Doostdaran_freudianassociation
40 subscribers
706 photos
116 videos
33 links
کارگروه دوستداران انجمن فرویدی

تماس با دفتر انجمن فرویدی به ریاست دکتر میترا کدیور
تنها روانکاو ایرانی عضو انجمن جهانی روانکاوی
☎️021_22025937

@freudianassociation
Download Telegram
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation ژوئی سانس لکان: "ژوئی سانس لحظه ای است که نمی توانم بگویم." @doostdaran_freudianassociation 💬👇
در سال ۱۹۲۰، تئوری روانکاوی به نقطه ای از بسط خود می رسد که مجبور می گردد درست عکس آنچه را که در سال ۱۹۱۱ عنوان کرده بود بپذیرد:
این واقعیت که ناخودآگاه از اصل لذت پیروی نمی کند، که در راستای یک تعادل نیست، بلکه یک به هم ریختگی ساختاری است. ناخودآگاه نه به صورت لذّت بلکه به صورت رنج تجلّی می کند. در کتاب "ماورای اصل لذت" فروید از اجبار به تکرار صحبت می کند که تنشی پابرجاست. ناخودآگاه در هموستاز لذت قابل گنجیدن نیست.
...
تفاوت آشکاری است بین احساس لذّت در سطح "من" که آگاهانه است و آنچه ناخودآگاه را خرسند می کند. آنچه سوژه را در سطح ناخودآگاه خرسند می کند به احتمال زیاد با احساس ناخوشایند بودن در سطح "من" همراه است. با این تعریف شکاف بین خودآگاه و ناخودآگاه بارزتر می شود. درد و رنجی را که نوروتیک ها حس می کنند با این ترتیب لذتی است در سطح ناخودآگاهشان. فروید در تبصره ای که چند سال بعد به این کتاب اضافه می کند متذکر می شود که خوشایند و ناخوشایند بودن در هر صورت احساس های خودآگاه بوده و در ارتباط با "من" هستند و در نتیجه واژه هایی نامناسب برای ناخودآگاه محسوب می شوند. لکان با استناد به همین مطلب مقوله ی ژوئی سانس را به عنوان یکی از عمده ترین مقولات روانکاوی مطرح می کند.
...
صحبت از رضایت مندی در سطح ناخودآگاه کلّ مقوله ی رضایت مندی را به هم می ریزد. (( وقتی تو رنج می بری شاید همان وقتی است که تو بیش از همه لذّت می بری))
لکان می گوید: ((ژوئی سانس لحظه ای است که نمی توانم بگویم)). نه اینکه از شدت لذّت زبانم بند آمده باشد بلکه نمی توانم آن را تعریف کنم. خوشی ام را می توانم تعریف کنم ولی ژوئی سانس ام را ابداً.

به نقل از کتاب؛
#مکتب_لکان روانکاوی در قرن بیست و یکم

#میترا_کدیور #روانکاوی #لکان #فروید #ژوئی_سانس #اصل_لذت #ناخودآگاه #انجمن_فرویدی #دوستداران_انجمن_فرویدی

انتخاب متن و تصویر: مریم قائدرحمتی

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
Video
معمای ژوئی سانس ویژگی یک زوج را به صورت یک سمپتوم دو نفره به نمایش می گذارد.
فروید خاطر نشان می‌کند که بررسی زیر و بم های عشق عمدتاََ توسط نویسندگان و شاعران انجام گرفته و علم با ناشیگری تمام فقط به گوشه های بسیار محدود از آن و آن هم به صورت بسیار جزئی پرداخته است. عشق فقط یک رابطه اجتماعی بین دو موجود انسانی نیست، بلکه رابطه ای بین اشتیاق و ژوئی سانس است و آن دو را به هم گره می زند. عشق اجازه می دهد که شخص از ژوئی سانس خود شهوانی دست بکشد و در جستجوی ابژه ای در خارج خود برآید.
به محض اینکه در صدد مطالعه عشق بر می آئیم متوجه می شویم که شرایط عشق همان شرایط ژوئی سانس است. ژوئی سانس آن پارادوکسی است که هم بوجود آورنده عشق است و هم نابودکننده رابطه. انتخاب معشوق یا ابژه بر مبنای دال انجام می گیرد اما پابرجایی یک زوج بر اساس ژوئی سانس است.

منبع: کتاب #مکتب_لکان

عنوان: (عشق: ضرورتی برای ارتقاء ژوئی سانس تا دیالکتیک اشتیاق)
....
#روانکاو #دکتر_میترا_کدیور
#میثاق #بعد_واقع #اصل_لذت #غریزه #مرگ #عشق #اشتیاق #ژوئی_سانس #خود_شهوانی #ابژه #پارادوکس #دال

ویدئو : سریال در چشم باد (قسمت۲۳)

انتخاب متن و ویدئو: فاطمه حُسنی ابراهیمی

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation دستاوردهای روانکاوی به جایی رسیده است که دیگر به ما این امکان را نمی دهد که باور داشته باشیم که اصل لذت بدون چون و چرا حاکم است. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
جلسه مورخ ۹ مهر ۱۳۸۱
مقاله ماورای اصل لذت
از کلاس‌های عرصه فرویدی – مکتب لکان

فروید در مقاله ای که در سال ۱۹۱۱ نوشته است معتقد به دو اصل روانی بوده است یکی اصل لذت و دیگری اصل واقعیت که اصل لذت کاملاً حاکم است. ولی کم کم بیشتر به خاطر اینکه بشر نمی تواند فقط با اصل لذت زندگانی کند مجبور می شود که اصل واقعیت را ایجاد کند و به واقعیتهای موجود دنیای اطراف خودش توجه بکند تا زنده بماند و بعد به اصل لذت بپردازد ولی نه به آن معنا. و همانجا فروید می گوید که این اصل واقعیت یک اصل لذت تاخیری یا منحرف شده است یعنی حالا شخص مجبور است که یک دور بزند تا به همان لذتی که دنبالش بوده برسد، و در واقع اصل واقعیت در نهایت این است که شخص به لذت برسد. منتها حالا دیگر در اینجا و زیر توضیح می دهد که دستاوردهای روانکاوی به جایی رسیده است که دیگر به ما این امکان را نمی دهد که باور داشته باشیم که اصل لذت بدون چون و چرا حاکم است و نکات زیادی است که آنها را اسم می‌برد که نشان‌دهنده این است که حاکمیت اصل لذت مطلق نیست و تمام این مقاله در این باره است و این مقاله اوج نوشته‌های متاسایکولوژی است و از ۱۹۱۳ شروع شده است.از زمانهای مقاله mental function شروع شده است و به نقطه اوج در این مقاله رسیده است. پس اینها مطالبی است که توی این مقاله رسیده است. بخصوص مقوله ای که برای این چرخش ۱۸۰ درجه تعیین کننده بوده است. مجبور می شود که تجدیدنظر کلی کند و از اینجا است که روانکاوی به معنی واقعی آن متولد می شود و در حقیقت خود فروید هم داشته رواندرمانی می کرده! و همانطور که قبلا گفتم که می شود این مقاله را با چشمه غدیر خم مقایسه کرد، که از اینجا معلوم می شود که چه کسی فرویدی است و چه کسی نه. این است که آنهایی که فرویدی هستند ادامه دادند و آنهایی که تا همین جا ماندند و شیوه قدیمی را دنبال کردند.

برگرفته از #سایت_انجمن_فرویدی

نقاشی اثر: کاترین ولز اشتاین
نام اثر :That's My Way

انتخاب متن و تصویر: مریم دم ثنا

#ماورای_اصل_لذت
#اصل_لذت
#اصل_واقعیت
#لذت
#متاسایکولوژی
#رواندرمانی
#ژیژک

@doostdaran_freudianassociation