این پسر #امیر_محمد_خالقی
، فرزند همهی ما بود
آینده ایران ِ ما بود🖤
شاید اگر فقط یک نفر می ایستاد و زودتر او را به بیمارستان می رساند، پسر ایران مان الان نفس می کشید...
بیایید هر کدام به توان و سهم خودمان #بی_تفاوت_نباشیم
چون #ما_همه_یکی_هستیم مثل دانه های یک نخ تسبیح
✍️#نوشین_غریب_دوست
#یک_فنجان_آگاهی
#ایران🕊️
، فرزند همهی ما بود
آینده ایران ِ ما بود🖤
شاید اگر فقط یک نفر می ایستاد و زودتر او را به بیمارستان می رساند، پسر ایران مان الان نفس می کشید...
بیایید هر کدام به توان و سهم خودمان #بی_تفاوت_نباشیم
چون #ما_همه_یکی_هستیم مثل دانه های یک نخ تسبیح
✍️#نوشین_غریب_دوست
#یک_فنجان_آگاهی
#ایران🕊️
از زمان قتل آن دختر معصوم مهسا امینی که فرزند همهی ما بود و بعد تجاوز و قتل دختران دیگرمان و ساچمههایی که چشمهای آنها و قلبهای ما را هدف گرفت، به این فکر می کردم که اگر در ایران بودم، آیا شهامت رفتن به خیابان و پیوستن به اعتراضات را داشتم؟!
و با درک و پذیرش سکوتِ حقیر و سیاه نشسته پسِ این سوال شریف و بزرگ، به سهم کوچک خودم در نوشتن و آگاهی بخشی در محدودهی تخصصم بسنده کردم!
پس درک میکنم که اعتراض رو در رو هزینه دارد و هر کسی شهامت پرداخت این هزینهها را به هزار و یک دلیل موجه و ناموجه ندارد.
اما حرفم چیز دیگریست!
خیلی مقاومت کردم تا با خبر قتل جوان دانشجو#امیر_محمد_خالقی درگیر نشوم اما نشد، دل دیدن اینگونه ویدیوها را هم ندارم اما خواندن روایت آنهایی که دیدند، برایم تیر خلاص بود که درباره اش بنویسم.
درین مرگ ناجوانمردانه اصلن کاری به باعث و بانیان اصلی ماجرا و اقتصاد ورشکسته و قیمت دلار تا ظلم و جنایات حکومت و رانتخواران، کاسبان تحریم و تهدید جنگ و تجزیهطلبان وشعارهای پوشالی اصلاح طلبان و طرفداران سینه چاک شاهزاده و فقر و فحشا و زندان و #نه_به_اعدام و... نداریم.
اینجا صحبت از ما یی است که مدتی است به " شاهدان عینی" تبدیل شده ایم.
مایی که در چنین صحنههایی فقط دوربین به دست منتظر شکار صحنهی جنایت هستیم و نه به قاتل کاری داریم و نه به زخمیِ در حال جان دادنی که شاید نشود "مقتول"
این پسر، بعد از چاقو خوردن، با تن زخمی روی زمین سرد افتاده و کمک خواسته اما ... ما دیدیم و فقط فیلم گرفتیم و رد شدیم؟؟!
بله! ما سرهای تا کمر خم شده توی سطل های زباله را هم دیدیم و رد شدیم!
ما به دیدن بچه های کار سر چهار راه ها عادت کردیم و رد شدیم!
ما به خو د ک ش ی ها عادت کردیم و رد شدیم!
ما به درخواست های کمک رهگذران برای خرید دارو عادت کردیم و رد شدیم!
بله رد شدیم ... چون ما را به هم بی اعتماد کردند!
ما رد شدیم چون ما به "دیدن" و "بی کنشی" عادت کردیم!
اما در پر پر شدن این پسر، پسر مان...
دیگر صحبت از ترس نیست، حرفِ بی اعتمادی نیست...
صحبت از " بی تفاوتی" است.
اینکه ما از کی و چطور به "شاهدان عینی بی روح و بی تفاوت" تبدیل شدیم.
و این برای یک جامعه "زنگ خطر" است.
این پسر ، فرزند همهی ما بود
آینده ایران ِ ما بود🖤
شاید اگر فقط یک نفر می ایستاد و زودتر او را به بیمارستان می رساند، پسر ایران مان الان نفس می کشید...
بیایید هر کدام به توان و سهم خودمان #بی_تفاوت_نباشیم
چون #ما_همه_یکی_هستیم مثل دانه های یک نخ تسبیح
✍️#نوشین_غریب_دوست
#یک_فنجان_آگاهی
#ایران🕊️
و با درک و پذیرش سکوتِ حقیر و سیاه نشسته پسِ این سوال شریف و بزرگ، به سهم کوچک خودم در نوشتن و آگاهی بخشی در محدودهی تخصصم بسنده کردم!
پس درک میکنم که اعتراض رو در رو هزینه دارد و هر کسی شهامت پرداخت این هزینهها را به هزار و یک دلیل موجه و ناموجه ندارد.
اما حرفم چیز دیگریست!
خیلی مقاومت کردم تا با خبر قتل جوان دانشجو#امیر_محمد_خالقی درگیر نشوم اما نشد، دل دیدن اینگونه ویدیوها را هم ندارم اما خواندن روایت آنهایی که دیدند، برایم تیر خلاص بود که درباره اش بنویسم.
درین مرگ ناجوانمردانه اصلن کاری به باعث و بانیان اصلی ماجرا و اقتصاد ورشکسته و قیمت دلار تا ظلم و جنایات حکومت و رانتخواران، کاسبان تحریم و تهدید جنگ و تجزیهطلبان وشعارهای پوشالی اصلاح طلبان و طرفداران سینه چاک شاهزاده و فقر و فحشا و زندان و #نه_به_اعدام و... نداریم.
اینجا صحبت از ما یی است که مدتی است به " شاهدان عینی" تبدیل شده ایم.
مایی که در چنین صحنههایی فقط دوربین به دست منتظر شکار صحنهی جنایت هستیم و نه به قاتل کاری داریم و نه به زخمیِ در حال جان دادنی که شاید نشود "مقتول"
این پسر، بعد از چاقو خوردن، با تن زخمی روی زمین سرد افتاده و کمک خواسته اما ... ما دیدیم و فقط فیلم گرفتیم و رد شدیم؟؟!
بله! ما سرهای تا کمر خم شده توی سطل های زباله را هم دیدیم و رد شدیم!
ما به دیدن بچه های کار سر چهار راه ها عادت کردیم و رد شدیم!
ما به خو د ک ش ی ها عادت کردیم و رد شدیم!
ما به درخواست های کمک رهگذران برای خرید دارو عادت کردیم و رد شدیم!
بله رد شدیم ... چون ما را به هم بی اعتماد کردند!
ما رد شدیم چون ما به "دیدن" و "بی کنشی" عادت کردیم!
اما در پر پر شدن این پسر، پسر مان...
دیگر صحبت از ترس نیست، حرفِ بی اعتمادی نیست...
صحبت از " بی تفاوتی" است.
اینکه ما از کی و چطور به "شاهدان عینی بی روح و بی تفاوت" تبدیل شدیم.
و این برای یک جامعه "زنگ خطر" است.
این پسر ، فرزند همهی ما بود
آینده ایران ِ ما بود🖤
شاید اگر فقط یک نفر می ایستاد و زودتر او را به بیمارستان می رساند، پسر ایران مان الان نفس می کشید...
بیایید هر کدام به توان و سهم خودمان #بی_تفاوت_نباشیم
چون #ما_همه_یکی_هستیم مثل دانه های یک نخ تسبیح
✍️#نوشین_غریب_دوست
#یک_فنجان_آگاهی
#ایران🕊️