Peshrawcpiran
918 subscribers
28.3K photos
14.6K videos
881 files
26.7K links
کانال رسمی حزب کمونیست ایران و کومه‌له در تلگرام

✉️پيام ها و تصاويرتان را به آی‌دی زیر ارسال کنید:
@ofogh_kargar

www.instagram.com/Peshrawcpiran

www.facebook.com/Peshrawcpiran

نشانی وب‌سایت حزب کمونیست ایران
cpiran.org
نشانی وب سایت کومەلە
komala.co
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
‍ ‍ ‍ ‍ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹


دوستان و همراهان گرامی کانال تلگرامی #پیشرو

@peshrawcpiran

با توجە بە محدودیت اینترنتی و زمانی بسیاری از دوستان و کارگران برای مطالعە وهمچنین دسترسی اسان بە اثار مارکسیستی( #کانال_پیشرو )اقدام بە پخش این اثار بە صورت، صوتی میکند تا همگان با کمترین هزینە و با اسانترین شیوە ممکن ان را در اختیار داشتە باشند.

🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩

📘صوتی[ #کار_علنی_شدە]

#بخش_اول

🎙 #پویا_محمدی

کاری از رادیو: #صدای_حزب_کمونیست_ایران

🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩

💎 کانال رسمی حزب کمونیست ایران

@peshrawcpiran
@peshrawcpiran
[#سخن_روز]

نگاهی به مبانی استراتژی حزب کمونیست ایران
به مناسبت سالگرد تاسیس حزب

#بخش_اول

حزب کمونیست ایران دارای چند سند پایهای است که در مقاطع مختلف فعالیت حزب تهیه شده اند، این اسناد معرف هویت، اهداف، جایگاه سیاسی و خط مشی مبارزاتی ما هستند. این اسناد متکی به جهان بینی علمی ما، ماتریالیسم دیالکتیک و ماتریالیسم تاریخی و تجربیات تاریخی جنبش کارگری و کمونیستی جهانی هستند. "بیانیه حزب کمونیست ایران"، "برنامه حزب کمونیست ایران"، "اساسنامه حزب کمونیست ایران"، "استراتژی حزب کمونیست ایران"، از جمله این اسناد هستند. این اسناد بر مباحث تئوریک مارکس اتکاء دارند و از صحت و حقانیت علمی برخوردار هستند و به دلیل همین پشتوانه علمی در مسیری تکاملی قرار دارند.
برنامه حزب کمونیست طرح اقدامات و مطالباتی است که مبنای واقعی و علمی دارند و ملزومات عملی شدن آن در همین جامعه امروز فراهم آمده است. برنامه در عین حال ابزاری است که به وسیله ی آن کمونیستها اهدافشان را به جامعه معرفی میکنند. اما استراتژی حزب کمونیست ایران چه باید کردهای ما را در هر دوره تعیین میکند. به همان اندازه که برنامه ی ما واقعبینانه و عملی است، استراتژی ما نیز به همان اندازه به دور از خیالپردازی و عملی است و می تواند امکان پیروزی طبقه کارگر را به روشنی نشان دهد.
اکنون به حکم شرایط عینی مبارزهی طبقاتی و تکامل چپ ایران، مفاهیم برنامه ای تا حدود زیادی بعنوان یک دستاورد در سطح جنبش چپ ایران تثبیت شده اند و کم و بیش درک مشترکی از آنها وجود دارد. به همین دلیل انشعابهای سالهای اخیر در میان نیروهای سیاسی چپ ایران هیچکدام بر سر تفاوتهای برنامهای نبوده اند. از اینرو امروز در واقع، استراتژی آن حلقه ی اصلی است که جداییها و یا ائتلافها و نزدیکیها را میتواند توضیح بدهد. استراتژی حزب کمونیست ایران در انطباق با مبارزه طبقه کارگر و همراه با این مبارزه میتواند پیش برود.
طبقه ی کارگر برای بهبود شرایط کار و زندگی اش به طور طبیعی مبارزه میکند، در نتیجه ی این مبارزه عقب نشینی هائی را به دشمن طبقاتی تحمیل میکند، شرایط زندگیاش بهبود مییابد، بهبود شرایط زندگی به وی فرصت پرداختن به امور دیگری را میدهد، با روشنفکران کمونیست و انقلابی ارتباط برقرار میکند، افق پیشارویش بازتر میشود، جایگاه خود را به عنوان یک طبقه درمییابد، وارد میدان مبارزه ی سیاسی میشود، با مبارزات خود آزادیهای دموکراتیک و حقوق عمومی تری را به دشمن تحمیل میکند، کسب آزادیهای دموکراتیک به وی فرصت سازمانیابی و تشکل را میدهد، راه های قانونی برای تغییر مناسبات موجود را بر روی خود بسته میبیند، حزب سیاسی کمونیستی خود را ایجاد می کند و یا به حزب سیاسی کمونیستی موجود پیوند می خورد، درمییابد که وی اساسا به دلیل محرومیتاش از مالکیت بر ابزار تولید است که به اسارت سرمایه درآمده است، از اینرو برای رهائی از این اسارت، انقلاب می کند، با انقلاب خود ماشین دولتی بورژوازی را درهم میشکند، قانون اساسی خود را به تائید اکثریت جامعه میرساند، دولت خود را تشکیل می دهد، تولید برای تأمین نیازهای جامعه را جایگزین تولید برای سود می کند. این پروسه همچنان ادامه دارد تا تحقق برابری و رفاه، این دو را هم با تغییرات گام به گام و به تدریج، با پروژه توسعه ی اقتصادی و تولید انبوه و در نتیجه تغییر فرهنگ و اخلاقیات جامعه عملی میکند و سپس با پایان دادن قطعی به نظام طبقاتی و استقرار جامعه کمونیستی وجود دولت نیز غیر ضروری می شود و پروسه زوال آن نیز به فرجام خواهد رسید. چنانکه میبینیم این یک پروسه ی بدون وقفه و به هم پیوسته است. در خلال این پروسه ممکن است شکستها و عقب نشینیهایی پیش بیاید، توقف های کوتاه مدتی تحمیل شود، اما جهت اصلی حرکت تغییر نخواهد کرد. درک این پیوستگی از ملزومات تعیین یک استراتژی پیروزمند است.
هر جامعهای در مقاطعی خواه ناخواه در معرض تحولات و رویدادهای مهمی قرار خواهد گرفت. این تحولات و رویدادها ممکن است وقوع یک شرایط انقلابی، اشغال نظامی به وسیله ی قوای خارجی، وقوع جنگ و یا حتی یک فاجعهی طبیعی باشد. حزب سیاسی که در اینگونه لحظات حساس حیات جامعه، در نقطه عطفهای سیاسی و اجتماعی، بتواند با استراتژی درست و با عمل آگاهانه، سازمانیافته و به موقع، جامعه را به سمت درستی هدایت کند، یا حتی نقش مثبت چشمگیری در چنین مقطعی ایفا کند، به سرعت اجتماعی و تودهگیر خواهد شد. برعکس، چنانچه در چنین مقاطعی این فرصتها را از دست بدهد، با سالهای طولانی کار روتین نمیتواند آن را جبران کند و فرصت تاریخی را از دست داده است. همانگونه که سیاستهای درست در این مقاطع نقش سرنوشت سازی دارند، سیاستهای نادرست هم میتوانند احزاب را به قهقرا برانند. اساسا اجتماعی شدن یک حزب محصول پیوند خوردن با جنبشهای پیشرو اجتماعی و ایفای نقش مثبت در چنین دوران هائی است.
آینده ایران و جدال آلترناتیوها

هلمت احمدیان

#بخش_اول

همه بر این امر ادغان دارند که جامعه ایران در آستانه تحولات سرنوشت سازی قرار گرفته است. کارگران و توده های به ستوه آمده مردم در ادامه خیزش گسترده و سراسری دی ماه امسال به مناسبت ها و بهانه های مختلف به خیابان ها می ریزند و ناقوس ضرورت سرنگونی رژیم را به صدا در می آورند. پیام و مضمون خیزش های دور اخیر عبور از کلیت رژیم با هر دو جناح اصولگرا و اصلاح طلبش است. در این شرایط موضوع آینده ایران و موقعیت و نقش آلترناتیوهای موجود به مسئله محوری برای هر نیروی سیاسی تبدیل شده است.

در کلی ترین سطح مسئله، اکنون جامعه ایران در مقابل دو گزینه اصلی قرار گرفته است. آلترنایتو بورژوایی و آلترناتیو چپ و سوسیالیستی. فرصت ها و موانع هر یک از این دو گزینه در ابعاد مشخص تر آن به شکلی اجمالی موضوع این سطور است. بررسی و کنکاش روی آنها به فاکتورهای زیادی از قبیل مطلوبیت اجتماعی و طبقاتی، متحدین و پشتیبانان آنها و به تلاش و فعالیت هر یک و به زور و توانایی و قدرت آنها بستگی دارد. در پرتو این فاکتورها و موقعیتی که هریک از این نیروها در توازن قوای کنونی دارند می توان تصویر روشن تری بدست آورد.

گزینه بورژوایی:

بخشی از این آلترناتیو صرفنظر از تفاوت های برنامه ای و ایدئولوژیک در کاتگوری نیروهای "پرو آمریکایی" و یا "رژیم چنج" قرار می گیرند. استراتژی این نیروها امید به تغییر رژیم به کمک نیروهای امپریالیستی و در راس آنها آمریکا است. در این طیف سلطنت طلبان، مجاهدین خلق و احزاب و نیروهای ناسیونالیست در کردستان قرار دارند.

سلطنت طلبان از حمایت بعضی از محافل هیات حاکمه آمریکا و بعضی از عناصر ذینفوذ غربی برخوردارند. در جریان رویدادهای اخیر تلاش شد این نیرو توسط نهادهای تبلیغاتی امپریالیستی به جلو صحنه رانده شود، اما بطور واقعی آنها به دلایل مختلف نمی توانند به گزینه ای مقبول برای جایگزینی جمهوری اسلامی تبدیل شوند. سلطنت طلبان که توسط یک انقلاب توده ای از قدرت به زیر کشیده شده اند، از پایه اجتماعی حتی در میان طبقه سرمایه دار برخوردار نیستند. توان و موقعیت اجتماعی و طبقاتی این جریان در جنگ قدرت بورژوازی ضعیف تر از آن است که بتواند آلترناتیو مطئمنی برای قدرت های امپریالیستی باشد. منتهی مهم تر از اینکه آنها در چه موقیعتی قرار دارند و صرفنظر از انعطاف و حمایتی که از جانب محافلی از هیات حاکمه آمریکا نسبت به آنها وجود دارند، آنها گزینه "عقل سلیم" کاخ سفید برای اوضاع بحرانی کنونی ایران نیستند. اما ارزش مصرف آنها در این شرایط تنها در چارچوب تلاشی که آمریکا برای فشار به جمهوری اسلامی جهت رام کردنش می آورد قابل ارزیابی است.

ناکارآیی مجاهدین خلق هم با همه ظرفیت های کنترایی و باند سیاهی شان تا حدی شبیه سلطنت طلبان است. این نیرو اگر چه در دور اخیر در قطب بندی نیروهای "رژیم چنجی" قرار گرفته و دیگر سخنی از تروریست بودن آنها نیست و حمایت تعدادی از سناتورهای آمریکایی و... و عربستان سعودی را دارد و اگر چه همایش های "بزرگ" در پاریس برایشان تشکیل می شود، اما شانس چندانی ندارند. همچنین ماهیت مذهبی آنها برای مردمی که اسلام "به روز سیاهشان کشانده" و نداشتن اعتبار اجتماعی، برایشان مزید بر علت گشته است و گزینه و یا آلترناتیوی مقبول برای قدرت های امپریالیستی نیستند. مردم بپاخاسته با سر دادن شعار "اصلاح طلب، اصولگرا دیگه تمام ماجرا" در واقع نه تنها از اصلاح طلبان حکومتی، بلکه از حکومت دموکراتیک اسلامی مجاهدین هم عبور کرده اند.

به این بلوک پرو آمریکایی می توان تعدادی از احزاب ناسیونالیست ایرانی و کرد را هم اضافه کرد. احزاب کردی که سال ها به امید تکرار سناریوی عراق و امید ملاقات با عناصر دست چندم هیات حاکمه آمریکا "فخر" فروخته و تکرار الگوی سناریوی کردستان عراق را در سر می پرورانند، بعد از باتلاقی که برای آمریکا در عراق بوجود آمد، در موقعیت ضعیف تری قرار گرفته اند. سر کار آمدن ترامپ و خروج از "برجام" و شروع مجدد تحریم های اقتصادی این امید را بار دیگر در میان این طیف زنده کرده است. عملیات نظامی دور اخیر نیروهایی از این طبف را بیشتر در راستای این استراتژی می توان تصور کرد و استفاده از این تاکتیک در این شرایط از طرف آنها، نه در راستای خدمت به جنبش های اجتماعی در کردستان، بلکه به عنوان ابزار فشار به جمهوری اسلامی، (که آمریکا در این دوره مد نظر دارد) عمل می کند. اگر مبارزه مسلحانه در سنت و استراتژی کومه له در ارتباط و خدمت به جنبش های اجتماعی و توده ای و در شرایط سیاسی و اجتماعی خاص خود معنا داشته و پیدا خواهد کرد، فعالیت های نظامی این دوره این نیروها نه تنها خدمتی به این هدف نمی کند چه بسا به رژیم اسلامی که از هر سو زیر فشار اعتراضات کارگری و توده ای قرار گرفته، امکان می دهد "قدر قدرتی" خود را به رخ مردم بکشد،
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ویژه برنامه

یک آلترناتیو سوسیالیستی ضروری و ممکن است! کنفرانس استکهلم
#بخش_اول

💎 کانال رسمی حزب کمونیست ایران

@peshrawcpiran
@peshrawcpiran
برنامه حزب کمونيست ايران

#بخش_اول

از نظر ما سوسياليزم امری مربوط به آينده ای نامعلوم و دور دست نيست بلكه زمينه، توانائی و امكان اجتماعی و اقتصادی آن در بطن نظام سرمايه داری ايران فراهم آمده است و تحقق آن به نيروی آگاهی، تشكل و مبارزه طبقه کارگر ممكن خواهد شد. امكانات مادی و ثروتهای غنی جامعه ايران و همبستگی بين المللی کارگری ضامن دوام و پايداری آن خواهد بود.
در شرايط حاضر اين مبارزه از طريق سرنگونی جمهوری اسلامی تداوم ميابد و برانداختن اين نظام سرکوب و خفقان در ايران هدف بلاواسطه انقلاب کارگری را تشكيل مىدهد. اما در شرايطی که هنوز نظام سرمايه داری برقرار است، حزب کمونيست ايران در عين مبارزه بی وقفه و پيگير برای برقراری سوسياليزم و ايجاد جامعه کمونيستی، لحظه ای مبارزه برای انجام اصلاحات سياسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی پيشرو و مترقی را جهت بهبود شرايط زندگی توده های کارگر و زحمتكش و امن تر و انسانیتر کردن جامعه و محيطی که در آن زندگی میكنيم، در چهارچوب همين نظام موجود نيز رها نخواهد کرد. تحقق اين مطالبات در عين حال شرايط مناسب را برای انقلاب کارگری و سوسياليسم فراهم میآورد. بنابراين حزب کمونيست ايران از هم اکنون برای تحقق مطالبات زير مبارزه میكند.

🔴شوراها و حاکميت مردم

تجربه سراسر جهان و نيز تجربه ايران به خوبی ثابت آرده است که دموکراسی پارلمانی در پس ظواهر رياکارانه اش همواره ابزار دور نگهداشتن عملی کارگران و توده های مردم از دخالت موثر در سرنوشت خويش بوده است. از نظر ما نظام شورائی بهترين و در دسترس ترين وسيله دخالت کليه آحاد طبقه کارگر و توده های مردم بمثابه قانونگذار و مجری قانون در اداره جامعه می باشد. در شرايط که پيشرفتهای تكنولوژيك بيش از هر زمان ديگری ارتباطات را توسعه داده و امكان دسترسی به اطلاعات را در همه زمينه ها برای همگان فراهم کرده است، نظام شورائى کار دخالت مستقيم کارگران و توده های مردم را در اداره امور جامعه بيش از پيش تسهيل خواهد کرد. اين نظام میتواند از برقراری يك سيستم بوروکراتيك که مجدداً برفراز انقلاب و مردم بپا خواسته قرار گيرد و آنها را تبديل به تماشاچيان ناتوان صحنه سياست کند، جلوگيری نمايد.
شوراهای محلی، شوارهای نمايندگان در همه سطوح و کنگره سراسری نمايندگان شوراها، بعنوان عالىترين ارگان حكومتی کشور، ساختار قدرت سياسی را شكل خواهند داد، و فرصت و امكان واقعی برای شرکت کارگران و همه مردم در اداره امور جامعه و به دست گرفتن سرنوشت سياسی و اقتصادی خود را فراهم می آورند..


💎 کانال رسمی حزب کمونیست ایران

@peshrawcpiran
@peshrawcpiran
[#سخن_روز]

گرامی باد یاد انقلاب کارگری 1917 روسیه
#بخش_اول

فردا چهارشنبه 7 نوامبر برابر با 16 آبان سالگرد انقلاب کارگری روسیه است. 99سال پیش در چنین روزی درحالی که جنگ جهانی اول که از طرف قدرت های امپریالیستی رقیب به خاطر تجدید تقسیم جهان برپا شده بود و بشریت را با بربریت نوینی مواجه کرده بود، زمانی که مصائب عظیم جنگ کارگران را در اروپا به طرف یک بیداری جدید سوق داده و اعتراض و غلیان علیه جنگ، علیه مناسبات ظالمانه و علیه سرمایه و حکومت های آن داشت سر بر می آورد، طبقه کارگر و توده های مردم زحمتکش در روسیه تحت رهبری و سازماندهی حزب بلشویک درادامه نزدیک به دو دهه مبارزات سخت و خونین توانستند نه فقط استبداد تزاری، بلکه دستگاه دولتی و سیاسی سرمایه داری حاکم را به زیر کشیدند و حاکمیت کارگران واقشار مردم رنجدیده و تحت ستم را در روسیه مستقر ساختند.

روز هفتم نوامبر سال ۱۹۱۷ در گرماگرم جنگ جهانی اول، حزب بلشویک روسیه با درک سیر رو به رشد شرایط انقلابی در این کشور، خیزش بزرگ کارگران و مردم تحت ستم روسیه را رهبری کرد و طبقه کارگر روسیه طی یک قیام پیروزمند حکومت بورژوایی آن کشور را سرنگون ساخت و قدرت سیاسی را به دست گرفت. کارگران روسیه اعلام کرده بودند که راه برون رفت از دوزخ جنگ، انقلاب است و در واقع هم انقلاب کارگری روسیه از همان روز اول با فرمان صلح خود، راه رهایی از جهنم جنگ را به روی مردم روسیه گشود.

انقلاب اکتبر، انقلاب اردوی استثمارشدگان علیه نظام بردگی مزدی سرمایه داری، انقلاب بخشی از طبقه کارگر جهانی بود که چرخ های تولید جامعه انسانی در قرن های 19 و 20 بدست توانای او به گردش در آمده، و در عین حال همه محنت ها و ناملایمات بر دوش او سنگینی می کرد.

انقلاب ۱۹۱۷ روسیه برای دومین بار در تاریخ و پس از کمون پاریس در سال 1871، به عنوان نخستین انقلاب کارگری با شعار "همه قدرت در دست شوراها" طبقه کارگر این کشور را در راس و در متن قدرت سیاسی قرار داد. حکومت شوراها، فورا مالکیت خصوصی بر زمین را لغو کرد و زمین های مالکین و دولت و کلیسا را به مالکیت عمومی و در اختیار همه زحمتکشان قرار داد. حاکمیت شورایی کارگران به فوریت برابری کامل حقوق زنان و مردان را در همه عرصه های اقتصادی، اجتماعی و خانوادگی به صورت قانون در آورد، مذهب را به طور کامل از دولت جدا و دست کلیسا را از امور دولتی و از جمله دخالت در آموزش و پرورش کوتاه کرد و حق تعیین سرنوشت ملل را در روسیه تحقق بخشید.

این انقلاب و سیاست های کارساز و پیشرو طبقه کارگر روسیه، تاثیر عمیقی بر مبارزات رهایی بخش مردمان تحت ستم داشت و خود سند زنده ای بود دال بر این که طبقه کارگر هیچ گونه منافعی در بقای هیچ شکلی از اشکال ستم و نابرابری ندارد و پیگیرترین پیشرو راه رهایی از کلیه ستم ها و نابرابری ها است. از این رو گرامیداشت انقلاب کارگری روسیه تنها مختص کارگران آگاه و کمونیست نیست؛ بلکه جای خود دارد که همه توده های تحت ستم و انسان های آزادیخواه و شرافتمند، دستاوردهای این انقلاب را پیروزی آرمان های خود به شمار آورند و تحقق اهداف عادلانه خویش را در پیروزی انقلاب کارگری ببینند.

درست است انقلاب کارگری در روسیه اتفاق افتاد ولی اهداف و مقاصد این انقلاب جهانی بود. در حزب بلشویک، رهبر و سازمانده انقلاب اکتبر، دهها انقلابی و مارکسیست اروپایی و حتی آسیایی و در این میان از جمله مبارزانی از جنبش انقلابی و کمونیستی آن دوره در ایران نیز پا به پای انقلابیون مارکسیست روسی مبارزه کرده و در رهبری و هدایت این انقلاب عظیم و شکوهمند شرکت کردند.

در جریان این انقلاب برای نخستین بار در تاریخ جهان، محنت زدگان یک کشور، استثمارگرانی را که در قدرت بودند به زیر کشیدند و کنترل چرخ سرنوشت خود را به دست گرفتند. شعله های این انقلاب سریعتر از آنچه تصور می شد جامعه روسیه را فرا گرفت. شوراهای مردم همه جا شکل گرفتند، کارگران انقلابی و پیشرو در درون این شوراها رای و پشتیبانی اکثریت مردم روسیه به ویژه سربازان و دهقانان فقیر را کسب کردند و با اتکا به آن، قدرت سیاسی را به دست گرفتند. خصلت دموکراتیک و رادیکال شوراها به سرعت آن را به عنوان یک نهاد حاکمیت در برابر نهادهای رسمی دولت تزاری قرار داد.

این انقلاب ضربه ای جدی به نظام جهانی سرمایه داری وارد آورد، از یک طرف کینه و نفرت همه سرمایه داران و دولت هایشان و شدیدترین واکنش خصمانه آنان را برانگیخت و از طرف دیگر امواج نیرومند آزادیخواهی و عدالت طلبی را در سرتاسر کره زمین به حرکت در آورد. تاثیرات انقلاب کارگری 1917 روسیه در دنیا به قدری بود که بورژوازی غرب از ترس تکرار این انقلاب، به رفرم هایی چون معمول کردن حق رای همگانی برای همه شهروندان منجمله زنان، رایگان اعلام کردن آموزش و پرورش برای همه کودکان، تصویب حق بیمه و بازنشستگی برای سالمندان و کاهش ساعت کار روزانه به ۸ ساعت تن در داد.
#پلنوم

گزارش برگزاری پلنوم کمیته مرکزی
کومه له منتخب کنگره 17

#بخش_اول

روز شنبه پنجم آبان ماه سال 1397برابر با بیست و هفتم اکتبر 2018، پلنوم چهارم کمیته مرکزی کومه له منتحب کنگره 17، با حضور اعضا کمیتە مرکزی کومە لە، با سرود انترناسیونال و یک دقیقە سکوت در گرامیداشت یاد جانباختگان راە آزادی و سوسیالیسم کار خود را آغاز کرد. در این پلنوم مطابق معمول، اعضای کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران نیز به عنوان ناظر شرکت داشتند. دستور جلسات پلنوم عبارت بود از بررسی گزارش سیاسی و تشکیلاتی کمیته رهبری کومه له و تقسیم کار درونی کمیته مرکزی. بخش اول این نشست به بحث پیرامون گزارش سیاسی کمیته رهبری کومه له به پلنوم اختصاص یافت. نگاهی گذرا به اوضاع عمومی جهان، بررسی اوضاع خاورمیانه، تحولات سیاسی جدید در ایران، سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و پروسه شکل گیری آلترناتیو سوسیالیستی، سناریوهای احتمالی بورژوائی، دورنمای اوضاع سیاسی کردستان و اولویتهای ما، عناوین اصلی گزارش سیاسی را تشکیل می دادند. پلنوم در بحث پیرامون اوضاع سیاسی جهان بر چند بحران جدی که امروز جهان سرمایه داری جهانی با آن روبرو است تاکید نمود: اول، تداوم بحران اقتصادی. همانگونه که در پلنوم قبل نیز تاکید شده بود، اکنون دیگر بحران ادواری به بخشی از ساختار جامعه سرمایه داری تبدیل شده است. درهم ادغام شدن بازارهای جهانی در زمینه های تجارت و سرمایه گذاری، تمرکز هر چه بیشتر سرمایه در دست کارتل ها و تراستهای چند ملیتی، مرزهای ملی را در نوردیده است و قدرت مانور دولتها در برابر نیرو درونی که این روند از آن برخوردار است، بسیار محدود شده است. این روند توانائی دولتها را برای مقابله با بحران اقتصادی در مقایسه با ده سال گذشته کاهش داده است. سران دولتهای سرمایه داری با اذعان به تدوام بحران 2008، اعتراف می کنند که اکنون در مقایسه با ده سال پیش ابزارهای محدود تری برای مقابله با بحران در اختیار دارند. جابجائی و انتقال سرمایه اخذ مالیات از شرکتهای چند ملیتی را برای دولتهای معین دشوارتر کرده است. بعلاوه اگر در سال 2008 ایالات متحده آمریکا و اروپا برای نجات بنگاهها هر چه خواستند از ثروت عمومی و از کیسه مردم خرج کنترل بحران کردند، امروز دیگر مردم کشورها بیش از این کاهش خدمات عمومی را نمی پذیرند و در نتیجه توان این گونه سخاوتمندیهای دولتها نیز بسیار محدود شده است. جنگ تجاری بین دولتها روندی فرعی و خلاف جریان است. این روند به حکم شرایط عینی جهانگیری سرمایه نمی تواند دیر پا باشد. اما تداوم این بحران می تواند به تشدید مسابقه تسلیحاتی و بر پائی جنگهای محلی و منطقه ای بیشتری منجر شود. دوم، بحران در مناسبات دولتها. توازن قوای جهانی میان دولتهای امپریالیستی به هم خورده است، بلوک بندیهای گذشته جای خود را به بلوک بندیهای جدیدی می دهند. روسیه یک ابر قدرت نظامی است، اما بنیه اقتصادی آن ضعیف است. در مقابل چین یک ابرقدرت اقتصادی است که در مقایسه با روسیه و آمریکا توان نظامی محدوتری دارد. از هم اکنون دولت آمریکا نگران تشکیل بلوک چین_ روسیه است، که چنانچه شکل بگیرد، همدیگر را تکمیل خواهند کرد و بدون تردید قدرت اول جهان خواهند بود. در عین حال چین رقابتهای خود را با بلوک بندیهای دیگر در عرصه اقتصادی متمرکز کرده است. هم اکنون به آرامی و با پرهیز از جنجالهای تبلیغاتی سرمایه گذاریهای کلانی در آفریقا و در آمریکای مرکزی در زمینه زیر ساختهای اقتصادی را آغاز کرده است. اتحادیه اروپا در تلاش است سیستم امنیتی خود را مستقل از آمریکا تجدید سازمان کند، همچنین تلاشهائی در جریان است تا بار دیگر بریتانیا را به اتحادیه اروپا متصل کند. در کنار جدال و رقابت ابرقدرتها، قدرتهای محلی مستقل سر برآورده اند، که هرکدام خواهان سهم خود در تقسیم کار جهانی هستند. این واقعیتها نشان می دهند که تصویری دیگری در مناسبات بین قدرتها، متفاوت از آنچه تا کنون بوده است در حال شکل گیری است. سوم، بحران ایدئولوژیک. متفکرین جهان سرمایه داری هیچ استراتژی روشنی پیش پای این نظام نمی گذارند. لیرالیسم شکست خورد و نئولیبرالیسم هم نتوانست راه نجات را نشان دهد. میلتون فریدمن ها نظزیه پردازان نئولیبرالیسم قلم هایشان را غلاف کرده اند. فوکویاما که پس از سقوط بلوک شرق از اندیشه لیبرال دموکراسی به عنوان آخرین شکل حکومت بشری سخن می گفت، اکنون به نفی دیدگاههای گذشته خود می پردازد و راه نجات از این گرداب را در گرویدن به نوعی سوسیالیسم با تلقی که خود از آن دارد، جستجو می کند. چهارم، بحران محیط زیست، این بحران به شکل خطر ناکی نه تنها آینده بشر بلکه زندگی امروزش را نیز تهدید می کند. تولید روز افزون گازهای گلخانه ای و افزایش دمای زمین و آب شدن یخهای قطبی، تعادل زیست محیطی کره زمین را به هم زده است. دولت آمریکا به مثابه بزرگترین لطمه زنندگان به محیط زیست، با محدود نگری سودجویانه اش
چکیده ای از #نیشکر_هفت_تپه
#بخش_اول
وضعیت کنونی شرکت کشت و صنعت نی‌شکر هفت‌تپه به‌تمامی تبلور نشانگان بیماری‌های ساختاری است که اقتصاد ایران، دارد، وضعیت امروزی هفت‌تپه ناشی از چند دهه زوال مستمر صنعت و زیست‌بوم خوزستان و به موازات آن سیاست‌های نولیبرالی اقتصادی بوده که درعمل به تضعیف خلق ارزش و چیرگی هرچه بیش‌تر سرمایه‌های مالی ـ تجاری در اقتصاد ایران منتهی شده است. برون‌رفت از وضعیت کنونی در وهله‌ی نخست مستلزم سلب‌مالکیت از خریداران خصوصی، به رسمیت شناختن تشکل‌های کارگری و پذیرش مطالبات آن‌ها و از سوی دیگر تجدیدساختار این صنعت با توجه به الزامات زیست‌محیطی است.
اکنون بیش از سه هفته از آغاز اعتراضات کارگران هفت‌تپه‌ی خوزستان می‌گذرد. ابعاد زمانی و مکانی این اعتراض آن را به یکی از پردامنه‌ترین و طولانی‌ترین اعتراض‌های کارگری ایران در چهل سال گذشته بدل کرده است.
طرح راه‌اندازی توسعه‌ی نی‌شکر هفت‌تپه به اواخر دهه‌ی 1330 تعلق دارد و بهره‌برداری از این شرکت آذرماه 1340 آغاز شد. بدین ترتیب اکنون 57 سال از نخستین بهره‌برداری از این شرکت می‌گذرد. محل اصلی کارخانه‌ی هفت‌تپه پنجاه کیلومتری جاده‌ی اهواز ـ اندیمشک است. این شرکت در آغاز ازجمله شرکت‌های تابعه‌ی سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران بود و صددرصد سهام آن به این سازمان تعلق داشت. در مجموع، مدیریت شرکت نی‌شکر هفت‌تپه در سال‌های پیش از انقلاب ٥۷ مبتنی بر نوعی سازمان‌دهی فوردیستی و سیاست‌های حمایت‌گرایانه از نیروهای کار در استخدام شرکت بوده است. بدین ترتیب، کارگران علاوه بر حقوق دریافتی از حقوق دیگری نیز برخوردار بودند.
در هنگام جنگ هشت‌ساله، كارخانه‌ی ني‌شكر هفت‌تپه سه بار مورد حملات هوايي عراقی قرار گرفت و آسيب‌هاي جدي به آن وارد شد که نیاز به بازسازي داشت.
از سوی دیگر، با اجرای برنامه‌ی تعدیل ساختاری در دولت‌های بعد از جنگ در ظاهر امر رقابت‌پذیری صنایع ایران در دستورکار برنامه‌های اقتصادی قرار گرفت و از این رو کاهش و حذف تعرفه‌های واردات از محورهای اصلی این سیاست‌ها بود.
براساس ماده‌ی 32 این برنامه «به دولت اجازه داده مي شود که بدون الزام به رعايت قانون نحوه‌ی توزيع قند و شکر توليدی کارخانه‌های کشور مصوب 1353 مقررات مربوط به… صادرات و واردات قند و شکر را تعیین کند.»
بدین ترتیب تعرفه‌ی واردات شکر سفید و شکر خام که در نیمه‌ی اول سال 1384 به‌ترتیب معادل 150 و 130 درصد بود در فروردین سال بعد تا آذرماه 1386 به شکل شگفت‌انگیزی به 10 و 4 درصد کاهش یافت. یعنی طی یک سال تعرفه‌ی واردات شکر سفید به یک‌پانزدهم سال قبل از آن کاهش پیدا کرد و تعرفه‌ی واردات شکر خام به یک‌سی‌ودوم سال قبل از آن کاهش پیدا کرد. بدین ترتیب یکی از ویرانگرترین برنامه‌های تخریب صنعت داخلی در ایران به اجرا درآمد.[2]
اجرای این سیاست باعث شد طی سال 1385 شاهد یک رکورد تاریخی در واردات شکر شدیم. بررسی واردات شکر طی دوره‌ی 1380 تا 1391 حاکی از آن است که طی سال‌های نخست ایـن دوره واردات عمدتاً توسط بخش دولتی انجام شده و در ادامه سهم دولت از واردات شکر کاهش و سهم بخش خصوصی افزایش یافت. به طوری‌که در دو سال اول دهه‌ی 1380 واردات تنها توسـط بخش دولتی صورت گرفت اما در سال‌های 1387 تا 1390 واردات شکر صرفاً توسط بخـش خـصوصی انجام شد. در سـال 1385 واردات شـکر بـه بـالاترین میزان یعنی رقم 2527 هزارتن رسید که با توجه به تولید داخلی حدود 1258 هزارتن در سـال موردنظر میزان شکر وارد شده بیش‌تر از میزان مورد نیاز وارداتی بوده اسـت. شـایان توجـه اسـت کـه میزان مورد نیاز وارداتی در سال مذکور با توجـه بـه میـزان تولیـد حـدود 800 هـزارتن بـوده اسـت. در حالي كه حجم واردات شكر در سال 1384 برابر با 197 ميليون دلار بود ، اين رقم در سال 1385 به بيش از يك ميليارد دلار افزايش يافت .در سال 1391 نيز واردات شكر ركوردي را از خود به جا گذاشت و حجم واردات به رقم يك ميليارد دلار بالغ شد.
واگذاری هفت‌تپه به بخش خصوصی
در پی ابلاغیه‌ی سیاست‌های کلی اصل 44 قانون اساسی دال بر واگذاری فعالیت‌های اقتصادی دولت، شرکت کشت و صنعت نی‌شکر هفت‌تپه (از تاریخ ششم دی‌ماه 1389) در فهرست واگذاری به بخش خصوصی قرار گرفت. در آستانه‌ی واگذاری به بخش خصوصی، سرمایه‌ی شرکت معادل 1947 میلیارد ریال بود. برمبنای اطلاعات منتشره‌ی شرکت در آستانه‌ی واگذاری، تعداد کارکنان شرکت نیز در یکم تیرماه 1394 نیز 2710 نفر بود که از آن میان 1886 نفر کارکنان دایمی و 824 نفر کارکنان موقت بودند. براساس برآوردها زمین‌های شرکت که بالغ 23 هزار هکتار است 63 درصد کل دارایی‌های آن را تشکیل می‌دهد و بیش از نیمی از این زمین‌ها زیرکشت یا آیش هستند.
#استراتژی_حزب_کمونیست_ایران"


*مصوب کنگره یازدهم حزب *

#بخش_اول



#اصول_و_مبانی_استراتژی_ما:


مقدمه:
حزب کمونیست ایران دارای چند سند پایه ای است که در مقاطع مختلف فعالیت حزب تهیه شده اند، این اسناد معرف هویت، اهداف، جایگاه سیاسی و خط مشی مبارزاتی ما هستند. این اسناد متکی به جهان بینی علمی ما، ماتریالیسم دیالکتیک و ماتریالیسم تاریخی و تجربیات تاریخی جنبش کارگری و کمونیستی جهانی هستند. "بیانیه حزب کمونیست ایران"، "برنامه حزب کمونیست ایران"، "اساسنامه حزب کمونیست ایران"، "استراتژی حزب کمونیست ایران"، از جمله این اسناد هستند. این اسناد بر مباحث تئوریک مارکس اتکاء دارند و از صحت و حقانیت علمی برخوردار هستند و به دلیل همین پشتوانه علمی در مسیری تکاملی قرار دارند. کنگره های ما فرصتی هستند که در آنجا می توانیم یکبار دیگر آنها را بازبینی کنیم و تلاش کنیم به کمک آخرین دستآوردهای علمی و تجربیات مبارزاتی خود و کارگران و کمونیستهای جهان به روزشان نمائیم. نوشته حاضر که در کنگره یازدهم حزب به تصویب رسیده است، یک جمع بندی مجدد از بحث استراتژی حزب است. 

• استراتژی معادل واژهی "راهبرد" در زبان فارسی است. استراتژی یکی از مفاهیم جامعه شناسی علمی است. استراتژی ابعاد کلان فعالیت ها را قبل از آنکه رویاروئی های مشخص شکل بگیرند، بیان می کند. استراتژی در یک نبرد معین (در بحث ما مبارزه طبقاتی و سیاسی)، بر اساس ارزیابی واقعی از توان طرفهای درگیر، ابزارهایی که در اختیار دارند و نیز شناخت دقیق از شرایط عینی میدان نبرد طرح ریزی میشود. ارزیابی نادرست از توان نیروهای متخاصم، ارزیابی نادرست از حرکات احتمالی دشمن و مسائلی از این قبیل، میتواند به از کف رفتن فرصتها و یا به شکست و فاجعه منجر شود. از اینرو استراتژی درست بایستی بر اساس داده های واقعی و عینی و بر تحلیل علمی استوار باشد. استراتژی راه کار ما برای تغییر جهان پیرامون است. اگر برنامه بیان آرزوهای ما نیست، بلکه طرح اقدامات و مطالباتی است که مبنای واقعی و علمی دارند و ملزومات عملی شدن آن هم در جامعه امروز فراهم آمده است، اگر برنامه از هم اکنون ابزاری است که به وسیله آن کمونیستها اهدافشان را به جامعه معرفی میکنند؛ استراتژی هم "چه باید کرد"های ما را در هر دوره تعیین میکند. به همان اندازه که برنامه ما واقعبینانه و عملی است، استراتژی ما نیز به همان اندازه به دور از خیالپردازی و عملی است و می تواند امکان پیروزی طبقه کارگر را به روشنی نشان دهد. عملی شدن هر استراتژی معینی تاکتیک ، سیاست و فنون متناسب با خود را میطلبد.

• بحثهای اولیه در زمینه استراتژی کمونیستها در جنبش کارگری بعد از انتشار "مانیفست حزب کمونیست" که در واقع برنامه کمونیستها در سالهای دهه چهل و پنجاه قرن نوزدهم بود، در ارتباط با مبارزه برای تحقق این برنامه مطرح شد. "مارکس" و "انگلس" هر دو استراتژی "اتحادیه کمونیستها" در جنبش کارگری و مبارزات دوره انقلابی سالهای 1848-1851 در اروپا را طرح ریزی کردند. همچنین از زاویه "استراتژی کمونیستی" به ارزیابی از کمون پاریس (1871) و دست آوردها و علل شکست آن پرداختند. اما در سالهای بعد از آن، مارکس تمام توجه خود را به تکمیل "کاپیتال" و تحلیل ریشه های نظام اقتصادی سرمایه داری معطوف نمود. بعد از مرگ مارکس و سپس انگلس، بحثهای مربوط به استراتژی احزاب چپ و کمونیست در سالهای نخست قرن بیستم، اساسا تحت تأثیر مباحث حزب "سوسیال دموکرات آلمان" و نظریهپردازان آن حزب ("کائوتسکی" و "برنشتاین") قرار گرفت. آنها دیدگاههای مارکس را در مورد "استراتژی انقلابی" طبقه کارگر کنار گذاشتند و به سردمداران "استراتژی رفرمیستی" در جنبش جهانی چپ و کمونیستی تبدیل شدند. "بلشویکها" و در رأس آنها "لنین" وارد این مباحثات شدند و در مقابل "استراتژی رفرمیستی" سوسیال دموکراتهای آلمان ایستادند. شکست انقلاب 1905 روسیه برای لنین و یارانش در حزب بلشویک تجربهای شد تا استراتژی خود را به منظور به پیروزی رساندن انقلاب کارگری در روسیه، در انقلاب 1917عملی سازند. اما این مباحث بسیار زود از دایره اوضاع مشخص روسیه فراتر رفت و به عنوان تجربه ای در جنبش کارگری و کمونیستی جهان به کار گرفته شد. آثار معروف لنین در این دوره، "وظایف سوسیال دموکراتهای روس"، "دو تاکتیک در جنبش سوسیال دموکراسی" و بعدها "یک گام به پیش دو گام به پس" و "چپروی بیماری کودکانه کمونیسم"، دفاعیات درخشانی از یک استراتژی سوسیالیستی برای به پیروزی رساندن انقلاب کارگری هستند.


🆔 @peshrawcpiran
🆔 @peshrawcpiran
Forwarded from اتچ بات
استراتژی حزب کمونیست ایران
مصوب کنگره یازدهم حزب کمونیست ایران

#بخش_اول

• استراتژی معادل واژه "راهبرد" در زبان فارسی است. استراتژی یکی از مفاهیم جامعه شناسی علمی است. استراتژی ابعاد کلان فعالیت ها را قبل از آنکه رویاروئی های مشخص شکل بگیرند، بیان می کند. استراتژی در یک نبرد معین (در بحث ما مبارزه طبقاتی و سیاسی)، بر اساس ارزیابی واقعی از توان طرفهای درگیر، ابزارهایی که در اختیار دارند و نیز شناخت دقیق از شرایط عینی میدان نبرد طرح ریزی میشود. ارزیابی نادرست از توان نیروهای متخاصم، ارزیابی نادرست از حرکات احتمالی دشمن و مسائلی از این قبیل، میتواند به از کف رفتن فرصتها و یا به شکست و فاجعه منجر شود. از اینرو استراتژی درست بایستی بر اساس داده های واقعی و عینی و بر تحلیل علمی استوار باشد. استراتژی راه کار ما برای تغییر جهان پیرامون است. اگر برنامه بیان آرزوهای ما نیست، بلکه طرح اقدامات و مطالباتی است که مبنای واقعی و علمی دارند و ملزومات عملی شدن آن هم در جامعه امروز فراهم آمده است، اگر برنامه از هم اکنون ابزاری است که به وسیله آن کمونیستها اهدافشان را به جامعه معرفی میکنند؛ استراتژی هم "چه باید کرد"های ما را در هر دوره تعیین میکند. به همان اندازه که برنامه ما واقعبینانه و عملی است، استراتژی ما نیز به همان اندازه به دور از خیالپردازی و عملی است و می تواند امکان پیروزی طبقه کارگر را به روشنی نشان دهد. عملی شدن هر استراتژی معینی تاکتیک ، سیاست و فنون متناسب با خود را میطلبد.
🆔 @peshrawcpiran
🆔 @peshrawcpiran
‍‍ ‍‍ #برنامه_کومه‌له_برای_حاکمیت_مردم_در_کردستان

#بخش_اول

🔴مقدمه:

🔸️کومه له بر طبق برنامه حزب کمونیست ایران برای پایان دادن به حاکمیت سیاسی و اقتصادی طبقه سرمایه دار و ایجاد یک جامعه سوسیالیستی مبارزه میکند. هدف نهایی ما دستیابی به جامعه ای است که در آن آزادی و رفاه همگانی جای اسارت و بی عدالتی و محرومیت را می گیرد و فرصت های یکسان برای رشد و شکوفایی خلاقیت ها و تعالی انسان فراهم می شود، جامعه ای که در آن هر کس به اندازه تواناییش کار میکند و به اندازه نیازش از مواهب زندگی برخوردار می گردد. و در آن دولتی نیست که بر فراز جامعه قرار بگیرد و بند اسارت افراد آنرا به گذشته های استثمار، ستم، خرافه پرستی و جهل گره بزند.
اما در شرایطی که هنوز نظام سرمایه داری برقرار است ما در عین مبارزه بی وقفه برای برقراری یک نظام سوسیالیستی، لحظه های مبارزه برای انجام اصلاحات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی پیشرو و مترقی را در جهت بهبود شرایط زندگی توده های کارگر و زحمتکش و تحت ستم و امن تر و انسانی تر کردن جامعه و محیطی که در آن زندگی می کنیم در چهار چوب همین نظام موجود نیز رها نخواهیم کرد. اعلام برنامه کومه له برای حاکمیت کردستان گامی مهم در جهت این استراتژی است.
کومه له حق کلیه ملل ساکن ایران را در تعیین سرنوشت خویش به رسمیت می شناسد. در عین حال خواهان اتحاد آزادانه و داوطلبانه کلیه ملل ساکن ایران است. از نظر ما مصالح مبارزه طبقه کارگر برای سوسیالیزم، وحدت و یگانگی سیاسی و حزبی طبقه کارگر ایران را ایجاب میکند و کومه له در راه تامین وحدت طبقه کارگر ایران در همه عرصه های مبارزاتی می کوشد.

🔶️ نظر به اینکه:
بحران اقتصادی و سیاسی رژیم جمهوری اسلامی و مصائب و مشقات ناشی از حاکمیت نظام سرمایه داری، رشد جنبش کارگری و دیگر جنبش های اجتماعی و نارضایتی عمیق توده های مردم، وقوع یک برآمد تودەای، چشم انداز سرنگونی جمهوری اسلامی و برچیده شدن بساط نیروها و حاکمیتش در کردستان را به یک امکان مادی و واقعی تبدیل کرده است.

احزاب و نیروهای بورژوایی موجود در کردستان از هم اکنون تلاش می کنند تصویر خودشان را از پیروزی جنبش کردستان به افکار عمومی القا کنند و می خواهند اسقرار یک حکومت فدراتیو مبتنی بر سیستم پارلمانی را به عنوان مکانیسم دخالت مردم در امور سیاسی و اداره جامعه و محتوای پیروزی به مردم تحمیل کنند.

ارائه یک تصویر روشن از معنای واقعی پیروزی جنبش انقلابی کردستان، چگونگی شرکت مستقیم توده های مردم کردستان در حاکمیت سیاسی و اداره جامعه و چگونگی تحقق خواستها و مطالباتشان مبّرمیت پیدا کرده است و تبدیل کردن معنی و مفهوم واقعی پیروزی به شعور عمومی توده های مردم ستمدیده کردستان از پیش شرط های پیروزی جنبش انقلابی کردستان می باشد.
کومه له (سازمان کردستان حزب کمونیست ایران) که خود از برپاکنندگان و سازمان دهندگان جنبش انقلابی در کردستان بوده است و از حمایت بخشهای وسیعی از جامعه کردستان برخوردار است برنامه خود را برای حاکمیت مردم مبتنی بر سیستم شورایی در کردستان اعلام می دارد.

🆔️ @peshrawcpiran
🆔️ @peshrawcpiran
کندوکاوی در «گروندریسه» مارکس – دست‌نوشته‌های ۵۸-۱۸۵۷ / علی رها



به‌مناسبت انتشار ترجمه‌ی فارسی جدیدی از «گروندریسه»

۱ – پیشگفتار

حدود ۱۰ سال پیش، صد و پنجاهمین سالگرد نگارش دست‌نوشته‌های ۵۸-۱۸۵۷ مارکس، موسوم به گروندریسه، با رکود عمیق سرمایه‌داری جهانی و نیز ظهور جنبش‌هایی اجتماعی مصادف شد. تلاقی شرایط عینی جهان با عینیت مفاهیم مارکس به فوران کنفرانس‌ها، انتشار مقالات و کتاب‌های گوناگونی پیرامون گروندریسه منجر شد که در مجموع دربردارنده‌ی برداشت‌های تازه‌ای از افق اندیشه‌ی مارکس بودند.

اما زمانی که باقر پرهام و احمد تدین گروندریسه را به فارسی برگرداندند[1] با دهه‌ی 1360 و دوران فروکش حرکت‌های اعتراضی مصادف شد. امید بسیار می‌رود که ترجمه‌ی جدیدی که به همت حسن مرتضوی و کمال خسروی منتشر شده است،[2] به‌واسطه‌ی شرایط نوین ایران و برآمد حرکت‌های اعتراضی چند سال اخیر، باعث گشایش مباحث تازه‌ای گردد. پیشگفتاری که کمال خسروی بر این ترجمه‌ی جدید نوشته است، به‌تازگی در سایت «نقد» منتشر شده است.[3] پیشگفتار فشرده‌ی ایشان که بر جنبه‌های معینی از گروندریسه تکیه دارد، شاید بتواند به سرفصل تبادل نظری زنده و پویایی تبدیل گردد که از طریق بازنگری سپهر اندیشه‌ی مارکس، به بازسازی مبانی نظری خودِ شرکت‌کنندگان در بحث منتهی شود.

#بخش_اول


https://telegra.ph/marxism-08-15
🆔 @peshrawcpiran