پاینده ایران
۶ گروه، یعنی همه؟!
وزارت کشور میگوید ۶ گروه اتباع افغانستانی مجاز که میتوانند در ایران بمانند کدام گروهها هستند. هرچی جملهها و کلمههای گفتهشده را بشکافیم نتیجه میگیریم که همه افغانستانیهایی که اکنون در ایران هستند مجاز به اقامتاند و گویا تنها حامد کرزای مجاز نیست! گرچه یکی از گروهها «افرادی هستند که در دولت گذشته نظامی، کارمند یا از مقامات دولتی بودند.»!
#اتباع
#مهاجران_غیرقاتونی
۲۰ اسفند ۱۴۰۳
@paniranist_party
۶ گروه، یعنی همه؟!
وزارت کشور میگوید ۶ گروه اتباع افغانستانی مجاز که میتوانند در ایران بمانند کدام گروهها هستند. هرچی جملهها و کلمههای گفتهشده را بشکافیم نتیجه میگیریم که همه افغانستانیهایی که اکنون در ایران هستند مجاز به اقامتاند و گویا تنها حامد کرزای مجاز نیست! گرچه یکی از گروهها «افرادی هستند که در دولت گذشته نظامی، کارمند یا از مقامات دولتی بودند.»!
#اتباع
#مهاجران_غیرقاتونی
۲۰ اسفند ۱۴۰۳
@paniranist_party
پاینده ایران
بیستو.یکم اسفند، روز بزرگداشتِ حکیم نظامی گنجهای، شاعر و ادیب نامدار ایرانی
همه عالم تَن است و ایران دل
نیست گوینده زین قیاس خجل
چون که ایران، دلِ زمین باشد
دل زِ تن بِه بُود یقین باشد.
مَینگیز فتنه، مَیفروز کین
خرابی میاور در ایرانزمین
تو را مُلکِ آسوده، بیداغ و رنج
مُکُن ناسپاسی در آن مال و گنج
#نظامی_گنجوی
۲۱ اسفند ۱۴۰۳
@paniranist_party
بیستو.یکم اسفند، روز بزرگداشتِ حکیم نظامی گنجهای، شاعر و ادیب نامدار ایرانی
همه عالم تَن است و ایران دل
نیست گوینده زین قیاس خجل
چون که ایران، دلِ زمین باشد
دل زِ تن بِه بُود یقین باشد.
مَینگیز فتنه، مَیفروز کین
خرابی میاور در ایرانزمین
تو را مُلکِ آسوده، بیداغ و رنج
مُکُن ناسپاسی در آن مال و گنج
#نظامی_گنجوی
۲۱ اسفند ۱۴۰۳
@paniranist_party
پاینده ایران
در آداب سیاست
پزشکیان خطاب به ترامپ: حالا که تهدید میکنی، من اصلا نمیآیم با تو مذاکره کنم، هر غلطی میخواهی بکنی، بکن.
#منافع_ملی
#وطن
#آداب_سیاست
۲۱ اسفند ۱۴۰۳
@paniranist_party
در آداب سیاست
پزشکیان خطاب به ترامپ: حالا که تهدید میکنی، من اصلا نمیآیم با تو مذاکره کنم، هر غلطی میخواهی بکنی، بکن.
#منافع_ملی
#وطن
#آداب_سیاست
۲۱ اسفند ۱۴۰۳
@paniranist_party
پاینده ایران
استاندار نادانی که قرار است رئیس جمهور شود!
استاندار آذربایجان شرقی میگوید آذربایجان نه به اعتبار زیان که به اعتبار مذهب با ایران پیوند پیدا کرده است!
سخنانی ضد تمامیت ارضی کشور، قومگرا و تجزیهطلبانه. نتیجه آن که جاهای دیگری در جهان که پیوند مذهبی با ایران دارند خود کشور مستقلی هستند!
انکار تاریخ ایران و آذربایجان از سوی یک حاکم دینی که گویا ظرفیت رئیس جمهور شدن هم دارد، بیان تفکر ضدایرانی نظام دینی حاکم بر کشور است. در این بیان پیوند تاریخی مناطق کشور و سنتهای دیرینه مشترک مانند نوروز و معماری ملی و زبان مشترک که قرنهاست جریان دارد آگاهانه انکار میشود.
نمیتوان گفت این فرد از تاریخ کشور بدفهمی دارد، که راوی تفکر ضد ایرانی است که باید از ریشه خشک شود.
#مغزهای_زنگ_زده
#قوم_گرایی
#جراحی_مغز
#ایران
۲۲ اسفند ۱۴۰۳
@paniranist_party
استاندار نادانی که قرار است رئیس جمهور شود!
استاندار آذربایجان شرقی میگوید آذربایجان نه به اعتبار زیان که به اعتبار مذهب با ایران پیوند پیدا کرده است!
سخنانی ضد تمامیت ارضی کشور، قومگرا و تجزیهطلبانه. نتیجه آن که جاهای دیگری در جهان که پیوند مذهبی با ایران دارند خود کشور مستقلی هستند!
انکار تاریخ ایران و آذربایجان از سوی یک حاکم دینی که گویا ظرفیت رئیس جمهور شدن هم دارد، بیان تفکر ضدایرانی نظام دینی حاکم بر کشور است. در این بیان پیوند تاریخی مناطق کشور و سنتهای دیرینه مشترک مانند نوروز و معماری ملی و زبان مشترک که قرنهاست جریان دارد آگاهانه انکار میشود.
نمیتوان گفت این فرد از تاریخ کشور بدفهمی دارد، که راوی تفکر ضد ایرانی است که باید از ریشه خشک شود.
#مغزهای_زنگ_زده
#قوم_گرایی
#جراحی_مغز
#ایران
۲۲ اسفند ۱۴۰۳
@paniranist_party
پاینده ایران
لزوم اتحاد کشورهای وارث تمدن ایرانی
«اگر ایران نتواند با تکیه بر کشورهای وارث تمدن ایرانی اتحادیهای از این کشورها فراهم آورد و اگر عربستان بتواند با تکیه به روایتی از اسلام وهابی وحدتی میان کشورهای این منطقه ایجاد کند، خاورمیانه، آسیای میانه و قفقاز و ماورای آن را دستخوش تنشهای عمدهای خواهد کرد.»
(دکتر سید جواد طباطبایی، کتاب ملت، دولت و حکومت قانون)
#اتحاد_کشورهای_وارث_تمدن_ایرانی
#ایران
۲۲ اسفند ۱۴۰۳
@paniranist_party
لزوم اتحاد کشورهای وارث تمدن ایرانی
«اگر ایران نتواند با تکیه بر کشورهای وارث تمدن ایرانی اتحادیهای از این کشورها فراهم آورد و اگر عربستان بتواند با تکیه به روایتی از اسلام وهابی وحدتی میان کشورهای این منطقه ایجاد کند، خاورمیانه، آسیای میانه و قفقاز و ماورای آن را دستخوش تنشهای عمدهای خواهد کرد.»
(دکتر سید جواد طباطبایی، کتاب ملت، دولت و حکومت قانون)
#اتحاد_کشورهای_وارث_تمدن_ایرانی
#ایران
۲۲ اسفند ۱۴۰۳
@paniranist_party
پاینده ایران
گذار به دولت ملی و ضرورت تهاجم به ایرانستیزان
هرگونه ائتلاف با نیروهای ضد ملی باید به کلی فراموش شود
«هدف نهایی نیروهای ملی و ایرانگرا، گذار از وضعیت کنونی و استقرار "دولت ملی" است. دولت ملی دو پایه دارد: در درون کشور به دنبال برقراری نظام شهروندی و تضمین حقوق بنیادین برای همه ایرانیان نه بر اساس قومیت و مذهب و زبان بلکه با محوریت فرد و شهروند ایرانی است. حقوق بنیادینی که در چارچوب کنستیتوسیون و حکومت قانون، تضمین میشود. در محیط بینالملل نیز دولت ملی پاسدار و حافظ تمامیت ارضی، استقلال کشور و امنیت ملی است و قدرت، ثروت و منزلت کشور را بیشینه میسازد.
اگر بپذیریم که هدف نیروهای ملی، تحقق دولت ملی است، اساسا وارد شدن در هر گونه ائتلاف با نیروهایی که هدف و ماموریت ذاتی و بنیادی خود را نابودی و انحلال دولت ملی در ایران تعریف کردهاند، کاملا نقض غرض است. ورود به چنین ائتلافی مانند این است که فعالان مدافع هوای پاک با سندیکای تولید کنندگان ذغال سنگ وارد ائتلاف شوند!
نیروهایی که هوادار تحقق دولت ملی هستند نه تنها با دشمنان دولت ملی هیچ ائتلافی ندارند که باید با این نیروها همواره با روحیهای تهاجمی و اگرسیو، مواجه شوند و آنان را به حاشیه برانند.»
(#مهدی_الیاسی، کانال تلگرامی تاریخ اقتصاد)
#ایران
#تمامیت_ارضی
۲۲ اسفند ۱۴۰۳
@paniranist_party
گذار به دولت ملی و ضرورت تهاجم به ایرانستیزان
هرگونه ائتلاف با نیروهای ضد ملی باید به کلی فراموش شود
«هدف نهایی نیروهای ملی و ایرانگرا، گذار از وضعیت کنونی و استقرار "دولت ملی" است. دولت ملی دو پایه دارد: در درون کشور به دنبال برقراری نظام شهروندی و تضمین حقوق بنیادین برای همه ایرانیان نه بر اساس قومیت و مذهب و زبان بلکه با محوریت فرد و شهروند ایرانی است. حقوق بنیادینی که در چارچوب کنستیتوسیون و حکومت قانون، تضمین میشود. در محیط بینالملل نیز دولت ملی پاسدار و حافظ تمامیت ارضی، استقلال کشور و امنیت ملی است و قدرت، ثروت و منزلت کشور را بیشینه میسازد.
اگر بپذیریم که هدف نیروهای ملی، تحقق دولت ملی است، اساسا وارد شدن در هر گونه ائتلاف با نیروهایی که هدف و ماموریت ذاتی و بنیادی خود را نابودی و انحلال دولت ملی در ایران تعریف کردهاند، کاملا نقض غرض است. ورود به چنین ائتلافی مانند این است که فعالان مدافع هوای پاک با سندیکای تولید کنندگان ذغال سنگ وارد ائتلاف شوند!
نیروهایی که هوادار تحقق دولت ملی هستند نه تنها با دشمنان دولت ملی هیچ ائتلافی ندارند که باید با این نیروها همواره با روحیهای تهاجمی و اگرسیو، مواجه شوند و آنان را به حاشیه برانند.»
(#مهدی_الیاسی، کانال تلگرامی تاریخ اقتصاد)
#ایران
#تمامیت_ارضی
۲۲ اسفند ۱۴۰۳
@paniranist_party
پاینده ایران
بازی با آتش تجزیه؛ تفنن نیست!
«وحدت ملی اساس است. دولت و سیاست در ایران جز بر پایهی وحدت ملی سامان نمییابد. تردیدی نیست که جایگزین وحدت ملی جنگ داخلی و فروپاشی است. بر این اساس پرسشی مهم که باید مطرح کرد این است: چرا وحدت ملی اساس سیاست امروز قرار نمی گگیرد؟
این پرسش اکنون به دلیل تحولات ژرف منطقهای و جهانی مهم تر است.
وحدت ملی همگرایی تمام ملت بر مبنای فرهنگ ایرانی صورتبندی شده در زبان پارسی است. وحدت ملی مبنای توسعه و شکوفایی است و بی تردید مخالف آن افول و انحطاط است. بدیهی است که دشمنان ایران به همین دلیل با وحدت ملی در ایران سخت مخالفاند. در این گزاره دشمنان ایران به معنای عام دشمنان از جمله اسراییل و باکو و رقبای جهانی و منطقهای هستند. چون در امر ملی رقیب نیز دشمن است. دشمنان منطقهای و جهانی وحدت ملی ایرانیان را به درستی عامل قدرت آن میدانند و بر اساس واقعگرایی در روابط بینالملل به مقابله با آن برمیخیزند. در صد سال گذشته روسیه و انگلیس و در پنجاه سال گذشته اسراییل و در بیست سال گذشته ترکیه و باکو در تخریب وحدت ملی در ایران گامهایی جدی برداشتهاند. نمونههای فراوانی از تخریب وحدت ملی در ایران وجود دارد از جمله: تحقیر زبان پارسی، تحقیر متنهای کهن پارسی، شایعات بیاساس دربارهی تبعیضهای قومی، برجسته کردن لباسهای قومی که نسبتی با تجدد ندارد و… و همه اینها در نظامی گفتاری با کلیدواژه ی «اقوام» پیش میرود. با این حساب چرا در داخل کشور وحدت ملی اساس سیاست و برنامه ریزیهای فرهنگی و اجتماعی قرار نمیگیرد؟ بدیهی است که وقتی دشمنان بر تخریب وحدت ملی اجماعی اهریمنی کردهاند ما، ایرانیان، باید به وحدت ملی بیشتر توجه کنیم، اما چرا نمی کنیم؟ چهار دلیل برای بی توجهی به وحدت ملی وجود دارد:
۱ سیاست اشتباه: گاه تصور می شود تخریب یا نادیده گرفتن وحدت ملی روشی برای مقابله با بحرانها یا امکانی برای رشد بخشهای مختلف کشور است. مثلا بومیگزینی در استخدامها و سربازی و دانشجویان، راه حلهایی برای برخی مشکلات جزیی بوده که البته راهحل تبعاتی کهکشانیتر از خود مشکل یافت. در برابر اپوزیسیون جمهوری اسلامی نیز برخی سیاستهای اشتباه به تخریب وحدت ملی میانجامد. ایران در برابر اپوزیسیون خائن تنها با وحدت ملی پیروز میشود و نه انفعال از نوع پذیرش مفاهیم خیانتبار آنها و تلاش برای همرنگی. سیاستهای اشتباه در حوزهی وحدت ملی همچون سیاستهای اشتباه در دیگر حوزهها نیست؛ اساس ایران را نابود میکند. بنابراین گام اول در تقویت وحدت ملی کنار گذاشتن سیاستهای اشتباه و خطرآفرین است. برای این کار مهم خرد ایرانی در نهادهای تصمیمگیری باید متجلی شود.
۲ نفوذ: بخشی از تخریبهای وحدت ملی از نفوذیهاست. من اطلاعاتی از نفوذیها و چگونگی عمل آنها ندارم. بر اساس حدسها هم نمیتوان درست داوری کرد. ولی برخی کنشها را جز با اهداف نفوذیها نمیتوان توجیه کرد. تجزیهطلبان پیادهنظام و ستون پنجم دشمنان در داخل ایران هستند. مماشات با آنها دقیقا مشابه مماشات با خائنان در زمان جنگ است. نفوذیها معمولا چهرههایی آشنا و زبانی همدل و روشهای سخت پیچیده دارند. آنها به جدا کردن ملت مشغولاند و دستمایهی اصلیشان زبانها و لباسهای محلی است. در لایههای درونی این شگردهای اطلاعاتی گزارههایی صورتبندی میشود که نشان از گستردگی و پیچیدگی برنامه دارد. مثلا نفوذیها ایرانپرستان را عامل تجزیه ایران معرفی میکنند و ایراندوستی را تضعیف وحدت ملی. این گزاره که حتی از عقل سلیم نیز بهرهای نبرده، با شگردهای رسانهای و عملیات روانی چنان مرسوم شده است که حتی توسط برخی افراد مدعی ایراندوستی هم تکرار میشود. عادیسازی و حتی ضروری جلوه دادن تجزیه ایران کار سازمانی نفوذی هاست.
۳ انحطاط علمی و نظری: وحدت ملی در ایران امری رومانتیک یا جعلی همچون صورتبندیهای ... ملی-مذهبی ها نیست. همچنین وحدت ملی ایرانی با ناسیونالیسم غربی یا عربی یا ترکی فهمیده نمیشود. وحدت ملی در ایران امری تاریخی و فرهنگی و اندیشهای و بسیار پیچیده و رازآلود است و رابطهای مستقیم با دانش زمانه دارد. هر چه دانش زمانه افول کند وحدت ملی ایرانی هم متزلزل خواهد شد چون افراد کمتری توان درک پیچیدگیهای آن را خواهند داشت. یکی از دلیلهای عمده تضعیف وحدت ملی در ایران انحطاط دانشگاهها در چند دههی اخیر است. یکی از دلیلهای قومگرایی دوری از دانش و روشهای علمی است. برای تقویت وحدت ملی تقویت علمی جامعه ضروری است. نظریههای توجیهگر تجزیه در دیگ دانشگاهها و مدارس با مواد اولیه آشفتگی روشی و جعل تاریخی پخته میشود. این آش زهرآلود در برخی مجلهها توزیع می شود و از زبان برخی سیاستپیشگان رسمیت مییابد و خبر میشود و به انتظاراتی فزاینده در ذهنهای عوام تبدیل می شود.
(دنباله دارد)
@paniranist_party
بازی با آتش تجزیه؛ تفنن نیست!
«وحدت ملی اساس است. دولت و سیاست در ایران جز بر پایهی وحدت ملی سامان نمییابد. تردیدی نیست که جایگزین وحدت ملی جنگ داخلی و فروپاشی است. بر این اساس پرسشی مهم که باید مطرح کرد این است: چرا وحدت ملی اساس سیاست امروز قرار نمی گگیرد؟
این پرسش اکنون به دلیل تحولات ژرف منطقهای و جهانی مهم تر است.
وحدت ملی همگرایی تمام ملت بر مبنای فرهنگ ایرانی صورتبندی شده در زبان پارسی است. وحدت ملی مبنای توسعه و شکوفایی است و بی تردید مخالف آن افول و انحطاط است. بدیهی است که دشمنان ایران به همین دلیل با وحدت ملی در ایران سخت مخالفاند. در این گزاره دشمنان ایران به معنای عام دشمنان از جمله اسراییل و باکو و رقبای جهانی و منطقهای هستند. چون در امر ملی رقیب نیز دشمن است. دشمنان منطقهای و جهانی وحدت ملی ایرانیان را به درستی عامل قدرت آن میدانند و بر اساس واقعگرایی در روابط بینالملل به مقابله با آن برمیخیزند. در صد سال گذشته روسیه و انگلیس و در پنجاه سال گذشته اسراییل و در بیست سال گذشته ترکیه و باکو در تخریب وحدت ملی در ایران گامهایی جدی برداشتهاند. نمونههای فراوانی از تخریب وحدت ملی در ایران وجود دارد از جمله: تحقیر زبان پارسی، تحقیر متنهای کهن پارسی، شایعات بیاساس دربارهی تبعیضهای قومی، برجسته کردن لباسهای قومی که نسبتی با تجدد ندارد و… و همه اینها در نظامی گفتاری با کلیدواژه ی «اقوام» پیش میرود. با این حساب چرا در داخل کشور وحدت ملی اساس سیاست و برنامه ریزیهای فرهنگی و اجتماعی قرار نمیگیرد؟ بدیهی است که وقتی دشمنان بر تخریب وحدت ملی اجماعی اهریمنی کردهاند ما، ایرانیان، باید به وحدت ملی بیشتر توجه کنیم، اما چرا نمی کنیم؟ چهار دلیل برای بی توجهی به وحدت ملی وجود دارد:
۱ سیاست اشتباه: گاه تصور می شود تخریب یا نادیده گرفتن وحدت ملی روشی برای مقابله با بحرانها یا امکانی برای رشد بخشهای مختلف کشور است. مثلا بومیگزینی در استخدامها و سربازی و دانشجویان، راه حلهایی برای برخی مشکلات جزیی بوده که البته راهحل تبعاتی کهکشانیتر از خود مشکل یافت. در برابر اپوزیسیون جمهوری اسلامی نیز برخی سیاستهای اشتباه به تخریب وحدت ملی میانجامد. ایران در برابر اپوزیسیون خائن تنها با وحدت ملی پیروز میشود و نه انفعال از نوع پذیرش مفاهیم خیانتبار آنها و تلاش برای همرنگی. سیاستهای اشتباه در حوزهی وحدت ملی همچون سیاستهای اشتباه در دیگر حوزهها نیست؛ اساس ایران را نابود میکند. بنابراین گام اول در تقویت وحدت ملی کنار گذاشتن سیاستهای اشتباه و خطرآفرین است. برای این کار مهم خرد ایرانی در نهادهای تصمیمگیری باید متجلی شود.
۲ نفوذ: بخشی از تخریبهای وحدت ملی از نفوذیهاست. من اطلاعاتی از نفوذیها و چگونگی عمل آنها ندارم. بر اساس حدسها هم نمیتوان درست داوری کرد. ولی برخی کنشها را جز با اهداف نفوذیها نمیتوان توجیه کرد. تجزیهطلبان پیادهنظام و ستون پنجم دشمنان در داخل ایران هستند. مماشات با آنها دقیقا مشابه مماشات با خائنان در زمان جنگ است. نفوذیها معمولا چهرههایی آشنا و زبانی همدل و روشهای سخت پیچیده دارند. آنها به جدا کردن ملت مشغولاند و دستمایهی اصلیشان زبانها و لباسهای محلی است. در لایههای درونی این شگردهای اطلاعاتی گزارههایی صورتبندی میشود که نشان از گستردگی و پیچیدگی برنامه دارد. مثلا نفوذیها ایرانپرستان را عامل تجزیه ایران معرفی میکنند و ایراندوستی را تضعیف وحدت ملی. این گزاره که حتی از عقل سلیم نیز بهرهای نبرده، با شگردهای رسانهای و عملیات روانی چنان مرسوم شده است که حتی توسط برخی افراد مدعی ایراندوستی هم تکرار میشود. عادیسازی و حتی ضروری جلوه دادن تجزیه ایران کار سازمانی نفوذی هاست.
۳ انحطاط علمی و نظری: وحدت ملی در ایران امری رومانتیک یا جعلی همچون صورتبندیهای ... ملی-مذهبی ها نیست. همچنین وحدت ملی ایرانی با ناسیونالیسم غربی یا عربی یا ترکی فهمیده نمیشود. وحدت ملی در ایران امری تاریخی و فرهنگی و اندیشهای و بسیار پیچیده و رازآلود است و رابطهای مستقیم با دانش زمانه دارد. هر چه دانش زمانه افول کند وحدت ملی ایرانی هم متزلزل خواهد شد چون افراد کمتری توان درک پیچیدگیهای آن را خواهند داشت. یکی از دلیلهای عمده تضعیف وحدت ملی در ایران انحطاط دانشگاهها در چند دههی اخیر است. یکی از دلیلهای قومگرایی دوری از دانش و روشهای علمی است. برای تقویت وحدت ملی تقویت علمی جامعه ضروری است. نظریههای توجیهگر تجزیه در دیگ دانشگاهها و مدارس با مواد اولیه آشفتگی روشی و جعل تاریخی پخته میشود. این آش زهرآلود در برخی مجلهها توزیع می شود و از زبان برخی سیاستپیشگان رسمیت مییابد و خبر میشود و به انتظاراتی فزاینده در ذهنهای عوام تبدیل می شود.
(دنباله دارد)
@paniranist_party
پاینده ایران
بخش دوم
گسترش بیمارگونهی دانشگاهها بیآنکه به سطح علمی و ضرورت آنها توجه شود میلیونها مدرک به دست ناآشنا با علم و دانش تحویل جامعه داده است که گاه از الفبای رشتهی خود نیز اطلاع ندارند. هنوز تاریخ و ادبیات و علوم سیاسی در ایران رشتههایی علمی و جدی تلقی نمیشوند. هنوز مرز بین نظریهی علمی و حل کردن جدول کلمات متقاطع روشن نیست. تا روزی که ایران به دورهی درخشش علمی بازنگردد وحدت ملی فهمی درست و خردمندانه نخواهد شد.
تخریب وحدت ملی جبران پذیر نیست. در طول تاریخ آنچه ایران را از مهلکهها نجات داده وحدت ملی بوده است، در این مقطع خاص تاریخی برخلاف سایر دورهها وحدت ملی که اساس است تخریب میشود. بنابراین جبران این شکست تاریخی مقدور نخواهد بود. تخریب وحدت ملی آنجا به مهلکه تبدیل میشود که توسط فکرهای منحط توجیه میشود. توجیه تخریب وحدت ملی با بهانه هایی همچون مدرن بودن، خواست عمومی یا روندهای جهانی انحطاط به معنای واقعی است. ایرانیان ملتی هستند با روح واحد. وقتی این روح شرحه شرحه شود به سختی درمان میشود. روح پاره پاره ایرانیان مقدمهی محو ایران از نقشهی جهان است.»
(دکتر جواد رنجبر درخشیلر، از کانال تلگرامی ملیگرایی ایرانی/ شاهنامه پژوهی)
#ایران
۲۲ اسفند ۱۴۰۳
@paniranist_party
بخش دوم
گسترش بیمارگونهی دانشگاهها بیآنکه به سطح علمی و ضرورت آنها توجه شود میلیونها مدرک به دست ناآشنا با علم و دانش تحویل جامعه داده است که گاه از الفبای رشتهی خود نیز اطلاع ندارند. هنوز تاریخ و ادبیات و علوم سیاسی در ایران رشتههایی علمی و جدی تلقی نمیشوند. هنوز مرز بین نظریهی علمی و حل کردن جدول کلمات متقاطع روشن نیست. تا روزی که ایران به دورهی درخشش علمی بازنگردد وحدت ملی فهمی درست و خردمندانه نخواهد شد.
تخریب وحدت ملی جبران پذیر نیست. در طول تاریخ آنچه ایران را از مهلکهها نجات داده وحدت ملی بوده است، در این مقطع خاص تاریخی برخلاف سایر دورهها وحدت ملی که اساس است تخریب میشود. بنابراین جبران این شکست تاریخی مقدور نخواهد بود. تخریب وحدت ملی آنجا به مهلکه تبدیل میشود که توسط فکرهای منحط توجیه میشود. توجیه تخریب وحدت ملی با بهانه هایی همچون مدرن بودن، خواست عمومی یا روندهای جهانی انحطاط به معنای واقعی است. ایرانیان ملتی هستند با روح واحد. وقتی این روح شرحه شرحه شود به سختی درمان میشود. روح پاره پاره ایرانیان مقدمهی محو ایران از نقشهی جهان است.»
(دکتر جواد رنجبر درخشیلر، از کانال تلگرامی ملیگرایی ایرانی/ شاهنامه پژوهی)
#ایران
۲۲ اسفند ۱۴۰۳
@paniranist_party
پاینده ایران
بازگشت همه به سوی اوست
در این چندروز دو بانوی بزرگوار از اندامان حزب پانایرانیست درگذشتند.
بانو پری بسترآهنگ همسر گرامی سرور دکتر باستانی که از نوجوانی از کوشندگان حزب بود.
و بانو دکتر مریم پرتوی همسر زندهیاد دکتر عباس روحبخش که از جوانی به حزب پانایرانیست پیوست.
به روان هر دو بانو درود میفرستیم و به سرور دکتر باستانی و فرزندان، و نیز به خانوادههای روحبخش و پرتوی تسلیت میگوییم.
پاینده ایران
۲۲ اسفند ۱۴۰۳
@paniranist_party
بازگشت همه به سوی اوست
در این چندروز دو بانوی بزرگوار از اندامان حزب پانایرانیست درگذشتند.
بانو پری بسترآهنگ همسر گرامی سرور دکتر باستانی که از نوجوانی از کوشندگان حزب بود.
و بانو دکتر مریم پرتوی همسر زندهیاد دکتر عباس روحبخش که از جوانی به حزب پانایرانیست پیوست.
به روان هر دو بانو درود میفرستیم و به سرور دکتر باستانی و فرزندان، و نیز به خانوادههای روحبخش و پرتوی تسلیت میگوییم.
پاینده ایران
۲۲ اسفند ۱۴۰۳
@paniranist_party
پاینده ایران
خبر تلخ است و آن درگذشت بانوی ایرانپرست سرور پری بستراهنگ از اندامان گرانقدر حزب پانایرانیست و همسر ارجمند، گرانمایه سرور دکتر باستانی پیشکسوت ما و عضو شورای داوران حزب پانایرانیست است، بسیار متاسف و دردمند شدم. خدایش با عاشقان ایران همنشینشان فرماید.
مراتب تسلیت و همدردی خویش را حضور سرور دکتر باستانی و فرزندان و داماد شریفشان پیشکش می کنم.
پاینده ایران
دکتر سهراب اعظم زنگنه
چهارشنبه ۲۲ اسفند ماه ۱۴۰۳ برابر ۲۵۸۳ شاهنشاهی
@paniranist_party
خبر تلخ است و آن درگذشت بانوی ایرانپرست سرور پری بستراهنگ از اندامان گرانقدر حزب پانایرانیست و همسر ارجمند، گرانمایه سرور دکتر باستانی پیشکسوت ما و عضو شورای داوران حزب پانایرانیست است، بسیار متاسف و دردمند شدم. خدایش با عاشقان ایران همنشینشان فرماید.
مراتب تسلیت و همدردی خویش را حضور سرور دکتر باستانی و فرزندان و داماد شریفشان پیشکش می کنم.
پاینده ایران
دکتر سهراب اعظم زنگنه
چهارشنبه ۲۲ اسفند ماه ۱۴۰۳ برابر ۲۵۸۳ شاهنشاهی
@paniranist_party
پاینده ایران
«پروندههای مهمی در زمینه منشأ قاچاق سوخت تشکیل دادهایم که فریاد برخی را بلند خواهد کرد.»!
گویا قرار است منبع درآمد و مداخل فرقهای از فرقهها از محل اموال عمومی قطع شود!
مگر قاچاقچیان حقی دارند که فریاد برآورند؟!
۲۳ اسفند ۱۴۰۳
@paniranist_party
«پروندههای مهمی در زمینه منشأ قاچاق سوخت تشکیل دادهایم که فریاد برخی را بلند خواهد کرد.»!
گویا قرار است منبع درآمد و مداخل فرقهای از فرقهها از محل اموال عمومی قطع شود!
مگر قاچاقچیان حقی دارند که فریاد برآورند؟!
۲۳ اسفند ۱۴۰۳
@paniranist_party
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پاینده ایران
خواندن متن «سرآغاز» توسط زندهیاد بانو بسترآهنگ در یکی از نشستهای حزب پانایرانیست.
هر نشست حزب پانایرانیست با خواندن «سرآغاز» و نیایش با پروردگار آغاز و با خواندن «هفتپیمان» و بستن پیمان برای جانبازی در راه ایران پایان مییابد.
#هفت_پیمان
#سرآغاز
۲۳ اسفند ۱۴۰۳
@paniranist_partt
خواندن متن «سرآغاز» توسط زندهیاد بانو بسترآهنگ در یکی از نشستهای حزب پانایرانیست.
هر نشست حزب پانایرانیست با خواندن «سرآغاز» و نیایش با پروردگار آغاز و با خواندن «هفتپیمان» و بستن پیمان برای جانبازی در راه ایران پایان مییابد.
#هفت_پیمان
#سرآغاز
۲۳ اسفند ۱۴۰۳
@paniranist_partt
پاینده ایران
چه کسی گفت قانون مزخرف است؟!
رئیس دستگاه قضا گفت: «رئیسجمهور در زمان انتخابات وعده کرده است که به قانون عمل کند، بعد از انتخاب، نمیتواند بگوید که قانون مزخرف است.»!
#قاچاق_سوخت
#فریاد_قاچاقچی
۲۳ اسفند ۱۴۰۳
@paniranist_party
چه کسی گفت قانون مزخرف است؟!
رئیس دستگاه قضا گفت: «رئیسجمهور در زمان انتخابات وعده کرده است که به قانون عمل کند، بعد از انتخاب، نمیتواند بگوید که قانون مزخرف است.»!
#قاچاق_سوخت
#فریاد_قاچاقچی
۲۳ اسفند ۱۴۰۳
@paniranist_party
پاینده ایران
بههرحال قدم ۲۰۰ تا ۳۰۰هزار افغانی روی چشم!
«داستان افغانان دارد به جاهای باریکش میرسد؛ جایی بسیار وخیمتر از جنایاتی که برخی افغانها برای بهدستآوردن پول میکنند: ارادهای در کار هست که افعانها را در ایران اقلیتی خواهند ساخت مانند صهیونیستهای نیمهی اول قرن پیش در فلسطین؛ اقلیتی مسلح و صاحب حق!
ما تاکنون چندین بار از زمان بازگشت طالبان دربارهی خطر حکومت طالبها نوشتهایم و بدون خارجشدن از جادهی انصاف در مورد کارگران زحمتکش و پارسیگوی افغان، به حکومت پیشنهادهای منطقی در باب مهاجران و پناهجویان افغان حاضر در ایران دادهایم. ولی باز به این موضوع میپردازیم؛ چون خطر جدیتر شدهاست: کاملا واضح است کسانی در ایران به استخدام مزدور افغان در درگیریهای داخلی اندیشیدهاند.
نشانهها میگویند سیاست بیرون راندن افعانها از ایران در جریان است و الککردن مهاجران سختگیرانه پیگیری میشود. این هفته رئیس مرکز امور اتباع وزارت کشور سیاههی شش گروه از اتباع افغان را که میتوانند در ایران بمانند اعلام کرد. ولی از سوی دیگر هم گویا عدهای از افغانها برای مزدوری امنیتی مفید تشخیص دادهشده و حفظ میشوند. گروهی از تبلیعاتچیانِ «وصل» هم برای فراهمکردن زمینهی کار سخت مشغولند.
این امر بعیدی نیست؛ چون گرفتن مزدور برای شرکت در جنگ هماکنون در بسیاری از جنگها جریان دارد و حتی برخی از دولتها به عنوان یک فعالیت ارزآور تشویقش هم میکنند. در این میان حکومتهایی هم که با خطر ناآرامیهای داخلی روبرویند و اعتماد متقابل میان آنها و نیروهای انتظامی و نظامیشان رو به کاهش است ممکن است به فکر وارد کردن مزدور برای به-کار-گرفتن در سرکوب باشند؛ چون دیگر صرف سیر کردن و دادن حقوق خوب به نیروهای رسمی و یونیفرمپوش برای فرستادن آنان به کف خیابان کافی نیست و تعداد اوباشِ قابلِ سازماندهی بهعنوان نیروی مؤمن (همانهایی که در موردشان گفتهشده بود: «اگر بخواهیم مجاهد تربیت کنیم، باید چنین افرادی را که با تیغ و قمه سروکار دارند پای کار بیاوریم») هم به کفایت نمیرسد؛ بالاخره لاتها هم از عاقبت کار و شناختهشدن و انتقام میترسند. این احتمال در مورد بسیاری از کشورها وجود دارد و برای ایران هم باتوجه یه شیوهی برخورد حکومت با ناآرامیهای مختلف چندسال گذشته امر بعیدی نیست.
در واقع با منطق کسی که باید به فکر گردآوردن نیروی مناسب برای سرکوب ناآرامیهای احتمالی خیابانی در آینده باشد، بهترین نیروی میدان میتواند مزدور افغان باشد. ریاضیاتش جور است: به اندازهی کافی فقیر و انگشتبهدهانند، برای باقیماندن در ایران هرکاری میکنند، به اندازهی کافی ضدایرانی کردهاندشان و مناسبند برای خونریزی و پس در مقابل پول، هرگز از اطاعت کسی که فرمان کشتن بیمهابا بدهد امتناع نخواهند کرد. نیرویی ارزان است که هرکس بخواهد میتواند استخدامش کند؛ از آن «اراذل و اوباش» که «گردان» شدهبودند هم مناسبترند.
موقعیت افغانها مطلوب هر کسی است که مزدور مسلح به چماق و شاتگان بخواهد. بهنظر برآورد این است که بین دویست تا سیصدهزار نفر از اینگونه آدمها برای کنترل شهرهای ایران و بهخانهبرگرداندن جمعیت در ناآرامیهای سراسری کافی باشد که با فرض وجود حداقل سهنفر «نیروی پای کار» در خانوارهای افغان هزینهی زیادی ندارد: سالانه حداکثر بیستهزارمیلیارد تومان ناقابل - هر خانوار ماهی بیستمیلیون تومان بهعلاوه درآمد از کار آزاد در مواقع بیکاری! برای حکومتی که برای سرگرمکردن طرفدارانش سالانه بیش از ۱۰۰هزارمیلیارد به نهادهای تبلیغاتی میدهد، دادن بیستهزارمیلیارد تومان به بهترین نیروی سرکوب در دسترس ارزشش را حتماً دارد.
انشاءالله رئوس حکومت چنین خیالی در سر ندارند و این تلقین به گوششان خوش نخواهد آمد که: میلیونها افغان را اخراجکنید، اما از بین آنها حدود ۶۰هزار خانوار «پای کار» را انتخابکنید و قدمشان را روی تخم چشم ملت ایران بگذارید و تا پایان به خوبی و خوشی زندگیکنید.»
(از کانال تلگرامی جامعه نو)
۲۴ اسفند ۱۴۰۳
@paniranist_party
بههرحال قدم ۲۰۰ تا ۳۰۰هزار افغانی روی چشم!
«داستان افغانان دارد به جاهای باریکش میرسد؛ جایی بسیار وخیمتر از جنایاتی که برخی افغانها برای بهدستآوردن پول میکنند: ارادهای در کار هست که افعانها را در ایران اقلیتی خواهند ساخت مانند صهیونیستهای نیمهی اول قرن پیش در فلسطین؛ اقلیتی مسلح و صاحب حق!
ما تاکنون چندین بار از زمان بازگشت طالبان دربارهی خطر حکومت طالبها نوشتهایم و بدون خارجشدن از جادهی انصاف در مورد کارگران زحمتکش و پارسیگوی افغان، به حکومت پیشنهادهای منطقی در باب مهاجران و پناهجویان افغان حاضر در ایران دادهایم. ولی باز به این موضوع میپردازیم؛ چون خطر جدیتر شدهاست: کاملا واضح است کسانی در ایران به استخدام مزدور افغان در درگیریهای داخلی اندیشیدهاند.
نشانهها میگویند سیاست بیرون راندن افعانها از ایران در جریان است و الککردن مهاجران سختگیرانه پیگیری میشود. این هفته رئیس مرکز امور اتباع وزارت کشور سیاههی شش گروه از اتباع افغان را که میتوانند در ایران بمانند اعلام کرد. ولی از سوی دیگر هم گویا عدهای از افغانها برای مزدوری امنیتی مفید تشخیص دادهشده و حفظ میشوند. گروهی از تبلیعاتچیانِ «وصل» هم برای فراهمکردن زمینهی کار سخت مشغولند.
این امر بعیدی نیست؛ چون گرفتن مزدور برای شرکت در جنگ هماکنون در بسیاری از جنگها جریان دارد و حتی برخی از دولتها به عنوان یک فعالیت ارزآور تشویقش هم میکنند. در این میان حکومتهایی هم که با خطر ناآرامیهای داخلی روبرویند و اعتماد متقابل میان آنها و نیروهای انتظامی و نظامیشان رو به کاهش است ممکن است به فکر وارد کردن مزدور برای به-کار-گرفتن در سرکوب باشند؛ چون دیگر صرف سیر کردن و دادن حقوق خوب به نیروهای رسمی و یونیفرمپوش برای فرستادن آنان به کف خیابان کافی نیست و تعداد اوباشِ قابلِ سازماندهی بهعنوان نیروی مؤمن (همانهایی که در موردشان گفتهشده بود: «اگر بخواهیم مجاهد تربیت کنیم، باید چنین افرادی را که با تیغ و قمه سروکار دارند پای کار بیاوریم») هم به کفایت نمیرسد؛ بالاخره لاتها هم از عاقبت کار و شناختهشدن و انتقام میترسند. این احتمال در مورد بسیاری از کشورها وجود دارد و برای ایران هم باتوجه یه شیوهی برخورد حکومت با ناآرامیهای مختلف چندسال گذشته امر بعیدی نیست.
در واقع با منطق کسی که باید به فکر گردآوردن نیروی مناسب برای سرکوب ناآرامیهای احتمالی خیابانی در آینده باشد، بهترین نیروی میدان میتواند مزدور افغان باشد. ریاضیاتش جور است: به اندازهی کافی فقیر و انگشتبهدهانند، برای باقیماندن در ایران هرکاری میکنند، به اندازهی کافی ضدایرانی کردهاندشان و مناسبند برای خونریزی و پس در مقابل پول، هرگز از اطاعت کسی که فرمان کشتن بیمهابا بدهد امتناع نخواهند کرد. نیرویی ارزان است که هرکس بخواهد میتواند استخدامش کند؛ از آن «اراذل و اوباش» که «گردان» شدهبودند هم مناسبترند.
موقعیت افغانها مطلوب هر کسی است که مزدور مسلح به چماق و شاتگان بخواهد. بهنظر برآورد این است که بین دویست تا سیصدهزار نفر از اینگونه آدمها برای کنترل شهرهای ایران و بهخانهبرگرداندن جمعیت در ناآرامیهای سراسری کافی باشد که با فرض وجود حداقل سهنفر «نیروی پای کار» در خانوارهای افغان هزینهی زیادی ندارد: سالانه حداکثر بیستهزارمیلیارد تومان ناقابل - هر خانوار ماهی بیستمیلیون تومان بهعلاوه درآمد از کار آزاد در مواقع بیکاری! برای حکومتی که برای سرگرمکردن طرفدارانش سالانه بیش از ۱۰۰هزارمیلیارد به نهادهای تبلیغاتی میدهد، دادن بیستهزارمیلیارد تومان به بهترین نیروی سرکوب در دسترس ارزشش را حتماً دارد.
انشاءالله رئوس حکومت چنین خیالی در سر ندارند و این تلقین به گوششان خوش نخواهد آمد که: میلیونها افغان را اخراجکنید، اما از بین آنها حدود ۶۰هزار خانوار «پای کار» را انتخابکنید و قدمشان را روی تخم چشم ملت ایران بگذارید و تا پایان به خوبی و خوشی زندگیکنید.»
(از کانال تلگرامی جامعه نو)
۲۴ اسفند ۱۴۰۳
@paniranist_party
پاینده ایران
«یک مشکل در جامعه وجود دارد و آن مسئله بیحجابی است.»!
مرفهان بیدرد آخوندها هستند!
#حاکم_خائن
#حجاب_اجباری
۲۴ اسفند ۱۴۰۳
@paniranist_party
«یک مشکل در جامعه وجود دارد و آن مسئله بیحجابی است.»!
مرفهان بیدرد آخوندها هستند!
#حاکم_خائن
#حجاب_اجباری
۲۴ اسفند ۱۴۰۳
@paniranist_party
پاینده ایران
واردات داروی بیکیفیت فیبرینوژن از هند/بیماران دچار عوارض شدید شدند
امین افشار، رئیس هیات مدیره کانون هموفیلی ایران گفت:
به دلیل بازنگشتن فرآوردههای پلاسمایی به کشور، سازمان غذا و دارو تحت فشار قرار گرفته و مجبور به درخواست واردات فوریتی فیبرینوژن از هند شده است. در نتیجه مصرف فیبرینوژن وارد شده از سولههای هندی، بسیاری از بیماران دچار علائم اختلالات تنفسی و حساسیتهای شدید شدهاند. از طرف دیگر به دلیل نبود نظارت بهداشتی درست بر تولید دارو در هند، تداوم این روند ممکن است منجر به شیوع ویروسهای خونی شود، همانطور که در دهه ۷۰ و ۸۰ این اتفاق افتاد
متاسفانه سیستم ناکارآمد است و افراد محدودی دارند از این عدم حکمرانی و بههمریختگی سوءاستفاده میکنند. نظارت این روند بر عهده سازمان غذا و دارو است اما این سازمان هم هیچ نظارتی بر فرآیند واردات پلاسما و بازگشتن آن به کشور ندارد و پرونده این شرکتها را هم به قوه قضاییه تحویل نمیدهد که مورد بازخواست قرار بگیرند
(آی مد)
#تنها_مشکل_کشور_حجاب_است
#حاکم_خائن
#مرفهان_بیدرد
۲۵ اسفند ۱۴۰۳
@paniranist_party
واردات داروی بیکیفیت فیبرینوژن از هند/بیماران دچار عوارض شدید شدند
امین افشار، رئیس هیات مدیره کانون هموفیلی ایران گفت:
به دلیل بازنگشتن فرآوردههای پلاسمایی به کشور، سازمان غذا و دارو تحت فشار قرار گرفته و مجبور به درخواست واردات فوریتی فیبرینوژن از هند شده است. در نتیجه مصرف فیبرینوژن وارد شده از سولههای هندی، بسیاری از بیماران دچار علائم اختلالات تنفسی و حساسیتهای شدید شدهاند. از طرف دیگر به دلیل نبود نظارت بهداشتی درست بر تولید دارو در هند، تداوم این روند ممکن است منجر به شیوع ویروسهای خونی شود، همانطور که در دهه ۷۰ و ۸۰ این اتفاق افتاد
متاسفانه سیستم ناکارآمد است و افراد محدودی دارند از این عدم حکمرانی و بههمریختگی سوءاستفاده میکنند. نظارت این روند بر عهده سازمان غذا و دارو است اما این سازمان هم هیچ نظارتی بر فرآیند واردات پلاسما و بازگشتن آن به کشور ندارد و پرونده این شرکتها را هم به قوه قضاییه تحویل نمیدهد که مورد بازخواست قرار بگیرند
(آی مد)
#تنها_مشکل_کشور_حجاب_است
#حاکم_خائن
#مرفهان_بیدرد
۲۵ اسفند ۱۴۰۳
@paniranist_party
پاینده ایران
یاد شهیدان بمباران شیمایی حلبچه را گرامی میداریم
در ۲۵ اسفند ۱۳۶۵ رژیم یعث عراق پس از ۴ روز حمله سراسری به مناطق کردنشین عراق اقدام به بمباران شیمایی حلبچه کرد که در نتیجه آن نزدیک ۵ هزار تن شهید و ۱۰ هزار تن زخمی شدند. این حملههای وحشیانه و ضد انسانی که در نتیجه حمایتهای همه جانبه امپریالیسم جهانی از حکومت بعثی در یورش به ایران حاصل شد پس آن صورت گرفت که نیروهای ایرانی بخشهایی از مناطق کردستان عراق را آزاد کرده بودند.
حزب پانایرانیست یاد شهیدان حلبچه را گرامی میدارد.
پاینده ایران
۲۵ اسفند ۱۴۰۳
@paniranist_party
یاد شهیدان بمباران شیمایی حلبچه را گرامی میداریم
در ۲۵ اسفند ۱۳۶۵ رژیم یعث عراق پس از ۴ روز حمله سراسری به مناطق کردنشین عراق اقدام به بمباران شیمایی حلبچه کرد که در نتیجه آن نزدیک ۵ هزار تن شهید و ۱۰ هزار تن زخمی شدند. این حملههای وحشیانه و ضد انسانی که در نتیجه حمایتهای همه جانبه امپریالیسم جهانی از حکومت بعثی در یورش به ایران حاصل شد پس آن صورت گرفت که نیروهای ایرانی بخشهایی از مناطق کردستان عراق را آزاد کرده بودند.
حزب پانایرانیست یاد شهیدان حلبچه را گرامی میدارد.
پاینده ایران
۲۵ اسفند ۱۴۰۳
@paniranist_party
پاینده ایران
چرا فردوسی سی سال از عمر خود را صرف سرودن شاهنامه و پراکندن پیام آن در میان ایرانیان کرده است؟
بیست و پنجم اسفند ماه، سالروزِ پایان سرایش شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی، گرامی باد.
«چرا فردوسی سی سال از عمر خود را صرف سرودنِ شاهنامه و پراکندن پیام آن در میان ایرانیان کرده است؟ در پاسخ باید گفت درست به همین ملاحظات، او از یکسو میدید که روح ملی ایران، پس از چهارصد سال خمودگی و خودگمکردگی در قالب برآمدنِ خاندانهای ایرانی و تأسیس شهریاریهایی که نیمنگاهی به خِردِ سیاسی در گذشتههای دور داشتند، جان تازهای گرفته است. از سوی دیگر شاهد بود که خطرِ بازگشت به وضعی که در گذشته عاملِ فسادِ شهریاری شده بود همچنان وجود دارد. میدید در بغداد خلیفهای نشسته است که مدعی حاکمیتِ برتر بر سرزمین ایران هم هست.
او در سن پنجاه و هشت سالگی در گرماگرم کار بر روی شاهنامه میدید که گیتی هنوز به چه روالی است به همین دلیل امیدوار بود شاید بتواند آن حکمتِ ملی را دوباره زنده کند و نشان دهد که مصلحت کشورداری یک چیز است و مصلحتِ خِرد و دین به عنوانِ مراجعِ قانونگذاری وجدانِ اخلاقی فرد، چیزی دیگر.
اما محمود غزنوی که با همهی قدرتِ خویش، همچنان منشورِ مشروعیت از همان خلیفهی بغداد میگرفت چگونه میتوانست، این پیام فردوسی را به گوش جان بشنود یا جامعهای که آلودهی اندیشههای نیهیلیستی صوفیانه بود و به سیاست هم به دیدهی درویشمآبی مینگریست چگونه ممکن بود در سخن فردوسی، هستهی درست و عقلانی یک حکمتِ سیاسی را ببیند، نه رمز و رازهای صوفیانه را همه در ذمِّ قدرت و تشویق به روی برگرداندن از آن؟!
اگر سخن فردوسی، هنوز بر دل ما مینشیند، چه دلیلی جز این میتواند داشته باشد که آن الگوی شهریاری او، هیچگاه در ایران تحقق نیافته و روح ملی، همچنان در جستوجوی آن است؟ پس آن امیدی که فردوسی به بازگشت به حکمت ملی و بازیافتن مبانی خِرد سیاسی در ایران داشت، هنوز به قوت خود باقی است و بنابراین می توان گفت که عمرِ کارکردهای اجتماعیِ شاهنامه، هنوز به سر نرسیده است.
اگر ما ایرانیان دریابیم که شهریاری یا کشورداری امری وراء مصالح یک فرد، یک طایفه، یک قبیله یا یک طبقه است و گوهری عام دارد؛ اگر دریابیم که لازمه کار شهریاری این نیست که با شریعتمداری در آمیزد و تناقضهای حاصل از این آمیختگی را - خدای ناکرده - به نفع شریعت و به ضرر کشور، حل کند؛ اگر دریابیم که گوهر شهریاری، برآیندِ روندِ رشدِ آزادانهی جامعه مدنی است؛ میتوان یقین داشت که آزادهمَردِ طوس، هزار سال پس از مرگ، پاداش شایستهای را که محمود غزنوی از وی دریغ داشت، سرانجام به دست آورده است.»
(باقر پرهام، از کتاب «با نگاه فردوسی؛ مبانی نقد خِردِ سیاسی»)
#فردوسی
#شاهنامه
۲۵ اسفند ۱۴۰۳
@paniranist_party
چرا فردوسی سی سال از عمر خود را صرف سرودن شاهنامه و پراکندن پیام آن در میان ایرانیان کرده است؟
بیست و پنجم اسفند ماه، سالروزِ پایان سرایش شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی، گرامی باد.
«چرا فردوسی سی سال از عمر خود را صرف سرودنِ شاهنامه و پراکندن پیام آن در میان ایرانیان کرده است؟ در پاسخ باید گفت درست به همین ملاحظات، او از یکسو میدید که روح ملی ایران، پس از چهارصد سال خمودگی و خودگمکردگی در قالب برآمدنِ خاندانهای ایرانی و تأسیس شهریاریهایی که نیمنگاهی به خِردِ سیاسی در گذشتههای دور داشتند، جان تازهای گرفته است. از سوی دیگر شاهد بود که خطرِ بازگشت به وضعی که در گذشته عاملِ فسادِ شهریاری شده بود همچنان وجود دارد. میدید در بغداد خلیفهای نشسته است که مدعی حاکمیتِ برتر بر سرزمین ایران هم هست.
او در سن پنجاه و هشت سالگی در گرماگرم کار بر روی شاهنامه میدید که گیتی هنوز به چه روالی است به همین دلیل امیدوار بود شاید بتواند آن حکمتِ ملی را دوباره زنده کند و نشان دهد که مصلحت کشورداری یک چیز است و مصلحتِ خِرد و دین به عنوانِ مراجعِ قانونگذاری وجدانِ اخلاقی فرد، چیزی دیگر.
اما محمود غزنوی که با همهی قدرتِ خویش، همچنان منشورِ مشروعیت از همان خلیفهی بغداد میگرفت چگونه میتوانست، این پیام فردوسی را به گوش جان بشنود یا جامعهای که آلودهی اندیشههای نیهیلیستی صوفیانه بود و به سیاست هم به دیدهی درویشمآبی مینگریست چگونه ممکن بود در سخن فردوسی، هستهی درست و عقلانی یک حکمتِ سیاسی را ببیند، نه رمز و رازهای صوفیانه را همه در ذمِّ قدرت و تشویق به روی برگرداندن از آن؟!
اگر سخن فردوسی، هنوز بر دل ما مینشیند، چه دلیلی جز این میتواند داشته باشد که آن الگوی شهریاری او، هیچگاه در ایران تحقق نیافته و روح ملی، همچنان در جستوجوی آن است؟ پس آن امیدی که فردوسی به بازگشت به حکمت ملی و بازیافتن مبانی خِرد سیاسی در ایران داشت، هنوز به قوت خود باقی است و بنابراین می توان گفت که عمرِ کارکردهای اجتماعیِ شاهنامه، هنوز به سر نرسیده است.
اگر ما ایرانیان دریابیم که شهریاری یا کشورداری امری وراء مصالح یک فرد، یک طایفه، یک قبیله یا یک طبقه است و گوهری عام دارد؛ اگر دریابیم که لازمه کار شهریاری این نیست که با شریعتمداری در آمیزد و تناقضهای حاصل از این آمیختگی را - خدای ناکرده - به نفع شریعت و به ضرر کشور، حل کند؛ اگر دریابیم که گوهر شهریاری، برآیندِ روندِ رشدِ آزادانهی جامعه مدنی است؛ میتوان یقین داشت که آزادهمَردِ طوس، هزار سال پس از مرگ، پاداش شایستهای را که محمود غزنوی از وی دریغ داشت، سرانجام به دست آورده است.»
(باقر پرهام، از کتاب «با نگاه فردوسی؛ مبانی نقد خِردِ سیاسی»)
#فردوسی
#شاهنامه
۲۵ اسفند ۱۴۰۳
@paniranist_party