انتشارات ‌روزنه
1.9K subscribers
1.08K photos
103 videos
37 files
1.12K links
کسی تنهاست که کتاب نمی‌خواند

آدرس: تهران، خیابان ولیعصر، بالاتر از خیابان شهید بهشتی، کوچه نادر، پلاک 3، واحد 2
شماره تماس:
88721514
86124538
اینستاگرام:
www.instagram.com/rowzanehnashr

ارتباط با ادمین:
@rowzanehadmin
Download Telegram
آنگاه حقوق دانی پای پیش نهاد و گفت:
"ای پیر خردمند از این قوانین ما چه می‌گویی؟"
پیامبر گفت:
"شما از وضع قوانین شاد می‌شوید اما از شکستن قوانین بیشتر لذت می‌برید. همچون کودکانیکه در ساحل اقیانوس بازی می‌کنند به جد و جهد برج و بارویی از شن می‌سازند و به خنده و سرخوشی آنرا خراب می‌کنند.
اما چه می‌توان گفت از آنانکه زندگی برایشان اقیانوسی مواج نیست و قوانین بشر ساخته حکم برج و باروی شنی ندارد بلکه زندگی را صخره سنگی می‌بینند و قانون را قلم حجاری شمارند که با آن سنگ را به صورت خیالات خود تراش می‌دهند.
چه می‌توان گفت از آن افلیج که رقصندگان را منفور می دارد. چه می‌توان گفت از آن گاوی که یوغ سنگین را بر گردن خویش دوست دارد و گوزن و آهوان جنگل را موجوداتی گمراه و ولگرد می‌پندارد. چه می‌توان گفت از آن افعی پیر که نمی‌تواند پوست بیفکند و ماران دیگر را که از پوست بیرون شده‌اند عریان و بی‌شرم می‌خواند.
و از اینان چه می‌توانم گفت جز آنکه آنها نیز در آفتاب ایستاده‌‌اند اما پشت به خورشید کرده‌اند. آنها تنها سایه‌ی خود را می‌بینند و سایه آنها قانون آنهاست. برای این مردم خورشید موجودی سایه افکن بیش نیست.
اما شما که رو به آفتاب راه می روید کدام سایه ی بر زمین افتاده شما را از حرکت باز تواند داشت.کدام قانون بشر ساخته می تواند شمارا در بند کند اگر شما یوغ اسارت خود را بشکنید و از کدام قانون ترس و هراس خواهید داشت اگر به رقص و پایکوبی برخیزید بدان شرط که پای تان بر زنجیر پولادین هیچکس فرود نیاید.کدام کس میتواند چکاوک سحرخیز و بلند پرواز را فرمان دهد تا در آسمان آواز نخواند."

http://www.rowzanehnashr.com/004-Adabiat%20Jahan/04-015-Peyambar-mainpage.jpg

#نشرروزنه #جبران_خلیل_جبران #پیامبر #ترجمه_دکتر_الهی_قمشه_ای
در دوره‌ی زمامداری دکتر مصدق اقدامات مهم و موثری برای رهایی از وابستگی به درآمدهای نفتی برداشته شد. نمونه‌ی آن فروش اوراق قرضه‌ی ملی، اتکا به صادرات غیرنفتی و محصولات کشاورزی، تلاش در جهت راه اندازی صنایع کوچک و تولیدات داخلی بود. به‌طوریکه در طی بیست‌وهشت ماه نخست‌وزیری دکتر مصدق با این‌که صادرات نفت قطع شده بود، اما تراز بازرگانی ایران مثبت بود.
📚
📚📚
📚📚📚
وقت هر دلتنگی (نام بعضی نفرات)
فرشاد قوشچی
انتشارات روزنه
چاپ اول: ۱۳۹۶
۱۲۰ صفحه (جیبی)
قیمت: ۷۵۰۰ تومان
.
.
فهرست کتاب:
۱. #یاد_آر
۲. #حسین_فاطمی
۳. #علی_اکبر_دهخدا
۴. #میرزاده_عشقی
۵. #فخرالدوله
۶. #محمد_حسن_شمشیری
۷. #غلامرضا_تختی
۸. #حیدر_رقابی
۹. #محمد_علی_فروغی
۱۰. #غلامحسین_صدیقی
.
..
...
....
#وقت_هر_دلتنگی #نام_بعضی_نفرات
#فرشادقوشچی #فرشاد_قوشچی
#انتشارات_روزنه #نشرروزنه #نشر_روزنه
#مشاهیر_ایران
#آرامگاه_ابن_بابویه


http://uupload.ir/files/91nf_9847936e-eca1-4bb3-8180-be0c5f880291.jpeg
📚
.
آن شب باران بارید. از میان آتش چوب نیم‌سوزی برداشتم، از روی رفقای خواب گذشتم و از آلونک بیرون رفتم تا مطمئن شوم پشم‌های زیر سایبان خیس نمی‌شوند. برادرم و آن زن، عریان روی کپه‌ی پشم‌ها دراز کشیده بودند و سیگار می‌کشیدند. باران از میان سقف کاه‌اندود چکه می‌کرد و در نور هیزم، بدن‌هایشان می‌درخشید.
برادرم صبح به من گفت «من با اینا می‌رم.» و اینطور شد که او رفت. در ماه اوت او را با گلوله زدند. پلیس به در خانه‌هایمان کوبید و من و مادرم و خواهرانمان و همسایه‌هایمان را جمع کرد. همه‌ی اهالی روستا را به میدان هدایت کرد.
آن‌ها چوبه‌ی دار بر پا کرده بودند و روی چوبه‌ها مردان و زنان را با هم آویزان کرده بودند.
پلیس گفت «این‌ها چریک‌های شورشی‌ان. کمونیست‌هایی که تو جنگل بهشون شلیک کردیم. حتماً بعضیاشون مال روستای شمان. پسرها و دخترهاتون. اسمشون را به ما بگید و شاید بذاریم در آرامش دفنشون کنید.»
صفی شکل دادیم و یکی یکی از کنار جسدها گذشتیم. دار زدن جنازه‌هایی که با گلوله مرده بودند درک‌پذیر نبود. اما نمایشی وحشتناک ساخته بود. «این رو می‌شناسی؟ این یکی چی، می‌شناسیش؟» و بعد نوبت من بود که جلوی چوبه‌ها بایستم. چشمانم را به سفت‌ترین شکلی که می‌توانستم بسته نگه داشتم و آن‌وقت در جهان چیزی جز طنین جیر جیر طناب‌ها نبود.
#شرق_غرب
#میروسلاو_پنکوف
#میروسلاوپنکوف
#محمدحسین_واقف
#انتشارات_روزنه
#نشرروزنه
#miroslavpenkov
#eastofthewest

http://ytre.ir/dQQ

@rowzanehnashr
▪️جایزه داستان مازندران

▪️با اعلام دبیرخانه ی جایزه داستان مازندران کتاب دیر بجنبی اتفاق شومی می‌افتد نوشته خاطره محمد به مرحله دوم راه یافت.


▪️معرفی کتاب دیر بجنبی اتفاق شومی می‌افتد

«دیر بجنبی اتفاق شومی می‌افتد» مجموعه داستان کوتاهی از خاطره محمدی، نویسنده معاصر ایرانی است. داستان‌های خاطره محمدی در این کتاب بیشتر درباره روابط عاطفی و عاشقانه انسان‌ها است رابطه‌هایی که با هم برقرار می‌کنیم بدون آن که از آینده و ادامه‌اش آگاه باشیم. خلاءهایی که سعی می‌کنیم پرشان کنیم بیٰ‌‌آنکه بدانیم شاید با کارهایمان نتیجه‌ای جر عمیق‌تر شدنشان حاصلمان نمی‌شود. با داستان‌های خاطره محمدی به بستر زندگی امروزی آدم‌ها می‌رویم تا احساسات، عشق ها و خطاهای عاطفی‌شان و تجربه‌هایشان را از رابطه مرور کنیم، تجربه‌هایی کاملا آشنا و کاملا ملموس.

در بخشی از اولین داستان به اسم «بنگ‌بنگ» ذهنیات پسری را مرور می‌کنیم که انگار عشق دیرینه‌اش را ربوده‌اند، پسری که به خاطر این دغدغه ذهنی دچار بحران شده و سرگردان است،

داستان دوم «به روایت تصویر» از زنی می گوید که در دنیای مجازی با مردی که ظاهرا اخلاق های به‌خصوص و غیر قابل درکی دارد ارتباط برقرار کرده و هر روز به اصرار مرد برایش عکس‌های گوناگون می فرستد و.. باقی داستان‌های این کتاب هم به نوعی از رابطه می‌پردازند.

داستان‌های«چای سیب»، «شاخ‌های این گوزن من را می‌درند»، «فلور چراغ آژیر قرمز را خاموش‌کن»، «عطر زنانه»، «همین چیزها» و «لبخند چشم دیوار» این مجموعه برگزیده جشنواره داستانی حوزه هنری در دوره‌های هفتم، هشتم، نهم و دهم، منتخب مسابقه داستان خلاقانه حیرت ۹۵، منتخب مسابقه داستان صادق هدایت۹۷، جشنواره ملی داستان پراس۹۷ و منتخب در مسابقه داستانی محله کودکی (فرشته) شده‌اند.

🛒برای خرید اینترنتی کتاب اینجا کلیک کنید

#انتشارات_روزنه #نشرروزنه
#داستان_ایرانی #داستان #داستان_کوتاه
#کتاب_خوب_بخوانیم #پیشنهاد_کتاب
#کسی_تنهاست_که_کتاب_نمیخواند

☎️02188853730
🌍 www.rowzanehnashr.com
instagram: rowzanehnashr