📌چطور بیشتر و بهتر کتاب بخوانم؟
#قسمت_اول
🔴 ۱- کتابهایی را مطالعه کنید که به آنها علاقه دارید و برای شما جذاب هستند.
شاید اولین جوابی که برای این سوال به ذهن بیشتر ما خطور کند، این باشد که: تندخوانی یاد بگیریم!
تندخوانی جواب غیرمرتبطی نیست و چه بسا خیلی هم برای مطالعه بیشتر مفید باشد اما نکتهای که وجود دارد این است که تندخوانی همیشه یک مزیت نیست و ممکن است با سلیقه بسیاری از افراد کتابخوان در تضاد باشد. (مخصوصا افرادی که برای لذت کتاب میخوانند.) همهی کتابخوانها این موضوع را تجربه کردهاند که بعضی مواقع ما کتابهایی میخوانیم که بسیار جذاب هستند و انگار نویسنده کتاب را فقط به خاطر خود ما نوشته است و اصلا دوست نداریم تمام شوند. تلاش میکنیم با حداقل سرعت کتاب را مطالعه کنیم و تکتک کلمات مزهمزه کنیم. حتی ممکن است بعد از اتمام کتاب، دوباره خواندن آن را از اول شروع کنیم. در چنین مواردی تندخوانی فقط کار را خراب میکند!
تندخوانی شاید برای مطالعه بیشتر در زمان کوتاه مفید باشد اما قطعا برای اینکه بیشتر کتاب بخواینم و به کتاب علاقهمند شویم، اولین راه مطمئن این است که کتابهایی را بخوانیم که به آنها علاقه داریم.
وقتی کتاب جذابی را برای مطالعه انتخاب کنید، علاوه بر اینکه متوجه گذر زمان نمیشوید از خواندن کتاب هم لذت میبرید و تصمیم میگیرد بیشتر و بیشتر هم بخوانید.
چند کتابی که در همین لحظه میتوانم به آن اشاره کنیم که با خواندن آنها متوجه گذر زمان نمیشویدد عبارتند از:
🔸آنک نام گل اثر اومبرتو اکو
🔸سه گانه ارباب حلقه ها اثر جی جی آر تالکین
🔸ساکن برج بلند اثر فیلیپ کی دیک
🔸چرا ملت ها شکست میخورند اثر عجم اوغلو
[ ادامه دارد...]
#عمومی
@rowzanehnashr
#قسمت_اول
🔴 ۱- کتابهایی را مطالعه کنید که به آنها علاقه دارید و برای شما جذاب هستند.
شاید اولین جوابی که برای این سوال به ذهن بیشتر ما خطور کند، این باشد که: تندخوانی یاد بگیریم!
تندخوانی جواب غیرمرتبطی نیست و چه بسا خیلی هم برای مطالعه بیشتر مفید باشد اما نکتهای که وجود دارد این است که تندخوانی همیشه یک مزیت نیست و ممکن است با سلیقه بسیاری از افراد کتابخوان در تضاد باشد. (مخصوصا افرادی که برای لذت کتاب میخوانند.) همهی کتابخوانها این موضوع را تجربه کردهاند که بعضی مواقع ما کتابهایی میخوانیم که بسیار جذاب هستند و انگار نویسنده کتاب را فقط به خاطر خود ما نوشته است و اصلا دوست نداریم تمام شوند. تلاش میکنیم با حداقل سرعت کتاب را مطالعه کنیم و تکتک کلمات مزهمزه کنیم. حتی ممکن است بعد از اتمام کتاب، دوباره خواندن آن را از اول شروع کنیم. در چنین مواردی تندخوانی فقط کار را خراب میکند!
تندخوانی شاید برای مطالعه بیشتر در زمان کوتاه مفید باشد اما قطعا برای اینکه بیشتر کتاب بخواینم و به کتاب علاقهمند شویم، اولین راه مطمئن این است که کتابهایی را بخوانیم که به آنها علاقه داریم.
وقتی کتاب جذابی را برای مطالعه انتخاب کنید، علاوه بر اینکه متوجه گذر زمان نمیشوید از خواندن کتاب هم لذت میبرید و تصمیم میگیرد بیشتر و بیشتر هم بخوانید.
چند کتابی که در همین لحظه میتوانم به آن اشاره کنیم که با خواندن آنها متوجه گذر زمان نمیشویدد عبارتند از:
🔸آنک نام گل اثر اومبرتو اکو
🔸سه گانه ارباب حلقه ها اثر جی جی آر تالکین
🔸ساکن برج بلند اثر فیلیپ کی دیک
🔸چرا ملت ها شکست میخورند اثر عجم اوغلو
[ ادامه دارد...]
#عمومی
@rowzanehnashr
📌 آیا میتوان کتابی را از روی عنوانش قضاوت کرد؟
🔹همه ما میدانیم که نباید هیچ کتابی را از روی جلدش قضاوت کرد اما آیا میتوان کتابی را با توجه به عنوانش مورد ارزشیابی قرار داد؟
🔸به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از بوکسلر، چند بار کتابی را انتخاب کردهاید و عنوانش شما را مجاب به خریدنش کرد؟ یا از خریدن کتابی به خاطر عنوانش صرفنظر کردهاید؟ عنوان یک کتاب از اهمیت زیادی برخوردار است. عنوان یک کتاب به اندازه محتوای آن اهمیت دارد. اگر یک کتاب عنوان خوبی نداشته باشد خریداران از کنارش عبور و به آن بیتوجهی میکنند..
🔹نویسندگان هم برای انتخاب کتاب مشقات زیادی را متحمل میشوند و عناوین زیادی را انتخاب میکنند تا به نامی ایدهال برسند. انتخاب عنوانی مناسب اصلاً آسان نیست. مارگارت میچل نویسنده کتاب «بر باد رفته» است و پیش از انتخاب این نام، عناوینی چون «فردا روز دیگری است» و «شورشیان تحت کنترل هستند» را در نظر گرفته بود. عناوینی که بسیار بیمزه به نظر میرسند!
🔸نمونه دیگر «کشتن مرغ مینا» نوشته هارپر لی است. تصور کنید اگر نویسنده آمریکایی نامهایی را که پیش از «کشتن مرغ مینا» انتخاب کرده بود بر روی کتاب میگذاشت! لی تصمیم گرفته بود «آتیکوس» را به عنوان نام کتاب برگزیند. عنوانی که به نظر میرسد اگر تصویب میشد بر فروش و محبوبیت کتاب در میان خوانندگان تأثیری منفی میگذاشت.
🔹جین آستن، نویسنده انگلیسی قصد داشت داستان «غرور و تعصب» را در آغاز «احساسات اولیه» بنامد. داستان «سالار مگسها» نوشته ویلیام گلدینگ قرار بود تحت عنوان «غریبههای درون» وارد بازار کتاب شود. «تبصره 22» نوشته جوزف هلر قرار بود «تبصره 11» باشد.
🔸قطعاً انتخاب عنوان یک کتاب به گرایشات موجود در زمانه انتشار کتاب نیز مربوط است. اگر به رمانهای قرن نوزدهم دقت کنید درمییابید که نویسندگان شخصیتهای اصلی کتاب را به عنوان اسم انتخاب میکردند. «اولیور توئیست»، «مادام بواری»، «آنا کارنینا»، «سیلاس مارنر»، یا «موبی دیک چند نمونه از این دست آثار هستند. دیگر عنوان محبوب آثار در قرن نوزدهم نام مکانهایی بود که داستان در آن رخ میداد. «بلندیهای بادگیر»، «آسیاب رودخانه فلاس»، «منسفیلد پارک»، و «میدان واشنگتن» نمونههایی از این دست هستند.
🔹نویسندگان قرن بیستم علاقه زیادی به نثر شاعرانه داشتند. «موشها و آدمها»، «زنگها برای که به صدا درمیآیند»، و «لطیف است شب» نمونههایی از داستانهای قرن بیستم هستند.
🔸در نهایت اهمیت عنوانی مناسب غیرقابلانکار است. عناوین بلند خواننده را خسته میکند و توجهاش را جلب نمیکند. البته این موضوع سبب نمیشود بتوانیم کتابی را بر اساس عنوان آن قضاوت کنیم. گاهی پس از خواندن کتاب درمییابیم محتوایی بسیار جذاب دارد و عنوان کتاب حق مطلب را ادا نکرده است. عنوان خوب برای یک کتاب بسیار ضروری است اما یاد بگیریم کتابی را از روی ظاهر و عنوانش قضاوت نکنیم.
#عمومی
@rowzanehnashr
🔹همه ما میدانیم که نباید هیچ کتابی را از روی جلدش قضاوت کرد اما آیا میتوان کتابی را با توجه به عنوانش مورد ارزشیابی قرار داد؟
🔸به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از بوکسلر، چند بار کتابی را انتخاب کردهاید و عنوانش شما را مجاب به خریدنش کرد؟ یا از خریدن کتابی به خاطر عنوانش صرفنظر کردهاید؟ عنوان یک کتاب از اهمیت زیادی برخوردار است. عنوان یک کتاب به اندازه محتوای آن اهمیت دارد. اگر یک کتاب عنوان خوبی نداشته باشد خریداران از کنارش عبور و به آن بیتوجهی میکنند..
🔹نویسندگان هم برای انتخاب کتاب مشقات زیادی را متحمل میشوند و عناوین زیادی را انتخاب میکنند تا به نامی ایدهال برسند. انتخاب عنوانی مناسب اصلاً آسان نیست. مارگارت میچل نویسنده کتاب «بر باد رفته» است و پیش از انتخاب این نام، عناوینی چون «فردا روز دیگری است» و «شورشیان تحت کنترل هستند» را در نظر گرفته بود. عناوینی که بسیار بیمزه به نظر میرسند!
🔸نمونه دیگر «کشتن مرغ مینا» نوشته هارپر لی است. تصور کنید اگر نویسنده آمریکایی نامهایی را که پیش از «کشتن مرغ مینا» انتخاب کرده بود بر روی کتاب میگذاشت! لی تصمیم گرفته بود «آتیکوس» را به عنوان نام کتاب برگزیند. عنوانی که به نظر میرسد اگر تصویب میشد بر فروش و محبوبیت کتاب در میان خوانندگان تأثیری منفی میگذاشت.
🔹جین آستن، نویسنده انگلیسی قصد داشت داستان «غرور و تعصب» را در آغاز «احساسات اولیه» بنامد. داستان «سالار مگسها» نوشته ویلیام گلدینگ قرار بود تحت عنوان «غریبههای درون» وارد بازار کتاب شود. «تبصره 22» نوشته جوزف هلر قرار بود «تبصره 11» باشد.
🔸قطعاً انتخاب عنوان یک کتاب به گرایشات موجود در زمانه انتشار کتاب نیز مربوط است. اگر به رمانهای قرن نوزدهم دقت کنید درمییابید که نویسندگان شخصیتهای اصلی کتاب را به عنوان اسم انتخاب میکردند. «اولیور توئیست»، «مادام بواری»، «آنا کارنینا»، «سیلاس مارنر»، یا «موبی دیک چند نمونه از این دست آثار هستند. دیگر عنوان محبوب آثار در قرن نوزدهم نام مکانهایی بود که داستان در آن رخ میداد. «بلندیهای بادگیر»، «آسیاب رودخانه فلاس»، «منسفیلد پارک»، و «میدان واشنگتن» نمونههایی از این دست هستند.
🔹نویسندگان قرن بیستم علاقه زیادی به نثر شاعرانه داشتند. «موشها و آدمها»، «زنگها برای که به صدا درمیآیند»، و «لطیف است شب» نمونههایی از داستانهای قرن بیستم هستند.
🔸در نهایت اهمیت عنوانی مناسب غیرقابلانکار است. عناوین بلند خواننده را خسته میکند و توجهاش را جلب نمیکند. البته این موضوع سبب نمیشود بتوانیم کتابی را بر اساس عنوان آن قضاوت کنیم. گاهی پس از خواندن کتاب درمییابیم محتوایی بسیار جذاب دارد و عنوان کتاب حق مطلب را ادا نکرده است. عنوان خوب برای یک کتاب بسیار ضروری است اما یاد بگیریم کتابی را از روی ظاهر و عنوانش قضاوت نکنیم.
#عمومی
@rowzanehnashr
Forwarded from اتچ بات
🔹گفت و گوی فرید قدمی با روزنامه ی سازندگی درباره ی رمان "پاره های پاریسی"
❓منتقدین همیشه شما را متهم به فرمگرایی میکنند. ادبیات شما طبق روال رایج رمانهای فارسی نیست. خواننده با داستان ساده و پیشروندهای که به آن عادت کرده مواجه نمیشود. به نظر شما سلیقهی مخاطب چقدر میتواند در نوع نگاه و نگارش نویسنده دخیل باشد؟
✅ در کتاب «سیاست ادبیات» توضیح دادهام که چرا بهجای مرگ مؤلف از مرگ مخاطب حرف میزنم. من برای مردگان مینویسم، برای مردگانی که من را صدا میکنند و گوش من پر از صداهاشان است. اهمیتی به خواست و سلیقهی هیچ فرد و نهاد و جمعیتی نمیدهم. وقتی مخاطبان زنده کارم را میخوانند آن را شبیه نامهای میخوانند که از دست مردگان ربودهاند، مثل وقتی که با دوربین خانهای در آنطرف خیابان را دید میزنند. کیف این کار در چیست؟ خواندن یا دیدن آنچه که قرار نبوده برای ما باشد. کسی که رمان مرا میخواند همان کیفی را میبرد که کسی با دید زدن صحنهای خصوصی که برای او اجرا نشده. وقتی مینویسم آزاد و رها مینویسم، خودم را اسیر ادبیات موجود نمیکنم. من را متهم به فرمگرایی میکنند. چه اهمیتی دارد؟ اگر بنا باشد چیزی را بنویسیم که از پیش موجود است چرا بنویسیم؟ اغلب چیزنویسهای ما کارمندان فرهنگ موجودند. آنها چیزی را مینویسند که ناشران بزرگ، دولتها، نهادها و جوایز ادبی میخواهند. این ادبیات نیست، فرهنگ است. ادبیات خصلتی ضدفرهنگ دارد.
❓نگاه شما در رمان «پارههای پاریسی یا پورهی پنیر و پروست» به وضعیت سیاسی و اجتماعی ایران انتقادیست. نگاهی طنزآلود که در آثار پیشین شما هم وجود دارد. این آمیختگی طنز و سیاست چقدر در بیان مفاهیم انتقادی موثر است؟
✅طنز میتواند هر چه را که سخت و صلب است دود کند و به هوا بفرستد. چیزی که طنز درش نباشد مرده است. ایدئولوژیها و فرهنگها بدجور در برابر طنز آسیبپذیرند. سیاست ادبیات برهم زدن مرزهای موجود است، جِر دادن تشک خوابآلود فرهنگ و رقصیدن زیر بارش پنبههاش. طنز از آن تیغهای اساسی است که خیلی خوب میتواند سطح فرهنگ را پاره کند تا شکافی برای نفسکشیدن باز شود.
#عمومی
@rowzanehnashr
❓منتقدین همیشه شما را متهم به فرمگرایی میکنند. ادبیات شما طبق روال رایج رمانهای فارسی نیست. خواننده با داستان ساده و پیشروندهای که به آن عادت کرده مواجه نمیشود. به نظر شما سلیقهی مخاطب چقدر میتواند در نوع نگاه و نگارش نویسنده دخیل باشد؟
✅ در کتاب «سیاست ادبیات» توضیح دادهام که چرا بهجای مرگ مؤلف از مرگ مخاطب حرف میزنم. من برای مردگان مینویسم، برای مردگانی که من را صدا میکنند و گوش من پر از صداهاشان است. اهمیتی به خواست و سلیقهی هیچ فرد و نهاد و جمعیتی نمیدهم. وقتی مخاطبان زنده کارم را میخوانند آن را شبیه نامهای میخوانند که از دست مردگان ربودهاند، مثل وقتی که با دوربین خانهای در آنطرف خیابان را دید میزنند. کیف این کار در چیست؟ خواندن یا دیدن آنچه که قرار نبوده برای ما باشد. کسی که رمان مرا میخواند همان کیفی را میبرد که کسی با دید زدن صحنهای خصوصی که برای او اجرا نشده. وقتی مینویسم آزاد و رها مینویسم، خودم را اسیر ادبیات موجود نمیکنم. من را متهم به فرمگرایی میکنند. چه اهمیتی دارد؟ اگر بنا باشد چیزی را بنویسیم که از پیش موجود است چرا بنویسیم؟ اغلب چیزنویسهای ما کارمندان فرهنگ موجودند. آنها چیزی را مینویسند که ناشران بزرگ، دولتها، نهادها و جوایز ادبی میخواهند. این ادبیات نیست، فرهنگ است. ادبیات خصلتی ضدفرهنگ دارد.
❓نگاه شما در رمان «پارههای پاریسی یا پورهی پنیر و پروست» به وضعیت سیاسی و اجتماعی ایران انتقادیست. نگاهی طنزآلود که در آثار پیشین شما هم وجود دارد. این آمیختگی طنز و سیاست چقدر در بیان مفاهیم انتقادی موثر است؟
✅طنز میتواند هر چه را که سخت و صلب است دود کند و به هوا بفرستد. چیزی که طنز درش نباشد مرده است. ایدئولوژیها و فرهنگها بدجور در برابر طنز آسیبپذیرند. سیاست ادبیات برهم زدن مرزهای موجود است، جِر دادن تشک خوابآلود فرهنگ و رقصیدن زیر بارش پنبههاش. طنز از آن تیغهای اساسی است که خیلی خوب میتواند سطح فرهنگ را پاره کند تا شکافی برای نفسکشیدن باز شود.
#عمومی
@rowzanehnashr
Telegram
attach 📎
📚 چند توصیه برای راه یافتن کتابتان به فهرست پرفروشها/کمی به گوگل احترام بگذارید:
🔹کارشناس تکنیکهای بازاریابی در یادداشت خود اعتقاد دارد نویسندگان باید علارغم توجه به محتوا کمی هم به فکر مسائل بازاریابی و کسب جذابیت در فضای مجازی باشند.
🔹به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) انترپرنر، در دنیای امروز مطلع کردن دیگران از نوشتهها و نظرات خودتان کمی سادهتر شده و کافی است اطلاعات مختصری از اینترنت و فضای مجازی داشته باشید. این روزها با فشار یک دکمه کتابی منتشر میشود یا نوشتهای هزاران کلیومتر آن طرفتر به دست مخاطب ناشناس میرسد ولی افزایش سایتها و پیامهای اینترنتی نیز مانعی در نوع خود است. با وجود هزاران و میلیونها صفحه اینترنتی، اگر بخواهید برای کتاب یا نوشته خود تبلیغ کنید نیاز به تکنیکهای خاصی دارید که اصطلاح بهینهسازی موتور جستجو (SEO) از مهمترین آنهاست. هرچند این واژه برای کارشناسان تبلیغات رسانه یک واژه تکراری است، ولی هنوز هم ابزار مهمی برای تبلیغ محسوب میشود. وقتی نوشته یا مطلبی در فضای مجازی منتشر میشود، معمولاً از طریق موتورهای جستجو به دست کاربران و مخاطبان میرسد و علم به تکنیکهای جستجوی مطالب توسط موتورهای جستجو و در راس آنها گوگل ضروری است.
🔹«کریس پورتئوس» کارشناس ارشد بازاریابی دیجیتال شش نکته برای بالا بردن کیفیت این بهینه سازی در موتورهای جستجو پیشنهاد میکند. وی اعتقاد دارد این روزها متاسفانه محتوای کتاب یک بخش از فروش بالای کتاب است و عوامل دیگر نیز در پرفروش شدن کتاب نیز تاثیر دارد. شش نکته پورتئوس برای بالا بردن قابلیت دیده شدن مطلب در موتورهای جستجو موارد زیر هستند:
🔸1. به کلیدواژهها توجه کنید.
بهتر است با وجود شرایط انتشاراتی دنیای امروز حتی قبل از نوشتن مطلب یا داستان به انتخاب کلیدواژههایی برای معرفی آن فکر کنید. کلیدواژهها در گوگل یا سایر موتورهای جستجو برای معرفی اثر ادبی شما حیاتی هستند. موتورهای جستجو دارای الگوریتمهایی هستند که تنها بر اساس کلیدواژه مطالب و محتواهای فضای مجازی را جستجو میکنند. اگر داستانی عاشقانه نوشتید از کلیدواژههای علمی استفاده نکنید و اگر مطلبتان احساسی بود، کلمات منطقی به کار نگیرید. به عبارتی باید محتوا با کلیدواژه همخوانی داشته باشد.
🔸2. مشکل مخاطب خود را حل کنید.
شاید این قضیه ارتباطی به تکنیکهای بهینهسازی نداشته باشد، ولی شاید مهمترین نکته در انتشار مطالب در فضای مجازی است. توجه به نیاز روز مخاطب و آیندهنگری برای نویسنده مهم است. مردم علاقه دارند مطالبی را بخوانند که نیازهای آنها را برطرف میکند یا حداقل احساس کننده مطالب مفیدی خواندهاند. بهتر است داستانی بنویسید که با حوادث روز مطابقت داشته باشد.
🔸3. محتوا را بر اساس مخاطب عام تنظیم کنید.
شاید این موضوع کمی تعجب برانگیز باشد ولی توجه و حافظه کوتاه مدت انسان کمتر از ماهی قرمز است. وقتی نوشته شما در همان نگاه اول نتواند مخاطب را جذب کند، بهتر است خوانده شدن آن را فراموش کنید. نوشتههای شما باید آنقدر ساده و جذاب نوشته شود که توسط عامه مردم فهمیده شده و برای آنها جذابیت داشته باشد. به عبارتی باید نوشتههایتان علیرغم صحت و دقت از جذابیت کافی برای این مخاطبان برخوردار باشد.
🔸4. مخاطب را بیسواد فرض نکنید.
متاسفانه بعضی از نویسندگان با روشنفکری محض زیادی مخاطب خود را عام در نظر میگیرند و در نوشتن داستان و مطالب خود خیلی از واژههای تخصصی استفاده نمیکنند. یادتان باشد شخصیتها و حقایق داستان شما اگر عمق کافی نداشته باشد به همان اندازه توسط مخاطب سطحی در نظر گرفته خواهد شد.
🔸5. از ابزارهای جذابکننده استفاده کنید.
امروزه بیشتر سایتها و روزنامهها برای جذب مخاطب بیشتر برای مطالب خود از تصاویر جذاب استفاده میکنند. بارها مشاهده شده حتی مطالب محتوای خوبی ندارند ولی تصاویر جذاب موجب علاقه مخاطب شده است. نویسندگان نیز در کتابهای خود بهتر است از تصاویر جذاب استفاده کنند. امروزه ناشران و نویسندگان تصویرگران ماهری استخدام میکنند تا جذابیت آثار ادبی بالا برود.
🔸6. برای انسانها بنویسید.
بعضی از داستانها و رمانها به خصوص داستانهای ژانر علمی تخیلی طوری نوشته میشوند که گویا مخاطب آنها فرشتگان و جن و پری هستند. یادتان باشد مخاطب شما انسان است و در دنیای واقعی زندگی میکند. شخصیتها و حوادث داستان باید با زندگی انسانی تطابق داشته باشد.
"برگرفته از کانال روزشمار"
#عمومی
@rowzanehnashr
🔹کارشناس تکنیکهای بازاریابی در یادداشت خود اعتقاد دارد نویسندگان باید علارغم توجه به محتوا کمی هم به فکر مسائل بازاریابی و کسب جذابیت در فضای مجازی باشند.
🔹به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) انترپرنر، در دنیای امروز مطلع کردن دیگران از نوشتهها و نظرات خودتان کمی سادهتر شده و کافی است اطلاعات مختصری از اینترنت و فضای مجازی داشته باشید. این روزها با فشار یک دکمه کتابی منتشر میشود یا نوشتهای هزاران کلیومتر آن طرفتر به دست مخاطب ناشناس میرسد ولی افزایش سایتها و پیامهای اینترنتی نیز مانعی در نوع خود است. با وجود هزاران و میلیونها صفحه اینترنتی، اگر بخواهید برای کتاب یا نوشته خود تبلیغ کنید نیاز به تکنیکهای خاصی دارید که اصطلاح بهینهسازی موتور جستجو (SEO) از مهمترین آنهاست. هرچند این واژه برای کارشناسان تبلیغات رسانه یک واژه تکراری است، ولی هنوز هم ابزار مهمی برای تبلیغ محسوب میشود. وقتی نوشته یا مطلبی در فضای مجازی منتشر میشود، معمولاً از طریق موتورهای جستجو به دست کاربران و مخاطبان میرسد و علم به تکنیکهای جستجوی مطالب توسط موتورهای جستجو و در راس آنها گوگل ضروری است.
🔹«کریس پورتئوس» کارشناس ارشد بازاریابی دیجیتال شش نکته برای بالا بردن کیفیت این بهینه سازی در موتورهای جستجو پیشنهاد میکند. وی اعتقاد دارد این روزها متاسفانه محتوای کتاب یک بخش از فروش بالای کتاب است و عوامل دیگر نیز در پرفروش شدن کتاب نیز تاثیر دارد. شش نکته پورتئوس برای بالا بردن قابلیت دیده شدن مطلب در موتورهای جستجو موارد زیر هستند:
🔸1. به کلیدواژهها توجه کنید.
بهتر است با وجود شرایط انتشاراتی دنیای امروز حتی قبل از نوشتن مطلب یا داستان به انتخاب کلیدواژههایی برای معرفی آن فکر کنید. کلیدواژهها در گوگل یا سایر موتورهای جستجو برای معرفی اثر ادبی شما حیاتی هستند. موتورهای جستجو دارای الگوریتمهایی هستند که تنها بر اساس کلیدواژه مطالب و محتواهای فضای مجازی را جستجو میکنند. اگر داستانی عاشقانه نوشتید از کلیدواژههای علمی استفاده نکنید و اگر مطلبتان احساسی بود، کلمات منطقی به کار نگیرید. به عبارتی باید محتوا با کلیدواژه همخوانی داشته باشد.
🔸2. مشکل مخاطب خود را حل کنید.
شاید این قضیه ارتباطی به تکنیکهای بهینهسازی نداشته باشد، ولی شاید مهمترین نکته در انتشار مطالب در فضای مجازی است. توجه به نیاز روز مخاطب و آیندهنگری برای نویسنده مهم است. مردم علاقه دارند مطالبی را بخوانند که نیازهای آنها را برطرف میکند یا حداقل احساس کننده مطالب مفیدی خواندهاند. بهتر است داستانی بنویسید که با حوادث روز مطابقت داشته باشد.
🔸3. محتوا را بر اساس مخاطب عام تنظیم کنید.
شاید این موضوع کمی تعجب برانگیز باشد ولی توجه و حافظه کوتاه مدت انسان کمتر از ماهی قرمز است. وقتی نوشته شما در همان نگاه اول نتواند مخاطب را جذب کند، بهتر است خوانده شدن آن را فراموش کنید. نوشتههای شما باید آنقدر ساده و جذاب نوشته شود که توسط عامه مردم فهمیده شده و برای آنها جذابیت داشته باشد. به عبارتی باید نوشتههایتان علیرغم صحت و دقت از جذابیت کافی برای این مخاطبان برخوردار باشد.
🔸4. مخاطب را بیسواد فرض نکنید.
متاسفانه بعضی از نویسندگان با روشنفکری محض زیادی مخاطب خود را عام در نظر میگیرند و در نوشتن داستان و مطالب خود خیلی از واژههای تخصصی استفاده نمیکنند. یادتان باشد شخصیتها و حقایق داستان شما اگر عمق کافی نداشته باشد به همان اندازه توسط مخاطب سطحی در نظر گرفته خواهد شد.
🔸5. از ابزارهای جذابکننده استفاده کنید.
امروزه بیشتر سایتها و روزنامهها برای جذب مخاطب بیشتر برای مطالب خود از تصاویر جذاب استفاده میکنند. بارها مشاهده شده حتی مطالب محتوای خوبی ندارند ولی تصاویر جذاب موجب علاقه مخاطب شده است. نویسندگان نیز در کتابهای خود بهتر است از تصاویر جذاب استفاده کنند. امروزه ناشران و نویسندگان تصویرگران ماهری استخدام میکنند تا جذابیت آثار ادبی بالا برود.
🔸6. برای انسانها بنویسید.
بعضی از داستانها و رمانها به خصوص داستانهای ژانر علمی تخیلی طوری نوشته میشوند که گویا مخاطب آنها فرشتگان و جن و پری هستند. یادتان باشد مخاطب شما انسان است و در دنیای واقعی زندگی میکند. شخصیتها و حوادث داستان باید با زندگی انسانی تطابق داشته باشد.
"برگرفته از کانال روزشمار"
#عمومی
@rowzanehnashr