📚معرفی ناشران بزرگ جهان
#قسمت_دوم
🔹۲.پنگوئن رندوم هاوس
(ناشر کتاب های فاکنر، جویس، مالرو)
🔸رندوم هاوس یکی از بزرگترین گروه های انتشاراتی جهان است که در سال 1927 توسط بنت کرف و دونالد کلاپفر تاسیس شد. بنت و دونالد بعد از خرید کتابخانه مدرن نیویورک، رندوم هاوس را تاسیس و هدف از آن را انتشار کتاب هایی به صورت تصادفی در کنار کار کتابخانه عنوان کردند. در سال 1934 اولین مجوز چاپ رمان «اولیس» جیمز جویس برای این نشر صادر شد. درواقع رمان اولیس، منجر به راه اندازی رندوم هاوس شد. رندوم هاوس در طول دو دهه بعد تبدیل به ناشری توانمند شد.
🔸در سال 1936 شرکت، اسمیت وهاس را جذب کرد- رابرت هاس تا زمان بازنشستگی و فروش سهام خود به بنت و دونالد در سال 1956، سومین شریک به حساب می آمد- که نویسندگانی از جمله فاکنر، ایسکا دینسن، آندره مالرو، رابرت گر یوز و ژان د. برونوف را با خود همراه کردند.
🔸رندوم هاوس همچنین سردبیران افسانه ای هری مول، رابرت لینسکات و ساکس کامینز را استخدام نمود، همچنین به دنبال آن ها نویسندگانی مانند سینکلر لوییس و رابرت پین وارن به صحنه آمدند و در سال 1998، رندوم هاوس به زودی به نشری جهانی مبدل شد.
🔸در سال 2008، رندوم هاوس برای سازماندهی مجدد همراه با تغییرات گسترده در بخش مدیران و کارکنان اعلام آمادگی کرد و سه بخش راه اندازی شد: گروه انتشاراتی رندوم هاوس، نوف دابل دی و کرون. رندوم هاوس از سال 1974، توزیع کننده نشر شامبلا بوده است که ام اکنون انتشار کتاب های رزولی، نشنال جئوگرافیک، مطبوعات استرفورس و ویزارد آو د کوست و بسیاری از مشهورترین مطبوعات دنیا را به عهده دارد.
@rowzanehnashr
#قسمت_دوم
🔹۲.پنگوئن رندوم هاوس
(ناشر کتاب های فاکنر، جویس، مالرو)
🔸رندوم هاوس یکی از بزرگترین گروه های انتشاراتی جهان است که در سال 1927 توسط بنت کرف و دونالد کلاپفر تاسیس شد. بنت و دونالد بعد از خرید کتابخانه مدرن نیویورک، رندوم هاوس را تاسیس و هدف از آن را انتشار کتاب هایی به صورت تصادفی در کنار کار کتابخانه عنوان کردند. در سال 1934 اولین مجوز چاپ رمان «اولیس» جیمز جویس برای این نشر صادر شد. درواقع رمان اولیس، منجر به راه اندازی رندوم هاوس شد. رندوم هاوس در طول دو دهه بعد تبدیل به ناشری توانمند شد.
🔸در سال 1936 شرکت، اسمیت وهاس را جذب کرد- رابرت هاس تا زمان بازنشستگی و فروش سهام خود به بنت و دونالد در سال 1956، سومین شریک به حساب می آمد- که نویسندگانی از جمله فاکنر، ایسکا دینسن، آندره مالرو، رابرت گر یوز و ژان د. برونوف را با خود همراه کردند.
🔸رندوم هاوس همچنین سردبیران افسانه ای هری مول، رابرت لینسکات و ساکس کامینز را استخدام نمود، همچنین به دنبال آن ها نویسندگانی مانند سینکلر لوییس و رابرت پین وارن به صحنه آمدند و در سال 1998، رندوم هاوس به زودی به نشری جهانی مبدل شد.
🔸در سال 2008، رندوم هاوس برای سازماندهی مجدد همراه با تغییرات گسترده در بخش مدیران و کارکنان اعلام آمادگی کرد و سه بخش راه اندازی شد: گروه انتشاراتی رندوم هاوس، نوف دابل دی و کرون. رندوم هاوس از سال 1974، توزیع کننده نشر شامبلا بوده است که ام اکنون انتشار کتاب های رزولی، نشنال جئوگرافیک، مطبوعات استرفورس و ویزارد آو د کوست و بسیاری از مشهورترین مطبوعات دنیا را به عهده دارد.
@rowzanehnashr
Telegram
attach 📎
📚#تازه_های_نشر
نام کتاب : نغمههایی از پشت دیوار (داستانهای از درون زندان)
نویسنده : آرش رمضانی - با مقدمهای از دکتر محمدرضا سرگلزایی
چاپ : اول
قطع : رقعی
سال چاپ : 1397
تعداد صفحه : 203
قیمت : 230,000 ریال
📌آرام و پذیرا بود. با زندان یگانه شده بود، یکی شده بود، اما در زندان نبود. رها در ساحل رامسر، در کوچههای خشتی یزد بود. لابه لای شعرها و بین خطوط نقاشیهایش، لای موهای عشق گریختهاش، اندی دوفرین ِ زندان بود. بینیاز از کندن سلولاش، بینیاز از برنامهریزی برای فرار، بینیاز از شنا در لولهی فاضلاب، یک رستگاری یافتهی شرقی بود. کهن الگوی خاورمیانهی رنجور در او متبلور بود؛ شرمگین و نجیب، با بدنی در بند و تخیلی آزاد و روحی رستگار.
#انتشارا_روزنه
http://farsiup.com/images/8gyy451kfjg3qxa7h46h.jpg
نام کتاب : نغمههایی از پشت دیوار (داستانهای از درون زندان)
نویسنده : آرش رمضانی - با مقدمهای از دکتر محمدرضا سرگلزایی
چاپ : اول
قطع : رقعی
سال چاپ : 1397
تعداد صفحه : 203
قیمت : 230,000 ریال
📌آرام و پذیرا بود. با زندان یگانه شده بود، یکی شده بود، اما در زندان نبود. رها در ساحل رامسر، در کوچههای خشتی یزد بود. لابه لای شعرها و بین خطوط نقاشیهایش، لای موهای عشق گریختهاش، اندی دوفرین ِ زندان بود. بینیاز از کندن سلولاش، بینیاز از برنامهریزی برای فرار، بینیاز از شنا در لولهی فاضلاب، یک رستگاری یافتهی شرقی بود. کهن الگوی خاورمیانهی رنجور در او متبلور بود؛ شرمگین و نجیب، با بدنی در بند و تخیلی آزاد و روحی رستگار.
#انتشارا_روزنه
http://farsiup.com/images/8gyy451kfjg3qxa7h46h.jpg
جلسه رونمایی کتاب : "نغمه هایی از پشت دیوار"
این کتاب خاطرات آرش رمضانی از دورانی است که روانشناس زندان بوده است و با مقدمه دکتر سرگلزایی منتشر شده است.
#انتشارات_روزنه
این کتاب خاطرات آرش رمضانی از دورانی است که روانشناس زندان بوده است و با مقدمه دکتر سرگلزایی منتشر شده است.
#انتشارات_روزنه
چرا بعضی کشورها از لحاظ اقتصادی پیشرفت میکنند، ولی بعضی کشورها در حال سقوط هستند؟
📚«چرا ملتها شکست میخورند» کتابی است که با مثالهای تاریخی از کشورهای مختلف، علت رکود و ناکامی ملتها را بررسی میکند.
👤جارد دیاموند برنده جایزه پولیترز و نویسنده کتابهای پرفروش «تفنگهاف نطفهها و فولاد» و «فروپاشی» درباره این کتاب گفته: «شما برای عشق ورزیدن به این کتاب سه دلیل خواهید داشت. این کتاب درباره تفاوت میان درآمدهای ملی در دنیای جدید است که شاید بزرگترین مساله پیشاروی جهان امروز باشد. این کتاب مملو از ماجراهای جالبی است که شما را مسحور میکنند از جمله آن که چرا بوتسوانا از لحاظ اقتصادی کامیاب است ولی سیرالئون نیست و این کتاب خواندنی است. شما هم مثل من ممکن است تسلیم خواندن آن در یک مرحله شوید و سپس بارها و بارها به آن بازگردید.»
⚡️این کتاب برای خواننده غیر متخصص نوشته شده و تحسین چند اقتصاددان برنده جایزه نوبل و شماری از اندیشمندان حوزه اقتصاد را برانگیخته است.
مطالعه این کتاب به همه افراد مخصوصاً کسانی که مدام این سوال را از خود میپرسند «چرا ملتها شکست میخورند؟» توصیه میشود.👇
(http://up.upinja.com/jrqw8.jpg)http://bit.ly/2mrwIMc
#معرفی_کتاب #نشر_روزنه #طاقچه
📚«چرا ملتها شکست میخورند» کتابی است که با مثالهای تاریخی از کشورهای مختلف، علت رکود و ناکامی ملتها را بررسی میکند.
👤جارد دیاموند برنده جایزه پولیترز و نویسنده کتابهای پرفروش «تفنگهاف نطفهها و فولاد» و «فروپاشی» درباره این کتاب گفته: «شما برای عشق ورزیدن به این کتاب سه دلیل خواهید داشت. این کتاب درباره تفاوت میان درآمدهای ملی در دنیای جدید است که شاید بزرگترین مساله پیشاروی جهان امروز باشد. این کتاب مملو از ماجراهای جالبی است که شما را مسحور میکنند از جمله آن که چرا بوتسوانا از لحاظ اقتصادی کامیاب است ولی سیرالئون نیست و این کتاب خواندنی است. شما هم مثل من ممکن است تسلیم خواندن آن در یک مرحله شوید و سپس بارها و بارها به آن بازگردید.»
⚡️این کتاب برای خواننده غیر متخصص نوشته شده و تحسین چند اقتصاددان برنده جایزه نوبل و شماری از اندیشمندان حوزه اقتصاد را برانگیخته است.
مطالعه این کتاب به همه افراد مخصوصاً کسانی که مدام این سوال را از خود میپرسند «چرا ملتها شکست میخورند؟» توصیه میشود.👇
(http://up.upinja.com/jrqw8.jpg)http://bit.ly/2mrwIMc
#معرفی_کتاب #نشر_روزنه #طاقچه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دکلمه شعر اشکهای گر گرفته از کتاب #تنهاتر_از_هیچ
🎤توسط آقای احمدرضا موسوی
شاعر #دکتر_ناصر_وافی
#انتشارات_روزنه
🎤توسط آقای احمدرضا موسوی
شاعر #دکتر_ناصر_وافی
#انتشارات_روزنه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گزارش تصویری آیین رونمایی کتاب "نغمههایی از پشت دیوار" ، نوشته آرش رمضانی در مشهد.
با سخنرانی دکتر محمدرضا سرگلزایی
@rowzanehnashr
با سخنرانی دکتر محمدرضا سرگلزایی
@rowzanehnashr
گاهی فکر میکنم اوضاع نمیتواند از اینی که هست بدتر شود. قطعا ما تا جایی که میشود غرق شدهایم. حتما باید از کف بکَنیم، پا بزنیم و بالا بیاییم و از این باتلاق بیرون بزنیم.
@rowzanehnashr
@rowzanehnashr
Forwarded from اتچ بات
«کله ظهر روزی از روزهای آخر سپتامبر 1955 پریدم سوار یک قطار باربری بیرون لس آنجلس و رفتم توی یک گاندولا و ساک دستی ام را گذاشتم زیر سرم و دراز کشیدم و پاهایم را ضربدری انداختم روی هم و وقتی که از شمال به سمت سانتاباربارا دور میشدیم، رفتم توی بحر ابرها.
سانتاباربارا، فقط مقصدی محلی بود و برنامه ام این بود که آن شب را در ساحل سانتاباربارا بخوابم و صبح روز بعد بروم به سنلوئیس ابیسپو یا سوار یک قطار باربریِ درجه یک شوم همه روز را و ساعت هفتِ عصر برسم به سنفرانسیسکو. نزدیکی های کاماریلو ، آن جا که چارلی پارکر دیوانه شده بود و استراحت میکرد تا دوباره سلامت نرمالش را به دست بیاورد ، وقتی که به سمت یک راه فرعی پیش می رفتیم تا راه اصلی را بدهیم به یک قطار دیگر ، یک ولگرد کوچولوی پیرِ لاغر پرید بالا توی گاندولای من و من را که دید ، از تعجب خشکش زد.
#ولگردهای_دارما
اثر جک کروآک
ترجمه فرید قدمی
سانتاباربارا، فقط مقصدی محلی بود و برنامه ام این بود که آن شب را در ساحل سانتاباربارا بخوابم و صبح روز بعد بروم به سنلوئیس ابیسپو یا سوار یک قطار باربریِ درجه یک شوم همه روز را و ساعت هفتِ عصر برسم به سنفرانسیسکو. نزدیکی های کاماریلو ، آن جا که چارلی پارکر دیوانه شده بود و استراحت میکرد تا دوباره سلامت نرمالش را به دست بیاورد ، وقتی که به سمت یک راه فرعی پیش می رفتیم تا راه اصلی را بدهیم به یک قطار دیگر ، یک ولگرد کوچولوی پیرِ لاغر پرید بالا توی گاندولای من و من را که دید ، از تعجب خشکش زد.
#ولگردهای_دارما
اثر جک کروآک
ترجمه فرید قدمی
Telegram
attach 📎
مراسم رونمایی از کتاب مسیح در قصر
خاطرات رییس سابق زندان قصر
سه شنبه 9 مرداد 97
ساعت 17 تا 19 در کتابخانه ملی ایران
@rowzanehnashr
خاطرات رییس سابق زندان قصر
سه شنبه 9 مرداد 97
ساعت 17 تا 19 در کتابخانه ملی ایران
@rowzanehnashr
پاتريك موديانو در تاريخ ٣٠ ژوئيه ١٩٤٥ در حومه غربى پاريس به دنيا آمد. پدرش از يهوديان ايتاليا و مدير يک شرکت خصوصي بود و مادر گرجستاني- بلژيكىاش بازيگر بود. آنها به دليل مشغله كارى، در دوران كودكى فرزندشان حضور كمرنگی داشتند.
در نوجوانى او را در يك مدرسه شبانهروزى ثبتنام كردند كه به خاطر قوانين سخت و نظامىواری که داشت مرتب از آنجا مىگريخت. در جوانى براى فرار از خدمت سربازى در دانشكده ادبيات دانشگاه سوربن ثبتنام كرد و در هيچ کدام از کلاسها حضور نيافت. رفتوآمد به كافههاى بولوار سَن ژِرمن (boulevard Saint-Germain) كه در آن زمان محفل گروههاى فرهنگى، هنرى و ادبى مختلف بود، باعث شد با جنبشهاى فرهنگى رايج در دهه ٦٠ ميلادى نزديکی پيدا کند.
او با حمايت يكى از دوستان مادرش به نام رِمون كِنو (Raymond Queneau) به شکل جديتری وارد دنياى ادبى شد و امکان حضور در مهمانیهای رونمايى از كتابهای انتشارات معروف گاليمار برايش فراهم گرديد.
در سال ١٩٦٧ نخستين رمان موديانو «ميدان اِتوال» (La Place d’Étoil) توسط همين انتشارات به چاپ رسيد. از آن زمان پاتريك موديانو زندگى خود را به نوشتن اختصاص داده است.
فضاى بيشتر داستانهاى موديانو بر پاريس دوران اشغال نازىها متمركز شده است. تلاش در ترسيم دوران كودكى در غياب پدر و مادر، نوجوانى منزوى و آواره، جستجوى جوانى و زمان از دست رفته، اثر داستانىاش را به نوعى حسب حالنويسی تخيلى نزديك مىكند. تا امروز از او دهها رمان، داستان و فيلمنامه انتشار يافته است که به ۳۶ زبان ترجمه شده و خوانندگان پرشماری در سراسر جهان را جلب كردهاند. بسيارى از آثار او جايزههاى ادبی ارزشمندی از جمله «جايزه بزرگ رمان آكادمى فرانسه» Grand prix du roman de l'Académie française)، «جايزه گنكور» (prix Goncourt) و جايزه انستيتو فرانسه را به خود اختصاص دادهاند. در ٩ اكتبر ٢٠١٤ آکادمی ادبی سوئد پاتريک موديانو را برنده جايزه نوبل ادبيات اعلام کرد.
پیشگفتار از مهين کاظمی، مترجم کتاب خاطرات خفته، تازهترین اثر پاتریک مودیانو که در اواخر سال ۲۰۱۷ در پاریس چاپ شد و با فاصلهای اندک، توسط نشر روزنه در ایران منتشر شد.
#پاتریک_مودیانو #انتشارات_روزنه
http://p30up.ir/uploads/f186992600.jpg
در نوجوانى او را در يك مدرسه شبانهروزى ثبتنام كردند كه به خاطر قوانين سخت و نظامىواری که داشت مرتب از آنجا مىگريخت. در جوانى براى فرار از خدمت سربازى در دانشكده ادبيات دانشگاه سوربن ثبتنام كرد و در هيچ کدام از کلاسها حضور نيافت. رفتوآمد به كافههاى بولوار سَن ژِرمن (boulevard Saint-Germain) كه در آن زمان محفل گروههاى فرهنگى، هنرى و ادبى مختلف بود، باعث شد با جنبشهاى فرهنگى رايج در دهه ٦٠ ميلادى نزديکی پيدا کند.
او با حمايت يكى از دوستان مادرش به نام رِمون كِنو (Raymond Queneau) به شکل جديتری وارد دنياى ادبى شد و امکان حضور در مهمانیهای رونمايى از كتابهای انتشارات معروف گاليمار برايش فراهم گرديد.
در سال ١٩٦٧ نخستين رمان موديانو «ميدان اِتوال» (La Place d’Étoil) توسط همين انتشارات به چاپ رسيد. از آن زمان پاتريك موديانو زندگى خود را به نوشتن اختصاص داده است.
فضاى بيشتر داستانهاى موديانو بر پاريس دوران اشغال نازىها متمركز شده است. تلاش در ترسيم دوران كودكى در غياب پدر و مادر، نوجوانى منزوى و آواره، جستجوى جوانى و زمان از دست رفته، اثر داستانىاش را به نوعى حسب حالنويسی تخيلى نزديك مىكند. تا امروز از او دهها رمان، داستان و فيلمنامه انتشار يافته است که به ۳۶ زبان ترجمه شده و خوانندگان پرشماری در سراسر جهان را جلب كردهاند. بسيارى از آثار او جايزههاى ادبی ارزشمندی از جمله «جايزه بزرگ رمان آكادمى فرانسه» Grand prix du roman de l'Académie française)، «جايزه گنكور» (prix Goncourt) و جايزه انستيتو فرانسه را به خود اختصاص دادهاند. در ٩ اكتبر ٢٠١٤ آکادمی ادبی سوئد پاتريک موديانو را برنده جايزه نوبل ادبيات اعلام کرد.
پیشگفتار از مهين کاظمی، مترجم کتاب خاطرات خفته، تازهترین اثر پاتریک مودیانو که در اواخر سال ۲۰۱۷ در پاریس چاپ شد و با فاصلهای اندک، توسط نشر روزنه در ایران منتشر شد.
#پاتریک_مودیانو #انتشارات_روزنه
http://p30up.ir/uploads/f186992600.jpg
Naghmeh.pdf
663 KB
📝انعکاس رونمایی از کتاب "نغمه هایی از پشت دیوار" در صفحه فرهنگ و هنر روزنامه شهرآرا ( چهار مرداد)
#انتشارات_روزنه
@rowzanehnashr
#انتشارات_روزنه
@rowzanehnashr
📖 چرا کتاب خاطرات خفته،کتاب مهمی است؟
🔹اگر کسی تصور میکرد که جایزه نوبل ادبیات سال ۲۰۱۴ میلادی ممکن است اندک تاثیری بر سبک نوشتن پاتریک مودیانو بگذارد، با خواندن نخستین سطرهای کتاب «خاطرات خفته» تردیدش برطرف میشود، چون او در این کتاب همچون همیشه به مدرنترین مشکلات میپردازد.
🔹خواننده بلافاصله خود را در فضای عدم اطمینان و اضطراب میبیند، فهم مشترکی از غروبهای یکشنبه برای همه کسانی که میدانند باید به مدرسه شبانهروزی بگردند. ما خودمان را در میان افراد عجیب و غریب میبینیم، با آنها مواجهه میشویم اما نمیدانیم چگونه این جرأت و اطمینان را پیدا میکنیم.
🔸«خاطرات خفته» از زبان اول شخص روایت میشود که به نظر میرسد راوی خود مودیانو است. او به خوانندگان ضمانت میدهد که آنچه میخوانند شجره خانوادگی است. این خاطرات، مثل جنایتهایی هستند که ما حکم به فراموشی یا بخشیدنشان نمیدهیم، اما آنها حق دارند که در طول زمان مجازاتمان کنند.
🔹داستان مرد خستگیناپذیر خیابانهای پاریس و خاطرات خفتهاش پاییز امسال در قالب رمانی خواندنی منتشر شده است.
«خاطرات خفته» چه چیز میتواند باشد جز بخشهای گمشده یک گذشته کرخت؟ آب راکد، آبی است که رانده نمیشود، یک پل خفته، پلی که بلند نمیشود، یک عامل خواب، یک جاسوس که میداند چطور فراموش شود. خاطراتی خفته، حافظهای پاک شده. اما گاهی تالاب، تخلیه میشود، آب راکد شفاف میشود، پل متحرک برمیخیزد، یک تهویه میچرخد و به جاسوس در ابتدای خواب عمیقش شلیک میشود. ما اربابان فراموشیهایمان نیستیم؛ این خاطرات ما هستند که برخلاف میلمان، ما را رها میکنند و ما دوباره آنها را نخواهیم دید. بعضی از آنها خیلی دور نمیشوند، بدون اینکه خبر داشته باشیم در ناحیه ما به خواب میروند و صدای پای پاتریک مودیانو که در پاریس قدم میزند بعضیهایشان را بیدار میکند، ترسناک یا نوستالژیک، دقیق یا نامطمئن، تسکیندهنده یا وحشتآور. آنها زنان هستند، ما آنها را میخوانیم، مودیانو به آنها نام خیابانها را میدهد، نام زنان، ژنوویه دلام، مدلین پرو، خانم اوبرستن، مارتا هیوارد که ما نمیشناسیم و خیابانهایی که آشنا هستند.
🔸این خاطرات به جوانی گمشده در کافههای شانس زندگی دوباره میبخشد، پاتریک مودیانوی ۲۰ ساله خوابگرد، کنجکاو، مراقب و فراری، مثل نارنجک عمل میکنند. مودیانو سه سال پس از دریافت جایزه نوبل ادبیات اثر ارزشمند دیگری خلق کرده که تحسین منتقدین فرانسوی را برانگیخته است.
"به نقل از ایبنا"
#خاطرات_خفته
@rowzanehnashr
🔹اگر کسی تصور میکرد که جایزه نوبل ادبیات سال ۲۰۱۴ میلادی ممکن است اندک تاثیری بر سبک نوشتن پاتریک مودیانو بگذارد، با خواندن نخستین سطرهای کتاب «خاطرات خفته» تردیدش برطرف میشود، چون او در این کتاب همچون همیشه به مدرنترین مشکلات میپردازد.
🔹خواننده بلافاصله خود را در فضای عدم اطمینان و اضطراب میبیند، فهم مشترکی از غروبهای یکشنبه برای همه کسانی که میدانند باید به مدرسه شبانهروزی بگردند. ما خودمان را در میان افراد عجیب و غریب میبینیم، با آنها مواجهه میشویم اما نمیدانیم چگونه این جرأت و اطمینان را پیدا میکنیم.
🔸«خاطرات خفته» از زبان اول شخص روایت میشود که به نظر میرسد راوی خود مودیانو است. او به خوانندگان ضمانت میدهد که آنچه میخوانند شجره خانوادگی است. این خاطرات، مثل جنایتهایی هستند که ما حکم به فراموشی یا بخشیدنشان نمیدهیم، اما آنها حق دارند که در طول زمان مجازاتمان کنند.
🔹داستان مرد خستگیناپذیر خیابانهای پاریس و خاطرات خفتهاش پاییز امسال در قالب رمانی خواندنی منتشر شده است.
«خاطرات خفته» چه چیز میتواند باشد جز بخشهای گمشده یک گذشته کرخت؟ آب راکد، آبی است که رانده نمیشود، یک پل خفته، پلی که بلند نمیشود، یک عامل خواب، یک جاسوس که میداند چطور فراموش شود. خاطراتی خفته، حافظهای پاک شده. اما گاهی تالاب، تخلیه میشود، آب راکد شفاف میشود، پل متحرک برمیخیزد، یک تهویه میچرخد و به جاسوس در ابتدای خواب عمیقش شلیک میشود. ما اربابان فراموشیهایمان نیستیم؛ این خاطرات ما هستند که برخلاف میلمان، ما را رها میکنند و ما دوباره آنها را نخواهیم دید. بعضی از آنها خیلی دور نمیشوند، بدون اینکه خبر داشته باشیم در ناحیه ما به خواب میروند و صدای پای پاتریک مودیانو که در پاریس قدم میزند بعضیهایشان را بیدار میکند، ترسناک یا نوستالژیک، دقیق یا نامطمئن، تسکیندهنده یا وحشتآور. آنها زنان هستند، ما آنها را میخوانیم، مودیانو به آنها نام خیابانها را میدهد، نام زنان، ژنوویه دلام، مدلین پرو، خانم اوبرستن، مارتا هیوارد که ما نمیشناسیم و خیابانهایی که آشنا هستند.
🔸این خاطرات به جوانی گمشده در کافههای شانس زندگی دوباره میبخشد، پاتریک مودیانوی ۲۰ ساله خوابگرد، کنجکاو، مراقب و فراری، مثل نارنجک عمل میکنند. مودیانو سه سال پس از دریافت جایزه نوبل ادبیات اثر ارزشمند دیگری خلق کرده که تحسین منتقدین فرانسوی را برانگیخته است.
"به نقل از ایبنا"
#خاطرات_خفته
@rowzanehnashr
📖 چرا کتاب خاطرات خفته،کتاب مهمی است؟
🔹اگر کسی تصور میکرد که جایزه نوبل ادبیات سال ۲۰۱۴ میلادی ممکن است اندک تاثیری بر سبک نوشتن پاتریک مودیانو بگذارد، با خواندن نخستین سطرهای کتاب «خاطرات خفته» تردیدش برطرف میشود، چون او در این کتاب همچون همیشه به مدرنترین مشکلات میپردازد.
🔹خواننده بلافاصله خود را در فضای عدم اطمینان و اضطراب میبیند، فهم مشترکی از غروبهای یکشنبه برای همه کسانی که میدانند باید به مدرسه شبانهروزی بگردند. ما خودمان را در میان افراد عجیب و غریب میبینیم، با آنها مواجهه میشویم اما نمیدانیم چگونه این جرأت و اطمینان را پیدا میکنیم.
🔸«خاطرات خفته» از زبان اول شخص روایت میشود که به نظر میرسد راوی خود مودیانو است. او به خوانندگان ضمانت میدهد که آنچه میخوانند شجره خانوادگی است. این خاطرات، مثل جنایتهایی هستند که ما حکم به فراموشی یا بخشیدنشان نمیدهیم، اما آنها حق دارند که در طول زمان مجازاتمان کنند.
🔹داستان مرد خستگیناپذیر خیابانهای پاریس و خاطرات خفتهاش پاییز امسال در قالب رمانی خواندنی منتشر شده است.
«خاطرات خفته» چه چیز میتواند باشد جز بخشهای گمشده یک گذشته کرخت؟ آب راکد، آبی است که رانده نمیشود، یک پل خفته، پلی که بلند نمیشود، یک عامل خواب، یک جاسوس که میداند چطور فراموش شود. خاطراتی خفته، حافظهای پاک شده. اما گاهی تالاب، تخلیه میشود، آب راکد شفاف میشود، پل متحرک برمیخیزد، یک تهویه میچرخد و به جاسوس در ابتدای خواب عمیقش شلیک میشود. ما اربابان فراموشیهایمان نیستیم؛ این خاطرات ما هستند که برخلاف میلمان، ما را رها میکنند و ما دوباره آنها را نخواهیم دید. بعضی از آنها خیلی دور نمیشوند، بدون اینکه خبر داشته باشیم در ناحیه ما به خواب میروند و صدای پای پاتریک مودیانو که در پاریس قدم میزند بعضیهایشان را بیدار میکند، ترسناک یا نوستالژیک، دقیق یا نامطمئن، تسکیندهنده یا وحشتآور. آنها زنان هستند، ما آنها را میخوانیم، مودیانو به آنها نام خیابانها را میدهد، نام زنان، ژنوویه دلام، مدلین پرو، خانم اوبرستن، مارتا هیوارد که ما نمیشناسیم و خیابانهایی که آشنا هستند.
🔸این خاطرات به جوانی گمشده در کافههای شانس زندگی دوباره میبخشد، پاتریک مودیانوی ۲۰ ساله خوابگرد، کنجکاو، مراقب و فراری، مثل نارنجک عمل میکنند. مودیانو سه سال پس از دریافت جایزه نوبل ادبیات اثر ارزشمند دیگری خلق کرده که تحسین منتقدین فرانسوی را برانگیخته است.
"به نقل از ایبنا"
#خاطرات_خفته
@rowzanehnashr
🔹اگر کسی تصور میکرد که جایزه نوبل ادبیات سال ۲۰۱۴ میلادی ممکن است اندک تاثیری بر سبک نوشتن پاتریک مودیانو بگذارد، با خواندن نخستین سطرهای کتاب «خاطرات خفته» تردیدش برطرف میشود، چون او در این کتاب همچون همیشه به مدرنترین مشکلات میپردازد.
🔹خواننده بلافاصله خود را در فضای عدم اطمینان و اضطراب میبیند، فهم مشترکی از غروبهای یکشنبه برای همه کسانی که میدانند باید به مدرسه شبانهروزی بگردند. ما خودمان را در میان افراد عجیب و غریب میبینیم، با آنها مواجهه میشویم اما نمیدانیم چگونه این جرأت و اطمینان را پیدا میکنیم.
🔸«خاطرات خفته» از زبان اول شخص روایت میشود که به نظر میرسد راوی خود مودیانو است. او به خوانندگان ضمانت میدهد که آنچه میخوانند شجره خانوادگی است. این خاطرات، مثل جنایتهایی هستند که ما حکم به فراموشی یا بخشیدنشان نمیدهیم، اما آنها حق دارند که در طول زمان مجازاتمان کنند.
🔹داستان مرد خستگیناپذیر خیابانهای پاریس و خاطرات خفتهاش پاییز امسال در قالب رمانی خواندنی منتشر شده است.
«خاطرات خفته» چه چیز میتواند باشد جز بخشهای گمشده یک گذشته کرخت؟ آب راکد، آبی است که رانده نمیشود، یک پل خفته، پلی که بلند نمیشود، یک عامل خواب، یک جاسوس که میداند چطور فراموش شود. خاطراتی خفته، حافظهای پاک شده. اما گاهی تالاب، تخلیه میشود، آب راکد شفاف میشود، پل متحرک برمیخیزد، یک تهویه میچرخد و به جاسوس در ابتدای خواب عمیقش شلیک میشود. ما اربابان فراموشیهایمان نیستیم؛ این خاطرات ما هستند که برخلاف میلمان، ما را رها میکنند و ما دوباره آنها را نخواهیم دید. بعضی از آنها خیلی دور نمیشوند، بدون اینکه خبر داشته باشیم در ناحیه ما به خواب میروند و صدای پای پاتریک مودیانو که در پاریس قدم میزند بعضیهایشان را بیدار میکند، ترسناک یا نوستالژیک، دقیق یا نامطمئن، تسکیندهنده یا وحشتآور. آنها زنان هستند، ما آنها را میخوانیم، مودیانو به آنها نام خیابانها را میدهد، نام زنان، ژنوویه دلام، مدلین پرو، خانم اوبرستن، مارتا هیوارد که ما نمیشناسیم و خیابانهایی که آشنا هستند.
🔸این خاطرات به جوانی گمشده در کافههای شانس زندگی دوباره میبخشد، پاتریک مودیانوی ۲۰ ساله خوابگرد، کنجکاو، مراقب و فراری، مثل نارنجک عمل میکنند. مودیانو سه سال پس از دریافت جایزه نوبل ادبیات اثر ارزشمند دیگری خلق کرده که تحسین منتقدین فرانسوی را برانگیخته است.
"به نقل از ایبنا"
#خاطرات_خفته
@rowzanehnashr
🖊با مهسا جزيني مولف کتاب «مسیح در قصر» بیشتر آشنا شویم
مولف کتاب «مسیح در قصر»؛متولد 1359 شمسی و فارغالتحصیل رشته روزنامهنگاری در دانشگاه علامه تهران است. حوزه تخصصیاش سياسي است و به حوزه تاريخ معاصر هم علاقهمند است و گزارشهای متعددي در اين زمينه نوشته است و عضو هیئت تحریریه روزنامه شرق در تهران است. كتاب خاطرات سرتيپ كورنگي به كوشش او منتشرشده است. جزيني میگوید: خیلی اتفاقی با سرتیپ اصغر کورنگی آشنا شدم. زندان قصر داشت به موزه تبدیل می شد و ما در سایت تاریخ ایرانی دنبال افرادی بودیم که زمانی ساکن این زندان قصر قجری بودند. با محمد بسته نگار داماد مرحوم طالقانی که زمانی در قصر زندانی بود تماس گرفتم تا وقتی بگیرم و درباره خاطراتش با او گفتوگو کنم، حین صحبت نمی دانم چه شد که نام رئیس سابق زندان را بر زبان آورد و گفت که همسایهایم و گاهی همدیگر راهم می بینیم و… برایم جالب شد. کنجکاو شدم درباره اش بیشتر بدانم. نشانی اش را گرفتم و بالاخره یکی دو روز بعد او را یافتم. سرتیپ کورنگی اصفهانی بود و این همشهری بودن علتش بود یا هر چیز دیگر كه درنهایت درخواست من را برای گفتوگو پذیرفت. خاطرات او از آن دوران به ویژه احساس قلبی و رابطه کم نظیرش با برخی زندانیان سیاسی مانند آیت الله طالقانی،بازرگان و… آنقدر برای من جالب بود و تازگی و شگفتی داشت که پیشنهاد کردم خاطراتش را منتشر کند..»
📚مراسم رونمایی از کتاب مسیح در قصر
سه شنبه 9 مرداد 97
ساعت 17 تا 19 در کتابخانه ملی ایران
@rowzanehnashr
مولف کتاب «مسیح در قصر»؛متولد 1359 شمسی و فارغالتحصیل رشته روزنامهنگاری در دانشگاه علامه تهران است. حوزه تخصصیاش سياسي است و به حوزه تاريخ معاصر هم علاقهمند است و گزارشهای متعددي در اين زمينه نوشته است و عضو هیئت تحریریه روزنامه شرق در تهران است. كتاب خاطرات سرتيپ كورنگي به كوشش او منتشرشده است. جزيني میگوید: خیلی اتفاقی با سرتیپ اصغر کورنگی آشنا شدم. زندان قصر داشت به موزه تبدیل می شد و ما در سایت تاریخ ایرانی دنبال افرادی بودیم که زمانی ساکن این زندان قصر قجری بودند. با محمد بسته نگار داماد مرحوم طالقانی که زمانی در قصر زندانی بود تماس گرفتم تا وقتی بگیرم و درباره خاطراتش با او گفتوگو کنم، حین صحبت نمی دانم چه شد که نام رئیس سابق زندان را بر زبان آورد و گفت که همسایهایم و گاهی همدیگر راهم می بینیم و… برایم جالب شد. کنجکاو شدم درباره اش بیشتر بدانم. نشانی اش را گرفتم و بالاخره یکی دو روز بعد او را یافتم. سرتیپ کورنگی اصفهانی بود و این همشهری بودن علتش بود یا هر چیز دیگر كه درنهایت درخواست من را برای گفتوگو پذیرفت. خاطرات او از آن دوران به ویژه احساس قلبی و رابطه کم نظیرش با برخی زندانیان سیاسی مانند آیت الله طالقانی،بازرگان و… آنقدر برای من جالب بود و تازگی و شگفتی داشت که پیشنهاد کردم خاطراتش را منتشر کند..»
📚مراسم رونمایی از کتاب مسیح در قصر
سه شنبه 9 مرداد 97
ساعت 17 تا 19 در کتابخانه ملی ایران
@rowzanehnashr