🔴«زمان به وقت ده سال پیش»
ما تا چند ساعت دیگر روزی را در تاریخ ایران ثبت خواهیم کرد که هیچ کس آن را فراموش نمیکند.
حالا خیابانهای تهران با غرور و افتخار خاطره سکوت #۲۵خرداد ما را در سینه نگه داشته و عصبانیت آنها از تک تک ما تا آخر عمر رهایشان نمیکند. یاد #روزهای_سبز بخیر./محمدحسین مهرزاد
#توییت
✅@kaleme
ما تا چند ساعت دیگر روزی را در تاریخ ایران ثبت خواهیم کرد که هیچ کس آن را فراموش نمیکند.
حالا خیابانهای تهران با غرور و افتخار خاطره سکوت #۲۵خرداد ما را در سینه نگه داشته و عصبانیت آنها از تک تک ما تا آخر عمر رهایشان نمیکند. یاد #روزهای_سبز بخیر./محمدحسین مهرزاد
#توییت
✅@kaleme
🔴کاش می ماندیم
✍🏻#بابک_قناد
🔹فراخوان تجمع سینه به سینه منتقل شده بود. روز قبلش بهمون گفته بود #خس_و_خاشاک ، خیلیها هم بازداشت شده بودند. دو سه روز گذشته هم اجازه هیچ تجمعی نداده بودند و با هر اجتماعی برخورد سخت میکردند. عصبی بودیم و پراسترس و البته سرخورده، بابت نابودی رویایی که برای #روزهای_سبز داشتیم
🔹زودتر رفتیم میدون انقلاب که ببینیم چی میشه. هفته قبلش یه تجمع بزرگ داشتیم همینجا، اون موقع هنوز #روزهای_سبز تیره و تار نشده بود، ناامیدانه خدا خدا میکردیم که بتونیم چیزی شبیه به تجمع هفته قبل داشته باشیم. از مترو انقلاب پیاده شدیم و رفتیم سمت میدون ...
🔹وعده راهپیمایی سکوت بود. ساکت و آروم، اما پر از شور. اساماس و تلفن قطع بود و دوستامون رو پیدا نکردیم، اما یه عده دیگه رو دیدیم. با اینکه چهرهها آشنا نبود، ولی همدیگه رو خوب میشناختیم. نمادهای سبز و انگشتها به نشانه پیروزی بالا رفتن، از انقلاب به سمت «آزادی» حرکت کردیم.
🔹برخلاف تعجب، برخورد سختی نشد، کم کم داشتیم زیاد میشدیم، انگار همه همدیگه رو جذب میکردیم. سر جمالزاده که رسیدیم، دیگه تجمع شکل گرفته بود. یه عده شعار میدادن، ولی اکثریت ساکت و آروم، فقط نماد سبز داشتند و انگشتی به نشانه پیروزی .
🔹تقاطع آزادی-توحید، دیگه مطمئن بودیم تجمع شکل گرفته. با اینکه صفهای اول بودیم، ولی یه حسی میگفت عقبتر، پر از آشناست. تقاطع بهبودی، بالای پل عابر، چیزی که میدیدم رو باور نمیکردم. تا چشم کار میکرد آدم بود و نماد سبز و عکس #میرحسین . انگار قبل از ۲۲خرداد، به وقت #روزهای_سبز بود
🔹هیجان جای عصبانیت رو گرفته بود و گرمای هوا فراموش شده بود، داشتیم میرفتیم سمت «آزادی». هر پل عابری که سرراه بود میرفتیم بالاش تا مطمئن بشیم از چیزی که داریم میبینیم. این شور و هیجان مخصوص همه بود، زن و مرد و پیر و جوون. انگار سیاهی و نکبتی روزهای قبل فراموش شده بود
🔹از اینور و اونور میگفتند #میرحسین هم داره میاد. باید هم میومد این شور و هیجان رو میدید. چون نزدیک «آزادی» بودیم، امیدوار بودیم بیاد آزادی. رسیدیم به میدون و مثل فیلمهای انقلاب۵۷، یکی با عکس میرحسین از برج آزادی رفت بالا. میگفت وقتی میرحسین اومد، میخوام عکسش رو اون بالا ببینه
🔹کل #خس_و_خاشاک های تهران تو میدون آزادی بودند. خسوخاشاک سبز، با عکس میرحسین و کروبی، پر از شور و شوق و هیجان. دیگه مطمئن بودیم حماسه ساختیم. روزی سبزتر از همه #روزهای_سبز قبلی. روزی که فکر میکردند ماجرا تموم شده، اما تازه شروع آشنایی ما بود
🔹خیلیها تصمیم گرفتند کنار ملت بایستند و اومده بودن، از چهرههای سیاسیای که «هنوز» بازداشت نشده بودند تا شجریان! میگفتن هنوز مردم دارن میان. میگفتن از آزادی تا فردوسی و حتی امام حسین پر از دوستان و آشنایانه. تجمع کوچکی که فکرش رو میکردیم، شده بود حماسه #۲۵خرداد.
🔹گفتند #میرحسین هم اومده بود و در بین جمعیت حرف زده بود. حماسه تکمیل شده بود. انگار دیگه وقت رفتن بود، اما کاش هیچ رفتنی نبود و همونجا میموندیم. کاش برای چند روز و شب میموندیم تا کنار میرحسین و فرزند احمد رایمون رو پس بگیریم.
#رشته_توییت
✅@kaleme
✍🏻#بابک_قناد
🔹فراخوان تجمع سینه به سینه منتقل شده بود. روز قبلش بهمون گفته بود #خس_و_خاشاک ، خیلیها هم بازداشت شده بودند. دو سه روز گذشته هم اجازه هیچ تجمعی نداده بودند و با هر اجتماعی برخورد سخت میکردند. عصبی بودیم و پراسترس و البته سرخورده، بابت نابودی رویایی که برای #روزهای_سبز داشتیم
🔹زودتر رفتیم میدون انقلاب که ببینیم چی میشه. هفته قبلش یه تجمع بزرگ داشتیم همینجا، اون موقع هنوز #روزهای_سبز تیره و تار نشده بود، ناامیدانه خدا خدا میکردیم که بتونیم چیزی شبیه به تجمع هفته قبل داشته باشیم. از مترو انقلاب پیاده شدیم و رفتیم سمت میدون ...
🔹وعده راهپیمایی سکوت بود. ساکت و آروم، اما پر از شور. اساماس و تلفن قطع بود و دوستامون رو پیدا نکردیم، اما یه عده دیگه رو دیدیم. با اینکه چهرهها آشنا نبود، ولی همدیگه رو خوب میشناختیم. نمادهای سبز و انگشتها به نشانه پیروزی بالا رفتن، از انقلاب به سمت «آزادی» حرکت کردیم.
🔹برخلاف تعجب، برخورد سختی نشد، کم کم داشتیم زیاد میشدیم، انگار همه همدیگه رو جذب میکردیم. سر جمالزاده که رسیدیم، دیگه تجمع شکل گرفته بود. یه عده شعار میدادن، ولی اکثریت ساکت و آروم، فقط نماد سبز داشتند و انگشتی به نشانه پیروزی .
🔹تقاطع آزادی-توحید، دیگه مطمئن بودیم تجمع شکل گرفته. با اینکه صفهای اول بودیم، ولی یه حسی میگفت عقبتر، پر از آشناست. تقاطع بهبودی، بالای پل عابر، چیزی که میدیدم رو باور نمیکردم. تا چشم کار میکرد آدم بود و نماد سبز و عکس #میرحسین . انگار قبل از ۲۲خرداد، به وقت #روزهای_سبز بود
🔹هیجان جای عصبانیت رو گرفته بود و گرمای هوا فراموش شده بود، داشتیم میرفتیم سمت «آزادی». هر پل عابری که سرراه بود میرفتیم بالاش تا مطمئن بشیم از چیزی که داریم میبینیم. این شور و هیجان مخصوص همه بود، زن و مرد و پیر و جوون. انگار سیاهی و نکبتی روزهای قبل فراموش شده بود
🔹از اینور و اونور میگفتند #میرحسین هم داره میاد. باید هم میومد این شور و هیجان رو میدید. چون نزدیک «آزادی» بودیم، امیدوار بودیم بیاد آزادی. رسیدیم به میدون و مثل فیلمهای انقلاب۵۷، یکی با عکس میرحسین از برج آزادی رفت بالا. میگفت وقتی میرحسین اومد، میخوام عکسش رو اون بالا ببینه
🔹کل #خس_و_خاشاک های تهران تو میدون آزادی بودند. خسوخاشاک سبز، با عکس میرحسین و کروبی، پر از شور و شوق و هیجان. دیگه مطمئن بودیم حماسه ساختیم. روزی سبزتر از همه #روزهای_سبز قبلی. روزی که فکر میکردند ماجرا تموم شده، اما تازه شروع آشنایی ما بود
🔹خیلیها تصمیم گرفتند کنار ملت بایستند و اومده بودن، از چهرههای سیاسیای که «هنوز» بازداشت نشده بودند تا شجریان! میگفتن هنوز مردم دارن میان. میگفتن از آزادی تا فردوسی و حتی امام حسین پر از دوستان و آشنایانه. تجمع کوچکی که فکرش رو میکردیم، شده بود حماسه #۲۵خرداد.
🔹گفتند #میرحسین هم اومده بود و در بین جمعیت حرف زده بود. حماسه تکمیل شده بود. انگار دیگه وقت رفتن بود، اما کاش هیچ رفتنی نبود و همونجا میموندیم. کاش برای چند روز و شب میموندیم تا کنار میرحسین و فرزند احمد رایمون رو پس بگیریم.
#رشته_توییت
✅@kaleme