بيدارزنى
Photo
🟣 فوری: هشدار نسبت به فاجعه در زندان قزلحصار
تصمیمات کودکانه و کوتهبینانه یا آزار سیستماتیک زندانیان
تصاحب واحد چهار زندان قزلحصار توسط زندان مرکزی کرج و جابهجایی اجباری ۱۷۰۰ زندانی
بنا بر اطلاع منابع نزدیک به خانوادههای زندانیان سیاسی واحد چهار زندان قزلحصار، در روزهای اخیر و با فشار مقامات سازمان زندانهای استان البرز، مقامات ارشد سازمان زندانها در اقدامی عجیب و قابل تأمل و با وجود تراکم بالای زندانی در زندان قزلحصار، موافقت کردهاند که با تخریب دیوار حائل بین زندان مرکزی کرج با زندان قزلحصار، واحد چهار زندان قزلحصار را که محل نگهداری حدود ۱۲۰۰ زندانی شاغل در کارخانجات این زندان، حدود ۵۰۰ زندانی تبعه افغانستان در سالن ۱۹ و ۱۴ زندانی سیاسی در سالن ۲۱/۲ است، را با تخیله اجباری زندانیان آن و جابجایی آنها، به زندان مرکزی کرج اختصاص دهند.
اتخاذ این تصمیم در شرایطی است که پیشتر و در تابستان سال گذشته، در تصمیم خلقالساعه دیگری با تعطیلی ناگهانی زندان رجاییشهر، بیش از ۱۲۰۰ زندانی این زندانی به واحد سه زندان قزلحصار منتقل شدند. و این زندان از یک زندان اختصاصی برای محکومان موادمخدر استان تهران تبدیل به زندانی شد که انواعی از زندانیان با اتهامات گوناگون چون قتل، مواد مخدر تا زندانیان سیاسی و عقیدتی را در خود جای داده است.
به گفته خانواده یکی از زندانیان سیاسی زندان قزلحصار که با وی گفتگو کردیم: «حجم بالای زندانیان با ادغام زندان رجائیشهر در زندان قزلحصار و سپس انتقال بیش از هزار زندانی موادمخدر از زندان کرج به واحد یک زندان قزلحصار، کار را به جائی رسانده بود که تا چند ماه پیش بسیاری از زندانیان محلی برای خواب و زندگی نداشته و در اصطلاح زندان « کریدور خواب» شده بودند، یعنی با انداختن یک پتوی نازک بر روی موزائیکهای کریدورهای عمومی سالنها که محل رفتوآمد زندانیان است، دوره حبسشان را در شرایطی فلاکتبار میگذراندند».
این منبع موثق با اشاره به اینکه طی چند ماه گذشته مسولان زندان قزلحصار و و واحد چهار این زندان با کمک خود زندانیان تغییرات و تعمیرات عمدهای در واحد چهار انجام داده بودند و شرایط حداقلی را برای زیست انسانی در این واحد به وجود آورده بودند و در چنین شرایطی مقامات ارشد سازمان زندانها به دلیل ارتباطات مدیرکل زندانهای استان البرز با مقامات بالای حکومت، تسلیم خواسته غیرعقلانی وی شده و با توجه به اختصاص واحد سه قزلحصار به زندان رجایی شهر در سال گذشته و تصمیم بر واگذاری واحد چهار آن به زندان مرکزی کرج، در عمل بر آنند که سه زندان را در یک زندان جای دهند! تصمیم مدیریتی غلطی که مشخص نیست از سر بیتدبیری و تحت فشار لابی قویتر مدیران زندان استان البرز اتخاذ شده یا موضوع «آزار سیستماتیک زندانیان» پشت آن قرار دارد.
در گفتگویی که با خانواده یکی از زندانیان سیاسی واحد چهار زندان قزلحصار داشتیم، وی به جو ملتهب این واحد پس از انتشار این خبر و احتمال جابجایی زندانیان اشاره کرده و تاکید کرد: «علاوه بر ۱۴ زندانی سیاسی که کمتر از ۱۵ ماه پیش به این واحد منتقل شدند، حدود ۱۷۰۰ زندانی این واحد که با اتهامات مواد مخدر بین سه تا بیش از بیست سال را در زندان هستند، عموما حدود ۱۶ ماه پیش از واحد سه به این واحد منتقل شدهاند و این جابجاییهای مکرر صدمات جدی روحی و روانی را به زندانیان وارد کرده و نوعی آزار و اذیت آنها به حساب میآید، و مسئولان دخیل در این تصمیمگیری گوئی دقت ندارند که این اعداد روی کاغذ صرفا عدد نیستند و هر کدام یک زندگی و یک خانواده هستند که در شرایط وخیم اقتصادی اینروزها با دهها و صدها مشکل دست به گریبانند.»
به گفته این منبع زندان مرکزی کرج در شرایطی تلاش دارد که ساختمانهای زندان دیگری را در مجاورت خود تصاحب کند که مقامات مسئول این زندان هماکنون چندین هکتار زمین در محوطه وسیع آن در اختیار دارد، که میتوانند از آنها برای ساخت سالنهای جدید و استاندارد استفاده کنند و مقامات ارشد سازمان زندانها به جای بهرهبرداری از راهکارهای کوتاه مدتی مانند پیشنهاد عفو زندانیانی که مدت مشخصی از حبسشان را گذراندهاند( پیشنهادی که در صورت تأیید توسط قوه قضاییه بیش از نیمی از جمعیت زندانیان را آزاد و به آغوش خانواده برمیگرداند و تراکم زندانیان در زندان را به حداقل میرساند)؛ و یا پیشنهاد بلند مدتی چون ساخت سالنهای استاندارد و نو در محوطههای وسیع زندان مرکزی کرج، به دنبال حل مقطعی مشکل تراکم جمعیت زندانیان با تصاحب ساختمانهای زندان قزلحصار هستند،آن هم در شرایطی که خود زندان قزلحصار به عنوان زندان اصلی موادمخدر استان تهران به شدت از کمبود فضا و تراکم شدید زندانیان رنج میبرد.
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
تصمیمات کودکانه و کوتهبینانه یا آزار سیستماتیک زندانیان
تصاحب واحد چهار زندان قزلحصار توسط زندان مرکزی کرج و جابهجایی اجباری ۱۷۰۰ زندانی
بنا بر اطلاع منابع نزدیک به خانوادههای زندانیان سیاسی واحد چهار زندان قزلحصار، در روزهای اخیر و با فشار مقامات سازمان زندانهای استان البرز، مقامات ارشد سازمان زندانها در اقدامی عجیب و قابل تأمل و با وجود تراکم بالای زندانی در زندان قزلحصار، موافقت کردهاند که با تخریب دیوار حائل بین زندان مرکزی کرج با زندان قزلحصار، واحد چهار زندان قزلحصار را که محل نگهداری حدود ۱۲۰۰ زندانی شاغل در کارخانجات این زندان، حدود ۵۰۰ زندانی تبعه افغانستان در سالن ۱۹ و ۱۴ زندانی سیاسی در سالن ۲۱/۲ است، را با تخیله اجباری زندانیان آن و جابجایی آنها، به زندان مرکزی کرج اختصاص دهند.
اتخاذ این تصمیم در شرایطی است که پیشتر و در تابستان سال گذشته، در تصمیم خلقالساعه دیگری با تعطیلی ناگهانی زندان رجاییشهر، بیش از ۱۲۰۰ زندانی این زندانی به واحد سه زندان قزلحصار منتقل شدند. و این زندان از یک زندان اختصاصی برای محکومان موادمخدر استان تهران تبدیل به زندانی شد که انواعی از زندانیان با اتهامات گوناگون چون قتل، مواد مخدر تا زندانیان سیاسی و عقیدتی را در خود جای داده است.
به گفته خانواده یکی از زندانیان سیاسی زندان قزلحصار که با وی گفتگو کردیم: «حجم بالای زندانیان با ادغام زندان رجائیشهر در زندان قزلحصار و سپس انتقال بیش از هزار زندانی موادمخدر از زندان کرج به واحد یک زندان قزلحصار، کار را به جائی رسانده بود که تا چند ماه پیش بسیاری از زندانیان محلی برای خواب و زندگی نداشته و در اصطلاح زندان « کریدور خواب» شده بودند، یعنی با انداختن یک پتوی نازک بر روی موزائیکهای کریدورهای عمومی سالنها که محل رفتوآمد زندانیان است، دوره حبسشان را در شرایطی فلاکتبار میگذراندند».
این منبع موثق با اشاره به اینکه طی چند ماه گذشته مسولان زندان قزلحصار و و واحد چهار این زندان با کمک خود زندانیان تغییرات و تعمیرات عمدهای در واحد چهار انجام داده بودند و شرایط حداقلی را برای زیست انسانی در این واحد به وجود آورده بودند و در چنین شرایطی مقامات ارشد سازمان زندانها به دلیل ارتباطات مدیرکل زندانهای استان البرز با مقامات بالای حکومت، تسلیم خواسته غیرعقلانی وی شده و با توجه به اختصاص واحد سه قزلحصار به زندان رجایی شهر در سال گذشته و تصمیم بر واگذاری واحد چهار آن به زندان مرکزی کرج، در عمل بر آنند که سه زندان را در یک زندان جای دهند! تصمیم مدیریتی غلطی که مشخص نیست از سر بیتدبیری و تحت فشار لابی قویتر مدیران زندان استان البرز اتخاذ شده یا موضوع «آزار سیستماتیک زندانیان» پشت آن قرار دارد.
در گفتگویی که با خانواده یکی از زندانیان سیاسی واحد چهار زندان قزلحصار داشتیم، وی به جو ملتهب این واحد پس از انتشار این خبر و احتمال جابجایی زندانیان اشاره کرده و تاکید کرد: «علاوه بر ۱۴ زندانی سیاسی که کمتر از ۱۵ ماه پیش به این واحد منتقل شدند، حدود ۱۷۰۰ زندانی این واحد که با اتهامات مواد مخدر بین سه تا بیش از بیست سال را در زندان هستند، عموما حدود ۱۶ ماه پیش از واحد سه به این واحد منتقل شدهاند و این جابجاییهای مکرر صدمات جدی روحی و روانی را به زندانیان وارد کرده و نوعی آزار و اذیت آنها به حساب میآید، و مسئولان دخیل در این تصمیمگیری گوئی دقت ندارند که این اعداد روی کاغذ صرفا عدد نیستند و هر کدام یک زندگی و یک خانواده هستند که در شرایط وخیم اقتصادی اینروزها با دهها و صدها مشکل دست به گریبانند.»
به گفته این منبع زندان مرکزی کرج در شرایطی تلاش دارد که ساختمانهای زندان دیگری را در مجاورت خود تصاحب کند که مقامات مسئول این زندان هماکنون چندین هکتار زمین در محوطه وسیع آن در اختیار دارد، که میتوانند از آنها برای ساخت سالنهای جدید و استاندارد استفاده کنند و مقامات ارشد سازمان زندانها به جای بهرهبرداری از راهکارهای کوتاه مدتی مانند پیشنهاد عفو زندانیانی که مدت مشخصی از حبسشان را گذراندهاند( پیشنهادی که در صورت تأیید توسط قوه قضاییه بیش از نیمی از جمعیت زندانیان را آزاد و به آغوش خانواده برمیگرداند و تراکم زندانیان در زندان را به حداقل میرساند)؛ و یا پیشنهاد بلند مدتی چون ساخت سالنهای استاندارد و نو در محوطههای وسیع زندان مرکزی کرج، به دنبال حل مقطعی مشکل تراکم جمعیت زندانیان با تصاحب ساختمانهای زندان قزلحصار هستند،آن هم در شرایطی که خود زندان قزلحصار به عنوان زندان اصلی موادمخدر استان تهران به شدت از کمبود فضا و تراکم شدید زندانیان رنج میبرد.
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
🟣 مجاهد کورکور برای دومین بار به اعدام محکوم شد
به گزارش خبرگزاری هرانا: «مجاهد کورکور، زندانی محبوس در زندان شیبان اهواز، با حکم دادگاه انقلاب این شهر، برای دومین بار به #اعدام محکوم شد. وی پیشتر توسط دادگاه انقلاب اهواز به اعدام محکوم شده بود که این حکم در دیوان عالی کشور نقض و پرونده وی برای رسیدگی مجدد به شعبه همعرض ارجاع داده شده بود.
خواهر این زندانی ضمن انتشار مطلبی در این خصوص اعلام کرد: «طبق آخرین اطلاعات مطلع شدیم که برای مجاهد حکم اعدام مجدد صادر شده است».
قوه قضاییه ادعا کرده بود که مجاهد کورکور در قتل #کیان_پیرفلک، کودک جانباخته در اعتراضات سراسری، دست داشته است، اما خانواده پیرفلک این ادعا را رد کرده و مادر کیان اعلام کرد: «هنگام بازگشت به خانه، ماموران امنیتی بودند که به خودروی ما تیراندازی کردند».
#قیام_علیه_اعدام
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
به گزارش خبرگزاری هرانا: «مجاهد کورکور، زندانی محبوس در زندان شیبان اهواز، با حکم دادگاه انقلاب این شهر، برای دومین بار به #اعدام محکوم شد. وی پیشتر توسط دادگاه انقلاب اهواز به اعدام محکوم شده بود که این حکم در دیوان عالی کشور نقض و پرونده وی برای رسیدگی مجدد به شعبه همعرض ارجاع داده شده بود.
خواهر این زندانی ضمن انتشار مطلبی در این خصوص اعلام کرد: «طبق آخرین اطلاعات مطلع شدیم که برای مجاهد حکم اعدام مجدد صادر شده است».
قوه قضاییه ادعا کرده بود که مجاهد کورکور در قتل #کیان_پیرفلک، کودک جانباخته در اعتراضات سراسری، دست داشته است، اما خانواده پیرفلک این ادعا را رد کرده و مادر کیان اعلام کرد: «هنگام بازگشت به خانه، ماموران امنیتی بودند که به خودروی ما تیراندازی کردند».
#قیام_علیه_اعدام
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
🟣 محکومیت یک سال حبس با پابند طاهره نوروزی، شهروند بهایی
به گزارش خبرگزاری هرانا: «محکومیت یک سال حبس طاهره نوروزی، شهروند بهائی ساکن شیراز، توسط شعبه ۳۷ دادگاه تجدیدنظر استان فارس عینا تایید شد. حکم حبس وی تحت نظارت پابند الکترونیکی، با محدودیت تردد در خارج از زندان اجرا خواهد شد.
طاهره نوروی از بابت اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس محکوم شده است که با پابند الکترونیکی اجرا خواهد شد».
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
به گزارش خبرگزاری هرانا: «محکومیت یک سال حبس طاهره نوروزی، شهروند بهائی ساکن شیراز، توسط شعبه ۳۷ دادگاه تجدیدنظر استان فارس عینا تایید شد. حکم حبس وی تحت نظارت پابند الکترونیکی، با محدودیت تردد در خارج از زندان اجرا خواهد شد.
طاهره نوروی از بابت اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس محکوم شده است که با پابند الکترونیکی اجرا خواهد شد».
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 امید عملی سیاسی است»: آنچه میتوانیم از انقلاب ژینا بیاموزیم
نویسنده: ایلگی قهرمان
متن و ترجمهی ارسالی به #بیدارزنی
⚪️ از متن: «در قیام ژینا یکی از چیزهایی که پیشتر مشاهده نمیشد، همبستگی میان هویتهای اتنیکی در ایران بود. مکارمی، بهویژه از وضعیت کردستان و بلوچستان پیش از شروع جنبش صحبت میکند. پس از قتل ژینا، در مدت زمان کوتاهی شعار «ژن، ژیان، آزادی» به زبان فارسی در قالب «زن، زندگی، آزادی» درآمد که نشانهای از این همبستگی است. همچنین شعارهایی مانند «ما همه کُرد و آذری هستیم» که بر همبستگی تأکید دارند، بر این جنبش تأثیر گذاشته است. به گفتهی مکارمی، پس از دزدیده شدن انقلاب به دست ملاها (آخوند)، «جمهوری اسلامی نه تنها بهعنوان یک دولت تئوکراتیک، بلکه همچنین بهعنوان یک ملت فارس و شیعهی مبتنی بر سلطهی قومی و مذهبی مرکز در حال شکلگیری بود».
شیوهی حکمرانی استعمار داخلی، سرکوب و خشونت و جنگ ایران و عراق این ساختار را تحکیم کردند و مسیر همبستگی میان خلقها را به انسداد کشاندند. امید از دل فراروی از «خطوط قرمز» پدید آمد و از طریق کنش عاطفی جدید موجب شکلگیری این همبستگی شد.
وقتی صحبت از #ترکیه میشود، میتوان گفت که از دیدگاه فمینیستها، همبستگی یک موضع سیاسی تثبیتشده است. این تکثر، به شکلی که هم هویتهای اتنیکی و هم جنبشهای LGBTQ+ را در بر میگیرد، به نظر من نقطهی قوت سیاست فمینیستی است. قیام ژینا اهمیت عملی تکثر را به ما نشان میدهد. بنابراین، به عنوان فمینیست فکر میکنم مسئولیت ما این است که فضاهای همبستگی را گسترش دهیم، یا به عبارت بهتر، همیشه آمادهی برقراری روابط جدید باشیم.
از نظر مکارمی، ذخایر عاطفیای که قیام ژینا به جریان میاندازد شامل امید، شادی و سوگواری مشترک است. همراه با این جنبش متوجه میشویم که تودهها دیگر به دنبال مخاطب قرار دادن دولت و مطالبه از آن نیستند. آنچه پس از جنبش سبز رخ داد، نشان میدهد که مردم از انتظارات اصلاحطلبانه فاصله گرفتهاند. در انتخابات نمایشی، برای آنها هیچ انتخابی باقی نمانده است. شعار «مرگ بر دیکتاتور» از منظر کسانی که به جنبش پیوستهاند، نشانگر بیاعتباری رژیم است، دیگر نظام حاکم را به رسمیت نمیشناسند. این امر نیز امکان ظهور اَشکال نوآورانهی کنش را فراهم میکند. به عنوان مثال، اقدام به «عمامهپرانی» به جریانی تبدیل میشود که نشانگر عبور از «خطوط قرمز» جمهوری اسلامی است که قبلاً غیرقابل تصور بود. ترس و جدیت حاکمشده به دست رژیم جای خود را به شادی و شجاعت کسانی میدهد که به جنبش پیوستهاند. متوجه میشویم که رهایی از اَعمال دموکراسی نمایشی همان چیزی است که امید انقلابی را به همراه میآورد. اقدام به بوسیدن در مترو و مقاومت دانشآموزان دبیرستانی نیز از همین شادی و شجاعت برخاسته است.
زیر و رو کردن قواعد فضای عمومی و نپذیرفتن سلطهای که بر بدن زنان اعمال میشود، چه شادی بینظیری ایجاد میکند! ردپای «مبارزهجویی شادانه» که برگرمن و مونتگومری به آن اشاره کردهاند، در مبارزهجویی فمینیستی در ایران قابل ردیابی است.
از منظر جنبش فمینیستی در ترکیه، من بر این باورم که باید در باب این رهایی ناشی از فاصلهگیری از ابزارهای سیاسی نهادینهشده تامل کنیم».
ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://shorturl.at/BPRfQ
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
#جنبش_فمینیستی_ترکیه
@bidarzani
نویسنده: ایلگی قهرمان
متن و ترجمهی ارسالی به #بیدارزنی
⚪️ از متن: «در قیام ژینا یکی از چیزهایی که پیشتر مشاهده نمیشد، همبستگی میان هویتهای اتنیکی در ایران بود. مکارمی، بهویژه از وضعیت کردستان و بلوچستان پیش از شروع جنبش صحبت میکند. پس از قتل ژینا، در مدت زمان کوتاهی شعار «ژن، ژیان، آزادی» به زبان فارسی در قالب «زن، زندگی، آزادی» درآمد که نشانهای از این همبستگی است. همچنین شعارهایی مانند «ما همه کُرد و آذری هستیم» که بر همبستگی تأکید دارند، بر این جنبش تأثیر گذاشته است. به گفتهی مکارمی، پس از دزدیده شدن انقلاب به دست ملاها (آخوند)، «جمهوری اسلامی نه تنها بهعنوان یک دولت تئوکراتیک، بلکه همچنین بهعنوان یک ملت فارس و شیعهی مبتنی بر سلطهی قومی و مذهبی مرکز در حال شکلگیری بود».
شیوهی حکمرانی استعمار داخلی، سرکوب و خشونت و جنگ ایران و عراق این ساختار را تحکیم کردند و مسیر همبستگی میان خلقها را به انسداد کشاندند. امید از دل فراروی از «خطوط قرمز» پدید آمد و از طریق کنش عاطفی جدید موجب شکلگیری این همبستگی شد.
وقتی صحبت از #ترکیه میشود، میتوان گفت که از دیدگاه فمینیستها، همبستگی یک موضع سیاسی تثبیتشده است. این تکثر، به شکلی که هم هویتهای اتنیکی و هم جنبشهای LGBTQ+ را در بر میگیرد، به نظر من نقطهی قوت سیاست فمینیستی است. قیام ژینا اهمیت عملی تکثر را به ما نشان میدهد. بنابراین، به عنوان فمینیست فکر میکنم مسئولیت ما این است که فضاهای همبستگی را گسترش دهیم، یا به عبارت بهتر، همیشه آمادهی برقراری روابط جدید باشیم.
از نظر مکارمی، ذخایر عاطفیای که قیام ژینا به جریان میاندازد شامل امید، شادی و سوگواری مشترک است. همراه با این جنبش متوجه میشویم که تودهها دیگر به دنبال مخاطب قرار دادن دولت و مطالبه از آن نیستند. آنچه پس از جنبش سبز رخ داد، نشان میدهد که مردم از انتظارات اصلاحطلبانه فاصله گرفتهاند. در انتخابات نمایشی، برای آنها هیچ انتخابی باقی نمانده است. شعار «مرگ بر دیکتاتور» از منظر کسانی که به جنبش پیوستهاند، نشانگر بیاعتباری رژیم است، دیگر نظام حاکم را به رسمیت نمیشناسند. این امر نیز امکان ظهور اَشکال نوآورانهی کنش را فراهم میکند. به عنوان مثال، اقدام به «عمامهپرانی» به جریانی تبدیل میشود که نشانگر عبور از «خطوط قرمز» جمهوری اسلامی است که قبلاً غیرقابل تصور بود. ترس و جدیت حاکمشده به دست رژیم جای خود را به شادی و شجاعت کسانی میدهد که به جنبش پیوستهاند. متوجه میشویم که رهایی از اَعمال دموکراسی نمایشی همان چیزی است که امید انقلابی را به همراه میآورد. اقدام به بوسیدن در مترو و مقاومت دانشآموزان دبیرستانی نیز از همین شادی و شجاعت برخاسته است.
زیر و رو کردن قواعد فضای عمومی و نپذیرفتن سلطهای که بر بدن زنان اعمال میشود، چه شادی بینظیری ایجاد میکند! ردپای «مبارزهجویی شادانه» که برگرمن و مونتگومری به آن اشاره کردهاند، در مبارزهجویی فمینیستی در ایران قابل ردیابی است.
از منظر جنبش فمینیستی در ترکیه، من بر این باورم که باید در باب این رهایی ناشی از فاصلهگیری از ابزارهای سیاسی نهادینهشده تامل کنیم».
ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://shorturl.at/BPRfQ
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
#جنبش_فمینیستی_ترکیه
@bidarzani
Telegraph
امید عملی سیاسی است»: آنچه میتوانیم از انقلاب ژینا بیاموزیم
نویسنده: ایلگی قهرمان متن و ترجمهی ارسالی به بیدارزنی bidarzani «همانند حیوانهایی خونسرد که میتوانند از زمستان جان سالم به در برند، جنبش فمینیستی در ایران هرچند بارها تکهتکه و سرکوب شده باشد، به بقای خود ادامه میدهد. دستکم به مدت سی سال، این جنبش سوخترسان…
Forwarded from ديدبان آزار
🔹فراخوانی برای دستهای آشنا
سال چهارم است؛ و حالا هشت مارس نقطه سالگرد ماست. هر سال «ما»یی شکل میگیرد؛ از دل با هم گفتنها، در کنار هم رنج کشیدنها، مبارزه کردنها و حتی در کیلومترها فاصله هم در کنار هم بودنها. و هر سال در «ما» کسانی از ما نیستند، زنداناند یا زیر سنگینی شکلهای دیگری از سرکوب و کسانی از ما پشت نامهای مستعار مخفی میمانند. اما این «ما» هر سال عمق بیشتری پیدا میکند، تاریخ طولانیتری برای خودش میسازد و دستهای آشنایی را به هم میرساند.
امسال هم برای همایش هشت مارس دور هم جمع خواهیم شد تا از خشونت و رنج علیه زنان* و مقاومت و مبارزه در برابر آن بگوییم و روایت کنیم. پنلهای همایش موضوعات متعددی از جمله زنکشی، خشونت جنسی، سرکوب و زندان، مبارزه با اعدام، مبارزه برای حق سقط خودخواسته جنین، کوئیر فمینیسم، جنبشهای آزادیخواه خاورمیانه و مساله جنگ و.... را در بر میگیرد. پنلها محدود به این موضوعات نیستند و طیف گستردهای از مسائل فمینیستی و جنسیتی را در بر میگیرند. وابسته موضوع، فرمهای مختلفی ازجمله روایت، داستان، بحث انتقادی، پژوهش و ... نیز قابل ارائه است.
اگر تمایل به شرکت در این همایش را دارید، تا آخر بهمن ماه چکیدهای از موضوع ارائه خود را به ایمیل دیدبان آزار ارسال کنید. در مورد افرادی که ملاحظات امنیتی دارند، مانند سالهای به شیوههای مختلفی میتوان این ملاحظات را رعایت کرد.
Info@harasswatch.com
harasswatch96@gmail.com
@harasswatch
سال چهارم است؛ و حالا هشت مارس نقطه سالگرد ماست. هر سال «ما»یی شکل میگیرد؛ از دل با هم گفتنها، در کنار هم رنج کشیدنها، مبارزه کردنها و حتی در کیلومترها فاصله هم در کنار هم بودنها. و هر سال در «ما» کسانی از ما نیستند، زنداناند یا زیر سنگینی شکلهای دیگری از سرکوب و کسانی از ما پشت نامهای مستعار مخفی میمانند. اما این «ما» هر سال عمق بیشتری پیدا میکند، تاریخ طولانیتری برای خودش میسازد و دستهای آشنایی را به هم میرساند.
امسال هم برای همایش هشت مارس دور هم جمع خواهیم شد تا از خشونت و رنج علیه زنان* و مقاومت و مبارزه در برابر آن بگوییم و روایت کنیم. پنلهای همایش موضوعات متعددی از جمله زنکشی، خشونت جنسی، سرکوب و زندان، مبارزه با اعدام، مبارزه برای حق سقط خودخواسته جنین، کوئیر فمینیسم، جنبشهای آزادیخواه خاورمیانه و مساله جنگ و.... را در بر میگیرد. پنلها محدود به این موضوعات نیستند و طیف گستردهای از مسائل فمینیستی و جنسیتی را در بر میگیرند. وابسته موضوع، فرمهای مختلفی ازجمله روایت، داستان، بحث انتقادی، پژوهش و ... نیز قابل ارائه است.
اگر تمایل به شرکت در این همایش را دارید، تا آخر بهمن ماه چکیدهای از موضوع ارائه خود را به ایمیل دیدبان آزار ارسال کنید. در مورد افرادی که ملاحظات امنیتی دارند، مانند سالهای به شیوههای مختلفی میتوان این ملاحظات را رعایت کرد.
Info@harasswatch.com
harasswatch96@gmail.com
@harasswatch
بيدارزنى
Photo
🟣 تداوم کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" در هفته چهلونهم با همبستگی ۲۸ زندان مختلف
《سکوت در برابر چنین فجایعی نوعی همراهی با آن است》
در روزهایی که صدای دادخواهی و اعتراض مردم و فعالان علیه اعدام از هر زمان دیگری بلندتر شده است، نه تنها اعدام و سرکوب کاهش نیافته، بلکه حکومت مستبد به شکل فزایندهای بر شدت آن افزوده است. بهگونهای که قوه قضائیه در روزهای اخیر بیحس کردن اعضای بدن (دست و پا) برای متهمان سرقت و محاربه را مجاز اعلام کرده است تا جنایات وحشیانه خود را عادیسازی کند و با این روشهای سرکوبگرانه، ترس و خفقان را در جامعه گسترش دهد. بسیاری از این متهمان سرقت، قربانی فساد ساختاری، تبعیض طبقاتی، دزدی و اختلاسهای نجومی حاکمان و وابستگان به حکومت هستند.
حکومت زنستیز حاکم بر ایران، در ادامه سرکوبهای خود، تعدادی از زندانیان زن در زندان قرچک را به اتهام روابط نامشروع به مجازات قرون وسطایی #سنگسار محکوم کرده است که در خوشبینانهترین حالت، ممکن است حکم آنان به جای مرگ با سنگ، به اعدام تبدیل شود. ما بر این باوریم که سکوت در برابر چنین فجایعی، همراهی با آن به حساب میآید.
و باید علیه این توحش و بربریت ایستاد.
در حکومتی که روزانه شاهد اعدامهای گسترده در زندانهای مختلف هستیم، در ده روز اول دیماه دستکم ۴۱ تن و تنها در سه روز ۲۳ تن اعدام شدهاند. و تعداد زیادی از محکومان به اعدام در زندانهای مختلف جهت اجرای حکم به انفرادی منتقل شدهاند.
زندانی سیاسی، #مجاهد_کورکور، که بیش از دو سال است در زندان بهسر میبرد، برای بار دوم حکم اعدامش، که پیشتر توسط دیوان نقض شده بود، در شعبه همعرض دادگاه انقلاب اهواز تأیید شده است و جان او به شدت در خطر است.
اخیراً نیز حکومت مستبد ولیفقیه، وکلای آزاده و شریفی که تلاش میکنند پرونده زندانیان سیاسی و محکومان به اعدام را بر عهده بگیرند، تحت فشار قرار داده و آنان را تهدید به بازداشت میکند. این اقدام که در سالهای اخیر بارها شاهد آن بودهایم، منجر به زندانی شدن برخی وکلا فقط به دلیل دفاع از موکلانشان شده است. باید از این وکلای شریف و آزاده دفاع کرد.
در روزهای گذشته، شاهد حمایتهای گسترده از این کارزار از سوی فعالان داخل و خارج کشور بودهایم. ما صمیمانه از همه قدردانی میکنیم و بر این باوریم که مخالفت با اعدام باید به معنای مخالفت با هر نوع اعدام و حمایت از هر فرد محکوم به اعدام باشد.
کارزار "سهشنبههای نه به اعدام"، ضمن محکوم کردن اقدامات سرکوبگرانه و ضدانسانی حکومت که نقض فاحش حقوق بشر است، از تمامی فعالان این حوزه میخواهد برای مقابله با سرکوب و اعدام در ایران اقدام کنند.
همچنین، از مردم ایران و زندانیان میخواهیم برای توقف احکام اعدام در ایران، از این کارزار حمایت کرده و به آن بپیوندند. با همبستگی و اتحاد عمل، میتوان ریشه اعدام را خشک کرده و سرزمینی عاری از خشونت و اعدام ساخت. فراموش نمیکنیم که آمران و عاملان این اعدامها، کشتارها و سرکوبها بزرگترین جنایتکاران علیه بشریت هستند که باید پاسخگوی اعمال ننگین خود در برابر دادگاه مردمی باشند. بدون شک، زمینهساز بسیاری از این جنایتها، حاکمان ستمگری هستند که قدرت و حکومت را به نفع خود مصادره کردهاند و با هر شکلی از آزادی و برابری سر ستیز دارند.
⚪️ اعضای کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" در روز سهشنبه، ۱۱ دی ۱۴۰۳، در هفته چهلونهم، در ۲۸ زندان زیر اعتصاب غذا خواهند کرد:
زندان اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)،
زندان قزلحصار (واحد ۲ و ۴)،
زندان مرکزی کرج،
زندان تهران بزرگ،
زندان خورین ورامین،
زندان اراک،
زندان خرمآباد،
زندان اسدآباد اصفهان،
زندان دستگرد اصفهان،
زندان شیبان اهواز،
زندان نظام شیراز،
زندان بم،
زندان کهنوج،
زندان طبس،
زندان مشهد،
زندان قائمشهر،
زندان رشت (بند مردان و زنان)،
زندان رودسر،
زندان اردبیل،
زندان تبریز،
زندان ارومیه،
زندان سلماس،
زندان خوی،
زندان نقده،
زندان سقز،
زندان بانه،
زندان مریوان،
زندان کامیاران.
سهشنبه، ۱۱ دی ۱۴۰۳
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
#قیام_علیه_اعدام
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
《سکوت در برابر چنین فجایعی نوعی همراهی با آن است》
در روزهایی که صدای دادخواهی و اعتراض مردم و فعالان علیه اعدام از هر زمان دیگری بلندتر شده است، نه تنها اعدام و سرکوب کاهش نیافته، بلکه حکومت مستبد به شکل فزایندهای بر شدت آن افزوده است. بهگونهای که قوه قضائیه در روزهای اخیر بیحس کردن اعضای بدن (دست و پا) برای متهمان سرقت و محاربه را مجاز اعلام کرده است تا جنایات وحشیانه خود را عادیسازی کند و با این روشهای سرکوبگرانه، ترس و خفقان را در جامعه گسترش دهد. بسیاری از این متهمان سرقت، قربانی فساد ساختاری، تبعیض طبقاتی، دزدی و اختلاسهای نجومی حاکمان و وابستگان به حکومت هستند.
حکومت زنستیز حاکم بر ایران، در ادامه سرکوبهای خود، تعدادی از زندانیان زن در زندان قرچک را به اتهام روابط نامشروع به مجازات قرون وسطایی #سنگسار محکوم کرده است که در خوشبینانهترین حالت، ممکن است حکم آنان به جای مرگ با سنگ، به اعدام تبدیل شود. ما بر این باوریم که سکوت در برابر چنین فجایعی، همراهی با آن به حساب میآید.
و باید علیه این توحش و بربریت ایستاد.
در حکومتی که روزانه شاهد اعدامهای گسترده در زندانهای مختلف هستیم، در ده روز اول دیماه دستکم ۴۱ تن و تنها در سه روز ۲۳ تن اعدام شدهاند. و تعداد زیادی از محکومان به اعدام در زندانهای مختلف جهت اجرای حکم به انفرادی منتقل شدهاند.
زندانی سیاسی، #مجاهد_کورکور، که بیش از دو سال است در زندان بهسر میبرد، برای بار دوم حکم اعدامش، که پیشتر توسط دیوان نقض شده بود، در شعبه همعرض دادگاه انقلاب اهواز تأیید شده است و جان او به شدت در خطر است.
اخیراً نیز حکومت مستبد ولیفقیه، وکلای آزاده و شریفی که تلاش میکنند پرونده زندانیان سیاسی و محکومان به اعدام را بر عهده بگیرند، تحت فشار قرار داده و آنان را تهدید به بازداشت میکند. این اقدام که در سالهای اخیر بارها شاهد آن بودهایم، منجر به زندانی شدن برخی وکلا فقط به دلیل دفاع از موکلانشان شده است. باید از این وکلای شریف و آزاده دفاع کرد.
در روزهای گذشته، شاهد حمایتهای گسترده از این کارزار از سوی فعالان داخل و خارج کشور بودهایم. ما صمیمانه از همه قدردانی میکنیم و بر این باوریم که مخالفت با اعدام باید به معنای مخالفت با هر نوع اعدام و حمایت از هر فرد محکوم به اعدام باشد.
کارزار "سهشنبههای نه به اعدام"، ضمن محکوم کردن اقدامات سرکوبگرانه و ضدانسانی حکومت که نقض فاحش حقوق بشر است، از تمامی فعالان این حوزه میخواهد برای مقابله با سرکوب و اعدام در ایران اقدام کنند.
همچنین، از مردم ایران و زندانیان میخواهیم برای توقف احکام اعدام در ایران، از این کارزار حمایت کرده و به آن بپیوندند. با همبستگی و اتحاد عمل، میتوان ریشه اعدام را خشک کرده و سرزمینی عاری از خشونت و اعدام ساخت. فراموش نمیکنیم که آمران و عاملان این اعدامها، کشتارها و سرکوبها بزرگترین جنایتکاران علیه بشریت هستند که باید پاسخگوی اعمال ننگین خود در برابر دادگاه مردمی باشند. بدون شک، زمینهساز بسیاری از این جنایتها، حاکمان ستمگری هستند که قدرت و حکومت را به نفع خود مصادره کردهاند و با هر شکلی از آزادی و برابری سر ستیز دارند.
⚪️ اعضای کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" در روز سهشنبه، ۱۱ دی ۱۴۰۳، در هفته چهلونهم، در ۲۸ زندان زیر اعتصاب غذا خواهند کرد:
زندان اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)،
زندان قزلحصار (واحد ۲ و ۴)،
زندان مرکزی کرج،
زندان تهران بزرگ،
زندان خورین ورامین،
زندان اراک،
زندان خرمآباد،
زندان اسدآباد اصفهان،
زندان دستگرد اصفهان،
زندان شیبان اهواز،
زندان نظام شیراز،
زندان بم،
زندان کهنوج،
زندان طبس،
زندان مشهد،
زندان قائمشهر،
زندان رشت (بند مردان و زنان)،
زندان رودسر،
زندان اردبیل،
زندان تبریز،
زندان ارومیه،
زندان سلماس،
زندان خوی،
زندان نقده،
زندان سقز،
زندان بانه،
زندان مریوان،
زندان کامیاران.
سهشنبه، ۱۱ دی ۱۴۰۳
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
#قیام_علیه_اعدام
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
🟣 اعزام به بیمارستان شریفه محمدی، فعال کارگری محبوس در زندان لاکان رشت
به گزارش خبرگزاری هرانا: «روز یکشنبه ۹ دی ماه، شریفه محمدی، فعال کارگری محبوس در زندان لاکان رشت، به بیمارستان خارج از زندان منتقل شد.
وی مدت زیادی است که از عفونت ناخن انگشت پا رنج میبرد، به طوری که این عفونت در حال سرایت به انگشتان دیگر بوده است. نهایتا این فعال کارگری روز یکشنبه ۹ دی ماه، جهت درمان از زندان لاکان رشت به بیمارستان خارج از زندان منتقل شده است».
شریفه محمدی که از ۱۴ آذرماه ۱۴۰۲ در بازداشت بهسر میبرد، مدت کوتاهی پس از حضور در ادارهی اطلاعات رشت به ادارهی اطلاعات سنندج و زندان این شهر منتقل شد. وی در پی ضربوشتم و شکنجه ماموران امنیتی با مشکلات عدیده جسمی از جمله عفونت انگشتان مواجه شد. پس از قریب به یک سال از این زمان، او سرانجام جهت درمان پزشکی به بیمارستان منتقل شد.
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
به گزارش خبرگزاری هرانا: «روز یکشنبه ۹ دی ماه، شریفه محمدی، فعال کارگری محبوس در زندان لاکان رشت، به بیمارستان خارج از زندان منتقل شد.
وی مدت زیادی است که از عفونت ناخن انگشت پا رنج میبرد، به طوری که این عفونت در حال سرایت به انگشتان دیگر بوده است. نهایتا این فعال کارگری روز یکشنبه ۹ دی ماه، جهت درمان از زندان لاکان رشت به بیمارستان خارج از زندان منتقل شده است».
شریفه محمدی که از ۱۴ آذرماه ۱۴۰۲ در بازداشت بهسر میبرد، مدت کوتاهی پس از حضور در ادارهی اطلاعات رشت به ادارهی اطلاعات سنندج و زندان این شهر منتقل شد. وی در پی ضربوشتم و شکنجه ماموران امنیتی با مشکلات عدیده جسمی از جمله عفونت انگشتان مواجه شد. پس از قریب به یک سال از این زمان، او سرانجام جهت درمان پزشکی به بیمارستان منتقل شد.
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 زندان لاکان و آخرین سهشنبهی
شهریورماه، روایت زهره دادرس از لزوم همراهی با کارزار سهشنبههای نه به اعدام
«صدای گریه از فضای زیر هشت به گوشمان میرسد. فاطمه از پشت تلفن، خبر اعدام یکی از اقوام خود در استانی دیگر را شنیده است و نمیتواند جلوی گریهاش را بگیرد. از پشت میلهها، دستهایش را در دست میگیریم و برای او و خانوادهاش طلب صبر داریم. او میداند که ما امروز در اعتصاب غذای #نه_به_اعدام هستیم و این ابراز همدردی برایمان صرفاً عرض تسلیت نیست؛ اما میشود در چشمان پر از اشکش این پرسش را خواند که چرا نتوانستیم از اعدام او جلوگیری کنیم و از کجا معلوم که خودش هم به این سرنوشت دچار نشود؟!
یک هفته گذشته است... در اولین سهشنبه مهر ماه، فاطمه هنوز سیاهپوش بود و اعتصاب غذای ما هم ساعتهای اولیه خود را سپری میکرد که خبر اعدام جوانی دیگر و اینبار در گیلان ما را در بهت و غم فرو برد. میگویند او در یک نزاع دستهجمعی بر اساس اطلاعات اشتباه محکوم شده است. این جوان از اقوام یکی از نگهبانان بود. او هم در همین ساعات اولیه صبح از ماجرا با خبر شده و سراسیمه زندان را ترک کرده بود.
شنیدن خبر دو اعدام به فاصلهی یک هفته، در روز سهشنبه و در زندان، شکلی متناقض از احساس استیصال و همزمان عزم و جدیت مضاعف بر ادامه دادن این همراهی با #کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام وجودمان ایجاد کرده بود.
مدتی از خبر اعدام دوم نگذشته بود که از همشهریهای آن فرد در زندان مطلع شدیم که پدر آن جوان نیز پس از اعدام فرزندش، دوام نیاورده و فوت کرده است. این خبر، به اندازه خبر اعدام برایمان تکاندهنده بود. مجریان آن حکم غیر انسانی را نمیدانم که آیا در برابر مرگ این پدر و عزای تازه به خود لرزیدهاند یا نه؟!
در چند ماه اخیر، بارها در زندان از انتقال افراد به قرنطینه و اجرای احکامشان در زندان لاکان مطلع شدیم و به چشم خویش دیدیم که زندانیانی که زیر حکم اعدام هستند چطور با این اخبار، نگران و سراسیمه میشوند. نمیدانم این اجرای احکام است که سرعت بیشتری به خود گرفته یا همیشه همینطور بوده است و ما کمتر مطلع میشدیم. در این مدت پیگیر اخبار مربوط به صدور احکام اعدام سیاسی نیز بودهایم که بسیار نگرانکننده است.
حالا برای پایان دادن به مجازات غیرانسانی اعدام و در اعتراض به اجرای آن، در زندان با هم همدل شدهایم، با همفکرانمان در دیگر زندانهای کشور همراهیم و به خشونتپرهیزترین شکل ممکن ایستادگی میکنیم.
#اعدام قتل حکومتی و مجازاتی غیرقابل بازگشت است که نه تنها در کاهش میزان وقوع جرم تاثیری نداشته، بلکه خود مصداقی از خشونت است و به افزایش کمیت و کیفیت جرم منجر شده است.»
⚪️ از صفحهی اینستاگرام زهره دادرس، فعال حقوق زنان ساکن گیلان
#قیام_علیه_اعدام
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
شهریورماه، روایت زهره دادرس از لزوم همراهی با کارزار سهشنبههای نه به اعدام
«صدای گریه از فضای زیر هشت به گوشمان میرسد. فاطمه از پشت تلفن، خبر اعدام یکی از اقوام خود در استانی دیگر را شنیده است و نمیتواند جلوی گریهاش را بگیرد. از پشت میلهها، دستهایش را در دست میگیریم و برای او و خانوادهاش طلب صبر داریم. او میداند که ما امروز در اعتصاب غذای #نه_به_اعدام هستیم و این ابراز همدردی برایمان صرفاً عرض تسلیت نیست؛ اما میشود در چشمان پر از اشکش این پرسش را خواند که چرا نتوانستیم از اعدام او جلوگیری کنیم و از کجا معلوم که خودش هم به این سرنوشت دچار نشود؟!
یک هفته گذشته است... در اولین سهشنبه مهر ماه، فاطمه هنوز سیاهپوش بود و اعتصاب غذای ما هم ساعتهای اولیه خود را سپری میکرد که خبر اعدام جوانی دیگر و اینبار در گیلان ما را در بهت و غم فرو برد. میگویند او در یک نزاع دستهجمعی بر اساس اطلاعات اشتباه محکوم شده است. این جوان از اقوام یکی از نگهبانان بود. او هم در همین ساعات اولیه صبح از ماجرا با خبر شده و سراسیمه زندان را ترک کرده بود.
شنیدن خبر دو اعدام به فاصلهی یک هفته، در روز سهشنبه و در زندان، شکلی متناقض از احساس استیصال و همزمان عزم و جدیت مضاعف بر ادامه دادن این همراهی با #کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام وجودمان ایجاد کرده بود.
مدتی از خبر اعدام دوم نگذشته بود که از همشهریهای آن فرد در زندان مطلع شدیم که پدر آن جوان نیز پس از اعدام فرزندش، دوام نیاورده و فوت کرده است. این خبر، به اندازه خبر اعدام برایمان تکاندهنده بود. مجریان آن حکم غیر انسانی را نمیدانم که آیا در برابر مرگ این پدر و عزای تازه به خود لرزیدهاند یا نه؟!
در چند ماه اخیر، بارها در زندان از انتقال افراد به قرنطینه و اجرای احکامشان در زندان لاکان مطلع شدیم و به چشم خویش دیدیم که زندانیانی که زیر حکم اعدام هستند چطور با این اخبار، نگران و سراسیمه میشوند. نمیدانم این اجرای احکام است که سرعت بیشتری به خود گرفته یا همیشه همینطور بوده است و ما کمتر مطلع میشدیم. در این مدت پیگیر اخبار مربوط به صدور احکام اعدام سیاسی نیز بودهایم که بسیار نگرانکننده است.
حالا برای پایان دادن به مجازات غیرانسانی اعدام و در اعتراض به اجرای آن، در زندان با هم همدل شدهایم، با همفکرانمان در دیگر زندانهای کشور همراهیم و به خشونتپرهیزترین شکل ممکن ایستادگی میکنیم.
#اعدام قتل حکومتی و مجازاتی غیرقابل بازگشت است که نه تنها در کاهش میزان وقوع جرم تاثیری نداشته، بلکه خود مصداقی از خشونت است و به افزایش کمیت و کیفیت جرم منجر شده است.»
⚪️ از صفحهی اینستاگرام زهره دادرس، فعال حقوق زنان ساکن گیلان
#قیام_علیه_اعدام
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
🟣 پروندهسازیهای متعدد اداره اطلاعات رشت علیه تینا دلجو و بازگشت وی به زندان لاکان رشت
تینا دلجو فعال مدنی ساکن رشت که پیشتر از بابت اتهام «تبلیغ علیه نظام» به یک سال حبس تعریزی و گذران حبس با پابند الکترونیکی محکوم شده بود، با دو پروندهسازی دیگر و یورش ماموران امنیتی در منزل خود مواجه شد.
او در حال گذران دوران محکومیت ۱ سال حبس (۹ ماه اجرایی) با پابند الکترونیکی بود که با پرونده جدیدی با اتهام «نشر اکاذیب» به ۷ ماه حبس دیگر محکوم شد. پس از معرفی به زندان و لاکان و گذران مرخصی یک ماهه، هفتهی گذشته پنجشنبه ۶ دیماه، ماموران اداره اطلاعات رشت به منزل وی یورش بردند. ماموران با ارائهی حکم قضایی تمامی وسایل الکترونیکی او را ضبط کردند.
این ضبط در پی تشکیل یک پرونده قضایی جدید است.
تینا دلجو صبح امروز ۱۲ دیماه، جهت تحمل حکم ۷ ماه حبس پیشین، خود را به زندان لاکان رشت معرفی کرد. این درحالی است که هنوز از جزئیات پروندهسازی جدید اطلاعات و ضبط وسایل الکترونیکی وی اطلاعی در دست نیست.
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
تینا دلجو فعال مدنی ساکن رشت که پیشتر از بابت اتهام «تبلیغ علیه نظام» به یک سال حبس تعریزی و گذران حبس با پابند الکترونیکی محکوم شده بود، با دو پروندهسازی دیگر و یورش ماموران امنیتی در منزل خود مواجه شد.
او در حال گذران دوران محکومیت ۱ سال حبس (۹ ماه اجرایی) با پابند الکترونیکی بود که با پرونده جدیدی با اتهام «نشر اکاذیب» به ۷ ماه حبس دیگر محکوم شد. پس از معرفی به زندان و لاکان و گذران مرخصی یک ماهه، هفتهی گذشته پنجشنبه ۶ دیماه، ماموران اداره اطلاعات رشت به منزل وی یورش بردند. ماموران با ارائهی حکم قضایی تمامی وسایل الکترونیکی او را ضبط کردند.
این ضبط در پی تشکیل یک پرونده قضایی جدید است.
تینا دلجو صبح امروز ۱۲ دیماه، جهت تحمل حکم ۷ ماه حبس پیشین، خود را به زندان لاکان رشت معرفی کرد. این درحالی است که هنوز از جزئیات پروندهسازی جدید اطلاعات و ضبط وسایل الکترونیکی وی اطلاعی در دست نیست.
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 گسترش کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" به ۳۰ زندان مختلف؛
«پیوستن زندان سپیدار اهواز و زندان رامهرمز در پنجاهمین هفته»
به سنت دیرینه در همه جای دنیا حتی در زمان جنگها و درگیریهای دو ملت و یا دو کشور، میان حکومتها در روزهای عید و مناسبتهای خاص، آتشبس صورت میگرفت و یا حاکمان اسیران و زندانیان را آزاد میکردند.
اما اکنون در ایرانِ تحت حاکمیت مستبدان دینی، گویی در یک جهان موازی دیگر هستیم و تمام سنتها و ارزشها پایمال و ضد ارزشها ارزش شدهاند.
به طوری که این حکومت تنها در روز ۱۲ دی ماه، همزمان با سال نو میلادی، ۲۱ تن از شهروندان این سرزمین را به دار آویخت و از ابتدای دیماه تاکنون نیز بیش از ۸۰ تن اعدام شدهاند. اعدام ۱۰۰۰ تن در سال میلادی ۲۰۲۴ رکورد دیگری از جنایات این حکومت است.
این در حالی است که بسیاری از دولتهای دیگر در جهان در حال توقف و لغو اعدام در کشور خود هستند و تاکنون ۱۲۸ کشور این حکم قرون وسطایی را لغو کردهاند؛ در این راستا نیز چند روز پیش کشور زیمبابوه به عنوان هدیه سال نو حکم اعدام را به طور کامل لغو کرد. اما در ایران اشغالشده هر روز شاهد افزایش اعدام و سرکوب و شکنجه هستیم.
مردم آزاده و مقاوم ایران برای دفاع از ارزشها و آزادیهای خود ثابت کردهاند که هرگز مرعوب نخواهند شد و با وجود از دست دادن جان خود هم که شده از حقوق انسانی و خواستههای بهحق خود دفاع خواهند کرد و اکنون نیز که حکومت برای ایجاد رعب و وحشت در جامعه و پیشگیری از خیزشهای مردم، سرکوب و اعدام میکند، در مقابل کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" رو به گسترش است. بهطوری که در چند روز گذشته تعدادی از زندانیان در زندانهای #سپیدار_اهواز و #رامهرمز اعلام کردند در اعتراض به حکم اعدام به این کارزار میپیوندند و در اعتصاب غذا خواهند بود.
⚪️ اعضای کارزار سهشنبههای نه به اعدام در حالی روز سه شنبه، ۱۸ دی ۱۴۰۳ در اعتصاب غذا هستند که همزمان با سالگرد شلیک جنایتکارانه به #هواپیمای_اوکراینی است. خوشبختانه امروز ما شاهد اتحاد و همبستگی تمام دادخواهان با خانواده جانباختگان این فاجعه هستیم. این اتحاد و همبستگی بسیار با ارزش است و باید به اتحاد با خانواده اعدام شدگان، از جمله زندانیان جرایم اجتماعی و عمومی منجر گردد.
⚪️ ما ضمن تسلیت به خانواده تمام جانباختگان راه آزادی و برابری، یاد و خاطره جانباختگان سقوط هواپیمای اوکراینی را گرامی میداریم و تأکید میکنیم دادخواهان و قربانیان جنایات حکومت، ضروری است با حکم اعدام مخالفت کنند و خواهان حمایت آنان از «کارزار سهشنبههای نه به اعدام» هستیم.
ما ضمن قدردانی از تمامی فعالان داخلی و خارجی در حوزههای مختلف که از کارزار حمایت کردهاند مجدداً از همه مردم عزیز ایران و جهان میخواهیم برای نهادینه شدن خواسته بهحق "نه به اعدام" در جامعه تلاش کرده و مقابل این حکم غیر انسانی مقاومت و ایستادگی کنند و یقین داشته باشند که پیروزی در دسترس و ممکن است.
کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" با پیوستن زندان سپیدار اهواز و رامهرمز به ۳۰ زندان مختلف گسترش یافتهاست و اعضای کارزار در هفته پنجاهم در زندانهای زیر در اعتصاب غذا خواهند بود:
⚪️ زندان اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)
زندان قزلحصار (واحد ۲ و ۴)
زندان مرکزی کرج
زندان تهران بزرگ
زندان خورین ورامین
زندان اراک
زندان خرمآباد
زندان اسدآباد اصفهان
زندان دستگرد اصفهان
زندان شیبان اهواز
زندان نظام شیراز
زندان بم
زندان کهنوج
زندان طبس
زندان مشهد
زندان قائمشهر
زندان رشت (بند مردان و زنان)
زندان رودسر
زندان اردبیل
زندان تبریز
زندان ارومیه
زندان سلماس
زندان خوی
زندان نقده
زندان سقز
زندان بانه
زندان مریوان
زندان کامیاران
زندان سپیدار اهواز
زندان رامهرمز
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
هفته پنجاهم – سهشنبه ۱۸ دی ۱۴۰۳
#قیام_علیه_اعدام
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
«پیوستن زندان سپیدار اهواز و زندان رامهرمز در پنجاهمین هفته»
به سنت دیرینه در همه جای دنیا حتی در زمان جنگها و درگیریهای دو ملت و یا دو کشور، میان حکومتها در روزهای عید و مناسبتهای خاص، آتشبس صورت میگرفت و یا حاکمان اسیران و زندانیان را آزاد میکردند.
اما اکنون در ایرانِ تحت حاکمیت مستبدان دینی، گویی در یک جهان موازی دیگر هستیم و تمام سنتها و ارزشها پایمال و ضد ارزشها ارزش شدهاند.
به طوری که این حکومت تنها در روز ۱۲ دی ماه، همزمان با سال نو میلادی، ۲۱ تن از شهروندان این سرزمین را به دار آویخت و از ابتدای دیماه تاکنون نیز بیش از ۸۰ تن اعدام شدهاند. اعدام ۱۰۰۰ تن در سال میلادی ۲۰۲۴ رکورد دیگری از جنایات این حکومت است.
این در حالی است که بسیاری از دولتهای دیگر در جهان در حال توقف و لغو اعدام در کشور خود هستند و تاکنون ۱۲۸ کشور این حکم قرون وسطایی را لغو کردهاند؛ در این راستا نیز چند روز پیش کشور زیمبابوه به عنوان هدیه سال نو حکم اعدام را به طور کامل لغو کرد. اما در ایران اشغالشده هر روز شاهد افزایش اعدام و سرکوب و شکنجه هستیم.
مردم آزاده و مقاوم ایران برای دفاع از ارزشها و آزادیهای خود ثابت کردهاند که هرگز مرعوب نخواهند شد و با وجود از دست دادن جان خود هم که شده از حقوق انسانی و خواستههای بهحق خود دفاع خواهند کرد و اکنون نیز که حکومت برای ایجاد رعب و وحشت در جامعه و پیشگیری از خیزشهای مردم، سرکوب و اعدام میکند، در مقابل کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" رو به گسترش است. بهطوری که در چند روز گذشته تعدادی از زندانیان در زندانهای #سپیدار_اهواز و #رامهرمز اعلام کردند در اعتراض به حکم اعدام به این کارزار میپیوندند و در اعتصاب غذا خواهند بود.
⚪️ اعضای کارزار سهشنبههای نه به اعدام در حالی روز سه شنبه، ۱۸ دی ۱۴۰۳ در اعتصاب غذا هستند که همزمان با سالگرد شلیک جنایتکارانه به #هواپیمای_اوکراینی است. خوشبختانه امروز ما شاهد اتحاد و همبستگی تمام دادخواهان با خانواده جانباختگان این فاجعه هستیم. این اتحاد و همبستگی بسیار با ارزش است و باید به اتحاد با خانواده اعدام شدگان، از جمله زندانیان جرایم اجتماعی و عمومی منجر گردد.
⚪️ ما ضمن تسلیت به خانواده تمام جانباختگان راه آزادی و برابری، یاد و خاطره جانباختگان سقوط هواپیمای اوکراینی را گرامی میداریم و تأکید میکنیم دادخواهان و قربانیان جنایات حکومت، ضروری است با حکم اعدام مخالفت کنند و خواهان حمایت آنان از «کارزار سهشنبههای نه به اعدام» هستیم.
ما ضمن قدردانی از تمامی فعالان داخلی و خارجی در حوزههای مختلف که از کارزار حمایت کردهاند مجدداً از همه مردم عزیز ایران و جهان میخواهیم برای نهادینه شدن خواسته بهحق "نه به اعدام" در جامعه تلاش کرده و مقابل این حکم غیر انسانی مقاومت و ایستادگی کنند و یقین داشته باشند که پیروزی در دسترس و ممکن است.
کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" با پیوستن زندان سپیدار اهواز و رامهرمز به ۳۰ زندان مختلف گسترش یافتهاست و اعضای کارزار در هفته پنجاهم در زندانهای زیر در اعتصاب غذا خواهند بود:
⚪️ زندان اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)
زندان قزلحصار (واحد ۲ و ۴)
زندان مرکزی کرج
زندان تهران بزرگ
زندان خورین ورامین
زندان اراک
زندان خرمآباد
زندان اسدآباد اصفهان
زندان دستگرد اصفهان
زندان شیبان اهواز
زندان نظام شیراز
زندان بم
زندان کهنوج
زندان طبس
زندان مشهد
زندان قائمشهر
زندان رشت (بند مردان و زنان)
زندان رودسر
زندان اردبیل
زندان تبریز
زندان ارومیه
زندان سلماس
زندان خوی
زندان نقده
زندان سقز
زندان بانه
زندان مریوان
زندان کامیاران
زندان سپیدار اهواز
زندان رامهرمز
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
هفته پنجاهم – سهشنبه ۱۸ دی ۱۴۰۳
#قیام_علیه_اعدام
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 نامه زینب جلالیان، از پشت دیوارهای زندان به تمامی آزادیخواهان
از متن: «من زینب جلالیان، یک زن آزادیخواه سیاسی هستم که بهخاطر افکارم در زندان بهسر میبرم. افکار من الهام گرفته از پارادایم فکری رهبرم عبدالله اوجالان هستند که ایشان نیز ۲۶ سال است بهخاطر افکار و آزادیخواهیشان در اسارتی ناانسانی نگه داشته میشود. وظیفهی اصلی و اخلاقی خود میدانم که در کمپینی شرکت کنم که برای آزادی جسمانی رهبرم به راه انداخته شده است. درود میفرستم بر بزرگوارترین آزاده جهان که مشق آزادی به من آموخت و آزادی را برای این اندیشمند و انسان عظیم خواستارم.
در آن هنگام که سرزمین مادری ما خاورمیانه و قلب آن کردستان تبدیل به گورستانی شده بود که مردگانی سر پا ایستاده در آن بسر میبردند، در آن هنگام که دیگر کسی یا نیرویی برای مبارزه و جنگیدن در برابر دشمنان یارای مقاومت را نداشت، بهویژه در شمال کردستان رژیم فاشیستی ترکیه بیرحمانه وجود کردها را انکار کرده و آنان را کشتار مینمود، تنها کسی که علیه این دولت فاشیستی سر بلند کرد، رهبر عبدالله اوجالان بود...
من زینب جلالیان بهخاطر دفاع از حق و حقوق خود و مردم سرزمینم ۱۷ سال است در سخترین شرایط زندان بهسر میبرم. شرایط زندان را نیک درک میکنم. هر گاه انزوای تحمیلی بر رهبرمان در امرالی را بشکنیم تمام زندانها را نیز در هم خواهیم شکست. به این ترتیب این ما زنان خواهیم بود که پیشاهنگی در هم شکستن نظام زندانها خواهیم شد.
در ایران زنان و تمامی خلق در حال شکل دادن به انقلاب هستند و شعار #ژن_ژیان_ئازادی که فلسفه آزادی ما زنان است را سر میدهند. این شعار اندیشه و فلسفهای است که رهبر عبدالله اوجالان معمار آن است، پس برای صیانت از اندیشه، بر آزادی ایشان اصرار ورزیده و در چارچوب آن شعار برای ایرانی دموکراتیک، از تفکر و انسان آزاد حمایت و حفاظت نماییم.
⚪️ به همین دلیل از تمام زنان و جوانان، بهویژه اندیشمندان، آکادمیسینها، هنرمندان، تشکلات اجتماعی، حقوقدانان، تشکلات زیست محیطی، فمینیستها و خلق کرد و خلقهای آزادیخواه ایران خواستار حمایت از آزادی رهبر عبدالله اوجالان و شرکت در کمپین آزادی جسمانی برای ایشان هستم که در سرتاسر جهان آغاز شده و توسعه یافته است…»
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://shorturl.at/oRGOG
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
از متن: «من زینب جلالیان، یک زن آزادیخواه سیاسی هستم که بهخاطر افکارم در زندان بهسر میبرم. افکار من الهام گرفته از پارادایم فکری رهبرم عبدالله اوجالان هستند که ایشان نیز ۲۶ سال است بهخاطر افکار و آزادیخواهیشان در اسارتی ناانسانی نگه داشته میشود. وظیفهی اصلی و اخلاقی خود میدانم که در کمپینی شرکت کنم که برای آزادی جسمانی رهبرم به راه انداخته شده است. درود میفرستم بر بزرگوارترین آزاده جهان که مشق آزادی به من آموخت و آزادی را برای این اندیشمند و انسان عظیم خواستارم.
در آن هنگام که سرزمین مادری ما خاورمیانه و قلب آن کردستان تبدیل به گورستانی شده بود که مردگانی سر پا ایستاده در آن بسر میبردند، در آن هنگام که دیگر کسی یا نیرویی برای مبارزه و جنگیدن در برابر دشمنان یارای مقاومت را نداشت، بهویژه در شمال کردستان رژیم فاشیستی ترکیه بیرحمانه وجود کردها را انکار کرده و آنان را کشتار مینمود، تنها کسی که علیه این دولت فاشیستی سر بلند کرد، رهبر عبدالله اوجالان بود...
من زینب جلالیان بهخاطر دفاع از حق و حقوق خود و مردم سرزمینم ۱۷ سال است در سخترین شرایط زندان بهسر میبرم. شرایط زندان را نیک درک میکنم. هر گاه انزوای تحمیلی بر رهبرمان در امرالی را بشکنیم تمام زندانها را نیز در هم خواهیم شکست. به این ترتیب این ما زنان خواهیم بود که پیشاهنگی در هم شکستن نظام زندانها خواهیم شد.
در ایران زنان و تمامی خلق در حال شکل دادن به انقلاب هستند و شعار #ژن_ژیان_ئازادی که فلسفه آزادی ما زنان است را سر میدهند. این شعار اندیشه و فلسفهای است که رهبر عبدالله اوجالان معمار آن است، پس برای صیانت از اندیشه، بر آزادی ایشان اصرار ورزیده و در چارچوب آن شعار برای ایرانی دموکراتیک، از تفکر و انسان آزاد حمایت و حفاظت نماییم.
⚪️ به همین دلیل از تمام زنان و جوانان، بهویژه اندیشمندان، آکادمیسینها، هنرمندان، تشکلات اجتماعی، حقوقدانان، تشکلات زیست محیطی، فمینیستها و خلق کرد و خلقهای آزادیخواه ایران خواستار حمایت از آزادی رهبر عبدالله اوجالان و شرکت در کمپین آزادی جسمانی برای ایشان هستم که در سرتاسر جهان آغاز شده و توسعه یافته است…»
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://shorturl.at/oRGOG
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
Telegraph
نامه زینب جلالیان؛ از پشت دیوارهای زندان به تمامی آزادیخواهان
bidarzani من زینب جلالیان، یک زن آزادیخواه سیاسی هستم که بهخاطر افکارم در زندان بهسر میبرم. افکار من الهام گرفته از پارادایم فکری رهبرم عبدالله اوجالان هستند که ایشان نیز ۲۶ سال است بخاطر افکار و آزادیخواهیشان در اسارتی ناانسانی نگه داشته میشود. وظیفهی…
بيدارزنى
Photo
🟣 حکم اعدام پخشان عزیزی در دیوان عالی کشور تایید شد
امیر رئیسیان، وکیل پخشان عزیزی با اعلام خبر تأیید حکم اعدام موکلش در دیوان عالی کشور، نوشته است: «به دنبال حکم اعدام صادره در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران در مورد پخشان عزیزی، ما تقاضای فرجامخواهی مطرح کردیم. تقاضای فرجام خواهی در شعبه ۳۹ دیوان عالی کشور مورد رسیدگی قرار گرفت و متأسفانه بدون توجه به ایرادات متعدد پرونده، فرجامخواهی رد و حکم اعدام تأیید شد».
امیر رئیسیان در ادامه عدم پاسخگویی دیوان به ایرادات پرونده نوشت: «به هیچ کدام از ایراداتی که در رابطه با پرونده پخشان عزیزی مطرح شده بود، از سوی دیوان عالی کشور پاسخی داده نشده و به ایرادات این پرونده من جمله ایرادات شکلی و ماهوی بیتوجهی شده است. به نقایص در تحقیقات بیتوجهی شده، به مدارک و مستنداتی که نشان میداد پرونده پخشان عزیزی مستعد صدور حکم اعدام نیست و فعالیت ایشان در شمال سوریه در اردوگاه آوارگان شنگال و سایر اردوگاههای آوارگان جنگ داعش فعالیت مسالمتآمیزی بوده که اساسا سویه سیاسی نداشته و حول محور امدادرسانی به تهاجمات داعش بوده است، هیچ توجهی نشده است. چنین حکمی اساسا در تعارض رویه قضائی کشور، احکام پیشین صادر شده حتی در همین شعبه دیوان عالی کشور و در تعارض با سیاست قضائی کشور در رابطه با مجازاتهای سالب حیات است. بر اساس موازین دادرسی منصفانه کمترین انتظار ما این بود که در روند تحقیقات صورت گرفته برای بررسی این پرونده لااقل از اداره اطلاعات شهرستان مهاباد یا اداره اطلاعات استانهای مرزی که مطلع هستند که ایشان در هیچ فعالیت مجرمانه نظامی مشارکت نداشته، تحقیقات صورت بگیرد.
انتصاب پخشان عزیزی به فعل مجرمانهای مثل عضویت در یک گروه باغی نه تنها هیچ محمل حقوقی و قانونی در پرونده نداشت بلکه حتی به فرض اینکه ایشان جز گروه باغی هم میبود، از آنجایی که بدون سلاح دستگیر شده و هیچوقت پیش از دستگیری هم از سلاح استفاده نکرده و حتی مواقعی هم که در منطقه کرد نشین سوریه حضور داشته، در خطر حمله نیروهای داعشی بوده و هیچگونه تنش و تقابلی با نیروهای ایرانی نه در سوریه و نه در عراق و نه در ایران نداشته، نشان میدهد که این حکم در تعارض با آن چیزی است که در سیاست قضائی کشور گفته میشود».
⚪️ برای لغو احکام اعدام (برای هر پرونده و جرائمی)، به کارزاری همگانی و حضور فعالانهی تمامی فعالان سیاسی و مدنی با محوریت ایستادن علیه کلیت این ساختار سرکوبگر و ارتجاعی نیاز است. جمهوری اسلامی تا واپسین روز حکمرانی خود، سربهدار میکند و توحش میآفریند. پایان و مقابله با ساختاری چنین متکی بر فقر، تبعیض، فساد و سرکوب، جز با اتحاد و ایمان به حق تعیین سرنوشت، محقق نخواهد شد.
⚪️ جان #پخشان_عزیزی و #وریشه_مرادی در خطر جدی اعدام است. به فریاد رسیم.
#قیام_علیه_اعدام
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
امیر رئیسیان، وکیل پخشان عزیزی با اعلام خبر تأیید حکم اعدام موکلش در دیوان عالی کشور، نوشته است: «به دنبال حکم اعدام صادره در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران در مورد پخشان عزیزی، ما تقاضای فرجامخواهی مطرح کردیم. تقاضای فرجام خواهی در شعبه ۳۹ دیوان عالی کشور مورد رسیدگی قرار گرفت و متأسفانه بدون توجه به ایرادات متعدد پرونده، فرجامخواهی رد و حکم اعدام تأیید شد».
امیر رئیسیان در ادامه عدم پاسخگویی دیوان به ایرادات پرونده نوشت: «به هیچ کدام از ایراداتی که در رابطه با پرونده پخشان عزیزی مطرح شده بود، از سوی دیوان عالی کشور پاسخی داده نشده و به ایرادات این پرونده من جمله ایرادات شکلی و ماهوی بیتوجهی شده است. به نقایص در تحقیقات بیتوجهی شده، به مدارک و مستنداتی که نشان میداد پرونده پخشان عزیزی مستعد صدور حکم اعدام نیست و فعالیت ایشان در شمال سوریه در اردوگاه آوارگان شنگال و سایر اردوگاههای آوارگان جنگ داعش فعالیت مسالمتآمیزی بوده که اساسا سویه سیاسی نداشته و حول محور امدادرسانی به تهاجمات داعش بوده است، هیچ توجهی نشده است. چنین حکمی اساسا در تعارض رویه قضائی کشور، احکام پیشین صادر شده حتی در همین شعبه دیوان عالی کشور و در تعارض با سیاست قضائی کشور در رابطه با مجازاتهای سالب حیات است. بر اساس موازین دادرسی منصفانه کمترین انتظار ما این بود که در روند تحقیقات صورت گرفته برای بررسی این پرونده لااقل از اداره اطلاعات شهرستان مهاباد یا اداره اطلاعات استانهای مرزی که مطلع هستند که ایشان در هیچ فعالیت مجرمانه نظامی مشارکت نداشته، تحقیقات صورت بگیرد.
انتصاب پخشان عزیزی به فعل مجرمانهای مثل عضویت در یک گروه باغی نه تنها هیچ محمل حقوقی و قانونی در پرونده نداشت بلکه حتی به فرض اینکه ایشان جز گروه باغی هم میبود، از آنجایی که بدون سلاح دستگیر شده و هیچوقت پیش از دستگیری هم از سلاح استفاده نکرده و حتی مواقعی هم که در منطقه کرد نشین سوریه حضور داشته، در خطر حمله نیروهای داعشی بوده و هیچگونه تنش و تقابلی با نیروهای ایرانی نه در سوریه و نه در عراق و نه در ایران نداشته، نشان میدهد که این حکم در تعارض با آن چیزی است که در سیاست قضائی کشور گفته میشود».
⚪️ برای لغو احکام اعدام (برای هر پرونده و جرائمی)، به کارزاری همگانی و حضور فعالانهی تمامی فعالان سیاسی و مدنی با محوریت ایستادن علیه کلیت این ساختار سرکوبگر و ارتجاعی نیاز است. جمهوری اسلامی تا واپسین روز حکمرانی خود، سربهدار میکند و توحش میآفریند. پایان و مقابله با ساختاری چنین متکی بر فقر، تبعیض، فساد و سرکوب، جز با اتحاد و ایمان به حق تعیین سرنوشت، محقق نخواهد شد.
⚪️ جان #پخشان_عزیزی و #وریشه_مرادی در خطر جدی اعدام است. به فریاد رسیم.
#قیام_علیه_اعدام
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani