شناخت مناطق مینگذاری شده در ازدواج!
اگه یه منطقه ای رو که دورش سیم خاردار کشیدن بهتون نشون بدن و بگن اینجا میدون مینگذاری شده است ولی اگه شما برین توش و ازش رد بشین، بهتون جایزه میدیم.
آیا حاضرید به خاطر این جایزه، ریسک ورود به این منطقهی پرخطر رو به جون بخرید؟
قطعن نه!
چون میدونید نتیجهی ورود به همچین جایی چیه؟
در رابطه زن و شوهری ورود به مسائل و مشکلات خانوادهی همسر و عیب جویی و اظهارنظر منفی درباره مادر، پدر، برادر و خواهر همسرتان، یا خدایی نکرده مسخره کردنشون، مثل ورود به منطقه مین گذاری شده میمونه!
اگه خوش شانس باشین و کل رابطه از هم نپاشه، اما ترکشهاش، دوستی و صميميت بين زن و شوهر رو مجروح می کنه و این جراحت گاهی وقتا خونریزی و حال بدش به این راحتیها ترمیم نمیشه!
توجه کنید موضوع این نيست که مثلن پدر همسرتون خسیس نیست یا مادرش شلخته نیست یا مثلن برادرش هیز نیست، موضوع اینه که همسرتون خودش هم چشم داره، هم عقل داره و همه اینارو حتی بهتر از شما میدونه و میبینه، چه بسا خودشم از بچگی با همینا مشکل داشته و اتفاقن برا همینم اینجا شده نقطه جوشش!
نکته مهم دیگه اینه که چقدر تغییر رفتار و خلق و خوی دیگران در کنترل ما است؟
ما خیلی هنر کنیم میتونیم گیر و گرفتاریهای خودمونو پیدا کنیم و برطرف کنیم.
پس وسط بحث و مذاکره برای حل اختلاف نظرها و مشکلاتمون ورود به این منطقه، نه تنها هدفش مثبت و خیرخواهانه نیست بلکه فقط به قصد تخریب و تضعیف دیگری و کم نیاوردن و ظاهرن برنده دعوا و بحثها بودنه!
و متاسفانه گاهی هردونفر همزمان وارد این منطقه مین میشن و به شدت به خودشون، همسرشون و رابطه آسیب میزنن!
حواستون باشه!
ما ممکنه بتونیم همسرمون، شغلمون، رشته تحصیلیمون، شهر یا حتی کشورمون رو عوض کنیم و تغییر بدیم اما حتی اگه بخوایم خانوادهای رو که توش به دنیا اومدیم و باهاشون بزرگ شدیم نمیتونیم با بهترش، عوض کنیم!
به نظر شما در ازدواج دیگه چه مناطقی مین گذاری شده هستن؟
کامنتهاتون رو با اشتیاق خواهم خواند.
#نوشین_غریب_دوست
#یک_فنجان_آگاهی
#ازدواج_موفق
#مینهای #رابطه_زناشویی
#تغییر_نگرش #فنون_مذاکره #حل_تعارض
https://www.instagram.com/p/CRUF0fgKq1h/?utm_medium=share_sheet
اگه یه منطقه ای رو که دورش سیم خاردار کشیدن بهتون نشون بدن و بگن اینجا میدون مینگذاری شده است ولی اگه شما برین توش و ازش رد بشین، بهتون جایزه میدیم.
آیا حاضرید به خاطر این جایزه، ریسک ورود به این منطقهی پرخطر رو به جون بخرید؟
قطعن نه!
چون میدونید نتیجهی ورود به همچین جایی چیه؟
در رابطه زن و شوهری ورود به مسائل و مشکلات خانوادهی همسر و عیب جویی و اظهارنظر منفی درباره مادر، پدر، برادر و خواهر همسرتان، یا خدایی نکرده مسخره کردنشون، مثل ورود به منطقه مین گذاری شده میمونه!
اگه خوش شانس باشین و کل رابطه از هم نپاشه، اما ترکشهاش، دوستی و صميميت بين زن و شوهر رو مجروح می کنه و این جراحت گاهی وقتا خونریزی و حال بدش به این راحتیها ترمیم نمیشه!
توجه کنید موضوع این نيست که مثلن پدر همسرتون خسیس نیست یا مادرش شلخته نیست یا مثلن برادرش هیز نیست، موضوع اینه که همسرتون خودش هم چشم داره، هم عقل داره و همه اینارو حتی بهتر از شما میدونه و میبینه، چه بسا خودشم از بچگی با همینا مشکل داشته و اتفاقن برا همینم اینجا شده نقطه جوشش!
نکته مهم دیگه اینه که چقدر تغییر رفتار و خلق و خوی دیگران در کنترل ما است؟
ما خیلی هنر کنیم میتونیم گیر و گرفتاریهای خودمونو پیدا کنیم و برطرف کنیم.
پس وسط بحث و مذاکره برای حل اختلاف نظرها و مشکلاتمون ورود به این منطقه، نه تنها هدفش مثبت و خیرخواهانه نیست بلکه فقط به قصد تخریب و تضعیف دیگری و کم نیاوردن و ظاهرن برنده دعوا و بحثها بودنه!
و متاسفانه گاهی هردونفر همزمان وارد این منطقه مین میشن و به شدت به خودشون، همسرشون و رابطه آسیب میزنن!
حواستون باشه!
ما ممکنه بتونیم همسرمون، شغلمون، رشته تحصیلیمون، شهر یا حتی کشورمون رو عوض کنیم و تغییر بدیم اما حتی اگه بخوایم خانوادهای رو که توش به دنیا اومدیم و باهاشون بزرگ شدیم نمیتونیم با بهترش، عوض کنیم!
به نظر شما در ازدواج دیگه چه مناطقی مین گذاری شده هستن؟
کامنتهاتون رو با اشتیاق خواهم خواند.
#نوشین_غریب_دوست
#یک_فنجان_آگاهی
#ازدواج_موفق
#مینهای #رابطه_زناشویی
#تغییر_نگرش #فنون_مذاکره #حل_تعارض
https://www.instagram.com/p/CRUF0fgKq1h/?utm_medium=share_sheet
پاسخ:
توجه داشته باشید وقتی يكي از زوجين مبتلا به بيماری (جسم یا روان) میگردد، روال عادی زندگي مشترك به هم ميخورد. فرد بيمار به همدلی و رسيدگي بیشتری نیاز دارد و ممکن است همسرش متوجه این نيازها و خواستهها نباشد.
گاهي نيز همسر در توان خود نميبيند كه به چنين نيازهایی پاسخ بدهد وگاهی نيز بهدليل طولاني شدن بيماري، دچار خستگی، سردرگمی، احساس ناامیدی و ناکامی ميشود و همينها موجب تغییر در رفتار می گردد.
عامل ديگر ميتواند ترس ازدست دادن همسر به دليل بيماری موجود باشد، اما بهطورناخودآگاه او به جاي ترس، رفتاري كه از خود نشان مي دهد بدخلقي یا فاصله گرفتن بيشتر از همسرش است.
بنابراین عوامل بسیاری وجود دارند (خودآگاه یا ناخودآگاه)، که بعد از بروز بيماري، زوجين را دچار تنش و نگراني میكنند.
در اينگونه موارد توصيه ما اين است كه زن و شوهر بهطور مشترک در جلسات درمان حاضر شوند تا از منبعی موثق و صحیح(پزشک یا رواندرمانگر) دربارهی بيماري، شیوه درمان، عوارض داروها، تاثیرات احتمالی بيماري در زندگی مشترک و روابط بین فردی، اطلاعات لازم و نکات ضروری را دریافت کنند، سوالات احتمالی و نگرانی های خودشان را با پزشك يا روانشناس مطرح کنند و مهم تر اینکه راهکارهای موثر و حمایتی در صورت بروز مشکلات احتمالی را بیاموزند. به اين ترتيب زن و شوهر هر دو باهم از اوضاع مطلع بوده و هر دو به كمك هم براي درمان بيماری تلاش ميكنند.
البته در پرسش شما نکته ظریفی هست که باید به آن نیز توجه کنیم،
گاه علت بروز افسردگی، مواجهه طولاني مدت با ناكامی، نااميدي و سرخوردگيهاي مكرر در رسيدن به خواستهها و نیازهاست. اگر در ازدواج، بین زن و مرد رابطهاي مطلوب و سالم همراه با احترام متقابل وجود نداشته باشد، یا یکی از طرفین با زورگویی و تندخویی، خواستههای نفر دیگر را نادیده بگیرد، درین صورت مداخلهای جدی برای اصلاح اوضاع نیاز است. چون متاسفانه چنین شرایطی می تواند یکی از زمینه سازهای افسردگی باشد. پس به گمانم بهتر است در کنار دارودرماني حتمن از کمک يک مشاور خانواده براي پيدا كردن ريشههاي ایجاد کننده افسردگي و فراگیری بینش و مهارت های لازم برای اصلاح و تغییر آنها كمك بگيريد. و توجه داشته باشید که اثر دارو موقتی است و تا زماني كه ريشه ها و عوامل ایجاد کنندهی افسردگی تان حل نشده و وجود دارند، افسردگي نیز ريشه كن نخواهد شد.
#نوشین_غریب_دوست
#پرسش_وپاسخ
#یک_فنجان_آگاهی
#افسردگی
#بیماری ها و #پیامدها در #رابطه_زناشویی
#مشاوره_پزشکی
#مشاوره_روانشناسی
توجه داشته باشید وقتی يكي از زوجين مبتلا به بيماری (جسم یا روان) میگردد، روال عادی زندگي مشترك به هم ميخورد. فرد بيمار به همدلی و رسيدگي بیشتری نیاز دارد و ممکن است همسرش متوجه این نيازها و خواستهها نباشد.
گاهي نيز همسر در توان خود نميبيند كه به چنين نيازهایی پاسخ بدهد وگاهی نيز بهدليل طولاني شدن بيماري، دچار خستگی، سردرگمی، احساس ناامیدی و ناکامی ميشود و همينها موجب تغییر در رفتار می گردد.
عامل ديگر ميتواند ترس ازدست دادن همسر به دليل بيماری موجود باشد، اما بهطورناخودآگاه او به جاي ترس، رفتاري كه از خود نشان مي دهد بدخلقي یا فاصله گرفتن بيشتر از همسرش است.
بنابراین عوامل بسیاری وجود دارند (خودآگاه یا ناخودآگاه)، که بعد از بروز بيماري، زوجين را دچار تنش و نگراني میكنند.
در اينگونه موارد توصيه ما اين است كه زن و شوهر بهطور مشترک در جلسات درمان حاضر شوند تا از منبعی موثق و صحیح(پزشک یا رواندرمانگر) دربارهی بيماري، شیوه درمان، عوارض داروها، تاثیرات احتمالی بيماري در زندگی مشترک و روابط بین فردی، اطلاعات لازم و نکات ضروری را دریافت کنند، سوالات احتمالی و نگرانی های خودشان را با پزشك يا روانشناس مطرح کنند و مهم تر اینکه راهکارهای موثر و حمایتی در صورت بروز مشکلات احتمالی را بیاموزند. به اين ترتيب زن و شوهر هر دو باهم از اوضاع مطلع بوده و هر دو به كمك هم براي درمان بيماری تلاش ميكنند.
البته در پرسش شما نکته ظریفی هست که باید به آن نیز توجه کنیم،
گاه علت بروز افسردگی، مواجهه طولاني مدت با ناكامی، نااميدي و سرخوردگيهاي مكرر در رسيدن به خواستهها و نیازهاست. اگر در ازدواج، بین زن و مرد رابطهاي مطلوب و سالم همراه با احترام متقابل وجود نداشته باشد، یا یکی از طرفین با زورگویی و تندخویی، خواستههای نفر دیگر را نادیده بگیرد، درین صورت مداخلهای جدی برای اصلاح اوضاع نیاز است. چون متاسفانه چنین شرایطی می تواند یکی از زمینه سازهای افسردگی باشد. پس به گمانم بهتر است در کنار دارودرماني حتمن از کمک يک مشاور خانواده براي پيدا كردن ريشههاي ایجاد کننده افسردگي و فراگیری بینش و مهارت های لازم برای اصلاح و تغییر آنها كمك بگيريد. و توجه داشته باشید که اثر دارو موقتی است و تا زماني كه ريشه ها و عوامل ایجاد کنندهی افسردگی تان حل نشده و وجود دارند، افسردگي نیز ريشه كن نخواهد شد.
#نوشین_غریب_دوست
#پرسش_وپاسخ
#یک_فنجان_آگاهی
#افسردگی
#بیماری ها و #پیامدها در #رابطه_زناشویی
#مشاوره_پزشکی
#مشاوره_روانشناسی