Forwarded from REYSHAN SOUL🕊 (Zohre🕊▪️)
میدونم همه تون خیلی سختی میکشین و زیاد تلاش میکنین🤍بهتون افتخار میکنم و برای تک تک تون معجزه میخوام❤️😚
مخصوصا محمدعلی، مریم و پریسا مهدیه و رویا🫂🧚🏼
مخصوصا محمدعلی، مریم و پریسا مهدیه و رویا🫂🧚🏼
Forwarded from ghrmzejiiigh🫀 (Parisa)
تووی بازی بیسرانجامی گیر افتادم و تو هربار یکمشکلی درست میکردی.
نه، مسئلهای نبود که نتوانم حلش کنم.
اتفاقا بعد از چندبار گیم اور شدن (سوختن) و دوباره از صفر شروع کردن، میرفتم مرحلهٔ بعد اما مرحله به مرحله خستهتر میشدم.
هربار به صد نزدیک میشدیم، نیش میزدی و باز برمیگشتیم به خانه اول.
هربار اوج گرفتیم، پرهایم را چیدی.
بازیگر نه، تو یکبازی بودی؛
یکبازی که خودم شروعش کردم.
خودم ساختمش و حالا نمیتوانم حلش کنم!
#پریسا_فوجی
قرمز جیییغ 🫀
نه، مسئلهای نبود که نتوانم حلش کنم.
اتفاقا بعد از چندبار گیم اور شدن (سوختن) و دوباره از صفر شروع کردن، میرفتم مرحلهٔ بعد اما مرحله به مرحله خستهتر میشدم.
هربار به صد نزدیک میشدیم، نیش میزدی و باز برمیگشتیم به خانه اول.
هربار اوج گرفتیم، پرهایم را چیدی.
بازیگر نه، تو یکبازی بودی؛
یکبازی که خودم شروعش کردم.
خودم ساختمش و حالا نمیتوانم حلش کنم!
#پریسا_فوجی
قرمز جیییغ 🫀
همه آدمها با بخشیدن وسایل و چیزهایی که دیگر به کارشان نمیآید، موافق اند اما چرا آدمهایی که در گذشته به آنها آسیب رساندهاند و بودن با آنها دیگر فایدهای ندارد، نمیبخشند؟!
Zedbazi - Tehran Mibinamet (Official Audio) - زدبازی - تهران میبینمت
رفتم برا پرواز مهم نیستش چی میگن هی
قرمز جیییغ 🫀
قرمز جیییغ 🫀
Forwarded from SUT Twitter
اینکه رو ویدئوی جنگ آهنگ «فکر کن این موشکا ستارهن» بذاری استوری کنی هم یه لول دستنیافتنیای از زوالِ عقله.
Medici
@sut_tw
Medici
@sut_tw
Forwarded from SUT Twitter
واقعا شوخی تو شرایط جنگی خیلیخیلی منطقیتر و پذیرفتهتره از انتلکتبازیای دراماتیک و شعر و فکر کن موشکا ستارهن.
Fatmana
@sut_tw
Fatmana
@sut_tw
ghrmzejiiigh🫀
واقعا شوخی تو شرایط جنگی خیلیخیلی منطقیتر و پذیرفتهتره از انتلکتبازیای دراماتیک و شعر و فکر کن موشکا ستارهن. Fatmana @sut_tw
بنظر من که هیچیک قابل پذیرش نیست.بعضی از آدمها افکتشان فلت است و وقتی باید رفتار متناسب شرایطی را از خود بروز بدهند، رفتاری کاملا مخالف نشان میدهند مانند خندیدن در عزا.
⛓
دوشب قبل از این که برگردم، ساعت ۲۲:۰۰ چون ساعت کاری مترو تمام میشد با اسنپ رفتیم هفت حوض.
کنار زیرگذر مترو پیاده شدیم.
به نیلو گفتم:"بیا از پل هوایی یا پله برقی بریم اونطرف خیابون."
دیدم جلوی پله و پل قفل زده بودند.
🚨🚇
دیشب میخواستم لیست پناهگاههای تهران را برای نیلوفر بفرستم. نوشته بود:" تونلهای عمیق مترو مثل تجریش و..." همانجا یادم آمد که متروها آنوقت شب باز نیستند!
حالا بعد از سهروز به اینفکر افتادهاند که متروها را ۲۴ ساعته باز بگذارند تا مردم بتوانند آنجا پناه بگیرند.
فاصله ایناتفاقات کمتر از یکهفته است!
دوشب قبل از این که برگردم، ساعت ۲۲:۰۰ چون ساعت کاری مترو تمام میشد با اسنپ رفتیم هفت حوض.
کنار زیرگذر مترو پیاده شدیم.
به نیلو گفتم:"بیا از پل هوایی یا پله برقی بریم اونطرف خیابون."
دیدم جلوی پله و پل قفل زده بودند.
🚨🚇
دیشب میخواستم لیست پناهگاههای تهران را برای نیلوفر بفرستم. نوشته بود:" تونلهای عمیق مترو مثل تجریش و..." همانجا یادم آمد که متروها آنوقت شب باز نیستند!
حالا بعد از سهروز به اینفکر افتادهاند که متروها را ۲۴ ساعته باز بگذارند تا مردم بتوانند آنجا پناه بگیرند.
فاصله ایناتفاقات کمتر از یکهفته است!
ghrmzejiiigh🫀
مثل همیشه رزیدنت عقدهای برای چهارروز مرخصی که نداد و از استاد گرفتم، به جز این که سه بار توی یه هفته منو مورنینگ کرد امروز هم برای کشیکی که با خونریزی شدید درحالی که نمیتونستم سرپا بایستم و تا ساعت ۱ شب مریض میدیدم کشیک اضافه بهم زد چرا؟ چون پرستار نصف…
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from ghrmzejiiigh🫀 (Parisa)
هنوز زنده ایم
و بر «پل مرگ» ایستاده...
و بر «پل مرگ» ایستاده...
من در کودکی، نوجوانی و جوانی
چیزهایی دیدهام که نباید میدیدم،
جاهایی رفتهام که نباید میرفتم،
حرفهایی شنیدم که نباید میشنیدم،
کارهایی کردهام که نباید میکردم.
چیزها و جاها و کارها و حرفهایی
دور
خیلی دور از سن خودم
اما یکماه تا
تولد بیست و هفت سالگیام
هنوز مانده
و حالا اصلا پیر شدنم دور به نظر نمیرسد!
به خودم تبریک میگویم!
حالا میتوانم بگویم کمی پیر شدهام!
تنها کمی
که شاید به زبان آوردنش
جلوی تجارب عجیب و غریب پیش رو را بگیرد.
چیزهایی دیدهام که نباید میدیدم،
جاهایی رفتهام که نباید میرفتم،
حرفهایی شنیدم که نباید میشنیدم،
کارهایی کردهام که نباید میکردم.
چیزها و جاها و کارها و حرفهایی
دور
خیلی دور از سن خودم
اما یکماه تا
تولد بیست و هفت سالگیام
هنوز مانده
و حالا اصلا پیر شدنم دور به نظر نمیرسد!
به خودم تبریک میگویم!
حالا میتوانم بگویم کمی پیر شدهام!
تنها کمی
که شاید به زبان آوردنش
جلوی تجارب عجیب و غریب پیش رو را بگیرد.