشور، از جنگ‌های آزادسازی از دست عثمانی‌ها، از جنگ‌های بالکان، از استبداد و سقوط کمونیسم. داستان‌هایی از این مجموعه هم از اکنونِ بلغارستان سخن می‌گویند، از آن‌هایی که به دنبال زندگی بهتر به غرب رفته‌اند. اما این کتاب تاریخ نیست، کتابی است که تاریخ را از لابه‌لای زندگی افراد روایت می‌کند و داستان‌هایش درنهایت تصویری یکپارچه از گذشته و اکنون بلغارستان به ما می‌دهد. تصویری که برای خواننده‌ی فارسی‌زبان بسیار آشناست. میروسلاو پنکوف جوان در این کتاب با نثری غنی و روایتی دل‌نشین، شخصیت‌هایی فراموش‌نشدنی خلق کرده است تا روایت‌گر تاریخ و آدم‌هایش باشند.

کتاب شامل هفت تا داستانه، داستان‌هایی تکان‌دهنده با طنزی تلخ و روایتی غریب که در عین حال آشنا میزنه. با پایان هر داستان آرزو می‌کردم کاش تموم نمی‌شد و حریصانه می‌رفتم سراغ داستان بعدی. چقدر شخصیت‌هاش زنده بود، مخصوصا پدربزرگ‌هایی که تقریبا تو تموم داستان‌ها وجود داشت... چقدر کتاب خوب و شناخته‌نشده اینجوری وجود داره و چقدر وقت برای خوندنشون کمه 😥

ممنون از آقای واقف برای انتخاب و ترجمه‌ی این کتاب 🌸
حتما و حتما توصیه میکنم خوندنش رو و معرفی مفصلی هم ازش برای سایت کافه‌بوک خواهم نوشت. بخونیدش.
‌‌
پ.ن: اون حس آشنایی که با خوندن این قسمت از داستان "دزدان صلیب" به سراغم اومد: "گاهی فکر می‌کنم اوضاع نمی‌تواند از اینی که هست بدتر شود. قطعا ما تا جایی که می‌شود غرق شده‌ایم. حتما باید از کف بکَنیم، پا بزنیم و بالا بیاییم و از این باتلاق بیرون بزنیم."
‌‌‌
امتیازم: ۵ از ۵

🔻شما همراهان عزیز هم میتوانید یادداشت خودتون در مورد کتاب های نشر روزنه یا حس و حالی که از خوندن کتاب ها دریافت کردید رو برای ما ارسال کنید تا به اسم خودتون منتشرش کنیم🔺
@rowzanehnashr
🔹مراسم دیدار و گفتگو با صادق زیبا کلام همراه با مراسم امضای کتاب

🔸زمان: جمعه یک تیر ۹۷ ساعت ۱۹
🔸مکان:شهرکتاب الماس،
خیابان دولت،خیابان وارسته نبش کوچه مسیح
#صادق_زیباکلام
@rowzanehnashr
Forwarded from اتچ بات
#باشگاه_خوانندگان

📖 یادداشت سرکار خانم نازنین فروغی برای کتاب تپه خرگوش

📌 فکر می‌کنی این مثلا مجاهدینِ‌خلق واسه‌چی افتاده بودن دنبال ِ مبارزه؟ من بهت می‌گم. می‌خواستن عقب نیفتن از فدایی‌ها. هرکاری می‌کردن که بیش‌تر اسم درکنن. مَردم فکر کنن که ایناهم گُهی هستن برای خودشون. فقط اسم ِ فدایی‌ها سرِزبون‌ها نباشه. البته اونا‌هم لنگه‌ی اینا. می‌خواستن قهرمان‌بازی دربیارن که محبوب باشن توی دل ِ خلق.

🔸"تَپه‌ی خرگوش" ماجرای یک خانواده در سه‌برهه‌ی زمانی ِ حساس و تاثیرگذار ِ ایران است. انقلاب ِ اسلامی، جنگ ِ تحمیلی ِ هشت‌ساله و حوادث ِ انتخابات ِ ریاست‌جمهوری ِ ایران سال ِ ۱۳۸۸.
کتاب، سه بخش دارد و هربخش، جداگانه روایت می‌شود.
🔹"تپه‌ی خرگوش" روایت ِ انسان‌هایی است که می‌خواهند قهرمان باشند و همیشه در حال ِ فتح. دوست دارند تاریخ را برگردانند و ازنو اتفاق‌ها را کنار ِ هم بچینند. اما نمی‌دانند این تاریخ سرِ ناسازگاری دارد نه تنها با آنها، بلکه با همه.
این قصه قربانی می‌دهد و آنها دختران هستند. ارغوان، قول ِ رضا، دختر ِ رضا.
این قصه یک "یوسُف" دارد. یوسُفی که نقشش کمرنگ است اما به شدت تاثیرگذار. یوسُفی که نماد ِ عشق و شور و حال و دوست‌داشتن و امید ِ دوباره است.

🔸 "تپه‌ی خرگوش" همراه است با تِم ِ سیاسی-اجتماعی. موضوع ِ مورد ِ علاقه‌ی من.
از سیاست وحشت اما نمی‌دانم چه لذتی در پس ِ خواندن، شنیدن و دنبال کردن ِ اخبار و حواشی ِ مربوط به آن نهفته است که من را دنبال ِ خود می‌کشاند. نفرت و علاقه. تضادی که رابطه‌اشان را هنوز کشف نکرده‌ام.
🔹بی‌شک "تپه‌ی خرگوش" را دوست داشتم.اگر از یک‌دست نبودن ِ زبان ِ نوشتاری چشم‌بپوشم، می‌توانم بگویم کتابی است که ادوات ِ دستوری در آن بجا و به‌موقع استفاده شده است

🔻شما دوستان گرامی هم میتونید نقد ها و یادداشت های خودتون رو در مورد کتاب های نشر روزنه به آیدی زیر ارسال کنید تا با نام خودتون بازنشرش کنیم🔺
@rowzaneh_admin
.
🎬 ۱ تیر تولد عباس کیارستمی، اسطوره تکرار نشدنی سینمای ایران
.

#انتشارات_روزنه

https://t.me/rowzanehnashr
Forwarded from اتچ بات
🔅قسمتی از کتاب شعر رگباد نوشته سپیده نیکرو به بهانه اولین روز تیر ماه:

دل‌خوش به حضوری ناگهانی‌ام
در آستانه‌ی تابستان
خرداد همه چیز را وانهاده
و تیری در چله می‌گذارد
پرتاب کن !
دل‌خوش به تصادفی ناگهانی‌ام
در آستانه‌ی آمدن

پرهیز
از من گذشته است
و ناگهان
گمان تازه‌ای‌ست
عشق تازه‌ای‌ست
در آستانه‌ی آمدن
دل‌خوش به ناگهانی‌ام

#رگباد
#انتشارات_روزنه
@rowzanehnashr
🔺 بریده ای از کتاب "چرا ملت ها شکست می خورند"

🔹نویسنده: داروین عجم اوغلو ، جیمز ای رابینسون
🔸ترجمه: محمد حسین نعیمی پور ، محسن میردامادی

#بریده
#انتشارات_روزنه
@rowzanehnashr
📌تعطیلی کتابفروشی رود واقع در زیر پل کریمخان بعد از ۲۰ سال فعالیت به دلیل مشکلات مالی!
رود دیگر جاری نخواهد بود...
"لطفا این پست رو به اشتراک بذارید"
@rowzanehnashr
🔺 بریده ای از کتاب "عینک سالوادور"

🔹نویسنده: مهدی شادکار

#بریده
#انتشارات_روزنه
@rowzanehnashr
مسابقه نقد و بررسی کتاب #ارتش_شش_گله
نویسنده: #ستاره_روشن
پ.ن: به بهترين نقد و بررسى هديه اى تعلق خواهد گرفت . اگر متن شما طولانى بود به آيدي تلگرام درج شده در زير ارسال بفرماييد
تلگرام:
@argoona
اینستاگرام:
arteshe_6_galle
مهلت ارسال تا آخر تابستان ٩٧

http://p30up.ir/uploads/f281928879.jpg

https://t.me/rowzanehnashr
📌چطور بیشتر و بهتر کتاب بخوانم؟
#قسمت_اول

🔴 ۱- کتاب‌هایی را مطالعه کنید که به آن‌ها علاقه دارید و برای شما جذاب هستند.

شاید اولین جوابی که برای این سوال به ذهن بیشتر ما خطور کند، این باشد که: تندخوانی یاد بگیریم!

تندخوانی جواب غیرمرتبطی نیست و چه بسا خیلی هم برای مطالعه بیشتر مفید باشد اما نکته‌ای که وجود دارد این است که تندخوانی همیشه یک مزیت نیست و ممکن است با سلیقه بسیاری از افراد کتاب‌خوان در تضاد باشد. (مخصوصا افرادی که برای لذت کتاب می‌خوانند.) همه‌ی کتاب‌خوان‌ها این موضوع را تجربه کرده‌اند که بعضی مواقع ما کتاب‌هایی می‌خوانیم که بسیار جذاب هستند و انگار نویسنده کتاب را فقط به خاطر خود ما نوشته است و اصلا دوست نداریم تمام شوند. تلاش می‌کنیم با حداقل سرعت کتاب را مطالعه کنیم و تک‌تک کلمات مزه‌مزه کنیم. حتی ممکن است بعد از اتمام کتاب، دوباره خواندن آن را از اول شروع کنیم. در چنین مواردی تندخوانی فقط کار را خراب می‌کند!

تندخوانی شاید برای مطالعه بیشتر در زمان کوتاه مفید باشد اما قطعا برای اینکه بیشتر کتاب بخواینم و به کتاب علاقه‌مند شویم، اولین راه مطمئن این است که کتاب‌هایی را بخوانیم که به آن‌ها علاقه داریم.

وقتی کتاب جذابی را برای مطالعه انتخاب کنید، علاوه بر اینکه متوجه گذر زمان نمی‌شوید از خواندن کتاب هم لذت می‌برید و تصمیم می‌گیرد بیشتر و بیشتر هم بخوانید.

چند کتابی که در همین لحظه می‌توانم به آن اشاره کنیم که با خواندن آن‌ها متوجه گذر زمان نمی‌شویدد عبارتند از:

🔸آنک نام گل اثر اومبرتو اکو
🔸سه گانه ارباب حلقه ها اثر جی جی آر تالکین
🔸ساکن برج بلند اثر فیلیپ کی دیک
🔸چرا ملت ها شکست میخورند اثر عجم اوغلو

[ ادامه دارد...]

#عمومی
@rowzanehnashr