🔴 مبارزه با حجاب اجباریْ همهچیز نیست!
نیمی از مطالبهگری و نمود اعتراضی زنان در پوسترها، متنهای تولیدی، کتابچهها و گفتگوهای روزمره به «حق پوشش اختیاری» و «مبارزه علیه حجاب اجباری» خلاصه شده است.
اعتراضی برحق که به راستی، اشل کوچکی از دایرهی گستردهی سرکوب سیستماتیک و به حاشیهراندگی زنان است.
در این بین اما میتوان نگاهها را از جمعیت معترض مرکزی به دیگر شهرها، روستاها و در کلیت امر، زنانی خارج از چارچوب «پایتخت» هدایت کرد.
«رفع تبعیض علیه زنان» حلوایی نیست که به صرف تکرار و مکتوب شدنْ کامِ بیش از نیمی از جمعیت موجود جهان را شیرین کند.
ملغیسازی قوانین تبعیضآمیز را میتوان از جبر و محدودیت جغرافیایی و همپا با آن، ضرورت و #تشکلیابی «حضور مستقل تمامی زنان» در عرصههای اجتماعی و به ویژه «جوامع کارگری» آغاز کرد.
نگاهی کوتاه به تنوع پوششی زنان غیر کارمند در شهرهای غربی، شمال شرقی/غربی، سیستان و بلوچستان، اعراب خوزستان و کردستانْ به مثابه چراغ هدایتگری است که توجه ما را از صور ظاهری پوشش به عینیتِ امرِ نرمالیزه شدهی «تبعیض» و سرکوبهای نهان/عیانْ معطوف میدارد.
اگر از موقعیت نابرابر شغلی و وضعیت اسفبار حق برخورداری از جایگاه اجتماعی برابر در میان زنان دارای تحصیلات عالی به صورت موقت بگذریم، به خیل عظیمی از زنان کارگر واحدهای تولیدی، کارخانجات، کارگاههای زیر زمینی رسمی و غیر رسمی و مشاغل خانگی، جهت کسب درآمد خواهیم رسید:
⚪️ کمبود فرصتهای شغلی به دلیل زن بودن
⚪️ محدودیت در انتخاب شغل
⚪️ فزونی نرخ #بیکاری در میان زنان
⚪️ مواجه با قراردادهای موقت کاری حتی برای کار مستمر
⚪️ عدم بهرهمندی از حداقل #دستمزد قانونی
⚪️ عدم امکان ارتقای شغلی
⚪️ ترویج فقر در دوران بازنشستگی
⚪️ ساعات طولانی کار و عدم دریافت اضافهکار
⚪️ عدم وجود #بیمهی_بیکاری
⚪️ ارجحیت #زنان_کارگر مجرد نسبت به متاهلین
⚪️ عدم حمایتهای قانونی و اجتماعی در کارگاههای زیر ۱۰ نفر
⚪️ اخذ برگههای سفید امضا تسویه حساب از سوی کارفرمایان و
⚪️ عدم قانونگذاری برابر و بازرسی وزارت کار
تنها قسمتی از ستم روا داشته شده علیه زنان کارگر است.
اگر زنان به واسطهی آگاهی در شهرهای مرکزی به درستی و روشنی از #حق_طلاق، بیمهی درمانی رایگان، غربالگری، حق بارداری، سقط جنین و #پوشش_اختیاریْ سخن میگویند؛ زنان حاشیهرانده و متکثر در شهرهای کوچک و جمعیت روستایی با محرومیت از تحصیل، رواج فراگیر #کودک_همسری و حذف فیزیکی ذیل «#قتلهای_ناموسی» زیست خود را از بدو تولد تا لحظهی مرگ، میگذرانند.
اینجاست که دیگر هر نوع خوانشی از «دریافت دستمزد» در قبال کار خانگیْ بدل به شوخی تلخی خواهد شد.
با این حال حاکمیت، به واسطهی تزریق ایدئولوژی ارتجاعی «نهاد خانواده» و تقدسسازی از #استثمار روزمرهی زنان با ردیف کردن مفاد قانونی، احکام شرع و سیاستهایی تماما سرکوبگرایانه، «مادرانگی» را نیز یگانه هدف خلقت زنْ برمیشمارد.
ما با جمعیت کثیری از زنان کارگر و بیحق شدهای روبهروایم که حتی رسانهای برای دنبال کردن روزی تحت عنوان «هشتم مارس» ندارند.
برای دستهای خالی و کالبدهای مورد تعرضی که رنگ قراردادهای ثابت کاری، نفسِ دستمزد برابر و دیدن حتی یک روزِ بدون خشونت را در زیست خود ندیدند، هشتم مارسْ تنها برگردانِ میلادی ۱۷ اسفندماه در تقویم است.
همبستگی، خواهرانگی و گرفتن دستان یکدیگر از قضا تماما «درونْ طبقاتی»، فارغ از خوانشهای مذهبی و قومیتهاست. در ماههایی که زنان کارگر، پیش قراول اعتصابات و اعتراضات در خیابانها هستند، در روزهایی که بلقوگی سیاسی زنان معترض در خلال «#جنبش_تهیدستان» از نداریهای موجود و تبعیض سخن گفت، تمرکز رسانهای جریانات اپوزیسیون راست و در حکم کلیتر «فمینیسم راست» علیه واقعیت موجودِ جمعیت زنان زحمتکشْ قد علم کرد.
آنها هرگز رادیکالیسم اجرایی جانهای به لب رسیدهی فاقدین سرمایه را نخواهند دید. اعتراض برای آنها تنها و تنها به پروپگاند (برداشتن شال) خلاصه میشود. شالی که از سر انداختن آن در محدودهی خیابانهای ونک به بالا، نه تنها اکتیویسم که بخشی از «سبک زندگی» روزمرهی طبقهی متوسط جامعه است.
🆔️ @peshrawcpiran
🆔️ @peshrawcpiran
نیمی از مطالبهگری و نمود اعتراضی زنان در پوسترها، متنهای تولیدی، کتابچهها و گفتگوهای روزمره به «حق پوشش اختیاری» و «مبارزه علیه حجاب اجباری» خلاصه شده است.
اعتراضی برحق که به راستی، اشل کوچکی از دایرهی گستردهی سرکوب سیستماتیک و به حاشیهراندگی زنان است.
در این بین اما میتوان نگاهها را از جمعیت معترض مرکزی به دیگر شهرها، روستاها و در کلیت امر، زنانی خارج از چارچوب «پایتخت» هدایت کرد.
«رفع تبعیض علیه زنان» حلوایی نیست که به صرف تکرار و مکتوب شدنْ کامِ بیش از نیمی از جمعیت موجود جهان را شیرین کند.
ملغیسازی قوانین تبعیضآمیز را میتوان از جبر و محدودیت جغرافیایی و همپا با آن، ضرورت و #تشکلیابی «حضور مستقل تمامی زنان» در عرصههای اجتماعی و به ویژه «جوامع کارگری» آغاز کرد.
نگاهی کوتاه به تنوع پوششی زنان غیر کارمند در شهرهای غربی، شمال شرقی/غربی، سیستان و بلوچستان، اعراب خوزستان و کردستانْ به مثابه چراغ هدایتگری است که توجه ما را از صور ظاهری پوشش به عینیتِ امرِ نرمالیزه شدهی «تبعیض» و سرکوبهای نهان/عیانْ معطوف میدارد.
اگر از موقعیت نابرابر شغلی و وضعیت اسفبار حق برخورداری از جایگاه اجتماعی برابر در میان زنان دارای تحصیلات عالی به صورت موقت بگذریم، به خیل عظیمی از زنان کارگر واحدهای تولیدی، کارخانجات، کارگاههای زیر زمینی رسمی و غیر رسمی و مشاغل خانگی، جهت کسب درآمد خواهیم رسید:
⚪️ کمبود فرصتهای شغلی به دلیل زن بودن
⚪️ محدودیت در انتخاب شغل
⚪️ فزونی نرخ #بیکاری در میان زنان
⚪️ مواجه با قراردادهای موقت کاری حتی برای کار مستمر
⚪️ عدم بهرهمندی از حداقل #دستمزد قانونی
⚪️ عدم امکان ارتقای شغلی
⚪️ ترویج فقر در دوران بازنشستگی
⚪️ ساعات طولانی کار و عدم دریافت اضافهکار
⚪️ عدم وجود #بیمهی_بیکاری
⚪️ ارجحیت #زنان_کارگر مجرد نسبت به متاهلین
⚪️ عدم حمایتهای قانونی و اجتماعی در کارگاههای زیر ۱۰ نفر
⚪️ اخذ برگههای سفید امضا تسویه حساب از سوی کارفرمایان و
⚪️ عدم قانونگذاری برابر و بازرسی وزارت کار
تنها قسمتی از ستم روا داشته شده علیه زنان کارگر است.
اگر زنان به واسطهی آگاهی در شهرهای مرکزی به درستی و روشنی از #حق_طلاق، بیمهی درمانی رایگان، غربالگری، حق بارداری، سقط جنین و #پوشش_اختیاریْ سخن میگویند؛ زنان حاشیهرانده و متکثر در شهرهای کوچک و جمعیت روستایی با محرومیت از تحصیل، رواج فراگیر #کودک_همسری و حذف فیزیکی ذیل «#قتلهای_ناموسی» زیست خود را از بدو تولد تا لحظهی مرگ، میگذرانند.
اینجاست که دیگر هر نوع خوانشی از «دریافت دستمزد» در قبال کار خانگیْ بدل به شوخی تلخی خواهد شد.
با این حال حاکمیت، به واسطهی تزریق ایدئولوژی ارتجاعی «نهاد خانواده» و تقدسسازی از #استثمار روزمرهی زنان با ردیف کردن مفاد قانونی، احکام شرع و سیاستهایی تماما سرکوبگرایانه، «مادرانگی» را نیز یگانه هدف خلقت زنْ برمیشمارد.
ما با جمعیت کثیری از زنان کارگر و بیحق شدهای روبهروایم که حتی رسانهای برای دنبال کردن روزی تحت عنوان «هشتم مارس» ندارند.
برای دستهای خالی و کالبدهای مورد تعرضی که رنگ قراردادهای ثابت کاری، نفسِ دستمزد برابر و دیدن حتی یک روزِ بدون خشونت را در زیست خود ندیدند، هشتم مارسْ تنها برگردانِ میلادی ۱۷ اسفندماه در تقویم است.
همبستگی، خواهرانگی و گرفتن دستان یکدیگر از قضا تماما «درونْ طبقاتی»، فارغ از خوانشهای مذهبی و قومیتهاست. در ماههایی که زنان کارگر، پیش قراول اعتصابات و اعتراضات در خیابانها هستند، در روزهایی که بلقوگی سیاسی زنان معترض در خلال «#جنبش_تهیدستان» از نداریهای موجود و تبعیض سخن گفت، تمرکز رسانهای جریانات اپوزیسیون راست و در حکم کلیتر «فمینیسم راست» علیه واقعیت موجودِ جمعیت زنان زحمتکشْ قد علم کرد.
آنها هرگز رادیکالیسم اجرایی جانهای به لب رسیدهی فاقدین سرمایه را نخواهند دید. اعتراض برای آنها تنها و تنها به پروپگاند (برداشتن شال) خلاصه میشود. شالی که از سر انداختن آن در محدودهی خیابانهای ونک به بالا، نه تنها اکتیویسم که بخشی از «سبک زندگی» روزمرهی طبقهی متوسط جامعه است.
🆔️ @peshrawcpiran
🆔️ @peshrawcpiran
Telegram
attach📎
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
⚫️با جانباختن یک #دختر ۱۷ ساله و یک مرد ۳۰ ساله در قزوین بر اثر «#مسمومیت_الکلی»، موج مرگبار ناشی از توزیع و مصرف «مشروبات الکلی مسموم» در ایران، بعد از پنج استان:
# البرز
#آذربایجان غربی
#هرمزگان
#تهران
#مازندران
#قزوین
و به این ترتیب تاکنون به ۶ استان ایران گسترش یافتهاست.
#قتلهای_خاموش
#جمهوری_جنایت
💢شنبه ١٠ تیر ۱۴۰۲
https://t.me/peshrawcpiran
www.facebook.com/Peshrawcpiran
www.instagram.com/Peshrawcpiran
# البرز
#آذربایجان غربی
#هرمزگان
#تهران
#مازندران
#قزوین
و به این ترتیب تاکنون به ۶ استان ایران گسترش یافتهاست.
#قتلهای_خاموش
#جمهوری_جنایت
💢شنبه ١٠ تیر ۱۴۰۲
https://t.me/peshrawcpiran
www.facebook.com/Peshrawcpiran
www.instagram.com/Peshrawcpiran
⚫️زنکشی در سال ۱۴۰
◾️ زنکشی توسط یکی از اعضای خانواده/ آشنایان در سال ۱۴۰۲ است.
از ابتدای سال تا پایان تیرماه خبر قتل دست کم ۳۴ زن / دختربچه به دست یک یا چند نفر از اعضای خانواده یا آشنایان از جمله پدر، برادر، همسر، همسر پیشین، دوست پسر یا خواستگار منتشر شده است:
۶ قتل در فروردین ماه، ۱۰ قتل در اردیبهشت، ۸ قتل در خرداد و ۱۰ قتل دیگر در تیرماه.
انتشار این اخبار موجی از نگرانی نسبت به افزایش زنکشی به ویژه با عنوان یا بهانه «ناموسپرستی» را به دنبال داشته است.
نگاهی کوتاه به این خبرها چند نکته را یادآوری میکند: از یک سو، پلیس در همه قتلها بنا به اعتراف متهمین «اختلاف خانوادگی» را به عنوان انگیزه قتل معرفی کرده است. حتی در قتل دردناک دو دختربچه ۳ و ۸ ساله در سنندج. همین امر باعث شده که مسئله شخصی/روانی دیده شود تا اجتماعی.
از سوی دیگر، برخی رسانههای حکومتی با رویکرد بسیار جنسیتزده به این قتلها نگاه کردهاند. تا جایی که در مورد قتل یک زن ۲۷ ساله در اسلامشهر (۱۵ تیرماه) خبرگزاری رکنا این تیتر را برای خبر خود انتخاب کرده است: <قتل زن خائن در صحنه اعتراف شرمآور.>
در حالی که براساس این خبر، مرد متواری شده و زن دیگر زنده نیست تا از خود دفاع کند. ضمن اینکه حتی اگر این اعتراف صحت داشت، راه جبران رابطه خارج از ازدواج، خاتمه دادن به ازدواج است، نه قتل.
پیرو همین نگاه، بسیاری از مردان برای آنکه حمایت قانون و عرف را داشته باشند از بهانه دفاع از ناموس به عنوان یک حربه استفاده میکنند. در چنین شرایطی، تیتر خبرگزاری رکنا و نظایر آن، نه تنها چهره زنکشی را سفید جلوه کرده است، بلکه با یک رویکرد زنستیزانه و متهم کردن زنی که به قتل رسیده است، قتل به بهانه ناموسپرستی را ترویج و راه را به دیگر زنستیزان نشان میدهد.
قتل زنان به بهانه ناموس در سال گذشته نیز بسیار نگرانکننده بود. به گونهای که برخی تحلیلگران به رابطهی میان زنکشی و مبارزات زنان برای به دست گرفتن حق تمامیت جسمانیشان به ویژه در اعتراضات ۱۴۰۱ رابطه نزدیکی میبینند. به این معنا مبارزه با مردسالاری تنها مبارزهای برای تغییر یک حکومت ایدئولوژیک اسلامی نیست بلکه نیاز به عمق بیشتری دارد.
( منبع خبر بيدارزنى)
#خشونت_سیستماتیک_علیه_زنان
#زنکشی #قتلهای_ناموسی
💢 جمعه ۶ مرداد ۱۴۰۲
https://t.me/peshrawcpiran
www.facebook.com/Peshrawcpiran
www.instagram.com/Peshrawcpiran
◾️ زنکشی توسط یکی از اعضای خانواده/ آشنایان در سال ۱۴۰۲ است.
از ابتدای سال تا پایان تیرماه خبر قتل دست کم ۳۴ زن / دختربچه به دست یک یا چند نفر از اعضای خانواده یا آشنایان از جمله پدر، برادر، همسر، همسر پیشین، دوست پسر یا خواستگار منتشر شده است:
۶ قتل در فروردین ماه، ۱۰ قتل در اردیبهشت، ۸ قتل در خرداد و ۱۰ قتل دیگر در تیرماه.
انتشار این اخبار موجی از نگرانی نسبت به افزایش زنکشی به ویژه با عنوان یا بهانه «ناموسپرستی» را به دنبال داشته است.
نگاهی کوتاه به این خبرها چند نکته را یادآوری میکند: از یک سو، پلیس در همه قتلها بنا به اعتراف متهمین «اختلاف خانوادگی» را به عنوان انگیزه قتل معرفی کرده است. حتی در قتل دردناک دو دختربچه ۳ و ۸ ساله در سنندج. همین امر باعث شده که مسئله شخصی/روانی دیده شود تا اجتماعی.
از سوی دیگر، برخی رسانههای حکومتی با رویکرد بسیار جنسیتزده به این قتلها نگاه کردهاند. تا جایی که در مورد قتل یک زن ۲۷ ساله در اسلامشهر (۱۵ تیرماه) خبرگزاری رکنا این تیتر را برای خبر خود انتخاب کرده است: <قتل زن خائن در صحنه اعتراف شرمآور.>
در حالی که براساس این خبر، مرد متواری شده و زن دیگر زنده نیست تا از خود دفاع کند. ضمن اینکه حتی اگر این اعتراف صحت داشت، راه جبران رابطه خارج از ازدواج، خاتمه دادن به ازدواج است، نه قتل.
پیرو همین نگاه، بسیاری از مردان برای آنکه حمایت قانون و عرف را داشته باشند از بهانه دفاع از ناموس به عنوان یک حربه استفاده میکنند. در چنین شرایطی، تیتر خبرگزاری رکنا و نظایر آن، نه تنها چهره زنکشی را سفید جلوه کرده است، بلکه با یک رویکرد زنستیزانه و متهم کردن زنی که به قتل رسیده است، قتل به بهانه ناموسپرستی را ترویج و راه را به دیگر زنستیزان نشان میدهد.
قتل زنان به بهانه ناموس در سال گذشته نیز بسیار نگرانکننده بود. به گونهای که برخی تحلیلگران به رابطهی میان زنکشی و مبارزات زنان برای به دست گرفتن حق تمامیت جسمانیشان به ویژه در اعتراضات ۱۴۰۱ رابطه نزدیکی میبینند. به این معنا مبارزه با مردسالاری تنها مبارزهای برای تغییر یک حکومت ایدئولوژیک اسلامی نیست بلکه نیاز به عمق بیشتری دارد.
( منبع خبر بيدارزنى)
#خشونت_سیستماتیک_علیه_زنان
#زنکشی #قتلهای_ناموسی
💢 جمعه ۶ مرداد ۱۴۰۲
https://t.me/peshrawcpiran
www.facebook.com/Peshrawcpiran
www.instagram.com/Peshrawcpiran
#قتلهای زنجیرهای
◾️محمدجعفر پوینده نویسنده، مترجم، جامعهشناس "که در جریان ترورهای موسوم بهقتلهای زنجیرهای بهقتل رسید"
◾️پوینده از فعالترین اعضای کانون نویسندگان ایران و از طرفداران جریان چپ در ایران بود. او مدافع پرکار دمکراسی، حقوق بشر و آزادی نامحدود اندیشه و بیان بود.
*پوینده از خانوادهای فقیر بود، در شش سالگی بهدبستان رفت و از ده سالگی مشغول بهکار شد.
فعالیت سیاسی را از دوران دانشجویی در تهران آغاز کرد و سال ۱۳۵۳ برای ادامه تحصیل در دانشگاه سوربن بهفرانسه رفت.
در سال ۱۳۵۶ مدرک فوق لیسانس جامعهشناسی را از این دانشگاه دریافت کرد و در شهریور ۱۳۵۷ در بحبوحه انقلاب بهکشور بازگشت.
او پس از انقلاب، وقت خود را وقف ترجمه آثار مختلف فلسفی و ادبی کرد که بسیاری از آنها منتشر نشدند.
*وی در ۸ آذر ۱۳۷۷ از منزل خارج شد و ۱۰ روز بعد جسدش در روستای بادامک در شهرستان شهریار پیدا شد و علت مرگ او را خفگی اعلام کردند.
مزار محمدجعفر پوینده در امامزاده طاهر کرج در کنار مزار محمد مختاری دیگر قربانی این قتلها است.
#يادش گرامى باد🌹
💢يكشنبه ١٢ آذر۱۴۰۲
https://t.me/peshrawcpiran
www.facebook.com/Peshrawcpiran
www.instagram.com/Peshrawcpirn
◾️محمدجعفر پوینده نویسنده، مترجم، جامعهشناس "که در جریان ترورهای موسوم بهقتلهای زنجیرهای بهقتل رسید"
◾️پوینده از فعالترین اعضای کانون نویسندگان ایران و از طرفداران جریان چپ در ایران بود. او مدافع پرکار دمکراسی، حقوق بشر و آزادی نامحدود اندیشه و بیان بود.
*پوینده از خانوادهای فقیر بود، در شش سالگی بهدبستان رفت و از ده سالگی مشغول بهکار شد.
فعالیت سیاسی را از دوران دانشجویی در تهران آغاز کرد و سال ۱۳۵۳ برای ادامه تحصیل در دانشگاه سوربن بهفرانسه رفت.
در سال ۱۳۵۶ مدرک فوق لیسانس جامعهشناسی را از این دانشگاه دریافت کرد و در شهریور ۱۳۵۷ در بحبوحه انقلاب بهکشور بازگشت.
او پس از انقلاب، وقت خود را وقف ترجمه آثار مختلف فلسفی و ادبی کرد که بسیاری از آنها منتشر نشدند.
*وی در ۸ آذر ۱۳۷۷ از منزل خارج شد و ۱۰ روز بعد جسدش در روستای بادامک در شهرستان شهریار پیدا شد و علت مرگ او را خفگی اعلام کردند.
مزار محمدجعفر پوینده در امامزاده طاهر کرج در کنار مزار محمد مختاری دیگر قربانی این قتلها است.
#يادش گرامى باد🌹
💢يكشنبه ١٢ آذر۱۴۰۲
https://t.me/peshrawcpiran
www.facebook.com/Peshrawcpiran
www.instagram.com/Peshrawcpirn
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#قتلهای_زنجیره_ای
۲۵سال پیش در چنین روزی #محمدجعفر_پوینده یکی از ستونهای روشنفکری و تفکر انتقادی در ایران، توسط نیروهای وزارت اطلاعات به قتل رسید. پوینده کودک کار بود و ستم طبقاتی را با گوشت و استخوان درک کرده بود و تا روزی که زنده بود به تفکر انتقادی و مبارزه طبقاتی وفادار ماند.
#صفا پوینده، خواهر محمدجعفر پوینده، میگوید نخستین کتاب غیردرسیاش را از محمدجعفر هدیه گرفت و آن کتاب، #ماهی_سیاه_کوچولو بود.
*او از برادرش میگوید: «نوجوان بودم. شبی به اتاقش رفتم و گفتم: «جعفر امشب هر کاری میکنم خوابم نمیبرد. کتابی به من بده.» گفت: «مگر کتابی که در دست داشتی تمام کردی؟» گفتم: «نه ولی کتابی میخواهم تا با خواندن آن خوابم ببرد.» گفت: «صفا جان! من اصلاً کتابی که کسی خوابش ببرد ندارم و همهٔ کتابهای من انسان را بیدار میکند.»
#روشنفکر_ستیزی #روشنفکرکشی #کانون_نویسندگان_ایران
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
💢 شنبه ١٨ آذر۱۴۰۲
https://t.me/peshrawcpiran
www.facebook.com/Peshrawcpiran
www.instagram.com/Peshrawcpirn
۲۵سال پیش در چنین روزی #محمدجعفر_پوینده یکی از ستونهای روشنفکری و تفکر انتقادی در ایران، توسط نیروهای وزارت اطلاعات به قتل رسید. پوینده کودک کار بود و ستم طبقاتی را با گوشت و استخوان درک کرده بود و تا روزی که زنده بود به تفکر انتقادی و مبارزه طبقاتی وفادار ماند.
#صفا پوینده، خواهر محمدجعفر پوینده، میگوید نخستین کتاب غیردرسیاش را از محمدجعفر هدیه گرفت و آن کتاب، #ماهی_سیاه_کوچولو بود.
*او از برادرش میگوید: «نوجوان بودم. شبی به اتاقش رفتم و گفتم: «جعفر امشب هر کاری میکنم خوابم نمیبرد. کتابی به من بده.» گفت: «مگر کتابی که در دست داشتی تمام کردی؟» گفتم: «نه ولی کتابی میخواهم تا با خواندن آن خوابم ببرد.» گفت: «صفا جان! من اصلاً کتابی که کسی خوابش ببرد ندارم و همهٔ کتابهای من انسان را بیدار میکند.»
#روشنفکر_ستیزی #روشنفکرکشی #کانون_نویسندگان_ایران
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
💢 شنبه ١٨ آذر۱۴۰۲
https://t.me/peshrawcpiran
www.facebook.com/Peshrawcpiran
www.instagram.com/Peshrawcpirn