صبح که از خواب بیدار میشین چیکار میکنین؟ گوشی موبایلتون رو برمیدارید و یه چنددقیقهای، چندساعتی؟ تا لنگ ظهر.. یاخداا.. تو کانالهای مختلف مجازی با خبرا و تبلیغهای اصل و فیک، شیرین یا زهرماریشون غرق میشین؟
بعدش چی؟ تو دستشویی، تنهایین یا همراهتونه؟😉 صبحانه میخورین؟ یا موقع قورت دادن همون یه لقمه نون و پنیرم سرتون تو گوشیه؟
روز رو بریم جلو، اگه انشالله کار داشته باشین و برین سرکار و اگه دانشجو و محصل باشین وبرین سرکلاس، قاطی کاراتون بازم میرین سراغ گوشی؟
خلاصه اینکه بیاین حساب کنین تا آخر شب که دوباره با این گوشیجان😉 میرین تو رختخواب و مغزتون رو بیچاره و بیخواب میکنین، چندبار؟ و چه مدت تو دریایی از نور و رنگ و تصویر و صدا غرق شدین و گیر افتادین؟
حساب کنین تا آخر شب چقدر از برنامهها، قول و قرارها و کارای مهم و ضروری شخصیتون عقب افتادین؟ با دیدن چه چیزایی تو گوشیتون ناامیدتر، کسل تر، حسودتر، عصبانیتر و بداخلاق تر شدین؟
و چه چیزایی بهتون حال خوب، آگاهي و امید داده؟
حرفم این نیست که موبایل چیز مزخرفیه و باید دورش انداخت خیر! اتفاقن در دنیای امروز خیلی هم ضروری و کارآمده اما مشکل ما با قدرت وحشتناکیه که داره، درست مثل انرژی هسته ای میمونه، حق مسلم شماست💪ولی اگه حواسمون بهش نباشه، همونقدر که برای ساختن قدرت داره، همونقدر میتونه نابودکننده و مخرب باشه. مشکل دیگهش خاصیت اعتیادآورشه، بدون اینکه متوجه باشیم معتادش میشیم و اونوقته که به جای اینکه فقط بعضی وقتا همراهمون باشه، خودش و اثراتش، همه جا پاش وسط زندگی، روابط و برنامه هامونه!
حالا راه حل چیه؟ باید یاد بگیریم چطور میتونیم ازین قدرت و فرصتی که بهمون میده درست استفاده کنیم. بتونیم ما اونو کنترل کنیم نه اون مارو!
چندتا راهکار:
_ یکساعت اول صبح و قبل خواب استفاده از گوشی ممنوع⛔
_قبل خواب یا همون اول صبح لیست کارهایی رو که توی اونروز باید انجام بدید بنویسید، اولویت بندیشون کنید و برای هرکدوم زمان مشخص تعیین کنید.
_ تو لیست کارهاتون برای چک کردن گوشی زمان های مشخصی داشته باشین و طول مدتش رو هم تعیین کنید. این زمان گذاشتن روتین، برای مغز شما عادت جدید میسازه.
_وقتی زمان سر زدن به گوشیتونمیشه بدونید قراره کجا برید، با چه هدفی وقراره توش دنبال چی بگردین و به چی برسین!
_آلارم اَپهای مختلف رو خاموش کنید تا حواستون رو پرت نکنن.
_شب ها گوشی تون رو خاموش کنید یا در حالت فلایتمود قرار بدید تا نویزش روی خواب و مغزتون اثرات مخرب نزاره.
#نوشین_غریب_دوست
🌼 با اشتراکگذاری این مطلب، در گسترش آگاهي سهیم باشید.
https://www.instagram.com/p/CNqJVNchYXF/?igshid=kxr2acqz6fws
بعدش چی؟ تو دستشویی، تنهایین یا همراهتونه؟😉 صبحانه میخورین؟ یا موقع قورت دادن همون یه لقمه نون و پنیرم سرتون تو گوشیه؟
روز رو بریم جلو، اگه انشالله کار داشته باشین و برین سرکار و اگه دانشجو و محصل باشین وبرین سرکلاس، قاطی کاراتون بازم میرین سراغ گوشی؟
خلاصه اینکه بیاین حساب کنین تا آخر شب که دوباره با این گوشیجان😉 میرین تو رختخواب و مغزتون رو بیچاره و بیخواب میکنین، چندبار؟ و چه مدت تو دریایی از نور و رنگ و تصویر و صدا غرق شدین و گیر افتادین؟
حساب کنین تا آخر شب چقدر از برنامهها، قول و قرارها و کارای مهم و ضروری شخصیتون عقب افتادین؟ با دیدن چه چیزایی تو گوشیتون ناامیدتر، کسل تر، حسودتر، عصبانیتر و بداخلاق تر شدین؟
و چه چیزایی بهتون حال خوب، آگاهي و امید داده؟
حرفم این نیست که موبایل چیز مزخرفیه و باید دورش انداخت خیر! اتفاقن در دنیای امروز خیلی هم ضروری و کارآمده اما مشکل ما با قدرت وحشتناکیه که داره، درست مثل انرژی هسته ای میمونه، حق مسلم شماست💪ولی اگه حواسمون بهش نباشه، همونقدر که برای ساختن قدرت داره، همونقدر میتونه نابودکننده و مخرب باشه. مشکل دیگهش خاصیت اعتیادآورشه، بدون اینکه متوجه باشیم معتادش میشیم و اونوقته که به جای اینکه فقط بعضی وقتا همراهمون باشه، خودش و اثراتش، همه جا پاش وسط زندگی، روابط و برنامه هامونه!
حالا راه حل چیه؟ باید یاد بگیریم چطور میتونیم ازین قدرت و فرصتی که بهمون میده درست استفاده کنیم. بتونیم ما اونو کنترل کنیم نه اون مارو!
چندتا راهکار:
_ یکساعت اول صبح و قبل خواب استفاده از گوشی ممنوع⛔
_قبل خواب یا همون اول صبح لیست کارهایی رو که توی اونروز باید انجام بدید بنویسید، اولویت بندیشون کنید و برای هرکدوم زمان مشخص تعیین کنید.
_ تو لیست کارهاتون برای چک کردن گوشی زمان های مشخصی داشته باشین و طول مدتش رو هم تعیین کنید. این زمان گذاشتن روتین، برای مغز شما عادت جدید میسازه.
_وقتی زمان سر زدن به گوشیتونمیشه بدونید قراره کجا برید، با چه هدفی وقراره توش دنبال چی بگردین و به چی برسین!
_آلارم اَپهای مختلف رو خاموش کنید تا حواستون رو پرت نکنن.
_شب ها گوشی تون رو خاموش کنید یا در حالت فلایتمود قرار بدید تا نویزش روی خواب و مغزتون اثرات مخرب نزاره.
#نوشین_غریب_دوست
🌼 با اشتراکگذاری این مطلب، در گسترش آگاهي سهیم باشید.
https://www.instagram.com/p/CNqJVNchYXF/?igshid=kxr2acqz6fws
Instagram
#فروید#ناخودآگاه#خودآگاه#نیمه خودآگاه#اسلاوی ژیژک#ژیژک#زیگموند فروید#گزاره زبانی
https://www.instagram.com/p/BQvvLAEh8lj/?igshid=1enxmtjvg4e85
https://www.instagram.com/p/BQvvLAEh8lj/?igshid=1enxmtjvg4e85
Instagram
#عکس
#چشمه کوهرنگ
#بزرگترین چشمه ی ایران
#گردشگری_ایران
#تاریخ-عکس-۱۳۸۶
https://www.instagram.com/p/BTWuTszh1Sz/?igshid=sa59qneu0uj7
#چشمه کوهرنگ
#بزرگترین چشمه ی ایران
#گردشگری_ایران
#تاریخ-عکس-۱۳۸۶
https://www.instagram.com/p/BTWuTszh1Sz/?igshid=sa59qneu0uj7
Instagram
خاطره سازی
۱. دیشب رفتم تئاترشهر !
تقریبا همه ی نزدیکانم میدانند هر وقت دلم بگیرد و ذهنم گیج و آشفته باشد، باید بروم تئاتر!
اما آن همه خبر ندارند حتی اگر نشود تئاتری ببینم، کافیست چند بار دور تئاتر شهر با آن ساختمان دلفریب و رازآلودش، با آن ماندالای خیال انگیزش بچرخم و در هزارتوی خاطراتم گم شوم و آرام بگیرم.
کافیست چندپله توی دلش پایین بروم و از میان پوسترهای نمایش هایی که بیشترشان را دیده ام، میان دیالوگ ها، شخصیت ها و موقعیت های تلخ و شیرین قصه های مردمان، غرق شوم و دلتنگی یادم برود.
کافیست همانجا بنشینم، فنجانی قهوه سفارش دهم و در حواسم، با ترکیب عطر و طعم قهوه ی ترک و موسیقی فرانسوی، مست شوم.
خدایا چه لذتی می تواند بالاتر ازین تجربه باشد!
۲. دیشب رفتم تئاترشهر!
و از سر اقبال، در همان کافه، تجربه ی دیدن تئاتری هم نصیبم شد!
تئاتر کافه پولشری! ممنون مادام پولشری برای به اشتراک گذاشتن قصه ی زندگیتان تا مابه جای گوشی هایمان، بیشتر به یکدیگر نگاه کنیم، گوش کنیم و بی تفاوت از کنار هم نگذریم، دست شما درد نکند آقای آلن وتز برای نمایشنامه ای که یادمان آورد باید قدر لحظه هایمان را بیشتر بدانیم، به جای ترس از مرگ، معنای بودن، لذت عاشق شدن و خاطره ساختن را بهتر درک کنیم، خداقوت الهام پاوه نژاد عزیز برای جان دادن به این متن! و البته سپاس از آقای نوری گرامی برای ترجمه ای متین.
۳. دیشب رفتم تئاترشهر!
برای اینکه باز هم خاطره بسازم، با این تفاوت که تمام این تجربه ی همیشه لذتبخش، پیش چشمانم مدام خیس و محو می شد! و به این می اندیشیدم که، خدایا خداحافظی با این همه خاطره چقدر سخت است!
۱۵اردیبهشت۹۶
#خاطره_سازی #تئاتر # تئاتر_شهر #کافه_تریا #کافه_پولشری #نمایشنامه #تئاتر #الهام_پاوه_نژاد #آلن_وتز #اصغر_نوری #نمایشگاه_کتاب #انتشارات_نیلا
https://www.instagram.com/p/BTuT-0XBFQ9/?igshid=19dpa0pm6tu1z
۱. دیشب رفتم تئاترشهر !
تقریبا همه ی نزدیکانم میدانند هر وقت دلم بگیرد و ذهنم گیج و آشفته باشد، باید بروم تئاتر!
اما آن همه خبر ندارند حتی اگر نشود تئاتری ببینم، کافیست چند بار دور تئاتر شهر با آن ساختمان دلفریب و رازآلودش، با آن ماندالای خیال انگیزش بچرخم و در هزارتوی خاطراتم گم شوم و آرام بگیرم.
کافیست چندپله توی دلش پایین بروم و از میان پوسترهای نمایش هایی که بیشترشان را دیده ام، میان دیالوگ ها، شخصیت ها و موقعیت های تلخ و شیرین قصه های مردمان، غرق شوم و دلتنگی یادم برود.
کافیست همانجا بنشینم، فنجانی قهوه سفارش دهم و در حواسم، با ترکیب عطر و طعم قهوه ی ترک و موسیقی فرانسوی، مست شوم.
خدایا چه لذتی می تواند بالاتر ازین تجربه باشد!
۲. دیشب رفتم تئاترشهر!
و از سر اقبال، در همان کافه، تجربه ی دیدن تئاتری هم نصیبم شد!
تئاتر کافه پولشری! ممنون مادام پولشری برای به اشتراک گذاشتن قصه ی زندگیتان تا مابه جای گوشی هایمان، بیشتر به یکدیگر نگاه کنیم، گوش کنیم و بی تفاوت از کنار هم نگذریم، دست شما درد نکند آقای آلن وتز برای نمایشنامه ای که یادمان آورد باید قدر لحظه هایمان را بیشتر بدانیم، به جای ترس از مرگ، معنای بودن، لذت عاشق شدن و خاطره ساختن را بهتر درک کنیم، خداقوت الهام پاوه نژاد عزیز برای جان دادن به این متن! و البته سپاس از آقای نوری گرامی برای ترجمه ای متین.
۳. دیشب رفتم تئاترشهر!
برای اینکه باز هم خاطره بسازم، با این تفاوت که تمام این تجربه ی همیشه لذتبخش، پیش چشمانم مدام خیس و محو می شد! و به این می اندیشیدم که، خدایا خداحافظی با این همه خاطره چقدر سخت است!
۱۵اردیبهشت۹۶
#خاطره_سازی #تئاتر # تئاتر_شهر #کافه_تریا #کافه_پولشری #نمایشنامه #تئاتر #الهام_پاوه_نژاد #آلن_وتز #اصغر_نوری #نمایشگاه_کتاب #انتشارات_نیلا
https://www.instagram.com/p/BTuT-0XBFQ9/?igshid=19dpa0pm6tu1z
Instagram
خاطره بازی
۱.گاهی دیدن یک تئاتر خوب، همان موقع، حال آدم را خوب نمی کند. گاهی حالت را خوب که نمی کند هیچ، به هم اَت می ریزد! که دل آشوب گرفته و گیج، حتی عصبانی و دلخور از تاریکی سالن و صندلی های مرتب چیده شده ی سیاه فرار می کنی!
اما این آشوب رهایت نمی کند، چون هنوز هست و میان سکوت شب و خلوتی پیاده روهای خاکستری، بالا و پایین خزیدنش را حس می کنی! چه خبر است؟! نمی دانی!
نمی فهمی! مگر همت کنی و میان سکوت و سوال، تاب بیاوری، آنوقت خاطره های دور کم کم بالا می آیند و تصویرها جان می گیرند.
همان خاطره هایی که مال گذشته اند و شاید روزی فراموش و روزی دفن شان کرده باشی. همان هایی که حالا زنده و جان دار توی سرت دور و نزدیک می شوند...پله ها را بالا و پایین می روند... تاریک و روشن می شوند...اما می مانند، چون دیگر نمی توانی گم و گورشان کنی! ناچاری صبور باشی و بهشان نگاه کنی، صدایشان را بشنوی، و احساسات واقعی ات را تجربه و لمس کنی!
شاید با دو قطره اشک...!شاید با یک آه عمیق ...!شاید...
هرچه هست... بعدازین حال، احوالت بهتر است!
۲. Catharsis
کاتارسیس یک واژه یونانی و به معنای تطهیر، تزکیه و تخلیص است. از نظر " ارسطو" کاتارسیس عبارت است از «پایان بخشیدن» به نیروهای عاطفی نمایشنامه. ارسطو کاتارسیس را یکی از نتایج لذت بردن از اثر هنری میداندو عمدتاً آن را در تراژدی مطرح میکند. وقتی سراینده ی تراژدی واقعهای را از زندگی قشرهای نیکِ جامعه که دستخوش اشتباه شدهاند، به تصویر میکشد که برای اشتباهی که دامنگیرشان شده، کفارهای بیش از آنچه که مستوجب آن بودهاند پرداختهاند. دراین حال مخاطب تراژدی از یک سو دچار ترس از گیر افتادن در موقعیت مشابه قهرمان تراژدی میشود و از سوی دیگر با او احساس همدردی میکند. از ترکیب ترس و شفقت، تزکیه یا پالایش اتفاق میافتد. کاتارسیس فرایندی است که طی آن عناصر چهارگانه طبع انسان؛ بلغم، سودا، صفرا و خون که در اثر به هم خوردن آنها انسان خطا میکند، به حالت اول خود بازمیگردند.
۳.نمایش شِنیدن
_ چقدر می توانیم به شنیده هایمان، اعتماد کنیم؟
_ چقدر مجوز داریم تا این شنیده ها را به دیگری بگوییم؟
_قبل از گفتنِ این شنیده ها، چقدر به تاثیرش در زندگی و روان دیگری فکر کرده ایم؟
__این شنیده ها تا چه حد محصولِ ایده ها و باورهای ذهنی خودماست ؟ و تا چه حد با حسادت، رقابت، کینه، خشم پنهان و زخم های حل نشده ی خودمان درآمیخته است؟
_و اینکه هر کدام از ما چقدر اقبال و فرصت بخشیدن و بخشیده شدن پیدا می کنیم؟
۹۶_۴_۱۲
#تئاتر_خوب #تئاتر_درمانی#ارسطو #کاتارسیس #نمایش_شنیدن#حال_خوب
https://www.instagram.com/p/BWI73KchYnH/?igshid=1j7uwwuk9zsji
۱.گاهی دیدن یک تئاتر خوب، همان موقع، حال آدم را خوب نمی کند. گاهی حالت را خوب که نمی کند هیچ، به هم اَت می ریزد! که دل آشوب گرفته و گیج، حتی عصبانی و دلخور از تاریکی سالن و صندلی های مرتب چیده شده ی سیاه فرار می کنی!
اما این آشوب رهایت نمی کند، چون هنوز هست و میان سکوت شب و خلوتی پیاده روهای خاکستری، بالا و پایین خزیدنش را حس می کنی! چه خبر است؟! نمی دانی!
نمی فهمی! مگر همت کنی و میان سکوت و سوال، تاب بیاوری، آنوقت خاطره های دور کم کم بالا می آیند و تصویرها جان می گیرند.
همان خاطره هایی که مال گذشته اند و شاید روزی فراموش و روزی دفن شان کرده باشی. همان هایی که حالا زنده و جان دار توی سرت دور و نزدیک می شوند...پله ها را بالا و پایین می روند... تاریک و روشن می شوند...اما می مانند، چون دیگر نمی توانی گم و گورشان کنی! ناچاری صبور باشی و بهشان نگاه کنی، صدایشان را بشنوی، و احساسات واقعی ات را تجربه و لمس کنی!
شاید با دو قطره اشک...!شاید با یک آه عمیق ...!شاید...
هرچه هست... بعدازین حال، احوالت بهتر است!
۲. Catharsis
کاتارسیس یک واژه یونانی و به معنای تطهیر، تزکیه و تخلیص است. از نظر " ارسطو" کاتارسیس عبارت است از «پایان بخشیدن» به نیروهای عاطفی نمایشنامه. ارسطو کاتارسیس را یکی از نتایج لذت بردن از اثر هنری میداندو عمدتاً آن را در تراژدی مطرح میکند. وقتی سراینده ی تراژدی واقعهای را از زندگی قشرهای نیکِ جامعه که دستخوش اشتباه شدهاند، به تصویر میکشد که برای اشتباهی که دامنگیرشان شده، کفارهای بیش از آنچه که مستوجب آن بودهاند پرداختهاند. دراین حال مخاطب تراژدی از یک سو دچار ترس از گیر افتادن در موقعیت مشابه قهرمان تراژدی میشود و از سوی دیگر با او احساس همدردی میکند. از ترکیب ترس و شفقت، تزکیه یا پالایش اتفاق میافتد. کاتارسیس فرایندی است که طی آن عناصر چهارگانه طبع انسان؛ بلغم، سودا، صفرا و خون که در اثر به هم خوردن آنها انسان خطا میکند، به حالت اول خود بازمیگردند.
۳.نمایش شِنیدن
_ چقدر می توانیم به شنیده هایمان، اعتماد کنیم؟
_ چقدر مجوز داریم تا این شنیده ها را به دیگری بگوییم؟
_قبل از گفتنِ این شنیده ها، چقدر به تاثیرش در زندگی و روان دیگری فکر کرده ایم؟
__این شنیده ها تا چه حد محصولِ ایده ها و باورهای ذهنی خودماست ؟ و تا چه حد با حسادت، رقابت، کینه، خشم پنهان و زخم های حل نشده ی خودمان درآمیخته است؟
_و اینکه هر کدام از ما چقدر اقبال و فرصت بخشیدن و بخشیده شدن پیدا می کنیم؟
۹۶_۴_۱۲
#تئاتر_خوب #تئاتر_درمانی#ارسطو #کاتارسیس #نمایش_شنیدن#حال_خوب
https://www.instagram.com/p/BWI73KchYnH/?igshid=1j7uwwuk9zsji
Instagram
شاید دیگران مهمی از جمله پدر و مادر در شکل گیری آنچه هستیم، نقش داشته باشند، اما درنهایت؛ حداقل از زمانی که بالغ شدیم؛ خودمان مسئول چیزی هستیم که هستیم یا ماندیم!
#جملات_خوب
#مسئولیت_پذیری
#خودآگاهی
#اندیشه
https://www.instagram.com/p/BWQR2O4BxdK/?igshid=fdhiq26xnrmo
#جملات_خوب
#مسئولیت_پذیری
#خودآگاهی
#اندیشه
https://www.instagram.com/p/BWQR2O4BxdK/?igshid=fdhiq26xnrmo
Instagram
از نظر روان شناسی، رفتار مسئولانه رفتاری است
که دارای 6 ملاک زیر باشد:
۱. هرگز هیچ کس را برای شرایط، وضعیت، کارها، داشته ها یا نداشته ها و یا هر احساسمان سرزنش نکنیم.
۲. هرگز خود را سرزنش نکنیم.
۳. آگاهیم به اینکه در چه مواقعی از زیر بار مسئولیت شانه خالی می کنیم و یا آن را گردن دیگری می اندازیم.
۴. هرگز بدون داشتن دلیل و مدرک درباره رفتار کسی پیش داوری نکنیم.
۵. به سود و زیان رفتارهای کنونی خود هوشیار بوده و در صورت نیاز شرایط را تغییر دهیم.
۶. از ایجاد تغییری که ما را به شرایط مطلوب نزدیک تر می کند طفره نرویم.
#نکات_روانشناسی
#مسئولیت_پذیری
#پیشداوری_نکنیم
#رفتار_مسئولانه
#فروغ_فرخزاد
#ناجی_قربانی_ظالم
https://www.instagram.com/p/BWQnECVhTAd/?igshid=gn10h9wc0nis
که دارای 6 ملاک زیر باشد:
۱. هرگز هیچ کس را برای شرایط، وضعیت، کارها، داشته ها یا نداشته ها و یا هر احساسمان سرزنش نکنیم.
۲. هرگز خود را سرزنش نکنیم.
۳. آگاهیم به اینکه در چه مواقعی از زیر بار مسئولیت شانه خالی می کنیم و یا آن را گردن دیگری می اندازیم.
۴. هرگز بدون داشتن دلیل و مدرک درباره رفتار کسی پیش داوری نکنیم.
۵. به سود و زیان رفتارهای کنونی خود هوشیار بوده و در صورت نیاز شرایط را تغییر دهیم.
۶. از ایجاد تغییری که ما را به شرایط مطلوب نزدیک تر می کند طفره نرویم.
#نکات_روانشناسی
#مسئولیت_پذیری
#پیشداوری_نکنیم
#رفتار_مسئولانه
#فروغ_فرخزاد
#ناجی_قربانی_ظالم
https://www.instagram.com/p/BWQnECVhTAd/?igshid=gn10h9wc0nis
Instagram
آتنا ... آتنا ... آتنا ....
دخترک معصوم
دخترک بی پناه ایرانم،
دیگر آسوده بخواب!
بخواب فارغ از هیاهوی مردم غیرت مُرده ای که با ادعای حفظِ نجابتِ تو صبح یقه پاره می کنند و شب در خلوتی کوچه پس کوچه های کانال ها و صفحات مجازی، نقاب بر چهره می کشند و به حریم شخصی ناموس و خواهر و برادر و همسایه و هم کیش و هم وطنشان تجاوز می کنند.
آتنا آسوده بخواب!
حالا دیگر درامانی! اما دختران و زنان بسیاری هستند که زنده اند و هر روز و ساعت به جرم مطرح شدن، دیده شدن، نام آور شدن، زیر بار تهمت و افترا، مثله و بی آبرو می شوند.
آتنا ! دخترک معصوم و بی گناه! با گم شدنت، قلب مردمان وطنت را لرزاندی!
کاش خوابشان را هم پرانده باشی که داعش پشت در نیست، همین جاست! زیر پوست شهرمان! درون ذهن های آشفته و خودخواه، لابه لای کلمات بیمار و پیام های وقیحی که برای هم می فرستیم ، در فحش های رکیک و زننده مان به داوران، بازیگران، نویسندگان، ورزشکاران، خوانندگان، سیاستمداران و فرهیختگان و هر آنکه اندک سرو گردنی بالاتر از ما ایستاده است... آتنا آسوده بخواب که جای تو حالا امن تر از ماست!
#آتنا
#آتنا_اصلانی
#ایرانم_تسلیت
#توحش
#آزار_جنسی_ممنوع
#حرمت_گذاری
#حریم_خصوصی
#تجاوز_ممنوع
https://www.instagram.com/p/BWiq7-uB81H/?igshid=11j55z49wj8n0
دخترک معصوم
دخترک بی پناه ایرانم،
دیگر آسوده بخواب!
بخواب فارغ از هیاهوی مردم غیرت مُرده ای که با ادعای حفظِ نجابتِ تو صبح یقه پاره می کنند و شب در خلوتی کوچه پس کوچه های کانال ها و صفحات مجازی، نقاب بر چهره می کشند و به حریم شخصی ناموس و خواهر و برادر و همسایه و هم کیش و هم وطنشان تجاوز می کنند.
آتنا آسوده بخواب!
حالا دیگر درامانی! اما دختران و زنان بسیاری هستند که زنده اند و هر روز و ساعت به جرم مطرح شدن، دیده شدن، نام آور شدن، زیر بار تهمت و افترا، مثله و بی آبرو می شوند.
آتنا ! دخترک معصوم و بی گناه! با گم شدنت، قلب مردمان وطنت را لرزاندی!
کاش خوابشان را هم پرانده باشی که داعش پشت در نیست، همین جاست! زیر پوست شهرمان! درون ذهن های آشفته و خودخواه، لابه لای کلمات بیمار و پیام های وقیحی که برای هم می فرستیم ، در فحش های رکیک و زننده مان به داوران، بازیگران، نویسندگان، ورزشکاران، خوانندگان، سیاستمداران و فرهیختگان و هر آنکه اندک سرو گردنی بالاتر از ما ایستاده است... آتنا آسوده بخواب که جای تو حالا امن تر از ماست!
#آتنا
#آتنا_اصلانی
#ایرانم_تسلیت
#توحش
#آزار_جنسی_ممنوع
#حرمت_گذاری
#حریم_خصوصی
#تجاوز_ممنوع
https://www.instagram.com/p/BWiq7-uB81H/?igshid=11j55z49wj8n0
Instagram
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است
گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است
تو رهرو دیرینه ی سرمنزل عشقی
بنگر که ز خون تو به هر گام نشان است
آبی که برآسود زمینش بخورد زود
دریا شود آن رود که پیوسته روان است
باشد که یکی هم به نشانی بنشیند
بس تیر که در چله ی این کهنه کمان است
از روی تو دل کندنم آموخت زمانه
این دیده از آن روست که خونابه فشان است
دردا و دریغا که در این بازی خونین
بازیچه ی ایام دل آدمیان است
دل بر گذر قافله ی لاله و گل داشت
این دشت که پامال سواران خزان است
روزی که بجنبد نفس باد بهاری
بینی که گل و سبزه کران تا به کران است
ای کوه تو فریاد من امروز شنیدی
دردی است درین سینه که همزاد جهان است
از داد و داد آن همه گفتند و نکردند
یارب چه قدر فاصله ی دست و زبان است
خون می چکد از دیده در این کنج صبوری
این صبر که من می کنم افشردن جان است
از راه مرو سایه که آن گوهر مقصود
گنجی است که اندر قدم راهروان است
سایه
#هوشنگ_ابتهاج
#مریم_میرزاخانی
#ایرانم_تسلیت
https://www.instagram.com/p/BWlCrAghwPC/?igshid=12es5qxsvn296
ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است
گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است
تو رهرو دیرینه ی سرمنزل عشقی
بنگر که ز خون تو به هر گام نشان است
آبی که برآسود زمینش بخورد زود
دریا شود آن رود که پیوسته روان است
باشد که یکی هم به نشانی بنشیند
بس تیر که در چله ی این کهنه کمان است
از روی تو دل کندنم آموخت زمانه
این دیده از آن روست که خونابه فشان است
دردا و دریغا که در این بازی خونین
بازیچه ی ایام دل آدمیان است
دل بر گذر قافله ی لاله و گل داشت
این دشت که پامال سواران خزان است
روزی که بجنبد نفس باد بهاری
بینی که گل و سبزه کران تا به کران است
ای کوه تو فریاد من امروز شنیدی
دردی است درین سینه که همزاد جهان است
از داد و داد آن همه گفتند و نکردند
یارب چه قدر فاصله ی دست و زبان است
خون می چکد از دیده در این کنج صبوری
این صبر که من می کنم افشردن جان است
از راه مرو سایه که آن گوهر مقصود
گنجی است که اندر قدم راهروان است
سایه
#هوشنگ_ابتهاج
#مریم_میرزاخانی
#ایرانم_تسلیت
https://www.instagram.com/p/BWlCrAghwPC/?igshid=12es5qxsvn296
Instagram