می‌گفت خیلی شبیه شروینه اما شاید شروین هم شبیه اون باشه؟! اشتباه ما ست که از یکی قهرمان و اسطوره می‌سازیم.

خوار شدم تو چشت
خار میشم تو چشت!

😂حالا که دارم سالاد الویه می‌خورم و حال می‌کنم با کشیکم بذار جو رو عوض کنم.
دیشب که نشسته بودم از اون پیش آمنه صحبت می‌کردم گفت ازش عکسی داری که از روی چهره‌ش تشخیص بدم چجور آدمیه.
گفتم نه هیچ عکسی ندارم ولی یهویی نمی‌دونم چرا گفتم شبیه جواد رضویانه🤣
آمنه با تاسف بهم گفت‌ تعجب می‌کنم یکی مثل تو چرا باید همچین انتخابی کرده باشه.
طرف انقدر‌ از تن و پیرهن درآورد خودشو که بچسبونه به شروین و انقدر‌ می‌گفت من شبیه شروینم آخرش برای من جواد رضویانه🤣

چون که کشیک دیشب فوق استیبل‌ و آرووم بود و اینترنای‌ کشیک چندپیش مورنینگ شدن و من نشدم.😎😄
تونستم زبان کار کنم و ۶ ساعت بخوابم.😌

"Be Original, Get Connected"
(Part One)
By Parisa Fouji

این ترجمه اولین قسمت از اولین جستارمه.تصمیم گرفتم کم‌کم جستارهام رو به انگلیسی ترجمه کنم چون برای شرکت توی فراخوان‌های خارجی به پورتفولیو نیاز دارم.

فرودگا

بهتر شد حالا گوش بدین😁

Tomato Pasta 🍅 with Baluchi Spices 🤩

All I want to do is be more like me and be less like you yey🤘
@ghrmzejiiigh

باورم نمی‌شود که بالاخره با کمک بی‌چشم‌داشت استادم، تئوری موسیقی آموختم! 🎼
روزهایی که از کشیک بازمی‌گشتم، نمی‌خوابیدم تا عصرش بروم کلاس و شب‌ باخستگی باید کارهای خانه، شستشو و آشپزی و...انجام می‌دادم.
روزهایی هم بود که از فرط خستگی کلاس را کنسل می‌کردم اما یادگیری وظیفه من است و نه هیچ بهانه‌ای پذیرفته.
از جلسه بعد، یادگیری پیانو را می‌آغازم و امیدوارم تعداد روزهایی که تسلیم خستگی می‌شوم، کمتر باشد.🎹🎯🤘
✍🏻 یاد مفهوم "#خستگی_شادمانه" در کتاب #مرگ_شادمانه #آلبر_کامو افتادم.
چندسال پیش که این کتاب را می‌خواندم به یکی از تاثیرگذارترین کتاب‌های عمرم تبدیل شده بود و می‌خواستم قسمتی از جستار #مرگ_شادمانه ام را به خستگی شادمانه (خستگی پس از تلاش برای اهداف و علایق) اختصاص بدهم.

بخش قلب کودکان یا نه هرجای دنیا که باشی ردپای poo روی در و دیوار زندگی‌ت بهت لبخند می‌زنه💩

برای استیکر خودش ری‌اکشن نذاشت☹️

مورنینگ فردا هم کنسل شد ولی این پسر لوس اداشو‌ نذاشت کنار الان ساعت نزدیک یک شبه منتظرم آقا از دیالیز برگرده براش برای بار دوم سوند بذارم :/
پس‌نوشت: برای بار دوم هم رفتم براش سوند گذاشتم و دوباره گفتن دربیار.
ساعت دو صبح...

دخترها یک‌هفته‌ای می‌شود هرروز که مرا می‌بینند، از من می‌پرسند:"پس کی برای ما کنسرت میذاری پریسا؟" و من می‌خندم.
می‌خواهم یادداشت کوتاهی به هفده‌ هجده‌سالگی دوستم بث بنویسم و به او بگویم:"
بث عزیزم
دوست‌های دخترت به رشد و درخششت شتاب می‌بخشند
اما

"مردان به زندگی‌ات می‌آیند تا به تو چیزی بیاموزند چون این کار حس خودشیفتگی‌ آن‌ها را ارضا می‌کند‌.
بگذار کارشان را انجام بدهند و بروند.یادت باشد که هیچ‌کس به اندازه یک زن تنها، قدرتمند نیست."

گزین‌گویه‌ای از #سریال #the_queens_gambit #series
#گامبی_وزیر