🔴 مبارزه با حجاب اجباریْ همهچیز نیست!
نیمی از مطالبهگری و نمود اعتراضی زنان در پوسترها، متنهای تولیدی، کتابچهها و گفتگوهای روزمره به «حق پوشش اختیاری» و «مبارزه علیه حجاب اجباری» خلاصه شده است.
اعتراضی برحق که به راستی، اشل کوچکی از دایرهی گستردهی سرکوب سیستماتیک و به حاشیهراندگی زنان است.
در این بین اما میتوان نگاهها را از جمعیت معترض مرکزی به دیگر شهرها، روستاها و در کلیت امر، زنانی خارج از چارچوب «پایتخت» هدایت کرد.
«رفع تبعیض علیه زنان» حلوایی نیست که به صرف تکرار و مکتوب شدنْ کامِ بیش از نیمی از جمعیت موجود جهان را شیرین کند.
ملغیسازی قوانین تبعیضآمیز را میتوان از جبر و محدودیت جغرافیایی و همپا با آن، ضرورت و #تشکلیابی «حضور مستقل تمامی زنان» در عرصههای اجتماعی و به ویژه «جوامع کارگری» آغاز کرد.
نگاهی کوتاه به تنوع پوششی زنان غیر کارمند در شهرهای غربی، شمال شرقی/غربی، سیستان و بلوچستان، اعراب خوزستان و کردستانْ به مثابه چراغ هدایتگری است که توجه ما را از صور ظاهری پوشش به عینیتِ امرِ نرمالیزه شدهی «تبعیض» و سرکوبهای نهان/عیانْ معطوف میدارد.
اگر از موقعیت نابرابر شغلی و وضعیت اسفبار حق برخورداری از جایگاه اجتماعی برابر در میان زنان دارای تحصیلات عالی به صورت موقت بگذریم، به خیل عظیمی از زنان کارگر واحدهای تولیدی، کارخانجات، کارگاههای زیر زمینی رسمی و غیر رسمی و مشاغل خانگی، جهت کسب درآمد خواهیم رسید:
⚪️ کمبود فرصتهای شغلی به دلیل زن بودن
⚪️ محدودیت در انتخاب شغل
⚪️ فزونی نرخ #بیکاری در میان زنان
⚪️ مواجه با قراردادهای موقت کاری حتی برای کار مستمر
⚪️ عدم بهرهمندی از حداقل #دستمزد قانونی
⚪️ عدم امکان ارتقای شغلی
⚪️ ترویج فقر در دوران بازنشستگی
⚪️ ساعات طولانی کار و عدم دریافت اضافهکار
⚪️ عدم وجود #بیمهی_بیکاری
⚪️ ارجحیت #زنان_کارگر مجرد نسبت به متاهلین
⚪️ عدم حمایتهای قانونی و اجتماعی در کارگاههای زیر ۱۰ نفر
⚪️ اخذ برگههای سفید امضا تسویه حساب از سوی کارفرمایان و
⚪️ عدم قانونگذاری برابر و بازرسی وزارت کار
تنها قسمتی از ستم روا داشته شده علیه زنان کارگر است.
اگر زنان به واسطهی آگاهی در شهرهای مرکزی به درستی و روشنی از #حق_طلاق، بیمهی درمانی رایگان، غربالگری، حق بارداری، سقط جنین و #پوشش_اختیاریْ سخن میگویند؛ زنان حاشیهرانده و متکثر در شهرهای کوچک و جمعیت روستایی با محرومیت از تحصیل، رواج فراگیر #کودک_همسری و حذف فیزیکی ذیل «#قتلهای_ناموسی» زیست خود را از بدو تولد تا لحظهی مرگ، میگذرانند.
اینجاست که دیگر هر نوع خوانشی از «دریافت دستمزد» در قبال کار خانگیْ بدل به شوخی تلخی خواهد شد.
با این حال حاکمیت، به واسطهی تزریق ایدئولوژی ارتجاعی «نهاد خانواده» و تقدسسازی از #استثمار روزمرهی زنان با ردیف کردن مفاد قانونی، احکام شرع و سیاستهایی تماما سرکوبگرایانه، «مادرانگی» را نیز یگانه هدف خلقت زنْ برمیشمارد.
ما با جمعیت کثیری از زنان کارگر و بیحق شدهای روبهروایم که حتی رسانهای برای دنبال کردن روزی تحت عنوان «هشتم مارس» ندارند.
برای دستهای خالی و کالبدهای مورد تعرضی که رنگ قراردادهای ثابت کاری، نفسِ دستمزد برابر و دیدن حتی یک روزِ بدون خشونت را در زیست خود ندیدند، هشتم مارسْ تنها برگردانِ میلادی ۱۷ اسفندماه در تقویم است.
همبستگی، خواهرانگی و گرفتن دستان یکدیگر از قضا تماما «درونْ طبقاتی»، فارغ از خوانشهای مذهبی و قومیتهاست. در ماههایی که زنان کارگر، پیش قراول اعتصابات و اعتراضات در خیابانها هستند، در روزهایی که بلقوگی سیاسی زنان معترض در خلال «#جنبش_تهیدستان» از نداریهای موجود و تبعیض سخن گفت، تمرکز رسانهای جریانات اپوزیسیون راست و در حکم کلیتر «فمینیسم راست» علیه واقعیت موجودِ جمعیت زنان زحمتکشْ قد علم کرد.
آنها هرگز رادیکالیسم اجرایی جانهای به لب رسیدهی فاقدین سرمایه را نخواهند دید. اعتراض برای آنها تنها و تنها به پروپگاند (برداشتن شال) خلاصه میشود. شالی که از سر انداختن آن در محدودهی خیابانهای ونک به بالا، نه تنها اکتیویسم که بخشی از «سبک زندگی» روزمرهی طبقهی متوسط جامعه است.
🆔️ @peshrawcpiran
🆔️ @peshrawcpiran
نیمی از مطالبهگری و نمود اعتراضی زنان در پوسترها، متنهای تولیدی، کتابچهها و گفتگوهای روزمره به «حق پوشش اختیاری» و «مبارزه علیه حجاب اجباری» خلاصه شده است.
اعتراضی برحق که به راستی، اشل کوچکی از دایرهی گستردهی سرکوب سیستماتیک و به حاشیهراندگی زنان است.
در این بین اما میتوان نگاهها را از جمعیت معترض مرکزی به دیگر شهرها، روستاها و در کلیت امر، زنانی خارج از چارچوب «پایتخت» هدایت کرد.
«رفع تبعیض علیه زنان» حلوایی نیست که به صرف تکرار و مکتوب شدنْ کامِ بیش از نیمی از جمعیت موجود جهان را شیرین کند.
ملغیسازی قوانین تبعیضآمیز را میتوان از جبر و محدودیت جغرافیایی و همپا با آن، ضرورت و #تشکلیابی «حضور مستقل تمامی زنان» در عرصههای اجتماعی و به ویژه «جوامع کارگری» آغاز کرد.
نگاهی کوتاه به تنوع پوششی زنان غیر کارمند در شهرهای غربی، شمال شرقی/غربی، سیستان و بلوچستان، اعراب خوزستان و کردستانْ به مثابه چراغ هدایتگری است که توجه ما را از صور ظاهری پوشش به عینیتِ امرِ نرمالیزه شدهی «تبعیض» و سرکوبهای نهان/عیانْ معطوف میدارد.
اگر از موقعیت نابرابر شغلی و وضعیت اسفبار حق برخورداری از جایگاه اجتماعی برابر در میان زنان دارای تحصیلات عالی به صورت موقت بگذریم، به خیل عظیمی از زنان کارگر واحدهای تولیدی، کارخانجات، کارگاههای زیر زمینی رسمی و غیر رسمی و مشاغل خانگی، جهت کسب درآمد خواهیم رسید:
⚪️ کمبود فرصتهای شغلی به دلیل زن بودن
⚪️ محدودیت در انتخاب شغل
⚪️ فزونی نرخ #بیکاری در میان زنان
⚪️ مواجه با قراردادهای موقت کاری حتی برای کار مستمر
⚪️ عدم بهرهمندی از حداقل #دستمزد قانونی
⚪️ عدم امکان ارتقای شغلی
⚪️ ترویج فقر در دوران بازنشستگی
⚪️ ساعات طولانی کار و عدم دریافت اضافهکار
⚪️ عدم وجود #بیمهی_بیکاری
⚪️ ارجحیت #زنان_کارگر مجرد نسبت به متاهلین
⚪️ عدم حمایتهای قانونی و اجتماعی در کارگاههای زیر ۱۰ نفر
⚪️ اخذ برگههای سفید امضا تسویه حساب از سوی کارفرمایان و
⚪️ عدم قانونگذاری برابر و بازرسی وزارت کار
تنها قسمتی از ستم روا داشته شده علیه زنان کارگر است.
اگر زنان به واسطهی آگاهی در شهرهای مرکزی به درستی و روشنی از #حق_طلاق، بیمهی درمانی رایگان، غربالگری، حق بارداری، سقط جنین و #پوشش_اختیاریْ سخن میگویند؛ زنان حاشیهرانده و متکثر در شهرهای کوچک و جمعیت روستایی با محرومیت از تحصیل، رواج فراگیر #کودک_همسری و حذف فیزیکی ذیل «#قتلهای_ناموسی» زیست خود را از بدو تولد تا لحظهی مرگ، میگذرانند.
اینجاست که دیگر هر نوع خوانشی از «دریافت دستمزد» در قبال کار خانگیْ بدل به شوخی تلخی خواهد شد.
با این حال حاکمیت، به واسطهی تزریق ایدئولوژی ارتجاعی «نهاد خانواده» و تقدسسازی از #استثمار روزمرهی زنان با ردیف کردن مفاد قانونی، احکام شرع و سیاستهایی تماما سرکوبگرایانه، «مادرانگی» را نیز یگانه هدف خلقت زنْ برمیشمارد.
ما با جمعیت کثیری از زنان کارگر و بیحق شدهای روبهروایم که حتی رسانهای برای دنبال کردن روزی تحت عنوان «هشتم مارس» ندارند.
برای دستهای خالی و کالبدهای مورد تعرضی که رنگ قراردادهای ثابت کاری، نفسِ دستمزد برابر و دیدن حتی یک روزِ بدون خشونت را در زیست خود ندیدند، هشتم مارسْ تنها برگردانِ میلادی ۱۷ اسفندماه در تقویم است.
همبستگی، خواهرانگی و گرفتن دستان یکدیگر از قضا تماما «درونْ طبقاتی»، فارغ از خوانشهای مذهبی و قومیتهاست. در ماههایی که زنان کارگر، پیش قراول اعتصابات و اعتراضات در خیابانها هستند، در روزهایی که بلقوگی سیاسی زنان معترض در خلال «#جنبش_تهیدستان» از نداریهای موجود و تبعیض سخن گفت، تمرکز رسانهای جریانات اپوزیسیون راست و در حکم کلیتر «فمینیسم راست» علیه واقعیت موجودِ جمعیت زنان زحمتکشْ قد علم کرد.
آنها هرگز رادیکالیسم اجرایی جانهای به لب رسیدهی فاقدین سرمایه را نخواهند دید. اعتراض برای آنها تنها و تنها به پروپگاند (برداشتن شال) خلاصه میشود. شالی که از سر انداختن آن در محدودهی خیابانهای ونک به بالا، نه تنها اکتیویسم که بخشی از «سبک زندگی» روزمرهی طبقهی متوسط جامعه است.
🆔️ @peshrawcpiran
🆔️ @peshrawcpiran
Telegram
attach📎
🟣 از شوشتر تا بروجن؛ زنانِ حاشیهها «صدا» ندارند
«کارگاههای غیررسمی بسیاری در حاشیهی شهرها برپا میشوند که از نیروی کارِ ارزان زنان به خصوص زنان سرپرست خانوار و حاشیهنشین به عنوان ابزار سودجویی بیشتر سود میبرند؛ مریم، یکی از این زنان است که در یک کارگاه سبزیپاککنی در حاشیهی تهران در حوالی اسلامشهر به صورت روزمزدی کار میکند؛ دستمزد او در صورت اینکه تمام ماه را سر کار بیاید، به پنج میلیون تومان نمیرسد؛ نه از بیمه خبری هست و نه از لباس کار و غذا و نه سرویس رفت و آمد دارند.
او که به نوعی تمثیل حضور رنجآور زنان در فضای غیررسمی اقتصاد کشور است؛ مشاغل مقطعی، فصلی و بدون آتیهی بسیاری را در ظرف کمی بیشتر از پنج سال تجربه کرده است؛ اول، یک کارگاه خیاطی زنانه که به اعتقاد او، یکی از بهترینها بود چراکه کارفرما هم زن بود و شرایط خانمهای کارگر را بهتر میفهمید اما به خاطر ورشکستگی و ورود اینهمه لباس ارزان چینی به بازار، تعطیل شد؛ بعد یک کارگاه کشاورزی که کار بسیار سخت بود، بعد مزرعهی پرورش ماهی که بعد چند ماه دست به تعدیل زد و حالا هم سبزی پاککنی در اسلامشهر تهران.
«از خانه پنج صبح با مینیبوس میروم؛ غذایم معمولاً نان و پنیر است و به خانه که برمیگردم هوا تاریک شده؛ دو بچه دارم که مجبورم هر جور شده خرجشان را دربیاورم؛ من یک مادر تنها و مستاجر هستم اما هیچ نهاد یا ارگانی به فکر من نیست، حتی یک چهاردیواری ۳۰ متری سهم من نشده....»
اینها بخشی از درد دلهای پر از بغضِ زنی به نام مریم است، زنی مثل هزاران زن دیگر که حتی به اندازهی یک شمارهی بیمهی تامین اجتماعی، هویت اجتماعی ندارند؛ حق مشارکت این زنان در تعیین سرنوشت و در مداخله برای بهتر کردن شرایط، در حد صفر است....
⚪️ حوادث کار برای زنان کارگرِ غیررسمی
«بیصدایی زنان کارگر» و عدم تاثیرگذاری آنها در معادلات اقتصادی و شغلی، یک نتیجهی دردناک دیگر هم دارد: زنانی که در این بیصدایی، جان عزیز خود را بابت سهلانگاری کارفرمایان در حوادث کار از دست میدهند. زنانی که همان فقدانِ هویت اجتماعی تاثیرگذار، مرگ آنها را فقط به دو سطر خبر کوتاه در کانالهای فضای مجازی و رسانهها محدود میکند؛ درحالیکه «چرا میمیرند» و «در شرایطی که یک بیمهی تامین اجتماعی ندارند، خانوادههای بیسرپرست آنها پس از این فقدان ناعادلانه چطور قرار است امرار معاش کنند» هرگز پاسخی نمییابد.
▪️«ساعت ۱۴:۴۴ ۱۰ دیماه ۱۴۰۱ یک زن کارگر در شهرک صنعتی #یزد غرق شده که علت حادثه هنوز مشخص نیست اما این کارگر قبل از رسیدن نیروهای اورژانس فوت شد.»
این جملهی کوتاه ۱۱ دیماه، در رسانهها منتشر شد؛ اخباری که اورژانس و نهادهای متولی دادند، فاقد هر نوع جزئیاتیست؛ مشخصات فردی این زن و کارگاه محل اشتغال، اعلام نشده؛ این درحالیست که مطالبهگری برای علت مرگ و لزوم پرداخت خسارت توسط مقصران حادثه، به دلیل بیصدایی و بیتشکلی زنان کارگر ابداً به جایی نمیرسد.
▪️زنان حاشیهها و شهرستانهای دورافتاده، مدام در معرض این دست حادثههای مرگبار قرار دارند؛ در روزهای انتهایی آذر، حادثهی آتشسوزی مینیبوس کارگران فصلی زن در #بروجنِ چهارمحال و بختیاری، یکی از دلخراشترین حوادث کار در ماهها و سالهای اخیر بود؛ در این حادثه، شش زن کارگر فصلی، از قماش همان بیصدایان که هم روستایی بودند و هم فاقد بیمه، جان خود را از دست دادند؛ از خیل حادثهدیدگانِ آن روز، هنوز دو زن با سوختگی بالا در بیمارستان بستری هستند؛ آینده و معیشت فرزندانِ بازماندهی این هشت زن، در ابهام سنگین قرار دارد؛ چه کسی متولیِ «تامین نان» برای این بازماندگان داغدیده است؟
▪️مرگ بیصدای زنان کارگرِ فصلی و حاشیهنشین، اتفاق نادری نیست؛ ۸ شهریور بر اثر برخورد یک دستگاه تریلی با مینیبوس حامل کارگران فصلی در محور جادهای شهرک اندیشه و پل کابلی شهر #شوشتر در استان خوزستان، ۱۶نفر کشته و ۹نفر مصدوم شدند. جان باختگان این حادثه از کارگران مزرعه کشاورزی بودند که از محل سکونت خود در حال حرکت به محل کار بودند.
۱۰ نفر از کارگران متوفی، زن بودند؛ همگی زنان سرپرست خانوار و هیچکدام بیمه نداشتند.»
بخشهایی گزارش نسرین هزاره مقدم، منبع: ایلنا
#زنان_کارگر
#معیشت_زنان
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
#ژن_ژیان_ئازادی
@bidarzani
«کارگاههای غیررسمی بسیاری در حاشیهی شهرها برپا میشوند که از نیروی کارِ ارزان زنان به خصوص زنان سرپرست خانوار و حاشیهنشین به عنوان ابزار سودجویی بیشتر سود میبرند؛ مریم، یکی از این زنان است که در یک کارگاه سبزیپاککنی در حاشیهی تهران در حوالی اسلامشهر به صورت روزمزدی کار میکند؛ دستمزد او در صورت اینکه تمام ماه را سر کار بیاید، به پنج میلیون تومان نمیرسد؛ نه از بیمه خبری هست و نه از لباس کار و غذا و نه سرویس رفت و آمد دارند.
او که به نوعی تمثیل حضور رنجآور زنان در فضای غیررسمی اقتصاد کشور است؛ مشاغل مقطعی، فصلی و بدون آتیهی بسیاری را در ظرف کمی بیشتر از پنج سال تجربه کرده است؛ اول، یک کارگاه خیاطی زنانه که به اعتقاد او، یکی از بهترینها بود چراکه کارفرما هم زن بود و شرایط خانمهای کارگر را بهتر میفهمید اما به خاطر ورشکستگی و ورود اینهمه لباس ارزان چینی به بازار، تعطیل شد؛ بعد یک کارگاه کشاورزی که کار بسیار سخت بود، بعد مزرعهی پرورش ماهی که بعد چند ماه دست به تعدیل زد و حالا هم سبزی پاککنی در اسلامشهر تهران.
«از خانه پنج صبح با مینیبوس میروم؛ غذایم معمولاً نان و پنیر است و به خانه که برمیگردم هوا تاریک شده؛ دو بچه دارم که مجبورم هر جور شده خرجشان را دربیاورم؛ من یک مادر تنها و مستاجر هستم اما هیچ نهاد یا ارگانی به فکر من نیست، حتی یک چهاردیواری ۳۰ متری سهم من نشده....»
اینها بخشی از درد دلهای پر از بغضِ زنی به نام مریم است، زنی مثل هزاران زن دیگر که حتی به اندازهی یک شمارهی بیمهی تامین اجتماعی، هویت اجتماعی ندارند؛ حق مشارکت این زنان در تعیین سرنوشت و در مداخله برای بهتر کردن شرایط، در حد صفر است....
⚪️ حوادث کار برای زنان کارگرِ غیررسمی
«بیصدایی زنان کارگر» و عدم تاثیرگذاری آنها در معادلات اقتصادی و شغلی، یک نتیجهی دردناک دیگر هم دارد: زنانی که در این بیصدایی، جان عزیز خود را بابت سهلانگاری کارفرمایان در حوادث کار از دست میدهند. زنانی که همان فقدانِ هویت اجتماعی تاثیرگذار، مرگ آنها را فقط به دو سطر خبر کوتاه در کانالهای فضای مجازی و رسانهها محدود میکند؛ درحالیکه «چرا میمیرند» و «در شرایطی که یک بیمهی تامین اجتماعی ندارند، خانوادههای بیسرپرست آنها پس از این فقدان ناعادلانه چطور قرار است امرار معاش کنند» هرگز پاسخی نمییابد.
▪️«ساعت ۱۴:۴۴ ۱۰ دیماه ۱۴۰۱ یک زن کارگر در شهرک صنعتی #یزد غرق شده که علت حادثه هنوز مشخص نیست اما این کارگر قبل از رسیدن نیروهای اورژانس فوت شد.»
این جملهی کوتاه ۱۱ دیماه، در رسانهها منتشر شد؛ اخباری که اورژانس و نهادهای متولی دادند، فاقد هر نوع جزئیاتیست؛ مشخصات فردی این زن و کارگاه محل اشتغال، اعلام نشده؛ این درحالیست که مطالبهگری برای علت مرگ و لزوم پرداخت خسارت توسط مقصران حادثه، به دلیل بیصدایی و بیتشکلی زنان کارگر ابداً به جایی نمیرسد.
▪️زنان حاشیهها و شهرستانهای دورافتاده، مدام در معرض این دست حادثههای مرگبار قرار دارند؛ در روزهای انتهایی آذر، حادثهی آتشسوزی مینیبوس کارگران فصلی زن در #بروجنِ چهارمحال و بختیاری، یکی از دلخراشترین حوادث کار در ماهها و سالهای اخیر بود؛ در این حادثه، شش زن کارگر فصلی، از قماش همان بیصدایان که هم روستایی بودند و هم فاقد بیمه، جان خود را از دست دادند؛ از خیل حادثهدیدگانِ آن روز، هنوز دو زن با سوختگی بالا در بیمارستان بستری هستند؛ آینده و معیشت فرزندانِ بازماندهی این هشت زن، در ابهام سنگین قرار دارد؛ چه کسی متولیِ «تامین نان» برای این بازماندگان داغدیده است؟
▪️مرگ بیصدای زنان کارگرِ فصلی و حاشیهنشین، اتفاق نادری نیست؛ ۸ شهریور بر اثر برخورد یک دستگاه تریلی با مینیبوس حامل کارگران فصلی در محور جادهای شهرک اندیشه و پل کابلی شهر #شوشتر در استان خوزستان، ۱۶نفر کشته و ۹نفر مصدوم شدند. جان باختگان این حادثه از کارگران مزرعه کشاورزی بودند که از محل سکونت خود در حال حرکت به محل کار بودند.
۱۰ نفر از کارگران متوفی، زن بودند؛ همگی زنان سرپرست خانوار و هیچکدام بیمه نداشتند.»
بخشهایی گزارش نسرین هزاره مقدم، منبع: ایلنا
#زنان_کارگر
#معیشت_زنان
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
#ژن_ژیان_ئازادی
@bidarzani
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#زنان کارگرِ کشاورز در روستاها،کارگران فصلی به حساب می آیند!
♦️هیچ نظارتی برای دستمزد و حقوق بیمه ای آنها دیده نمی شود، درحالیکه بین این شادی ها و به کنج خانه افتادن و عذاب کشیدن از دردهای مفاصل،گودی کمر، آرتروز گردن،... فاصله ی زیادی نیست.
♦️این ثمره ی استعمار است که به چشمهای کارگران نگاه می کند.
زنده باد اول ماه مه 🚩
💢شنبه٩ اردیبهشت ۱۴۰۲
https://t.me/peshrawcpiran
www.facebook.com/Peshrawcpiran
www.instagram.com/Peshrawcpiran
♦️هیچ نظارتی برای دستمزد و حقوق بیمه ای آنها دیده نمی شود، درحالیکه بین این شادی ها و به کنج خانه افتادن و عذاب کشیدن از دردهای مفاصل،گودی کمر، آرتروز گردن،... فاصله ی زیادی نیست.
♦️این ثمره ی استعمار است که به چشمهای کارگران نگاه می کند.
زنده باد اول ماه مه 🚩
💢شنبه٩ اردیبهشت ۱۴۰۲
https://t.me/peshrawcpiran
www.facebook.com/Peshrawcpiran
www.instagram.com/Peshrawcpiran
🛑در چنین روزی، در سال ۱۹۶۸، اعتصاب زنان کارگر در کمپانی خودرورسازی #فورد برای رسیدن به دستمزدِ برابر آغاز شد.
زنان کارگر که در قسمت تودوزی خودرو کار میکردند به مدت ۳ هفته تولید را کارخانه متوقف کردند تا حقوقی برابر با مردان دریافت کنند.
♦️اعتصاب با افزایش ۸ درصدی دستمزد کارگران پایان یافت اما برابری کامل دستمزد تنها با اعتصابهای بیشتر در سال ۱۹۸۴ محقق گردید.
#طبقه_کارگر #زنان_کارگر
💢جمعه ١٩ خرداد ۱۴۰۲
https://t.me/peshrawcpiran
www.facebook.com/Peshrawcpiran
www.instagram.com/Peshrawcpiran
زنان کارگر که در قسمت تودوزی خودرو کار میکردند به مدت ۳ هفته تولید را کارخانه متوقف کردند تا حقوقی برابر با مردان دریافت کنند.
♦️اعتصاب با افزایش ۸ درصدی دستمزد کارگران پایان یافت اما برابری کامل دستمزد تنها با اعتصابهای بیشتر در سال ۱۹۸۴ محقق گردید.
#طبقه_کارگر #زنان_کارگر
💢جمعه ١٩ خرداد ۱۴۰۲
https://t.me/peshrawcpiran
www.facebook.com/Peshrawcpiran
www.instagram.com/Peshrawcpiran
🔸دهانی که میگوید دوستاَت میدارم
چه شکلی دارد؟
دستهایی که طرحِ آغوش میسازند
به چه رنگ است؟
آری
هیچ چیز و هیچ کس یادمان نیست
فقط صدایی روشن در شبی زلال را
به خاطر میآوریم!
صدایی که مینواخت صلح
و میگفت آزادی...
📚 #یانیس_ریتسوس
✍ #ترجمه_امید_آدینه
#ژینا_امینی #مهسا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
#زنان_حذف_شدنی_نیستتد
#خشونت_علیه_زنان
#برابری_زن_و_مرد
#زنان_کارگر
#زنان_دستفروش
#صدای_زنان
#زنان_جانباخته
#پوشش_اختیاری
#مادران_دادخواه
#زنانپیشرو
#آزار_جنسی_جنسیتی
#امنیت_زنان
#جنبش_زنان
#انقلاب_زنانه
#زنکشی
#زنان_فقر
#جهانی_بدون_ستم_و_استثمار
#نابرابری_و_تبعیض
#نه_به_خشونت_علیه_زنان
#خشونت_سیستماتیک_ساختاری
#خشونت_مردان_علیه_زنان
#آزادی_جامعه_درگرو_آزادی_زنان_است
#قیام_زندگی_ادامه_دارد
✅ هیچ انقلابی را ، نمیشود عظیم تلقی کرد : مگر آنکه زنان یک کشور و نحوه ی زندگیشان را ، دگرگون کند ...
✅ بدون زنان ، هیچ انقلابی ! پیروز نمیشود ...
✍ #اوریانا_فالاچی
چه شکلی دارد؟
دستهایی که طرحِ آغوش میسازند
به چه رنگ است؟
آری
هیچ چیز و هیچ کس یادمان نیست
فقط صدایی روشن در شبی زلال را
به خاطر میآوریم!
صدایی که مینواخت صلح
و میگفت آزادی...
📚 #یانیس_ریتسوس
✍ #ترجمه_امید_آدینه
#ژینا_امینی #مهسا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
#زنان_حذف_شدنی_نیستتد
#خشونت_علیه_زنان
#برابری_زن_و_مرد
#زنان_کارگر
#زنان_دستفروش
#صدای_زنان
#زنان_جانباخته
#پوشش_اختیاری
#مادران_دادخواه
#زنانپیشرو
#آزار_جنسی_جنسیتی
#امنیت_زنان
#جنبش_زنان
#انقلاب_زنانه
#زنکشی
#زنان_فقر
#جهانی_بدون_ستم_و_استثمار
#نابرابری_و_تبعیض
#نه_به_خشونت_علیه_زنان
#خشونت_سیستماتیک_ساختاری
#خشونت_مردان_علیه_زنان
#آزادی_جامعه_درگرو_آزادی_زنان_است
#قیام_زندگی_ادامه_دارد
✅ هیچ انقلابی را ، نمیشود عظیم تلقی کرد : مگر آنکه زنان یک کشور و نحوه ی زندگیشان را ، دگرگون کند ...
✅ بدون زنان ، هیچ انقلابی ! پیروز نمیشود ...
✍ #اوریانا_فالاچی
بدون زنان !
هیچ انقلابی ،
به وقوع نخواهد پیوست ...
#زنانپیشرو
#جنبش_زنان
#انقلاب_زنانه
#زنان_کارگر
#زنان_زندانی
#برابری_زن_و_مرد
#آزادی_جامعه_درگرو_آزادی_زنان_است
https://t.me/peshrawcpiran
هیچ انقلابی ،
به وقوع نخواهد پیوست ...
#زنانپیشرو
#جنبش_زنان
#انقلاب_زنانه
#زنان_کارگر
#زنان_زندانی
#برابری_زن_و_مرد
#آزادی_جامعه_درگرو_آزادی_زنان_است
https://t.me/peshrawcpiran