برای شادی روحم ، کمی غزل، لطفاً
دلم پر از غم و درد است ، راهِ حل لطفاً
همیشه کام مرا تلخ می کند دنیا…
به قدرِ تلخیِ دنیایتان ، عسل لطفاً
مرا به حالِ خودم ول کنید آدم ها!
فقط برای دمی ، گریه لااقل ، لطفاً
کسی میان شما عشق را نمی فهمد
ادا ، دروغ ، بس است این همه دغل لطفاً
کجاست کوه کَنی تا نشان دهد اصلاً
به #حرف #نیست #که #عاشق_شدن #عمل لطفاً
به زور آمده بودم ، به اختیار مرا
ببر به آخرِ دنیا ، از این محل لطفاً
نمانده راهِ زیادی ، کنار قبرستان
پیاده میشوم اینجا همین بغل لطفاً
فرزاد نظافتی
@roozgoftar
دلم پر از غم و درد است ، راهِ حل لطفاً
همیشه کام مرا تلخ می کند دنیا…
به قدرِ تلخیِ دنیایتان ، عسل لطفاً
مرا به حالِ خودم ول کنید آدم ها!
فقط برای دمی ، گریه لااقل ، لطفاً
کسی میان شما عشق را نمی فهمد
ادا ، دروغ ، بس است این همه دغل لطفاً
کجاست کوه کَنی تا نشان دهد اصلاً
به #حرف #نیست #که #عاشق_شدن #عمل لطفاً
به زور آمده بودم ، به اختیار مرا
ببر به آخرِ دنیا ، از این محل لطفاً
نمانده راهِ زیادی ، کنار قبرستان
پیاده میشوم اینجا همین بغل لطفاً
فرزاد نظافتی
@roozgoftar
فواره شرح معنی این یک عبارت است:
دنیا حضیض عزت و اوج حقارت است
بیرون هر قفس قفسی دیگر است باز
در اصل نام دیگر دنیا اسارت است
چون عمر رفته را نتوان باز پسگرفت
هر منفعت که میکند انسان خسارت است
زاهد در انتظار بهشت است و عیب نیست
این عاقلان عبادتشان هم تجارت است
در معنی «وجود» همین بس که پیش دوست
اظهار «هیچ» بودن ما هم جسارت است
عاشق به گریه آمد و بوسید یار را
عاقل هنوز منتظر یک اشارت است
#فاضل_نظری
#نیست
#نام_دیگر_دنیا
دنیا حضیض عزت و اوج حقارت است
بیرون هر قفس قفسی دیگر است باز
در اصل نام دیگر دنیا اسارت است
چون عمر رفته را نتوان باز پسگرفت
هر منفعت که میکند انسان خسارت است
زاهد در انتظار بهشت است و عیب نیست
این عاقلان عبادتشان هم تجارت است
در معنی «وجود» همین بس که پیش دوست
اظهار «هیچ» بودن ما هم جسارت است
عاشق به گریه آمد و بوسید یار را
عاقل هنوز منتظر یک اشارت است
#فاضل_نظری
#نیست
#نام_دیگر_دنیا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گر چه ممکن نیست با تکرار آسانش کنند
حیف باشد غم که مشقِ تازهکارانش کنند
تازه راضی کردهام دل را به دین داری ولی
بیم از آن دارم که دینداران پشیمانش کنند
ساختن با خانۀ فرسودۀ دل بهتر است
گر بنا باشد که با تعمیر ویرانش کنند
گر چه این گنجشک دیگر با قفس خو کرده است
میزند بر میله سر وقتی هراسانش کنند
عشق را آموزگار زهد منکر شد، چه شد؟
برملاتر میشود رازی که کتمانش کنند
بستن میخانه از هر خانهای میخانه ساخت
میتراود نور چون در شیشه پنهانش کنند
بادها هرگز نمیفهمند، گیسوی رها
دلرباتر میشود وقتی پریشانش کنند
میکشم رنجی که هرگز مستحقش نیستم
در حساب روز محشر کاش جبرانش کنند
#فاضل_نظری
#نیست
حیف باشد غم که مشقِ تازهکارانش کنند
تازه راضی کردهام دل را به دین داری ولی
بیم از آن دارم که دینداران پشیمانش کنند
ساختن با خانۀ فرسودۀ دل بهتر است
گر بنا باشد که با تعمیر ویرانش کنند
گر چه این گنجشک دیگر با قفس خو کرده است
میزند بر میله سر وقتی هراسانش کنند
عشق را آموزگار زهد منکر شد، چه شد؟
برملاتر میشود رازی که کتمانش کنند
بستن میخانه از هر خانهای میخانه ساخت
میتراود نور چون در شیشه پنهانش کنند
بادها هرگز نمیفهمند، گیسوی رها
دلرباتر میشود وقتی پریشانش کنند
میکشم رنجی که هرگز مستحقش نیستم
در حساب روز محشر کاش جبرانش کنند
#فاضل_نظری
#نیست