مجله روز گُفتار ⛾
43 subscribers
2.91K photos
465 videos
81 files
71 links
Download Telegram
Mara Bebakhsh
Alireza Ghorbani @RozMusic.com
تویی تمام ماجرا که رفته ای ولی مرا
به حال خود نمیگذاری ...
Audio
مسافر بود
نمی دانم من چرا هر کس را دوست داشتم، مسافر بود .‌
"احمدرضا احمدی"
در بعضی طوفان‌های زندگی، کم کم یاد میگیری که نباید توقعی داشته باشی، مگر از خودت! متوجه می‌شوی بعضی را هرچند نزدیک، اما نباید باور کرد، متوجه می‌شوی روی بعضی، هر چند صمیمی، اما نباید حساب کرد، می‌فهمی بعضی را هرچند آشنا، اما نمی‌توان شناخت، و این اصلا تلخ نیست، شکست نیست، ممکن است در حین آگاه شدن درد بکشی، این آگاهی دردناک است اما تلخ ، هرگز...
مجله روز گُفتار ⛾
مسافر بود نمی دانم من چرا هر کس را دوست داشتم، مسافر بود .‌ "احمدرضا احمدی"
من نمی دانم چرا هر کسی را صدا کردم

هر کس را دوست داشتم

ناگهان در خم کوچه گم شد


"احمدرضا احمدی"
وقتی که ماوایت را ازدست بدهی، نمی‌دانی روی چه ایستاده‌ای و در  کجایی. منظورم جای جغرافیایی نیست، جای آدم است در برابر چیزها.  دنیای اطراف، آدم‌های دیگر با اعتقادها و رفتار و چگونگی بودن‌شان.
آدم نهالی، بیرون از فصل و بی‌هنگام است، در زمان خودش نیست، خزان است در میانه‌ی بهار یا بر عکس. 
در چشم تو که با نور دیگری دیدن را یاد گرفته و آزموده‌ای می‌بینی اگر دگرگونه و عجیب نباشد، دست کم غریب است و با کنه ضمیر تو از یک سرچشمه نیست، آن وقت برای خودت واقعیت دیگری اختراع می‌کنی و با آن به سر می‌بری، یک محیط با فضای مصنوعی ولی سازگار با حال و هوای خودت که چون ساختگی و تصنعی است، به هر بادی فرو می‌ریزد و روح تو را هم مثل دود، آشوب و پراکنده می‌کند...


📖 گفت‌وگو در باغ
👤 شاهرخ مسکوب
Saat Divari
Mohsen Chavoshi
هر دومون حیف شدیم پی این بخت خراب یه رکاب بی نگین یه نگین بی رکاب...
#ساعت_دیواری
چاوشی
@Video_to_audio_robot
من باید میرفتم با قطاری که برام
آخرین گلوله ی آخرین خشاب بود.
Hale Hameye Ma Khoob Ast Ama To Bavar Nakon
Khosro Shakibaei
شعر: سید علی صالحی
دکلمه: زنده یاد خسرو شکیبایی

سلام!
حال همه‌ی ما خوب است
ملالی نيست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خيالی دور،
که مردم به آن شادمانیِ بی‌سبب می‌گويند
با اين همه عمری اگر باقی بود
طوری از کنارِ زندگی می‌گذرم
که نه زانویِ آهویِ بی‌جفت بلرزد و
نه اين دلِ ناماندگارِ بی‌درمان!

تا يادم نرفته است بنويسم
حوالیِ خوابهای ما سالِ پربارانی بود
می‌دانم هميشه حياط آنجا پر از هوای تازه‌ی باز نيامدن است
اما تو لااقل، حتی هر وهله، گاهی، هر از گاهی
ببين انعکاس تبسم رويا
شبيه شمايل شقايق نيست!
راستی خبرت بدهم
خواب ديده‌ام خانه‌ئی خريده‌ام
بی‌پرده، بی‌پنجره، بی‌در، بی‌ديوار ... هی بخند!
بی‌پرده بگويمت
چيزی نمانده است، من چهل ساله خواهم شد
فردا را به فال نيک خواهم گرفت
دارد همين لحظه
يک فوج کبوتر سپيد
از فرازِ کوچه‌ی ما می‌گذرد
باد بوی نامهای کسان من می‌دهد
يادت می‌آيد رفته بودی
خبر از آرامش آسمان بياوری!؟
نه ری‌را جان
نامه‌ام بايد کوتاه باشد
ساده باشد
بی حرفی از ابهام و آينه،
از نو برايت می‌نويسم
حال همه‌ی ما خوب است
اما تو باور نکن
Don't Go
Denis Stelmakh
من مانده ام ز پا
ولی آن دورها هنوز
نوری ست شعله ای ست
خورشید روشنی ست
که می خواندم مدام
اینجا درون سینه من زخم کهنه ای ست
که می کاهدم مدام

#حمید_مصدق
ــ تو کجایی؟
در گستره‌ی بی‌مرزِ این جهان
تو کجایی؟

ــ من در دورترین جای جهان ایستاده‌ام:
کنارِ تو.

ــ تو کجایی؟
در گستره‌ی ناپاکِ این جهان
تو کجایی؟

ــ من در پاک‌ترین مُقامِ جهان ایستاده‌ام:
بر سبزه‌شورِ این رودِ بزرگ که می‌سُراید
برای تو.


#شاملو
دیِ ۱۳۵۷
لندن
نحن ندفن في قلوبنا
كل يوم أشياء لم نُخبر أحداً عنها
محمود درویش

ترجمه:
ما هر روز چیزهایی را در قلب خود دفن می کنیم
که درباره ی آن ها به کسی چیزی نگفته ایم
«سلاما علی الذین أذأ ما رأوك منطفئا لم يرحلوا عنك الأ بعد أن يعيدوا لك نورك»

+سلام بر آن‌هایی که وقتی تو را خاموش یافتند، رهایت نکردند مگر بعد از آن‌که نور و روشنایی را به تو بازگرداندند...
کوری که زمین خورد و منش دست گرفتم
در فکر چراغی است که از من بِرُباید...
@Video_to_audio_robot
دلم به بوي تو آغشته است
سپيده دمان
كلمات سرگردان بر ميخيرند و خوابالوده دهان مرا ميجويند
تا از تو سخن بگويم
كجاي جهان رفتهئي
نشان قدم هايت
چون دان پرندگان
همه سوئي ريخته است
باز نميگردي، ميدانم
و شعر
چون گنجشك بخار آلودي
بر بام زمستاني
به پاره يخي بدل خواهد شد.

شمس لنگرودی
جهان ز جنسِ اثرهای این و آن خالی‌ست
به هرزه وهم مچینید، کاین دکان خالی‌ست

گرفته است حوادث، جهاتِ امکان را
ز عافیت چه زمین و چه آسمان خالی‌ست

به رنگِ چنبرِ دف در طلسمِ پیکر ما
به هرچه دست زنی منزلِ فغان خالی‌ست

ز شُکرِ تیغِ تو، یارب چه‌سان برون آید
دهانِ زخمِ اسیری‌ که از زبان خالی‌ست

اگرچه شوقِ تو لبریزِ حیرتم دارد
چو چشمِ آینه، آغوشِ من همان خالی‌ست

#بیدل_دهلوی
بوسیدمت تورا، از پشت قاب عکس

شیشه نمیگذاشت، نزدیک تر شوم..

مهدي کمانگر
فواره شرح معنی این یک عبارت است:
دنیا حضیض عزت و اوج حقارت است

بیرون هر قفس قفسی دیگر است باز
در اصل نام دیگر دنیا اسارت است

چون عمر رفته را نتوان باز پس‌گرفت
هر منفعت که می‌کند انسان خسارت است

زاهد در انتظار بهشت است و عیب نیست
این عاقلان عبادتشان هم تجارت است

در معنی «وجود» همین بس که پیش دوست
اظهار «هیچ» بودن ما هم جسارت است

عاشق به گریه آمد و بوسید یار را
عاقل هنوز منتظر یک اشارت است

#فاضل_نظری
#نیست
#نام_دیگر_دنیا
تن من قایق لنگر زده در طوفان است؛
خودم اینجا...
دل من پیش تو سرگردان است....

#فاضل_نظری