#پلنوم کمیته مرکزی کومه له [بخش 1 ]
گزارش برگزاری پلنوم سوم کمیته مرکزی کومه له منتخب کنگره 17
بخش اول
2018-06-17| ۱۳۹۷-۰۳-۲۷
@peshrawcpiran
روزهای شنبه و یکشنبه 19 و 20 خردادماه سال 1397برابر با نهم و دهم ژوئن 2018، پلنوم دوم کمیته مرکزی کومه له منتحب کنگره 17 با حضور اعضا کمیتە مرکزی کومەلە و با اعلام یک دقیقە سکوت در گرامیداشت یاد جانباختگان راە آزادی و سوسیالیسم و بویژه یاد و خاطرە رفیق سیامک شامی که در فاصله دو پلنوم جانباخته بود، برگزار گردید. در این پلنوم اعضای کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران نیز به عنوان ناظر شرکت داشتند. بخش اول مباحث این نشست به گزارش سیاسی کمیته رهبری کومه له به پلنوم کە توسط دبیر اول کومە لە ارائە دادە شد ،اختصاص یافت.
نگاهی گذرا به اوضاع عمومی جهان، بررسی اوضاع خاورمیانه، تحولات سیاسی جدید در ایران، سناریوهای احتمالی و دورنمای سیاسی کردستان، عناوین اصلی گزلرش سیاسی را تشکیل می دادند.
نکات مورد تاکید در بررسی اوضاع عمومی جهان عبارت بودند از:
_ ادامه بحران اقتصادی جهان. بحران اقتصادی جاری تداوم بحرانی است که از سال 2008 آغاز شد. اگرچه اکنون از شدت بحران نسبت به سالهای نخست کاسته شده است، اما رونق اقتصادی که معمولا متعاقب بحران ها پدید خواهد آمد، هم حاصل نشده است. بدین معنی بحران دیگر به پدیده همیشه حاضر و ساختاری در نظام سرمایه داری تبدیل شده است. رشد خارق العاده تکنولوژی، بالا رفتن بارآوری کار، وجود ظرفیتهای بالقوه بالا برای تولید انبوه احتیاجات اولیه، همه اینها که میتوانستند بشریت را به د آزادی و رفاه و برابری برسانند، بر عکس در زندگی اکثریت مردم جهان به تشدید فقر، آسیبهای اجتماعی، بیکاری، کاهش خدمات عمومی، گسترش مهاجرت و آوارگی، منجر شده است.در عین حال بازتاب این شرایط را در گسترش اعتراضات و مبارزات کارگری و توده ای در نقاط مختلف جهان مشاهده می کنیم.
_ رقابت و کشمکش های درون خانوادگی رژیمهای سرمایه داری تشدید شده است. روسیه و چین در میدان رقابتهای جهانی فعال تر شده اند. بسیاری از اتحادهای گذشته متزلزل شده اند. اتحادیه اروپا در بحران است. خروج بریتانیا از این اتحادیه، تزلزل ایتالیا و یونان بر سر دوراهی ماندن و نماندن در این اتحادیه، چرخش چشمگیر در افکار عمومی مردم اروپا در دفاع از این اتحادیه، از نمونه های بارز بروز این بحران هستند. دولت آمریکا تحت رهبری دونالد ترامپ با شعار " اول آمریکا" تلاش می کند به هر وسیله هژمونی اقتصادی، سیاسی و نظامی خود را بر جهان حفظ نماید، اما ناتوانی در تحمیل این موقعیت به تشدید بحران های سیاسی منجر شده است. توافقهای گذشته یکی پس از دیگری به هم می خورند. خروج از قرارداد پاریس در زمینه محیط زیست، انحلال تلویحی قرداد تجاری آمریکای شمالی،خروج از برجامجنگ تجاری بین آمریکا و اروپا از یک طرف و چین آمریکا از سوی دیگر بر سر وضع تعرفه های گمرکی جدید و غیره، نمونه هائی از بروز این بحران و نشانه های شرایط جدیدی هستند که یر جهان حاکم شده است. چنین شرایطی جهان امروز را برای ساکنین آن ناامن تر از گذشته کرده است.
_ خاورمیانه همچنان از کانونهای بحرانی جهان است. استراتژی آمریکا در این منطقه اساسا بر مبنای "طرح خاورمیانه بزرگ" بنا شده است. محتوای این طرح عبارت بود از: حل و فصل مناقشات محلی ودر مرکز آنها مسئله فلسطین، با وساطتت آمریکا، از بین بردن زمینه های مادی بروز انقلابها و شورشهای اجتماعی، تبدیل خاورمیانه به منطقه تحت نفوذ بلامنازع اقتصادی و هژمونی سیاسی آمریکا.
اما چند عامل پیشبرد این جریان را مختل کردند. اول خیزشهای مردم در کشورهای خاورمیانه موسوم به بهار عربی که به سقوط چند دیکتاتور هم پیمان آمریکا منجر شدند. دوم شکست نقشه های نظامی آمریکا در افغانستان، عراق و سوریه و سوم، بازگشت روسیه به کشمکش های خاورمیانه . تلاشهای آمریکا برای کنترل بحرانها در خاورمیانه بر اساس استراتژی " طرح خاورمیانه بزرگ" تا کنون موفقیتی کسب نکرده است.
گزارش کمیته رهبری کومه له به پلنوم، هم چنین به بررسی اوضاع در کشورهای عراق، ترکیه و سوریه پرداخت و این موارد نیز در پلنوم مورد بحش شرکت کنندگان قرار گرفتند. نکات اصلی ارزیابی گزارش در مورد این کشورها عبارت بودند از:
_ انتخابات اخیر در عراق. این انتخابات نه تنها نتوانست رقابت بین گروههای مختلف را تخفیف دهد، بلکه آنرا تشدید نمود. از آنجا که این گروهها، هرکدام میلیشیای رسمی و غیر رسمی خود را دارند، خطر از سرگیری درگیریهای داخلی تقسیم قدرت وجود دارد. این انتخابات در عین حال با بایکوت بزرگی از جانب نزدیک به 70 درصد واجدین شرایط رای دادن روبرو شد. گروههای مختلف تنها با تقلب و پشت پا گرفتن از همدیگر توانستند، حداقلی از آراء رای دهندگان را به نام خود ثبت کنند. این بایکوت آگاهانه و گسترده نشان از کاهش چشمگیر نفوذ گروههای حاکم و اپوزسیون و وجود ظرفیتهای
گزارش برگزاری پلنوم سوم کمیته مرکزی کومه له منتخب کنگره 17
بخش اول
2018-06-17| ۱۳۹۷-۰۳-۲۷
@peshrawcpiran
روزهای شنبه و یکشنبه 19 و 20 خردادماه سال 1397برابر با نهم و دهم ژوئن 2018، پلنوم دوم کمیته مرکزی کومه له منتحب کنگره 17 با حضور اعضا کمیتە مرکزی کومەلە و با اعلام یک دقیقە سکوت در گرامیداشت یاد جانباختگان راە آزادی و سوسیالیسم و بویژه یاد و خاطرە رفیق سیامک شامی که در فاصله دو پلنوم جانباخته بود، برگزار گردید. در این پلنوم اعضای کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران نیز به عنوان ناظر شرکت داشتند. بخش اول مباحث این نشست به گزارش سیاسی کمیته رهبری کومه له به پلنوم کە توسط دبیر اول کومە لە ارائە دادە شد ،اختصاص یافت.
نگاهی گذرا به اوضاع عمومی جهان، بررسی اوضاع خاورمیانه، تحولات سیاسی جدید در ایران، سناریوهای احتمالی و دورنمای سیاسی کردستان، عناوین اصلی گزلرش سیاسی را تشکیل می دادند.
نکات مورد تاکید در بررسی اوضاع عمومی جهان عبارت بودند از:
_ ادامه بحران اقتصادی جهان. بحران اقتصادی جاری تداوم بحرانی است که از سال 2008 آغاز شد. اگرچه اکنون از شدت بحران نسبت به سالهای نخست کاسته شده است، اما رونق اقتصادی که معمولا متعاقب بحران ها پدید خواهد آمد، هم حاصل نشده است. بدین معنی بحران دیگر به پدیده همیشه حاضر و ساختاری در نظام سرمایه داری تبدیل شده است. رشد خارق العاده تکنولوژی، بالا رفتن بارآوری کار، وجود ظرفیتهای بالقوه بالا برای تولید انبوه احتیاجات اولیه، همه اینها که میتوانستند بشریت را به د آزادی و رفاه و برابری برسانند، بر عکس در زندگی اکثریت مردم جهان به تشدید فقر، آسیبهای اجتماعی، بیکاری، کاهش خدمات عمومی، گسترش مهاجرت و آوارگی، منجر شده است.در عین حال بازتاب این شرایط را در گسترش اعتراضات و مبارزات کارگری و توده ای در نقاط مختلف جهان مشاهده می کنیم.
_ رقابت و کشمکش های درون خانوادگی رژیمهای سرمایه داری تشدید شده است. روسیه و چین در میدان رقابتهای جهانی فعال تر شده اند. بسیاری از اتحادهای گذشته متزلزل شده اند. اتحادیه اروپا در بحران است. خروج بریتانیا از این اتحادیه، تزلزل ایتالیا و یونان بر سر دوراهی ماندن و نماندن در این اتحادیه، چرخش چشمگیر در افکار عمومی مردم اروپا در دفاع از این اتحادیه، از نمونه های بارز بروز این بحران هستند. دولت آمریکا تحت رهبری دونالد ترامپ با شعار " اول آمریکا" تلاش می کند به هر وسیله هژمونی اقتصادی، سیاسی و نظامی خود را بر جهان حفظ نماید، اما ناتوانی در تحمیل این موقعیت به تشدید بحران های سیاسی منجر شده است. توافقهای گذشته یکی پس از دیگری به هم می خورند. خروج از قرارداد پاریس در زمینه محیط زیست، انحلال تلویحی قرداد تجاری آمریکای شمالی،خروج از برجامجنگ تجاری بین آمریکا و اروپا از یک طرف و چین آمریکا از سوی دیگر بر سر وضع تعرفه های گمرکی جدید و غیره، نمونه هائی از بروز این بحران و نشانه های شرایط جدیدی هستند که یر جهان حاکم شده است. چنین شرایطی جهان امروز را برای ساکنین آن ناامن تر از گذشته کرده است.
_ خاورمیانه همچنان از کانونهای بحرانی جهان است. استراتژی آمریکا در این منطقه اساسا بر مبنای "طرح خاورمیانه بزرگ" بنا شده است. محتوای این طرح عبارت بود از: حل و فصل مناقشات محلی ودر مرکز آنها مسئله فلسطین، با وساطتت آمریکا، از بین بردن زمینه های مادی بروز انقلابها و شورشهای اجتماعی، تبدیل خاورمیانه به منطقه تحت نفوذ بلامنازع اقتصادی و هژمونی سیاسی آمریکا.
اما چند عامل پیشبرد این جریان را مختل کردند. اول خیزشهای مردم در کشورهای خاورمیانه موسوم به بهار عربی که به سقوط چند دیکتاتور هم پیمان آمریکا منجر شدند. دوم شکست نقشه های نظامی آمریکا در افغانستان، عراق و سوریه و سوم، بازگشت روسیه به کشمکش های خاورمیانه . تلاشهای آمریکا برای کنترل بحرانها در خاورمیانه بر اساس استراتژی " طرح خاورمیانه بزرگ" تا کنون موفقیتی کسب نکرده است.
گزارش کمیته رهبری کومه له به پلنوم، هم چنین به بررسی اوضاع در کشورهای عراق، ترکیه و سوریه پرداخت و این موارد نیز در پلنوم مورد بحش شرکت کنندگان قرار گرفتند. نکات اصلی ارزیابی گزارش در مورد این کشورها عبارت بودند از:
_ انتخابات اخیر در عراق. این انتخابات نه تنها نتوانست رقابت بین گروههای مختلف را تخفیف دهد، بلکه آنرا تشدید نمود. از آنجا که این گروهها، هرکدام میلیشیای رسمی و غیر رسمی خود را دارند، خطر از سرگیری درگیریهای داخلی تقسیم قدرت وجود دارد. این انتخابات در عین حال با بایکوت بزرگی از جانب نزدیک به 70 درصد واجدین شرایط رای دادن روبرو شد. گروههای مختلف تنها با تقلب و پشت پا گرفتن از همدیگر توانستند، حداقلی از آراء رای دهندگان را به نام خود ثبت کنند. این بایکوت آگاهانه و گسترده نشان از کاهش چشمگیر نفوذ گروههای حاکم و اپوزسیون و وجود ظرفیتهای
#پلنوم
گزارش برگزاری پلنوم کمیته مرکزی
کومه له منتخب کنگره 17
#بخش_اول
روز شنبه پنجم آبان ماه سال 1397برابر با بیست و هفتم اکتبر 2018، پلنوم چهارم کمیته مرکزی کومه له منتحب کنگره 17، با حضور اعضا کمیتە مرکزی کومە لە، با سرود انترناسیونال و یک دقیقە سکوت در گرامیداشت یاد جانباختگان راە آزادی و سوسیالیسم کار خود را آغاز کرد. در این پلنوم مطابق معمول، اعضای کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران نیز به عنوان ناظر شرکت داشتند. دستور جلسات پلنوم عبارت بود از بررسی گزارش سیاسی و تشکیلاتی کمیته رهبری کومه له و تقسیم کار درونی کمیته مرکزی. بخش اول این نشست به بحث پیرامون گزارش سیاسی کمیته رهبری کومه له به پلنوم اختصاص یافت. نگاهی گذرا به اوضاع عمومی جهان، بررسی اوضاع خاورمیانه، تحولات سیاسی جدید در ایران، سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و پروسه شکل گیری آلترناتیو سوسیالیستی، سناریوهای احتمالی بورژوائی، دورنمای اوضاع سیاسی کردستان و اولویتهای ما، عناوین اصلی گزارش سیاسی را تشکیل می دادند. پلنوم در بحث پیرامون اوضاع سیاسی جهان بر چند بحران جدی که امروز جهان سرمایه داری جهانی با آن روبرو است تاکید نمود: اول، تداوم بحران اقتصادی. همانگونه که در پلنوم قبل نیز تاکید شده بود، اکنون دیگر بحران ادواری به بخشی از ساختار جامعه سرمایه داری تبدیل شده است. درهم ادغام شدن بازارهای جهانی در زمینه های تجارت و سرمایه گذاری، تمرکز هر چه بیشتر سرمایه در دست کارتل ها و تراستهای چند ملیتی، مرزهای ملی را در نوردیده است و قدرت مانور دولتها در برابر نیرو درونی که این روند از آن برخوردار است، بسیار محدود شده است. این روند توانائی دولتها را برای مقابله با بحران اقتصادی در مقایسه با ده سال گذشته کاهش داده است. سران دولتهای سرمایه داری با اذعان به تدوام بحران 2008، اعتراف می کنند که اکنون در مقایسه با ده سال پیش ابزارهای محدود تری برای مقابله با بحران در اختیار دارند. جابجائی و انتقال سرمایه اخذ مالیات از شرکتهای چند ملیتی را برای دولتهای معین دشوارتر کرده است. بعلاوه اگر در سال 2008 ایالات متحده آمریکا و اروپا برای نجات بنگاهها هر چه خواستند از ثروت عمومی و از کیسه مردم خرج کنترل بحران کردند، امروز دیگر مردم کشورها بیش از این کاهش خدمات عمومی را نمی پذیرند و در نتیجه توان این گونه سخاوتمندیهای دولتها نیز بسیار محدود شده است. جنگ تجاری بین دولتها روندی فرعی و خلاف جریان است. این روند به حکم شرایط عینی جهانگیری سرمایه نمی تواند دیر پا باشد. اما تداوم این بحران می تواند به تشدید مسابقه تسلیحاتی و بر پائی جنگهای محلی و منطقه ای بیشتری منجر شود. دوم، بحران در مناسبات دولتها. توازن قوای جهانی میان دولتهای امپریالیستی به هم خورده است، بلوک بندیهای گذشته جای خود را به بلوک بندیهای جدیدی می دهند. روسیه یک ابر قدرت نظامی است، اما بنیه اقتصادی آن ضعیف است. در مقابل چین یک ابرقدرت اقتصادی است که در مقایسه با روسیه و آمریکا توان نظامی محدوتری دارد. از هم اکنون دولت آمریکا نگران تشکیل بلوک چین_ روسیه است، که چنانچه شکل بگیرد، همدیگر را تکمیل خواهند کرد و بدون تردید قدرت اول جهان خواهند بود. در عین حال چین رقابتهای خود را با بلوک بندیهای دیگر در عرصه اقتصادی متمرکز کرده است. هم اکنون به آرامی و با پرهیز از جنجالهای تبلیغاتی سرمایه گذاریهای کلانی در آفریقا و در آمریکای مرکزی در زمینه زیر ساختهای اقتصادی را آغاز کرده است. اتحادیه اروپا در تلاش است سیستم امنیتی خود را مستقل از آمریکا تجدید سازمان کند، همچنین تلاشهائی در جریان است تا بار دیگر بریتانیا را به اتحادیه اروپا متصل کند. در کنار جدال و رقابت ابرقدرتها، قدرتهای محلی مستقل سر برآورده اند، که هرکدام خواهان سهم خود در تقسیم کار جهانی هستند. این واقعیتها نشان می دهند که تصویری دیگری در مناسبات بین قدرتها، متفاوت از آنچه تا کنون بوده است در حال شکل گیری است. سوم، بحران ایدئولوژیک. متفکرین جهان سرمایه داری هیچ استراتژی روشنی پیش پای این نظام نمی گذارند. لیرالیسم شکست خورد و نئولیبرالیسم هم نتوانست راه نجات را نشان دهد. میلتون فریدمن ها نظزیه پردازان نئولیبرالیسم قلم هایشان را غلاف کرده اند. فوکویاما که پس از سقوط بلوک شرق از اندیشه لیبرال دموکراسی به عنوان آخرین شکل حکومت بشری سخن می گفت، اکنون به نفی دیدگاههای گذشته خود می پردازد و راه نجات از این گرداب را در گرویدن به نوعی سوسیالیسم با تلقی که خود از آن دارد، جستجو می کند. چهارم، بحران محیط زیست، این بحران به شکل خطر ناکی نه تنها آینده بشر بلکه زندگی امروزش را نیز تهدید می کند. تولید روز افزون گازهای گلخانه ای و افزایش دمای زمین و آب شدن یخهای قطبی، تعادل زیست محیطی کره زمین را به هم زده است. دولت آمریکا به مثابه بزرگترین لطمه زنندگان به محیط زیست، با محدود نگری سودجویانه اش
گزارش برگزاری پلنوم کمیته مرکزی
کومه له منتخب کنگره 17
#بخش_اول
روز شنبه پنجم آبان ماه سال 1397برابر با بیست و هفتم اکتبر 2018، پلنوم چهارم کمیته مرکزی کومه له منتحب کنگره 17، با حضور اعضا کمیتە مرکزی کومە لە، با سرود انترناسیونال و یک دقیقە سکوت در گرامیداشت یاد جانباختگان راە آزادی و سوسیالیسم کار خود را آغاز کرد. در این پلنوم مطابق معمول، اعضای کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران نیز به عنوان ناظر شرکت داشتند. دستور جلسات پلنوم عبارت بود از بررسی گزارش سیاسی و تشکیلاتی کمیته رهبری کومه له و تقسیم کار درونی کمیته مرکزی. بخش اول این نشست به بحث پیرامون گزارش سیاسی کمیته رهبری کومه له به پلنوم اختصاص یافت. نگاهی گذرا به اوضاع عمومی جهان، بررسی اوضاع خاورمیانه، تحولات سیاسی جدید در ایران، سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و پروسه شکل گیری آلترناتیو سوسیالیستی، سناریوهای احتمالی بورژوائی، دورنمای اوضاع سیاسی کردستان و اولویتهای ما، عناوین اصلی گزارش سیاسی را تشکیل می دادند. پلنوم در بحث پیرامون اوضاع سیاسی جهان بر چند بحران جدی که امروز جهان سرمایه داری جهانی با آن روبرو است تاکید نمود: اول، تداوم بحران اقتصادی. همانگونه که در پلنوم قبل نیز تاکید شده بود، اکنون دیگر بحران ادواری به بخشی از ساختار جامعه سرمایه داری تبدیل شده است. درهم ادغام شدن بازارهای جهانی در زمینه های تجارت و سرمایه گذاری، تمرکز هر چه بیشتر سرمایه در دست کارتل ها و تراستهای چند ملیتی، مرزهای ملی را در نوردیده است و قدرت مانور دولتها در برابر نیرو درونی که این روند از آن برخوردار است، بسیار محدود شده است. این روند توانائی دولتها را برای مقابله با بحران اقتصادی در مقایسه با ده سال گذشته کاهش داده است. سران دولتهای سرمایه داری با اذعان به تدوام بحران 2008، اعتراف می کنند که اکنون در مقایسه با ده سال پیش ابزارهای محدود تری برای مقابله با بحران در اختیار دارند. جابجائی و انتقال سرمایه اخذ مالیات از شرکتهای چند ملیتی را برای دولتهای معین دشوارتر کرده است. بعلاوه اگر در سال 2008 ایالات متحده آمریکا و اروپا برای نجات بنگاهها هر چه خواستند از ثروت عمومی و از کیسه مردم خرج کنترل بحران کردند، امروز دیگر مردم کشورها بیش از این کاهش خدمات عمومی را نمی پذیرند و در نتیجه توان این گونه سخاوتمندیهای دولتها نیز بسیار محدود شده است. جنگ تجاری بین دولتها روندی فرعی و خلاف جریان است. این روند به حکم شرایط عینی جهانگیری سرمایه نمی تواند دیر پا باشد. اما تداوم این بحران می تواند به تشدید مسابقه تسلیحاتی و بر پائی جنگهای محلی و منطقه ای بیشتری منجر شود. دوم، بحران در مناسبات دولتها. توازن قوای جهانی میان دولتهای امپریالیستی به هم خورده است، بلوک بندیهای گذشته جای خود را به بلوک بندیهای جدیدی می دهند. روسیه یک ابر قدرت نظامی است، اما بنیه اقتصادی آن ضعیف است. در مقابل چین یک ابرقدرت اقتصادی است که در مقایسه با روسیه و آمریکا توان نظامی محدوتری دارد. از هم اکنون دولت آمریکا نگران تشکیل بلوک چین_ روسیه است، که چنانچه شکل بگیرد، همدیگر را تکمیل خواهند کرد و بدون تردید قدرت اول جهان خواهند بود. در عین حال چین رقابتهای خود را با بلوک بندیهای دیگر در عرصه اقتصادی متمرکز کرده است. هم اکنون به آرامی و با پرهیز از جنجالهای تبلیغاتی سرمایه گذاریهای کلانی در آفریقا و در آمریکای مرکزی در زمینه زیر ساختهای اقتصادی را آغاز کرده است. اتحادیه اروپا در تلاش است سیستم امنیتی خود را مستقل از آمریکا تجدید سازمان کند، همچنین تلاشهائی در جریان است تا بار دیگر بریتانیا را به اتحادیه اروپا متصل کند. در کنار جدال و رقابت ابرقدرتها، قدرتهای محلی مستقل سر برآورده اند، که هرکدام خواهان سهم خود در تقسیم کار جهانی هستند. این واقعیتها نشان می دهند که تصویری دیگری در مناسبات بین قدرتها، متفاوت از آنچه تا کنون بوده است در حال شکل گیری است. سوم، بحران ایدئولوژیک. متفکرین جهان سرمایه داری هیچ استراتژی روشنی پیش پای این نظام نمی گذارند. لیرالیسم شکست خورد و نئولیبرالیسم هم نتوانست راه نجات را نشان دهد. میلتون فریدمن ها نظزیه پردازان نئولیبرالیسم قلم هایشان را غلاف کرده اند. فوکویاما که پس از سقوط بلوک شرق از اندیشه لیبرال دموکراسی به عنوان آخرین شکل حکومت بشری سخن می گفت، اکنون به نفی دیدگاههای گذشته خود می پردازد و راه نجات از این گرداب را در گرویدن به نوعی سوسیالیسم با تلقی که خود از آن دارد، جستجو می کند. چهارم، بحران محیط زیست، این بحران به شکل خطر ناکی نه تنها آینده بشر بلکه زندگی امروزش را نیز تهدید می کند. تولید روز افزون گازهای گلخانه ای و افزایش دمای زمین و آب شدن یخهای قطبی، تعادل زیست محیطی کره زمین را به هم زده است. دولت آمریکا به مثابه بزرگترین لطمه زنندگان به محیط زیست، با محدود نگری سودجویانه اش
#پلنوم
گزارش برگزاری پلنوم کمیته مرکزی کومه له منتخب کنگره 17
#بخش_دوم
بخش دیگری از مباحث پلنوم به بررسی اوضاع خاورمیانه اختصاص داشت و در این زمینه پلنوم بر سه مسئله فلسطین، سوریه و عراق متمرکز شد.
مسئله فلسطین دیرپاترین کانون بحران در خاورمیانه است که دورنمای روشنی هم برای حل عادلانه آن وجود ندارد. جنبش موسوم به "راهپیمائی بازگشت" که از فروردین ماه گذشته در نوار غزه آغاز شد، علیرغم وحشیگری دولت اسرائیل و تلفات سنگین آن هنوز ادامه دارد. سازمان دهندگان این حرکت تلاش می کنند روحیه سرخوردگی و نا امیدی ناشی از ناکامی های تاکنونی بر مردم مسلط نشود. در این حرکت تا کنون بیش از 200 تن جانباخته اند و بیش از 16000 نفر زخمی شده اند. در جبهه دولتها از یک سو دشمنان سرسختی چون دولت اسرائیل و اداره ترامپ در آمریکا را می بینیم و از سوی دیگر دوستان ریاکاری چون دولتهای ترکیه و جمهوری اسلامی و قطر قرار گرفته اند. شعارهای دهن پرکن و بدون محتوای جمهوری اسلامی نه تنها گرهی از مشکلات مردم فلسطین باز نکرده است، بلکه عملا به دشمنان سرسخت مردم فلسطین امکان سرکوب بیشتر و وحشیانه تر را داده است. دولت ترکیه از مسئله فلسطین به عنوان ابزاری برای گسترش نفوذ خود در کشورهای مسلمان نشین بهره می گیرد و هدف دولت قطر نیز حضور در این کانون بحران با صرف مقداری هزینه برای بهره برداریهای سیاسی محدود است.
اما جنبش فلسطین در درون خود نیز از یک پیکره واحدی برخوردار نیست و حداقل دو پاره شده است. گروه های اسلامی حاکم در نوار غزه و سازمان آزادیبخش فلسطین در کرانه غربی هر دو نومیدانه، دو سیاست متفاوت را دنبال می کنند. نه قاطعیت سازمان های اسلامی و نه سازشکاری سازمان آزادیبخش، هیچکدام در جهت تخفیف آلام این مردم و نشان دادن افق روشنی برای بازگشت آوارگان و تخفیف فقر و فلاکت ساکنین آن موفق نبوده است. در چنین شرایطی، با چنین دشمنانی و با چنین دوستان ریاکاری و با چنین جنبشی چند پارچه، تنها تغییر توازن قوای منطقه ای و جهانی به نفع جبهه عدالت و سوسیالیسم می تواند گره کور مسئله فلسطین را بگشاید. با وجود این استخوان لای زخم، خاورمیانه همچنان در مرکز کشمکشهای جهانی و منطقه ای قرار خواهد داشت.
دولتهای بازیگر عرصه سیاسی در سوریه و نیروهای مرتجع وابسته به آنها طی هفت سال گذشته هر چه توانستند از جان و زندگی مردم هزینه کردند و کشوری ویران و ملیونها مردمی آواره در داخل و در بیرون مرزها بر جای گذاشتند. امروز درگیریها اگر چه تماما خاتمه نیافته اند اما تا حدودی فروکش کرده اند و سران قدرتهای درگیر، هرکدام به تناسب جنایاتی که مرتکب شده اند، در پی سهم بری از آینده سیاسی این کشور هستند. دریچه ای از امید که در نتیجه جنبش روژاوا، بر روی زندگی بخشی از مردم سوریه گشوده شده بود، هنوز در مخاطره توطئه های آشکار و پنهان قرار دارد. اما بازیگران اصلی صحنه سیاسی سوریه هرکدام در چه موقعیتی قرار دارند؟ جمهوری اسلامی تحت فشارهای اسرائیل و آمریکا و حتی روسیه هم پیمان او، ناچار است این منطقه را ترک کند و تنها امیدش برای تاثیر گذاری در آینده به وجود حزب الله لبنان در جوار مرز سوریه است. دولت ترکیه تلاش می کند کریدورهائی برای خود به داخل سوریه باز کند. امروز ادلب، دیروز عفرین و فردا منبج و کوبانی. نهایتا هدف دولت ترکیه ایجاد نوار باصطلاح امنیتی در سرتاسر مرز 500 کیلومتری سوریه با ترکیه است. این نقشه قبل از هر چیز محدود کردن جنبش روژاوا که چون خاری در چشم دولت ترکیه است را مدنظر دارد. اما چنین طرحی عملی نخواهد شد جز با توافق و همکاری دولت آمریکا، که بویژه تسلط بر مناطق شرق رودخانه فرات را برای خود رزرو کرده است. دولت آمریکا که بدون نیروهای مسلح جنبش روژاوا نمی توانست جنگ با داعش را به پیش ببرد، امروز که جنگ با داعش تخفیف یافته است، منافع خود را در همپیمانی با ترکیه جستجو می کند. دولت آمریکا با هزینه کردن از رابطه ای که با جنبش روژاوا دارد، تلاش می کند سردی رابطه خود با ترکیه را جبران کند و مانع نزدیکی بیشتر روسیه و ترکیه گردد. روسیه موقعیت خود را از طریق حفظ رژیم بشار اسد، در مناطق غربی رود فرات محکم کرده است و پایگاههای دریائی استراتژیک خود در سواحل مدیترانه حفظ نموده است. اکنون دیگر همه طرف ها رژیم بشار اسد را "دولت سوریه" می نامند در این میان عربستان سعودی که در فاز نظامی بازنده جنگ نیابتی بود، اکنون با پول خود، به بهانه بازسازی ویرانی ها دوباره به صحنه باز گشته است. بدین ترتیب می بینیم که آرامش نسبی جبهه ها هنوز به معنی بازگشت مردم بلادیده سوریه به شرایط عادی زندگی نیست.
در مورد جنبش روژاوا پلنوم اساسا بر دست آوردهای اجتماعی این جنبش در زمینه برقراری حاکمیت مردم و قانونی کردن برابری زنان و مردان و سنت های دموکراتیک دیگر که مرسوم شده است، تاکید کرد. واقعیت این است که دستآوردهای اجتماعی را با توطئه و
گزارش برگزاری پلنوم کمیته مرکزی کومه له منتخب کنگره 17
#بخش_دوم
بخش دیگری از مباحث پلنوم به بررسی اوضاع خاورمیانه اختصاص داشت و در این زمینه پلنوم بر سه مسئله فلسطین، سوریه و عراق متمرکز شد.
مسئله فلسطین دیرپاترین کانون بحران در خاورمیانه است که دورنمای روشنی هم برای حل عادلانه آن وجود ندارد. جنبش موسوم به "راهپیمائی بازگشت" که از فروردین ماه گذشته در نوار غزه آغاز شد، علیرغم وحشیگری دولت اسرائیل و تلفات سنگین آن هنوز ادامه دارد. سازمان دهندگان این حرکت تلاش می کنند روحیه سرخوردگی و نا امیدی ناشی از ناکامی های تاکنونی بر مردم مسلط نشود. در این حرکت تا کنون بیش از 200 تن جانباخته اند و بیش از 16000 نفر زخمی شده اند. در جبهه دولتها از یک سو دشمنان سرسختی چون دولت اسرائیل و اداره ترامپ در آمریکا را می بینیم و از سوی دیگر دوستان ریاکاری چون دولتهای ترکیه و جمهوری اسلامی و قطر قرار گرفته اند. شعارهای دهن پرکن و بدون محتوای جمهوری اسلامی نه تنها گرهی از مشکلات مردم فلسطین باز نکرده است، بلکه عملا به دشمنان سرسخت مردم فلسطین امکان سرکوب بیشتر و وحشیانه تر را داده است. دولت ترکیه از مسئله فلسطین به عنوان ابزاری برای گسترش نفوذ خود در کشورهای مسلمان نشین بهره می گیرد و هدف دولت قطر نیز حضور در این کانون بحران با صرف مقداری هزینه برای بهره برداریهای سیاسی محدود است.
اما جنبش فلسطین در درون خود نیز از یک پیکره واحدی برخوردار نیست و حداقل دو پاره شده است. گروه های اسلامی حاکم در نوار غزه و سازمان آزادیبخش فلسطین در کرانه غربی هر دو نومیدانه، دو سیاست متفاوت را دنبال می کنند. نه قاطعیت سازمان های اسلامی و نه سازشکاری سازمان آزادیبخش، هیچکدام در جهت تخفیف آلام این مردم و نشان دادن افق روشنی برای بازگشت آوارگان و تخفیف فقر و فلاکت ساکنین آن موفق نبوده است. در چنین شرایطی، با چنین دشمنانی و با چنین دوستان ریاکاری و با چنین جنبشی چند پارچه، تنها تغییر توازن قوای منطقه ای و جهانی به نفع جبهه عدالت و سوسیالیسم می تواند گره کور مسئله فلسطین را بگشاید. با وجود این استخوان لای زخم، خاورمیانه همچنان در مرکز کشمکشهای جهانی و منطقه ای قرار خواهد داشت.
دولتهای بازیگر عرصه سیاسی در سوریه و نیروهای مرتجع وابسته به آنها طی هفت سال گذشته هر چه توانستند از جان و زندگی مردم هزینه کردند و کشوری ویران و ملیونها مردمی آواره در داخل و در بیرون مرزها بر جای گذاشتند. امروز درگیریها اگر چه تماما خاتمه نیافته اند اما تا حدودی فروکش کرده اند و سران قدرتهای درگیر، هرکدام به تناسب جنایاتی که مرتکب شده اند، در پی سهم بری از آینده سیاسی این کشور هستند. دریچه ای از امید که در نتیجه جنبش روژاوا، بر روی زندگی بخشی از مردم سوریه گشوده شده بود، هنوز در مخاطره توطئه های آشکار و پنهان قرار دارد. اما بازیگران اصلی صحنه سیاسی سوریه هرکدام در چه موقعیتی قرار دارند؟ جمهوری اسلامی تحت فشارهای اسرائیل و آمریکا و حتی روسیه هم پیمان او، ناچار است این منطقه را ترک کند و تنها امیدش برای تاثیر گذاری در آینده به وجود حزب الله لبنان در جوار مرز سوریه است. دولت ترکیه تلاش می کند کریدورهائی برای خود به داخل سوریه باز کند. امروز ادلب، دیروز عفرین و فردا منبج و کوبانی. نهایتا هدف دولت ترکیه ایجاد نوار باصطلاح امنیتی در سرتاسر مرز 500 کیلومتری سوریه با ترکیه است. این نقشه قبل از هر چیز محدود کردن جنبش روژاوا که چون خاری در چشم دولت ترکیه است را مدنظر دارد. اما چنین طرحی عملی نخواهد شد جز با توافق و همکاری دولت آمریکا، که بویژه تسلط بر مناطق شرق رودخانه فرات را برای خود رزرو کرده است. دولت آمریکا که بدون نیروهای مسلح جنبش روژاوا نمی توانست جنگ با داعش را به پیش ببرد، امروز که جنگ با داعش تخفیف یافته است، منافع خود را در همپیمانی با ترکیه جستجو می کند. دولت آمریکا با هزینه کردن از رابطه ای که با جنبش روژاوا دارد، تلاش می کند سردی رابطه خود با ترکیه را جبران کند و مانع نزدیکی بیشتر روسیه و ترکیه گردد. روسیه موقعیت خود را از طریق حفظ رژیم بشار اسد، در مناطق غربی رود فرات محکم کرده است و پایگاههای دریائی استراتژیک خود در سواحل مدیترانه حفظ نموده است. اکنون دیگر همه طرف ها رژیم بشار اسد را "دولت سوریه" می نامند در این میان عربستان سعودی که در فاز نظامی بازنده جنگ نیابتی بود، اکنون با پول خود، به بهانه بازسازی ویرانی ها دوباره به صحنه باز گشته است. بدین ترتیب می بینیم که آرامش نسبی جبهه ها هنوز به معنی بازگشت مردم بلادیده سوریه به شرایط عادی زندگی نیست.
در مورد جنبش روژاوا پلنوم اساسا بر دست آوردهای اجتماعی این جنبش در زمینه برقراری حاکمیت مردم و قانونی کردن برابری زنان و مردان و سنت های دموکراتیک دیگر که مرسوم شده است، تاکید کرد. واقعیت این است که دستآوردهای اجتماعی را با توطئه و
#پلنوم
گزارش برگزاری پلنوم کمیته مرکزی کومه له منتخب کنگره 17
# بخش_سوم
پلنوم کمیته مرکزی کومه له در ادامه مباحثات خود به بررسی اوضاع سیاسی ایران پرداخت. نکات اصلی این بحث عبارت بودند از:
1_ جمهوری اسلامی دچار بحران های حاد متعدد اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است که برای رفع آنها هیچ استراتژی و راه حل روشنی ندارد. جمهوری اسلامی رژیم بورژوائی ناکارآمدی است، غرق در فساد مالی و اداری. سیاست این رژیم که بقای خود را در دست اندازیهای منطقه ای برای تحمیل موجودیت خود به آمریکا و دولتهای غربی جستجو می کرد. با شکست روبرو شده است. اگر در گذشته ایجاد عمق امنیتی در منطقه، ضرورت بقا ی رژیم بود، امروز به نقطه ضعف وی تبدیل شده است. در چنین شرایطی تداوم حاکمیت جمهوری اسلامی از یک سو به نیرو سرکوب متکی است و از سوی دیگر به این دلیل است که هنوز آلترناتیویی در مقیاس اجتماعی در برابر آن شکل نگرفته است.
2_ محاصره اقتصادی و فشارهای دولت آمریکا بر جمهوری اسلامی، برای محدود کردن دامنه زیاده خواهی های این رژیم در منطقه صورت می گیرد. اما این فشارها که عمدتا اقتصادی هستند، کارکردی دو سویه دارند. از یک طرف به تشدید فقر ، بیکاری ، تورم ، افزایش سرسام آور قیمت کالاهای اساسی مورد نیاز اقشار استثمار شده و تهیدست جامعه، منجر می شود و از طرف دیگر رژیم را نیز تحت فشار اقتصادی قرار می دهد. منابع مالی دولت را برای تامین سیستم اداری و نظامی و امنیتی پر هزینه آن محدود می کند. اما اگر اعمال این فشارها برای اکثریت مردم ایران از لحاظ معیشتی فاجعه بار است، در عین حال به هیچ وجه شرایط مساعدی را نیز برای گسترش مبارزه همین مردم بر علیه جمهوری اسلامی بوجود نمی آورد. بدین ترتیب کارگران و توده های محروم و ستمدیده در دو سو از اعمال فشارهای اقتصادی آمریکا زیان می بینند. از یک سو دچار عوارض فاجعه بار ناشی از این تحریمها می شوند و از سوی دیگر با شرایط نامساعدی در مبارزه با این رژیم و برای بهبود شرایط زندگی خود، روبرو خواهند شد. اعتراضات گسترده دیماه گذشته در شرایطی رویدادند که هنوز خبری از خروج آمریکا از برجام و مجازاتهای اقتصادی جمهوری اسلامی نبود. نمونه های بسیاری وجود دارند که نشان میدهند، محاصره اقتصادی به سقوط هیچ رژیمی منجر نشده است، بلکه برعکس به رژیم های سرکوبگر امکان میدهد با فریبکاری و مظلوم نمائی تقصیر را به گردن عوامل خارجی بیاندازند و از برائی تیغ اعتراض توده ای کم کنند.
3_ جمهوری اسلامی انتخابهای چندانی برای دور زدن تحریمها پیش رو ندارد. در شکافهای اقتصادی و سیاسی بین قدرتهای جهانی جای زیادی برای مانور دادن جمهوری اسلامی وجود ندارد. در داخل کشور بنگاههای اقتصادی باقیمانده هم یکی پس از دیگری تعطیل می شوند، بدون اینکه حقوق معوقه کارگران بیکار شده را هم پرداخت کنند. تولید کشاورزی که کاراترین بخش اقتصاد در ایران است، با توجه به خشکسالی و سیاستهای ویرانگر ضد زیست محیطی چند دهه اخیر رژیم، کاهش پیدا کرده و در مسیر رکودی عمیق قرار گرفته است. در مجموع می توان گفت که اقتصاد ایران در آستانه فروپاشی قرار دارد. سرمایه های خارجی از ایران رفته اند و سرمایه داخلی هم از عرصه تولید کنار کشیده و به تجارات و بازرگانی روی آورده است. با توجه به همه اینها، جمهوری اسلامی ناچار است که در برابر آمریکا به عقب نشینی تن در دهد. البته طبیعی است که تلاش خواهد کرد که این عقب نشینی را با کمترین خطر از سر بگذراند. تلاش خواهد کرد نقاط ضعف و ناتوانیهایش را از مردم پنهان کند. تلاش خواهد کرد تردید و تزلزل به صفوف هواداران و نیروهای سرکوبگرش راه نیابد. تلاش خواهد کرد که نه تنها مردم ایران،بلکه آمریکا و دولتهای غربی، را هم از انقلاب و یا از سوریه ای شدن ایران بترساند.
4_ اما عقب نشینی در برابر آمریکا نیز مشکل بنیادی این رژیم را بر طرف نخواهد ساخت. بحران اقتصادی جمهوری اسلامی با تحریم های آمریکا بوجود نیامده است و با رفع این تحریمها چاره نخواهد شد.اعتراضات دیماه گذشته و اعتصابها و تظاهرات و شورشهای شهری متعاقب آن در شرایطی صورت گرفتند که هنوز تحریمی اعمال نشده بود و روابط با کشورهای غربی بر اساس توافق برجام پیش می رفت. جمهوری اسلامی پس از کودتای انتخاباتی سال 1388 مشروعیت خود را در نزد رای دهندگان از دست داد، و در دیماه مردم به جان آمده از فقر و بیکاری و فساد حاکمیت رژیم را نیز زیر سوال بردند. در واقع از دیماه گذشته جامعه ایران وارد فاز نوینی شده است. مرحله ای که مردم معترض مرعوب اعمال سرکوبگرانه رژیم نمی شوند، امیدی به اصلاح رژیم ندارند و خواست ها و مطالبات خود را با جدیت پیگیری می کنند.
5_ مبارزات کارگری و توده ای ماههای اخیر اگر چه حول خواسته ها و مطالبات معین و گاها محدودی شکل گرفته اند، اما در محتوای واقعی خود از لحاظ شعارها، از لحاظ ترکیب شرکت کنندگان، از
گزارش برگزاری پلنوم کمیته مرکزی کومه له منتخب کنگره 17
# بخش_سوم
پلنوم کمیته مرکزی کومه له در ادامه مباحثات خود به بررسی اوضاع سیاسی ایران پرداخت. نکات اصلی این بحث عبارت بودند از:
1_ جمهوری اسلامی دچار بحران های حاد متعدد اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است که برای رفع آنها هیچ استراتژی و راه حل روشنی ندارد. جمهوری اسلامی رژیم بورژوائی ناکارآمدی است، غرق در فساد مالی و اداری. سیاست این رژیم که بقای خود را در دست اندازیهای منطقه ای برای تحمیل موجودیت خود به آمریکا و دولتهای غربی جستجو می کرد. با شکست روبرو شده است. اگر در گذشته ایجاد عمق امنیتی در منطقه، ضرورت بقا ی رژیم بود، امروز به نقطه ضعف وی تبدیل شده است. در چنین شرایطی تداوم حاکمیت جمهوری اسلامی از یک سو به نیرو سرکوب متکی است و از سوی دیگر به این دلیل است که هنوز آلترناتیویی در مقیاس اجتماعی در برابر آن شکل نگرفته است.
2_ محاصره اقتصادی و فشارهای دولت آمریکا بر جمهوری اسلامی، برای محدود کردن دامنه زیاده خواهی های این رژیم در منطقه صورت می گیرد. اما این فشارها که عمدتا اقتصادی هستند، کارکردی دو سویه دارند. از یک طرف به تشدید فقر ، بیکاری ، تورم ، افزایش سرسام آور قیمت کالاهای اساسی مورد نیاز اقشار استثمار شده و تهیدست جامعه، منجر می شود و از طرف دیگر رژیم را نیز تحت فشار اقتصادی قرار می دهد. منابع مالی دولت را برای تامین سیستم اداری و نظامی و امنیتی پر هزینه آن محدود می کند. اما اگر اعمال این فشارها برای اکثریت مردم ایران از لحاظ معیشتی فاجعه بار است، در عین حال به هیچ وجه شرایط مساعدی را نیز برای گسترش مبارزه همین مردم بر علیه جمهوری اسلامی بوجود نمی آورد. بدین ترتیب کارگران و توده های محروم و ستمدیده در دو سو از اعمال فشارهای اقتصادی آمریکا زیان می بینند. از یک سو دچار عوارض فاجعه بار ناشی از این تحریمها می شوند و از سوی دیگر با شرایط نامساعدی در مبارزه با این رژیم و برای بهبود شرایط زندگی خود، روبرو خواهند شد. اعتراضات گسترده دیماه گذشته در شرایطی رویدادند که هنوز خبری از خروج آمریکا از برجام و مجازاتهای اقتصادی جمهوری اسلامی نبود. نمونه های بسیاری وجود دارند که نشان میدهند، محاصره اقتصادی به سقوط هیچ رژیمی منجر نشده است، بلکه برعکس به رژیم های سرکوبگر امکان میدهد با فریبکاری و مظلوم نمائی تقصیر را به گردن عوامل خارجی بیاندازند و از برائی تیغ اعتراض توده ای کم کنند.
3_ جمهوری اسلامی انتخابهای چندانی برای دور زدن تحریمها پیش رو ندارد. در شکافهای اقتصادی و سیاسی بین قدرتهای جهانی جای زیادی برای مانور دادن جمهوری اسلامی وجود ندارد. در داخل کشور بنگاههای اقتصادی باقیمانده هم یکی پس از دیگری تعطیل می شوند، بدون اینکه حقوق معوقه کارگران بیکار شده را هم پرداخت کنند. تولید کشاورزی که کاراترین بخش اقتصاد در ایران است، با توجه به خشکسالی و سیاستهای ویرانگر ضد زیست محیطی چند دهه اخیر رژیم، کاهش پیدا کرده و در مسیر رکودی عمیق قرار گرفته است. در مجموع می توان گفت که اقتصاد ایران در آستانه فروپاشی قرار دارد. سرمایه های خارجی از ایران رفته اند و سرمایه داخلی هم از عرصه تولید کنار کشیده و به تجارات و بازرگانی روی آورده است. با توجه به همه اینها، جمهوری اسلامی ناچار است که در برابر آمریکا به عقب نشینی تن در دهد. البته طبیعی است که تلاش خواهد کرد که این عقب نشینی را با کمترین خطر از سر بگذراند. تلاش خواهد کرد نقاط ضعف و ناتوانیهایش را از مردم پنهان کند. تلاش خواهد کرد تردید و تزلزل به صفوف هواداران و نیروهای سرکوبگرش راه نیابد. تلاش خواهد کرد که نه تنها مردم ایران،بلکه آمریکا و دولتهای غربی، را هم از انقلاب و یا از سوریه ای شدن ایران بترساند.
4_ اما عقب نشینی در برابر آمریکا نیز مشکل بنیادی این رژیم را بر طرف نخواهد ساخت. بحران اقتصادی جمهوری اسلامی با تحریم های آمریکا بوجود نیامده است و با رفع این تحریمها چاره نخواهد شد.اعتراضات دیماه گذشته و اعتصابها و تظاهرات و شورشهای شهری متعاقب آن در شرایطی صورت گرفتند که هنوز تحریمی اعمال نشده بود و روابط با کشورهای غربی بر اساس توافق برجام پیش می رفت. جمهوری اسلامی پس از کودتای انتخاباتی سال 1388 مشروعیت خود را در نزد رای دهندگان از دست داد، و در دیماه مردم به جان آمده از فقر و بیکاری و فساد حاکمیت رژیم را نیز زیر سوال بردند. در واقع از دیماه گذشته جامعه ایران وارد فاز نوینی شده است. مرحله ای که مردم معترض مرعوب اعمال سرکوبگرانه رژیم نمی شوند، امیدی به اصلاح رژیم ندارند و خواست ها و مطالبات خود را با جدیت پیگیری می کنند.
5_ مبارزات کارگری و توده ای ماههای اخیر اگر چه حول خواسته ها و مطالبات معین و گاها محدودی شکل گرفته اند، اما در محتوای واقعی خود از لحاظ شعارها، از لحاظ ترکیب شرکت کنندگان، از
#پلنوم
گزارش برگزاری پلنوم کمیته مرکزی کومه له منتخب کنگره 17
#بخش_چهارم و پایانی
پلنوم در آخرین بخش از مباحثات خود حول گزارش سیاسی به مسائل مربوط به کردستان ایران پرداخت. در این رابطه نکات اصلی بحث عبارت بودند از:
1_طی ماههای اخیر و در فاصله بین دو پلنوم، کردستان نیز مانند سایر نقاط ایران، از کانونهای مبارزات و اعتراضات توده ای بود. شهرهای کردستان با اعتصاب رانندگان کامیون و کامیونداران همراهی نمود. فراخوان اعتصاب معلمان از جانب معلمان کردستان پاسخ شایسته ای گرفت. مراسم باشکوه تشییع جنازه جانباختگان دفاع از محیط زیست، شریف باجور و یارانش در مریوان که به یک مارش سیاسی رادیکال و پیشرو تبدیل شد و چند روز بعد تجمع مردم مبارز شهر سنندج در یکی از پارکهای شهر و راهپیمائی متعاقب آن در گرامیداشت یاد این جانباختگان، از جمله نمونه های برجسته حضور مردم مبارز کردستان در صحنه های سیاسی و اجتماعی پیشرو بود. اما نقطه درخشان مبارزه مردم کردستان در این دوره پاسخ یکپارچه و قاطعانه ای بود که به فراخوان اعتصاب عمومی از جانب نیروهای سیاسی فعال در کردستان داده شد. این حرکت پاسخ قاطعانه ای بود به اعدام زندانیان سیاسی رامین، زانیار و لقمان و همچنین حمله موشکی به دفاتر هر دو بخش حزب دموکرات. این حرکت درخشان، نشان داد که در کردستان این تنها خشم آنی و فروخفته نیست که به ناگاه فوران می کند. اینجا آگاهی، تجریه، سازمان و رهبری است که عمل می کند. این حرکت بار دیگر نشان داد که کردستان جامعه ای تحزب یافته است و از این لحاظ ظرفیتهای این جامعه برای تاثیر گزاری بر تحولات آتی در ایران را به همگان نشان داد.
پلنوم در ادامه مباحث خود بر اولویتهای تعیین شده در پلنوم قبلی مجددا تاکید نمود و میزان پیشرفت در زمینه های مختلف را بررسی کرد. این اولویتها بطور خلاصه عبارت بودند از:
تحکیم موقعیت کومه له در رهبری مبارزه بر علیه ستم ملی با اتکا به "برنامه کومه له برای حاکمیت توده ای " ، "استراتژی کومه له در جنبش کردستان" و مصوبات کنگره 17 کومه له، شرکت فعال در مبارزات جاری، شکل دادن به یک قطب چپ و سوسیالیست در کردستان، گسترش تشکیلات حزبی بویژه در کارگاهها و محلات کارگری، بالابردن ظرفیت و توانائی تشکیلات برای جذب جوانان انقلابی و کمونیست فعال در دانشگاهها، در میان معلمان و در محیط های فرهنگی مترقی و پیشرو، تقویت همبستگی و وحدت حزبی در سطوح مختلف، گسترش فعالیتهای نمایندگی کومه له در خارج کشور، استفاده بهینه از شبکه های اجتماعی، آمادگی لازم برای ایفای نقش موثر در صورت بروز شرایط نامطلوب.
2_ یکی از اولویتهای تعیین شده در پلنوم قبلی تلاش برای شکل دادن به یک قطب چپ در کردستان بود. هدف این بود که کلیه فعالین چپ و کمونیست در داخل و خارج کشور که میخواهند در ظرفیت جنبش انقلابی مردم کردستان نقش ایفا کنند و در حال حاضر الزاما عضو هیچ تشکل سیاسی معینی هم نیستند، به علاوه سازمانهای سیاسی فعال در کردستان، همگی بر طبق پروژه ای که مشترکا تدوین خواهد شد، دور هم جمع شوند و توانائی خود را به شکلی نقشه مند، در هماهنگی با هم بکار گیرند. در این رابطه در فاصله بین دو پلنوم، کمیته مرکزی کومه له اقدامات معینی به عمل آورده است. برای تشریح اهداف این حرکت بزودی سمیناری در خارج از کشور تحت عنوان: "کردستان، جنبش چپ و آلترناتیو سوسیالیستی"، برگزار می شود، نمایندگی کومه له در خارج کشور این سمینار را سازمان می دهد. در این سمینار از سازمانهای چپ و سوسیالیت و از افراد و نیروهای فعال چپ در کردستان دعوت می شود تا ملاحظات و نقطه نظرات خود را در این زمینه با همدیگر در میان بگذارند. بعلاوه متعاقب آن چند گروه و سازمان فعال در کردستان از جمله کومه له، سازمان کردستان حزب کمونیست ایران، روند سوسیالیستی کومه له، شاخه کردستان حزب کمونیست کارگری ـ حکمتیست، شاخه کردستان حزب کمونیست کارگری ایران و گروه مبارزان کمونیست، مشترکا در خارج از کشور کنفرانسی با همین هدف برگزار خواهند کرد و تلاش می کنند به سند و نقشه عمل مشترکی در این زمینه دست یابند.
3_ تشکیلات علنی کومه له در کردستان عراق یکی از عرصه های با اهمیت فعالیت ارگانهای تشکیلاتی کومه له است. حفظ و تقویت این مرکز همواره یکی از اولویتهای ما در دوره های مختلف بوده است. اما در عین حال در پلنوم بار دیگر تاکید شد که به حکم شرایط عینی سیاسی، ضمن تقویت و حفظ چهره مسلح کومه له، در حد مقدورات این دوره، این واقعیت را نیز باید اذعان کرد که مدتهاست دیگر کردستان عراق پشت جبهه فعالیت نظامی ما به حساب نمی آید. احزابی که در تعیین استراتژی نظامی خود این واقعیت را در نظر نگرفته اند، نه تنها راه به جائی نبرده اند، بلکه هم خود ضربه خورده اند و هم به رژیم امکان داده اند تبلیغات روحیه شکنانه ای در میان بخشهائی از مردم کردستان به عمل آورد.
پلنوم در
گزارش برگزاری پلنوم کمیته مرکزی کومه له منتخب کنگره 17
#بخش_چهارم و پایانی
پلنوم در آخرین بخش از مباحثات خود حول گزارش سیاسی به مسائل مربوط به کردستان ایران پرداخت. در این رابطه نکات اصلی بحث عبارت بودند از:
1_طی ماههای اخیر و در فاصله بین دو پلنوم، کردستان نیز مانند سایر نقاط ایران، از کانونهای مبارزات و اعتراضات توده ای بود. شهرهای کردستان با اعتصاب رانندگان کامیون و کامیونداران همراهی نمود. فراخوان اعتصاب معلمان از جانب معلمان کردستان پاسخ شایسته ای گرفت. مراسم باشکوه تشییع جنازه جانباختگان دفاع از محیط زیست، شریف باجور و یارانش در مریوان که به یک مارش سیاسی رادیکال و پیشرو تبدیل شد و چند روز بعد تجمع مردم مبارز شهر سنندج در یکی از پارکهای شهر و راهپیمائی متعاقب آن در گرامیداشت یاد این جانباختگان، از جمله نمونه های برجسته حضور مردم مبارز کردستان در صحنه های سیاسی و اجتماعی پیشرو بود. اما نقطه درخشان مبارزه مردم کردستان در این دوره پاسخ یکپارچه و قاطعانه ای بود که به فراخوان اعتصاب عمومی از جانب نیروهای سیاسی فعال در کردستان داده شد. این حرکت پاسخ قاطعانه ای بود به اعدام زندانیان سیاسی رامین، زانیار و لقمان و همچنین حمله موشکی به دفاتر هر دو بخش حزب دموکرات. این حرکت درخشان، نشان داد که در کردستان این تنها خشم آنی و فروخفته نیست که به ناگاه فوران می کند. اینجا آگاهی، تجریه، سازمان و رهبری است که عمل می کند. این حرکت بار دیگر نشان داد که کردستان جامعه ای تحزب یافته است و از این لحاظ ظرفیتهای این جامعه برای تاثیر گزاری بر تحولات آتی در ایران را به همگان نشان داد.
پلنوم در ادامه مباحث خود بر اولویتهای تعیین شده در پلنوم قبلی مجددا تاکید نمود و میزان پیشرفت در زمینه های مختلف را بررسی کرد. این اولویتها بطور خلاصه عبارت بودند از:
تحکیم موقعیت کومه له در رهبری مبارزه بر علیه ستم ملی با اتکا به "برنامه کومه له برای حاکمیت توده ای " ، "استراتژی کومه له در جنبش کردستان" و مصوبات کنگره 17 کومه له، شرکت فعال در مبارزات جاری، شکل دادن به یک قطب چپ و سوسیالیست در کردستان، گسترش تشکیلات حزبی بویژه در کارگاهها و محلات کارگری، بالابردن ظرفیت و توانائی تشکیلات برای جذب جوانان انقلابی و کمونیست فعال در دانشگاهها، در میان معلمان و در محیط های فرهنگی مترقی و پیشرو، تقویت همبستگی و وحدت حزبی در سطوح مختلف، گسترش فعالیتهای نمایندگی کومه له در خارج کشور، استفاده بهینه از شبکه های اجتماعی، آمادگی لازم برای ایفای نقش موثر در صورت بروز شرایط نامطلوب.
2_ یکی از اولویتهای تعیین شده در پلنوم قبلی تلاش برای شکل دادن به یک قطب چپ در کردستان بود. هدف این بود که کلیه فعالین چپ و کمونیست در داخل و خارج کشور که میخواهند در ظرفیت جنبش انقلابی مردم کردستان نقش ایفا کنند و در حال حاضر الزاما عضو هیچ تشکل سیاسی معینی هم نیستند، به علاوه سازمانهای سیاسی فعال در کردستان، همگی بر طبق پروژه ای که مشترکا تدوین خواهد شد، دور هم جمع شوند و توانائی خود را به شکلی نقشه مند، در هماهنگی با هم بکار گیرند. در این رابطه در فاصله بین دو پلنوم، کمیته مرکزی کومه له اقدامات معینی به عمل آورده است. برای تشریح اهداف این حرکت بزودی سمیناری در خارج از کشور تحت عنوان: "کردستان، جنبش چپ و آلترناتیو سوسیالیستی"، برگزار می شود، نمایندگی کومه له در خارج کشور این سمینار را سازمان می دهد. در این سمینار از سازمانهای چپ و سوسیالیت و از افراد و نیروهای فعال چپ در کردستان دعوت می شود تا ملاحظات و نقطه نظرات خود را در این زمینه با همدیگر در میان بگذارند. بعلاوه متعاقب آن چند گروه و سازمان فعال در کردستان از جمله کومه له، سازمان کردستان حزب کمونیست ایران، روند سوسیالیستی کومه له، شاخه کردستان حزب کمونیست کارگری ـ حکمتیست، شاخه کردستان حزب کمونیست کارگری ایران و گروه مبارزان کمونیست، مشترکا در خارج از کشور کنفرانسی با همین هدف برگزار خواهند کرد و تلاش می کنند به سند و نقشه عمل مشترکی در این زمینه دست یابند.
3_ تشکیلات علنی کومه له در کردستان عراق یکی از عرصه های با اهمیت فعالیت ارگانهای تشکیلاتی کومه له است. حفظ و تقویت این مرکز همواره یکی از اولویتهای ما در دوره های مختلف بوده است. اما در عین حال در پلنوم بار دیگر تاکید شد که به حکم شرایط عینی سیاسی، ضمن تقویت و حفظ چهره مسلح کومه له، در حد مقدورات این دوره، این واقعیت را نیز باید اذعان کرد که مدتهاست دیگر کردستان عراق پشت جبهه فعالیت نظامی ما به حساب نمی آید. احزابی که در تعیین استراتژی نظامی خود این واقعیت را در نظر نگرفته اند، نه تنها راه به جائی نبرده اند، بلکه هم خود ضربه خورده اند و هم به رژیم امکان داده اند تبلیغات روحیه شکنانه ای در میان بخشهائی از مردم کردستان به عمل آورد.
پلنوم در