Doostdaran_freudianassociation
40 subscribers
706 photos
116 videos
33 links
کارگروه دوستداران انجمن فرویدی

تماس با دفتر انجمن فرویدی به ریاست دکتر میترا کدیور
تنها روانکاو ایرانی عضو انجمن جهانی روانکاوی
☎️021_22025937

@freudianassociation
Download Telegram
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation سوژه از خواب بیدار می شود تا به خوابیدن ادامه دهد. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
فکرش را بکنید! فروید برای احترام به کرامت انسانی هیپنوتیزم را به کناری گذاشت فقط برای این که با هیولای دیگری به نام نوروز انتقال مصادف شود! این یعنی که در وجود آدمی اصولاً نکبتی است که لیاقت احترام را ندارد و خود نکبتش هم چیزی از کرامت انسانی نمی داند. نوروز انتقال به فروید فهماند که سوژه انسانی اساساً در طلب انقیاد روانی است و این ربطی هم به خواب یا بیداری ندارد. کما این که سالها بعد لکان گفت: سوژه از خواب بیدار می شود تا به خوابیدن ادامه دهد.
همچنین گفتیم که فروید معتقد بود که در نوروز عادی روزمره تعقل بیشتری وجود دارد تا نوروز انتقال.
بگذارید نکته دیگری را هم اضافه کنم و آن این که به گفته خود فروید حداقل در حالت خواب امکان کنش عضلانی وجود ندارد حال آن که در حالت بیداری این ملغمه نفرت انگیز امکان کنش هم دارد!!
در نتیجه یک سوژه تحت هیپنوز به مراتب قابل کنترل تر است تا یک سوژه مبتلا به نوروز انتقال!
می توان نتیجه گیری کرد که هر آنچه از این ملغمه ادرارات اربعه آغشته به تراوشات روانکاو وحشی – که خودش هم در نوروز انتقال است – سر می زند چیزی است که حتی فاضلاب شهری هم آن را برنمی تابد و بخاطر رعایت نظافت و بهداشت و احترام به چارچوب های تعیین شده توسط فرهنگ و تمدن می بایست سرکوب شود.
من قبلاً از اصطلاح زباله های اتمی برای آنها استفاده کرده ام و این که نمی توان اجازه داد که آنها در طبیعت رها شوند. فروید در نامه ای اذعان کرده که همه شکیبائی خودش را در مقابل نوروز در جلسات آنالیزش خرج می کند و در خارج از این جلسات هیچ گونه مسامحه ای با نوروز ندارد. تازه منظور فروید نوروز عادی روزمره است که او نمی تواند خارج از جلسات آنالیز به آن اجازه جولان دهد، نوروز انتقال که اساساً مبحث دیگری است.
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!
....
جدیدترین معجون جادوگری “صن-هما-فر” – بخش سه

منبع: #سایت_انجمن_فرویدی
#میترا_کدیور #معجون_جادوگری #صن_هما_فر #خواب #نوروز_انتقال

انتخاب متن و عکس: مهدی ربیعی

@doostdaran_freudianassociation
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@doostdaran_freudianassociation

هر کسی از درون فانتاسم خودش با واقعیت برخورد می کند.

@doostdaran_freudianassociation
💬👇
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation هر کسی از درون فانتاسم خودش با واقعیت برخورد می کند. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
جلسه دهم دوره اول (۲ امرداد ۱۳۸۰)
از کلاس‌های عرصه فرویدی ـ مکتب لکان
 .........
پاسخ به پرسش‌ها
از نظر روانکاوی سلامت روانی نداریم تأکید کرده‌ام که سمپتوم ضروری است و هر بشری سمپتومی دارد و سمپتوم یک راه نجات، یک راه چاره است که در آن بعد واقع توسط بعد سمبولیک احاطه می‌شود و این وقتی است که بعد سمبولیک درست کار می‌کند. سمپتوم نوروتیک بر اساس نوع خاصی است و سمپتوم پسیکوتیک، چون بعد سمبولیک درست کار نمی‌کند، نوع دیگری است که حالا به آن خواهیم پرداخت. ولی بالاخره برای این که بشر بتواند جوری با بعد واقع کنار بیاید، نیاز به سمپتوم دارد. حالا بر این اساس که این سمپتوم از نام پدر استفاده کرده باشد یا نکرده باشد، طبیعت ساختاری افراد فرق می‌کند. برای فروید اصلاً چیزی به نام reality testing وجود ندارد. در روانکاوی چیزی به نام reality وجود ندارد. خوب است که شما به همان مقاله «واقعیت و عینیت در روانکاوی» مراجعه کنید. از دست دادن احساس reality در نوروز و پسیکوز، که در هر دو مختل است، زمانی نوشته شده است که هنوز فروید به چیزی به عنوان سلامت روانی معتقد بوده است. امروز که ما به چنین چیزی معتقد نیستیم. یعنی در همه مردم reality testing مختل است. و در روانکاوی اصل بر این است که از درون فانتاسم با واقعیت برخورد می‌کنیم. هر کسی از درون فانتاسم خودش با واقعیت برخورد می‌کند. پس این reality testing یک کریتری است که در روانکاوی اصلاً ارزشی ندارد.
.......
برای مطالعه متن کامل به #سایت_انجمن_فرویدی رجوع کنید.

#فروید #لکان #روانکاو #روانکاوی #ناخودآگاه #بعد_سمبولیک #بعد_واقع #سوژه #نوروز #پسیکوز #ژوئی_سانس #اشتیاق #واقعیت #ابژه_a #فانتاسم #سمپتوم #لاکان #روانکاوی_لکان #طبیعت_ساختاری #میترا_کدیور

فیلم: «نظم/ همه چیز روبراه است-سهراب شهیدثالث»

انتخاب ویدئو و متن : ربابه ايلخانی زاده

@doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation

"آخرین دستاورد تمدن وقتی است که در آن حکومت، قانون بر تمام افراد اجتماع به یک نحو عمل می کند."

@doostdaran_freudianassociation
💬👇
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation "آخرین دستاورد تمدن وقتی است که در آن حکومت، قانون بر تمام افراد اجتماع به یک نحو عمل می کند." @doostdaran_freudianassociation 💬👇
"قدم بعدی تمدن در این است که قانون در انحصار گروه کوچکی از افراد یعنی یک قشر، طبقه و یا نژاد نباشد که آنها بتوانند به صورت قدرت مطلقه درمقابل بقیه افراد جامعه، که تعدادشان هم بیشتر است، عمل کنند".
در نتیجه فروید معتقد است: "آخرین دستاورد تمدن وقتی است که در آن حکومت قانون بر تمام افراد اجتماع به یک نحو عمل می کند. افرادی که همگی با قربانی کردن قسمتی از کامیابی های غریزی خود در ایجاد آن سهیم بوده اند و اینکه حکومت قانون هیچکس را به حال خود و به دلخواه یک قدرت مطلقه وانمی گذارد.
آزادی فردی هدیه تمدن نیست. این آزادی قبل از اینکه تمدنی باشد بسیار بیشتر بوده است. اگرچه در آن وقت ارزشی هم نداشته، زیرا فرد در وضعیتی نبوده که بتواند از آن دفاع کند.
پیشرفت تمدن ایجاب می‌کند که آزادی های فردی محدود شوند و عدالت ایجاب می‌کند که هیچکس نتواند از زیر بار
این محدود شدن شانه خالی کند".

به نقل از کتاب؛
#مکتب_لکان روانکاوی در قرن بیست و یکم

#میترا_کدیور #روانکاوی #انجمن_فرویدی #عدالت #تمدن #فروید #آزادی

انتخاب متن و تصویر: زهرا شمسعلی

@doostdaran_freudianassociation
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@doostdaran_freudianassociation

برای اینکه یک زن بتواند با شرافت و افتخار عشق بورزد باید از خداوند کمک بخواهد؛
زیرا "آنچه توسط پروردگار حراست می شود، خوب حراست می شود."

@doostdaran_freudianassociation
💬👇
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation برای اینکه یک زن بتواند با شرافت و افتخار عشق بورزد باید از خداوند کمک بخواهد؛ زیرا "آنچه توسط پروردگار حراست می شود، خوب حراست می شود." @doostdaran_freudianassociation 💬👇
لکان در کتاب هشتم سمینارهایش که عنوان《انتقال》را دارد می گوید《...وقتی من برای شما از والایش در راستای عشق زن صحبت می کردم آن دست نامرئی را که در دست داشتم نه دست افلاطون بود نه دست هیچ دانای دیگر، بلکه دست مارگریت دوناوار بود》.
اما این زن، مارگریت دوناوار مگر چه می گوید؟ او در قرن شانزدهم می زیست و کتابی به نام 《هپتامرون》نوشته که رساله ای کامل در مورد عشق است و از این نظر با کتاب 《ضیافت》افلاطون رقابت می کند.مارگریت دوناوار در این کتاب طریقه عشق ورزیدن را به زنان می آموزد و معتقد است برای اینکه یک زن بتواند با شرافت و افتخار عشق بورزد باید از خداوند کمک بخواهد زیرا《آنچه توسط پروردگار حراست می شود خوب حراست می شود》.
توجه کنید که گره خوردن عشق با مقوله شرافت و افتخار و با مقوله خدا در آن یک تحول اساسی به وجود می آورد. عشق از بعد تصویری به عنوان یک شیدایی به بعد واقع منتقل شده و تبدیل به عشق ناممکن می گرد. عشق نا ممکن عشقی افلاطونی نیست که متکی بر ایده آل باشد. در عشق ناممکن سر و کار ما با نوعی تکنیک به تعلیق درآوردن اشتیاق است. لکان می گوید:《عشق او را به آن تأخیری وا می دارد که بتواند ژوئی سانس بهتری را بیابد.》 همان ژوئی سانسی را که لکان می گوید مطلقاً جنسیتی نیست،
(La jouissance ńest precisément pas sexueé).

منبع: کتاب #مکتب_لکان
عنوان(عشق: ضرورتی برای ارتقاء ژوئی سانس تا دیالکتیک اشتیاق)
...
#روانکاو #دکتر_میترا_کدیور
#انتقال #والایش #عشق #مارگریت_دوناوار #ضیافت #افلاطون #شرافت #افتخار #خدا #پروردگار #حراست #عشق_ناممکن #اشتیاق #لکان

Music:Alireza Ghorbani(Joz vasle To)

ساخت کلیپ و انتخاب متن: فاطمه حُسنی ابراهیمی

@doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation

کاری که آنالیزان می کند در یک کلام این است:
"تو به دالی که مرا به نمایش می گذارد معنا بده."

@doostdaran_freudianassociation
💬👇
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation کاری که آنالیزان می کند در یک کلام این است: "تو به دالی که مرا به نمایش می گذارد معنا بده." @doostdaran_freudianassociation 💬👇
یکی از اصلی ترین ویژگی های دال این است که فقط زمانی معنا پیدا می کند که در ارتباط با دال دیگری قرار گیرد. این معنایی است که از دیگری می آید، از دال دیگری.
در واقع همین منطق و همین ساختار است که سوژه را به آستانه روانکاوی هدایت کرده است، یعنی همان جمله ی مشهور لکان:((یک دال سوژه را نزد دال دیگری معرفی می کند)). سمپتوم سوژه و حتی خود او برای شخص خودش دالی است که او معنایش را نمی داند و امیدوار است که دیگری این معنا را به او بدهد. دیگریی را که او در جایگاه ((کسی که فرض می شود بداند)) قرار می دهد.
((کسی که فرض می شود بداند)) این را می داند که چگونه دال دیگری را به میان بکشد تا دال اولی معنایی پیدا کند. آنالیزان در ورای درخواستش برای بهبود، در جستجوی خویش است و برای این کار در داخل انتقال، خود را به روانکاو وامی گذارد. این هم یک پارادوکس دیگر روانکاوی است که در آن جستجو برای خویشتن خویش از طریق از خودبیگانگی عشق میسر می گردد. کاری که آنالیزان می کند در یک کلام این است: "تو به دالی که مرا به نمایش می گذارد معنا بده" و یا به زبان ساده تر: " تو به وجود من معنا بده"

به نقل از کتاب؛
#مکتب_لکان روانکاوی در قرن بیست و یکم

#روانکاو #میترا_کدیور #سمپتوم #دال #سوژه #انتقال #انجمن_فرویدی #دوستداران_انجمن_فرویدی

انتخاب متن و تصویر: مریم قائدرحمتی

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation "لذت افزوده" @doostdaran_freudianassociation 💬👇
فروید معتقد بود که تمام رویاهای حین یک روانکاوی و حتی تمام "تراوشات ناخودآگاه" همیشه به یک هسته ساکن منتهی می شوند. مساله اینجاست که مقوله ی دال نمی تواند جوابگوی این واقعیت باشد، واقعیت جاذبه ی مرکزی کلام سوژه. چیز دیگری در فاصله ی دال ها به کمین نشسته است، چیزی در بعد واقع. همه چیز مطمانا از طریق زبان می گذرد اما همه چیز دال نیست. برای فروید این هسته ساکن همان فانتاسم است که در تداوم خود به سائق ها و به ژوئی سانس تن قوام می بخشد. لکان آن را ابژه ی فانتاسم می نامد و در فرمول هایش به صورت a می نویسد. همین ابژه ی a است که مسئول آزاد نبودن تداعی هاست، که مسئول مرکزگرا بودن حرف های سوژه است، که تبلور هستی اوست و هدف غایی روانکاوی را تشکیل می دهد. موقعی که آنالیزان در گفتار خود با حجم ثقیل اشتیاق ملاقات کند، راه خروج را نیز می یابد. دخالت روانکاو در تسلسل گفته های آنالیزان با هدف فعال کردم مساله اشتیاق انجام می گیرد. فقط در صورتی که این مساله جایگزین معمای اولیه سوژه گردد پاسخ نهایی که هستی سوژه را به او بازمی گرداند پیدا می شود. پاسخ نهایی پاسخ دال نیست بلکه پاسخ بُعد واقع است. این فانتاسم است که به مسائل اشتیاق و ابژه ی آن پاسخ می دهد.
ابژه فانتاسم که موجد اشتیاق است یک دال نیست بلکه تماماً واقع است و لذت افزوده نام دارد. همین ابژه ی a است که در داخل انتقال عمل می کند، روند روانکاوی را هدایت کرده و سرنوشت آن را رقم می زند. همین ابژه است که در داخل انتقال شقاق سوژه را مسدود می کند و حال آنکه روانکاو در صدد باز کردن ناخودآگاه است. همین ابژه است که در داخل سمپتوم مسئول لذت افزوده ی آنست، که صامت است و در مقابل اثرات درمانی کلام مقاومت نشان می دهد. و بالاخره همین ابژه است که ((روانکاوی پایان یافته)) را تحقق می بخشد و این آن چیزی است که بعد از عبور از میان فانتاسم به وقوع خواهد پیوست.

به نقل از کتاب؛
#مکتب_لکان روانکاوی در قرن بیست و یکم

#روانکاو #میترا_کدیور #فروید #ناخودآگاه #پایان_روانکاوی #ژوئی_سانس #ابژه #لذت_افزوده #انجمن_فرویدی #دوستداران_انجمن_فرویدی

انتخاب متن و تصویر: مریم قائدرحمتی

@doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation

"یک راه مستقیم از ناخودآگاه به ناخودآگاه وجود دارد."

@doostdaran_freudianassociation
💬👇
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation "یک راه مستقیم از ناخودآگاه به ناخودآگاه وجود دارد." @doostdaran_freudianassociation 💬👇
آن پروای نامرد از “این” آدم ها می دزدید … و آن فضله ریزۀ “بی” مرد
....
برای همین هم همان موقع پا به فرار گذاشت و رفت نزد کسی که درست مثل خودش بجای دال “جوانمردی” فقط یک حفره داشت. جوی جوی را می جوید گنداب گودال را، زیرا به گفته فروید “یک راه مستقیم از ناخودآگاه به ناخودآگاه وجود دارد”.
طرد دال های مردی و مردانگی و جوانمردی و… برای همین هم به ژوئی سانس بسترگستری و نظربازی پناه برده و در باله ای چهار نفره ایفای نقش می کند.
ولی او باید هم دشمن خونی انجمن فرویدی باشد، چون این انجمن تبلور دال “جوانمردی” است و وجودش و حضورش به خودی خود او را “دیوانه” می کند.
در واقع همه آن کسانی که بعدها تلاش کردند وانمود کنند واقعه رذیلانه مهر ۹۶ اتفاق نیفتاده یا اهمیتی نداشته تلاش می کنند از یک واکنش اسکیزوفرنیک در وجود خودشان جلوگیری کنند. تعداد این افراد در میان کسانی که از نعمات مرکز روانکاوی آفریقا بهره مند می شدند کم نبود، بخصوص در میان کسانی که فقط از کلاس های یکشنبه های آفریقا بهره می جستند و یا این که آنالیز خود را بعد از آن واقعۀ رذیلانه آغاز کرده بودند. یکی از دلایل تعطیلی این مرکز هم همین بود.
نوروتیک کسی است که تاریخچه شخصی خود را معیوب کرده، آیا من باید اجازه دهم که آنها تاریخچه انجمن فرویدی و مرکز روانکاوی آفریقا را هم معیوب کنند؟؟
کل نظام جمهوری اسلامی هم در مقابل من و روانکاوی و انجمن فرویدی و مرکز روانکاوی آفریقا همین انتخاب نوروتیک را کرده و در وضعیت ترحم انگیز ناصرالدین شاه است که به نوکرش گفت “خودش را بیار اسمش را نیار”! که البته من به او هم اجازه نخواهم داد در وضعیت نوروتیک خود لم بدهد و کیفش را ببرد. دلیل دیگر تعطیلی مرکز روانکاوی آفریقا این بود. این یکی را البته همه می دانند چون تقصیرها را متوجه یک موجود impersonal کردن نه تنها آسان است بلکه convenient هم هست.

منبع: #سایت_انجمن_فرویدی

#میترا_کدیور #دال #جوانمردی #دیوانه #ناخودآگاه #ژوئیسانس #نظربازی #بسترگستری #اسکیزوفرنیک

انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی

@doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation

فروید صحبت از باله ی چهار نفره می کند.

@doostdaran_freudianassociation
💬👇
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation فروید صحبت از باله ی چهار نفره می کند. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
جدیدترین معجون جادوگری “صن-هما-فر” – بخش هشت
......
برای ابسسیونل انتخاب کردن – به ویژه انتخاب یک زن – به این معناست که او از همه ی انتخاب های دیگر – زنهای دیگر- چشم پوشی کرده! آه، ابسسیونل و چشم پوشی کردن؟!
البته ظاهراً ابسسیونل ما در این قل خوردن از یکی به دیگری زیاد مساوات را رعایت نمی کند و غلتیدنش به یک سمت طولانی تر و ماندگارتر است، همین هم باعث شده آن دیگری به این شکل خون قاعدگیش را به صورت آن فضله ریزه بمالد تا بلکه جاذبه ی خود را بیشتر کند.
مبادا فکر کنید آن فضله ریزه در این ژوئی سانس ابسسیونل ما جائی ندارد و او ژوئی سانس اش فقط با قل خوردن بین دو دختر ترشیده کامل می شود! خیر، کافی است بیاد بیاوریم که نشمه های ابسسیونل اعظم هر دو متاهل بودند! ابسسیونل بدبخت فقط می تواند زنی را “بخواهد” که مرد دیگری هم او را “بخواهد” یا حداقل ابسسیونل ما فرض را بر این بگذارد که مرد دیگری هم او را “می خواهد”. در نتیجه وجود فضله ریزه در جایگاه “مردی که فرض می شود بخواهد!” از نان شب هم برای ابسسیونل واجبتر می شود.
....

فروید صحبت از باله ی چهار نفره می کند.

وقتی پرداختن هر نوع بهائی، بخصوص بهای ژوئی سانس ات، برایت یک کاستراسیون وحشتناک باشد و وقتی اهل زیرآبی رفتن باشی و بوئی هم از شرافت نبرده باشی کاری می کنی که دیگران بهای ژوئی سانس تو را بپردازند: هم فال و هم تماشا! آن دو دختر ترشیده هم راضی هستند چون می دانند تا وقتی به تو پول می دهند و کارهای کثیفت را برایت انجام می دهند تو را از دست نخواهند داد. آنها هم مصیبت “از دست دادن” را تجربه کرده اند ولی اکنون با مشارکت در این “باله ی چهار نفره” خودشان را در مقابل خطر “از دست دادن” بیمه کرده اند. از طمعی که در تو سراغ دارم مطمئنم که آنها را “چهار جلسه ای” کرده ای و حسابی می دوشی. اما فضله ریزه که “چهار جلسه” در هفته بهای هم ژوئی سانس تو و هم ژوئی سانس بسترگستری و نظربازی خودش را می دهد و مثل سگ حسن دله هم از این پیج اینستاگرامی به آن پیج می دود و عرق می ریزد نشان می دهد که آن “بیچاره” زیاد به بیمه تو اعتماد ندارد.
لکان صحبت از hontologie می کند و لازم می داند جایگزین ontologie شود!  او همزمان اظهار می دارد که می بایست آدمهای رذل (canailles) را از روانکاوی محروم کرد. او اضافه می کند: اگرچه که در اثر این کار “رذل” تبدیل به “احمق” می شود و این خودش یک پیشرفت است!

منبع: #سایت_انجمن_فرویدی

#میترا_کدیور #باله_چهار_نفره #ابسسیونل #زن #انتخاب_کردن #مرد

انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی

@doostdaran_freudianassociation
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@doostdaran_freudianassociation

دانشی را که بیمار به دنبال آن است در خود اوست، در ناخودآگاه اوست.

@doostdaran_freudianassociation
💬👇
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation دانشی را که بیمار به دنبال آن است در خود اوست، در ناخودآگاه اوست. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
روانکاوی: در اینجا هم برخورد بیمار همانی است که در مورد قبل بود ؛ یعنی «من از خودم چیزی نمی دانم ولی تو حتما در مورد من می دانی». او می خواهد بداند و فکر می کند که این دانش نزد روانکاو است، بنابراین روانکاو را در جایگاه «کسی که فرض می شود بداند» قرار می دهد اما یک روانکاو واقعی، یعنی روانکاوی که خودش به طور صحیح و کامل روانکاوی شده باشد، می داند که در خارج از بیمار نیست و دانشی را که بیمار به دنبال آن است در خود اوست، در ناخودآگاه اوست. روانکاو می داند که وجودش فقط وسیله ای است برای اینکه این دانش ناخودآگاه به ظهور برسد. او می داند که تمام هنر او در این است که با استفاده از انتقال، شرایطی را فراهم کند که بیمار خودش این دانش را تولید کند. او ملزم به جواب دادن نیست ؛ او ملزم به «تعبیر» است. تعبیر یعنی بزرگ نمایی حرفهای خود بیمار. یعنی واداشتن او به شنیدن آنچه خودش می گوید. زیرا بیمار علیرغم تمام رنجهایش و به رغم تمام تلاشهایش در عمق وجودش نمی خواهد بداند. روانکاوی که در این تله بیفتد و باور کند که در جایگاه «کسی که فرض می شود بداند» قرار دارد نهایتاً كارش به دستورالعمل دادن و نصيحت كردن می رسد و اگر خیلی «دانشمند» باشد مشغول القاء تئوريهای خود به بیمار می شود. حتی فروید پدر علم روانکاوی از این اشتباه مصون نماند. او این اشتباه را در مورد «دورا» مرتکب شد و این مورد را همواره به عنوان یکی از شکستهایش معرفی می کرد. می دانیم که آنالیز «دورا» بیشتر از سه ماه طول نکشید و «دورا» با قطع زودهنگام روانکاویش به فروید فهماند که روانکاو در جایگاه «کسی که فرض می شود بداند» نیست حتی اگر او خود فروید باشدو این کاری است که هیچیک از بیماران هیستریک از انجام آن دریغ نخواهند ورزید. روانکاو از نشستن در جایگاه «کسی که فرض می شود بداند» سرباز می زند. او انتقال از بعد «تصویری» را تبدیل به انتقال در بعد «نمادی» می کند. یعنی انتقالی را که به صورت عواطف احساسات است تبدیل به انتقال کلمه می کند. کلماتی که یکی پس از دیگری دانش ناخودآگاه را به همراه می آورند. او بیمار را قدم به قدم یا بهتر بگوئيم كلمه به كلمه همراهی میکند تا جایی که به او بگوید «تو این هستی».
.....
منبع : كتاب #مكتب_لكان ، روانكاوی در قرن بیست و یکم دکتر #میترا_کدیور

#فروید #لکان #روانکاو #روانکاوی #دانش #رنج #ناخودآگاه #دانش_ناخودآگاه #ژوئی_سانس #ژوئیسانس #بيمار #تعبير #انتقال #آناليز #بعد_تصويری #بعد_نمادین #کلمه #کلمه_به_کلمه #قدم_به_قدم

انتخاب ویدیو و متن : ربابه ايلخانی زاده

@doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation

"هر محاسبه ای محاسبه ژوئی سانس است."

@doostdaran_freudianassociation
💬👇
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation "هر محاسبه ای محاسبه ژوئی سانس است." @doostdaran_freudianassociation 💬👇
به قول لکان "هر نوع محاسبه ای محاسبه ژوئی سانس است". آنجایی که آدمی حساب می کند، در مقابل ژوئی سانسی که وانهاده آنچه را که می بایست به دست نیاورده خود را زیانکار میداند و در صدد جبران خسارت بر می آید. این بدان معناست که او نه فقط آنچه را که می بایست به دست آورد طلب می کند بلکه آن ژوئی سانسی را هم که نداشته است جبران می نماید.
اگر مساله تلاطمات اجتماعی فقط محدود به جابجایی دارایی ها و مالکیت ابزار تولید و تغییر و تحولات در طبقات اجتماعی می شد جای نگرانی زیادی باقی نمی گذاشت. مساله این است که در جریان این تلاطمات مقادیر متنابهی ژوئی سانس آزاد می گردد که گاهی انسانیت انسان را به زیر سوال می برد.
بشر آنچنان عمیق و شدید و به طرز ناخودآگاهی از این آزاد شدن ناگهانی ژوئی سانس وحشت دارد که حتی تلاش می کند جنگ هایش را نیز قانونمند و متمدن کند و برایشان معاهده های ژنو را طرح ریزی می کند.

به نقل از کتاب؛
#مکتب_لکان روانکاوی در قرن بیست و یکم

#میترا_کدیور #انجمن_فرویدی #روانکاوی #ژوئی_سانس #لکان #فروید

انتخاب متن و تصویر: زهرا شمسعلی

@doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation

عشق فقط یک رابطه اجتماعی بین دو موجود انسانی نیست، بلکه رابطه ای بین اشتیاق و و ژوئی سانس است و آن دو را به هم گره می زند.

@doostdaran_freudianassociation
💬👇