گفتگوی زنده با دکتر مجید تفرشی
خلیج فارس و کنشهای فراموش شده جهانی
جمعه ۱۹ اردیبهشت ماه ساعت ۲۱:۳۰
@tarikhandishmag
خلیج فارس و کنشهای فراموش شده جهانی
جمعه ۱۹ اردیبهشت ماه ساعت ۲۱:۳۰
@tarikhandishmag
Forwarded from مردمنامه (تاریخ مردم)
#تاریخ_کرونا
#تاریخ_بیماری_های_همه_گیر
📍کارکرد تاریخ در پیشگیری از کرونا
@mardomnameh
📝 علم تاریخ، ورای از مفهوم انتزاعی آن، که به بررسی رویدادهای گذشته در بستر زمانی و مکانی خاص میپردازد، گاهی گستره فراتری را دربرمیگیرد و کاربردی فراگیر دارد و میتواند در برخی شرایط خاص، یاریرسان بشر باشد.
◽️یکی از جلوههای مهم این کاربرد که امروزه در برخورد با بیماری همهگیر کووید ۱۹ بازتاب یافته است، بهکارگیری این علم در کنترل و پیشگیری این بیماری است. با وجود پیشرفتهایی که علم مدرن امروز در زمینههای مختلف داشته و همواره بهدنبال راهی برای آسانزیستی انسانها و فراهم کردن شرایط مطلوب زندگی بوده است، تاکنون نتوانسته است راه درمانی برای این بیماری مهلک کشف کند؛ درنتیجه، بهترین شیوه برای کنترل این بیماری، بازگشت به گذشته و استفاده از تجربیات گذشتگان در شرایط مشابه این بیماری نظیر وبا، طاعون و غیره بوده است.
◽️با نگاهی به سفرنامههای عصر قاجار و روشهایی که در برخورد با بیماریهای مهلک در این دوره دیده میشود، و نیز کاربرد این روشها در پیشگیری و کنترل بیماری مدرن یا کووید۱۹، میتوان تاریخ را علمی پویا، غیرانتزاعی و ناایستا دانست که تنها منحصر به گذشته و پدیدهای خاص نمیباشد، بلکه بهعنوان بستر یا ظرفی برای آینده، دارای ظرفیتهاییست که در کنترل شرایط خاص میتوان از آن بهره گرفت. با این نگرش، تاریخ نهتنها در بستر گذشته پایان نمیپذیرد، بلکه همچنان جریان مییابد و با گذر زمان، فرصت تکرار شدن پیدا میکند و بار دیگر بشر را به تأکید بر اهمیت این علم وامیدارد. حال پرسشی که مطرح میشود، این است که؛ با وجود همه پیشرفتهای علمی که امروزه بشر در جستوجوی رسیدن به معنا، بهویژه در حوزه درمان و پزشکی، به آن دست یافته است، چرا هنوز نتوانسته است راهکاری برای درمان بیماریهای مهلک پیدا کند؟ آیا با توجه به آموزههای تاریخی، گذشتگان از آگاهی بیشتری در برخورد با این نوع بیماریها بهرهمند بودهاند و یا علم پزشکی پیشرفت چندانی نداشته است؟ این پرسش ضمن آنکه ناتوانی علم مدرن را در برخورد با بیماریهای مهلک نشان میدهد، میتواند اهمیت کاربردی مطالعات تاریخی را عرصههای گوناگون نشان دهد و این باور را تقویت کند که علم تاریخ نهتنها منوط به گذشته نیست، بلکه متغیرهای این علم میتواند در بستری رشدیافته و پیشرفتهتر از گذشته بازتاب یابد و دادههای آن ابزاری راهگشا برای بشر در کنترل شرایط نامطلوب باشد.
✍🏻 فرشته رحمانینژاد - دانشآموخته کارشناسی ارشد ایرانشناسی - دانشگاه گیلان
@mardomnameh
#تاریخ_بیماری_های_همه_گیر
📍کارکرد تاریخ در پیشگیری از کرونا
@mardomnameh
📝 علم تاریخ، ورای از مفهوم انتزاعی آن، که به بررسی رویدادهای گذشته در بستر زمانی و مکانی خاص میپردازد، گاهی گستره فراتری را دربرمیگیرد و کاربردی فراگیر دارد و میتواند در برخی شرایط خاص، یاریرسان بشر باشد.
◽️یکی از جلوههای مهم این کاربرد که امروزه در برخورد با بیماری همهگیر کووید ۱۹ بازتاب یافته است، بهکارگیری این علم در کنترل و پیشگیری این بیماری است. با وجود پیشرفتهایی که علم مدرن امروز در زمینههای مختلف داشته و همواره بهدنبال راهی برای آسانزیستی انسانها و فراهم کردن شرایط مطلوب زندگی بوده است، تاکنون نتوانسته است راه درمانی برای این بیماری مهلک کشف کند؛ درنتیجه، بهترین شیوه برای کنترل این بیماری، بازگشت به گذشته و استفاده از تجربیات گذشتگان در شرایط مشابه این بیماری نظیر وبا، طاعون و غیره بوده است.
◽️با نگاهی به سفرنامههای عصر قاجار و روشهایی که در برخورد با بیماریهای مهلک در این دوره دیده میشود، و نیز کاربرد این روشها در پیشگیری و کنترل بیماری مدرن یا کووید۱۹، میتوان تاریخ را علمی پویا، غیرانتزاعی و ناایستا دانست که تنها منحصر به گذشته و پدیدهای خاص نمیباشد، بلکه بهعنوان بستر یا ظرفی برای آینده، دارای ظرفیتهاییست که در کنترل شرایط خاص میتوان از آن بهره گرفت. با این نگرش، تاریخ نهتنها در بستر گذشته پایان نمیپذیرد، بلکه همچنان جریان مییابد و با گذر زمان، فرصت تکرار شدن پیدا میکند و بار دیگر بشر را به تأکید بر اهمیت این علم وامیدارد. حال پرسشی که مطرح میشود، این است که؛ با وجود همه پیشرفتهای علمی که امروزه بشر در جستوجوی رسیدن به معنا، بهویژه در حوزه درمان و پزشکی، به آن دست یافته است، چرا هنوز نتوانسته است راهکاری برای درمان بیماریهای مهلک پیدا کند؟ آیا با توجه به آموزههای تاریخی، گذشتگان از آگاهی بیشتری در برخورد با این نوع بیماریها بهرهمند بودهاند و یا علم پزشکی پیشرفت چندانی نداشته است؟ این پرسش ضمن آنکه ناتوانی علم مدرن را در برخورد با بیماریهای مهلک نشان میدهد، میتواند اهمیت کاربردی مطالعات تاریخی را عرصههای گوناگون نشان دهد و این باور را تقویت کند که علم تاریخ نهتنها منوط به گذشته نیست، بلکه متغیرهای این علم میتواند در بستری رشدیافته و پیشرفتهتر از گذشته بازتاب یابد و دادههای آن ابزاری راهگشا برای بشر در کنترل شرایط نامطلوب باشد.
✍🏻 فرشته رحمانینژاد - دانشآموخته کارشناسی ارشد ایرانشناسی - دانشگاه گیلان
@mardomnameh
📌دلایل حذف و کوتاه شدن فرمانروایی اشکانیان در تاریخ ملی ایران
✍اسماعیل پهلوان- دانش آموخته کارشناسی ارشد تاریخ ایران باستان
@tarikhandishmag
در تاریخ ملی ایرانیان دوره حکومت 480 ساله اشکانیان (در منابع پهلوی و اسلامی ) به حدود 226 سال تقلیل یافته است . اگر دوره 74 ساله سلوکیان را بر ایران که از این تاریخ ها حذف شده به مدت فرمانروایی اشکانیان بیفزایم به عدد 554سال می رسیم . مسعو.دی در التبیه الاشراف دلیل حذف را چنین میداند .
1- بنا به پیشگویی زرتشت 1000 سال پس از او دین و دولت ایرانیان بر می افتد و از آنجایی که بنا بر اعتقاد ایرانیان فاصله زرتشت تا اسکندر قریب به 300 سال است و اردشیر بابکان در پانصدو اندی سال بعد (مجموع دوره اشکانی و سلوکی ) به قدرت می رسد .از این دوره هزارساله پیش از 200 سال باقی مانده بود .اردشیر از بیم اینکه این پیشگویی و زوال دولت ایرانیان ، پارسیان را ناامید سازد و آنان را از یاری به سلطنت او باز دارد برآن شد تا از پانصد و اندی سال فاصله بین خود و اسکندر نیمی را بکاهد . پس به تاریخ سازی پرداختند ودر میان مردم شایعه کردند که ظهور اردشیر و کشتن اردوان 260 سال پس از اسکندر واقع شده است و مدت سلطنت ملوک الطوایف بیش از ان نبوده است .این امر سبب شد تا تعمداً در خداینامک های دوره ساسانی نیز اشکانیان ذکر قابل توجهی به عمل نیامد و اخبار این سلسله به فراموشی سپرده شود .
2- احسان یار شاطر معتقد است این عدد226 سال یعنی مدت حکومت ملوک الطوایف و به واسطه یک محاسبه نادرست به سادگی وارد مدت پادشاهی ساسانیان شده است و دلیل آن این بوده است که در دوره اشکانی و ابتدای دوره ساسانی تقویم سلوکی رواج داشته است و اردشیر بر اساس تاریخ سلوکی سال 538 به قدرت میرسد .اما ساسانیان خاستگاه این تقویم را فراموش کرده بودند و آن را تاریخ بومی و محلی ایران به شمار می آوردند .به دلیل آنان طرح هزاره زرتشتی را به تقویم پیوند زدند .آنان شروع این تقویم را که در اصل سال 312 پیش از میلاد و دوره سلوکی شروع شده بود و به اشتباه با آمدن زرتشت در هزاره نهم پیوند دادند .بنابر این محاسبه نخستین سال پادشاهی اردشیر برابر با سال 3583 از سال پیدایی جهان در آیین زرتشت بود و از آنجایی که پذیرش آیین زرتشت توسط گشتاسپ مربوط به 258 سال پیش از آمدن اسکندر می دانستند با افزودن 14 سال پادشاهی اسکندر و کم کردن 272 سال ،از نشستن اردشیر بر تخت شاهی رقم 226 سال بدست می آید که آن را مدت زمان فرمانروایی اشکانیان دانسته اند .جلوس اردشیر 538 سالهای از زرتشت تا اسکندر 258 سال ،مدت فرمانروایی اسکندر 14 سال ،سال میان اسکند و اردشیر 272 سال ،مدت حکوکت اشکانیان 266 سال .تمام دلایل ذکر شده سبب شده تا بخش بزرگی از تاریخ اشکانی به عمد یا به اشتباه از تاریخ ایران حذف گردد.
3-مطمئناً دشمنی ساسانیان با اشکانیان نیز نقش مهمی در حذف و فراموشی تاریخ فرمانروایان این سلسله داشت .منابع دوره اسلامی عموماً فهرستی در هم و گیج کننده از 11 فرمانروای اشکانی ذکر می کنند .کاملترین فهرست را حمزه اصفهانی به دست می دهد که شامل نام 15 فرمانرواست و کوتاه ترین فهرست از آن فردوسی است که فقط 9 اسم را ذکر میکند .اگر چه در منابع اسلامی نامهای پاره ای از این شاهان چون اشک ،بلاش،گودز،و اردوان ذکر شده است اما این فهرست ها ،سلسله مراتب و نظم اطلاعاتی که درسایر منابع تاریخی و خصوصاًسکه ها مشاهده میشود را ندارداما بدون تردید بخش زیادی از کردهای شاهان اشکانی در تاریخ روایی و داستانهای پهلوانی نمو پیدا کرد. و سلسله اشکانی را بعد از سلسله کیانی از نظر تعداد دارا بودن ادبیات حماسی و پهلوانی مهم ترین عصر پهلوانی در تاریخ روایی ایران داشت.
منبع:دکتر میرزا محمد حسنی
Forwarded from رسول جعفریان
کرونا پنبه علم و تمدن و دمکراسی را زد!
این روزها باب شده است تا از کرونا و بازار آشفته ایجاد شده، نتایج عجیب و غریبی گرفته شود. هر روز، اظهار نظرهای عجیب و غریب مطرح شده و ابعاد کرونا و تبعات آن مورد بحث قرار می گیرد. این وضع ویژه طیف نخبگان نیست، که در میان مردم هم همین بحث ها هست، و از قضا موضوعات و قضاوتهای ارائه شده جالب است. این که مثلا این ویروس از کجا درآمده و چه کسی ساخته است، و این که تق علم و آن هم پیشرفت هم در آمد، و غرب و دمکراسی هم پوزشان به خاک مالیده شد و .... خیلی حرف های دیگر.
راستش یادم آمد که یک وقتی که ایدز آمد و شمار قابل توجهی از مردم در دنیا، در اروپا و افریقا گرفتار شدند، خطیب وقت نماز جمعه تهران که اتفاقا آدم عاقلی بود، چندین خطبه را به این امر اختصاص داد، و گفت که تمدن غرب رو به زوال است. ایشان طوری صحبت کرد که گویی جنازه اروپا را دراز کرده و به تفصیل از اوضاع خرابی که در اروپا پدید آمد و استفاده از ظرف های یک بار مصرف و خیلی از مسائل دیگر سخن گفت و هزار جور از آن نتیجه گرفت!
حالا هم عده ای با آمدن این ویروس، تمام دنیای جدید را به چالش کشیده و بر این باورند که اعتبار همه چیز از علم و تمدن بشری زیر سوال رفته است. گویی با این مشکل، وضع آنها که به عصر بوق چسبیده اند، استوار شده است.
البته که پدیده کرونا، پیامدهای شگفتی داشته و همه چیز، از جمله ـ بله از جمله ـ بسیاری از باورهای دینی و مذهبی رایج را هم به چالش کشیده است. این راست است و این که در این میان، به نظرم بهتر است متدینین، اعم از مسیحی و یهودی و مسلمان، به فکر اصلاح افکار خود و مردمان و جوانان باشند تا ایمانشان بر باد نرود، و البته اجازه دهند که عالمان و طبیبان و دانشگاهیان از یک طرف، و اقتصاددانان و سیاستمداران هم از طرف دیگر فکر کنند که باید در مقابل این مشکل چه کاری انجام دهند. آنها سختی های زیادی خواهند داشت اما یاد گرفته اند فکر کنند و تلاش کنند و مشکلات را حل کنند.
یکی از پدیده های جالب در این بحثها و اظهار فضل ها، این است که اقتدارگرایان، علاقه مند هستند تا با استفاده از این فرصت و مثلا تجربه چین در کرونا، پنبه دمکراسی و حکومت های مبتنی بر دمکراسی را هم بزنند و پایه های روش های استبدادی را در اذهان مخاطبان استوارتر کنند. این که دیدید چه بر سر فرانسه و ایتالیا و اسپانیا آمد! و همان وقت کره جنوبی و ژاپن و پرتغال را فراموش می کنند و....
راستش استدلالهای اینها، شبیه همان حرفهای عادی کوچه و بازار است، حرفهای خیلی ساده اما پر طمطراق .... که یک شبه، تجربه سیصد ساله بشر را بر باد می دهد. و البته و در ضمن، کینه صد ساله ما را از غرب هم چاره جویی می کند و تسکین می بخشد.
غرب از روزی که تمدن جدیدش را شروع کرده، صدها مصیبت بزرگ و کوچک را پشت سر گذاشته و هر بار دنبال حل مشکلاتش بوده است. بدترین آنها جنگ جهانی اول و دوم بوده که میلیونها آدم را نابود کرده است و باز سر برآورده است. حالا هم غرب تحفه ای نیست که بخواهیم سر آن قسم بخوریم، و بنده موکل آنها نیستم که بخواهم دفاع کنم، اما مهم این است که بدانیم آنها یاد گرفته اند مشکلات را حل کنند، همان طور که مشکل ایدز را حل کردند برای مشکل جدید هم بالاخره فکر می کنند تا راه حلش از عقل خدادادی پیدا شود....
و اما ما، نگران چه هستیم؟ اگر هنری تحت هر نامی سنتی یا مدرن داریم، فکری بکنیم و عرضه کنیم و مشارکتی در این راه برای حل مشکل داشته باشیم. افتخار این است که دانشگاه شهید بهشتی و علوم پزشکی تهران و شریف (با طراحی سامانه های دیجیتالی) یا بیمارستان بقیه الله بتوانند برای بشریت قدمی بردارند. اینها ارزش دارد، اما نه پک و پز فلان سخنران که فکر می کند با این مشکل، غرب و ما فیها همه نابود شده است. (تازه! هرچه بشود، بشود. اصلا به من چه ربطی دارد؟ بنده نگران خودمان هستم که سکوی پرشمان برای آینده چیست و در دنیای علم و تمدن چه سهمی به جز نق زدن داریم و چطور می خواهیم این عقب ماندگی ها را جبران کنیم و افتخاری جاودان برای خودمان بدست آوریم؟
این روزها باب شده است تا از کرونا و بازار آشفته ایجاد شده، نتایج عجیب و غریبی گرفته شود. هر روز، اظهار نظرهای عجیب و غریب مطرح شده و ابعاد کرونا و تبعات آن مورد بحث قرار می گیرد. این وضع ویژه طیف نخبگان نیست، که در میان مردم هم همین بحث ها هست، و از قضا موضوعات و قضاوتهای ارائه شده جالب است. این که مثلا این ویروس از کجا درآمده و چه کسی ساخته است، و این که تق علم و آن هم پیشرفت هم در آمد، و غرب و دمکراسی هم پوزشان به خاک مالیده شد و .... خیلی حرف های دیگر.
راستش یادم آمد که یک وقتی که ایدز آمد و شمار قابل توجهی از مردم در دنیا، در اروپا و افریقا گرفتار شدند، خطیب وقت نماز جمعه تهران که اتفاقا آدم عاقلی بود، چندین خطبه را به این امر اختصاص داد، و گفت که تمدن غرب رو به زوال است. ایشان طوری صحبت کرد که گویی جنازه اروپا را دراز کرده و به تفصیل از اوضاع خرابی که در اروپا پدید آمد و استفاده از ظرف های یک بار مصرف و خیلی از مسائل دیگر سخن گفت و هزار جور از آن نتیجه گرفت!
حالا هم عده ای با آمدن این ویروس، تمام دنیای جدید را به چالش کشیده و بر این باورند که اعتبار همه چیز از علم و تمدن بشری زیر سوال رفته است. گویی با این مشکل، وضع آنها که به عصر بوق چسبیده اند، استوار شده است.
البته که پدیده کرونا، پیامدهای شگفتی داشته و همه چیز، از جمله ـ بله از جمله ـ بسیاری از باورهای دینی و مذهبی رایج را هم به چالش کشیده است. این راست است و این که در این میان، به نظرم بهتر است متدینین، اعم از مسیحی و یهودی و مسلمان، به فکر اصلاح افکار خود و مردمان و جوانان باشند تا ایمانشان بر باد نرود، و البته اجازه دهند که عالمان و طبیبان و دانشگاهیان از یک طرف، و اقتصاددانان و سیاستمداران هم از طرف دیگر فکر کنند که باید در مقابل این مشکل چه کاری انجام دهند. آنها سختی های زیادی خواهند داشت اما یاد گرفته اند فکر کنند و تلاش کنند و مشکلات را حل کنند.
یکی از پدیده های جالب در این بحثها و اظهار فضل ها، این است که اقتدارگرایان، علاقه مند هستند تا با استفاده از این فرصت و مثلا تجربه چین در کرونا، پنبه دمکراسی و حکومت های مبتنی بر دمکراسی را هم بزنند و پایه های روش های استبدادی را در اذهان مخاطبان استوارتر کنند. این که دیدید چه بر سر فرانسه و ایتالیا و اسپانیا آمد! و همان وقت کره جنوبی و ژاپن و پرتغال را فراموش می کنند و....
راستش استدلالهای اینها، شبیه همان حرفهای عادی کوچه و بازار است، حرفهای خیلی ساده اما پر طمطراق .... که یک شبه، تجربه سیصد ساله بشر را بر باد می دهد. و البته و در ضمن، کینه صد ساله ما را از غرب هم چاره جویی می کند و تسکین می بخشد.
غرب از روزی که تمدن جدیدش را شروع کرده، صدها مصیبت بزرگ و کوچک را پشت سر گذاشته و هر بار دنبال حل مشکلاتش بوده است. بدترین آنها جنگ جهانی اول و دوم بوده که میلیونها آدم را نابود کرده است و باز سر برآورده است. حالا هم غرب تحفه ای نیست که بخواهیم سر آن قسم بخوریم، و بنده موکل آنها نیستم که بخواهم دفاع کنم، اما مهم این است که بدانیم آنها یاد گرفته اند مشکلات را حل کنند، همان طور که مشکل ایدز را حل کردند برای مشکل جدید هم بالاخره فکر می کنند تا راه حلش از عقل خدادادی پیدا شود....
و اما ما، نگران چه هستیم؟ اگر هنری تحت هر نامی سنتی یا مدرن داریم، فکری بکنیم و عرضه کنیم و مشارکتی در این راه برای حل مشکل داشته باشیم. افتخار این است که دانشگاه شهید بهشتی و علوم پزشکی تهران و شریف (با طراحی سامانه های دیجیتالی) یا بیمارستان بقیه الله بتوانند برای بشریت قدمی بردارند. اینها ارزش دارد، اما نه پک و پز فلان سخنران که فکر می کند با این مشکل، غرب و ما فیها همه نابود شده است. (تازه! هرچه بشود، بشود. اصلا به من چه ربطی دارد؟ بنده نگران خودمان هستم که سکوی پرشمان برای آینده چیست و در دنیای علم و تمدن چه سهمی به جز نق زدن داریم و چطور می خواهیم این عقب ماندگی ها را جبران کنیم و افتخاری جاودان برای خودمان بدست آوریم؟
مدتی است که شیوع بیماری کرونا تمام مردم جهان را به اشکال مختلف درگیر خود کرده است و بسیاری از مراکز علمی و صاحب نظران را وادار کرده است تا برای مهار این بیماری وارد عمل شوند. در این میان، سهم تاریخ و مطالعات آن نیز نه تنها کم نیست، بلکه برای انسان امروزی بسیار کاربردی به نظر می رسد، زیرا تاریخ، صاحب هزاران سال تجربه و دستاوردهای گذشتگان است و چگونگی برخورد نسل های گذشته با موارد مشابه را در اختیار ما قرار می دهد.
@tarikhandishmag
نشریه تاریخ اندیش به عنوان رسانه ای که همواره دغدغه تاریخ را داشته است، در ادامه رسالت خود بر آن شده است تا شماره ای را به طور ویژه به موضوع بهداشت، سلامت و بیماری های واگیردار اختصاص دهد. در این راستا، از تاریخ دانان و پژوهشگران تاریخ دعوت می شود برای هر چه پر بار تر شدن این مجموعه، آثار خود را در ارتباط با موضوعات اخیر برای این نشریه ارسال نمایند. امید است که بتوانیم در مسیر اطلاع رسانی در جهت آموزش بیشتر برای مقابله با این بیماری، قدم کوچکی برداریم.
آسیه ایزدیار
مدیر نشریه تاریخ اندیش
@tarikhandishmag
نشریه تاریخ اندیش به عنوان رسانه ای که همواره دغدغه تاریخ را داشته است، در ادامه رسالت خود بر آن شده است تا شماره ای را به طور ویژه به موضوع بهداشت، سلامت و بیماری های واگیردار اختصاص دهد. در این راستا، از تاریخ دانان و پژوهشگران تاریخ دعوت می شود برای هر چه پر بار تر شدن این مجموعه، آثار خود را در ارتباط با موضوعات اخیر برای این نشریه ارسال نمایند. امید است که بتوانیم در مسیر اطلاع رسانی در جهت آموزش بیشتر برای مقابله با این بیماری، قدم کوچکی برداریم.
آسیه ایزدیار
مدیر نشریه تاریخ اندیش
Forwarded from کی شعر تر انگیزد ... (Mahmoud Jafari)
انتشارات دانشگاه تهران کلیه کتابها را رایگان در اختیار شما قرار داده است، تا رایگان هست استفاده کنید و کتابهای مورد نظرتون رو دانلود کنید.
https://ketaabonline.com/
https://ketaabonline.com/
Forwarded from کانون ایرانشناسی دانشآموختگان دانشگاه تهران
🔺سنگ نگاره داریوش بزرگ هخامنشی با ظاهری متفاوت از دیگر نگاره ها و نام او به خط هیروگلیف به عنوان فرعون دودمان بیست و هفتم در معبد هبت مصر که ساختمان اصلی آن به فرمان داریوش بنا شده...
@utiranshenasi
@utiranshenasi
Forwarded from "«کانونِ پِژوهشهایِ ایرانشناسانه»" (Sāmān)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥🎥🎥🎥🎥🎥🎥
گفتاری از زندهنام استاد مجتبا مینوی دربارهی فردوسی و شاهنامه.
〰〰〰〰
@Badaxshan
〰〰〰〰
🔱
🔱🔱
🔱🔱🔱
🔱🔱🔱🔱
🔱🔱🔱🔱🔱
🔱🔱🔱🔱🔱🔱
🔱🔱🔱🔱🔱🔱🔱
🔱🔱🔱🔱🔱🔱🔱🔱
🔱🔱🔱🔱🔱🔱🔱🔱🔱
گفتاری از زندهنام استاد مجتبا مینوی دربارهی فردوسی و شاهنامه.
〰〰〰〰
@Badaxshan
〰〰〰〰
🔱
🔱🔱
🔱🔱🔱
🔱🔱🔱🔱
🔱🔱🔱🔱🔱
🔱🔱🔱🔱🔱🔱
🔱🔱🔱🔱🔱🔱🔱
🔱🔱🔱🔱🔱🔱🔱🔱
🔱🔱🔱🔱🔱🔱🔱🔱🔱
Forwarded from مردمنامه (تاریخ مردم)
ما دو گونه مقدسات داریم : مذهبی و ملی.
حضرت فردوسی از مقدسات ملی ماست.
او برای هر ایرانی وطنپرست مقدس است. اهانت به او اهانت به ایران و ایرانی است.
#داریوش_رحمانیان
نوزدهم اردیبهشت نود و نه
@mardomnameh
حضرت فردوسی از مقدسات ملی ماست.
او برای هر ایرانی وطنپرست مقدس است. اهانت به او اهانت به ایران و ایرانی است.
#داریوش_رحمانیان
نوزدهم اردیبهشت نود و نه
@mardomnameh
Forwarded from Bukharamag
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
یادی از #نجف دریابندری با عکسهایی از : ژاله ستار ، متین خاکپور ،شهاب دهباشی و مجتبی سالک .(نما آهنک کار مجتبی سالک .موسیقی از زنده یاد بابک بیات ).
Forwarded from اصفهان زیبا
📌زنان در بلوای نان
🔺نوشتاری درباره شورشهایی که زنان جلودار آن بودند
✍🏻الهه باقری
🔸در طول تاریخ ایران، زنان با برعهدهداشتن برخی فعالیتها، در عرصههای اجتماعی همیشه حضوری فعال داشتهاند. زنان طبقه متوسط و پایین شهری و زنان روستایی و ایلی وظایف متعددی در قبال خانواده داشتند. آنها تمامی وقت خود را برای تهیه غذا، مراقبت از فرزندان، رسیدگی به امور خانه و انجام کارهای خانگی صرف میکردند. کارهایی که بیانتها، ملالآور، تکرارشونده و بدون جاذبه بود. زنان روستایی و ایلی در مقایسه با زنان معمولی شهری، محدودیتهای کمتری داشتند. آنان در امور زراعتی، تولیدات خانگی، تهیه مواد لبنی، آوردن آب، پخت نان و فعالیتهای دیگر مشارکت میکردند
🔗 isfahanziba.ir/node/109049
☑️ اصفهان زیبا، رسانه آگاهی بخش:
t.me/joinchat/AAAAADwubhq1fKcu3y6amA
🔺نوشتاری درباره شورشهایی که زنان جلودار آن بودند
✍🏻الهه باقری
🔸در طول تاریخ ایران، زنان با برعهدهداشتن برخی فعالیتها، در عرصههای اجتماعی همیشه حضوری فعال داشتهاند. زنان طبقه متوسط و پایین شهری و زنان روستایی و ایلی وظایف متعددی در قبال خانواده داشتند. آنها تمامی وقت خود را برای تهیه غذا، مراقبت از فرزندان، رسیدگی به امور خانه و انجام کارهای خانگی صرف میکردند. کارهایی که بیانتها، ملالآور، تکرارشونده و بدون جاذبه بود. زنان روستایی و ایلی در مقایسه با زنان معمولی شهری، محدودیتهای کمتری داشتند. آنان در امور زراعتی، تولیدات خانگی، تهیه مواد لبنی، آوردن آب، پخت نان و فعالیتهای دیگر مشارکت میکردند
🔗 isfahanziba.ir/node/109049
☑️ اصفهان زیبا، رسانه آگاهی بخش:
t.me/joinchat/AAAAADwubhq1fKcu3y6amA
بنام خداوند جان وخرد
کزین برتر اندیشه بر نگذرد
@tarikhandishmag
اخیرا ازسوی شخص محترمی اما ناآگاه وکم دانش وبیگانه با کتاب عظیم وگران سنگ
< شاهنامه ئ فردوسی >این بزرگ ترین اثر حماسی _ ادبی بر تمام تاریخ، فرهنگ وادب
جهان ،جسارتی رفته است .متاسفانه ایشان قطعا شناختی از این شاهکار بی مانند
نداشته اند وگرنه هرگز به خود اجازه ئ چنین بی حرمتی به چنین کتابی را نمی دادند .
کتابی که تا لب باز می کند ، سخن از خداوندی می گوید که آفریننده ئ جان است و خرد .
در همه جای شاهنامه سخن از دین است و دانش .پر هیز از زشتکاری ،دروغ ،خیانت ،ناجوانمردی ،بی عدالتی وبیداد گری و....است وچنین اعمال وحتا چنین گفتار هایی رانیز ،حکیم بلند نام طوس مردود اعلام میکند .
شاهنامه کتابی است همه بعدی ، خدا محور ،دین باور، مردمی ، اخلاقمدار وانسانمند است.
و تنها یک بعد آن به جنبه های ملیت قوم ایرانی و زبان و فرهنگ کهن وباستانی آن می پردازد . که صد البته بی نهایت خوب هم از عهده ئ چنین کار خطیری بر آمده است .
شاهنامه خوانی وشاهنامه شناسی ،البته اهلش را می طلبد .که _ کارهرکس نیست ....
حکیم خود در جایی می فرماید :
بدین نامه ئ شهریاران پیش
بزرگان و جنگی سواران پیش
همه رزم و بزم است ورای وسخن
گذشته بسی روزگار کهن
همان دانش ودین وپرهیز ورای
همان رهنمونی به دیگر سرای
(شاهنامه فردوسی ، دفتر 5 ص441 )
@tarikhandishmag
✍باقر قربانی هویه. پژوهشگر تاریخ
کزین برتر اندیشه بر نگذرد
@tarikhandishmag
اخیرا ازسوی شخص محترمی اما ناآگاه وکم دانش وبیگانه با کتاب عظیم وگران سنگ
< شاهنامه ئ فردوسی >این بزرگ ترین اثر حماسی _ ادبی بر تمام تاریخ، فرهنگ وادب
جهان ،جسارتی رفته است .متاسفانه ایشان قطعا شناختی از این شاهکار بی مانند
نداشته اند وگرنه هرگز به خود اجازه ئ چنین بی حرمتی به چنین کتابی را نمی دادند .
کتابی که تا لب باز می کند ، سخن از خداوندی می گوید که آفریننده ئ جان است و خرد .
در همه جای شاهنامه سخن از دین است و دانش .پر هیز از زشتکاری ،دروغ ،خیانت ،ناجوانمردی ،بی عدالتی وبیداد گری و....است وچنین اعمال وحتا چنین گفتار هایی رانیز ،حکیم بلند نام طوس مردود اعلام میکند .
شاهنامه کتابی است همه بعدی ، خدا محور ،دین باور، مردمی ، اخلاقمدار وانسانمند است.
و تنها یک بعد آن به جنبه های ملیت قوم ایرانی و زبان و فرهنگ کهن وباستانی آن می پردازد . که صد البته بی نهایت خوب هم از عهده ئ چنین کار خطیری بر آمده است .
شاهنامه خوانی وشاهنامه شناسی ،البته اهلش را می طلبد .که _ کارهرکس نیست ....
حکیم خود در جایی می فرماید :
بدین نامه ئ شهریاران پیش
بزرگان و جنگی سواران پیش
همه رزم و بزم است ورای وسخن
گذشته بسی روزگار کهن
همان دانش ودین وپرهیز ورای
همان رهنمونی به دیگر سرای
(شاهنامه فردوسی ، دفتر 5 ص441 )
@tarikhandishmag
✍باقر قربانی هویه. پژوهشگر تاریخ
📌 دلایل حذف و کوتاه شدن فرمانروایی اشکانیان در تاریخ ملی ایران
✍اسماعیل پهلوان، دانش آموخته کارشناسی ارشد تاریخ ایران باستان
@tarikhandishmag
با بررسی تاریخ ملی ایران ،این سوال مطرح میشود که آیا یک امپراتوری ایرانی در مشرق ایران (قبل از تشکیل سلسله ماد بعنوان اولین شاهنشاهی ایرانی )مقدم بر مادها تشکیل شده است یا خیر ؟با بررسی و مطالعه تاریخ ملی و روایی ایران فکر ایجاد یک سلسله پادشاهی در مشرق ایران که معاصر یا مقدم بر امپراتوری مادها بوده است مطرح میشود .
نفیسی معتقد است نخستین سلسله پادشاهی ایران توسط پارت ها در مشرق ایران ایجاد شده است و این حکومت مقدم بر سلسله مادها و هخامنشیان است .وی معتقد است بزرگترین مرکز حکومت این پادشاهی ز ابلستان بوده است ولی آن حکومت زمانی تشکیل می شود که آرییایها هنوز خط و کتابت را نپذیرفته بودند به همین دلیل سندی از تاریخ این دوره در دست نیست .قدیمی ترین اسنادی که درباره اقوام ایرانی و تاریخ ایران داریم نخست اسناد آشوری سپس بابلی و پس از آن اسناد یونانی است.تمامی این اسناد زمانی از اقوام ایرانی یاد می کنند که در روند مهاجرت اقوام آریایی آنان به منطقه غرب ایران رسیده بودند یا اقوام سامی بین النهرین در جریان تهاجمات خود به غرب ایران با این اقوام تازه وارد آشنا شدند .با همسایگی اقوام ایرانی با نژاد سامی به تدریج یونانی های آسیای صغیر نیز از وجود این اقوام آگاه شده و در آثار خود به آنان پرداختند .نفیسی معتقد است چون این اقوام در وجود قوم یا نژادی که در مشرق ایران موفق به تشکیل حکومت شده بود و مقدم بر حکومت مادها بودند اطلاعی نداشتند تاریخ ایران را با سلسله مادها آغاز کردند . مطمئناً دور بودن قلمرو شرق ایران از قلملو بابلی ها ،آشوری ها ویو نانی ها و همسایه نبودن پارتها ی ساکن مشرق ایران با اقوام ذکر شده سسب شد تا آنها از وجود این سلسله آگاهی نداشته باشندو امروزه تنها و قایع و رویدادهای این سلسله را می توان در داستان های ملی ایزانیان دید. این تاریخ ها که معوملا از زمان های پیش در یاد و خاطره مردم باقی مانده بود و به صورت مکتوب وجود نداشته است توسط ساسانیان جمع آوری شد و با شاخ و یرگ داستان سرایی آن ،آنان را در کتب مختلف جمع آوری کردند . داستانهای مربوط به کیانیان ،پیشدادیان ،خاندان رستم ،زال،سام و نریمان بازماندگان همان افسانه های پیش از تاریخ پادشاهی مادهاست.در این داستانها میدان حوادث در مشرق ایران و در میان زابلستان و مازندران (سرزمینی در هند یا در ارتفاعات افغانستان در شرق تاجیکستان)و قسمت عمده آن در کنار رود جیحون است.تمامی این گواه این است که حکومتی در سرزمین وجود داشته است که حدی از آن مازندران و حد دیگر آن سیستان و زابلستان بوده است و تا حول و حوش رود جیحون ادامه داشته است.
@tarikhandishmag
در این میان داستانهای خاندان هایی که اعمال آنها با پهلوانی و جنگ با دشمنان در آمیخته است نظیر خاندان رستم ،نوذرو.....نمایندگان دولت های کوچکی بودند که با یکدیگر در برابر دشمنان خود پیوستگی و اتحاد داشته اند و داستانهای شاهنامه مربوط به یادگارهای آن دوره است .نفیسی در ادامه معتقد است در مشرق ایران نه یک دولت واحد بلکه دولت های متعددی به وجود آمده اند و این دولت ها پی درپی آمده اند نه اینکه در آن واحد چند دولت وجود داشته باشد .دلیل اینکه تاریخ سلسله های مشرق ایران در متون هندی نیز نمود نیافته است این است که هندیان نیز در دوره مورد بحث کتابت نداشته اند اما نمونه های متعددی از روادید ها و شخصیت های مشرق ایران را در اساطیر هندی نیز میتوان مشاهده کرد.مثلاً یکسانی شخصیت جمشید با یمه هندی .
نظر دیگر در این باره توسط هنینگ مطرح شده است .او با بررسی شرح جغرافیایی مردم در اوستا و بازتاب هایی که از منابع یونانی (از جمله هرودت)پیدا کرده است ،معتقد که یک امپراتوری قبل از دوره های تاریخی مورد بحث (مادها )در خوارزم ایجاد شده بود.این امپراتوری بر دره اکس (هریرودو ادامه تجن )،هورکانیان،پارتیان،زرنگیان،سیستان و آراخوسیا(هرات)اعمال قدرت می کرده است علاوه بر این مرو و هرات نیز تحت تسلط این دولت قرار داشته است.هنگامی که دولت خوارزم به دست کورش شکسته شد و ولایات جنوبی آن به امپراتوری ایران الحاق گردید،خوارزمیان به نواحی شمالی تر در اطراف مسیر پایین رود جیحون عقب نشستند.هنینگ نظریه را با شواهد زبان شناسی نیز تقویت میکند .اوبا توجه به پاره ای شباهت ها میان زبان گاتاها و زبان خوارزمی معتقد است زاد و بوم اصلی مردم اوستایی یعنی ایران ویچ با خوارزم وفق دارد .
در نظریه دیگر احسان یارشاطر با بررسی نظریه هنینگ این سوال را مطرح میکند که اگر کوروش اتحتدیه خوارزم را برانداخته است چرا در اوستا اثری از او بعنوان فردی تبهکار نیست؟و هرچه در این باره شنیده میشود درباره دشمنی با تورانیان است.یار شاطر اذعان میکند که برا
✍اسماعیل پهلوان، دانش آموخته کارشناسی ارشد تاریخ ایران باستان
@tarikhandishmag
با بررسی تاریخ ملی ایران ،این سوال مطرح میشود که آیا یک امپراتوری ایرانی در مشرق ایران (قبل از تشکیل سلسله ماد بعنوان اولین شاهنشاهی ایرانی )مقدم بر مادها تشکیل شده است یا خیر ؟با بررسی و مطالعه تاریخ ملی و روایی ایران فکر ایجاد یک سلسله پادشاهی در مشرق ایران که معاصر یا مقدم بر امپراتوری مادها بوده است مطرح میشود .
نفیسی معتقد است نخستین سلسله پادشاهی ایران توسط پارت ها در مشرق ایران ایجاد شده است و این حکومت مقدم بر سلسله مادها و هخامنشیان است .وی معتقد است بزرگترین مرکز حکومت این پادشاهی ز ابلستان بوده است ولی آن حکومت زمانی تشکیل می شود که آرییایها هنوز خط و کتابت را نپذیرفته بودند به همین دلیل سندی از تاریخ این دوره در دست نیست .قدیمی ترین اسنادی که درباره اقوام ایرانی و تاریخ ایران داریم نخست اسناد آشوری سپس بابلی و پس از آن اسناد یونانی است.تمامی این اسناد زمانی از اقوام ایرانی یاد می کنند که در روند مهاجرت اقوام آریایی آنان به منطقه غرب ایران رسیده بودند یا اقوام سامی بین النهرین در جریان تهاجمات خود به غرب ایران با این اقوام تازه وارد آشنا شدند .با همسایگی اقوام ایرانی با نژاد سامی به تدریج یونانی های آسیای صغیر نیز از وجود این اقوام آگاه شده و در آثار خود به آنان پرداختند .نفیسی معتقد است چون این اقوام در وجود قوم یا نژادی که در مشرق ایران موفق به تشکیل حکومت شده بود و مقدم بر حکومت مادها بودند اطلاعی نداشتند تاریخ ایران را با سلسله مادها آغاز کردند . مطمئناً دور بودن قلمرو شرق ایران از قلملو بابلی ها ،آشوری ها ویو نانی ها و همسایه نبودن پارتها ی ساکن مشرق ایران با اقوام ذکر شده سسب شد تا آنها از وجود این سلسله آگاهی نداشته باشندو امروزه تنها و قایع و رویدادهای این سلسله را می توان در داستان های ملی ایزانیان دید. این تاریخ ها که معوملا از زمان های پیش در یاد و خاطره مردم باقی مانده بود و به صورت مکتوب وجود نداشته است توسط ساسانیان جمع آوری شد و با شاخ و یرگ داستان سرایی آن ،آنان را در کتب مختلف جمع آوری کردند . داستانهای مربوط به کیانیان ،پیشدادیان ،خاندان رستم ،زال،سام و نریمان بازماندگان همان افسانه های پیش از تاریخ پادشاهی مادهاست.در این داستانها میدان حوادث در مشرق ایران و در میان زابلستان و مازندران (سرزمینی در هند یا در ارتفاعات افغانستان در شرق تاجیکستان)و قسمت عمده آن در کنار رود جیحون است.تمامی این گواه این است که حکومتی در سرزمین وجود داشته است که حدی از آن مازندران و حد دیگر آن سیستان و زابلستان بوده است و تا حول و حوش رود جیحون ادامه داشته است.
@tarikhandishmag
در این میان داستانهای خاندان هایی که اعمال آنها با پهلوانی و جنگ با دشمنان در آمیخته است نظیر خاندان رستم ،نوذرو.....نمایندگان دولت های کوچکی بودند که با یکدیگر در برابر دشمنان خود پیوستگی و اتحاد داشته اند و داستانهای شاهنامه مربوط به یادگارهای آن دوره است .نفیسی در ادامه معتقد است در مشرق ایران نه یک دولت واحد بلکه دولت های متعددی به وجود آمده اند و این دولت ها پی درپی آمده اند نه اینکه در آن واحد چند دولت وجود داشته باشد .دلیل اینکه تاریخ سلسله های مشرق ایران در متون هندی نیز نمود نیافته است این است که هندیان نیز در دوره مورد بحث کتابت نداشته اند اما نمونه های متعددی از روادید ها و شخصیت های مشرق ایران را در اساطیر هندی نیز میتوان مشاهده کرد.مثلاً یکسانی شخصیت جمشید با یمه هندی .
نظر دیگر در این باره توسط هنینگ مطرح شده است .او با بررسی شرح جغرافیایی مردم در اوستا و بازتاب هایی که از منابع یونانی (از جمله هرودت)پیدا کرده است ،معتقد که یک امپراتوری قبل از دوره های تاریخی مورد بحث (مادها )در خوارزم ایجاد شده بود.این امپراتوری بر دره اکس (هریرودو ادامه تجن )،هورکانیان،پارتیان،زرنگیان،سیستان و آراخوسیا(هرات)اعمال قدرت می کرده است علاوه بر این مرو و هرات نیز تحت تسلط این دولت قرار داشته است.هنگامی که دولت خوارزم به دست کورش شکسته شد و ولایات جنوبی آن به امپراتوری ایران الحاق گردید،خوارزمیان به نواحی شمالی تر در اطراف مسیر پایین رود جیحون عقب نشستند.هنینگ نظریه را با شواهد زبان شناسی نیز تقویت میکند .اوبا توجه به پاره ای شباهت ها میان زبان گاتاها و زبان خوارزمی معتقد است زاد و بوم اصلی مردم اوستایی یعنی ایران ویچ با خوارزم وفق دارد .
در نظریه دیگر احسان یارشاطر با بررسی نظریه هنینگ این سوال را مطرح میکند که اگر کوروش اتحتدیه خوارزم را برانداخته است چرا در اوستا اثری از او بعنوان فردی تبهکار نیست؟و هرچه در این باره شنیده میشود درباره دشمنی با تورانیان است.یار شاطر اذعان میکند که برا
ی این پرسش پاسخ مناسبی نیافته است و بر این باور است که سنت زرتشتی پیش از بر آمدن کوروش پیدا شده است و بر آمدن هخامنشیان نه در بازتاب یافته و نه بر این سنت اثر گذاشته است.یار شاطر با مطرح کردن نظریه کریستن سن عنوان میکند که دولت خوارزم در اواخر سده 7 پ.م به واسطه بروز اختلافاتی داخلی و کشمکش های محلی رو به ضعف نهاده است و پیروان اولیه زرتشت بیشتر در گیر منازعه با همسایگان نزدیک خود بوده اند نه با قدرت بیگانه ای که در جنوب وجود داشت از سویی دیگر هخامنشیان و خصوصاً کوروش سیاست تساهل مذهبی داشتند و به پیروان سایر ادیان صدمه ای نمی زدند ...............
💢منبع ..آموزه های درس روایت ملی .استاد دکتر میرزا محمد حسنی
@tarikhandishmag
💢منبع ..آموزه های درس روایت ملی .استاد دکتر میرزا محمد حسنی
@tarikhandishmag