پاینده ایران
به بهانهی یکم اردیبهشت، روز بزرگداشت #سعدی_شیرازی
در ستایش شیخ اجل
همراه آفتاب
(دنیا نیرزد آنکه پریشان کنی دلی
زنهار بد مکن که نکردهست عاقلی- سعدی)
همراه آفتاب جوانی،
وقتی جوانه میزد در من نهال عشق،
دست دلم به دامن شعرش رسیده بود.
میخانهی غزل!
شعری که عشق،
ــ گرم و درخشان ــ چو آفتاب،
از مشرق طلایی آن سر کشیده بود.
شعری که آن زمان و، همیشه
در چشم من
«ز رحمت محض آفریده» بود.
◽️
پر میکشید روح پر از التهاب من
از تشنگی به سوی غزلهای او، نخست
در مکتب محبّت او، حرف عشق را
تا درس پاک سوختن، آموختم درست.
در دفتر ستایش نیکویی،
در نامهی پرستش زیبایی،
آموختم چگونه به محبوب بنگرم!
آموختم چگونه به سودای یک نگاه
از جان و مال و زندگی خویش بگذرم.
آموختم چگونه
در پیش او بمیرم و دم برنیارم!
آموختم چگونه بر اندام واژهها
از سوز آرزو
آتش درافکنم
آموختم که
شور درون را
شیرین بیان کنم.
◽️
همراه آفتاب جوانی،
آن عاشقانههای دلاویز،
آرام ، چون نسیم،
در تار و پود جان و دل من وزیده بود.
◽️
زان پس که هرچه قول و غزل داشت،
همچو جان،
در پردههای حافظه، در خاطرم، نشست؛
راه مرا به بوی «گلستان» خویش بست!
چندی در آن بهشت طربناک، مست مست،
چون او برفت دامنم از بوی گل ز دست.
دریایی از لطافت و دنیایی از هنر
آمیخته به آن سخنان گزیده بود.
◽️
اما، تمام عمر،
من بودم و هوای خوش «بوستان» او.
روشنترین ستاره،
در کهکشان او
«آرام جان و انس دل و نور دیده» بود.
در نغمههای بر شده از ساز جان او،
آیین رستگاری انسان، درین جهان،
گلبانگ آدمیت،
قانون مردمی،
راه رهایی بشریت.
دنیای آرمانی،
در شأن آدمی،
گفتی مگر کلام و پیام پیمبران
در گوهر زبان و بیانش دمیده بود.
◽️
او پادشاه ملک سخن بود،
بیگمان.
«روی زمین گرفته به تیغ سخنوری»
با منکرش بگو که بیا روبرو کنیم!
با مدعی بگو، بنشیند به داوری.
◽️
حیران بینیازی اویم،
که با نیاز
«وجه کفاف» بود اگر نامعیناش
«سیمرغ» بود و «قاف قناعت» نشیمنش
با «دست سلطنت» که بر اقلیم شعر داشت؛
«پای ریاضتش همه در قید دامنش»!
میگفت با غرور:
«گر گوییام که سوزنی از سفلهای بخواه،
چون خارپشت، بر بدنم موی، سوزن است!
صد ملک سلطنت به بهای جوی هنر،
منت بر آن که میدهد و حیف بر من است»!
روحی بزرگ،
در تن او، آرمیده بود.
◽️
طبعی بلند، پاک،
آزاده،
همتای آفتاب، و لیکن
افتاده، همچو خاک!
هرگز کسی نبود چو او در سخن دلیر،
حق گوی و حق پذیر.
◽️
می گفت شاه را
در پردهی نصیحت و مهر و فروتنی ــ
بخت تو هم بلند، که هم عصر با منی
آن شاعر روندهی بیدار ِ ره شناس
تنها همین نه راهبر نوجوانیام
همواره و هنوز و همیشه
آموزگار، در سفر زندگانیام.
◽️
بانگ بلند اوست،
از پشت قرنها:
«دنیا نیرزد آنکه پریشان کنی دلی
زنهار، بد مکن که نکردهست عاقلی»
بانگ بلند اوست که اینک جهانیان
هرجا به احترام ازو نام میبرند:
فرزندگان یک پدر و مادرند خلق
اعضای یک تناند، که یک پیکراند خلق
از یک تبار و یک گهرند و برابرند.
از یکدگر نه هیچ فروتر نه برترند.
◽️
در روزگار ما که «بنی آدم»، -ای دریغ-
چون گرگ، یکدگر را
هر روز میدرند؛
بر من چو آفتاب جهانتاب روشن است
دنیا به این تباهی و درماندگی نبود،
یک بار اگر نصیحت او را شنیده بود!
(فریدون مشیری)
۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
به بهانهی یکم اردیبهشت، روز بزرگداشت #سعدی_شیرازی
در ستایش شیخ اجل
همراه آفتاب
(دنیا نیرزد آنکه پریشان کنی دلی
زنهار بد مکن که نکردهست عاقلی- سعدی)
همراه آفتاب جوانی،
وقتی جوانه میزد در من نهال عشق،
دست دلم به دامن شعرش رسیده بود.
میخانهی غزل!
شعری که عشق،
ــ گرم و درخشان ــ چو آفتاب،
از مشرق طلایی آن سر کشیده بود.
شعری که آن زمان و، همیشه
در چشم من
«ز رحمت محض آفریده» بود.
◽️
پر میکشید روح پر از التهاب من
از تشنگی به سوی غزلهای او، نخست
در مکتب محبّت او، حرف عشق را
تا درس پاک سوختن، آموختم درست.
در دفتر ستایش نیکویی،
در نامهی پرستش زیبایی،
آموختم چگونه به محبوب بنگرم!
آموختم چگونه به سودای یک نگاه
از جان و مال و زندگی خویش بگذرم.
آموختم چگونه
در پیش او بمیرم و دم برنیارم!
آموختم چگونه بر اندام واژهها
از سوز آرزو
آتش درافکنم
آموختم که
شور درون را
شیرین بیان کنم.
◽️
همراه آفتاب جوانی،
آن عاشقانههای دلاویز،
آرام ، چون نسیم،
در تار و پود جان و دل من وزیده بود.
◽️
زان پس که هرچه قول و غزل داشت،
همچو جان،
در پردههای حافظه، در خاطرم، نشست؛
راه مرا به بوی «گلستان» خویش بست!
چندی در آن بهشت طربناک، مست مست،
چون او برفت دامنم از بوی گل ز دست.
دریایی از لطافت و دنیایی از هنر
آمیخته به آن سخنان گزیده بود.
◽️
اما، تمام عمر،
من بودم و هوای خوش «بوستان» او.
روشنترین ستاره،
در کهکشان او
«آرام جان و انس دل و نور دیده» بود.
در نغمههای بر شده از ساز جان او،
آیین رستگاری انسان، درین جهان،
گلبانگ آدمیت،
قانون مردمی،
راه رهایی بشریت.
دنیای آرمانی،
در شأن آدمی،
گفتی مگر کلام و پیام پیمبران
در گوهر زبان و بیانش دمیده بود.
◽️
او پادشاه ملک سخن بود،
بیگمان.
«روی زمین گرفته به تیغ سخنوری»
با منکرش بگو که بیا روبرو کنیم!
با مدعی بگو، بنشیند به داوری.
◽️
حیران بینیازی اویم،
که با نیاز
«وجه کفاف» بود اگر نامعیناش
«سیمرغ» بود و «قاف قناعت» نشیمنش
با «دست سلطنت» که بر اقلیم شعر داشت؛
«پای ریاضتش همه در قید دامنش»!
میگفت با غرور:
«گر گوییام که سوزنی از سفلهای بخواه،
چون خارپشت، بر بدنم موی، سوزن است!
صد ملک سلطنت به بهای جوی هنر،
منت بر آن که میدهد و حیف بر من است»!
روحی بزرگ،
در تن او، آرمیده بود.
◽️
طبعی بلند، پاک،
آزاده،
همتای آفتاب، و لیکن
افتاده، همچو خاک!
هرگز کسی نبود چو او در سخن دلیر،
حق گوی و حق پذیر.
◽️
می گفت شاه را
در پردهی نصیحت و مهر و فروتنی ــ
بخت تو هم بلند، که هم عصر با منی
آن شاعر روندهی بیدار ِ ره شناس
تنها همین نه راهبر نوجوانیام
همواره و هنوز و همیشه
آموزگار، در سفر زندگانیام.
◽️
بانگ بلند اوست،
از پشت قرنها:
«دنیا نیرزد آنکه پریشان کنی دلی
زنهار، بد مکن که نکردهست عاقلی»
بانگ بلند اوست که اینک جهانیان
هرجا به احترام ازو نام میبرند:
فرزندگان یک پدر و مادرند خلق
اعضای یک تناند، که یک پیکراند خلق
از یک تبار و یک گهرند و برابرند.
از یکدگر نه هیچ فروتر نه برترند.
◽️
در روزگار ما که «بنی آدم»، -ای دریغ-
چون گرگ، یکدگر را
هر روز میدرند؛
بر من چو آفتاب جهانتاب روشن است
دنیا به این تباهی و درماندگی نبود،
یک بار اگر نصیحت او را شنیده بود!
(فریدون مشیری)
۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
پاینده ایران
توافق نیروی انتظامی و آموزش و پرورش روی چه مسائلی بود؟!
دبیرکل سازمان معلمان ایران، بانو طاهره نقی ئی در صفحه مجازی خود نوشته است «هر چه زودتر متن کامل تفاهمنامه فرمانده نیروی انتظامی و وزیر آموزش و پرورش» بهطور کامل منتشر شود!
آیا طبق تفاهمنامه قرار است مدیران مدارس، دانشآموزان و معلمان تحت کنترل و نظارت امنیتی قرار بگیرند؟!
چه علاقه و امور مشترکی بین آموزش و پرورش و نیروی انتظامی وجود دارد؟!
#مدارس_امنیتی
۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
توافق نیروی انتظامی و آموزش و پرورش روی چه مسائلی بود؟!
دبیرکل سازمان معلمان ایران، بانو طاهره نقی ئی در صفحه مجازی خود نوشته است «هر چه زودتر متن کامل تفاهمنامه فرمانده نیروی انتظامی و وزیر آموزش و پرورش» بهطور کامل منتشر شود!
آیا طبق تفاهمنامه قرار است مدیران مدارس، دانشآموزان و معلمان تحت کنترل و نظارت امنیتی قرار بگیرند؟!
چه علاقه و امور مشترکی بین آموزش و پرورش و نیروی انتظامی وجود دارد؟!
#مدارس_امنیتی
۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
پاینده ایران
عضو هیئت نمایندگان اتاق بازرگانی ایران میگوید «در این شرایط سخت تحریمی» لازم است وزارت بازرگانی تأسیس شود!
گویا کشور را شرایط تحریمی پولدار کرده است که یک وزارتخانه دیگری بر اجزای هیکل ناتراز بوروکراسی مخرب حاکمیت دینی افزوده شود!
دلیل چنین درخواستی البته نایاب شدن سیبزمینی و گوشت یک میلیون تومانی است که ایشان معتقد است اگر وزارت بازرگانی میبود چنین نمیشد!
فربه کردن هیکل بدقواره دولت نتیجهای جز فراهم کردن زمینههای جدید فساد برای کاسبان تحریم ندارد. بازار جایی نیست که دولتها در آن مداخله کنند. وظیفه اصلی دولتها تامین امنیت کشور و شهروندان، دفاع از کشور، قانونگذاری عادلانه و تنظیم روابط بینالمللی کشور با جهان بر پایه منافع ملی است.
هرگونه مداخله دولت در امور تجاری بین مردم، مبادرت به کسبوکار، تصدی قیمتگذاری کالا یا مداخله در امور شخصی مردم نتیجهای جز سلطه ناعادلانه بر شهروندان، فروپاشی عدالت و استقرار نظام توتالیتر ندارد؛ که هدف نظام دینی از آغاز چنین بوده است.
#توتالیتاریسم
#بازار_آزاد
۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
عضو هیئت نمایندگان اتاق بازرگانی ایران میگوید «در این شرایط سخت تحریمی» لازم است وزارت بازرگانی تأسیس شود!
گویا کشور را شرایط تحریمی پولدار کرده است که یک وزارتخانه دیگری بر اجزای هیکل ناتراز بوروکراسی مخرب حاکمیت دینی افزوده شود!
دلیل چنین درخواستی البته نایاب شدن سیبزمینی و گوشت یک میلیون تومانی است که ایشان معتقد است اگر وزارت بازرگانی میبود چنین نمیشد!
فربه کردن هیکل بدقواره دولت نتیجهای جز فراهم کردن زمینههای جدید فساد برای کاسبان تحریم ندارد. بازار جایی نیست که دولتها در آن مداخله کنند. وظیفه اصلی دولتها تامین امنیت کشور و شهروندان، دفاع از کشور، قانونگذاری عادلانه و تنظیم روابط بینالمللی کشور با جهان بر پایه منافع ملی است.
هرگونه مداخله دولت در امور تجاری بین مردم، مبادرت به کسبوکار، تصدی قیمتگذاری کالا یا مداخله در امور شخصی مردم نتیجهای جز سلطه ناعادلانه بر شهروندان، فروپاشی عدالت و استقرار نظام توتالیتر ندارد؛ که هدف نظام دینی از آغاز چنین بوده است.
#توتالیتاریسم
#بازار_آزاد
۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
پاینده ایران
از عجایب مذاکره غیرمستقیم!
ترامپ: با نتانیاهو تماس تلفنی گرفتم. تمرکز روی ایران و گفتگوهای جاریست. هیچگونه اختلافنظری بین آمریکا و اسرائیل وجود ندارد.
دبیر کمیسیون امنیت ملی جمهوری اسلامی: «خبر جدی که ما داریم این است که تا امروز تیم مذاکرهکننده آمریکا اجازه نداده است اهداف، افکار و عقاید رژیم صهیونسیتی وارد این مذاکرات شود.»!
۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
از عجایب مذاکره غیرمستقیم!
ترامپ: با نتانیاهو تماس تلفنی گرفتم. تمرکز روی ایران و گفتگوهای جاریست. هیچگونه اختلافنظری بین آمریکا و اسرائیل وجود ندارد.
دبیر کمیسیون امنیت ملی جمهوری اسلامی: «خبر جدی که ما داریم این است که تا امروز تیم مذاکرهکننده آمریکا اجازه نداده است اهداف، افکار و عقاید رژیم صهیونسیتی وارد این مذاکرات شود.»!
۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پاینده ایران
«همین لهجهی آذریِ ناخدا صمدی و سخنان سرشار از غیرت و ایرانپرستی ایشان در دفاع از پیکر بیجانِ یک دختر آبادانی که ناموسِ ایران میخواندش را، باید سند ملیت ایران و ملتبودن ایرانیان بدانیم.
این سخنان یعنی، منِ آذری و منِ آبادانی و منِ تُرک و منِ تهرانی و منِ اصفهانی و منِ... نداریم. یک «ما» داریم؛ و آن، «ما»ی ایرانی است.
همان ۳ شهید نازنینی که با جانسپاری خود، چنین حماسهی تاریخی و عبرتآموزی را آفریدند، هرکدام زادهی شهری از شهرهای ایرانزمین بودند.
کسی نپرسید آن دختر برای کدام شهر است!؟! همه اورا «ناموس ایران» میدانستند.
آری! امروز این مفاهیم را همچو گُرز باید به دست گرفت و رستموار باید فرود آورد بر فرق سرِ یکایک آن ناکسانِ بَدگوهر و فرومایه که در خاک ایران، دم از جدایی ملتایران میزنند و با آویختنِ ناموس و شرافتِ خود بر ژندهپارههای جمهوری باکو و ترکیه و...، چشم بر خاک این سرزمین اهورایی دوختهاند.
اما به قول ناخدا: «چهجوری من قبول کنم؟ تُف به شرف من اگه...».
#پاینده_ایران / نیما عظیمی، وطن یولی»
#پاینده_ایران
۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
«همین لهجهی آذریِ ناخدا صمدی و سخنان سرشار از غیرت و ایرانپرستی ایشان در دفاع از پیکر بیجانِ یک دختر آبادانی که ناموسِ ایران میخواندش را، باید سند ملیت ایران و ملتبودن ایرانیان بدانیم.
این سخنان یعنی، منِ آذری و منِ آبادانی و منِ تُرک و منِ تهرانی و منِ اصفهانی و منِ... نداریم. یک «ما» داریم؛ و آن، «ما»ی ایرانی است.
همان ۳ شهید نازنینی که با جانسپاری خود، چنین حماسهی تاریخی و عبرتآموزی را آفریدند، هرکدام زادهی شهری از شهرهای ایرانزمین بودند.
کسی نپرسید آن دختر برای کدام شهر است!؟! همه اورا «ناموس ایران» میدانستند.
آری! امروز این مفاهیم را همچو گُرز باید به دست گرفت و رستموار باید فرود آورد بر فرق سرِ یکایک آن ناکسانِ بَدگوهر و فرومایه که در خاک ایران، دم از جدایی ملتایران میزنند و با آویختنِ ناموس و شرافتِ خود بر ژندهپارههای جمهوری باکو و ترکیه و...، چشم بر خاک این سرزمین اهورایی دوختهاند.
اما به قول ناخدا: «چهجوری من قبول کنم؟ تُف به شرف من اگه...».
#پاینده_ایران / نیما عظیمی، وطن یولی»
#پاینده_ایران
۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
پاینده ایران
«مذاکرات ایران و آمریکا تاثیری در قیمت دلار و طلا ندارد.»! /نماینده مجلس اسلامی
#حاکم_آگاه
۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
«مذاکرات ایران و آمریکا تاثیری در قیمت دلار و طلا ندارد.»! /نماینده مجلس اسلامی
#حاکم_آگاه
۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
پاینده ایران
سفاهت دیپلماتیک
«... استدلال اخیر وزیر خارجه ایران (ابراهیم یزدی) در رد ادعای سخیف عراقیها که میکوشند مالکیت مشروع ایران را بر جزایر تنب و ابوموسی نوعی تجاوز به «حقوق اعراب» جلوه دهند، متأسفانه بسیار ضعیف و دوپهلوست. ایشان در پاسخ به بیانیه اخیر سفیر عراق در دمشق چنین اظهار نظر کردهاند که
«... دولت عراق قیم و وکیل اعراب نیست و اعراب نیز چنین حقی به دولت مزبور ندادهاند که درباره مسائل مربوط به این سه جزیره، طرح دعوی یا اظهار نظر کند. اگر دولت عراق بخواهد هر مسئله عربی را (آیا مسائل مربوط به جزایر ایرانی تنب و ابوموسی مسئلهای است عربی؟!!) به عنوان مسئله مربوط به خود عنوان کند، ایران نیز به خود حق خواهد داد که هر مسئله اسلامی را مخصوص خود دانسته و برای پیشبرد آن جبهه فعالی بگشاید.»
بسیاری از دیپلماتهای عرب خلیج فارس که میزان فهم و درایتشان بدبختانه چندان فرقی با آن سفیر عراق در دمشق ندارد، مسلما از این ضعف بیان دکتر یزدی چنین سوءاستفاده خواهند کرد که وزیر خارجه ایران خود نیز درباره حاکمیت کشورش نسبت به این جزایر دچار تردید است، منتها عراق را به تنهایی صالح برای اقامه دعوی در این خصوص نمیداند.»
(زندهیاد جواد شیخالاسلامی، کانال تلگرامی سیاست ملی)
۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
سفاهت دیپلماتیک
«... استدلال اخیر وزیر خارجه ایران (ابراهیم یزدی) در رد ادعای سخیف عراقیها که میکوشند مالکیت مشروع ایران را بر جزایر تنب و ابوموسی نوعی تجاوز به «حقوق اعراب» جلوه دهند، متأسفانه بسیار ضعیف و دوپهلوست. ایشان در پاسخ به بیانیه اخیر سفیر عراق در دمشق چنین اظهار نظر کردهاند که
«... دولت عراق قیم و وکیل اعراب نیست و اعراب نیز چنین حقی به دولت مزبور ندادهاند که درباره مسائل مربوط به این سه جزیره، طرح دعوی یا اظهار نظر کند. اگر دولت عراق بخواهد هر مسئله عربی را (آیا مسائل مربوط به جزایر ایرانی تنب و ابوموسی مسئلهای است عربی؟!!) به عنوان مسئله مربوط به خود عنوان کند، ایران نیز به خود حق خواهد داد که هر مسئله اسلامی را مخصوص خود دانسته و برای پیشبرد آن جبهه فعالی بگشاید.»
بسیاری از دیپلماتهای عرب خلیج فارس که میزان فهم و درایتشان بدبختانه چندان فرقی با آن سفیر عراق در دمشق ندارد، مسلما از این ضعف بیان دکتر یزدی چنین سوءاستفاده خواهند کرد که وزیر خارجه ایران خود نیز درباره حاکمیت کشورش نسبت به این جزایر دچار تردید است، منتها عراق را به تنهایی صالح برای اقامه دعوی در این خصوص نمیداند.»
(زندهیاد جواد شیخالاسلامی، کانال تلگرامی سیاست ملی)
۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
پاینده ایران
ابن بطوطه (۷۰۰ سال پیش) وقتی به دربارِ سریلانکا رفت نه پادشاه سریلانکا عربی میدانست و نه او زبانِ سریلانکایی، اما هر دو فارسی میدانستند و با این زبان با یکدیگر سخن گفتند.
(از کانال تلگرامی سیاست ملی)
#ایران
#زبان_فارسی
#زبان_فارسی_سنگر_است
۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
ابن بطوطه (۷۰۰ سال پیش) وقتی به دربارِ سریلانکا رفت نه پادشاه سریلانکا عربی میدانست و نه او زبانِ سریلانکایی، اما هر دو فارسی میدانستند و با این زبان با یکدیگر سخن گفتند.
(از کانال تلگرامی سیاست ملی)
#ایران
#زبان_فارسی
#زبان_فارسی_سنگر_است
۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پاینده ایران
در بخارا مادر سالخوردهای از من پرسید از کجای ایران میآیی و هنگامی که پاسخ دادم از توس خراسان اشک ریخت. نام خراسان میان باشندگان حوزه ایرانشهری مقدس است. ترانه «ای خراسان من» در تاجیکستان بیش از هر ترانهای طرفدار دارد و اشک به چشمها میآورد. امروزه مردم حوزه فرهنگی ایرانزمین تشنه ارتباط هستند. آنها گویی خانوادهای هستند که اعضای آن سالها از هم دور افتاده بودند، اما در این لحظه از تاریخ وقت آن رسیده که دوباره با هم جمع شوند، دوباره گرد هم آیند و یکی شوند. به گفته محمدجان شکوری شاعر بزرگ تاجیک «ما یک بودیم، دو شدیم دوباره یک خواهیم شد.»
دکتر علیرضا قیامتی، #رادیو_شاهنامه
۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
در بخارا مادر سالخوردهای از من پرسید از کجای ایران میآیی و هنگامی که پاسخ دادم از توس خراسان اشک ریخت. نام خراسان میان باشندگان حوزه ایرانشهری مقدس است. ترانه «ای خراسان من» در تاجیکستان بیش از هر ترانهای طرفدار دارد و اشک به چشمها میآورد. امروزه مردم حوزه فرهنگی ایرانزمین تشنه ارتباط هستند. آنها گویی خانوادهای هستند که اعضای آن سالها از هم دور افتاده بودند، اما در این لحظه از تاریخ وقت آن رسیده که دوباره با هم جمع شوند، دوباره گرد هم آیند و یکی شوند. به گفته محمدجان شکوری شاعر بزرگ تاجیک «ما یک بودیم، دو شدیم دوباره یک خواهیم شد.»
دکتر علیرضا قیامتی، #رادیو_شاهنامه
۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
پاینده ایران
«تورم فروردین ۱۴۰۴ رکورد ۱۷ ماه گذشته را شکست.»!
«دولت نمیتواند منتظر توافق باشد.»!
بالابردن خط تورم، خط فقر و تماشای بهاردلانگیز تا زمان توافق از کارهای زمان انتظار است!
#حاکم_آگاه
#حاکم_خادم
۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
«تورم فروردین ۱۴۰۴ رکورد ۱۷ ماه گذشته را شکست.»!
«دولت نمیتواند منتظر توافق باشد.»!
بالابردن خط تورم، خط فقر و تماشای بهاردلانگیز تا زمان توافق از کارهای زمان انتظار است!
#حاکم_آگاه
#حاکم_خادم
۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
پاینده ایران
«با تغییر ساعت بیش از هزار مگاوات در مصرف برق صرفهجویی میشود.» /وزیر نیرو
«مجلس به دوفوریت و یکفوریت لایحه تغییر ساعت رای نداد.»!
#حاکم_آگاه
#وقت_شرعی
۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
«با تغییر ساعت بیش از هزار مگاوات در مصرف برق صرفهجویی میشود.» /وزیر نیرو
«مجلس به دوفوریت و یکفوریت لایحه تغییر ساعت رای نداد.»!
#حاکم_آگاه
#وقت_شرعی
۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
پاینده ایران
امارات عربی کشوری است به اندازه شهر دماوند، با جمعیت ۳/۵ میلیون نفری که بیشینه آن مهاجر هستند.
ایران نسبت به امارات ۴۰۰ برابر وسعت و امکانات و ظرفیتهای طبیعی، و ۲۵ برابر جمعیت دارد.
دادوستد تجاری ایران در سال ۲۰۲۴ یک دوازدهم امارات بود! صادرات کالای امارات ۱۰ برابر ایران است! امارات ۱۷۷ میلیارد دلار صادرات خدمات دارد، یعنی ۱۷۷ برابر ایران! ۵۲ میلیارد دلار صادرات خدمات دیجیتال دارد که بیش از صادرات نفت ایران است. در بازه زمانی سال ۲۰۲۴ ایران ۱۴ میلیارد دلار تراز تجاری منفی داشته است و امارات ۱۳۴ میلیارد دلار تراز مثبت تجاری!
حکمرانی مبتنی بر ایدئولوژی دینی، پایهریزی نظام سیاسی برای دشمنی با جهان، رعیتشناسی بهجای شهروندشناسی، امتخواهی بهجای ملیگرایی، هزینه کرد اموال عمومی برای امتهای مفتخوار برخلاف منافع ملی ایران، فسادپروری و مصادره اموال مردم نتیجهای جز تخریب و عقبماندگی کشور نداشته است.
تنها راه نجات ایران استقرار حاکمیت ملی است.
#ایران_بزرگ_آرمان_بزرگ_میخواهد
۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
امارات عربی کشوری است به اندازه شهر دماوند، با جمعیت ۳/۵ میلیون نفری که بیشینه آن مهاجر هستند.
ایران نسبت به امارات ۴۰۰ برابر وسعت و امکانات و ظرفیتهای طبیعی، و ۲۵ برابر جمعیت دارد.
دادوستد تجاری ایران در سال ۲۰۲۴ یک دوازدهم امارات بود! صادرات کالای امارات ۱۰ برابر ایران است! امارات ۱۷۷ میلیارد دلار صادرات خدمات دارد، یعنی ۱۷۷ برابر ایران! ۵۲ میلیارد دلار صادرات خدمات دیجیتال دارد که بیش از صادرات نفت ایران است. در بازه زمانی سال ۲۰۲۴ ایران ۱۴ میلیارد دلار تراز تجاری منفی داشته است و امارات ۱۳۴ میلیارد دلار تراز مثبت تجاری!
حکمرانی مبتنی بر ایدئولوژی دینی، پایهریزی نظام سیاسی برای دشمنی با جهان، رعیتشناسی بهجای شهروندشناسی، امتخواهی بهجای ملیگرایی، هزینه کرد اموال عمومی برای امتهای مفتخوار برخلاف منافع ملی ایران، فسادپروری و مصادره اموال مردم نتیجهای جز تخریب و عقبماندگی کشور نداشته است.
تنها راه نجات ایران استقرار حاکمیت ملی است.
#ایران_بزرگ_آرمان_بزرگ_میخواهد
۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
پاینده ایران
«عشق وطن»
خاکم به سر ز غصه به سر خاک اگر کنم
خاک وطن که رفت چه خاکی به سر کنم؟
آوخ کلاه نیست وطن تا چو از سرم
برداشتند فکر کلاهی دگر کنم
مرد آن بود که این کلهش بر سر است و من
نامردم ار که بی کله آنی بسر کنم
من آن نیم که یکسره تدبیر مملکت
تسلیم هرزه گرد قضا و قدر کنم
زیر و زبر اگر نکنی خاک خصم را
ای چرخ زیر و روی تو زیر و زبر کنم
جاییست آرزوی من ار من به آن رسم
از روی نعش لشکر دشمن گذر کنم
هر آن چه می کنی بکن ای دشمن قوی
من نیز اگر قوی شدم از تو بتر کنم
من آن نیم به مرگ طبیعی شوم هلاک
وین کاسه خون به بستر راحت هدر کنم
معشوق «عشقی» ای وطن ای مهد عشق پاک
ای آن که ذکر عشق تو شام و سحر کنم
«عشقت نه سرسری است که از سر به در شود»
«مهرت نه عارضیست که جای دگر کنم»
«عشق تو در وجودم و مهر تو در دلم»
«با شیر اندرون شد و با جان به در کنم».
( سید محمدرضا کردستانی (میرزاده عشقی))
#ایران
۴ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
«عشق وطن»
خاکم به سر ز غصه به سر خاک اگر کنم
خاک وطن که رفت چه خاکی به سر کنم؟
آوخ کلاه نیست وطن تا چو از سرم
برداشتند فکر کلاهی دگر کنم
مرد آن بود که این کلهش بر سر است و من
نامردم ار که بی کله آنی بسر کنم
من آن نیم که یکسره تدبیر مملکت
تسلیم هرزه گرد قضا و قدر کنم
زیر و زبر اگر نکنی خاک خصم را
ای چرخ زیر و روی تو زیر و زبر کنم
جاییست آرزوی من ار من به آن رسم
از روی نعش لشکر دشمن گذر کنم
هر آن چه می کنی بکن ای دشمن قوی
من نیز اگر قوی شدم از تو بتر کنم
من آن نیم به مرگ طبیعی شوم هلاک
وین کاسه خون به بستر راحت هدر کنم
معشوق «عشقی» ای وطن ای مهد عشق پاک
ای آن که ذکر عشق تو شام و سحر کنم
«عشقت نه سرسری است که از سر به در شود»
«مهرت نه عارضیست که جای دگر کنم»
«عشق تو در وجودم و مهر تو در دلم»
«با شیر اندرون شد و با جان به در کنم».
( سید محمدرضا کردستانی (میرزاده عشقی))
#ایران
۴ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
پاینده ایران
آقازاده با اسلحه وارد میشود!
عوامل حکام تفاوتی ندارد بر سر پست خاص دولتی (مانند نمایندگی مجلس) قرار داشته باشند یا خیر، همواره در مسند قدرت منبعث از تقدس و موقعیت ویژه دینی خود قرار دارند. گویی خود و وراث او تا نوادگان باید ثمری از این قدرت مطلقه مقدس ببرند!
پسر یک نماینده پیشین قومگرا که در عصر قومیتطلبی رئیس جمهور کنونی در صف نخست نفرتپراکنی هم قرار دارد با اسلحه وارد دادگستری میشود و با ممانعت افسر انتظامات روبرو و بازداشته میشود ولی ناگهان پدر برافروخته و خشمگینش وارد دادگستری میشود و بیداد میکند و بچه را برمیدارد و میرود!
گزارش روزنامه وطن یولی را در این باره بخوانیم:
«اخراج افسر سپاه به دلیل بازرسی پسر ن.ق رهبر پانترکهای ارومیه
اتفاق دردناکی که در اوایل سال ۱۴٠۴ در ارومیه رخ داد و هر دلسوزی را ناراحت میکند، در مورد اخراج یک افسر حفاظت سپاه پاسداران به دلیل اعمال نفوذ ن.ق، نماینده سابق مردم ارومیه در مجلس، است. تنبیه مأموران وظیفهشناس به خاطر انجام وظیفه و عدم تبعیض بین شهروندان بار روانی زیاد بر روی سایر مأموران دارد.
پسر ن.ق در فروردین امسال، در حالی که مسلح به یک قبضه کلت کمری بود، وارد کاخ دادگستری ارومیه شد. افسر حفاظت حین بازرسی از گیت ورودی متوجه این موضوع شد و بدون توجه به موقعیت خانوادگی فرد خاطی، او را متوقف کرد و سپس متوجه شد که اسلحه او فاقد مجوز است. البته ورود به دادگستری حتی با سلاح مجاز هم برای افراد عادی غیرقانونی است. در نتیجه، نامبرده برای حدود دو ساعت در ایستگاه بازرسی حفاظت متوقف شد. اما آقای ن.ق مثل همیشه با قلدری وارد معرکه شد و نه تنها جلوی هر نوع اقدام قانونی در خصوص حمل اسلحه غیرمجاز پسرش را گرفت، بلکه با توجه به ارتباطی که داشت، موجب اخراج افسر وظیفهشناس هم شد.
این اقدام موجب نگرانی و ناراحتی و اعتراض شدید سایر افراد و افسران سپاه شده است اما تاکنون خبری در مورد بازگشت آن مأموری که باید از وی تقدیر میشد، شنیده نشده است.
سؤال ما این است که آقای ق الان چه کاره است که اینقدر گستاخ شده و چرا نهادها و مسئولان محلی به او باج میدهند؟ پاسخ ستاد کل نیروهای مسلح به این پرونده چیست و چرا اخراج نیروهای خود را به دلیل انجام وظیفه تحمل میکند؟ آیا فرماندهی نیروی انتظامی و ستاد کل نیروهای مسلح، تسلیم مافیاهای ریز و درشت استانی شده است؟»
#توتالیتاریسم
#اولیگارشی
۴ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
آقازاده با اسلحه وارد میشود!
عوامل حکام تفاوتی ندارد بر سر پست خاص دولتی (مانند نمایندگی مجلس) قرار داشته باشند یا خیر، همواره در مسند قدرت منبعث از تقدس و موقعیت ویژه دینی خود قرار دارند. گویی خود و وراث او تا نوادگان باید ثمری از این قدرت مطلقه مقدس ببرند!
پسر یک نماینده پیشین قومگرا که در عصر قومیتطلبی رئیس جمهور کنونی در صف نخست نفرتپراکنی هم قرار دارد با اسلحه وارد دادگستری میشود و با ممانعت افسر انتظامات روبرو و بازداشته میشود ولی ناگهان پدر برافروخته و خشمگینش وارد دادگستری میشود و بیداد میکند و بچه را برمیدارد و میرود!
گزارش روزنامه وطن یولی را در این باره بخوانیم:
«اخراج افسر سپاه به دلیل بازرسی پسر ن.ق رهبر پانترکهای ارومیه
اتفاق دردناکی که در اوایل سال ۱۴٠۴ در ارومیه رخ داد و هر دلسوزی را ناراحت میکند، در مورد اخراج یک افسر حفاظت سپاه پاسداران به دلیل اعمال نفوذ ن.ق، نماینده سابق مردم ارومیه در مجلس، است. تنبیه مأموران وظیفهشناس به خاطر انجام وظیفه و عدم تبعیض بین شهروندان بار روانی زیاد بر روی سایر مأموران دارد.
پسر ن.ق در فروردین امسال، در حالی که مسلح به یک قبضه کلت کمری بود، وارد کاخ دادگستری ارومیه شد. افسر حفاظت حین بازرسی از گیت ورودی متوجه این موضوع شد و بدون توجه به موقعیت خانوادگی فرد خاطی، او را متوقف کرد و سپس متوجه شد که اسلحه او فاقد مجوز است. البته ورود به دادگستری حتی با سلاح مجاز هم برای افراد عادی غیرقانونی است. در نتیجه، نامبرده برای حدود دو ساعت در ایستگاه بازرسی حفاظت متوقف شد. اما آقای ن.ق مثل همیشه با قلدری وارد معرکه شد و نه تنها جلوی هر نوع اقدام قانونی در خصوص حمل اسلحه غیرمجاز پسرش را گرفت، بلکه با توجه به ارتباطی که داشت، موجب اخراج افسر وظیفهشناس هم شد.
این اقدام موجب نگرانی و ناراحتی و اعتراض شدید سایر افراد و افسران سپاه شده است اما تاکنون خبری در مورد بازگشت آن مأموری که باید از وی تقدیر میشد، شنیده نشده است.
سؤال ما این است که آقای ق الان چه کاره است که اینقدر گستاخ شده و چرا نهادها و مسئولان محلی به او باج میدهند؟ پاسخ ستاد کل نیروهای مسلح به این پرونده چیست و چرا اخراج نیروهای خود را به دلیل انجام وظیفه تحمل میکند؟ آیا فرماندهی نیروی انتظامی و ستاد کل نیروهای مسلح، تسلیم مافیاهای ریز و درشت استانی شده است؟»
#توتالیتاریسم
#اولیگارشی
۴ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
پاینده ایران
زورگیری قدیمی! کیوسک نیروی انتظامی!
دو روز پیش طبق گزارش خبرگزاری دولتی، «یک حادثه زورگیری دیگر، این بار ۲ دانشجوی دانشگاه خواجه نصیر» از قول معاون فرهنگی و دانشجویی دانشگاه نقل شد.
یک روز پس از آن «دانشگاه» اطلاعیهای صادر و اعلام کرد این حادثه مربوط به سال گذشته است! یعنی ۲۳ اسفند ۱۴۰۳!
تصور مقام امنیتی دانشگاه خواجه نصیر آن است که با قدیمی خواندن حادثه (مربوط به ۴۰ روز پیش) از اضطراب دانشجویان و التهاب جامعه بکاهد! که مبادا مانند زورگیری از دانشجوی دانشگاه تهران مقامات وارد معرکه شوند و شرایط آرام و منتظر پیش از توافق را لکهدار کند!
اما گزارش دولتی در باره حادثه زورگیری از دو دانشجوی دانشگاه خواجه نصیر دارای نکات قابلتوجهی است که تکذیب «بهروز» نبودن حادثه از اهمیت آن نمیکاهد:
- خوابگاه دانشجویی دانشگاه در اطراف خیابان خواجه عبدالله قرار دارد که «به دلیل نورپردازی ضعیف و خلوت بودن، محل مناسبی برای تردد دانشجویان نیست.»! (مگر میشود دانشجو پرواز کند و خود را به خوابگاه برساند؟!)
- «حادثه در منطقهای رخ داده که سابقه زورگیری در آن وجود دارد» (!) و دو دانشجو هدف «یک باند مشخص» قرار گرفته بودند که هر دو در یک شب اتفاق افتاده است! (هویت باند برای معاون فرهنگی و دانشجویی دانشگاه آشکار است ولی این باند تحت تعقیب قرار نمیگیرد!)
-«تاکنون برای خوابگاههای دختران حادثهای رخ نداده است، با این حال مناطقی مانند حکیمیه یا خاک سفید که خوابگاههای دخترانه در آن قرار دارد نیز امنیت کافی ندارند.»!
- «نیروهای انتظامی حتی به دلیل ناتوانی در تأمین امنیت، کیوسکهای خود را از این مناطق جمعآوری کردهاند. اراذل و اوباش آن محل حتی یکبار موتورسیکلت نیروی انتظامی پارک در جلوی کیوسک را آتش زده بودند.»!
گویا تهران از کنترل نیروی انتظامی خارج شده و اشرار و اوباش میدانداری میکنند!
در همین حال، نیروی انتظامی و آموزش و پرورش تفاهمنامه کنترل امنیتی و حجاب با وزیر کوتهبین آموزش و پرورش منعقد میکنند!
#امنیت
#نیروی_انتظامی
#دانشگاه
۴ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
زورگیری قدیمی! کیوسک نیروی انتظامی!
دو روز پیش طبق گزارش خبرگزاری دولتی، «یک حادثه زورگیری دیگر، این بار ۲ دانشجوی دانشگاه خواجه نصیر» از قول معاون فرهنگی و دانشجویی دانشگاه نقل شد.
یک روز پس از آن «دانشگاه» اطلاعیهای صادر و اعلام کرد این حادثه مربوط به سال گذشته است! یعنی ۲۳ اسفند ۱۴۰۳!
تصور مقام امنیتی دانشگاه خواجه نصیر آن است که با قدیمی خواندن حادثه (مربوط به ۴۰ روز پیش) از اضطراب دانشجویان و التهاب جامعه بکاهد! که مبادا مانند زورگیری از دانشجوی دانشگاه تهران مقامات وارد معرکه شوند و شرایط آرام و منتظر پیش از توافق را لکهدار کند!
اما گزارش دولتی در باره حادثه زورگیری از دو دانشجوی دانشگاه خواجه نصیر دارای نکات قابلتوجهی است که تکذیب «بهروز» نبودن حادثه از اهمیت آن نمیکاهد:
- خوابگاه دانشجویی دانشگاه در اطراف خیابان خواجه عبدالله قرار دارد که «به دلیل نورپردازی ضعیف و خلوت بودن، محل مناسبی برای تردد دانشجویان نیست.»! (مگر میشود دانشجو پرواز کند و خود را به خوابگاه برساند؟!)
- «حادثه در منطقهای رخ داده که سابقه زورگیری در آن وجود دارد» (!) و دو دانشجو هدف «یک باند مشخص» قرار گرفته بودند که هر دو در یک شب اتفاق افتاده است! (هویت باند برای معاون فرهنگی و دانشجویی دانشگاه آشکار است ولی این باند تحت تعقیب قرار نمیگیرد!)
-«تاکنون برای خوابگاههای دختران حادثهای رخ نداده است، با این حال مناطقی مانند حکیمیه یا خاک سفید که خوابگاههای دخترانه در آن قرار دارد نیز امنیت کافی ندارند.»!
- «نیروهای انتظامی حتی به دلیل ناتوانی در تأمین امنیت، کیوسکهای خود را از این مناطق جمعآوری کردهاند. اراذل و اوباش آن محل حتی یکبار موتورسیکلت نیروی انتظامی پارک در جلوی کیوسک را آتش زده بودند.»!
گویا تهران از کنترل نیروی انتظامی خارج شده و اشرار و اوباش میدانداری میکنند!
در همین حال، نیروی انتظامی و آموزش و پرورش تفاهمنامه کنترل امنیتی و حجاب با وزیر کوتهبین آموزش و پرورش منعقد میکنند!
#امنیت
#نیروی_انتظامی
#دانشگاه
۴ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
پاینده ایران
فرار تبعه خارجی از مسئولیت!
تبعه خارجی در کشورمان اعم است از افغانستانی یا لبنانی و سوری و یمنی و ...!
طبق «طرح ساماندهی اتباع خارجی»: «در مواردی که تبعه خارجی به دیگری خسارت زده باشد، بلافاصله نسبت به اخراج وی اقدام گردیده و خسارت وارده از اموال وی جبران و در صورتی که تمکن مالی نداشته باشد، جبران خسارت به عهده سازمان ملی مهاجرت است که در بودجه سالیانه منظور می گردد."!
بنابر مفاد این ماده از طرح ساماندهی هزینههای جبران خسارت اتباع بر دوش بودجه عمومی و به عبارت بهتر، جیب مردم گذاشته شده است!
افزون بر آن ماده یاد شده در تضاد با قانون مجازات و خلاف اصل مسئولیت کیفری افراد است،.
اگر قرار است حضور تبعه خارجی در کشور بهاصطلاح ساماندهی شود، باید تبعه خارجی دارای تمکن مالی باشد تا در صورت آسیب رساندن به دیگر افراد مقیم در کشور (چه ایرانی یا غیرایرانی) از عهده خسارت بربیاید. بدون داشتن چنین تمکن مالی چگونه به وی اجازه اقامت و زندگی در ایران داده میشود؟!
در حال حاضر، اگر فرزند ایرانی مقیم اروپا بخواهد دعوتنامهای برای دیدار پدر و مادر خود بفرستد، همراه با تقاضا باید نقشه محل سکونت خود را نیز به وزارت خارجه بدهد تا اطمینان حاصل شود که هر دو پدر و مادر در محل اقامت وی امکان سکونت موقت داشته باشند و اگر فضای محل اقامت فرزند ایرانی کوچک باشد یا ویزا داده نمیشود یا تنها برای یکی از والدین ویزا داده میشود که در خانه فرزند جا میشود! داشتن تمکن مالی دعوت کننده برای پرداخت هزینههای دوره اقامت یا پرداخت خسارت به اشخاص ثالث در صورت وارد کردن خسارت از سوی افراد دعوتشده البته در اولویت خاص است.
گویا در تدوین لایحه ساماندهی اتباع تنها مهر و محبت و عطوفت دینی در قالب تعهد به امتگرایی مدنظر بوده است و منافع ملی فراموش شده است!
#ساماندهی_اتباع
#منافع_ملی
۴ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
فرار تبعه خارجی از مسئولیت!
تبعه خارجی در کشورمان اعم است از افغانستانی یا لبنانی و سوری و یمنی و ...!
طبق «طرح ساماندهی اتباع خارجی»: «در مواردی که تبعه خارجی به دیگری خسارت زده باشد، بلافاصله نسبت به اخراج وی اقدام گردیده و خسارت وارده از اموال وی جبران و در صورتی که تمکن مالی نداشته باشد، جبران خسارت به عهده سازمان ملی مهاجرت است که در بودجه سالیانه منظور می گردد."!
بنابر مفاد این ماده از طرح ساماندهی هزینههای جبران خسارت اتباع بر دوش بودجه عمومی و به عبارت بهتر، جیب مردم گذاشته شده است!
افزون بر آن ماده یاد شده در تضاد با قانون مجازات و خلاف اصل مسئولیت کیفری افراد است،.
اگر قرار است حضور تبعه خارجی در کشور بهاصطلاح ساماندهی شود، باید تبعه خارجی دارای تمکن مالی باشد تا در صورت آسیب رساندن به دیگر افراد مقیم در کشور (چه ایرانی یا غیرایرانی) از عهده خسارت بربیاید. بدون داشتن چنین تمکن مالی چگونه به وی اجازه اقامت و زندگی در ایران داده میشود؟!
در حال حاضر، اگر فرزند ایرانی مقیم اروپا بخواهد دعوتنامهای برای دیدار پدر و مادر خود بفرستد، همراه با تقاضا باید نقشه محل سکونت خود را نیز به وزارت خارجه بدهد تا اطمینان حاصل شود که هر دو پدر و مادر در محل اقامت وی امکان سکونت موقت داشته باشند و اگر فضای محل اقامت فرزند ایرانی کوچک باشد یا ویزا داده نمیشود یا تنها برای یکی از والدین ویزا داده میشود که در خانه فرزند جا میشود! داشتن تمکن مالی دعوت کننده برای پرداخت هزینههای دوره اقامت یا پرداخت خسارت به اشخاص ثالث در صورت وارد کردن خسارت از سوی افراد دعوتشده البته در اولویت خاص است.
گویا در تدوین لایحه ساماندهی اتباع تنها مهر و محبت و عطوفت دینی در قالب تعهد به امتگرایی مدنظر بوده است و منافع ملی فراموش شده است!
#ساماندهی_اتباع
#منافع_ملی
۴ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
پاینده ایران
دولت اصلی همان دولت سایه است!
همزمان با تلاش نظام برای مذاکره با آمریکا گروهی در درون نظام برنامههای تلویزیونی تهیه و در آنها به وزیر خارجه عربستان توهین میکنند، رهبر نظامی یمن را به شبکه سه دعوت میکنند و با آبوتاب به سنیمذهبها توهین میکنند! خیلی هم عجله دارند! پشت سر هم از این کارهای سهوی میکنند!
حالا میگویند ۴ نفر از عوامل اصلی فقط یکی از برنامهها بازداشت شدهاند و رئیس صداوسیمایمیلی هم جزو مدعیان است!
ایشان چون منصوب مقام بالاست کسی با او کاری ندارد!
البته رئیس جمهور هم منصوب همان شخص است. ولی با او کار دارند!
۴ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
دولت اصلی همان دولت سایه است!
همزمان با تلاش نظام برای مذاکره با آمریکا گروهی در درون نظام برنامههای تلویزیونی تهیه و در آنها به وزیر خارجه عربستان توهین میکنند، رهبر نظامی یمن را به شبکه سه دعوت میکنند و با آبوتاب به سنیمذهبها توهین میکنند! خیلی هم عجله دارند! پشت سر هم از این کارهای سهوی میکنند!
حالا میگویند ۴ نفر از عوامل اصلی فقط یکی از برنامهها بازداشت شدهاند و رئیس صداوسیمایمیلی هم جزو مدعیان است!
ایشان چون منصوب مقام بالاست کسی با او کاری ندارد!
البته رئیس جمهور هم منصوب همان شخص است. ولی با او کار دارند!
۴ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
پاینده ایران
«نسل کشی ارامنه اون قدر وسیع و عظیم بود که سایر ظلمها دیده نشدند.
برای مثال این عکس سال ۱۹۲۰ خرابههای بخش ارمنینشین شهرشوشی رو نشون میده که به ندرت سقف سالم دیده میشه.
در این ایام نیروهایی که به تازگی و بعد از ۱۹۱۷ خود را آذربایجانی نامیده بودند مجدداً به روی ارامنه آتش گشودند.»
(از صفحه تویتر مجله ملانصرالدین)
#ترکیه_۱۰۰ساله
#نسلکشی_ارامنه
۵ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
«نسل کشی ارامنه اون قدر وسیع و عظیم بود که سایر ظلمها دیده نشدند.
برای مثال این عکس سال ۱۹۲۰ خرابههای بخش ارمنینشین شهرشوشی رو نشون میده که به ندرت سقف سالم دیده میشه.
در این ایام نیروهایی که به تازگی و بعد از ۱۹۱۷ خود را آذربایجانی نامیده بودند مجدداً به روی ارامنه آتش گشودند.»
(از صفحه تویتر مجله ملانصرالدین)
#ترکیه_۱۰۰ساله
#نسلکشی_ارامنه
۵ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
پاینده ایران
وکیل نوریزاد، محمدحسین آقاسی در صفحه تویتر خود نوشته است: «ملاقات با نوریزاد با ۳ ساعت تاخیر، و زخمهای عمیق روی پیشانی، و نه در خلوت وكيل و موكل.
اما فریادش: دستهای پنهانی برای به ستوه آوردنم در کار است، ۵ روز با دستان بسته در انفرادی، ممانعت از مراجعه به پزشک با وجود موافقت قبلی.
تضييقات غيرقانونی و جلوگیری از تحقق حقوق مسلم من و اعزام مجدد به انفرادی.»
#زندانی_سیاسی
#آزادی
۵ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party
وکیل نوریزاد، محمدحسین آقاسی در صفحه تویتر خود نوشته است: «ملاقات با نوریزاد با ۳ ساعت تاخیر، و زخمهای عمیق روی پیشانی، و نه در خلوت وكيل و موكل.
اما فریادش: دستهای پنهانی برای به ستوه آوردنم در کار است، ۵ روز با دستان بسته در انفرادی، ممانعت از مراجعه به پزشک با وجود موافقت قبلی.
تضييقات غيرقانونی و جلوگیری از تحقق حقوق مسلم من و اعزام مجدد به انفرادی.»
#زندانی_سیاسی
#آزادی
۵ اردیبهشت ۱۴۰۴
@paniranist_party