از راه دور میبوسمت، دور و دورتر!
از یاد نبر که ترکت نمیکنم،
که تو را قدم به قدم دنبال میکنم،
که شب زنده دار تو هستم،
برای تو.
کنار تو.
از کتاب
#خطاب_به_عشق ❤️
(نامههای عاشقانهٔ #آلبر_کامو و ماریا کاسارس)
ترجمهٔ زهرا خانلو
@ghrmzejiiigh
از یاد نبر که ترکت نمیکنم،
که تو را قدم به قدم دنبال میکنم،
که شب زنده دار تو هستم،
برای تو.
کنار تو.
از کتاب
#خطاب_به_عشق ❤️
(نامههای عاشقانهٔ #آلبر_کامو و ماریا کاسارس)
ترجمهٔ زهرا خانلو
@ghrmzejiiigh
(دربارۀ پل رافی) از داستانش احساس ترحم میکنم.یک مرد نباید خودش را در چنین شرایطی قرار بدهد.اما نمیتوانم بد و بیراه نثارش کنم.او استعداد زیادی دارد و استعدادهایش را حرام میکند،آن هم سر عقدههای پوچ.
زندگی شخصیاش یک شکست ترسناک است به نظرم.همین است که او کاری کرده که اینطور مواقع از انسانهای ضعیف و نازکنارنجی سر میزند:
او در تصوراتش هدفی دستنیافتنی انتخاب میکند؛هدفی که هرگز به آن نمیرسد.اینطور اصلا چیزی نمیسازد که در معرض یک شکست جدید قرارش دهد.
او از ادبیات پل میزند به احساسش نسبت به تو؛ خیلی هم خونسرد.
او هرگز فکر نکرده که بختی برای به دست آوردن تو دارد و همین، به بهترین شکل، خوراک خیالات باطلش میشود.این که مردی به سن او و با تفکرات او خودش را حرام ادبیات میکند نشانۀ قطعی این است که، گذشته از همهچیز، او آدم بدبختی ست و وقتی کسی بدبخت باشد، آخرش از در ایجاد ترحم درمیآید.
از کتاب #خطاب_به_عشق
(نامههای عاشقانۀ #آلبر_کامو و ماریا کاسارس)
ترجمۀ زهرا خانلو
.
وقتی این قسمت نامه که درواقع نظر کامو دربارۀ یکی از خاطرخواههای ماریا ست، خواندم؛ خیلی صادقانه بگویم که خودم را به جای پل رافی تصور کردم! بله، کامو چه زیبا و چه دردناک، برایم دلسوزی میکند!
از ادبیات پل زدم به احساسم نسبت به تو!
خودم و استعدادهایم را حرام کردم؛بدون این که به دستنیافتنی بودنت فکر کنم.
بازی پیشبینیشدهای را آغاز کردم؛بازیای که در نهایت بهار زندگیام را به آتش خزان کشاندهام اما...
تصور بودن با تو، مرا از هر شکستی مصون کرده بود.
من، پادشاه جهان بودم و هیچ قلهای نبود که با انگیزۀ خیال، فتح نشود.
آقای کامو، به نیمههای خطاب به عشق رسیدهام و باید اعتراف کنم که به شما غبطه میخورم!
به این که آدم معشوقی داشته باشد و بتواند اینچنین مطمئن و بیریا او را مخاطب نامههایش قرار دهد، غبطه میخورم.
همین است فرق پل رافیها و آلبر کاموها!
ما به زندانی ذهن بودن، محکومیم!
#پریسا_فوجی
@ghrmzejiiigh
parisafouji.com/post/4
زندگی شخصیاش یک شکست ترسناک است به نظرم.همین است که او کاری کرده که اینطور مواقع از انسانهای ضعیف و نازکنارنجی سر میزند:
او در تصوراتش هدفی دستنیافتنی انتخاب میکند؛هدفی که هرگز به آن نمیرسد.اینطور اصلا چیزی نمیسازد که در معرض یک شکست جدید قرارش دهد.
او از ادبیات پل میزند به احساسش نسبت به تو؛ خیلی هم خونسرد.
او هرگز فکر نکرده که بختی برای به دست آوردن تو دارد و همین، به بهترین شکل، خوراک خیالات باطلش میشود.این که مردی به سن او و با تفکرات او خودش را حرام ادبیات میکند نشانۀ قطعی این است که، گذشته از همهچیز، او آدم بدبختی ست و وقتی کسی بدبخت باشد، آخرش از در ایجاد ترحم درمیآید.
از کتاب #خطاب_به_عشق
(نامههای عاشقانۀ #آلبر_کامو و ماریا کاسارس)
ترجمۀ زهرا خانلو
.
وقتی این قسمت نامه که درواقع نظر کامو دربارۀ یکی از خاطرخواههای ماریا ست، خواندم؛ خیلی صادقانه بگویم که خودم را به جای پل رافی تصور کردم! بله، کامو چه زیبا و چه دردناک، برایم دلسوزی میکند!
از ادبیات پل زدم به احساسم نسبت به تو!
خودم و استعدادهایم را حرام کردم؛بدون این که به دستنیافتنی بودنت فکر کنم.
بازی پیشبینیشدهای را آغاز کردم؛بازیای که در نهایت بهار زندگیام را به آتش خزان کشاندهام اما...
تصور بودن با تو، مرا از هر شکستی مصون کرده بود.
من، پادشاه جهان بودم و هیچ قلهای نبود که با انگیزۀ خیال، فتح نشود.
آقای کامو، به نیمههای خطاب به عشق رسیدهام و باید اعتراف کنم که به شما غبطه میخورم!
به این که آدم معشوقی داشته باشد و بتواند اینچنین مطمئن و بیریا او را مخاطب نامههایش قرار دهد، غبطه میخورم.
همین است فرق پل رافیها و آلبر کاموها!
ما به زندانی ذهن بودن، محکومیم!
#پریسا_فوجی
@ghrmzejiiigh
parisafouji.com/post/4
Parisafouji
از ادبیات پل میزند به احساسش نسبت به تو!
از ادبیات پل میزند به احساسش نسبت به تو! - برای دل خودم و برای ادبیات
#معرفی_کتاب
مجموعهٔ نامههای عاشقانهٔ #احمد_شاملو به #آیدا_سرکیسیان
در مقایسه با «#خطاب_به_عشق»،
«#مثل_خون_در_رگهای_من» یک چیز محسوسی کم داشت و آن نامههای آیدا بود.
آیدا را فقط در آینهٔ نامههای احمد میتوان دید
نه به عنوان یک شخصیت مستقل با افکار و احساس مختص به خودش.
من با خطاب به عشق خیلی خیلی بیشتر همذات پنداری (حال) کردم😁
یک دلیلش همین بود که در جریان گفتگویی قرار گرفتم
که طی آن جنبههایی از شخصیت هردونفر را شناختم.
❌
به نظر من صرفا برای سرگرمی و خواندن یک عاشقانه، این کتاب را نخوانید!
یعنی هیچ کتاب عاشقانهٔ دیگری هم نخوانید!
برشهای احساسی از هزاران کتاب و شعر را در نت میشود پیدا کرد.
❌وقتی سراغ کتاب عاشقانه بروید که بخواهید بشناسید! خودتان را، دیگری را.
.
از کل کتاب، این پاراگراف چشمم را گرفت:
💌چرا احمد برای آیدا نامه مینوشت؟
«بگذار قبلا برایت بگویم که من، با نوشتن این نامهها، کوششم متوجه این نکته است که وسیلهای برای بهتر شناختن یکدیگر به دست داده باشم زیرا متأسفانه نمیتوانیم ساعات زیادی را در کنار یکدیگر بگذرانیم و جای نهایت تأسف است که ساعات کوتاه دیدارمان هم فقط به دوچیز صرف میشود:
کوشش من برای به حرف آوردن تو و اصرار تو و پافشاری تو و سعی تو برای این که ساکت بمانی و چیزی نگویی!»
#پریسا_فوجی
تیرماه۱۳۹۹
http://parisafouji.com/post/18
مجموعهٔ نامههای عاشقانهٔ #احمد_شاملو به #آیدا_سرکیسیان
در مقایسه با «#خطاب_به_عشق»،
«#مثل_خون_در_رگهای_من» یک چیز محسوسی کم داشت و آن نامههای آیدا بود.
آیدا را فقط در آینهٔ نامههای احمد میتوان دید
نه به عنوان یک شخصیت مستقل با افکار و احساس مختص به خودش.
من با خطاب به عشق خیلی خیلی بیشتر همذات پنداری (حال) کردم😁
یک دلیلش همین بود که در جریان گفتگویی قرار گرفتم
که طی آن جنبههایی از شخصیت هردونفر را شناختم.
❌
به نظر من صرفا برای سرگرمی و خواندن یک عاشقانه، این کتاب را نخوانید!
یعنی هیچ کتاب عاشقانهٔ دیگری هم نخوانید!
برشهای احساسی از هزاران کتاب و شعر را در نت میشود پیدا کرد.
❌وقتی سراغ کتاب عاشقانه بروید که بخواهید بشناسید! خودتان را، دیگری را.
.
از کل کتاب، این پاراگراف چشمم را گرفت:
💌چرا احمد برای آیدا نامه مینوشت؟
«بگذار قبلا برایت بگویم که من، با نوشتن این نامهها، کوششم متوجه این نکته است که وسیلهای برای بهتر شناختن یکدیگر به دست داده باشم زیرا متأسفانه نمیتوانیم ساعات زیادی را در کنار یکدیگر بگذرانیم و جای نهایت تأسف است که ساعات کوتاه دیدارمان هم فقط به دوچیز صرف میشود:
کوشش من برای به حرف آوردن تو و اصرار تو و پافشاری تو و سعی تو برای این که ساکت بمانی و چیزی نگویی!»
#پریسا_فوجی
تیرماه۱۳۹۹
http://parisafouji.com/post/18
Parisafouji
مثل خون در رگهای من
مثل خون در رگهای من - برای دل خودم و برای ادبیات
شاید آدمی برای این که خودش باشد به بودن کسی نیاز دارد.
#خطاب_به_عشق
مجموعهٔ نامههای عاشقانه #آلبر_کامو به ماریا کاسارس
https://www.instagram.com/p/CNSSaP9gvt9/?igshid=62bvny612ztw
#خطاب_به_عشق
مجموعهٔ نامههای عاشقانه #آلبر_کامو به ماریا کاسارس
https://www.instagram.com/p/CNSSaP9gvt9/?igshid=62bvny612ztw
Instagram