Doostdaran_freudianassociation
40 subscribers
706 photos
116 videos
33 links
کارگروه دوستداران انجمن فرویدی

تماس با دفتر انجمن فرویدی به ریاست دکتر میترا کدیور
تنها روانکاو ایرانی عضو انجمن جهانی روانکاوی
☎️021_22025937

@freudianassociation
Download Telegram
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation عشق به این ترتیب به وعده خود پایبند نمی ماند و همانطور که دروغ بخشی از حقیقت است، عشق به گفته آراگون «به راستی دروغ گفتن است». @doostdaran_freudianassociation 💬👇
پارادوکس‌های عشق
نویسنده: رز ـ پل وینسیگورا
ترجمه (به انگلیسی): ریچارد کلین
ترجمه فارسی: منصوره اردشیرزاده
مقابله: مرجان پشت مشهدی
...

وقتی لکان در آخرین بخش آموزش‌اش، فرمول طرد گسترده رابطه جنسی را بسط می‌دهد، دیگر اصطلاح Verwerfung نیست که عشق را توصیف می‌کند بلکه [عشق] را بیشتر تلاشی برای جبران غیرممکن بودن رابطه جنسی، به خاطر معمای آن دو [می‌داند] (for the mystery of the two). عشق خارج از ریشه‌های این ناممکن متولد می‌شود. البته، عشق وعده داده است که معنای جنسی متوقف خواهد شد نه اینکه در احتمال رویارویی تحریر شده باشد و اینکه آن ضروری خواهد شد. «راه سراب»: رابطه جنسی نمی‌تواند تحریر شود، بشر از آن تبعید شده است. عشق، در حقیقت، «معنای جنسی را به تعلیق در می‌آورد.» او به خودش جلوه حقیقت داده است، اما بعد تصویری در آن حقیقت هیچ نیست جز «یک لحظه کاذب در ارتباط با بعد واقع»..عشق به این ترتیب به وعده خود پایبند نمی‌ماند و همانطور که دروغ بخشی از حقیقت است، عشق به گفته آراگون «به راستی دروغ گفتن است». بنابراین مردی باور دارد که به زنی اشتیاق دارد، زنی باور دارد که عاشق است، و این باور پارادوکسیکال، اساساً به دروغ عشق چسبیده است.
 
عشق یک پدیده مرزی است. آن محدوده‌های ناممکن را جستجو می‌کند. صرفاً، مگر اینکه «ترک‌های روی دیوار […]، تنها بتواند یک برآمدگی بر روی پیشانی ایجاد کند»

برای مطالعه کل مقاله به #سایت_انجمن_فرویدی رجوع کنید.

#عشق #لکان #دروغ #حقیقت #کاستراسیون #رابطه_جنسی #زن #مرد

انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی

@doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation

نوروز را روز آغازین آفرینش نامیده اند.

@doostdaran_freudianassociation
💬👇
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation نوروز را روز آغازین آفرینش نامیده اند. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
امروز به نام خداست
نوروز را روز آغازین آفرینش نامیده اند که در آن، اهورامزدا جهان را در شش روز آفرید، به همین دلیل است که نخستین روز فروردین، به نام خداست و ششم نوروز را بزرگ می دانند.
به گزارش خبرنگار فرهنگ ایسنا، فروردین از آن فروهرهای پاکان است که برای دیدار کسان خود به زمین می آیند. برای فرخندگی آتش می افروختند و به نام هفت امشاسپندان(سپند مینو و شش فروزه اهورایی) سفره های هفت سین می چیدند. نوروز تجدید خاطره بزرگی است از دلبستگی آدم به جان جهان و طبیعت دل انگیز آن و هم یادی است به قدمت هزاره ها و به عظمت یک ملت.
اشتیاق ایرانیان نسبت به نوروز و نو شدن طبیعت طبیعت تا حدی بوده است که حتی جشن" چهله" هم برای نوروز برگزار می کرده اند.فرهنگ شاد خوبی که در ایرانیان وجود داشته یکی از دلایل علاقه زیاد آن ها به نوروز و آیین های نوروزی بوده است.
روزی برای فراموشی اندوه
محمد حسین موسوی در کتاب"جشن های ایران باستان" آورده است: " نوروز این پیر روزگار آلود، که در همه قرن ها و نسل ها و اجداد ما، از اکنون تا روزگار افسانه ای جمشید باستانی زندگی کرده و با همه ی ما بوده است، رسالت بزرگ خود را، همه وقت، با قدرت و عشق و وفاداری و صمیمیت انجام داده است. این رسالت زدودن رنگ پژمردگی و اندوه از سیمای این ملت نومید و مجروح است و درآمیختن روح مردم این سرزمین بلاخیز، با روح شاد و جهانبخش طبیعت؛ و عظیم تر از همه، پیوند دادن نسل های متوالی این قوم که بر سر چهار راه حوادث تاریخ نشسته و همواره تیغ جلادان و غارتگران و سازندگان کله منارها بند بندش را از هم جدا کرده است.

منبع: #سایت_انجمن_فرویدی

#میترا_کدیور
#نوروز
#ایران_باستان
#اهورامزدا

متن و تصویر: زهرا شمسعلی

@doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation

پس، اگر من با شما به روش مشابهی با این گونه بیماران نوروتیک برخورد می کنم ناراحت نشوید.

@doostdaran_freudianassociation
💬👇
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation پس، اگر من با شما به روش مشابهی با این گونه بیماران نوروتیک برخورد می کنم ناراحت نشوید. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
با این حال، من می‌توانم این فرض را قویاً در نظر بگیرم که شما می‌دانید روانکاوی شیوه‌ای برای درمان طبی بیماران نوروتیک است. و اینجا می‌توانم فوراً موردی را به شما ارائه دهم که چگونه در این حوزه یک سری چیزها به روشی متفاوت ـ و در واقع، اغلب به شیوه ای متضاد ـ از آنچه در جای دیگر در طبابت رخ می‌دهند، به وقوع می‌پیوندد. در جای دیگر وقتی ما به بیمار روش طبی‌ای را معرفی می‌کنیم که برای او تازگی دارد، معمولاً عوارض آن را کمرنگ می‌کنیم و به بیمار اطمینانی دلگرم کننده از موفقیت درمان می‌دهیم. فکر می‌کنم ما در این کار محق هستیم،‌ زیر ا با انجام این کار احتمال موفقیت را افزایش می‌دهیم. اما وقتی ما یک بیمار نوروتیک را وارد درمان روانکاوی می‌کنیم، به گونه متفاوتی عمل می‌کنیم. ما از دشواری‌های روش، مدت طولانی آن، تلاش‌ها و فداکاری‌هایی که می‌طلبد با او صحبت می‌کنیم؛ و در مورد موفقیت، می‌گوییم که ما نمی‌توانیم با اطمینان قول آن را بدهیم، و آن بستگی به کردار وی، فهم او، انطباق و پشتکارش دارد. البته، ما برای چنین رفتار ظاهراً سرسختانه، همان طور که احتمالاً شما بعداً تأیید خواهید کرد، دلایل خوبی داریم.

پس، اگر من با شما به روش مشابهی با این گونه بیماران نوروتیک برخورد می‌کنم ناراحت نشوید. من جداً به شما توصیه می‌کنم که برای بار دوم به جمع شنوندگانم نپیوندید. در توجیه این توصیه به شما توضیح خواهم داد که هر آموزشی در روانکاوی لزوماً چقدر باید ناکامل باشد و چه مشکلاتی بر سر راه شما برای انجام قضاوتی از خودتان در مورد آن وجود دارد. به شما نشان خواهم داد که چگونه روند کلی آموزش‌های گذشته و تمامی عادت‌های فکری شما لاجرم شما را از مخالفان روانکاوی می‌سازد، ‌و این که برای ایستادگی در مقابل این تضاد غریزی چقدر باید بر خودتان فائق آیید...

سخنرانی اول
پیشگفتار فروید بر سخنرانی‌های آشنایی با روانکاوی
زیگموند فروید (۱۶-۱۹۱۵)

برای مطالعه متن کامل به #سایت_انجمن_فرویدی رجوع کنید.

#نوروتیک #روانکاوی #فروید #میترا_کدیور

انتخاب متن و عکس: مهدی ربیعی

@doostdaran_freudianassociation
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@doostdaran_freudianassociation

آنچه نمی تواند گفته شود روی سوژه سنگینی می کند.

@doostdaran_freudianassociation
💬👇
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation آنچه نمی تواند گفته شود روی سوژه سنگینی می کند. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
.
آنچه نمی‌تواند گفته شود یا ناممکن برای گفتن
نویسنده: هارا پپلی[۱]
ترجمه: مرجان پشت مشهدی
منتشر شده توسط NLS (اکول لکانی بین المللی) به تاریخ ۱۰ آوریل ۲۰۱۴
آنچه نمی‌تواند گفته شود روی سوژه سنگینی می‌کند همانطور که عکس پوستر کنگره NLS در گنت[۲] توصیف می‌کند. این تصویر [آدم را] شوکه می‌کند. آن، مرد جوانی را نشان می‌دهد، یا شاید نوجوانی را، یا کسی که سنش مشخص نیست، که انگار زیر بار چیزی گفته نشده، شاید عشق، اشتیاق یا اثرات آن‌ها گناه، شرم، بازداری (مهار) …، خرد می‌شود …؛ با گفته نشده باقی ماندن، زندگی او را خشک می‌کند.
نکته جالب این است که آنچه نمی‌تواند بنا به دلایل ساختاری گفته شود، همانطور که لکان تأکید می‌کند، چه اشتیاق شدید باشد یا هیجان خام یا شوک غیر منتظره تروما، ظاهراً فضایی برای عمل باقی می‌گذارد، برای acting out یا حتی passage to the act (اقدام به عمل)، آزادی خطرناک، تپشی که به قلب بودن می‌رود، قدرت خواسته (اراده)، سرچشمه خود زندگی، آن طور که فروید در پروژه گفته. بنابراین ناممکن برای گفتن دو اثر متضاد دارد، گیر افتادن کامل یا passage to the act.
با این حال عموماً ناممکن برای گفتن، بخاطر ساختارش، آنچه است که بیش از آن که آزاد کند مانع ایجاد می‌کند، محدود می‌کند و گاهی به هر کاری کردن ختم می‌شود، به اعمال خود تخریبگرانه، به تخلیه ژوئی‌سانس از بدن. همه چیز نمی‌تواند گفته شود. آنچه باقی می‌ماند نوعی ژوئی‌سانس خالص (ناب) است.
چطور می‌توان با آنچه نمی‌تواند گفته شود کنار آمد؟ فقط با آزادی‌ای که در عمل گفتن است. اشتیاق، گفتن آن است و گفتن‌اش تعبیر آن. و این عمل گفتن اغلب خاموش است، همانطور که لکان در سمینار VI می‌گوید. اما نه همیشه.
آنچه نمی‌تواند گفته شود بطور اثرگذاری در سطح دوم گراف است.
آن‌جا، جایی که سوژه منتظر پاسخ بزرگ دیگری در ارتباط با اشتیاق‌اش است، درست آن‌جاست که بزرگ دیگری سؤال را به او باز می‌گرداند: «?Che vuoi» «چه می‌خواهی؟»
لکان در سمینار VI می‌گوید که بزرگ دیگری پاسخ می‌دهد: «سوژه فالوس را می‌خواهد» و این‌جا جایی است که روانکاوی وا می‌ماند، همانطور که فروید گفته هر آنالیزی در صخره کاستراسیون (اختگی) گیر می‌کند.
اما آن طور که لکان تاکید می کند شکست سوژه برای «گفتن» آنچه می خواهد، آنچه [بدان] اشتیاق می ورزد، شکست ساختار است.
عمل گفتن اغلب خاموش است مگر اینکه سوژه بداند «هیچ بزرگ دیگری ای برای بزرگ دیگری» وجود ندارد. همانطور که ژ. آ. میلر تاکید می کند: این «راز بزرگ روانکاوی» است که در پایان این سمینار توسط لکان پرده برداری می شود. اگر بزرگ دیگری ای برای بزرگ دیگری وجود ندارد پس سوژه می تواند این خطر را بکند که اشتیاق خود را از طریق سناریوی فانتاسم بیان کند اما با عبور از فانتاسم پس مانده ای باقی خواهد ماند، که برای سوژه شناخته شده نیست و علت اشتیاق اوست، ابژه کوچک a.
آنچه از این ابژه باقی می ماند می تواند توسط سوژه دوباره در عمل برای خود برداشته شود، در عمل گفتن، در عمل اشتیاق ورزیدن.

آنچه نمی تواند گفته شود یا ناممکن برای گفتن
نویسنده: هارا پپلی [١]
ترجمه: مرجان پشت مشهدی
منتشر شده توسط: NLS (اکول لکانی بین المللی)
به تاریخ ١٠ آوریل

‏[۱] Hara Pepeli
[۲] شهری در بلژیک (مترجم)

برای مطالعه متن کامل به
#سایت_انجمن_فرویدی رجوع کنید.

#فروید #لکان #لاکان #روانکاو #روانکاوی #ابژه #ابژهa #سوژه #فالوس #بزرگ_دیگری #کاستراسیون #اختگی #اشتیاق #ژوئی_سانس #راز_بزرگ_روانکاوی #میترا_کدیور

video : ‏Nokolai Saoulski
انتخاب ویدئو و متن : ربابه ايلخانی زاده

@doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation

در پسیکوز نام پدر طرد شده و به جای این دال هیچ چیز نیست، فقط یک حفره است.

@doostdaran_freudianassociation
💬👇
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation در پسیکوز نام پدر طرد شده و به جای این دال هیچ چیز نیست، فقط یک حفره است. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
بنابراین مساله این نیست که آیا پدر شخصی قوی است یا ضعیف، آیا او مهربان است یا نه.بلکه مساله اینجاست که آیا پدر در رابطه با عملکرد سمبولیکی که باید اشغال کند قابل اعتبار است یا نه. و از آنجا که در کمپلکس ادیپ مادر نیز مقام شامخی را داراست مساله همچنین اینجاست که آیا مادر در رابطه با نظم سمبولیکی که پدر متجلی است قابل اعتبار است یا نه. این بدان معناست که در هر مورد کلینیکی باید پدر واقعی را از پدر سمبولیک جدا کرد. لکان در مورد این پارادوکس بسیار تاکید می کرد و آن اینکه وقتی پدری در زندگی واقعی کارش ایجاد یا دفاع از قانون است ممکن است در سطح سمبولیک پدر بی کفایتی باشد. بکرات دیده شده که پدر یک پسیکوتیک یک قانون گذار یا یک نظامی و یا یک متعصب مذهبی بوده است. اعتقاد پدر بر اینکه خود او واقعا تجلی قانون و نظم است از یک طرف و رفتار او در کمپلکس ادیپ از طرف دیگر ممکن است باعث شود که کودک او را یک دروغگو بداند و ایده آل بی نقصی او را صرفا چیزی تصوری فرض کند. از آنجایی که تاثیر یک دال وابسته به حقیقت است، نام پدر ممکن است در این مورد کاملا بی اثر باشد. به نظر لکان سبب شناسی پسیکوز را می توان با چنین بی کفایتی عملکرد سمبولیک پدر توضیح داد. در پسیکوز نام پدر طرد شده و به جای این دال هیچ چیز نیست، فقط یک حفره است. سوژه پسیکوتیک این دال را به کلی دور انداخته است. او نام پدر را اصلا باور ندارد. آنچه در این جایگاه بوده قابل اعتبار نبوده است.در واقع پسیکوتیک آن ارضای اولیه ای را که ابژه دیگری بودن برای او به همراه می آورده است هرگز ترک نکرده است. متافور پدری شکست خورده است.

برگرفته از کتاب: #مکتب_لکان روانکاوی در قرن بیست و یکم دکتر #میترا_کدیور

#میترا_کدیور
#انجمن_فرویدی
#متافور_پدری
#پسیکوز
#ابژه

انتخاب متن و تصویر: زهرا شمسعلی

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation «از کوزه همان برون تراود که در اوست.» @doostdaran_freudianassociation 💬👇
نویسنده: مرجان پشت مشهدی
مطلب مر بوط به دکتر صنعتی «دانش کاربردی: «مردم ما با دروغ زندگی می کنند و دروغ را دوست دارند»» را که خواندم این از ذهنم گذشت که شرم و حیا هم چیز خوبی است و یاد این گفته خانم دکتر افتادم: «…التفات کنید که واپس زده های قرن بیست و یکم تا چه حد با واپس زده های اواخر قرن نوزدهم تفاوت دارند.»[۱] چه فرقی هست بین کسی که دروغ را می گوید و کسی که «در ستایش دروغ» مطلب می نویسد؟ البته چندان هم تعجب آور نیست وقتی استاد از دروغ بگوید و شاگرد هم دو مصاحبه «درباره دروغ و دروغ‌گویی» و «در ستایش راستی یا دفاع از ناراستی؟» انجام دهد و اتفاقاً یکی از آنها با روزنامه «اعتماد» باشد که می نویسد «فروید چگونه به ایران آمد» آن هم توسط کسی که «فرویدی نیست»، کسی که با زبان خود اذعان می کند: «بسیاری از نظریه‌های او را هم نمی‌پذیرم. من نه داستان اودیپ فروید را جهانشمول می‌دانم و نه غریزه‌ی مرگ و بسیار چیزهایی دیگر را.»[۲] واقعاً این تقارن ها شما را متعجب نمی کند؟ نمی پرسید چرا آدم هایی که با هم حشر و نشر دارند و به همدیگر تعارف روانکاو بودن می زنند، باید هر دو راجع به یک موضوع مصاحبه کنند؟ درس های کلاس های عرصه فرویدی به خاطرم می آید: «ناخودآگاه بیرون است»[۳]، «دال های تکرار شونده»… چه خوب گفته اند که: «از کوزه همان برون تراود که در اوست».


دکتر محمد صنعتی: توده ابزار سنجش دروغ ندارد

 تهمینه توسی:در آستانه انتخابات غالبا دروغ ها و دروغ پردازی ها بزرگ و بزرگ تر می شود تا بتوان افکار عمومی را به شکلی هدایت کرد. سیاستمداران می دانند که در آستانه انتخابات و برای تهییج توده مردم باید دروغ گفت. محمد صنعتی روانشناس بر این باور است که با توجه به ساختار روانشناسی اجتماعی مردم ایران هر چه دروغ بزرگتر باشد بیشتر بر دل مردم خواهد نشست. او بر این باور است که چه بخواهیم و چه نخواهیم دروغ در انتخابات و برای سیاستمداران کارکردهای مثبتی به دنبال دارد که گاه اخلاق سیاسی را در برهه ای ضعیف می کند….

 

این روزها برخی کاندیدهای ریاست جمهوری در ارایه گزارش های خود به آمار و اعدادی اشاره می کنند که فهم صحت آن از سوی توده مردم نیز دشوار است.
اعداد و ارقامی که گویا قرار است با چاشنی دروغ همین چند روز پیش روی باقی مانده تا انتخابات مردم را دل خوش نگه دارند.
صنعتی درباره اینکه دروغ سیاسی در جامعه می تواند چه تبعاتی در بر داشته باشد به فرهیختگان می گوید: «هر چه دروغ بزرگ تر باشد تاثیر گذار تر است. گوبلز مشاور تبلیغاتی هیتلر هم قبلا همین را گفته بود بنابراین تردیدی نیست که بخش عمده ای از مردم دروغ هایی را که خیلی جدی و محکم گفته می شود باور می کنند و مطمئن باشید به صرف اینکه دیگری بگوید که این دروغ است آنچه فردی با تحکم و یقین مطرح کرده دیگر عوض نمی شود و البته بستگی دارد که طرف مقابل تا چه میزان با قدرت و استقلال بتواند در مقابل جریان دروغگویی تحلیل ارایه دهد.»
به گفته صنعتی مردم ما با دروغ زندگی می کنند و دروغ را دوست دارند و از واقعیت فرار می کنند، ویژه واقعیتی که نمی توانند آن را تغییر دهند و خودشان را عاجز می دانند از ایحاد هرگونه تحول و تغییر در آن.

منبع: #سایت_انجمن_فرویدی

عنوان۱: از کوزه همان برون تراود که در اوست
عنوان۲: دانش کاربردی: «مردم ما با دروغ زندگی می کنند و دروغ را دوست دارند»
....

#روانکاو #دکتر_میترا_کدیور
#دکتر_مرجان_پشت_مشهدی
#صنعتی #دروغ #سیاستمدار #هیتلر
#انتخابات #ریاست_جمهوری

ویدئو:
#استاکر
#تارکوفسکی

انتخاب ویدئو و متن: فاطمه حُسنی ابراهیمی

@doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation

به ندرت کسی از این منتقدان لای یک کتاب آنالیتیک را باز کرده است؛ و اگر هم کرده باشد، فراتر از مقاومت اولیه در تماس با این متریال جدید نرفته اند.

@doostdaran_freudianassociation
💬👇
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation به ندرت کسی از این منتقدان لای یک کتاب آنالیتیک را باز کرده است؛ و اگر هم کرده باشد، فراتر از مقاومت اولیه در تماس با این متریال جدید نرفته اند. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
شما می‌شنوید که مردم نظرات متنوعی در مورد آن ابراز می‌کنند که در اکثر موارد با قطعیت ادا می‌شود. این امری کاملاً معمول است که این قضاوت‌ها، تحقیرآمیز یا اغلب اشتباه یا حداقل مثل مورد قبل سرگرم کننده باشد. اگر شما آن‌قدر بی احتیاط باشید که این حقیقت را فاش کنید که چیزی در مورد موضوع می‌دانید، آن‌ها متفقاً به شما حمله خواهند کرد، از شما اطلاعات و توضیحات خواهند خواست و خیلی زود شما متقاعد می‌شوید که این قضاوت‌های سخت، بدون پایه‌ای از دانش است و به ندرت کسی از این منتقدان لای یک کتاب آنالیتیک را باز کرده است، و اگر هم کرده باشد، فراتر از مقاومت اولیه در تماس با این متریال جدید نرفته اند.
و احتمالاً از شما انتظار می‌رود معرفی‌ای در مورد سایکوآنالیز ارائه کنید که حاوی دستورالعمل‌هایی نیز در مورد بحث‌هایی باشد که می‌توانید برای تصحیح این خطاهای آشکار در مورد آنالیز از آن‌ها استفاده کنید، چه کتاب‌هایی برای به دست آوردن اطلاعات دقیق‌تر پیشنهاد می‌کنید، یا حتی چه مثال‌هایی می‌توانید از مطالعه یا تجربه خود در بحث ارائه دهید که این نگرش جمعی را تغییر دهد. من باید از شما خواهش کنم که هیچ یک از این کارها را انجام ندهید. بی فایده خواهد بود. بهترین کار برای شما این است که دانش برتر خود را کاملاً مخفی نگه دارید. اگر این کار میسر نبود خود را به این محدود کنید که بگویید تا جایی که می‌دانید روانکاوی یک شاخه‌ی خاص از دانش است که فهم آن و ابراز نظر در مورد آن بسیار مشکل است زیرا که به موضوعات بسیار جدی می‌پردازد...


برای مطالعه متن کامل به #سایت_انجمن_فرویدی رجوع کنید:
سخنرانی‌های آشنایی با روانکاوی
سخنرانی ۳۴
توضیحات، کاربردها و راهکارها
زیگموند فروید (۱۹۳۳)

#منتقدان_روانکاوی #روانکاوی_وحشی #فروید #روانکاوی #میترا_کدیور

انتخاب متن و عکس: مهدی ربیعی

@doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation

تفاوت جنسی نه قابل فروکاستن به طبیعت است و نه فرهنگ، بلکه در نقطه برخورد آنها ظهور می یابد.

@doostdaran_freudianassociation
💬👇
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation تفاوت جنسی نه قابل فروکاستن به طبیعت است و نه فرهنگ، بلکه در نقطه برخورد آنها ظهور می یابد. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
لکان و تفاوت جـنسی
نویسنده: شان هومر
ترجمه: مهرداد نیک بین

بگذارید در آخر نگاهی بیندازیم به آنچه که مطمئنا بحث برانگیزترین و مشاجره آمیزترین حوزه روانکاوی لکانی است: مفهوم پردازی سـکـسوالیته زنانه. شعارهای تحریک برانگیز لکان مانند ” زن وجود ندارد” و “چیزی تحت عنوان رابطه بین دو جنس وجود ندارد” با خشم و غضب از یکسو و دفاعیات ممتد و پرحرارت از سوئی دیگر روبرو شده است . تفکر لکان درباره سکسوالیته زنانه به دو فاز اصلی تفکیک میگردد : در فاز اول ، او تمایز جنسی را بر اساس مفهوم ذَکَر تبیین کرد که در اینجا لکان با درنظرداشتن تفکر فرویدی نوآوری پراهمیتی را بوجود می آورد. برای فروید مسئله تفاوت جنسی حول ” عقده اختگی” دور میزد ، یعنی حول اینکه آیا فرد دارای قضیب هست یا نیست . برعکس، برای لکان اختگی فرایندی نمادین (symbolic) است که دربرگیرنده انقطاع ِ (cut off) نه قضیب بلکه ژوئیسانس و نیز بازشناسی فقدان (lack) می باشد. برای بازنمائی این فقدان سوژه دو راه حل در پیش دارد – “داشتن” یا “بودن” ذکر (Adams 1966b). بر اساس لکان ، مردانگی (masculinity) دربرگیرنده پُز یا وانمودِ داشتن ذکر است، درحالی که زنانگی(feminity) بالماسکهء بودن فالوس است. دومین فاز تفکر لکان درباره تفاوت جنسی برگرفته از یکی از سمینارهای آخر او ، سمینار XX – Encore: درباره سکسوالیته زنانه ، محدوده های عشق و دانش (معرفت) ۱۹۷۲-۳ ، میباشد که به “ساختارهای هویت یابی جـنسی ” (structures of s.e.xuation) میپردازد . در این فاز متاخر ، لکان مردانگی و زنانگی را به عنوان ساختارهائی درنظر میگیرد که هم برای مردان و هم زنان قابل دستیابی هستند و به بیولوژی فرد ربطی ندارند ، بلکه آنچه که ساختارهای زنانه و مردانه را معین میسازد ، نوع ژوئیسانسی است که فرد قادر به احراز آن است – آنچیزی که لکان آنرا ژوئیسانس فالیک (ذَکَری) و ژوئیسانس غیر (A) می نامد.

Encore : تئوری جنس مند شدن (s.e.xuation)

لکان در تحلیلهای اولیه اش درباره تفاوت جنـسی کوشیده بود تا روانکاوی را از ذات گرائی و هنجارسازی دگرجنـسگرایانه اش با تبدیل [تئوری] اختگی و غبطه قضیب فروید به [تئوری] ذکر به مثابه دال فقدان ، رها سازد. درحالی که مفهوم تظاهر به ماغیر در خصوص تحلیل بازنمائی زنان بسیار پربار بود (نک. “after Lacan”) ، اما مسئله آرزومندی زنانه کاملا بی پاسخ باقی مانده بود . در سالهای ۱۹۷۲-۳ به این موضوع – آنچه میتواند درخصوص آرزومندی زنانه گفته شود – در سمینارش با نام Encore بازمیگردد . در این سمینار لکان این ایده را که زنانگی و مردانگی از لحاظ بیولوژیک داده و مسجّل نیستند را بیشتر بسط میدهد، اما دو موضع سوژگانی “جنس مند” را معین میکند که هم برای مردان و هم زنان قابل دستیابی اند . آنچه در این سمینار اهمیت دارد [توضیح این نکته است که] زنانگی و مردانگی نه بسادگی در رابطه با فالوس ، بلکه در نوع ژوئیسانسی که برای هر موضع قابل دستیابی است ، تعریف میشوند . بنابراین ، تفاوت جنـسی بمثابه تفاوت بین دو جنس ِ مجزا تعیین نمیشوند ، بلکه در نتیجه ی موضع فرد در رابطه با ژوئیسانس تعین می یابد .
Encore معمولا بعنوان واپسین اظهارات لکان درباره سـکـسوالیته زنانه خوانده شده است ، اما این تمامی تصویر نیست . سمینار XX تامل گسترده ای را درباره طبیعت عشق ، ژوئیسانس و محدوده های معرفت (knowledge) ارائه میکند . تفاوت جنـسی در اینجا از این نظر اهمیت دارد که از نظرگاه روانکاوی حدّ نهائی معرفت است . تفاوت جنـسی نه قابل فروکاستن به طبیعت است و نه فرهنگ بلکه در نقطه برخورد آنها ظهور می یابد . این بدین معنا نیست که هویت جنـسی حاصل جمع عناصر طبیعی (بیولوژیکی) و عناصر اجتماعی (دلالت ها) است ، بلکه بیش از آن ، چیزی است که بیرون از وحدت آن دو می ایستد . آنچه لکان در اینجا بر آن اصرار می ورزد این است که تمامی ساختارها ، چه متعلق به سوژه یا ساحت نمادین ، الزاما ناکامل اند ؛ همیشه تعدادی عناصر مشروط (وابسته) بیرون باقی می مانند ، استثنائی بر قاعده …


برای مطالعه متن کامل به #سایت_انجمن_فرویدی رجوع کنید.

#فروید #لکان #روانکاو #روانکاوی #سکسوالیته #عقده_اختگی #زنانگی #مردانگی #هويت_جنسی #تفاوت_جنسی #فالوس #بالماسکه #ژوئی_سانس #ژوئيسانس #ساحت_نمادین #سوژه
#دکتر_میترا_کدیور #انجمن_فرویدی
#نه_به_تحريف_فرويد

انتخاب تصوير و متن : ربابه ايلخانی زاده

@doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation

بسیاری از روانکاوان هیچ وقت نتوانستند از مقوله مقاومت فراتر بروند؛ چه در عرصه تئوریک چه در عرصه عملی.

@doostdaran_freudianassociation
💬👇
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation بسیاری از روانکاوان هیچ وقت نتوانستند از مقوله مقاومت فراتر بروند؛ چه در عرصه تئوریک چه در عرصه عملی. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
کسانی که اینجا هستند در واقع از نظر ما می بایست دارای یک خصیصه اساسی باشند و آن هم اشتیاق است. یکی از طرقی که با آن می توان میزان اشتیاق را سنجید این است که شخص حاضر باشد برای تحقق بخشیدن به اشتیاقش از خود مایه بگذارد و این مایه گذاشتن صور متعدد دارد، مایه گذاشتن از وقت، مایه گذاشتن از انرژی، از پول و مهم تر از همه مایه گذاشتن از وجود. به خاطر همین است که کسانی نمی توانند یا نمی خواهند از وقتشان مایه بگذارند به نوعی حذف می کنیم، کسانی را که نمی خواهند از انرژی شان مایه بگذارند حذف می کنیم، اینها کسانی هستند که سعی دارند دانش را از طریق اسمز فرا بگیرند یعنی حاضر نیستند خودشان سهمی را داشته باشند. کسانی هستند مرتبا در این جلسه، آن جلسه یا این کنفرانس آن کنفرانس شرکت می کنند ولی وقتی از خودشان خواسته می شود که حالا لازم است چند تا کتاب بخوانید، تمایلی ندارند. ما برای اینکه متوجه شویم این اشتیاق وجود دارد، قطعا یک ثبت نامی داریم، و کسانی هستند که مایل نیستند از پولشان مایه بگذارند بالطبع این تعداد هم حذف می شوند. بنابراین اگر کسی نتواند از وقت، از انرژی و از پولش مایه بگذارد، قطعا قادر نیست که از وجودش هم مایه بگذارد.در نتیجه کار کردن با این اشخاص آب در هاون سابیدن است و اضافه کردن او به جمعیتی که قادر به مایه گذاشتن از خودش است باعث می شود که کار یک رکود کلی پیدا کرده و به نتیجه نهایی خود نرسد یا به آن لطمه وارد شود. عدم تمایل یا عدم توانایی در مایه گذاشتن از وجود آن فاکتوری است که توده دوم و سوم را از جمعیت اول جدا می کند. علاوه بر این عوامل مایه گذاشتن از منیت هم است. به عنوان مثال کسی که جزء توده سوم است( در آنالیز است ولی تمایلی به شرکت در این کلاس ها ندارد.) نمونه ای می آورم از شخصی در آنالیز بود و تلاش بی دریغی برای تشکیل کلاس های قبلی در انجمن روانشناسی کرد و از آنجایی که این کلاس ‌ها عملا تشکیل شد می توانیم بگوییم در تلاش خودش موفق بود.
منتها وقتی این کلاس‌ها تشکیل شد بهانه آورد که به دلیل مشغله زیاد نمی‌تواند در این کلاس‌ها شرکت کند. برای من شکی باقی نبود که او حاضر نیست با دانشجویانش یا با همکاران جوان‌ترش روی یک نیمکت بنشیند و در این کلاس‌ها شرکت کند و این منیت اوست که به او این اجازه را نمی‌دهد. شکی نیست که قابلیت مایه گذاشتن از وجود یک قابلیت مادرزادی نیست و بستگی به شرایط و اوضاع و احوال دارد. در عین حال یک موضوع انتزاعی هم نیست و می‌باید که در چهارچوب دیالکتیک ناخودآگاه مورد ارزیابی قرار بگیرد. به خاطر همین هم است که من این کلاس‌ها را با مطالعه این پدیده آغاز می‌کنم. با مطالعه پدیده مایه گذاشتن از خود که باید در چهارچوب دیالکتیک ناخودآگاه انجام بگیرد. طبیعی است که در اینجا واژه مقاومت یا resistance به ذهن ما خطور کند. تصور نمی‌کنم هیچ واژه ای به اندازه «مقاومت» در ادبیات روانکاوی و روانکاوانه تکرار شده باشد و همین طور تصور نمی‌کنم هیچ واژه‌ای مبهم‌تر از آن در این ادبیات وجود داشته باشد. هرکس بر اساس مقاومت‌های شخصی خود تعبیری از کلمه مقاومت دارد و آن را به گونه خاصی به کار می‌برد تا جایی که تنها اثر دختر فروید (آنا فروید) منحصر به مطالعه بر روی انواع و اقسام مقاومت‌ها می‌شود و این اثر در بعضی از محافل و مکاتب روانکاوی به چنان شهرت و محبوبیتی می‌رسد که کل آثار پدر را که یک انسیکلوپدی واقعی در روانکاوی است تحت الشعاع قرار می‌دهد. پس می‌بینیم که مقاومت چه نقش عظیمی را به عهده دارد. می‌توان گفت که بسیاری از روانکاوان هیچ وقت نتوانستند از مقوله مقاومت فراتر بروند چه در عرصه تئوریک و چه در عرصه عملی و از نظر من گیر کردن در مقوله مقاومت خودش یک مقاومت در برابر بدنه عظیم تئوری روانکاوی است یعنی مقاومت روانکاو در مقابل روانکاوی، مقاومت مکاتب روانکاوی در مقابل روانکاوی. به خاطر بیاوریم که لکان اعلام کرده که تنها مقاومتی که در روانکاوی وجود دارد از طرف روانکاو است و این موضوعی است که جای غور و تفحص و بحث و گفتگوی بسیاری دارد که به آن خواهیم پرداخت. فروید خیلی زود به مقوله مقاومت رسید و به آن پرداخت. تقریباً از اولین آثارش می‌شود این واژه را جدا کرد و تا مدت‌ها هم در آثارش می‌توان آن را دنبال کرد. فروید از دو نوع مقاومت صحبت می‌کرد. مقاومت بیمار در جریان روانکاوی و مقاومت جامعه در مقابل روانکاوی. 

برگرفته از #سایت_انجمن_فرویدی

#فروید #لکان #میترا_کدیور #انجمن_فرویدی #اشتیاق #روانکاو #روانکاوی #مقاومت #آنالیز

انتخاب متن و تصویر: زهرا شمسعلی

@doostdaran_freudianassociation