حزب پان ایرانیست
1.6K subscribers
3.07K photos
775 videos
112 files
898 links
پان ایرانیسم: یگانگی و نیرومندی ایرانیان

حزب پان ایرانیست، بنیاد گرفته بر مکتب پان ایرانیسم

زیر نظر شورای عالی رهبری حزب پان ایرانیست و دبیرکل منتخب، سرور دکتر سهراب اعظم زنگنه

مطالب خبری و فورواردی لزوماً بیان کننده نظر حزب پان
ایرانیست نمی باشد.
Download Telegram
در آستانه برگزاری اجلاس جهانی گرد و غبار در تهران، از پویش مردمی #نجات_میان_رودان سزاوارانه تر حمایت کنیم!


اکنون وظیفه همه ایرانیان است تا با استفاده از تمامی روشهای مدنی و مسالمت جویانه نارضایتی خویش را - از عملکرد دولت ترکیه در کاهش حقابه دجله و فرات و تشدید سدسازی و نیز دولت عربستان در رهاسازی اراضی کشاورزی که با آبهای فسیلی آبیاری می کرده و اینک به چشمه های جدید تولید گرد و خاک بدل شده است - اعلام دارند؛ اقدامی که در صورت مشارکت گسترده در حمایت از این پویش، حتی می تواند به عنوان یک جنایت محیط زیستی طرح گردد. در این راستا نامه ی زیر به دبیرکل سازمان ملل متحد می بایست مورد پشتیبانی همه ی ایرانیان باشد:


جناب آقای #آنتونیو_گوتیرس، دبیر کل محترم سازمان ملل متحد

با سلام
احتراما به استحضار می رساند جمهوری ترکیه در دو دهه گذشته سدهای زیادی در حوضه آناتولی جنوبی و سرچشمه های دجله و فرات ساخته است که گنجایش تنها یکی از این سازه های غول آسا یعنی #سد_آتاترک روی فرات که در 1992 آبگیری شد به 48 میلیارد مترمکعب می رسد. همچنین ساخت سد 10.4 میلیارد مترمکعبی #ایلی_سو روی سرشاخه های دجله از دسامبر 2014 در دست انجام است.
ساخت این سدها، نظام آبشناختی دو رودخانه بزرگ دجله و فرات را به شدت متاثر و مختل کرده و می کند و به متروکه شدن چندین میلیون هکتار از اراضی کشاورزی در کشورهای سوریه و عراق انجامیده و بحرانی جدی در پایاب آنها یعنی هورالعظیم بوجود آورده است؛ بحرانی که سبب شده تا تالاب راهبردی هورالعظیم به بزرگترین کانون بحرانی ریزگرد در منطقه بدل شود.
جوامع بومی و مردم سوریه، عراق و ایران؛ یعنی: خاستگاه کهن ترین تمدنهای جهان چون ایرانی، سوری و بین النهرین، به شدت از اثرات ویرانگر این سدها آسیب دیده و می بینند.
ادامه روند ویرانگر سدسازی دولت ترکیه و مهار آب این دو رودخانه، گذشته از نابودی کشاورزی و تشنگی روستاها و شهرها در میان رودان، طغیان پدیده گرد و غبار در باختر ایران را هم پدید آورده و پیوسته تشدید می کند؛ فرآیند ویرانگری که نه تنها سلامت که فعالیتهای تولیدی و روزمره مردم را تهدید کرده و آبادبوم های انسانی را به سمت متروکه شدن سوق می دهد.
پیامدهای ویرانگر #سدسازی در ترکیه نه تنها به فجایع انسانی ناشی از جنگ تحمیلی در سوریه و عراق دامن زده و حقوق بشر را تهدید میکند، که همچنین با مفاد کنوانسیون مقابله با بیابانزایی، و بیانیه حقوق جوامع بومی سازمان ملل آشکارا مغایرت تام دارد.
چنین است که ما امضاکنندگان زیر از سازمان ملل متحد و یونسکو درخواست رسیدگی به وضعیت نگران کننده حقابه جوامع بومی مولد در حوضه آبخیز دجله و فرات را داریم و خواهان احیای دوباره میان رودان از طریق گشودن دریچه های سدهای آناتولی جنوبی (بویژه سد آتاترک) و جلوگیری از ساخت و آبگیری سدهای در دست ساخت (به ویژه سد ایلی سو) هستیم.

@paniranist_party

⭐️ برای امضا این نامه کافی است نام، نام خانوادگی و رایانامه خود را وارد و کلمه sign را کلیک کنید:
👇👇👇
www.change.org/p/mr-ant%C3%B3nio-guterres-secretary-general-of-the-united-nations-safeguarding-hoor-al-azim-lagoon
🔥 بیش از ۱۰ سال درخواست برای #ثبت_رسمی_روز_کوروش_بزرگ 🔥

@kheradgan

👈 با آنکه روز هفتم آبان به عنوان روز بزرگداشت #کوروش_بزرگ از روزهای معتبر تاریخی محسوب می‌شود اما هنوز در تقویم رسمی ایران به ثبت نرسیده است.

بیش از ۱۰ سال از شروع درخواست‌ها برای ثبت رسمی این روز می‌گذرد اما هنوز مورد تأیید قرار نگرفته و متاسفانه عدم ثبت رسمی، فضا را برای سوءاستفاده‌ها از این روز و اقدامات غیر قانونی باز گذاشته است.

در سال ۱۳۸۴ که بحث آبگیری #سد_سیوند مطرح شد، شماری از ایران دوستان، هفتم آبان را «روز کوروش بزرگ» نامیدند.

اعتراض به سد سیوند یک اعتراض مردمی و کاملا فرهنگی بود و البته مختص هیچ طیف یا جناح سیاسی نبود بلکه یک اعتراض مردمی بود.

⭕️ با گذشت بیش از ۱۰ سال از آن دوران و آبگیری سد سیوند در سال ۱۳۸۶ مشخص می‌شود که نگرانی‌های دلسوزانه درباره سد سیوند چندان بی مورد نبوده است.

به هر حال اعتراضات به سد سیوند رفته رفته فرونشست اما جایگاه والای کوروش بزرگ در تاریخ و همچنین ارزش تاریخی روز هفتم آبان مورد توجه نسل‌های جدید قرار داشت. می‌دانیم که پس از فتح صلح جویانه بابل، تحولات زیادی در سطح جهان رخ داد و استوانه کوروش بزرگ که به عنوان نخستین منشور حقوق بشر شناخته می شود، نگاشته شد.

هفتم آبان روز ورود کوروش به بابل را می‌توان نقطه عطفی در تاریخ بشر دانست.

در این سالها درخواست های فراوانی برای ثبت رسمی هفتم آبان شده است که به برخی از آنها اشاره می کنیم:

🔹 اعتراضات مردمی به سد سیوند و درخواست ثبت روز کوروش بزرگ از سال های ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۶

🔸 فعالیت های کمیته نجات پاسارگاد برای ثبت رسمی در یونسکو در سال ۱۳۸۶ (اما طبیعتا باید ابتدا در تقویم رسمی ایران به ثبت می رسید)

🔹 درخواست های دانشجویان دانشگاه تهران برای ثبت رسمی هفتم آبان در تقویم ملی؛ نظیر همایش ها و نشریاتی در سال های ١٣٨٩، ۱۳۹۰، ۱۳۹۲ و ۱۳۹۳

🔸 در خواست در روزنامه ها و مطبوعات سراسر کشور به ویژه در سال های ۱۳۹۳ و ۱۳۹۴

🔹درخواست ثبت رسمی هفتم آبان از #رئیس_جمهور_روحانی در قالب پتیشن در سال ۱۳۹۴

🔸 درخواست از رئیس جمهور روحانی در قالب نامه توسط نزدیک به ٣٠ انجمن مردم نهاد در سال ۱۳۹۶

🔹 درخواست نماینده مردم شیراز در مجلس شورای اسلامی از رئیس جمهور روحانی در سال ۱۳۹۶

نوشتار کامل و توضیحات بیشتر به همراه اسناد و مدارک را بخوانید:
kheradgan.ir/?p=16946
kheradgan.ir/?p=16946
kheradgan.ir/?p=16946
kheradgan.ir/?p=16946
kheradgan.ir/?p=16946

@kheradgan
🌹🌹🌹🌹


سند تاریخی روز کوروش بزرگ را در اینجا ببینید:
kheradgan.ir/?p=10498

#ثبت_رسمی_هفتم_آبان

@paniranist_party
پاینده ایران

آیا ترکیه ابردزدی می‌کند؟ آیا جنگ آب و هوایی علیه ایران حقیقت دارد؟

تاکنون تعدادی از هم‌میهنان عزیز در خصوص #ابردزدی_ترکیه از ایران و #پدیده_هارپ سوال کردند و پرسیدند آیا جنگ آب و هوایی حقیقت دارد؟
پاسخ دادم ابردزدی ترکیه حقیقت ندارد. اگر چه #ترکیه_آب‌دزد قهاری‌ست. آنان سوال کردند آیا پدیده جنگ آب و هوایی حقیقت دارد؟ پاسخ دادم بله. اما نه آن چیزی که شایعه کردند. پرسیدند چطور؟ پاسخ دادم هم ابردزدی حقیقت دارد و هم جنگ آب و هوایی، منتها به روش مدیران ایرانی‌!
پرسیدند چطور؟
پاسخ دادم، وقتی از #سطح_جنگلهای_هیرکانی هرساله کاسته می‌شود و سازمان منابع طبیعی خود بزرگترین تخریب‌گر جنگلها و واگذار کننده زمینهای ملی به مردم یا از ما بهتران هست، وقتی از #جنگلهای_بلوط_زاگرس حفاظت نمی‌شود و حتی جان #جنگلهای_حرا نیز به خطر افتاده‌ است، وقتی صدها #معدن در کویر ایجاد می‌شود، وقتی هزاران #کارگاه و #کارخانه_آب‌بر به جای آنکه در کنار سواحل عمان احداث شود، در دل کویر ایجاد می‌شوند، وقتی بر سر تصاحب #میانکاله و #آشوراده در سطوح بالا جنگ تن به تن جریان دارد، وقتی کشت برنج در کویر رایج می‌شود و #کاشت_ویلا_و_برج در شالیزارها و باغات شمال کشور، وقتی وزارت نیرو و کشاورزی هر چه در توان داشتند، بالادست #ارومیه سد زدند و آن را خشکاندند، وقتی برای احیاء همین دریاچه دنبال انتقال آب از #رود_زاب هستند، وقتی دهها #سد بی‌مورد در بالادست #دریاچه_کاسپین در دست احداث است، وقتی ۴۰۱ طرح آبی بدون آنکه تایید سازمان محیط زیست را دارا باشند، بودجه می‌گیرند و برای خلاصی از تاییدات سازمان محیط زیست، به حذف تایید سازمان محیط‌زیست در طرح‌های آبی اقدام می‌کنند و موفق هم می‌شوند، وقتی آب #لرستان به #قم می‌رود و آب #زاینده‌رود به #یزد و در یزد ساعت ۸ صبح مه‌دود غلیظ نفس مردم را می برد و ... وقتی بیشتر از ده سال است که می‌خواهند آب دریای خزر را منتقل کنند، اما با مقاومت مردمی تاکنون موفق نشدند، وقتی هزاران #چاه_عمیق با مجوز و بدون مجوز در دشتها و سواحل حفر می‌شود و آبهای زیر‌زمینی به اتمام می‌رسند، وقتی تمامی چشمه‌های اطراف سکونتگاههای مناطق کوهستانی به سمت سکونتگاهها منحرف می‌شود و طبیعت آبی دریافت نمی‌کند، وقتی و وقتی ‌..
اینها همه جنگ آب و هوایی‌ست که راه انداخته‌اند‌. حالا همانهایی که با آبهای ایران طی چهل سال جنگیدند و آبها را شکست دادند، داستان‌سرایی می‌کنند، تا پاسخگو نباشند. بزرگترین پدیده ابردزدی و هارپ را همین مسئولین حوزه آب و خاک رقم زده‌اند. آنها همه داشته‌های آبی ایران را به‌باد دادند. اگر پیگیر پدیده جنگ آب و هوایی و ابردزی هستید، راه دور نروید؛ در بین مسئولین کشور دنبال این دو بگردید.»

(از کانال تلگرامی دکتر خدیجه گلین مقدم)

۱۱ دی ۱۴۰۲

@paniranist_party
پاینده ایران

«چاه ینبوعی بیاور، رازها ناگفته دارم!»

«پیش‌تر در یکی از یادداشت‌هایم آورده بودم که برآیند رخدادهایی که در سال ۱۴۰۰ خود را بازنمایی کرده و در تقویم روز شمار این سال، سیطره‌شان را تحمیل می‌کنند، تقدیر چند ده ساله آینده مردمان این سرزمین را رقم خواهند زد. از این رو مجموعه دست‌اندرکارانِ حاکمیت که اصطلاحاً نظام خوانده می‌شوند، نمی‌توانند به تنهایی یا با اشاره اندک مشاوران خودی انگاشته شده، نسبت به اتخاذ تصمیمات مهم اقدام کرده و در قبال برونداد و نتایج احتمالی و مسئولیت این تصمیمات، شانه خالی کنند.

عنایت بفرمایید، یک محاسبه اشتباه یا غفلت مهندسان پیمانکار و ناظر پروژه بر سر جانماییِ #سد_گتوند چه بر سر زندگی و معاش مردم خوزستان آورده است. سدی که تنها دستاوردش، شور کردن بزرگترین رودخانه کشور و به شوره زار تبدیل کردن ۴۲۰ هزار هکتار زمین یعنی؛ چیزی معادل  مساحت بحرین، و دو برابر کشورهایی چون؛ مالدیو و جزایر مارشال بوده است.

هزاران هکتار زمین‌های کشاورزی که با صدها هزار درخت خرما و مزرعه‌های گندم و ذرت و نیشکر و فراورده‌های کشاورزی دیگر به اقتصاد کشور رونق می‌بخشید. شوربختانه اینکه، هزینه تخریب این سد، سه برابر ساخت آن ارزیابی شده است!

آنچه آورده‌ام تنها یک مثال عینی و ملموس بود و تابستان امسال، میلیون‌ها انسان به چشم خویش دیده‌اند که بی‌آبی چه بر سر نفوس و احشام خوزستان آورده بود و البته این رشته، سر دراز دارد.

ایضاً، وضعیت در #استان_فارس نیز بسیار نگران کننده است. این استان، به دلیل دارا بودن ۱۸ منطقه حفاظت شده و پارک ملی می‌توانست یکی از قطب های طبیعت گردی کشور باشد، اما این رویای قابل تحقق، قربانی تصمیم مدیرانی شد که ۲۵ سال به بهانه پیشی نه گرفتن در تولید گندم از استان خوزستان، تمامی آبخوان ها را به وضعیت فاجعه‌بار کنونی رساندند.

نگاهی به کمینگیِ راندمان آب استان و افزایش ضایعات آب کشاورزی، بیانگر این است که فهم بوم شناختی بر تفکر مدیران استانی و کشوری در طولِ سالیانِ گذشته حاکم نبوده است که در نهایت تمام این عوامل سبب شده که فارس در بخش بیلان دشت ها، حدود ۲/۳ دهم میلیارد متر مکعب کسری آب داشته باشد.

استان فارس با نشستی سالانه به میزان ۵۶ سانتی متر مربع، نیومکزیکو را از صدر بیشترین فرونشست کنار زده و نام خود را جای آن ثبت کرده است. ذیل چنین شرایطی، دریاچه مهارلو و دشت ارژن به میدان دهشتناکی برای فرونشست زمین مبدل شده‌اند. تنها نقطه امیدبخش اما، می‌تواند در حوزه مرودشت باشد که ضخامت آبرفت ۴۰۰ تا ۵۰۰ متر بوده و امکانِ احیاء منابع زیرزمینی با مدیریت ویژه وجود دارد. البته در مناطقی که چاه‌های عمیق تر از میزان ضخامت آبرفت حفر شده، احیا معنا ندارد و بی‌فایده است.
دیگر استان کشورمان #اصفهان نیز حال خوشی ندارد. قطعاً بسیاری از مخاطبان، تصاویر وحشتناک نشست زمین و گسل‌ها و فروچاله‌های کاشان و اصفهان را رویت کرده‌اند که دل بسیاری از شهرک‌ها را شکاف داده و بدبختانه خود را به نزدیکی فرودگاه و دیگر اماکن تاریخی اصفهان رسانده و ترک‌های ایجاد شده #فواد (قلب) دلسوزان را خونین کرده‌ است. اصفهان بخود می‌بالید، تا آن هنگام که زاینده رود، زنده بود و می‌خروشید و سبب ابتهاج تفرج کنندگان حاشیه‌ آن را فراهم می‌کرد. حال، کدام ایرانیِ وطن پرستی می‌تواند امتداد گسل‌های دشت اصفهان را ببیند و آه و فغان کشاورزانش را بشنود و شب را آرام سر کند و نسبت به آنچه که بر این سرزمین بار می‌شود، بی‌مبالات بگذرد و راحت بخسبد!
اینک، همه حیرت و دریغ من آنست که با چنین وضعیت مخاطره‌آمیزی که فلات ایران با آن مواجه است، وزیر گردشگری و میراث فرهنگی، تو گویی خلعت وزارت فلاحت به تن کرده و برای کشاورزان داریون و قلات، اشک در دیده می‌گرداند! این وزیرِ تازه گماشته، که به نظر هیچ درکی از این سرمایه عظیم میراثی که خود را از میان بی‌شمار حوادث تاریخی اعم از تجاوز تازی و تاتار رهانیده و به ما رسانده، ندارد و گویا درصدد آن است که بر فراز یک معدن طلا، فلفل سبز بکارد!

وضعیت استان فارس به گونه‌ای است که حتا اگر نبود این آثار بی‌نظیر تمدنی که زبان گویای تاریخ یک ملت و مایه مباهات اوست، همچنان می‌بایست با وسواس، موضوع حفر چاه در پاسارگاد را پیگیری کرده و هرگونه اظهار نظر در این خصوص‌ را به کارشناسان خبره سپرد. حلقه‌ی مفقوده‌ای که در تمامی تصمیمات بخش‌های حاکمیتی خود را نشان داده و بزودی وجوه دیگری از ژرفای فاجعه سرباز کرده، صورت تراژیک آن مجالی برای باشندگان نخواهد گذاشت.

(دنباله دارد)

@paniranist_party