سایت خبری-تحلیلی کلمه
49.9K subscribers
5.5K photos
2.06K videos
157 files
7.96K links
کانال رسمی سایت خبری-تحلیلی کلمه در تلگرام.
www.kaleme.com

ارتباط با کانال کلمه
@kaleme_admin

📷 اینستاگرام:
instagram.com/kalemeh/
Download Telegram
🔴زنان اگر در تمام این سالها در تئوری "شیطان" بودند حالا در عمل به ابژه های جنسی تقلیل یافته اند

✍🏻#لیلا_پاپلی

🔹مشکلات زنان در مملکت ما کم نبود و نیست که داستان "پرستو" هم بهش اضافه شده. حالا هر سیاستمداری بخواهد سلامتش را نشان دهد -عذر می خواهم- از زیپ و کمربند بسته اش می گوید. لابد از هر سیاستمداری زنی چیزی بخواهد یا سراغش برود با چنین انگی مواجه می شود تا آقای سیاستمدارراحت تر به زیستِ مبتذلش بپردازد.

🔹 انگار ما زنها شیاطینی هستیم که آقایان لطف می فرمایند و به ما بی توجهند. اگر در تمام این سالها در تئوری "شیطان" بودیم حالا در عمل ما را به ابژه های جنسی تقلیل می دهند. من این میزان خود شوروی پنداری را در حضرات درک نمی کنم. "پرستو"ها و "کلاغ"ها سربازانِ اتحاد جماهیر شوروی بودند برای تثبیت قدرتش. بدنهایی معمولاً بی نام که می دانستند در چه چرخه ای دارند مورد استفاده قرار می گیرند، آموزش می دیدند و گزارش می دادند. وقتی هم کشته می شدند قهرمان ملی لقب می گرفتند و دست کم باورشان این بود که در فضای گفتمانیِ خاصی می جنگند.

🔹واضح است که چنین سیاستی بسیار آلوده و کثیف است اما مساله تفاوت ساختارهاست. آن پیچیدگی که شوروی از منظر سیاسی تجربه کرده است هنوز نیازمند دهها سال پژوهش است تا صورت بندی شود. در ایران این میل به پیچیده و چند لایه نشان دادن سیاست در واقع برای سرپوش گذاشتن بر خلقیات ساده و منفعت طلبانه و روزمره سیاست صورت می گیرد. مقایسه ایران با شوروی مع الفارق است. چنانچه زنهایی که به هر دلیل سراغ سیاستمداران می روند با پرستوها.

🔹اصطلاحها را نمی شود از زمینه واقعی شان جدا کرد. حضرات هم نمی خواهد پاکی شان را با نشان دادن زیپهایشان نشان ما بدهند.این آخرین تیر در ترکششان برای در هم ریختن فضای خصوصی و عمومی و ابژه کردن تنِ ما زنهاست...وگرنه خودشان می دانند اگر تابوهای فرهنگی این سرزمین نبود زنها بیشتر داشتند که نه زیپها که از قلبهای سیمانی و بسته بگویند و به رخ این موجودات بکشند که ابژگی و سوژگی چیست.

🔹شهوت قدرت و میل جنسی در هم آمیخته است. اگر کمی سراغ گیدنز بروید و تورقی بفرمایید، سالها پیش نوشته است که اساساً در مردهایی که اینگونه به سمت زنها می روند میل به سلطه بیش از هر چیز است. متمایز و پاک نشان دادنِ خود از چنین فرایندی با تبلیغ تعهد به خانواده و یک زن به جایی نمی رسد. کل نظام سلطه نیازمند بررسی است. آن وقت است که بر هم کنش سلطه و شهوت قدرت و میل جنسی به درستی صورت بندی می شود. القصه امیدوارم زنها دستِ کم در این شکل نویِ سرکوب با ساختار سیاسی همداستان نشوند.

@kaleme
سایت خبری-تحلیلی کلمه
🔴 یه دهه، یک عمر پس از جنبش سبز 🔹اکنون، به سال ۱۳۹۸ تاریخ جنبش سبز ملت ایران ده سال را پشت سر می‌گذارد. تاریخ سرکوب آزادی و اراده ملت و حبس آزادیخواهان و بیش از هشت سال حصر سه همراه بزرگ و نستوه آن جنبش، میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد. 🔹اکنون زمان…
🔴مانیفستِ اعتبار

#30اقتراح

#ده‌سالگی‌جنبش‌سبز

#نوشته‌بیست‌وچهارم

🔹کلمه: مسائل مربوط به جنبش سبز و شرایط امروز کشور را در قالب یک اقتراح با مخاطبان خود در میان گذارده و پاسخ نویسندگان و فعالان و صاحبنظران را در روزهای آتی که جملگی ایام موسوم به شکل گیری و ریشه دوانی جنبش سبز ملت ایران است، منتشر می کند. همچنین این باب گشوده است تا تمامی نویسندگانی که خود را مخاطب این پرسش ها می یابند و برای آن دغدغه یا مسئله ای دارند پاسخ خود را برای ما ارسال کنند تا رنگین کمان ملت که در خرداد 88 برآمد و آن جنبش بیافرید، سهم خود و حق خود را در نقش آفرینی در تولید متون و ادبیات دهمین سالگرد جنبش سبز ادا کند.

🔹متونی که در ایام آتی ذیل مسئله فوق در کلمه منتشر می شوند حاوی نکاتی سرنوشت ساز و تذکراتی بنیادین اند؛ برخی از نویسندگان بر شکل گیری مجمعی ملی برای نجات ایران از قید و بند استبداد سیاه حاکم بر آن تاکید کرده اند. دسته ای خواهان مشارکت زنده و موثر رهبران جنبش، بویژه مهندس میرحسین موسوی در قبال مسائل و رخدادهای حیاتی پیشاروی کشور و ملت شده اند و جمعی از اصلاح بنیادین قانون اساسی سخن رانده اند. در تمامی متون فوق آنچه به چشم می خورد دغدغه منافع کشور و حقوق ملت و رهایی ایران در کنار انتقادات اساسی به جنبش و نحوه پیش برد و سرکوب آن نهفته است و کلمه بی کم و کاست و ذره ای قضاوت یا دخالت به انتشار آنهمه دست می یازد.

✍🏻#لیلا_پاپلی

🔹ما مردمانِ معتبری هستیم. این حاکمیتها هستند که به ما نیاز دارند. بی"ما"، بی­ما دانشگاهی­ها، کارگرها، زنها، توان­خواهان، رنگارنگها، روشنفکران، هنرمندان، نویسندگان، کشاورزان...بی­ما، حاکمیتها به پوستهای بی­استخوان، به تن­هایی بی­جان می­مانند. ما ماندیم با اعتبارهایمان در دستهایمان و آنی که در مقابل ما ایستاد در مقابل دیدگان ما چونان آدم برفی در روز اول خردادی گرم آب شد.

🔹امروز ما مردمی معتبر هستیم، زخمی، دلشکسته و سربلند و می دانیم اگر راه­حلی برای برون رفت از بحران باشد، در دستان ما و اعتبار ماست. سرمایه­ای که در همه این سالیان از سرمایۀ "من" به سرمایه "ما" بدل شد. سبز و استوار...

🔹در نیمسال بهار سال 1396، درست ده سال بعد از آنکه "دکتر" به حساب می­آمدم، در درسِ دوره کارشناسی ارشد یکی از دوستانم که استاد حق­التدریسی یکی از دانشگاههای غیردولتی در ایران است ثبت­نام کردم. دوستم حس خوبی نداشت. از فحوای کلامش حس کردم تصور می کند، این من قرار است بیایم و او را بیازمایم. من اما برایش نوشتم که واقعاً در مورد مبحثی که او قرار است طرح کند یعنی رابطه ساختارِ فضای شهری و عامل انسانی بسیار مبتدی هستم و در عین حال نیاز دارم که بیاموزم. این مبحث در رشته من تدریس نشده ، بنابراین به عنوان شاگرد هرگز در چنین کلاسی شرکت نکرده­ام و در عین حال نیاز دارم چنین مبحث نوینی را بخوانم که از دنیا عقب نمانم و از آنجا که بحثی تئوریک است و خود مبناهای دیگر دارد بی­استاد و کلاس نمی­توانم.

🔹دوستم برایم نوشت که غریب است که یک "استاد" بیاید و سر کلاسی بنشیند. نوشتم هشت سال است که من دیگر "استاد"نیستم و آموختن "اعتبارم" را به خطر نمی­اندازد!.

🔹یکسال پیش از آن یعنی در هفتمین سالی که من دیگر "استاد" نبودم، تازه متوجه شدم که دقیقاً اتهامم چیست. هرچند همیشه می­دانستم اما این نخستین بار بود که از پسِ بمبارانِ پرسشهای بی­ربط آزارنده در مورد اندیشه­ام و بودنم و زن­بودنم و همسر و خانواده­ام، آن درخواستِ سالهایشان بیرون زد. بازجو، از لای پرونده کلفتی که رو به­رویش بود عکسی از مهندس میرحسین موسوی بیرون آورد جلویم گذاشت و گفت بنویس خطت از این "آقا" سواست!.

🔹این شرطی بود برای آن که دوباره "استاد" شوم. در مشهد برف می آمد و هوا سرد و مه گرفته بود. هفت سال بود که کار نداشتم. هفت سال بود که زمان برایم متوقف مانده بود و آن لحظه، لحظۀ غریبی بود بین نوشتن و ننوشتن. می­توانستم توجیه کنم. مثلا به خودم بگویم با این نوشتن آسیبی به کسی نمی­زنم، برمی­گردم دانشگاه و آنجا شاگردهایی پرورش می­دهم که چنین لحظه­ای را برای کسی نیافرینند. اما اگر می نوشتم آیا فرد جدیدی از آن نوشته متولد نمی­شد؟ آدمی که دیگر "من" نبودم؟

🔹مهندس همراهِ ما بود و هست در حصر، من در حبسِ آزادی، چرا باید می­گفتم ما هم سرنوشت نیستیم؟ این دروغ برایِ ما نوعی ایستادن در مقابل ارادۀ خودم بود، انکار هستی­ام! انکار همۀ راهی که به آن متعهدم.

👈🏻متن کامل:

yon.ir/w5Y43

@kaleme
🔴 مبراسازی معکوس: تاریخ منحرف، تقدیس ساخت سیاسی در تاریخ رسمی

✍️ #لیلا_پاپلی_یزدی:

🔸تقریبا همه این پژوهشگران و سایر پژوهشگران غیر وابسته به حاکمیت ایران که از اتفاق به «تاریخِ منحرف» خوانده شده توسط حاکمیت می پردازند بارها تذکر داده اند که ساختارهای سیاسی مدرن در ایران به دلیل تمرکز گرایی و میل به یکسان سازی و دیگرسازی از اعقابِ سنتی شان استعداد بیشتری برای تبدیل شدن به ماشین کشتار دارند.

🔸امروز که در مقابل چشمان حیرت زده و بهت زده ما، دانه دانه جوانهای رعنایمان بر خاک می افتند و در خون می غلتند، آنها هم که مورخان و پژوهشگران مستقل تاریخ را به حاشیه راندند و صدایشان را خفه کردند به اندازه ساخت حاکمیت مسئولند. آنها که اجازه ندادند تا صدای پژوهشهایی که تلاش می کردند فریاد شوند و یادآوری کنند که ساختارهای حاکمیتی در ایران میل به خشونت دارند به گوش مردمان برسد به اندازه نیروهای سرکوب و حتی بیشتر مسئولند. آنها که پیوند دانشگاه و جامعه را بریدند و آدمهای دانشگاهی را به کنج عزلت کشاندند و تیراژهای کتابها را به دویست کاهش دادند که خود «تاریخ رسمی» را در مقابله همه تاریخهای متنوع مردمان بنویسند و تصویر رنگارنگ ایران را به تصویری تک رنگ و یکسان سازی شده تقلیل دهند به اندازه فشنگهایی که به سرها شلیک شده مسئولند. آنها که از مردمانِ خوزستان و بلوچستان و کردستان دیگری ساختند و تاریخ آنها را به نفع تاریخ ساختارهای حاکمیتی مصادره کردند، امروز در ناشنیده ماندن صداهایِ این مردمِ هموطن سهیمند. آنها اگر تاریخ را خوانده باشند لابد می دانند که تاریخ قاضی زبردستی است و مو را از ماست می کشد هر چند صبور و ساکت است...

👈 متن کامل:
https://bit.ly/2OLwiPT

@Kaleme
🔴 دو نسخه از ناسیونالیسم ایرانی با فاصلۀ یک قرن: کنش و سکوت

✍️ #لیلا_پاپلی_یزدی:

🔸روزنامه صور اسرافیل در گزارش جدی ای از قتل بازرگانان پارسی نخست نلویجاًً و سپس با مطلبی به امضایِ تعدادی از شهروندانِ یزد، به صالح بودنِ بازرگانانِ کشته شده توسطِ حکومت محمدعلی شاه واکنش نشان می دهد. بحث داغ می شود. طرفداران مشروطه با این پرسش مواجه می شوند که «شهروند» به چه معناست و آیا خصوصیاتی مانند جنسیت ، قومیت، زبان و مذهب فرد ایرانی در شهروند بودنش تاثیرگذار است؟. «صور اسرافیل» را اگر با این دید بررسی کنیم که یکی از نخستین نشریاتی است که به «شهروند ایرانی بودن» می پردازد، مشاهده خواهیم کرد که مملوست از نوشته های «شهروندانِ معمولی و حتی فرودست» از ساداتِ قم تا شهروندان یزدی و ایرانیانِ قفقاز. ناسیونالیستهای دوران مشروطه هم عمدتاً در مقابل کشتار سکوت نمی کنند، در کنار شهروندانِ مدافع مجلس می ایستند و کشته می شوند و بعدتر ترور می شوند اما همچنان در میانۀ تاریکی و خشم به مسالۀ شهروندی می پردازند.

🔸حاکمیت پهلوی در فرایندی یک دهه ای برخی انگاره های منتقدان قدرت را به سلاحِ قدرت بدل کرد. از آن جمله مساله حجاب است که در حدود مشروطه توسطِ زنان آزادیخواه مورد بحث قرار گرفته بود و حتی زنانِ شهرنشین و کنشگری مانند قمرالملوکِ وزیری (که نخستین بار در سال ۱۳۰۳ بی ججاب بر روی صحنه ظاهر شد) بسیار پیشتر از فرمانها و اجبارها شروع به کنش در راستای تغییر تدریجی کرده بودند. در مورد مساله ناسیونالیسم هم اتفاقِ مشابهی افتاد. ناسیونالیسم هم به تدریج از نحله ای در دستِ منتقدان قدرت به ابزاری برای سرکوب در دستِ قدرت بدل شد. اگر ناسیونالیسم عمدتاً در دوره پهلوی تلاش کرد که مقابل پان عربیسم ایستادگی کند و به همین دلیل شروع به برساختِ تاریخی کرد در دوران جمهوری اسلامی به ابزاری دولتی برای یکسان سازیِ گسترده و «ناشهروند سازی» تبدیل شد. در ساختارِ قدرت امروز زنان، دگرباشان جنسی، قومیتها و مذاهبِ گوناگون جایگاهی ندارد و بر اساس قانون اساسی تنها مردانِ شیعه می توانند نامزد ریاست جمهوری شوند.

👈 متن کامل:
https://bit.ly/38DT6sL

@Kaleme
🔴 تاریخ زیست مردمان بلوچ را حذف کردند

✍️ #لیلا_پاپلی_یزدی:

این عکس را یک بار اینجا گذاشتم و چون زیاد ریت شد برداشتم حالا به دلیلی دیگر می گذارم. این مرد ملا محمد پتی ریگی است و وقتی من این عکس را از او گرفتم نود و شش سال سن داشت و در یک اتاقک در حاشیه میرجاوه زندگی می کرد. ملامحمد یکی از افراد تصمیم گیرنده از طرف طایفه ریگی برای تعیین خط مرزی ایران و پاکستان بوده است. بر اساس اسناد، طایفه ریگی با تلاش بسیار و بر اساس سندهای مراتع خط مرزی را تا جای ممکن به درون پاکستان پس می برند. پروپاگاندا اما از طایفه ریگی موجود ترسناکی ساخت و روش زیست باستانی آنها یعنی پاسداری از شرق را ازشان ستاند. بسیاری پیش در کلاسی از شاگردانم پرسیدم در حدود زمانی فتح تهران توسط مشروطه چی ها در بلوچستان چه می گذشت؟ کسی نمی دانست چرا که روایت دهها جوان بلوچ که در گشت در ایستادگی مقابل بریتانیا کشته شدند تا استعمار وارد نشود را کسی بازخوانی نکرده است. مثل روایت ملا پتی و دهها ملا پتی.

دهها سال سلبریتی ها و همدستان پروپاگاندا روایت زیست مردمان بلوچ را از مردم به انسانهایی بی روایت تقلیل دادند. تاریخشان را حذف کردند آنقدر که حالا امروز بعضیمان اینقدر خالی الذهن هستیم از بلوچستان که سوخت بر و قاچاقچی را عوضی می گیریم. حرج بر شماست که نخوانده اید و حرج بر آنهاست که ملا محمد پتی را به جای آنکه داستانش در کتابهای درسی روایت شود به کنجی راندند و شمایان چنان بر خود فرض کردید که خدایان تاریخید که کسی جلودارتان نیست. فقط به این تصویر خوب نگاه کنید و یک بار دیگر روایت جعلی تان را مرور کنید.

پ.ن: محمود زندمقدم یکی از پژوهشگرانی است که از بهترین تک نگاریها را در مورد بلوچستان نوشته است. لطفا بررسی کنید ببینید چه بلایی سرش آوردند و امروز کجاست...این است که از آن خطه کم می دانیم!»

*تیتر انتخاب کلمه است

@Kaleme