📝توضيح حالت #خلسه
ج) مراتب خلسه طبیعی
1. سکر (مستی عرفانی): سکر یا مستی عرفانی حاصل دیدار با یار عرفانی (پیر یا امام) است. سالک با دیدار معشوق معنوی در بیداری یا خواب، چنان مست می شود که گمان می کند به کمال حقیقت رسیده است، در حالی که این آغاز راه است. از این مستی می توان تعبیر به ایمان عرفانی نمود؛ زیرا این نوع مستی در مقایسه با مرتبه اتحاد با حق، همتای ایمان دینی محسوب می شود. امیر سید علی همدانی در باب سکر می گوید: "سکر عبارت است از ورود واردی مدهش که به صولت استیلاء مانع حس گردد از ادراک محسوس و ذاهل نفس شود از تمیز میان مطلوب و مهروب".
یعنی: #سکر در اثر وارد شدن وارده ای پر عظمت در قلب انسان ایجاد می شود و در اثر غلبه شدید این حالت قوای حسی دچار خلسه و نوعی سستی و غفلت از محسوسات اطراف خود می شوند و نفس و ذهن نیز دچار حالتی شبیه به فراموشی نسبت به افکار بیرونی می گردد به طوری که مواجهه با امور خوش آیند و ترس آور تفاوتی به حال فرد ندارد.
ایشان سکر را به دو نوع سکر صوری و
سکر معنوی تقسیم می کنند که مراد از سکر در این جا #سکر_معنوی است.
2. #تفکر (مراقبه کبری): خواجه عبدالله انصاری تفکر را به عنوان میدان بیست و نهم از میادین صدگانه سلوک الی الله معرفی می کند که حاصل استقامت سالک است. تفکر در مرتبه دل، #توحید است و در مرتبه نفس، #تجرید.در فرهنگ هند فرو رفتن در بحر تفکر را «سمادی» یا «مدیتیشن» می نامند.
3. #ذکر:
ذکر حالتی است که ثمره تفکر است. فرق میان تذکر و تفکر آن است که تفکر جُستن است و تذکر یافتن.
4. #بسط:
بسط حاصل مرتبه #غنا است. بسط گشایش دل، و گشایش وقت و #همت سالک است از سوی خداوند.
5. #انبساط: حاصل مقام بسط است. انبساط نزدیکی جستن و دیدار خواستن است.
6. #سماع: حاصل انبساط است. این سماع ارتباطی به رقص ندارد، بلکه حالتی درونی است که ممکن است در بیرون هم نمود پیدا کند.
به گفته عرفا سماع بیدار کردن [روح] است از خواب، و جنبانیدن است از آرام، و آب دادن است کِشته را.در عرفان اسلامی گاهی از حالت خلسه تعبیر به سماع شده است.
به عبارت دقیق تر، سماع نوعی خلسه طبیعی است. سماع در واقع عبادت طبیعی #اولیاء و #عارفان واصل است. به اعتقاد #شیخ_عبدالقادر_گیلانی، سماع اولا باید سرّی و پنهانی، بعد با قلب، جوارح و اعضا باشد.از نظر او تکیه بر ظاهر عبادات مصطلح و غفلت از باطن آنها که همان مستی و معراج روحانی است، شرک است.
به عقیده #شمس_تبریزی که بیشترین تأکید را بر سماع داشته است، سماع #معراج روح و عبادتی برتر است. وی آوای چنگ را «نغمه الاهی» و سماع
#قرآن پارسی و عامل «تجلی و رؤیت حق»
میداند".
از نظر #شمس، سماع برای اهل حال، همچون «فریضه» و واجب و حیات بخش است.به عقیده او، #سماع «اکسیری» است که فقط در اثر آن میتوان برخی مراحل عالی سلوک و عرفان را طی کرد.
7. #وجد: وجد حاصل میدان اطلاع؛ وجد آتشی است افروخته میان سنگ اختیار و آهن نیاز، و بر سه وجه است: #وجد_نفس، #وجد_دل،
#وجد_جان.
امیر سید علی همدانی در باب وجد می گوید: "وجد عبارت است از واردی غیبی که بواطن طالبان را به امید حصول آثار بروق عنایت و خوفِ فوت آن، به لذت سرور یا حزن متأثر می گرداند".
8. #مکاشفه (دیدار):
حاصل میدان نَفَس است. مکاشفه دیدار دل است با حق تعالی. علامت مکاشفه سه چیز است: استغراق دل از ذکر، امتلاء سرّ از نظر و استبصار ضمیر از تحقیق.
9. #سرور: سرور حاصل #مکاشفه است.
پايان
✨✨✨✨✨✨
رهروان حقیقت
@rahrovanehaghighat
ج) مراتب خلسه طبیعی
1. سکر (مستی عرفانی): سکر یا مستی عرفانی حاصل دیدار با یار عرفانی (پیر یا امام) است. سالک با دیدار معشوق معنوی در بیداری یا خواب، چنان مست می شود که گمان می کند به کمال حقیقت رسیده است، در حالی که این آغاز راه است. از این مستی می توان تعبیر به ایمان عرفانی نمود؛ زیرا این نوع مستی در مقایسه با مرتبه اتحاد با حق، همتای ایمان دینی محسوب می شود. امیر سید علی همدانی در باب سکر می گوید: "سکر عبارت است از ورود واردی مدهش که به صولت استیلاء مانع حس گردد از ادراک محسوس و ذاهل نفس شود از تمیز میان مطلوب و مهروب".
یعنی: #سکر در اثر وارد شدن وارده ای پر عظمت در قلب انسان ایجاد می شود و در اثر غلبه شدید این حالت قوای حسی دچار خلسه و نوعی سستی و غفلت از محسوسات اطراف خود می شوند و نفس و ذهن نیز دچار حالتی شبیه به فراموشی نسبت به افکار بیرونی می گردد به طوری که مواجهه با امور خوش آیند و ترس آور تفاوتی به حال فرد ندارد.
ایشان سکر را به دو نوع سکر صوری و
سکر معنوی تقسیم می کنند که مراد از سکر در این جا #سکر_معنوی است.
2. #تفکر (مراقبه کبری): خواجه عبدالله انصاری تفکر را به عنوان میدان بیست و نهم از میادین صدگانه سلوک الی الله معرفی می کند که حاصل استقامت سالک است. تفکر در مرتبه دل، #توحید است و در مرتبه نفس، #تجرید.در فرهنگ هند فرو رفتن در بحر تفکر را «سمادی» یا «مدیتیشن» می نامند.
3. #ذکر:
ذکر حالتی است که ثمره تفکر است. فرق میان تذکر و تفکر آن است که تفکر جُستن است و تذکر یافتن.
4. #بسط:
بسط حاصل مرتبه #غنا است. بسط گشایش دل، و گشایش وقت و #همت سالک است از سوی خداوند.
5. #انبساط: حاصل مقام بسط است. انبساط نزدیکی جستن و دیدار خواستن است.
6. #سماع: حاصل انبساط است. این سماع ارتباطی به رقص ندارد، بلکه حالتی درونی است که ممکن است در بیرون هم نمود پیدا کند.
به گفته عرفا سماع بیدار کردن [روح] است از خواب، و جنبانیدن است از آرام، و آب دادن است کِشته را.در عرفان اسلامی گاهی از حالت خلسه تعبیر به سماع شده است.
به عبارت دقیق تر، سماع نوعی خلسه طبیعی است. سماع در واقع عبادت طبیعی #اولیاء و #عارفان واصل است. به اعتقاد #شیخ_عبدالقادر_گیلانی، سماع اولا باید سرّی و پنهانی، بعد با قلب، جوارح و اعضا باشد.از نظر او تکیه بر ظاهر عبادات مصطلح و غفلت از باطن آنها که همان مستی و معراج روحانی است، شرک است.
به عقیده #شمس_تبریزی که بیشترین تأکید را بر سماع داشته است، سماع #معراج روح و عبادتی برتر است. وی آوای چنگ را «نغمه الاهی» و سماع
#قرآن پارسی و عامل «تجلی و رؤیت حق»
میداند".
از نظر #شمس، سماع برای اهل حال، همچون «فریضه» و واجب و حیات بخش است.به عقیده او، #سماع «اکسیری» است که فقط در اثر آن میتوان برخی مراحل عالی سلوک و عرفان را طی کرد.
7. #وجد: وجد حاصل میدان اطلاع؛ وجد آتشی است افروخته میان سنگ اختیار و آهن نیاز، و بر سه وجه است: #وجد_نفس، #وجد_دل،
#وجد_جان.
امیر سید علی همدانی در باب وجد می گوید: "وجد عبارت است از واردی غیبی که بواطن طالبان را به امید حصول آثار بروق عنایت و خوفِ فوت آن، به لذت سرور یا حزن متأثر می گرداند".
8. #مکاشفه (دیدار):
حاصل میدان نَفَس است. مکاشفه دیدار دل است با حق تعالی. علامت مکاشفه سه چیز است: استغراق دل از ذکر، امتلاء سرّ از نظر و استبصار ضمیر از تحقیق.
9. #سرور: سرور حاصل #مکاشفه است.
پايان
✨✨✨✨✨✨
رهروان حقیقت
@rahrovanehaghighat
#اصطلاحات عرفانى را بايد در جاى خود، معنى كرد تا موجب اشتباه نشود.
بعنوان مثال: #فقر يكى از منازل والاى سير و #سلوك است كه #عارفان، آن را مى ستايند. معنى اين فقر، با فقر سياه #اقتصادى و معيشتى بكلى فرق دارد .
فقرى كه برخاسته از روابط ستمبارِ اجتماعى است ، اجازه نمى دهد كه آدمى از حد غرايزِ ابتدايى خود فراتر رود و به #معنويت برسد.
ازكسى كه در غم #نان_شب است، #ايمان و #اخلاق طلب كردن ، طنزی بيش نيست ! براى چنين فردى چه فرقى مى كند كه مَعاد ، جسمانى باشد يا روحانى ؟!
براى او مناقشهء فلاسفه و حكما نيز معنايى ندارد كه آيا #اصالت با وجود است يا با ماهيت؟!
چون به چشم خود مى بيند كه در دنياى #مادى امروز، اصالت نه با وجود است و نه با ماهيت، بلكه اصالت فقط با ارقام حساب هاى بانكى است.
علی (ع) در بابِ فقر و تنگدستى ، در حكمت ٣١١ نهج البلاغه به فرزند خود محمدبن حَنَفيه مى فرمايد : اى فرزندم! من بر تو از فقر بيمناكم ، از شرّ فقر به خدا پناه ببر، زيرا فقر به دين تو نقصان در مى آورد و عقل تو را پريشان مى كند و مردم را از تو مى رَماند" .
فقر عارفانه #رهايى روح است از هر آن چيزى كه او را به بند مى كشد.
#مولانا به ياران خود مى فرمود اگر به كارى مشغول نباشيد و #معاش خود را فراهم نكنيد، ارزشى نخواهيد داشت
. پس فقرِ عارفانه ، نداشتن مال و #ثروت نيست ، بلكه اسير نشدن در ظواهر دنياست. عارفانى بوده اند داراى مال همچون شاه نعمة الله و خواجه نظام الدين اولياء که ثروت خود را در راه #خدمت به #مردم بكار مى بستند
صوفى و #عارف ، كسى است كه نسبت به هيچ چيز احساس #مالكيت نكند، حتى نسبت به وجود #خويش . چون احساس مالكانه به هر چيز، ارباب او مى شود.
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
رهروان حقیقت
@rahrovanehaghighat
بعنوان مثال: #فقر يكى از منازل والاى سير و #سلوك است كه #عارفان، آن را مى ستايند. معنى اين فقر، با فقر سياه #اقتصادى و معيشتى بكلى فرق دارد .
فقرى كه برخاسته از روابط ستمبارِ اجتماعى است ، اجازه نمى دهد كه آدمى از حد غرايزِ ابتدايى خود فراتر رود و به #معنويت برسد.
ازكسى كه در غم #نان_شب است، #ايمان و #اخلاق طلب كردن ، طنزی بيش نيست ! براى چنين فردى چه فرقى مى كند كه مَعاد ، جسمانى باشد يا روحانى ؟!
براى او مناقشهء فلاسفه و حكما نيز معنايى ندارد كه آيا #اصالت با وجود است يا با ماهيت؟!
چون به چشم خود مى بيند كه در دنياى #مادى امروز، اصالت نه با وجود است و نه با ماهيت، بلكه اصالت فقط با ارقام حساب هاى بانكى است.
علی (ع) در بابِ فقر و تنگدستى ، در حكمت ٣١١ نهج البلاغه به فرزند خود محمدبن حَنَفيه مى فرمايد : اى فرزندم! من بر تو از فقر بيمناكم ، از شرّ فقر به خدا پناه ببر، زيرا فقر به دين تو نقصان در مى آورد و عقل تو را پريشان مى كند و مردم را از تو مى رَماند" .
فقر عارفانه #رهايى روح است از هر آن چيزى كه او را به بند مى كشد.
#مولانا به ياران خود مى فرمود اگر به كارى مشغول نباشيد و #معاش خود را فراهم نكنيد، ارزشى نخواهيد داشت
. پس فقرِ عارفانه ، نداشتن مال و #ثروت نيست ، بلكه اسير نشدن در ظواهر دنياست. عارفانى بوده اند داراى مال همچون شاه نعمة الله و خواجه نظام الدين اولياء که ثروت خود را در راه #خدمت به #مردم بكار مى بستند
صوفى و #عارف ، كسى است كه نسبت به هيچ چيز احساس #مالكيت نكند، حتى نسبت به وجود #خويش . چون احساس مالكانه به هر چيز، ارباب او مى شود.
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
رهروان حقیقت
@rahrovanehaghighat