نکته ها و نغزهای تربیتی
214 subscribers
23 photos
62 videos
7 files
137 links
من احمد رضا آذربایجانی(آذر)به عنوان یک فعال فرهنگی و پژوهشگر تربیتی پیش تر یادداشت هایی داشتم که در آن به مسایل و موارد تربیتی و حوزه های مرتبط می پرداختم. به نظرم رسید که هم آن یادداشت ها و هم بعضی از جستجو ها و پژوهش هایم را در اینجا به اشتراک بگذارم.
Download Telegram
  باور به امر قدسی و تعلیم و تربیت

🔻حدود دو هفته پیش یکی از اعضای کارگاه اندیشه که دیگر یاد گرفته اند که نباید حرفی را بدون دلیل و استناد بزنند اشاره کرد من در کلاس مدرسه غریب هستم؛ وقتی دلیل آن را پرسیدم متوجه شدم فقط او در بین 40 همکلاسی اش باور دارد که خدای یکتا عالم را آفریده است و مابقی معتقدند که عالم از حادثه و بیگ بنگ حاصل شده است. جالب آن بود که معلم دینی او به دلیل پرسشگری همین فرد او را غیر مومن تلقی کرده و نمره او در درس دینی از دیگر اعضاء کلاس مدرسه که در زمان درس سکوت را بر گفت و گو ترجیح داده و طریقه نمره آوری را بلد بودند بسیار کمتر بود.

🔻اعضاءِ دیگر کارگاه نیز تا حدودی با چنین مواردی دست و پنجه نرم می‌کردند، با خود اندیشیدم که این مسئله می تواند یک اتفاق و پژوهش موردی باشد و  احتمالا نتیجه آن زیاد قابل تعمیم نیست پس به بهانه‌هایی در دیگر کارگاه ها از وضعیت نگرش معنوی همکلاسی هایشان در مدرسه جویا شدم؛ آن چه فهمیدم تکان دهنده بود.

بخش اندکی از شاگردان مومنانه رفتار کرده ولی ترجیح می‌دهند بحث نکنند و تنها دارایی شان را در معرض آسیب قرار ندهند؛

بخشی نیز بی ایمانی خود را به مبداء از خانواده و مدرسه مخفی کرده و لزوماً همکلاسی هایی که با ایشان همدلی کرده در جریان آن هستند.

بخشی هم فکر می‌کنند رسالت دارند تا از تجربیاتشان در اینترنت کتب و فیلم‌ها و اطلاعات دیگران را باخبر کرده تا آنها هم در مورد خالق ومبداء عالم به تشکیک بیفتند

🌀فارغ از اینکه این موضوع یک مسئله است  و نمی شودآن را به راحتی پاسخ گفت ولی می‌توان اذعان داشت که چند عامل مهم در این تشکیک و پوشاندن حقیقت و یا وارونه جلوه یافتن حقیقت موثر باشد:

1. پررنگ شدن و اصیل شدن نقش «علوم تجربی» و علوم ملموس و در حالت پیشرفته «علوم ریاضی» نسبت به «علوم عقلی» و «علوم فراطبیعت»در زندگی شاگردان و حتی خانواده ها.

۲ نسبت دادن فساد اقلیت ریاکار دینی به همه دینداران و مومنان، هیجانات معنوی و جستجوی معنوی را تحت الشعاع قرار داده است.

3. در گذشته مردمان علی‌رغم فقر، دغدغه ی اصلی شان کسبِ عاقبت خیر، بوده است. قاعدتاً هر انسان عاقلی می داند که بین عاقبت هرچیزی و آغاز آن رابطه است برای همین اکثر مردم علیرغم فقیر بودن نسبت به زمان کنونی،  دغدغه شان درک توحید و مبدا بوده است در حالی که در زمان حاضر علیرغم رشد ثروت و رفاه معنادار نسبت به گذشته، دغدغه های مردم بیشتر حفظ و کسب فرصت‌های معیشتی و رفاهِ افزون‌تر بوده است و لزومی به تحقیق و مطالعه در علوم فراتر از معیشت و رفاه نمی بینند.

4. مربیان توانا در حوزه های علوم الهی و علوم عقلی کمتر در میان مردم حاضر شده و تلاش شان برای همدلی و ارتباط با مردم کمتر بوده است شاید آنها هم مانند «کانت» فیلسوف شهیر آلمانی عالمِ آسمان و زمین را جدا کرده باشند و زمینیان را به زمین سپرده باشند و کاری به آسمان و معنویت شان نداشته باشند.

5.  مربیان ناتوان و یک وجه نگر ، ماموریت هدایت توحیدی را به دست گرفته اند و به دیگر منابع شناخت چنان حمله می کنند که متوجه نیستند مخاطبان آنها حتی اگر دانش آموزان کم سن و سال باشند، حرف آنها را تماما نمی پذیرند آنها بدون آنکه متوجه باشند به دلیل عدم تسلط و دقت، تیشه به ریشه ی  خودشان نیز زده اند؛ به طور مثال بعضی از معلمان دینی حتی به علامه طباطبایی نیز به دلیل گرایش فلسفی یا عرفانی او حمله کرده اند فارغ از اینکه دانش آموزان در عصر اطلاعات وقتی نتوانند از چشمه های عقلانی و استدلالی بنوشند حتما به آب راهه های علمی و اطلاعاتی پناه خواهند برد.

6.  غلبه و بمباران رسانه‌ها از جمله ماهواره، تلویزیون و پیام رسان های خارجی و داخلی اجازه خلوت کردن و کشف و تفکر را به فراگیران نمی دهد یعنی ذهن اکثر افراد خلاصه می شود در همین جلوه ها و بس.

7. «گفت وگو» به صورت کلی و «گفت وگو »به صورت خاص در مورد مصادیق معنوی در خانواده ها به شدت کاهش یافته. شاید در خانواده هایی که کودکان شان بمباران بازی‌های رایانه‌ای و تلویزیون نیستند جریان پرسشگری وجود داشته باشد . کودکان آیینه وار آنچه والدین در درونشان به عنوان یک نقص دارند را با سوال و طرح مسئله بیان میکنند ولی تقریبا کمتر کسی است که از این خیر بهره میبرد.

🔻یادداشت های مرا در کانال نکته ها و نغزهای تربیتی بخوانید
https://t.me/sarveyasin
احمدرضا آذربایجانی (آذر) پژوهشگر علوم تربیتی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
▫️کارگاه اندیشه و موضوع عشق

🔻همیشه موضوع عشق، یکی از عجیب ترین ها و پیچیده ترین ها برای کاوشگری گروهی بوده است.
🔻همه چیز در عالم بازی است به جز عشق.
اگر در خود واژه «بازی» دقت کنیم متوجه ترکیب جالب توجهی می شویم «باز»+«ی» یعنی دوباره ای و تکراری. البته ما در اندیشه، واقعیتی به نام تکرار در بیرون نداریم و بیشتر این موضوع امر ذهنی است.
🔻شاید شنیده باشید که در زمانی که عنکبوت ها مگس را در تارهای خود گرفتار می کنند و او را کنسرو می‌کنند تا بعداً آنرا بخورند به نظر در حال انجام فرایند تکراری هستند.
🔘جلال الدین بلخی از این موضوع استفاده کرده و دو مدل از اندیشه ورزی سطحی و عمیق را با هم مقایسه کرده است. او می گوید در حالی که عنکبوت ها در فرایندی گرفتار شده اند که مگس را برای خوردن فردا آماده می‌کنند و روزمره شده اند ما متفکرانی داریم که در هر نفس چنان رشد می کنند که گویی دو سال گذشته است.

عارفان به هر نفس دو عید کنند
عنکبوتان مگس قدید کنند.

🔻با آنکه نسل های جوان تر دنبال موضوعات متنوع هستند ولی در کارگاه تحلیل و نقد، سه هفته ای هست که خودشان موضوع را حول عشق پیش می برند من هم همراه آنها یاد میگیرم.
#کارگاه_اندیشه
📌📚#144🔹Shorer, A., & Quinn, K. (2023). Philosophy for children across the primary curriculum: inspirational themed planning. Taylor & Francis.

🔸فلسفه برای کودکان در برنامه درسی دوره ابتدایی: برنامه ریزی با مضمون الهام بخش (شورر و کوین، 2023).

🔘فصل های 11 تا 15

♦️کانال منبع شناسی مطالعات برنامه درسی:
🆔
@RICS_mmm1959
🌐
http://mehrmohammadi.ir
فلسفه برای کودکان در برنامه درسی دوره ابتدایی (فصل 14)
دکتر احمدرضا آذربایجانی (آذر)
🎧📚#144🔹Shorer, A., & Quinn, K. (2023). Philosophy for children across the primary curriculum: inspirational themed planning. Taylor & Francis.
🔸فلسفه برای کودکان در برنامه درسی دوره ابتدایی: برنامه ریزی با مضمون الهام بخش (شورر و کوین، 2023).

🔘فصل چهاردهم: زباله

#زباله
#waste
#فبک_زباله
#p4c_waste

♦️کانال منبع شناسی مطالعات برنامه درسی:
🆔
@RICS_mmm1959
🌐
http://mehrmohammadi.ir
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
وقتی ما می توانیم به درستی از هوش مصنوعی استفاده کنیم یا از خطرات آن در امان باشیم که قدرت نقد آنرا داشته باشیم.
قاعدتا ما نمی‌توانیم امری را مورد نقد و تحلیل قرار دهیم مگر آنکه قبل از آن، به خوبی آن موضوع را نسبت به خودش یا غیر خودش تمیز و تشخیص داده باشیم. مثلا بودن و نبودن هوش مصنوعی را مورد بررسی قرار داده باشیم ، آنرا بتوانیم به خوبی تعریف کنیم، سپس بفهمیم هوش مصنوعی چه کارهایی انجام می‌دهد و چگونه انجام می‌دهد و چرا انجام می‌دهد.
در کارگاه‌ های اندیشه خود اعضا علاقمند هستند که موضوعات را مرتبط با هوش مصنوعی نیز مورد اندیشه قرار دهند مثلا دوست دارند نقش هوش مصنوعی را در مورد کنترل جنگ و صلح بشر مورد جستجو قرار دهند، به طور مثال چه می شد که سلاح ما با کمک هوش مصنوعی در مورد نکشتن افراد بی گناه کمک می کرد و...
در این بریده از کارگاه اندیشه گروه تمایز که هنوز به مرحله تحلیل و نقد نرسیده اند اعضا خودشان متقاضی گفت و گو در باره هوش مصنوعی بوده اند و این فرصت برای تقویت مقدمات تحلیل و نقد با ارزش خواهد بود.
ضروری است فرزندان ما یاد بگیرند که هوش مصنوعی را مدیریت کنند نه آنکه هوش مصنوعی آنها را مدیریت کند.
#کارگاه_اندیشه
#گفت_و_گو
▫️یادگیری زبان دوم
🔻 یادگیری زبان دوم از چه زمانی باید باشد؟

زبان مادری حلقه یادگیری زبان دوم است. زبان مادری در اکثر کشورها علیرغم سواد خواندن و ادبیات آن کشورها اکثر بالای ۸سال است از این رو سن یادگیری زبان دوم اکثرا پس از ۸سال ذکر شده است.
🔻بعضی از والدین فکر می‌کنند اگر فرزند آنها زودتر زبان دوم یاد نگیرد از قافله رشد و پیشرفت عقب خواهد ماند.
⁉️یادگیری زبان امکانی برای نان، پُز دادن، مُد، تفکر و یا تحقیق؟
🔻محدودیت واژگانی و حصر در یک زبان، زمینه ساز سوگیری در تفکر اند؛ یعنی تفکر آزادانه صورت نمی گیرد چون واژه ها و زبان مجالی برای اندیشه ورزی است.
✔️اگر فرزندان را ملزم به یادگیری واژگانی کنیم که با آن نتوانند فکر کنند در حال تربیتی جبری هستیم که مجال اندیشه در زبان مادری اش را از او گرفته ایم. برای یادگیری زبان دوم باید زمینه سازی کرد و نه اجبار. تازه چه کسی گفته است زبان دوم لزوما انگلیسی باشد؟ محقق برای اندیشه در ادبیات فارسی، فلسفه و یا الهیات، خود به خود به سراغ زبان عربی هم خواهد رفت.  محقق برای اندیشه در تاریخ هنر معاصر و یا حقوق، ممکن است زبان فرانسه بیاموزد. در مورد دیگر علوم نیز به همین شکل...
🔹 چرا فرزند ما ناگزیرست به کلاس زبان آن هم فقط "زبان انگلیسی" برود؟ با پرسشهای زیر می توان در این موضوع عمیق تر شد:
🔸۱. آیا فرزندم باید زبان انگلیسی را یاد بگیرد، چون زبان مادری یا پدری او است؟
🔸۲. آیا فرزندم باید زبان انگلیسی را یاد بگیرد، چون یک زبان کامل است که لازمه تفهم و یادگیری بنیادی است؟
🔸۳.آیا فرزندم باید زبان انگلیسی یاد بگیرد، چون در مدرسه ای است که اساتید ممتاز و متخصص غیر ایرانی در آنجا حضور دارند که به زبان شان انگلیسی است؟
🔸۴. آیا فرزندم باید زبان انگلیسی بیاموزد چون دائم در کتابخانه در حال مطالعه و پژوهش است و منابع مفید آن ترجمه نشده اند و یا صرفا باید به زبان اصلی خوانده شوند؟
🔸۵. آیا فرزندم باید زبان انگلیسی یاد بگیرد، چون قرار است مهاجرت کنیم یا در یک مدرسه خارجی ثبت نام کند؟
🔸۶. آیا فرزندم باید زبان انگلیسی یاد بگیرد چون تحت تعلیم و آموزش یک مدرسه خارجی  به صورت آنلاین است؟
🔸۷. آیا فرزندم باید زبان انگلیسی بیاموزد، چون همه این کار را می کنند و مد روز است؟
🔸۸. آیا باید فرزندم زبان انگلیسی بیاموزد، چون برای کنکور لازم است؟
🔸۹.آیا فرزندم بخاطر آنکه زبان دینش انگلیسی است باید زبان انگلیسی یاد بگیرد؟
🔸۱۰. آیا در شهری توریستی هستیم و امکان درآمدی خوبی از گردشگران داریم و چون اکثر گردشگران این شهر انگلیسی بلدند، فرصت مناسبی برای کسب در آمد از طریق مکالمه زبان انگلیسی وجود دارد؟
🔸۱۱. آیا فرزندم موظف است که زبان انگلیسی بیاموزد، چون زبان انگلیسی مربوط به کسانی است که فعلا در زمین قدرت دارند و هرکسی قدرت دارد مهم است؟ و باید خودمان را به او بچسبانیم؟
🔸۱۱. آیا فرزندم باید زبان انگلیسی بیاموزد، چون هوش سرشاری دارد و او را برای   علاقمند شدن به کشورهای انگلیسی زبان بدون آنکه بو ببرد باید آماده کرد؟
🔹سوالاتی که در بالا پرسیده شد، مشتی از خروار سوالی است که ما برای ورود به آموزش زبان دوم از خود باید بپرسیم، من با انبوه کودکان و نوجوانان پرسشگر و محققی رو برو میشوم که می پرسند چرا باید به کلاس زبان بروم در حالی که کاربردی را برایش قائل نیستم؟
😳تازگی در تبلیغ یک مهد برای دوره پیش دبستانی ذکر شده بود در فضایی "کاملا انگلیسی". نمیدانم منظور آن موسسه چه بوده و چه لزومی دارد که کودکان ما که هنوز زبان فارسی را آن گونه که لازم است یاد نگرفته اند و  با زبان خودشان به دقت و صرافت نمی‌توانند فکر کنند چرا باید در بستر زبان دیگری رشد کنند. این نگرش از کجا آمده؟ چه دفاع علمی و تربیتی میشود از آن کرد؟
زبان وسیله ای برای ارتباط است. ارتباط می تواند تجارت یا کسب یا برای اندیشه و تفکر باشد. زبان به طور کلی ویژگی خاص انسان است که بستر تفکر و هویت را تشکیل میدهد. اینکه دانشجوی کارشناسی ارشد و یا دکترا بسته به نیاز پژوهشی اش دو یا چند زبان دیگر را فرا بگیرد امر درستی است ولی دال بر این نیست که لزوما زبان انگلیسی محور اساسی و درون مایه تفکر و پژوهش است.
⭕️لازم نیست تا ما فرزندمان را به زور و به خاطر مُد و نظر دیگران به کلاس زبان بفرستیم ولی لازم است تا او را به کتاب خواندن، تفکر، گفت وگو و همدلی سوق دهیم. می شود از داستان ملل که ترجمه شده به او پیشنهاد کرد یا می شود از فیلم و کارتون هایی که با زبان های مختلف هست به او پیشنهاد داد تا او خودش را از لحاظ ذهنی با دیگر منش ها، تفکرات و زبان ها نیز رو در رو ببیند.
فرزند ما می‌تواند یک سال قبل از کنکور با متخصصین و اهل فنی  که بسترهای زبانی را خوب میشناسند کار کند و ساعات مفید آنها را به امور مفید تری که به آینده حقیقی آنان کمک کند اختصاص داد.
احمد رضا آذربایجانی(آذر)پژوهشگر علوم تربیتی
به نام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه بر نگذرد
همزمان با گرامیداشت عید مبعث رسول گرامی(ص) موزه‌ی ملک‌ میزبان شماست برای:
۱. آیین رونمایی کتاب صد و سیزده مجلس از نقالی های مرشد ترابی حاصل تحقیق و گردآوری محسن میرزا علی و احمدرضا آذربایجانی
۲. تجلیل از پنج هنرمند نقال
و
۳. پرده گشایی از یک نقاشی قهوه خانه ای
شما نیز دعوتید.
دیدار ما در چهارشنبه هجدهم بهمن ماه ساعت چهارده تا شانزده
در تهران،میدان مشق، موزه ملک
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
با آنکه مثال ها در اندیشه ورزی مفید هستند ولی گاهی همان مثال ها باعث خطای ذهنی می‌شوند. در چنین شرایطی تسلط کسی که مثال را انتخاب یا ساخته بر موضوع می تواند ضریب خطای ذهنی را کاهش دهد به این معنی که چندین مثال دیگر بیاورد که جمع معانی استنباط شده از آن مثال ها بتواند مخاطب را به معنی اصلی نزدیک کند.
هر چه ذهن اهالی گفت و گو عمیق تر شده باشد و بتوانند انتزاعی تر امور را ادراک کنند از طریق اشارات و مثال ها بهتر می‌توانند کند و کاو و نقادی کنند.
یکی از کارهای اندیشه ورز ایجاد فرض هایی است که بتواند در آن تعمق کند. مثلا ابن سینا با فرض و مثال انسان معلق به اهل اندیشه می فهماند که انسان دارای روحی است که از بدن فراتر است.
او می گوید فرض کنید در یک شب تاریک هستید بدون آنکه سرد یا گرم باشد. هیچ بویی نمی آید، هیچ باد و نسیمی هم نمی آید، هیچ صدایی هم نیست و ما در هوا معلق هستیم و هیچ چیزی را هم لمس نمی کنیم؛ آنگاه سوال می‌کند که آیا در این شرایط، ما هستیم یا نیستیم ؟
در این بریده از یک کارگاه مهیج، یکی از دو فرض متضاد که طرح کرده ام را مشاهده می‌کنید. قصد من آن بوده که اعضا نقش بسترها و رسانه ها و افکار عمومی را در خوشآمد یا ناخوشایندی حال و احوال خویش مورد اندیشه قرار دهند و بدانند نقادی باید با در نظر گرفتن بسترهای میانه و غیر سو گیرانه باشد.
#کارگاه_اندیشه
#گفت_و_گو
#بچه_های_اندیشه_ورز
#بچه_های_تحلیل_و_نقد
#وطن_دوستی
#احمد_رضا_آذربایجانی
#چرا_ایرانی_ام
#فرض_و_مثال
✍️تقدم و تأخر فرهنگی

▫️اگر بدانید همکلاسی فرزندتان در مدرسه و در کیف اش یک سلاح مرگبار با خود همراه دارد چه واکنش یا کنشی خواهید داشت؟
موضوع را با والدین او در میان خواهید گذارد یا پلیس را خبر می کنید؟ یا اصلا خودتان وارد میدان می شوید؟
اگر مادر او بگوید: نگران نباشید او بچه عاقلی است و بلد است از سلاح به خوبی استفاده کند و چون پدر او قاچاقچی بود و فراری است برای مراقبت این سلاح را تهیه کرده و به او داده ام، آنگاه آیا شما قانع می شوید؟

چرا؟ قانع نشدید؟

▫️چون می دانید که این کودک از عواقب و عوارض استفاده از این سلاح خبر دار نیست. ▫️شما می دانید که داشتن سلاح قدرت هست، ولی این قدرت باید در اختیار فرد عاقل و آگاهی باشد که فقط با لحاظ شرایط قانونی، اخلاقی و اجتماعی و در کمال علم و دانش و برای مهار خطراتی از آن استفاده کند که راهی غیر از آن نیست مگر استفاده از سلاح.
برای همین دلایل هیچ کسی شما را قانع نمی‌کند که همکلاسی فرزند شما مسلح به سلاح جنگی باشد.

🔘مثال بالا مربوط به یکی از مسایل مهم تعلیم و تربیت به نام «تقدم و تأخر فرهنگی» است.
🔻انسان عصر حاضر بخش مهمی از تربیت و آموزش خود را بر تکنولوژی و رفاه یا طریق رشد و توسعه در این موضوعات متمرکز کرده است. خود بخود این تمرکز متضمن رشد در تولید و ساخت امکانات جدید بوده و خواهد بود.
🔻سرعت چشمگیر ساخت پیام رسان های بسیار پیشرفته، امکانات ناشی از هوش مصنوعی هم، بر آمده از تمرکز یادشده در تعلیم و تربیت بوده است.
🔻قاعدتا وقتی قرار است از اتومبیل شخصی برای رانندگی استفاده کنیم لازم است قبل از داشتن اتومبیل و قبل از سوار شدن، فرهنگ آنرا داشته باشیم، یعنی قوانین استفاده، اخلاق بهره برداری، شرایط رانندگی منطبق بر موقعیت شهری و اجتماعی را درک کرده و سپس اقدام به رانندگی کنیم.

🔻مهارت استفاده از تلویزیون، موبایل، اینترنت، شبکه های اجتماعی و... کافی نیست بلکه لازم است تا دانش، نگرش و رفتار متناسب برای استفاده از آنها نیز در ما وجود داشته باشد.

🔘بخش زیادی از نوجوانان و گاه کودکان ما در اینترنت و به خصوص در پیام رسان ها ماهرانه گشت و گذار دارند اما چون دانش، نگرش و قوه نقد آنرا ندارند عملا آسیب دیدگان آن فضا ها هستند.

🔻اکثر کشورهای اروپایی قانون منع استفاده کودکان زیر هجده سال را از پیام رسان ها به ویژه اینستاگرام با قدرت و جدیت دنبال می کنند. چون بر اساس پژوهش ها بر این نظر هستند که کودکان در آن فضا آسیب دیده و به جای مدیریت کردن، لزوما مدیریت می شوند و این شهروندان، در آینده به خود و جامعه خود به شدت لطمه خواهند زد.

🔻کودکان و نوجوان ما بدون آگاهی از سواد رسانه مانند یک فرد آلوده به الکل یا مواد مخدر به استفاده از هوش مصنوعی، گشت و گذارهای اینترنتی و پیام رسان ها گرفتار هستند، درست مثل کسی که بدون دانش و نگرش کافی در موضوع استفاده از داروهای مخدر که لزوما برای تسکین درد هستند مهارت پیدا کرده و هم خودش آنرا استفاده می کند و هم آنرا ترویج می‌کند.

🔘لازمه هر بهره برداری سواد است. سواد چهار رکن اساسی دارد که دو جزء آن مستقیماً به فرهنگ مرتبط است و دو جزء آن به ترویج و بهره برداری مربوط است. چهار رکن سواد عبارتند از:

🔻دانش
🔻نگرش
🔻رفتار
🔻مهارت

▫️هم دانش ما نسبت به پدیده ها اعم از آنکه چه هستند و چرا هستند، هم نگرش ما که مستقیما از معرفت ما سر چشمه می گیرند هر دو باید مقدم بر هر رفتار یا کسب مهارتی باشند. استفاده از یوتیوب یک فرصت است ولی اگر ما فاقد دانش و نگرش نسبت به آن باشیم در دام اطلاعاتی می افتیم که به آن نیاز نداریم و از طرفی ما را سرگردان در گرداب ها خواهد کرد.
🔘استفاده از هر وسیله ای اعم از سخت افزار یا نرم افزار لازمه اش تقدم فرهنگی است در غیر این صورت خسارات وارده بی حد و اندازه خواهند بود.

به نظر شما چگونه می شود تقدم فرهنگی را برای هر آغاز یا بهره برداری آویزه گوش کرد؟

🔻نوشته های مرا در کانال نکته ها و نغز های تربیتی بخوانید
https://t.me/sarveyasin

احمد رضا آذربایجانی (آذر) پژوهشگر علوم تربیتی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
نکته ها و نغزهای تربیتی
✍️تقدم و تأخر فرهنگی ▫️اگر بدانید همکلاسی فرزندتان در مدرسه و در کیف اش یک سلاح مرگبار با خود همراه دارد چه واکنش یا کنشی خواهید داشت؟ موضوع را با والدین او در میان خواهید گذارد یا پلیس را خبر می کنید؟ یا اصلا خودتان وارد میدان می شوید؟ اگر مادر او بگوید:…
در بخش کامنت ها یک نمونه توسط یکی از خوانندگان یادداشت گذارده شد که در ذیل آن و به خصوص در پاسخ به سوال آخر یاد داشت مطلب زیر را اضافه کردم:
سرعت رشد جهان زیاد است و هیجان رقابت هم فرصت اندازه گیری و نقادی نمی دهد، از این رو اولیاء تربیتی و رسانه های دغدغه مند باید به مردم کمک کنند که قبل از استفاده از هر چیزی بفهمند که آن چیست؟ و چرا هست؟ و سپس بر اساس پاسخ دو سوال یاد شده( تعریف و چرایی) بپرسند اگر قرار بر بهره برداری هست چگونه باید باشد.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مسوولیت مفاهمه در گفت و گو

ممکنست در کارگاه اندیشه اندکی تفاوت در تحلیل یا تمایز در بین اعضاء وجود داشته باشد. این تفاوت یک فرصت است چون گاهی در کارگاه اعضایی هستند که به موضوعات عمیق تر نگاه می‌کنند و قاعدتا گزاره هایی را به کار می برند که برای بقیه اعضاء تازگی دارد.
تجربه‌ی من در کارگاه های اندیشه نشان داده کسانی که عمیق تر و دقیق تر تفکر می‌کنند ، اکثرا حوصله گفت و گو ندارند ، البته آنها گفت و گوی درونی دارند یا اگر کسی را قدرتمند ببینند با او گفت و گو می‌کنند ولی آنها حتی حاضر نیستند با خواهر ،برادر، پدر و مادر خود گفت و گو کنند، یکی از تلاشهای ما در کارگاه اندیشه ایجاد هیجان باز اندیشی و بر قراری مفاهمه است، خصوصا مفاهمه ای که از طریق مثالها یا قصه های متعدد فضا را برای تعمق و دقت آماده و مهیا کند.

اهمیت این کار به چند دلیل عمده است:

۱. ما نسبت به آنچه می گوییم مسوول هستیم و باید بفهمیم چه چیزی را به چه کسی بگوییم.
۲. دیگران به ویژه در یک جمع گفت و گویی حق دارند ابهام خودشان را در مورد مطالب ما بیان کنند.
۳. اعضا گفت و گو برای مفاهمه و رشد بقیه اعضا همکاری خواهند کرد و به این نحو هوش گروه با یکدیگر بالا می‌رود.
و مهم تر از همه
۴. تواضع و فروتنی که لازمه ی گفت و گو است تقویت خواهد شد.

#مسولیت_مفاهمه
اولین کارگاه مدرسه اندیشه آراد

📚 تسهیل‌گری میزهای گفتگو و اندیشه‌ورزی کودک و نوجوان

👨🏻‍🏫 به روش دکتر احمدرضا آذربایجانی
🔹 بنیانگذار و مدیر مدرسه گفت و گو، پژوهشگر و نویسنده، متخصص تعلیم و تربیت و طراح الگوی برنامه‌درسی کارگاه اندیشه و مکمل خلاقیت

- ارائه گواهی حضور توسط مدرسه گفت و گو
- ارائه دفترچه محتوای عمومی دوره
- امکان دعوت به همکاری

📖 سرفصل‌های کارگاه

- کارگاه اندیشه چیست؟
- آشنایی با شیوه های تعاملی اندیشه‌ورزی دیگر در مقایسه با کارگاه اندیشه
- آشنایی با راهبرد تعاملی تسهیلگری (تعریف عملیاتی گفت و گوی کامل)
- نحوه آغاز گفت‌وگو و ویژگی های مطلوب آن
- بازی و اندیشه‌ورزی (بازی‌ها و تمرین‌های عملی برای تسهیلگری گفت‌وگو)
- تبیین ذهن اندیشه‌ورز یا دهن فلسفی/ تفکر با هم، نقاد، خلاق و تفکر مراقبتی / مراحل یادگیری/ پرسشگری سقراطی/ ارزشیابی در کارگاه اندیشه

✨️ ثبت‌نام با تخفیف ویژه:
🔗 Tadbir.aradihe.com
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اندیشه در انسان زیرک

▫️آیا انسان زیرک یک رنگ است یا دو رو؟

▫️آیا به هزینه هایی که دو رویی و نفاق ایجاد می‌کنند تا کنون فکر کرده ایم؟

🔻بخش مهمی از شلوغی دادگاه ها،بخش مهمی از شکست های عشقی، آسیب های اقتصادی و سیاسی و کلی آسیب دیگر ریشه اش دو رویی و نفاق است. واقعا آموزش و پرورش و خانواده ها و اصلا خود افراد چه مقدار تلاش دارند تا آنرا از بین ببرند.
🔻فرزندان ما آیینه های تمام نمای وضعیت رسانه ها، جامعه، مدرسه و خانواده هستند. تقریبا در اکثر گفت و گو هایی که داشته ام متوجه این امر شده ام که بخش زیادی از کودکان و نوجوانان ما، نه آنکه دو رویی را بد نمی دانند بلکه آنرا حسن فرض می کنند.

من به عنوان یک تسهیل‌گر متمرکز بر اخلاق در چنین شرایطی باید خودم را حفظ کنم و با آنها در فرایند گفت و گوی و نه گفتمانی جلو بروم تا آیینه ای شوم تا باطن دو رویی خودش را برای آنها ظاهر کنم تا شاید یک روزی اثر کند.
این بریده از کارگاه فقط یک هفتم از گفت و گوی ما است ولی بسیار گویا است و حتی اگر آنرا چند بار ببینید نکات مهمی را برای خودشناسی که جزو اهداف کارگاه اندیشه است را به دست خواهید آورد. نظرات و بیان تجربیات شما نیز می تواند مفید و موثر باشد.
#گفت_و_گو
#کارگاه_اندیشه
#دورویی
#نفاق
#انسان_زیرک
#دوست
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
▫️اندیشه در تناسخ

🔻سوال زیر را فارغ از نگاه دینی یا غیر دینی مورد مطالعه قرار دهید:
من یک موجود سرگردان در عالم طبیعت هستم؟و هر بار در یک موجود سر در می آورم؟ آیا با اراده این کار را می‌کنم یا بدون اراده؟
اصلا مگر من «خود» ندارم که هر روز آواره یک جسم و جان باشم. تازه مگر جسم ها و جسد دیگران مربوط به دیگران نیست؟ پس من آنجا چگونه ورود کنم؟چرا باید چنین کاری انجام شود، چه دلیلی هست که من در نسخه دیگری ورود کنم؟چرا دیگری به من اجازه ورود داده؟ اگر بی اختیارم و قرار است طبیعت غدار مرا به جسم و جسدی ببرد چرا اجازه سوال و پاسخ دارم؟اختیار پرسشگری من از کجا آمده؟

باور به تناسخ، پایه های استدلالی و عقلایی ندارد یا لااقل من به عنوان فلسفی اندیش هنوز برای آن دلیل قانع کننده ای پیدا نکرده ام اما دلایل برای رد و بی منطق بودن آن بسیار است. باور به تناسخ به شکلی که معنای تروح و مراتب رشد روح برای کمال را نداشته باشد یک وسواس است.
یک تسهیل‌گر می تواند با طرح پرسشهای بالا کمک کند تا خود اعضاء به شرط آنکه رسانه ها و فیلمها و نوشته های غیر مستدل بگذارند، در این موضوع محققانه جستجو، تمیز و سپس نقادی کند.
#تناسخ
#روح
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بهترین دانش
اگر از ما بپرسند بهترین دانش چیست؟چه خواهیم گفت؟
آیا چون می‌شود با علوم تجربی آزمود و تجربه کرد بهترین دانش ها را در علم تجربی باید جست؟
آیا چون می‌شود با علوم ریاضی محاسبه کرد و حتی تجربیات و آزمون ها نیز با تایید محاسبه ریاضی قابل اعتنا می‌شوند بهترین دانش ها در علوم ریاضی است؟
شاید بهترین دانش ها را در علوم انسانی باید جستجو کرد چون موضوع آن، انسان است پس می شود گفت بهترین دانش ها در علوم انسانی است؟
پس تکلیف هنر چه می‌شود ؟ آیا هنرها معرفت و دانش نیستند ؟غایت هنر چیست تا بفهمیم که بهترین دانش با آن مربوط است یا نه؟
می شود بهترین معرفت را در الهیات یا فلسفه جستجو کرد؟ بر فرض ایمان معارف الهیات برای خود خدا با ارزش است و مومنین که نیز بر این باور هستند که او به خودش آگاه ترین است. تکلیف انسان چه می‌شود ؟
غایت فلسفه هم بسته به مدل اندیشه ورزی ما دارد.
وقتی عمیق و دقیق نگاه کنیم متوجه می‌شویم همه ی دانش ها به یک معرفت وام دار هستند و آن دانش، معرفت خودشناسی است.
پزشک، تاجر ، مهندس ، نویسنده، شاعر، سیاستمدار، روانشناس ، جامعه شناس و... اگر خود شناس نباشند محروم و ناکام ناکام ناکام هستند.
قیمت واقعیت

🔶اگر ما را مخیر کنند که از دو مورد زیر یکی را انتخاب کنیم، کدام را انتخاب میکنیم؟چرا؟

۱. یکصد هزار سکه ی کامل طلا .
۲. عشق واقعی
.

🔹در مطالعاتی که به صورت میدانی انجام شده و حتی بعضی نیز فیلم و ویدئو ی آنرا مشاهده کرده اند تقریبا اکثر مردم خصوصا جوانترها می گویند: سکه ی طلا را انتخاب میکنند، چون سکه های طلا به عنوان مال و ثروت متضمن یک عشق واقعی است. آنها استدلال میکنند چه بسا عشق واقعی به خاطر بی پولی دستخوش شکست شود.
🔸اینجا سوال  دوم را مطرح میکنیم،

🔻اگر در زمان دریافت سکه های طلا، از دنیا برویم، آنگاه آیا سود کرده ایم یا ضرر؟

🔹با آنکه پاسخ آن مشخصا، زیان کردن است ولی ممکن است که بعضی بگویند، حتی اگر عشق واقعی را هم  به ما داده باشند و همان دم هم بمیریم باز ضرر کرده ایم.

🔻در اینجا باید آنها را ابتدا به مقوله یِ "واقعی بودن"آشنا کرد و مجددا بخواهیم تا در نظر خود، تعمق کنند.

به موارد زیر توجه کنید:

🔹از سه نفر خانم که یکی از آنها "مادر بزرگ"، دیگری "مادر" و دیگری "دختر" آن مادر است سوال میکنیم که:

🔺آیا مادر بزرگ «واقعیت» دارد؟

و پاسخ ها و دلایل:

🔹دختر پاسخ میدهد: بله  خود من  هم مادر بزرگ دارم، او زن مهربانی است. الان هم او اینجا نشسته است.

🔸مادر پاسخ میدهد: بله مادر بزرگ واقعیت دارد، او از من که مادر هستم هم مادر تر است، او مثل من مادر است. با آنکه مادر بزرگ من از دنیا رفته و فقط مادرم زنده است ولی میدانم اگر مادر بزرگ من نبود، بالطبع مادرم هم نبود و من هم نبودم. او دلیل مادرم و مادرم دلیل وجود من  در اینجاست.

🔶مادر بزرگ پاسخ میدهد: البته که مادر بزرگ واقعیت دارد، من با صغرا و کبرا به آن واقعیت پی نبرده ام، من همان مادر بزرگ هستم و در واقع و نه به صورت ذهنی  و نه با واسطه بلکه مستقیما مادر بزرگی خود را می فهمم، از این رو من همه ی مادر ها را در وجود خودم به عینه و به صورت واقع می بینم.

🔹در مثال بالا فهمیدیم که "واقعیت امر محققی است که وجود آن، «محسوس»، «معقول» و  «واقعی» است". لزوما محسوس بودن یا معقول بودن، واقعیت را اثبات نمیکند بلکه خود واقعیت است که هم میتواند به صورت معقول و هم به صورت محسوس ظاهر شود. واقعیت امری است که از بین نمی رود و اتصال حقیقی به آن میتواند متضمن بقاء باشد . از این رو اگر واقعیت خود را به ما نمایاند و ما هم به آن متصل شدیم، امید است که به خاطر اتصال با آن ما هم ماندگار و فناناپذیر شویم.

✔️پس اگر از این به بعد ما را مخیر به پذیرفتن امری کردند، عاقلانه ترین، حکیمانه ترین  و آگاهانه ترین انتخاب، همانا امری است که واقعیت آنرا با واقعی ترین چیزی که داریم یعنی "جان" مان سنجیده و به محض هم سنخ بودن با جانِ خود آنرا بپذیریم.

🔻یکی از اهداف مهم تربیت، درک واقعیت و واقعی بودن در مقابل توهم و توهمی بودن است.
یادداشت های مرا در کانال نکته ها و نغزهای تربیتی بخوانید
https://t.me/sarveyasin

احمدرضا آذربایجانی (آذر) پژوهشگر علوم تربیتی